تمام زندگی ام صرف شعر گفتن شد از آن زمان که شنیدم تو شعر می خوانی عباس_رازقی
به جای "دوستت دارم"
دستم را بگیر
همهی رسولان با خود معجزهای میآورند
#محمد_مرکبیان
@nabzeshear
چقدر این اجرا زیبا بود و روحمو نوازش داد🌱
علاقه به موسیقی بیکلام از جایی شروع میشه
که دیگه هیچ کلمه ای نمیتونه آرومت کنه...
@nabzeshear
زندگی روزهای خوبت هم
مثل اين شعر تلخ و دلگيرند
قبل رفتن فقط بلندم كن
شاعران ايستاده می ميرند
#رویا_ابراهیمی
@nabzeshear
خیلی دوری،
شانههایت دور است،
هُرم نَفَست دور است،
بادی که موهایت را میبرد، دور است،
چشمهایت دور است و خیلی نزدیکی!
سایهات.. سایهات همه جا هست؛
کنار موسیقی و باران و جاده و نور و کلمه.
و سکوتت،
شبیهترینت کرده به خدا!
#بیژن_الهی
@nabzeshear
پيمانه ام ز رعشه پيری به خاک ريخت
بعد از هزار دور که نوبت به من رسيد
#صائب_تبريزی
@nabzeshear
آنچنان از دوریت بر خود همی پیچم که شمع
با همه رقصش به روی شعله می گِریَد مرا
#محمد_هاشمی
@nabzeshear
دلم
می خواهد سفر کنم
با یک چمدان
پُر از دوست داشتنـت
به آن سوی پرچیـن خیـال
به جایی که
فقط هوای تـو باشد
برای تنفـس...
#الهام_شیرازی
@nabzeshear
میخواهم دوستت نداشته باشم
اما نمیتوانم !
و این تنها جاییست ڪه
خواستن
توانستن
نیست...!
#هستی_دارایی
@nabzeshear
قبل او اصلا به عشقی من نبودم معتقد
ای امان از چشم او، ایمان من را قبضه کرد!
#زهرا_عسگری
@nabzeshear
غمنامهٔ ما خواند و جوابی ننوشت
از لطف گذشتیم و عتابی ننوشت
خاطر به امید ستمش خوش می بود
بی رحم خراجی به خرابی ننوشت
#حزین_لاهیجی
@nabzeshear
چشم هايت
ڪتابت مي ڪنند حدیث عشق را...
دست هايت
حڪایت مهر مي ڪنند..
و لب هايت
روایت نـــیاز...
#احسان_آتش_بیز
@nabzeshear
گر چه چون موج مرا شوق زخود رستن بود
موج موج دل من تشنه ی پیوستن بود
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
خواستم از تو به غیر از تو نخواهم اما
خواستن ها همه موقوف توانستن بود
کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم
که هبوط ابدم در پی دانستن بود
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت
همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود
#قیصر_امین_پور
@nabzeshear
ڪمی به فڪر تَرَڪ های قلب عاشق باش
همیشه سهم ڪویر از بهار باران نیست
#مهناز_نجفی
@nabzeshear
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
#سیاوش_کسرایی
@nabzeshear
دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را
به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری
می کنی ناز که قربان شوم این ناز تو را
آه از این درد که از چشم رقیبان حسود
سیر دیدن نتوان نرگس غماز تو را
سرو را لرزه بر اندام ز رشگ تو فتد
گر صبا وصف کند سرو سرافراز تو را
تا تو ای آهوی مشکین شده یی همدم دل
دم ببستم که کسی پی نبرد راز تو را
نکند عیب تو از خانه خرابی اهلی
هر که بیند نظری خانه بر انداز تو را
#اهلی_شیرازی
@nabzeshear
سلام مرا به گنجشک های محل برسان
به چنارهای بلند کوچه
و دیوارهای عرق کرده حیاط،
به پنجره های منتظر و خیابان های دلتنگ...
