nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

30623

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

«در ابتدا، کامو از اعدام‌ها دفاع می‌کرد زیرا می‌خواست برای «قربانیان» کاری بکند؛ اما بعد متوجه شد که تعهد او به قربانیان، نه انتقام‌کشیدن، بلکه بزرگداشت یاد آنان به طریقی کاملاً متفاوت است: از طریق مخالفتی قاطع با مجازات اعدام، که در نظر کامو، برابر با «قتلی» بود که به نام قربانیان، و یا به نام دولت و ملت انجام می‌شد. انتقام در شکل فردی، یا قصاص در شکل جمعی و دولتیِ آن، چیزی را در وجود قربانیانِ پیشین می‌کُشت و ذره‌ذره آنان را به جلادانی تازه بدل می‌گرداند.»

aasoo.org/fa/articles/5089
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

نوریه علویه مولان؛ زنی در تقاطع دو ناسیونالیسم🔻

✍ نوریه علویه مولان سیموک در سال ١٨٩٣ میلادی در خانواده‌ای چرکس به دنیا آمد. نوریه در شش‌سالگی از طریق مردی به نام حاجی ابلوس بیگ به حرمسرای سلطان عبدالحمید دوم در کاخ ایلدیز استانبول سپرده شد. نوریه در کاخ به تحصیل مشغول شد و آداب معاشرت درباری را آموخت و در سال ۱۹۰۶ میلادی در سیزده‌سالگی بنا بر قوانین حرمسرای کاخ با هولوس افندی، برادر رضاعی سلطان، ازدواج کرد که در آن زمان ۷۶ ساله بود. دو سال بعد با پیروزی مشروطه‌خواهان تنظیمات عثمانی آغاز شد، دوره‌ای که هم‌زمان بود با اصلاحاتی در زمینه‌ی قوانین ازدواج، طلاق، چندهمسری و نیز حق تحصیل عمومی برای دختران. به لطف قوانین جدید، علویه پس از مرگ همسرش در سال ۱۹۱۳ توانست به‌عنوان بیوه‌ای مستقل از کاخ خارج شود و زندگی مستقلی را در پیش بگیرد.

✍ جنبش زنان عثمانی ثمره‌ی تجددگرایی، دین‌زدایی و اصلاحات اجتماعی بود. با وجود این، زمینه‌های اقتصادی و سیاسی نیز در شکل‌گیری و توسعه‌ی آن نقش مهمی داست. علویه به لطف ثروتی که پس از مرگ همسر به ارث برده بود، «انجمن حمایت از نسوان عثمانی» را تأسیس کرد و از نفوذ خود در دربار برای دعوت از زنان تحصیل‌کرده به همکاری بهره برد. او در سال ۱۹۱۳ میلادی با مولان‌زاده ازدواج کرد و در هفدهم آوریل همان سال روزنامه‌ی «دنیای زنان» را افتتاح کرد. در سال ۱۹۲۳ در گیرودار فروپاشیِ حکومت مرکزی و تعطیلی روزنامه‌ی «دنیای زنان»، سیزده نفر از زنان عضو هیئت تحریریه‌ی این روزنامه «حزب خلق زنان» را به ریاست نزیهه محی‌الدین تشکیل دادند. این اتفاق درست پیش از تشکیل حزب ج.ه.پ به رهبری مصطفی کمال پاشا و اعلام جمهوری رخ داد. در آن زمان، مردان هنوز در قالب انجمن «دفاع از حقوق آناتولی و رومیلی» مشغول فعالیت بودند. با این حال، حزب خلق زنان می‌کوشید با تمرکز بر حقوق زنان مشارکت سیاسیِ آنها در جامعه‌ی نوظهور را افزایش دهد. این حزب هشت ماه به فعالیت ادامه داد و در شهرهای مختلف درباره‌ی حق رأی زنان و حضور فعال آنان در سیاست و قدرت سخن گفت. در سراسر این دوره، این حزب با حملاتِ مردان روشنفکر، روزنامه‌نگار و سیاستمداری روبه‌رو بود که فعالیتِ آنها را «مهمانی زنانه» می‌خواندند.

✍ در نهایت، حزب خلق زنان به دستور دولت منحل شد و اعضای آن ناگزیر از هفتم فوریه‌ی ۱۹۲۴ میلادی در قالب «اتحادیه‌ی زنان ترکیه» به فعالیتِ‌ خود ادامه دادند. اما فشار بر اعضای این اتحادیه پایان نیافت و دولت آنها را مجبور کرد که با تن دادن به عضویت مردان در این اتحادیه آن را از حالت تک‌جنسیتی خارج کنند. با وجود این، دولت جمهوری ترکیه هرگز نامزدیِ اعضای این اتحادیه، اعم از زن یا مرد، را در هیچ انتخاباتی نپذیرفت و فشارها و شایعات تا جایی پیش رفت که سرانجام این اتحادیه عملاً به یک گروه فمینیست دولتی تبدیل شد. در سال ۱۹۲۷ میلادی با طرح اتهاماتی نزیهه محی‌الدین را از ریاست اتحادیه کنار گذاشتند و لطیفه بکیر را جایگزین او کردند. از آن پس این اتحادیه از مطالبه‌ی حقوق سیاسیِ زنان دست برداشت و اعلام کرد که «ما مانند نزیهه خانم دنبال رؤیا نمی‌رویم.» به دستور آتاتورک این اتحادیه صرفاً به فعالیت‌های خیریه و آموزشی پرداخت و سرانجام در سال ۱۹۳۵ منحل شد. نزیهه محی‌الدین مدتی به اتهام به‌هم خوردن تعادل روانی در تیمارستان بستری شد و بعدها دولتِ وقت بارها تقاضای او برای نامزدیِ در انتخابات مجلس و شهرداری را رد کرد. او تا واپسین روزهای عمر به نگارش رمان‌ها و داستان‌هایی مشغول بود که تصویری از تنهایی و سرخوردگیِ زنان در حکومت مردان ارائه می‌کرد. او در سال ۱۹۵۸ میلادی از دنیا رفت.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«مهرانگیز کار بازداشت و شکنجه‌ی سیامک پورزند به منظور گرفتن اعترافات اجباری از او را یک گروکشی سیاسی بین دو جناح محافظه‌کار و اصلاح‌طلب در ایران می‌داند و با نوشتن این کتاب خواسته نشان بدهد که «چطور جمهوری اسلامی برای انتقام از رقیبانش طعمه انتخاب می‌کند.او می‌گوید یکی از هدف‌هایش برای نوشتن این کتاب این بود که نشان دهد چطور حکومت با نابود کردن نیروهای سکولار و مستقلی که به امید گشایش فضایی برای تغییر از اصلاح‌طلبان حمایت کرده بودند، می‌خواست «فرزندان ناخلف اصلاح‌طلبش» را ادب و کنترل کند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«سیامک پورزند، روزنامه‌نگار ۸۰ ساله، نهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ پس از سال‌ها بازداشت و شکنجه، خودش را از بالکن آپارتمانش در تهران به پایین پرتاب کرد و جان‌ باخت. مهرانگیز کار، همسر سیامک پورزند که وکیل دادگستری و یکی از حقوق‌دانان نامدار در جنبش زنان ایران است، می‌گوید اتفاقاتی که برای سیامک پورزند افتاد نه فقط سرنوشت او و خانواده‌اش بلکه سرنوشت بسیاری را در ایران تغییر داد.»

