mousighigolha | Неотсортированное

Telegram-канал mousighigolha - موسیقی گلها

19728

تماس 09121502362 بابایی هیچگونه تبلیغ پذیرفته نیست. zirakbaba@

Подписаться на канал

موسیقی گلها

✅ گفتار : زندگینامه حکیم عمر خیام
✅ گوینده : آرمان حافظی
✅ به کوشش :‌ Deep Podcast
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ آرامگاه خیام نیشابوری
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

/channel/MousighiGolha/34543

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ برنامه : گفتگوی تلویزیونی
✅ میهمان : پرویز خطیبی
✅ میزبان : خسرو پرویزی
✅ گاه :‌لس آنجلس/1993 میلادی
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ یک شاخه گل شماره : 313
✅ خواننده : الهه
✅ تصنیف : هر دل که بینی مانند ما نیست (بهادر یگانه)
✅ آهنگ : عارف با تنظیم معروفی
✅ دستگاه/مایه : افشاری
✅ نوازندگان : شهناز
✅ اشعار متن : شمس مغربی
✅ گوینده : آذر پژوهش
✅ کیفیت : مطلوب
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ یک شاخه گل شماره : 348
✅ خواننده : ناصر مسعودی
✅ آواز : نبودي آن که منت دلنواز مي گفتم (اميرخسرو دهلوي)
✅ تصنیف : چون مرغ سحر از غم تو زار بنالم (اميرخسرو دهلوي)
✅ دستگاه/مایه : دشتی
✅ نوازندگان : بهاری/مجد/افتتاح
✅ اشعار متن : اميرخسرو دهلوي
✅ گوینده : فیروزه امیرمعز
✅ کیفیت : مطلوب
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ آلبوم : مجموعه اشعار/شهریور 1365 خورشیدی
✅ شعر و خوانش : لیلا کسری(هدیه)
✅ تکنوازان : محمد حیدری، آندرانیک،‌ کاظم رزازان، شماعی زاده، فرخ آهی، مرتضی
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

رباعیات خیام و خیامانه های فارسی، سید علی میرافضلی 🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

مکتب خیام و خیامانه های پارسی
رباعیاتی که از حکیم عمر خیام چه بصورت دیوان و کتاب و چه به شکل تابلو هنری (خوشنویسی ، نقاشی ، نگارگری )و یا یک اثر موسیقیایی(آواز ، تصنیف و ترانه) در منزل و یا در حافظه‌ی هر یک از ما وجود دارد متنی است با صدها اثر انگشت و امضا از شاعران مختلف ! که در گذر زمان شناسایی آنها دشوار شده است تفکیک اثر انگشت خیام از دیگر شاعران رباعی‌سرا کاری سخت و طاقت فرساست و هر شخصی بر حسب فهم ،گمانی دارد ، کوششی که جناب استاد میر افضلی در مدت بیست سال تلاش بی‌وقفه انجام داده‌اند برای تحقق چنین هدفی بوده اما پیدا کردن صاحبان اصلی رباعیاتی که به غلط به نام حکیم عمر خیام به ثبت رسیده به اندازه‌ی پیدا کردن رباعیات خود عمر خیام سخت و دشوار و محتاج دقت و وقت فراوان است
بایگانی شعر فارسی ،فهرست مکانیزه‌ای ندارد که بتوان با یک کلیک ساده ،گوینده احتمالی یک شعر را پیدا کرد در طول زمان و به علت حوادث مختلف طبیعی و غیرطبیعی از قبیل جنگها ، سیل‌ها ، زلزله‌ها و بی‌توجه‌ای‌ها بسیاری از آثار بزرگان ما از بین رفته و پرونده‌ی کامل آثار انها در تاریخ گم و یا محو شده است و جالب است بدانیم تازه آثاری هم که امروز در دسترس ماست همه‌ی سروده‌ها و یا نوشته‌های شاعران و نویسندگان ما نیست چه بسا شاعران و نویسندگان بزرگی که هیچ اثری و نامی از آنها در تاریخ نمانده و آثار آنها بطور کل از بین رفته و یا در گوشه‌ی تاریکی از بایگانی تاریخ خاک می‌خورد و یا عجیب‌تر آنکه که شاعر و یا عارفی که هرگز در عمر خود شعری نسروده و الان به عنوان یکی از بزرگترین شاعران و رباعی سرایان ما شناخته می شود(ابوسعید ابوالخیر)
شناخت فعلی ما از تاریخ ادبی این دیار ،نیازمند شناخت و بازنگریست و این شناخت و باز نگری نباید هرگز متوقف شود چون شناخت ما هرگز به قطعیت کامل نمیً‌رسد و ادعای قطعیت در پژوهش‌های ادبی ادعایی باطل و بی بنیاد است.
در طول تاریخ نویسندگان و محققان ایرانی و خارجی علاقمند به ادبیات و فرهنگ فارسی زحمات فراوانی کشیده‌اند تا شناخت درست و دقیقی در مورد فرهنگ و ادب این مرز و بوم به ما بدهند که زحمات فرد فرد آنها قابل احترام و ستایش است و یکی از این تحقیقات در زمینه شناخت رباعیات اصیل حکیم عمر خیام و مجزا کردن خیامانه‌های است که توسط شاعران فراوان دیگر سروده شده
یکی از این تلاشها تحقیقات دامنه‌‌دار جناب استاد سید علی میرافضلی در شناخت رباعیات اصیل خیام و مجزا کردن دیگر رباعیات و خیامانهً‌های منسوب به ایشان است .با سپاس از استاد میرافضلی و جناب غریب و بانو مارینا

