358
تنها صداست که می ماند ادمین(تلگرام): t.me/FaribaAttarian اینستاگرام: https://instagram.com/fariba.attarian.sani لینک کانال: t.me/naghmehayefaribaei خوانش شعر، متون ادبی، کتب صوتی، میکس و تدوین پذیرفته می شود. هماهنگی: t.me/Mohammadian2
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
شماره غزل : namgahefarybai@
#نیایش_صبحگاهی
#درودهمدلان🌹
امروزبه خواسته ام فکر میکنم ، سراسر شور ونشاط میشوم، من مزه رسیدن به آرزوهایم را حس میکنم، این حس معجزه میکند.
خدایا شکرت ، که همین تجسم و احساس مرا برترین مخلوقت قرار داده...
مهربانترینم، به من یادبده درناامیدی مطلق ، لبخند زدن را...یادم بده در دلشکستگی و رنجش بخشندگی را...یادم بده فراموشی را ،چنانکه از یاد ببرم همه ی بدیها راnagmahefarybai@
بزرگان ايرانزمين
شیخالرئیس ، ابوعلى سينا
@naghmehayefaribaei
هفدهم: شروع داستان نبرد مازندران
@naghmehayefaribaei
نعل های وارونه آخوندیسم
جوانهای وطن را فرستادند سوریه که دشمن در مرزهای ما نباشد، اما در محاصره اسراییل قرار گرفتند.
خواستند از کربلا به قدس برسند، اسراییل از قدس به کربلا رسید!
خواستند با یک کانال رادیو مردم را هدایت کنند، الان با صدها کانال رکورددار دین ستیزی و دینگریز شده ایم!
خواستند با پول اوقاف کشور را مرفّه کنند، الآن با میلیاردها بشکه نفت و معدن و منابع، ۶۰٪ زیر خط فقر ساختند!
خواستند مردم را به مقام انسانیت برسانند، الان در اوج بی اخلاقی گرفتار شدیم!
ادعا کردند با اسراییل بخاطر تجاوز به خاک فلسطین می جنگند، الآن خود حامی روسیه در تجاوز به اوکراین شدند!
با بحرین بخاطر حکومت اقلیت بر اکثریت به مخاصمه برخاستند، اما خودشان برای حفظ حکومت اقلیت بشار اسد با گلوله و توپ به جان مردم سوریه افتادند!
خواستند با خداناباوران و دیکتاتورها ستیز کنند، اما نزدیکترین دوستانشان دیکتاتورهای روسیه، کره شمالی و چین شدند!
معاویه را بخاطر گرفتن بیعت اجباری برای یزید و عدم آزادی در انتخاب خلیفه کافر خواندند، خودشان با نظارت استصوابی همه را رد صلاحیت کردند.
سقیفه نشینان را سرزنش کردند که چرا علی ع و بنی هاشم را خبر نکردند، خودشان مجلس خبرگانِ نورچشمی تشکیل دادند!
بر خلیفه دوم تاختند که چرا عِلم نداشته خلیفه شدی؟ خودشان رئیس جمهور ۶ کلاسه تحمیل کردند!
معاویه را بخاطر کاخ نشینی ناباب خواندند ، به اصطلاح مسئولین خود را کاخ نشین کردند!
عثمان را به بهانه فامیل بازی مطرود کردند، خودشان حکومت هزار فامیل ساختند!
دیکتاتوری پهلوی را بخاطر تشکیل ساواک و شکنجه بیرون کردند، خودشان دو وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه ساختند!
کشتار ۱۷ شهریور را با حداکثر ۱۰۰ شهید جنایت تاریخی خواندند، خودشان دهها برابر آنرا در سالهای ۹۶،۸۸،۶۷،
۹۸و ۱۴۰۱مرتکب شدند.
ساواک را بخاطر شکنجه هایش، قرون وسطایی خواندند، اما خودشان بدتر از آنرا برای اعتراف گیری دروغین از عده ای بیگناه در ترورهای هسته ای بکار گرفتند!