aasoo.org/fa/books/5012
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

نومیدی و بی‌تفاوتی به جایی راه نمی‌برد🔺
✍ آریل دورفمن در گفتگو با مهراد واعظی‌نژاد

«من این درد و غمی را که بر زندگی‌ام رد انداخته انتخاب نکردم. انتخاب من نبود که در کشوری با حکومت دیکتاتوری زندگی کنم. آنچه می‌توانستم انتخاب کنم ــ و کردم ــ این بود که آن تجربه‌ها را در قالب واژه‌ها برجسته کنم. چرا که با همین ارتباط، با همین نفس بیان کردن است که می‌توانیم بر درد غلبه کنیم. و از آن مهم‌تر، تنهایی و نسیان ــ این برادران دوقلوی مرگ ــ را شکست دهیم.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«چه کسی از مصرف بی‌رویّه و اتمام منابع طبیعی آسیب می‌بیند؟ شاید بگوییم که این سیاست به آدم‌هایی که ۳۰۰ سال دیگر و بعد از آن به دنیا می‌آیند صدمه می‌زند. با وجود این، سیاست‌های اقتصادی صرفاً بر سطح زندگی تأثیر نمی‌گذارد؛ این سیاست‌ها بر این مسئله هم تأثیر می‌گذارد که چه کسانی وجود خواهند داشت.»

aasoo.org/fa/articles/5012
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«با کمی تردید»: ۶ ــ انقلاب سیاسی یا اجتماعی؟🔺
🎙
‌گفت‌وگوی فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان

🎧 «با کمی تردید»: ۱ــ پنجاه‌و‌هفتی‌ها
🎧 «با کمی تردید»: ۲_ انقلاب زنان
🎧«با کمی تردید»: ۳ــ دوگانه‌ی داخل‌نشین و خارج‌نشین
🎧 «با کمی تردید»: ۴ــ شهر موازی
🎧
«با کمی تردید»: ۵ــ مادران دادخواه

🔸 پادکست‌های آسو را در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اگر از آزادی بیان دفاع نکنیم کارمان به زندگی در استبداد ختم می‌شود
مارگارت اتوود

«مخالفان سانسور اغلب مجبور می‌شوند از آثاری دفاع کنند که در شرایط عادی آن‌ها را به طرز کوبنده‌ای نقد می‌کردند. اما این دفاع ضروری است چرا که در غیر این صورت صدای همه‌ ما را خفه خواهند کرد.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«شهرهای بمباران‌شده، کودکان جان‌باخته، زندان‌های مخوف و صف طولانی آوارگان. جهان بیش از یک دهه سوریه را با این تصاویر مشاهده کرد: تصاویری که در کنار عکس‌ها و گزارش‌های خبری، در رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و شعرهای نویسندگان سوری هم برای مردم جهان منتشر می‌شد. سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات و آزار و اذیت مخالفان، بسیاری از نویسندگان سوری را مجبور به ترک کشور کرد. این نوشتار نگاهی است به ادبیات سوریه پیش از جنگ داخلی این کشور و در سال‌های پس از آن که به سقوط رژیم اسد انجامید.»

aasoo.org/fa/articles/5082
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

فهیمه اکبر، صدای گمنام موسیقی گیلان

تصویر فریده لاشایی از آواز او این است که «فهیمه خانم می‌خواند و تمام رشت دم می‌گرفت، زیرا که عصر عصر خوش‌صدایان بود. دسته‌جمعی با ریتمی تند، ریتم والس، فریاد بر می‌آوردند: گیلان جان، آی گیلان، تاج سر خوشگلان.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

بشنوید: یک کتاب: «توهمات دموکراتیک: رسانه‌ها چطور دموکراسی را بی‌معنا می‌کنند و از دست ما چه کاری برمی‌آید؟»

📚 «تا حدود یک دهه‌ی قبل، بسیاری از نظریه‌پردازان گمان می‌کردند که گسترش رسانه‌ها به تقویت دموکراسی می‌انجامد، اما در سال‌های اخیر بسیاری از رسانه‌ها با ترویج نگرش‌های افراطی به مانعی در برابر ژرف‌اندیشی و گفت‌وگو تبدیل شده‌ و دموکراسی را تضعیف کرده‌اند. رسانه‌ی دموکراتیک چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه می‌توان چنین رسانه‌هایی را ایجاد کرد؟
در این قسمت از پادکست‌ «یک کتاب» در گفتگو با عرفان ثابتی، پژوهشگر علوم اجتماعی، به معرفی و بررسی کتاب «توهمات دموکراتیک: رسانه‌ها چطور دموکراسی را بی‌معنا می‌کنند و از دست ما چه کاری برمی‌آید؟» به قلم ناتالی فنتون می‌پردازیم.»