Читать полностью…

موسیقی گلها

👈نکته : این رباعی 👆در رباعیات خیام امروز بدین شکل روایت شده👇
💚خیام ،اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی ،چو هستی خوش باش
💚مَی در قدح انصاف که جانی است لطیف
در کالبد شیشه، روانی است لطیف
لایق نبوَد هیچ گران همدم ما
جز ساغر باده ،کآن گرانی است لطیف
💚خورشید به گِل نهفت می نتوانم
و اسرار زمانه گفت می نتوانم
از بحر تفکرم ، برآورد خرد
دُری که ز بیم سُفت می نتوانم
💚هر یک چندی یکی برآید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین برآید که منم
💚در مصطبه ی وجود ، دیر آمده ایم
وز پایه ی مردمی به زیر آمده ایم
چون چرخ نه بر مراد ما می گردد
ای کاج !سر آمدی که سیر آمده ایم
کاج =کاش
💚آن بِه که به طبع باده ی خام کَشیم
با سوختگانِ چرخ بدنام کشیم
چون در ازل آنچه خواست بودن بوده ست
بیهوده چرا غم سرانجام کَشیم؟
💚یک روز ز بند عالم آزاد نیَم
یک دَم زدن از وجود خود شاد نیَم
شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیَم
💚ما برزگران این کهن دشت نویم
از کِشته ی شادی ،همه نو می دِرویم
چون لاله ی کم عمر ،در این دشت فنا
سر بر زده از خاک ،به بادی گرویم
💚بر موجب عقل زندگانی کردن
چون می نکنی که می توانی کردن
استاد تو روزگار چابک دست است
چندان به سرت زند که دانی کردن !!!!
💚چون رفت ز تن روان پاک من و تو
خشتی دو نهند در مغاک من و تو
وانگاه ز برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو
💚بر باد دَمی ز عمرت ار هست مده
مَی خواه و جواب عقل سرمست مده
مشنو ز خِرد ،کین بد و آن نیک بوَد
عمر این همه نیست فرصت از دست مده