ما را مجبور به اقلیت های مذهبی و دینی ..خرافی و باطل خواندند، خودشان به ایمانهای بادمجانی و ائمه بدون مدفوع و امامزاده های کوه و بیابان متوسل شدند.
شفا را در توسل به ضریح ها خواندند، خودشان برای درمان با مخارج میلیاردی به اروپا رفتند!
آمریکا و غرب را به دخالت در دیگر کشورها متهم کردند ، اما خودشان برنامه سرنگونی حاکمان کشورهای اسلامی را دنبال کردند.
ما را به سانسور متهم کردند، خودشان تمامی رسانه ها را در قبضه گرفته و طرح صیانت ریختند
@naghmehayefaribaei
من غلام قمرمغیر قمر هیچ مگو
حضرت مولانا
دکلماتور :فریبا عطاریان
تار : جناب : مرتضی خشنود
میکس وتنظیم : جناب محمدیان
وتنظیم نهایی : جناب سهراب دفاعی
@naghmehayefaribaei
گاهی گمان نمی کنی .... -
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شودکه نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر تهیه به دستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
# شاعر : قیصر_امین پور
@naghmehayefaribaei
🌹☀️دوست من سلام
جواب سلام را باسلام بده
جواب تشکر را با تواضع
جواب کینه را با گذشت
جواب بی مهری را با محبت
جواب دروغ را با راستی
جواب دشمنی را با دوستی
جواب خشم را به صبوری
جواب سرد را به گرمی
جواب نامردی را با مردانگی
جواب پشت کار را با تشویق
جواب بی ادب را با سکوت
جواب نگاه مهربان را با لبخند
جواب لبخند را با خنده
جواب دل مرده را با امید
جواب منتظر را با نوید
جواب گناه را با بخشش
هیچ وقت هیچ چیز
و هیچ کس را بی جواب نگذار
🪷مطمئن باش هر جوابی بدهی
یک روزی، یک جوری
یک جایی به تو باز میگردد🪷
@naghmehayefaribaei
یکی از عجیبترین مشاغل جهان!!!
با این همه زحمت هر دله نمک رو ۷۰ هزار تومان میفروشند!!!
بدبختی مردم باچه ذوقی به تصویر میکشن
@naghmehayefaribaei
#دیالوگ
شازده کوچولو: تو سواد داری؟
روباه: سواد مال آدماست...
من شعور دارم....!
@naghmehayefaribaei
این تلفن کبد است لطفا گوش بردارید وبه او گوش فرا دهید
@nagmahefarybai
*دارد تمام میشود ؛*
*اردیبهشتی که بوی نابِ باران و شکوفه میداد ،*
*ماه بهشتیِ بینظیری که با همهی ماهها فرق داشت ما میمانیم و* *خیابانهایی ؛*
*که دلشان برای مهربانیِ ابرهای بهاری*
*تنگ میشود!*
*برای نازدانهی دل نازک فصلها ،*
*که صدای هق هق شبانهاش ؛*
*توی گوش کوچههای شهر ،*
*تا همیشه خواهد ماند ...*
*د ر و د دوستان*
*صبحتان بخیر و شادی*
*روزتان آرام و پُر مِهر*
*فقطهمین
@naghmehauefaribaei
*. .
تو و من روزی زن و شوهر بودیم؛
سپس تو مادر شدی و من فقط یک پدر باقی ماندم.
تو به کارهای خانه رسیدگی کردی و من به دنبال معاش رفتم؛
و بعد، تو “مادرِ خانهدار” شدی و من فقط “پدرِ نانآور” باقی ماندم.
وقتی که کودکان زخم برداشتند، تو آنها را در آغوش گرفتی و من نصیحت کردم؛
تو “مادر مهربان” شدی و من فقط “پدر نصیحتکننده” باقی ماندم.
وقتی کودکان اشتباه کردند، تو از آنها حمایت کردی و “مادر فهمیده” شدی،
ولی من “پدر نادان” باقی ماندم.