▪️پادکست‌ها و نسخه‌ی شنیداری مقالات ما را در وب‌سایت آسو و همچنین در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آواز و آوازه‌های بند زنان اوین 🔻

✍️ «بند زنان سیاسی اوین»، محصور در میان تپه‌های کوهپایه‌ی البرز در شمال تهران، حدود چهل سال است که به این نام شهرت دارد. چند بار از این تپه به آن تپه نقل مکان کرده است اما مقام‌های مسئول پسوند «سیاسی» را به آن اضافه نکرده‌اند چون ادعا می‌کنند که «ما زندانی سیاسی نداریم»!

✍️ در زمستان ۱۳۸۶، ۳۳ نفر از فعالان جنبش زنان هفت روز در بند ۲۰۹ زندان اوین زندانی بودند. ژیلا بنی‌یعقوب در خاطراتش از این دوران می‌نویسد: «برای افزایش روحیه به طور دسته‌جمعی سرود می‌خواندیم. از سرودهای خیلی قدیمی انقلابی تا سرودهای تازه‌ی جنبش زنان، از جمله سرود کمپین یک میلیون امضا: "ای زن تو ای همراهم/ آزادگی ر‌ؤیایم...". آوازهای آنها نه تنها زندانبانان و بازجویان را برآشفته کرده بود، بلکه موجب شاکی شدن گروهی از مردان گروه القاعده شده بود که در راهروی دیگر بند ۲۰۹ زندانی بودند و از این ۳۳ زن به مسئولان زندان شکایت می‌بردند که: آواز حرام این زنان باعث گناه آن مردان می‌شود!» ... پس باید صدای زنان را خاموش کرد تا مردان گناه نکنند!

✍️ زنان زندان اوین از دهه‌ها قبل در زندان آواز می‌خوانده‌اند. سیمین هژبر پس از هر بار شلاق روزانه، به لهجه‌ی لری برای همبندیانش آواز می‌خواند، شهرزاد (بازیگر فیلم‌فارسی) به‌رغم بی‌اعتناییِ بعضی از همبندی‌های سیاسی‌اش آواز می‌خواند، مریم پس از آزادی از زندان خوانده بود: «قفس را بسوزان/ رها کن پرندگان را...». صدیقه وسمقی، اسلام‌پژوه، در کنار مهوش شهریاری، شهروند بهائی، در حیاط اوین، زیر آسمانی که زندان را به جهان وصل می‌کند، سر داده بود: «تو سکوت مرا بشنو که صدای غمم نرسد به کسی». در میانه‌ی جنبش «زن، زندگی، آزادی» وقتی نیلوفر حامدی، الهه محمدی و نسیم سلطان‌بیگی دلشان تنگ می‌شود، از پشت تلفن زندان با خواننده‌ی محبوبشان می‌خوانند «با بوسه میخم کن / بیخ این دیوار / که سفرناکم...». در فیلم‌هایی که اخیراً پخش شد سپیده قلیان و همبندیانش پایکوبان می‌خوانند: «غوغا می‌شویم، می‌خروشیم /دست در دست هم فریاد می‌زنیم آزادی، آ...زا...دی»،
به گفته‌ی محبوبه رضایی، فعال سیاسی پادشاهی‌خواه در بند زنان سیاسی اوین، «شبی که حکم اعدام پخشان عزیزی صادر گردید، پخشان کِل می‌کشید و ما با رقص فریاد می‌زدیم: سر برود، جان برود، آزادی از بین نرود.» آوازها و پایکوبی‌های مقاومت.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

دیوید لینچ و «رؤیای آمریکایی» 🔻

✍️ لینچ فیلم‌سازی بود که دروازه‌هایی به ساحت‌های دیگری از زندگی را یافت، و با چنان لذتی به جست‌وجو و کاوش در آنها پرداخت که گویی نواحی تحریک‌پذیر و شهوت‌زای بدنِ انسان‌اند. او یک سورئالیستِ آمریکاییِ بزرگ بود اما چنان بینش و نگرش متمایزی داشت که به چیز دیگری تبدیل شد: یک افسانه‌سرای بزرگ، دگراندیش بزرگی که مخالف سبک روایی بود و خط داستانیِ آثارش چندشاخه می‌شد و سِیری غیرمنطقی و پیچ و گره‌هایی عجیب‌وغریب داشت. لینچ بی‌همتا بود زیرا سنت تجربه‌گرایی در فیلم‌هایی مثل «سایه‌های نیمروز»، اثر مایا دِرِن و الکساندر هَمید، را با فیلم‌های تجاریِ جریان اصلی پیوند داد و این سنت را با فیلم نوآرهای عامه‌پسند، سریال‌های آبکی، کمدی‌های اغراق‌آمیز و پرزرق‌وبرق، فیلم‌های مهیج شهوانی و فیلم‌های ترسناک فراطبیعی به هم آمیخت.

✍️ دیوید لینچ به چه هنرمندی بیشتر از بقیه شباهت داشت؟ شاید لوئیس بونوئلِ آوانگارد در دهه‌ی ۱۹۲۰، داگلاس سیرک در هالیوود دهه‌ی ۱۹۴۰ و آلخاندرو خودوروفسکیِ هنجارشکن در دهه‌ی ۱۹۷۰. یا شاید ادوارد هاپر (که نقاشی‌اش با عنوان «اداره در شب» حال و هوایی لینچی دارد) یا اندرو وایت و تابلوی رمزآمیزش با عنوان «دنیای کریستینا» که ایالتی در غرب میانه‌ی آمریکا را ترسیم می‌کند. اما صفت «لینچی» را می‌توان به معنای متعارف یا حتی محافظه‌کار هم به کار برد. لینچ شوخی نمی‌کرد وقتی که با افتخار از دریافت «نشان عقاب» (بالاترین درجه‌ی پیش‌آهنگی) در دوران کودکی یاد می‌کرد.