💚ای بار عنا شخص تو را فرسوده
چندین چه خوری غم جهان بیهوده
آسایش خود ز رنج بسیار مجوی
از رنج تو دیگری شود آسوده
💚چون نیستی آگاه که چون آمده ای
سودت نکند فزون که دون آمده ای
در آتش روزگار کی پخته شوی
کز دیگ فلک خام برون آمده ای
💚ای چرخ فلک ! به جز شر و شور نه ای
با مردم آزاده به جز زور نه ای
باری بشناس مردم از نامردم
گیرم که کبودی فلکا ،کور نه ای
💚گر کار فلک به عدل سنجیده بُدی
احوال فلک جمله پسندیده بُدی
ور عدل بُدی به کارها در گردون
کی خاطر اهل فضل رنجیده بُدی؟
💚از کوزه گری ،کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری
شاهی بودم که جام زرّینم بود
اکنون شده ام کوزه ی هر خمّاری
💚گر با خردی ،عمر نمانده ست بسی
مَی خور که در او زیان نکرده ست کسی
گیرم که در او فایده ی دیگر نیست
آخر ز خودت باز رهانَد نفسی
💚گیرم که به اسرار معمّا نرسی
در شیوه ی عاقلان همانا نرسی
از سبزه و می خیز و بهشتی می ساز
کآنجا که بهشت است رسی یا نرسی
💚بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی
سرمست بُدم چو کردم این اوباشی
با من به زبان حال می گفت سبو
من چو تو بُدم ، تو نیز چون من باشی
💚در کار جهان ساخته هریک فصلی
رو گوش مکن که آن ندارد اصلی
مَی خور به صبوح تا به شب های دراز
بر دامن عمر خود فزایی وصلی
💚بر شاخ امید اگر بَری یافتمی
هم رشته ی خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود؟
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
💚ای چرخ ، به جز تربیت دون نکنی
جز ناکس را به مال ،قارون نکنی
نانی نخورَد ز دست تو پُر هنری
تا خون دلش ز دیده بیرون نکنی.

رباعیات جاماندهً‌ی خیام تقدیم شما شد.

Читать полностью…

موسیقی گلها

معرفی رباعیات (جامانده)حکیم عمر خیام
تعداد پنجاه و یک عدد
رباعیات جا مانده به رباعیاتی گفته می شود که در متون کهن به نام خیام ثبت شده و این رباعیات مدعی و شاعر دیگری ندارد و یا تاکنون شاعر احتمالی آنها پیدا نشده ولی چون آشکارا با سبک قافیه‌پردازی زمانه‌ی خیام متفاوت است (در دوره‌ی ایشان اکثر رباعیات دارای چهار قافیه بودند) و این رباعیات سه قافیه‌ای هستند پس جناب استاد میرافضلی به آنها نام (رباعیات جامانده )داده
رباعیات جامانده ی حکیم عمر خیام👇
💚بر خیز بیا ز بهر دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زآن پیش که کوزه ها کنند از گِل ما
💚تشریف ده ای مرهم خون دل ما
کآسان به تو می شود همه مشکل ما
تا کوزه ی مَی به خدمتت نوش کنیم
چون هست یقین که کوزه گردد گِل ما
💚دنیا به مَثَل چو کهنه زالی است درست
از پیر کهن ، وفا چرا باید جُست
ماننده ی گربه ای است بر بچه خویش
پرورد و بخورد و روی مالید و بشُست
💚این کهنه سرایی که جهانش نام است
آراݥ گهِ ابلق صبح و شام است
جامی است که وامانده ی صد جمشید است
بزمی است که گورگاه صد بهرام است
💚سوز دل آتشکده از سینه ی ماست
عالم کهن از وجودِ دیرینه ماست
وآنک به مَثَل کوزه که می آب خوریم
از خاک برادران پیشنه ی ماست