تو به آنها گفتی: “بابا ناراحت میشود”،
و اینگونه تو “بهترین دوست” کودکان شدی،
ولی من فقط “پدری که خشم میگیرد” باقی ماندم.
تو با راز و نیاز با کودکان در قلبشان جای گرفتی،
ولی من برای ساختن آیندهشان، امروزِ خود را نابود کردم.
اشکهای تو نشاندهنده عشق مادری شد،
ولی در چشمان کودکان، من فقط “پدری بیرحم” باقی ماندم.
تو مثل نور مهتاب شدی، و من ندانستم که کی مثل خورشید سوزان شدم.
تو “مادر دلسوز و مهربان” شدی،
و من فقط کسی که بار زندگی شما را به دوش میکشد، “یک پدر” باقی ماندم.
این یک تصویر تلخ از جامعه است.
بسیار کم مادرانی هستند که جایگاه پدر را در نزد فرزندانشان بالا نگه دارند،
و به آنها بگویند که چگونه پدرشان لقمهای که در دهان دارد، به فرزندانش میدهد و خودش گرسنه میماند.
چگونه یک پدر تمام روز برای روزی فرزندانش سرگردان میشود، برای آینده بهتر آنها چه فداکاریهایی میکند و چه سختیهایی را تحمل میکند.
چگونه برای اینکه فرزندانش روی پای خود بایستند، خود را نابود میکند، خود را فدا میکند.
و فقط آنزمان است که فرزندان به جایی میرسند.
اما چون مادران این حقیقت را به آنها نمیگویند، فرزندان این را درک نمیکنند،
تا زمانی که خودشان پدر شوند؛ و آنوقت دیگر خیلی دیر شده nagmahefarybai@
خواننده : سعید پورسعید
( زلف بر باد مده )
غزلی بسیار زیبا و کمتر شنیده شده
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شیشههای دیده ما پرگلاب کن
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
زان جا که رسم و عادت عاشقکشی توست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
حافظ وصال میطلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
@naghmehayefaribaei
*از نو شروع کن!*
*به فراموشی بسپار و خود را رها کن*
*گذشته ، گذشته است…*
*هیچ کاری برای برگرداندن اون از دست تُ برنمیاد*
*نمیتونی در قبال گذشته کاری انجام بدهی!*
*تنها یک کار از دست تُ برمیاد و اون از بین بردن پیوندت با گذشته است*
*امروز، یک روز جدید هست…*
*زندگیات رو بساز از نو شروع کن*
*د ر و د*
*صبح نو بخیر*
*امروزت رو بهتر از دیروز بساز*
*فقطهمین!*
*. . .*@naghmehayefaribaei
#نیایش_صبحگاهی
#درودهمدلان
ای قادرمطلق ! امروز تمام محدودیت های مسیر حرکتم را حذف کرده ام ، تو همواره با من هستی و مرا هدایت میکنی، مگر توکل غیر از اینست؟؟
امروز برای من آغاز یک فرصت و تحول است و زندگی لبریز است از این فرصتها... یاری ام کن تا موقعیت های خوب را درک کنم و از دست ندهم ....
من به پاس اینهمه لطف الهی تلاش میکنم ، تا هر فرصتی را به موهبتی تبدیل کنم... قلبم پر از امید به فرداهای قشنگ استnagmahefarybai.@
شبی یک سرگذشت : امشب 🖤🖤🖤
جنگ طراز وحاکمیت امیر سامانی .
ترکان ماورای جیحون از دیرباز همیشه برای ایرانیان خطر افرین بودند چه قبل اسلام چه بعد از اسلام در قرون اولیه اسلام بعد هجوم های متعدد اعراب بسیاری از آنان مسلمان و عده ای هم به مسیحیت گرویدند ، ولی مسلمان و مسیحی شدنشان باعث نمی گشت که به سرزمین های جلو گیری از تهاجمات
سامانیان که تازه امارت یافته بودند همیشه ازناحیه ترکان این ناحیه مورد حمله قرار میگرفتند.