✍️ «بزرگراه گمشده» (۱۹۹۷) یکی از خیال‌پردازی‌های لینچ درباره‌ی «همزاد شرور» است. در این فیلم، یک مزاحمِ ناشناس نوارهایی ویدیویی حاوی تصاویری از بیرون خانه‌ی یک نوازنده‌ی مشوش ساکسیفون (با بازی بیل پولمَن) و همسرش (پاتریشیا آرکِت) را جلوی درِ خانه‌ی آنها قرار می‌دهد و مایه‌ی دلواپسی‌شان می‌شود ــ ایده‌ای که بعدها میشائل هانِکه نیز آن را در فیلم «پنهان» به کار برد. اما به نظر من، «جاده‌ی مالهالند» شاهکار لینچ در مورد شهوت‌انگیزی و سرخوردگی است، ترجیع‌بند درخشانی درباره‌ی اینکه چرا سرخوردگی یکی از پسماندهای سمّیِ کارخانه‌ی رؤیاسازیِ هالیوود است. رابطه‌ی میان دختر ساده‌دل حیران (نائومی واتس) و زنِ پریشان‌خاطرِ مرموز (لورا هرینگ) یکی از بهترین نمونه‌های دوستی‌های پرتنش در سینمای مدرن آمریکا است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

دموکراسی و حقیقت🔺

«تحقیر تخصص، نپذیرفتن حقیقت، بها دادن به احساسات مردم «عادی» و وعده‌ی راه حل‌های آسان و سریع تازگی ندارد: این همان منطق «حقیقت پوپولیستی» در جهان غرب در ۳۰۰ سال گذشته بوده است، از تامس پِین گرفته تا دونالد ترامپ، و از اوا پرون گرفته تا ویکتور اوربان. دموکراسی همیشه باید بین دو گزینه‌ی بدِ اقتدارگرایی تکنوکراتیک و عوام‌فریبی دست به انتخاب بزند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«مارک کینگول، فیلسوف کانادایی، در گفت‌وگویی با دیوید ماسکراپ، به بررسی تغییرات عمیق عصر اینترنت و چالش‌های آن پرداخته است. او معتقد است که اینترنت، با دموکراتیزه‌کردن اطلاعات و حذف واسطه‌ها، امیدهایی برای بهبود دموکراسی ایجاد کرد، اما در عمل به قطبی‌شدن، آشوب و افزایش بی‌اعتمادی دامن زده است.»

aasoo.org/fa/articles/5025
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ایران به کجا می‌رود؟
✍️چنگیز پهلوان در گفت‌وگو با بهروز آفاق

«ما ناچاریم قبول کنیم که نمی‌توانیم هیچ‌کس را به‌خاطر دینش، زبانش، قومیتش و به‌خاطر هر تبعیض دیگری از شهروندی ایران محروم کنیم. وقتی اساس را بر روی شهروندی بنا می‌کنیم یعنی قبول می‌کنیم همه برابرند و دیگر نمی‌توانیم مثل مشروطیت یک دین دولتی داشته باشیم. این تحول را خود آقایون ایجاد کردند و نشان دادند که با فقه دوازده‌امامی قادر نیستند همه‌ی قوانین لازم را به‌درستی طرح کنند. اکثریت مردم شیعه هستند، بسیار خوب شیعه بمانند، اما نمی‌توانند دین دیگران را از مردم بگیرند. باید همه از نظر شهروندی برابر باشیم و در مجلس مؤسسان نیرویی به وجود آید که همه‌ی ایرانیان را برابر بداند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

این سومین و آخرین نوشتار درباره‌ی سرنوشتِ زنان در تقاطع ناسیونالیسم‌های نوظهور در خاورمیانه در ابتدای قرن بیستم است. در دو مقاله‌ی پیشین به زندگی و آثار مسعادت بدرخان، روزنامه‌نگار کُرد، و زابل یسایان، نویسنده‌ی ارمنی، پرداخته شد. در جستار حاضر به بررسی زوایای زندگیِ نوریه علویه مولان، روزنامه‌نگار چَرکَس، پرداخته شده و از خلال سرگذشتِ او سیاست‌ورزیِ زنانِ عثمانی در ابتدای سده‌ی بیستم را بررسی شده است.»

aasoo.org/fa/articles/5008
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سیامک پورزند، شور امیدی که به مسلخ کشانده شد، به روایت مهرانگیز کار 🔻

✍ سیامک پورزند، چنان‌که مهرانگیز کار در این کتاب درباره‌اش می‌نویسد، روزنامه‌نگاری پر‌ سر و‌ صدا با کلی ماجراجویی‌های مطبوعاتی و سیاسی و سینمایی بود که در ۱۸ سالگی «سینه‌ کلوپ» را در تهران راه‌انداخته بود، کشته‌مرده‌ی سینمای هالیوود بود و می‌خواست که ایرانی‌ها را با سینمای هالیوود و فرهنگ و هنر غرب آشنا کند؛ در زمان ملی شدن صنعت نفت از هواداران مصدق بود و بعدتر هم‌سو با هویت سیاسی خانواده‌اش، از طرفداران پادشاه و پادشاهی شد. در روزهایی که نماینده‌ی روزنامه‌ی کیهان در هالیوود بود، از آمریکا در جریان نگارش یک مقاله درباره‌‌ی قتل رابرت کندی با مهرانگیز کار آشنا شد و کمی بعد در محفل کوچکی که ویگن، خواننده‌ی جاز ایران در آن گیتار می‌نواخت، ازدواج کردند. زوج جوانی که زندگی‌شان رنگی از زیست فرهنگی و مدرن داشت، در میان محافل سینمایی و مطبوعاتی و هنری وقت می‌گذراندند و با شور و شوق در برنامه‌های هم‌سو با توسعه‌ی اجتماعی مشارکت می‌کردند. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، سیامک پورزند با ۱۵ سال سابقه‌ی کار در روزنامه‌ی کیهان، تقاضای بازنشستگی داد و تا ۱۰ سال پس از انقلاب خانه‌نشین شد. خودش نمی‌خواست «حتی یک روز با حکومت خمینی کار کند.»