💚گر شاخ بقا ز بیخ بختت رُسته است
ور بر تن تو عمر لباسی چُست است
در خیمه ی تن که سایبانی است تو را
هان تکیه مکن که چار میخش سست است
💚در هر دشتی که لاله زاری بوده است
آن لاله ز خون شهریاری بوده است
هر شاخ بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بر روی نگاری بوده است
💚قومی گویند:جمله برداشتنی است
این خانه به ناز و نعمت انباشتنی است
نوبت چو به من رسید ،عقلم فرمود
خوش خور بگذر که جمله بگذاشتنی است
💚این مزرعه ی گِل که کنشت من و توست
روزی دو سه دوزخ و بهشت من و توست
آن کوزه که امروز بدو خوردی آب
یک چندِ دگر ، قالب خشت من و توست
💚مَی خور که به جز مَی طرب افزایی نیست
خوشتر ز معاشری تماشایی نیست
آنجا مَی و مطرب و معشوق بوَد
اندر دو جهان خوشتر از آن جایی نیست
💚نه در پی هر عشوه دهی باید رفت
نه نیز به خود هیچ رهی باید رفت
صد ره بیش است پیش هر رهبر و نیست
راهی که بدان ره به دهی شاید رفت
💚از حُقّه ی خاک ،سر برآوردم و رفت
وز جام زمانه ،جرعه ای خوردم و رفت
چون شعبده آمدم ز صندوق فلک
بر نطع وجود ،رقصکی کردم و رفت
💚از رنج کشیدن آدمی حُر گردد
قطره چو کَشد حبسِ صدف دُر گردد
گر مال نماند سر بماناد به جای
پیمانه چو شد تُهی ،دگر پُر گردد
💚زآن سر به گِلی که پیر دهقان دارد
در دِه که دلم آرزویِ آن دارد
گِل از سرِ آرزو فرو کن که جهان
در زیرِ گِل ،آرزو فراوان دارد
💚گر چه غم و رنج من درازی دارد
عیش و طرب تو سرفرازی دارد
بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک
در پرده هزار گونه بازی دارد
💚گویند بهشت و حوض کوثر باشد
جوی مَی و شهد و شیر و شکّر باشد
پُر کن قدح باده و بر دستم نِه
نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد
💚هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتی گردد دُر
آن قطره که راز دل دریا باشد
💚یک قطره ی آب بود و با دریا شد
یک ذرّه ی خاک با زمین یکتا شد
آمد شدنِ تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
💚مَی را چو حکیم (روح ثانی )خوانَد
عاقل به چه وجه روی از او پیچانَد
گر هیچ از او فایده ی دیگر نیست
آخر نه یکی دَم ز خودت برهاند
💚بر من قلم قضا چو بی من رانند
پس نیک و بدم زمن چرا می دانند؟
دی بی من و ، امروز چو دی ،بی من و تو
فردا به چه حجّتم به داور خوانند
💚در سیر فلک ها ،همه یکسان به رهند
وین قسمت ها به خلق یکسان ندهند
کاری است نهاده ،رو تو خرسندی جوی
از بهر تو باز کارگاهی ننهند
💚عالم همه اندر تک و اندر پویند
وز بی خبری دیده به خون می شویند
چون دست به سرِّ کار در می نشود
از عجز ، دروغ های خوش می گویند
💚آن مَی که شفای هر خردمند بوَد
تا کی به سفال تیره در بند بوَد؟
انصاف ،نه حیف است چنان خوب تنی
کو همدم سر گرفته ای چند بوَد؟
💚هر روز که آفتاب بر می آید
یک روز ز عمر ما به سر می آید
هر صبح که نقد عمر ما می دزدد
دزدی است که با مشعله در می آید
💚عید آمد و کار ما نکو کرد آخر
خمّار ،شراب در سبو کرد آخر
افسار نماز و پوزه بندِ روزه
عید از سر آن خران برون کرد آخر!