به جای من لب فنجان ها را ببوس و دست نوازش بر سر شمعدانی ها بکش!
کنار حوض آبی حیاط بنشین
ماه را به سینه ماهی ها بچسبان،
آلبالوهای قرمز را بچین و به گوش پروانه ها بیانداز
روی ایوان داغ خانه آب بپاش
و صورت تب دار آسمان را بشوی
از قول من به تابستان بگو؛
تیرت قلبم را سوزاند،
وقتی آمد و داغ جای خالی اش روی دلم ماند...
#بیتا_هراتیان
@nabzeshear
کوهها مردانه می ایستند تا رودها بروند
و اینگونه حیات در سینه خاک شکل می گیرد
گاهی با خود می اندیشم که قله ها چه عشق بازی هایی که با آسمان نمی کنند
و چه ترانه هایی که در گوش هم نمی خوانند
به راستی قله ها محرم آسمانند در زمین
مثل خیالت که آشناترین است در سینه من...
@nabzeshear
هیچ می فهمی برایم چیستی؟
من به ذوق عشق تو شاعر شدم
#کیان_نوبهار
@nabzeshear
به وقت شب
آرام باش
من ستاره ها را می شمارم
خوابت که برد
تا صبح
سیر نگاهت میکنم...
#شرایع_تکلیف
@nabzeshear
چشمانت
وسعت شعری ست
که مرا در خود غرق کرده
غرورت اما
طعم تلخ اندوهست برایم
نگاهم کن
چيزی بگو
بخواه
من پر از وسوسه ی برآورده شدنم
#سهیلا_برازنده
@nabzeshear
من هنوز نمیدانم چرا
غروب هر پنج شنبه گريهام میگيرد!
برايم بنويس
شاعران بزرگ
به ماه کامل چه میگويند!
#سيدعلى_صالحى
اگر نامه ای می نویسی به باران
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا از دل کاهدود و غباران
اگر نامه ای می نویسی به آفتاب
سلام مرا نیز بنویس
اگر نامه ای می نویسی به دریا
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا ،
با
« اگر »
« آه »
« آیا »
به مرغان صحرا در آن جست و جوها
سلام مرا نیز بنویس
اگر نامه ای می نویسی
سلامی پر از شوق پرواز
از روزن آرزوها...
#شفیعی_کدکنی
@nabzeshear
چون سرمه میوزی قدمت روی دیدههاست
لطف خط شکسته به شیب کشیدههاست
هر کس که روی ماه تو را دیده،دیده است
فرقی که بین دیده و بین شنیدههاست
موی تو نیست ریخته بر روی شانههات
هاشور شاعرانه شب بر سپیدههاست
من یک چنار پیرم و هر شاخهای ز من
دستی به التماس به سمت پریدههاست
از عشق او بترس غزل مجلسش نرو
امروز میهمانی یوسف ندیدههاست
#حامد_عسکری
@nabzeshear
به محشر گر تو را پرسند خسرو را چرا کشتی
چه خواهی گفت قربانت شوم! تا من همان گویم
#امیرخسرو_دهلوی
@nabzeshear
قرن ها بعد اگر قبر مرا نبش کنند
کفنی نیست، تنی نیست ولی بوی تو هست...
#هادی_معراجی
@nabzeshear
یک چند بـه کودکی به استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خـاک در آمـدیـم و بـر بـاد شدیـم
#خیام
@nabzeshear
از تو ممنونم که مابینِ شلوغی های شهر
این گدا را واردِ شهرِ مُحرّم کرده ای ...
#حسین_جان
#محرمالحرام🏴
@nabzeshear
🕊
گفت؛
آدمی را دارید که وقتی از زندگی خسته شدید،
شما را دوباره به زندگی برگرداند؟
"من از تو برایشان گفتم."
#یلدا_سیدی
@nabzeshear