✍ بار روانی اعترافات اجباریِ زندانی‌ای که زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده بر خودش و خانواده‌اش از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته می‌شود. مهرانگیز کار اقاریر اجباری را سیم خارداری توصیف می‌کند که پیرامون اقرارکننده‌ی شکنجه‌شده و خانواده‌اش کشیده می‌شود و عبور از آن ممکن نیست. او که هنوز زخم این سیم‌خاردار را بر جان دارد، شجاعانه در جای جای این کتاب اعترافات اجباری و تأثیر آن بر محیط اطراف زندانیِ تازه آزاد شده را زیر ذره‌بین برده است. «احساس شرم ما نسبت به دوستان و مطبوعاتی‌ها و سینمایی‌ها و سایر هنرمندان که پیاپی به اداره اماکن احضار می‌شدند قابل توصیف نیست. احساس نفرت آنها از سیامک هم که نمی‌توانستند باور کنند در کدام شرایط غیرانسانی اوراق بازجویی را مکتوب کرده تا جایی بود که هر یک پس از بازگشت از اداره‌ی اماکن به من در آمریکا زنگ می‌زدند و می‌گفتند پرونده روی شاخ شما رفته و اقاریر اخلاقی و جاسوسی او علیه شما چنان است که هرگاه بازگردید آب خوش از گلوتان پایین نمی‌رود. گاهی من و دخترها آرزو می‌کردیم در یک حادثه هر چهارتن جان داده بودیم و از دور شاهدی نمی‌شدیم بر این همه درد و رنجی که بر رگ و ریشه‌های ما فرود می‌آوردند.»

✍ مهرانگیز کار از همان روزهای نخست بازداشت سیامک پورزند در سال ۱۳۸۰ در تقویم شخصی‌اش شروع به ثبت روند پرونده کرد. او امید داشت که شاید به‌رغم دوری از ایران و دسترس نداشتن به جزییات حقوقی پرونده بتواند با ثبت و مرور گزارش‌های رسانه‌ای تا حدممکن از کار دستگاه امنیتی و قضایی سر دربیاورد. دستگاهی که همسرش اسیر دستشان شده بود. یادداشت‌ها و مستنداتی که در نهایت نسخه‌‌ی اولیه‌ی این کتاب شدند.مهرانگیز کار در این کتاب با تیزبینی یک حقوق‌دان، نشان می‌دهد که چطور از همان ابتدای بازداشت تا روزهای زندان و شکنجه و دادگاه و حتی پس از آزادی، حقوق ابتدایی متهم و زندانی به اشکال مختلف زیرپا گذاشته شد و نیروهای امنیتی که هراسی از تبعات رفتارشان در برابر قانون نداشتند حتی پس از آزادی نیز دست از سر زندانی‌شان برنداشتند و او را تا پای مرگ کشاندند. داستان پرآب چشمی که فقط شرح زندگی سیامک پورزند نیست و برای هزاران زندانی سیاسی و حتی غیرسیاسی دیگر در ایران نیز تکرار شده و می‌شود.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

در ستایشِ خواندن و داستان
✍️
ماریو بارگاس یوسا

«گاه با خود می‌گفتم که در کشوری مثل سرزمینِ من که خوانندگان کمی دارد، با این همه آدم فقیر و بی‌سواد، و با این همه بی‌عدالتی که در آن، فرهنگ، امتیاز آدم‌های معدودی است، آیا داستان‌نویسی، نوعی تجمل خودمدارانه نیست؟ البته این تردیدها، ندای مرا خاموش نساخت و به ‌نوشتن ادامه دادم، حتی در مواقعی که چرخاندن زندگی بیشترِ وقتم را می‌بلعید. فکر می‌کنم که کار درستی می‌کردم چون اگر لازمه‌ی شکوفایی ادبیات این بود که ابتدا جامعه به فرهنگ عالی، آزادی، رفاه و عدالت دست یابد، ادبیات هرگز به‌ وجود نمی‌آمد. اما به‌ برکت ادبیات، و به ‌سبب آگاهی‌هایی که ارزان می‌دارد، و شوری که بر می‌انگیزد، و سرخوردگی‌مان از واقعیت ــ آن‌گاه که از سفر به جهان زیبای خیالین باز می‌آییم ــ تمدنِ ما به اندازه‌ی زمانی که داستان‌گویان با قصه‌های خود انسانی‌کردنِ زندگی را آغاز کردند، بی‌رحم نیست.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آیا باید انقراض بشر را به تأخیر انداخت؟

🔸 دِرِک پارفیت، فیلسوف فقید، می‌گفت ما دو گزینه داریم. می‌توانیم با دقت از مواهب و ذخائر کره‌ی زمین پاسداری کنیم، در زیرساخت‌ها و انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کنیم و منابع این سیاره را برای نسل‌های بعدی به ارث گذاریم. یا می‌توانیم این ذخائر را خالی کنیم و مصرف منابع را در کوتاه‌مدت چنان افزایش دهیم که گویی فردایی وجود ندارد. اگر سیاستِ حفظ منابع طبیعی را اتخاذ کنیم، سطح زندگی‌مان تا مدت‌ها ارتقا خواهد یافت. اگر سیاستِ اتمام منابع طبیعی‌ را در پیش بگیریم، سطح زندگیِ نسل کنونی اندکی بیش از حالت قبلی [اتخاذ سیاست حفظ منابع طبیعی] ارتقا خواهد یافت اما بعد از حدود ۳۰۰ سال سطح زندگیِ نسل‌های بعدی به شدت تنزل خواهد کرد و سپس برای مدتی نامعلوم در سطحی شبیه به سطح زندگیِ نسل کنونی راکد خواهد ماند.