💚بر طرف چمن ،خیمه منقّش زده گیر
لب بر لب لعبتان دلکش زده گیر
از عمرِ گذشته چون دَمی نتوان زد
یک هفته ی دیگر این دَم خوش زده گیر
💚آن ها که ندانند حقیقت ز مجاز
مشغول نمازند به شب های دراز
من فارغ از آنم که در این پرده ی راز
یک روزه نیاز، بِه ز صد ساله نماز
💚حکمی که از او مجال نبوَد پرهیز
فرموده و ، امر کرده کز وی بگریز
وآنگاه به میان امر و حکمش عاجز
در مانده جهانیان که :گژ دار و مریز!!!
💚خیام!ز عشق چون که مستی خوش باش
با تازه گلی اگر نشستی خوش باش
این غم چه خوری که نیست خواهی گشت
انگار که نیستی ،چو هستی خوش باش

Читать полностью…

موسیقی گلها

از حور و قصور ، وز بهشت و دوزخ
فارغ بنشین که آن خود آوازه دهند
👈رباعی بیست و سه👇
💚در پشتِ من، از زمانه توُ می آید
وز من ، همه کارِ نا نکو می آید
جان عزم رحیل کرد، گفتم؛بمرو
گفتا :چه کنم ؟خانه فرو می آید!!
👈رباعی بیست و چهار👇
💚سنّت بکن و فریضه‌ی حق بگزار
وآن لقمه که داری از کساݩ باز مدار
غیبت مکن و دل کسی را مازار
در عهده‌ی آن جهان منم ، باده بیار
👈رباعی بیست و پنج👇
💚چرخا ! فلکا !نه عقل داری ، نه بَصر
هرگز نکنی به حالِ آزاده نظر
نامردان را بر آسمان بُردی سر
احسنت ، زهی چرخ مُخَنَّث پرور !!
👈رباعی بیست وشش👇
💚آنی که نبودت به خور و خواب نیاز
کردند نیازمندت این چار انباز
هر یک به تو آنچه داد، بستانَد باز
تا باز چنان شوی که بودی ز آغاز
👈رباعی بیست و هفت👇
💚ای پیر خردمند ،بگَه تر (پگَه تر) برخیز
وآن کودکِ خاک بیز را بنگر تیز
پندش ده و گو نرݥ نرمک می بیز
مغزِ سرِ کیقباد و چشمِ پرویز
👈رباعی بیست هشت👇
💚مرغی دیدم نشسته در مشهدِ طوس
در پیش نهاده کلّه ی کیکاووس
با کلّه همی گفت به افسوس افسوس
کو تاج مُرصّع و کجا ناله ی کوس ؟
👈رباعی بیست نه👇
💚در کاسه تو جرعه ای اگر هست ، بکَش
وز کاسه و کوزه ی کَسان ،دست بکَش
زآن پیش که در مجلسِ عمرت گویند
کای ساقی ! باده ی قیامست ، بکَش !
👈رباعی سی👇
از آمده ها تُرش مکن چهره ی خویش
وز نامده ها آب مکن زَهره ی خویش
بِستان تو ز دهرِ بی وفا بهره ی خویش
زآن پیش که دهر برکَشَد دَهره ی خویش

👈رباعی سی و یک👇
💚بسیار تحیُّر است در دۏرِ فلک
اوهام شده است عاجز از غَۏرِ فلک
چون می نَرَهد هیچ کس از جۏرِ فلک
فریاد چه سود از حَمَل و ثَۏرِ فلک؟
👈رباعی سی و دو👇
💚ایّامِ زمانه از کسی دارد ننگ
کو در غم ایّام نشیند دلتنگ
مَی خور تو در آبگینه و ناله ی چنگ
زآن پیش که آبگینه آید بر سنگ
👈رباعی سی و سه👇
💚از جِرمِ گِل سیاه تا اوج زُحَل
کردم همه مشکلاتِ کُلّی را حل
بگشادم بندهایِ مشکل به حیَل
هر بند گشاده شد ،مگر بندِ اجل
👈رباعی سی و چهار👇
💚هان تا ننهی ز دست یک ساعت جام
کارِ طربت پُخته کُن از باده ی خام
چون نیست تو را در این جهان جایِ مقام
از عمر ،نصیب خویش، بردار تمام!!
👈رباعی سی و پنج👇
💚دشمن به غلط گفت که من فلسفی ام
ایزد داند که آنچه او گفت نی ام
لیکن ، چو در این غم آشیان آمده ام
آخر کم از آنکه من بدانم که کی ام
👈رباعی سی و شش👇
💚زهر است غم جان و مَی تریاکم
تریاک خورَم، ز زهر ناید باکم
مَی می خورَم و به سبزه بر می غلطم
زآن پیش که سبزه بَر دَمَد از خاکم
👈رباعی سی و هفت👇
💚زآن پیش که از زمانه تابی بخوریم
باری به هم ای دوست شرابی بخوریم
کین چرخِ فلک ، به گاه رفتن ما را
چندان ندهد امان که آبی بخوریم
👈رباعی سی و هشت👇
💚ماییم که اصلِ شادی و کان غمیم
سرمایه ی دادیم و نهاد ستمیم
پَستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم
آیینه‌ی زنگ خورده و جام جمیم
👈رباعی چهل 👇
💚اسرار فلک را نه تو دانی و نه من
سردفترِ راحت ،نه تو خوانی و نه من
این مایه یقین دان که چو در می نگری
یک هفته دیگر ،نه تو مانی و نه من
👈رباعی چهل و یک👇
💚قومی متحیّرند در کویِ یقین
قومی به گمان فتاده اندر ره دین
ناگاه ،منادیی برآید ز کمین
کای بی خبران ! راه نه آن است ، نه این !
👈رباعی چهل و دو👇
💚ای خواجه !بدان کین فلکِ بیهُده دو
همچون من و تو، دید بسی کهنه و نو
آغاز و سرانجامِ جهان را چه کنی ؟
از عمر ،نصیبِ خویش، برگیر و برو !
👈رباعی چهل و سه👇
💚 یک جُرعه مَیِ کهن ، ز ملکی نو بِه
وز هر چه نه مَی ، طریق بیرون شو به
چرخشت ، به از تخت فریدون، صدبار
خشتِ سرِ خُم ، ز تاج کیخسرو بِه
👈رباعی چهل و چهار👇
💚 از آتش و آب و باد و خاکیم همه
وز هستیِ خویش، در هلاکیم همه
تا تن با ماست ، دیر مغاکیم همه
چون تن برود ، روانِ پاکیم همه
👈رباعی چهل و پنج👇
💚تا کی غم آن خورَم که دارم یا نه
وین عمر ، به خوشدلی گذارم یا نه
پُر کن قدحی باده که معلولم نیست
کین دَم که فرو بَرَم ، برآرَم یا نه
👈رباعی چهل و شش 👇
💚چون فارغی ای دوست ز هر اسراری
چندین چه خوری بیهُده هر تیماری؟
چون می نرود به اختیارت کاری
خوش باش در این نفس که هستی ،باری
👈رباعی چهل و هفت 👇
💚آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش می کوشی
باقی همه رایگان نیرزد ، هُش دار
تا عمر گراݩ مایه بدان نفروشی !