باتوجه به اینکه شهرطراز درماوراءالنهر مرز میان ترکان وایرانیان بوده ازنظر سوق الجیشی حائز اهمیت وهمیشه خطر بالقوه ای برای سامانیان تازه استقلال یافته بوده است ،
لذا امیراسماعیل سامانی درسال اول حکومتش (۲۸۰)هجری تصمیم گرفت برای هميشه خيال ایرانیان را از آن ناحیه راحت نماید ، لذا به تجهیز قوا پرداخت این جنگ جنبه غزا(مذهبی ) بخود گرفت دوطرف با تمام نیرو بجنگ پرداختند ، دراین جنگ (طنکش)شاه ترکان شکست خورد و شهر به تصرف امیر سامانی درآمد ، طنکش به اتفاق همسرش اسیر شد ، از سپاهیان ترُک حدود ده هزار کشته وتعداد پانزده هزار اسیر گرفته شد ، اسبان زیاد وغنیمت بسياری نصیب سپاهیان سامانی گردید ، بطوریکه به هر سرباز هزار درهم رسید ، کلیسای شهر تبدیل به مسجد جامع گردید ، وخطبه بنام معتضد خلیفه عباسی خوانده شد ، امیر به بخارا بازگشت ، این پیروزی برای تثبیت قدرت سیاسی ونظامی دولت جوان سامانی بسیار اهمیت داشت که میتوان به چند هدف اشاره کرد.
امنیت بخشیدن به مناطق شرق وشمال شرقی ماوراءالنهر .
قدرت نمایی دولت سامانی با دولت های همجوار . همچنین اعتبار یافتن نزد دربار عباسی .
پس ازاین پیروزی بود که دو حکومت ایرانی یعنی صفاریان و سامانی رو در روی یک دیگر قرار گرفتند(قبلاشرح جنگ امیر سامانی وعمرولیث صفاری را گفته ام)
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود
ماخذ
تاریخ طبری ج۱۵ص۶۶۵۵*
مروج الذهب مسعودی ج۲ص۶۳۹*
ایران در زمان ساسانیان ص۱۰۱و۲
تاریخ سامانیان دکتر هروی ص۱۷۸
@naghmehayefaribaei
ریمیکس موزیک " گل های پونه " با صدای " سیاوش قمیشی "
شب خوش❤️
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِِ شب درِِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِِ بی سوار ؛
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم ؛
یکی صَلای آشنا به رهگذر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود ؛
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند!
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند!
نه سایه دارم و نه بَر، بیفکنندم و سزاست ؛
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
#استاد_هوشنگ_ابتهاج
@naghmehayefaribaei
خدایا🌸
✨همه بندگان تو هستیم
💕کلید همه بستهها دست توست
✨دوای همه خستهها دست توست
💕به احسان ولطف وکرمت خود
✨گره مشکلات همه را بازکن
💕شب خوبی را برای
✨شماخوبان آرزومندم
💕شبتون بخیر و زیبا🍃 🌸🌹
@naghmehaywfaribaei
#داستان کوتاه✍
روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند ميرود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کم ارزش را دور ريختيد و مال من را اين طور هدر داديد؟! مرد فقير که اين را ميشنود قصد رفتن ميکند و با خود ميگويد وقتي صاحبخانه بر سر مال خود با اعضاي خانوادهاش اين طور دعوا ميکند، چگونه ممکن است که از مالش به فقيري ببخشد؟!
از قضا در همان زمان در خانه باز ميشود و مرد ثروتمند از خانه بيرون ميزند و فقير را جلوي خانه ميبيند. از او ميپرسد اينجا چه ميکند؟ مرد فقير هم ميگويد کمک ميخواسته اما ديگر نميخواهد و شرح ماجرا ميکند. مرد غني با شنيدن حرفهاي او، لبخندي ميزند، دست در جيب ميکند مقداري پول به او ميبخشد، و مي گويد: حساب به دينار، بخشش به خروار
از آن زمان اين ضرب المثل را در مورد افرادي به کار مي برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بي حساب و کتاب مال خود را ميبخشند...):؛👌👌
@naghmehayefaribaei