🔸 وقتی این دو گزینه را به دانشجویانم ارائه می‌دهم، ۹۰ درصد از آنها سیاستِ حفظ منابع طبیعی را انتخاب می‌کنند. بسیاری از آنها نیز ادعا می‌کنند که انتخاب سیاستِ اتمام منابع طبیعی غیراخلاقی است. پارفیت با آنها موافق است اما توضیح دادن چنین قضاوت‌هایی را دشوار می‌داند. چه کسی از مصرف بی‌رویّه و اتمام منابع طبیعی آسیب می‌بیند؟ شاید بگوییم که این سیاست به آدم‌هایی که ۳۰۰ سال دیگر و بعد از آن به دنیا می‌آیند صدمه می‌زند. با وجود این، سیاست‌های اقتصادی صرفاً بر سطح زندگی تأثیر نمی‌گذارد؛ این سیاست‌ها بر این مسئله هم تأثیر می‌گذارد که چه کسانی وجود خواهند داشت. بسته به این که در سکوی نفتی کار کنیم یا در نیروگاه بادی، با اتوبوس رفت‌وآمد کنیم یا با خودروی شخصی، از عهده‌ی تأمین هزینه‌ی مهدکودک برآییم یا نه، با آدم‌های متفاوتی معاشرت می‌کنیم، دست به انتخاب‌های متفاوتی می‌زنیم و، در نهایت، فرزندانِ متفاوتی به دنیا می‌آوریم. این فرزندان هم به نوبه‌ی خود فرزندانی را به دنیا می‌آورند که اگر سیاستِ حفظ منابع طبیعی را اتخاذ کرده بودیم وجود نمی‌داشتند. اگر بر اساس همین منطق، تسلسل نسل‌ها را دنبال کنیم، سرانجام به جایی می‌رسیم که می‌توان گفت اگر سیاستِ حفظ منابع طبیعی را انتخاب کرده بودیم هیچ‌یک از کسانی که ۳۰۰ سال پس از اتخاذ سیاستِ اتمام منابع طبیعی به دنیا می‌آیند وجود نمی‌داشتند. بنابراین، اگر سیاستِ اتمام منابع طبیعی را برگزینیم، هیچ‌کسی وجود نخواهد داشت که بتواند بگوید «این انتخاب زندگی‌ام را بدتر کرد» ــ بدون چنین انتخابی، آنها اصلاً وجود نخواهند داشت! اما معلوم است که اتمام منابع طبیعی سیاستِ بدتری است. پارفیت این را «مشکل ناهمسانی» می‌نامد.

🔸 به احتمال زیاد ما با خطر انقراض قریب‌الوقوع مواجه نیستیم. اما فرزندان نوه‌های ما، مثل آخرین نسل مورد نظر مولگن، از بعضی از منابع معنابخش (تشکیل خانواده در جزایر مالدیو یا نواحی ساحلیِ بنگلادش، حفاظت از دیواره‌ی بزرگ مرجانی در اقیانوس آرام، اشتغال به شغل‌های خودکارشده) محروم خواهند بود. ما وظیفه داریم که منابعی فکری را برای آنها به جا بگذاریم تا بتوانند منابع معنابخش جدیدی را بیابند: ما موظف‌ایم که «تخیل اخلاقیِ» مورد نظر مولگن را برانگیزیم، آنچه را که جان استوارت میل «آزمایش‌ها در زندگی» می‌خواند روا بدانیم و فضای تأمل فلسفی را فراهم کنیم. این دو کتاب کارکردهای متفاوتی دارند. کتاب الیزابت فینرون-برنز ــ که باید در فهرست مطالعاتیِ دانشجویان قرار گیرد ــ به پرسش‌های دیرین اخلاق جمعیت‌محور، پاسخ‌های جدیدی می‌دهد. کتاب تیم مولگن مسئله‌ی جدید (و نسبتاً نامتعارفی) را مطرح می‌کند. ممکن است که خوانندگانِ این کتاب استدلال‌های او را بی‌عیب‌ونقص نشمارند و پاسخ‌هایش را بحث‌انگیز بدانند. اما به نظر می‌رسد که او به یک اندازه به دنبال متقاعد کردن و به فکر واداشتن خوانندگان است: دِین ما به آیندگان این است که استعداد کاوش خلاقانه در معنای زندگی را پرورش دهیم.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ناظر جرم، شریک جرم است🔻

«در دهه‌ی ۱۹۶۰، بازماندگان هولوکاست شروع به انتشار روایت‌های خود برای مخاطبی کردند که عمدتاً بی‌اعتنا بود. ژان امری با طنزی تلخ نوشت: «انتظار کمک داشتن و کمک را قطعی پنداشتن یکی از تجربه‌های بنیادین بشر است...» آرتور مورس، روزنامه‌نگار آمریکایی، در تحقیق خود وقتی شش میلیون جان باختند: گاه‌شمارِ بی‌اعتناییِ آمریکایی بر شریک جرم بودن ناظران صحه گذاشت: «باید بفهمیم که هولوکاست چطور در گذشته اتفاق افتاد ــ نه تنها با توجه به قاتلان و مقتولان بلکه با توجه به ناظران.» در پرتو خاطره‌ی هولوکاست، تماشاچیان به شریک جرم تبدیل شدند زیرا در انجام وظیفه به شکلی مهلک قصور کرده بودند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«انقلاب به چه معناست؟ آیا فردای بهتر در گرو انقلاب سیاسی است یا انقلاب اجتماعی؟ برای تغییر سرنوشت یک ملت به تغییرات بنیادی در ساختار ارزش‌ها نیاز است یا تغییرات ناگهانی در ساختار قدرت؟ در قسمت ششم از پادکست «با کمی تردید» به این مباحث می‌پردازیم.»

aasoo.org/fa/podcast/5079
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

روایت رنج و مقاومت: ادبیات سوریه چگونه جهان را مخاطب قرار داد؟🔻

✍ به قدرت رسیدن حزب بعث در سال ۱۹۶۳ با کودتایی که حکومت آن را انقلاب ۸ آذار می‌خواند، تأثیر عمیقی بر زندگی فرهنگی سوریه گذاشت. نویسندگان، منتقدان و ناشران به شبکه‌های فرهنگی دولت وابسته شدند و از آن به بعد نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و اتحادیه‌ی نویسندگان عرب بخش عمده‌ای از محتوای تولیدات ادبی را تعیین می‌کردند. در نتیجه، نویسندگان اغلب به شکل‌های ظریف‌تری از انتقاد متوسل می‌شدند و اعتراضات خود را در داستان‌های نمادین یا استعاری بیان می‌کردند. با روی کار آمدن رژیم اسد در سال ۱۹۷۰، از شهروندان انتظار می‌رفت که روایت رسمی ۸ آذار را بپذیرند و برای دهه‌ها خودکامگیِ شکست‌ناپذیر خاندان اسد، ادبیات سوریه را شکل داد. هنرمندان سوری اما محدودیت‌ها را با خلاقیت‌های زیبایی‌شناختی شکستند و با تکیه بر استعاره و رمز، فضاهایی ایجاد کردند که در آن تا حدی تنوع و رقابت وجود داشت. آنها موفق به ایجاد فضای نسبتاً مقاومی در برابر سرکوب شدند.