👈رباعی چهل هشت👇
💚زاهد نکند به زهد سود ای ساقی
زیرا که قَدَر عمل نمود ای ساقی
پُر کن قدحی نبیذ زود ای ساقی
کاندر ازل آنچه بود ، بود ای ساقی
👈رباعی چهل و نه👇
💚ای دوست !حقیقت شنو از من سخنی
با باده ی لعل کوش ، با سیم تنی
کآن کس که جهان کرد ،فراغت دارد
از سبلتِ چون تویی و ریش چو منی
پایان رباعیات محتمل.

Читать полностью…

موسیقی گلها

رباعیات (محتمل )خیام
رباعیات محتمل به دلیل
👈یک— تک منبعی بودن
👈دو— فاصله داشتن منابع از روزگار خیام
👈سه—نداشتن فرم چهار قافیه ای در بیش از نیمی از آنها
👈چهار—و نداشتن بعضی از ویژگیهای منظومه‌ی فکری و زبانی خیام، جایی در میان رباعیات اصیل نیافته‌اند
البته بعضی از رباعیات محتمل خصوصیات رباعیات اصیل را دارند ولی ضعف منابع باعث شده فعلا در گروه رباعیات اصیل قرار نگیرند ولی ممکن است با تحقیقات بیشتر و کشف منابع مستند و قابل اعتماد بعضی از آنها به گروه رباعیات اصیل وارد شوند
در معرفی رباعیات اصیل ملاحظه فرمودید که فقط یک رباعی در بین بیست رباعی سه قافیه‌ای بود
اما در رباعیات این بخش یعنی رباعیات محتمل از 👈(چهل و نه )رباعی معرفی شده
👈(بیست و هفت) مورد آن سه قافیه‌ای هستند (حدود پنجاه و پنج درصد) که به هیچ وجه با یکی از معیارهای انتخابی یعنی داشتن چهار قافیه سازگار نیست ،جناب استاد میرافضلی معتقد است در رباعیات اصلی حکیم عمر خیام ،باید حداقل 👈(هشتاد و پنج درصد)از رباعیات ،چهار قافیه ای باشد
حال معرفی رباعیات محتمل خیام که ( چهل و نه)عدد است:

👈رباعی یک👇
💚امروز چو کاسهً‌ی سرت هست به جا
مَی نوش به کاسه ، با حریفی دانا
صد کاسه و کلّه‌ی سرِ شاه و گدا
نَخرَند به کوزه‌ی فُقاعی فردا

👈رباعی دو👇
💚چندان لگدِ تجربه زد بر گِل ما
گردون که بشُد گَردِ حدوث از دل ما
ترسنده از آنم که ز ما منزل ما
خالی شود و حل نشود مشکل ما
👈رباعی سه 👇
💚زین فرش زمین که سقفِ او گردون است
گفتن نتوان گفت که حالش چون است
بگذار حدیثِ آسیابی کو را
گندم همه مردم است و آبش خون است
👈رباعی چهار👇
💚پیش از من تو لیل و نهاری بوده است
وین دَورِ فلک، برایِ کاری بوده است
پایی که تو بر خاک نهی، نرمک نِه
کآن مردمکِ چشمِ نگاری بوده است
👈رباعی پنج👇
💚هر ذره که در خاکِ زمینی بوده است
پیش از من و تو ،تاج و نگینی بوده است
گَرد از رُخِ نازنین به آزرم فشان
کآن هم رُخِ خوبِ نازنینی بوده است