✍ با آغاز خیزش مردم سوریه، سمر یزبک، رمان‌نویس سوری، به سراسر سوریه سفر کرد. او از نزدیک شاهد آغاز قیام مردم بود و در انواع گوناگونی از فعالیت‌های عمومی و جنبش‌های اجتماعیِ نوپا مشارکتِ فعال داشت. در این دوره، او دفتر خاطراتی شامل تأملات و مشاهداتِ شخصیِ خود نوشت. شهادت‌هایی که او جمع‌آوری کرد در کتاب زنی در آتش متقابل: خاطرات انقلاب سوریه منتشر شد. نظرات صریح یزبک به‌سرعت خشم رژیم را برانگیخت. با این حال، او به لطف همدلی و مهارت روزنامه‌نگاری، شهادت‌هایی شفاهی از مردم عادی سوریه را گردآوری کرد که مملو از امید، نشاط و شرح جنایت‌های وحشتناک است و تصویری منحصربه‌فرد از قیام سوریه ارائه می‌دهد. این کتاب گواهی متواضعانه و مؤثر بر قدرت و تعهد سوری‌های گمنامِ بی‌شماری‌ است که برای آزادی خود متحد شدند. یادداشت‌های روزانه و الهام‌بخشِ او جهانیان را دعوت ‌کرد تا به مصیبت‌های سوریه نگاهی دوباره بیندازند. با این کتاب، یزبک به یک «نویسنده‌ی شاهد» تبدیل شد، نویسنده‌ای که برای نشان دادن چهره‌ی انسانی رنج‌، درباره‌ی جنایت‌ها می‌نویسد.

✍ دیمه‌ ونوس، رمان‌نویس سوری، ترس از دیکتاتوری و ترس از ترس را به موضوع اصلی رمان هراسیدگان تبدیل کرد. کتاب او زندگیِ زن جوانی را در دمشق در طول جنگ داخلی سوریه توصیف می‌کند، زنی که دست‌نوشته‌ای از عاشق سابق خود را که به آلمان فرار کرده است دریافت می‌کند. او در مصاحبه‌ای گفته است: «انقلاب دیوار ترس را شکست، هرچند آن را کاملاً ویران نکرد. ترس از همه چیز بود ــ رژیم، قدرت، ارتش و حتی مردم. مردم از یکدیگر می‌ترسیدند و به هم بدگمان بودند. انقلابنه تنها علیه رژیم، بلکه علیه هر چیزی بود که ترس ایجاد کند. من با ترس بزرگ شدم و نسلِ من نسلی ترسو بود. نسلِ من خاطراتی از قتل عام حمص دارد که در آن حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر کشته یا مفقود شدند. بعضی هنوز مفقود مانده‌اند و خانواده‌هایشان همچنان به دنبال آنها هستند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چرا مردسالاری در حال کشتن مردان است؟🔺

«میان میزان برابری جنسیتی در یک کشور و بهزیستی مردان رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد؛ بهزیستی‌ای که بر مبنای شاخص‌هایی همچون رفاه، سلامت روانی، خلاقیت و خودکشی سنجیده می‌شود. احتمال طلاق، افسردگی و مرگ ناشی از خشونت در میان مردان (و زنان) ساکن کشورهای اروپایی‌ای که از نظر برابری جنسیتی وضعیت بهتری دارند، کمتر است.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اگر سکوت نمی‌کردیم شاید رومینا‌ هنوز زنده بود

🔸 «بسیاری از مردانی که مرتکب زن‌کشی به بهانه‌ی ناموس می‌شوند، نه تنها از تأیید جامعه‌ی اطراف خود قدرت می‌گیرند، بلکه در بسیاری مواقع تحت فشار جامعه‌ و از ترس آنکه بی‌غیرت خطاب شوند و آبروی‌شان به باد رود، دست به چنین خشونت‌هایی می‌زنند. دگرگون کردن این مفاهیم از یک سو و ساختن فضایی امن و حمایتگر برای زنان و دخترانی که در معرض چنین خشونت‌ها و فشارهایی هستند، شاید راه‌کاری موقت برای این زخم کهنه باشد.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

کتاب «توهمات دموکراتیک: رسانه‌ها چطور دموکراسی را بی‌معنا می‌کنند و از دست ما چه کاری برمی‌آید؟» به قلم ناتالی فنتون موضوع این قسمت از پادکست یک کتاب است.

aasoo.org/fa/podcast/5054
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در هفته‌های اخیر دو فیلم از زندانیانِ بند زنان سیاسی اوین در شبکه‌های اجتماعی پخش شده که رقص و پایکوبیِ آنها را نشان می‌دهد. در پی انتشار این دو فیلم موجی از واکنش‌های متفاوت به راه افتاد. واکنش بعضی ملامت‌آمیز، ناصحانه یا پدرسالارانه/مردسالارانه بوده است و بعضی دیگر از حق انتخاب نوع زندگی و مبارزه در زندان سخن گفته‌اند و بر اهمیت شادی و رقص و آواز به‌عنوان یکی از راه‌های مقاومت در برابر نظام تأکید کرده‌اند. در این مقاله می‌کوشم با گذر و نظری به بند زنان سیاسی زندان اوین در چهل سال گذشته، به حقوق زندانی، حق انتخاب، قراردادهای اجتماعی در زندان، کلیشه‌های رایج، سلوک زندانی سیاسی، نگاه پدرسالار و باورهای عامیانه بپردازم.»