👈رباعی شش👇
💚هر جانِ شریف کو شناسایِ ره است
داند که هر آنچه آید از جایگَه است
رنجی که رسد به تو نه از دورِ مه است
کو نیز ز هر چه می رود، بی گنه است
👈رباعی هفت👇
💚هر خاک که زیرِ پایِ هر نادانی است
زُلفینِ بُتی و عارض جانانی است
هر خشت که بر کنگره ی ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است

👈رباعی هشت👇
💚چون اَبر به نوروز رُخ لاله بشُست
برخیز و به جام باده کن عزم درست
کین سبزه که امروز تماشاگهِ توست
فردا همه از خاکِ تو برخواهد رُست
👈رباعی نه👇
💚 بشنو سخنی که جز سرانجام تو نیست
مرغی است مرادِ دل که دام تو نیست
گر کُرّه ی توسن فلک رام تو نیست
دل تنگ مکن که این در ایّام تو نیست
👈رباعی ده👇
💚👈رباعی ده👇
💚در پردهی اسرار کسی را ره نیست
وز تعبیه‌ی حال ، کسی آگه نیست
جز در دلِ خاکِ تیره منزلگه نیست
مَی خور که چنین بیهُده‌ها کوتَه نیست

👈رباعی یازده👇
💚آن قصر که بهرام در او جام گرفت
آهو بچه کرد و گور آرام گرفت
تا جای گرفته است بهرام به گور
دیراست که گور جایِ بهرام گرفت

👈رباعی دوازده👇
💚زین بحرِ وجود ، آمده پیدا ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق بسُفت
هر کس سخنی از سرِ سودا گفتند
زآن روی که هست ، کس نمی‌داند گفت
👈رباعی سیزده👇
💚کس مشکل اسرارِ فلک را نگشاد
کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد
چون در نگری ، ز مُبتدی و استاد
عجزی است به دستِ هر که از مادر زاد

👈رباعی چهارده👇
💚چون روزی وعمر بیش و کم نتوان کرد
خود را به کم و بیش دُژم نتوان کرد
کارِ من و تو ، چنان که رایِ من و توست
از موم به دستِ خویش هم نتوان کرد

👈رباعی پانزده👇
💚از گردش تو ای فلکِ گَردا گَرد
آن کیست که نیست در جهان بی غم و درد
از شخصِ یکی مرد برآوردی گَرد
که ش مِثڶ به روزگار نتوانی کرد
👈رباعی شانزده👇
حَیّی که به قدرت سر و رو می‌سازد
همواره همه کارِ عدو می‌سازد
گویند که :شیشه گر مسلمان نبوَد
آن را تو چه گویی که کدو می‌سازد؟
👈رباعی هفده👇
💚گفتم که دلم ز علم محروم نشد
کم ماݩد ز اسرار که مفهوم نشد
اکنون که همی بنگرم از رویِ خرد
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
رباعی هیجده
💚این چرخ ، چو آسیا بر آسوده نشد
آسوده نگشت و آسیا سوده نشد
چندان که زمانه دانه پیمود در او
او سیر نگشت و دانه پیموده نشد
👈رباعی نوزده👇
💚هم دانه ی اومید به خرمن مانَد
هم باغ و سرای بی تو و من مانَد
سیم و زر خود از دِرَمی تا به جوی
با دوست بخور ، گرنه به دشمن مانَد
👈رباعی بیست👇
ز آن گه که نهادِ خلق بنهادستند
بر هر چه قرار داده شد ، شادستند
بیشی طلبان ، به هم در افتادستند
بیشی مطلب که دادنی دادستند
👈رباعی بیست و یک👇
چون قاعده ی وجودِ ما بنهادند
در مشورتم پیام نفرستادند
چون کارِ مرا قرار بی من دادند
دانم که مرادِ من در او ننهادند
👈رباعی بیست و دو👇
در دهر ، چو آواز گُل تازه دهند
فرمای بُتا که مَی به اندازه دهند
از حور و قصور ، وز بهشت و دوزخ
فارغ بنشین که آن خود آوازه دهند