aasoo.org/fa/articles/5057
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«تعبیر و تفسیر دیوید لینچ از «رؤیای آمریکایی» معصومیتی بی‌آلایش داشت و از این نظر او در میان کارگردانانِ سینما بی‌همتا بود. برای تک‌تک فیلم‌هایش می‌شد عنوان «رؤیای آمریکایی» را برگزید. لینچ فهمیده بود که آمریکایی‌ها نه تنها رؤیای امنیت و رفاه و زندگیِ آرام در خانه‌ای بزرگ در حومه‌ی شهر را در سر دارند بلکه در حسرت تعقیب و گریز، کارهای پرمخاطره، ماجراجویی، سکس و مرگ هم به سر می‌برند. به عقیده‌ی او، تصادم همین دو میل متضاد است که به ایجاد موانع و پرتگاه‌های متعددی در بزرگراه گمشده‌ی خوشبختی می‌انجامد.»

aasoo.org/fa/articles/5055
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

عصر اینترنت و ناخرسندی‌های آن🔻

✍ در روزهای ابتداییِ ورود اینترنت،‌ که من با توجه به سنم آن را به یاد دارم، لحظه‌ای بود که حقیقتاً فقط خوش‌بین نبودیم بلکه نسبت به قابلیت‌های دموکراتیک این رسانه‌ی کاملاً غیرمتمرکز سخت امیدوار بودیم ــ تقریباً به شکلی آرمان‌گرایانه. بسته به این که چه اندازه نسبت به تجربه‌های انسانی بدبین باشید شاید جای تعجب نداشته باشد که اوضاع آن‌طور که فکر می‌کردیم پیش نرفت.بخشی از انتظارمان برآورده شد: دسترسی به محتوای رسانه‌ و ابزار ایجاد آن واقعاً خوب است. اما کنار رفتن موانع و باز شدن مسیر منجر به قطبی‌شدن و «بالا رفتن هیجانات» شده است ــ خصوصیاتی که از ویژگی‌های اوضاع پرهرج‌ومرج است. شاید بعد از این که بخشی از آن انتظار ابتدایی برآورده شد وارد دوره‌ی هرج‌ومرج و آشوب شده‌ایم. آینده ممکن است آشوب بیشتر به ارمغان بیاورد یا نوعی بازآرایی و تغییر بنیادین.

✍ یک دلیلِ این که اکنون مردم به سمت قبیله‌گرایی گرایش دارند این است که در آرزوی نوعی از حس تعلق‌اند که در آن دوران وجود داشت. اما در همان حال گرایشی قدرتمند به جهان‌وطنی و کنشگریِ عقلانی در جهانی فراملیتی وجود دارد. اگر به اندازه‌ی کافی نگاه انتقادی داشته باشیم می‌توانیم در تنش بین این دو گرایش، به زندگی خود ادامه دهیم. اما در تعامل با برخی رسانه‌ها و شبکه‌ها این احساس در شما به وجود می‌آید که نیرویی شما را به دنبال خود می‌کشد در حالی که پیش از روشن کردن صفحه‌ی نمایشگرتان چنین چیزی در خود احساس نمی‌کردید. در اینجا انتخاب‌هایی در برابرمان وجود دارند ــ مانند خاموش کردن کامپیوتر یا رفتن به فضای باز ــ اما شکی نیست که وضعیت دشواری است.

✍ ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که از هر گونه رفتار اعتیادآور استقبال می‌کند. منظورم فقط مواد مخدر نیست هرچند شامل این مواد هم می‌شود. اما چیزی که جالب‌تر و فهمش کمی‌ سخت‌تر است هجوم دوپامینی است که با شیوه‌‌ی خاصی از تفکر یا صحبت کردن همراه است. کاری که باید کرد همان کاری است که همیشه در چنین شرایطی باید انجام داد،‌ یعنی بررسی این که کدام امیال در اینجا نقش دارند. فکر نمی‌کنم با فلسفه یا گفتگوی بانزاکت بتوانیم به طور کامل طبیعت غریزی خود را کنار بگذاریم. کاری که می‌توانیم انجام دهیم احتمالاً این است که مهارش کنیم و به آن جهت بدهیم. همان‌طور که گفتید می‌توانیم نوعی بی‌اعتمادی سودمند داشته باشیم. به نظرم این طور باید فکر کرد که شاید بی‌اعتمادی فی‌نفسه رضایت‌بخش باشد و حتی ممکن است باعث پیوند به گروهی کوچک شود اما مسئله‌ی اصلی و مهم‌تری هم وجود دارد؟ برای طولانی‌مدت چه ایده یا هدفی می‌توان داشت؟ این کار بسیار دشوار است زیرا با طبیعت ما سروکار دارد،‌ طبیعتی که همیشه عقلانی نیست. ما این توانایی را داریم که فکر کنیم، و همان‌طور که گفتم هم می‌توانیم عمل کنیم و هم درباره‌ی اعمالمان بیندیشیم اما در واقع چقدر احساسی که نسبت به اعمال و کنش‌هایمان داریم در کنترل ماست؟ این پرسشی است که گاهی باید در برابر روان‌درمانگر به آن پاسخ داد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

رجوع به تاریخ برای شکستن طلسم وحشت
الهه رضوی

✍ کتاب شکستن طلسم وحشت نوشته‌ی آریل دورفمن درباره‌ی روند بازداشت و محاکمه‌ی آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی، است و کسی آن را روایت می‌کند که در سال‌های حکومت پینوشه در تبعید بوده است. آریل دورفمن روایت خود را با لحظه‌ای شروع می‌کند که خبر دستگیری او را شنیده است. از همان اول قلاب کتاب به آدم گیر می‌کند و هم‌ذات‌پنداری شروع می‌شود: دیکتاتوری قرار است محاکمه شود. انگار این معجزه‌ و پیشگویی تاریخ برای ماست. برای مایی که دفعات زیادی خیالش را در سر پروراندیم یا آن‌قدر دور بود که اصلاً به آن فکر نکردیم. اما معترضانی بودند که بعد از ساقط کردن هواپیمای ۷۵۲ اوکراین در خیابان‌های ایران به زبانش آوردند: «استعفا کافی نیست، محاکمه لازم است.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…
Подписаться на канал