Читать полностью…

موسیقی گلها

👈رباعی اول👇
💚دارنده چو ترکیب طبایع آراست
باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست
گر خوب نیامد این بنا ، عیب کراست
ور خوب آمد شکستن از بهرِ چراست
👈رباعی دوم👇
💚در دایره‌ای کآمدن و رفتنِ ماست
او را نه بدایت ، نه نهایت پیداست
کس می‌نزند دَمی در این معنی راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
👈رباعی سوم👇
💚ترکیب پیاله‌ای که در هم پیوست
بشکستن آن ، روا نمی‌دارد مست
چندین سر و پای نازنین،از سرِ دست
از مِهر که پیوست و به کینِ که شکست؟
👈رباعی چهارم👇
💚این کوزه که آبخواره‌ی مُزدوری است
از دیده‌ی شاهی و دل دستوری است
هر کاسه مَی که بر کف مخموری است
از عارض مستیّ و لب مستوری است
👈رباعی پنجم👇
💚آن را که به صحرای علل تاخته‌اند
بی او همه کارها بپرداخته اند
امروز بهانه‌ای در انداخته‌اند
فردا همه آن بُوَد که دی ساخته اند
👈رباعی ششم👇
💚در شش جهت آنچه گِرد ما گستردند
از پنج حواس و چار طبع آوردند
بس گُرسِنه‌اند و عالمی را خوردند
این هفت که در دوازده می‌گردند
👈رباعی هفتم👇
💚آنها که کهن بُوَند و آنها که نُوَند
هریک به مرادِ خویش یک یک بدوَند
این سفله جهان ، به کس نمانَد باقی
رفتند و رویم و دیگر آیند و روَند
👈رباعی هشتم👇
💚آرَند یکی و دیگری بربایند
بر هیچ کس این راز همی نگشایند
ما را ز قضا جز این قَدَر ننمایند
پیمانه تویی ،باد به تو پیمایند
👈رباعی نهم👇
💚از آوردن من نبود گردون را سود
وز بُردن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کآوردن و بُردنِ من از بهرِ چه بود؟
👈رباعی دهم👇
💚از جمله‌ی رفتگان این راه دراز
باز آمده‌ای کو که به ما گوید راز
پس بر سرِ این دو راهه‌ی آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمی‌آیی باز

👈رباعی یازده👇
💚وقتِ سحر است ،ای مایه‌ی ناز
نرمک نرمک باده ده و رود نواز
کآن‌ها که به جایند ، نپایند دراز
و آن که شدند ،کس نمی‌آید باز
👈رباعی دوازده👇
💚در کارگهِ کوزه‌گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه ، گویا و خموش
از دسته‌ی هر کوزه ،برآورد خروش
صد کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش
✋توجه بفرمایید این 👆روایت درست و بر اساس نسخه های کهن و قدیمی این رباعی ست و امروزه شما با قرائت دیگر از این رباعی در چاپ‌های جدید از رباعیات ایشان آشنا هستید و علت آن این است اصولا در طول زمان بعضی از مصراع‌ها و یا ابیات رباعیات خیام به توسط افراد صاحب ذوقی تغییر یافته و به زبان مردم کوچه و بازار و زبان محاوره‌ای و یا ادبی آن دوره نزدیک شده گاهی این تغییرات دلپسندتر از قرائت اصل آن شعر است البته این موضوع فقط در رابطه با خیام و یا رباعی نیست و در انواع قالب‌های شعری و برای شاعران دیگر نیز اتفاق افتاده و بعضی از کلمات اصلی مصراع و یا بیت تغییر کرده و به زبان امروز ما نزدیک شده تا حدی که گوش و حس ما به روایت حدید مأنوس‌تر است تا روایت اصلی آن
👈رباعی سیزده👇
💚در جُستن جام جم ، جهان پیمودم
روزی ننشستیم و شبی نغنودم
ز استاد چو راز جام جم بشنودم
آن جام جهان‌نمایِ جم ، من بودم
👈رباعی چهارده👇
💚چو نیست مَقام ما در این دهر ،مُقیم
پس بی مَی و معشوق خطایی است عظیم
تا کی ز قدیم و مُحدَث ،امیدم و بیم
چون من رفتم ، حهان چه مُحدَث چه قدیم
👈رباعی پانزده👇
💚مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان
مَی خواه مُروّق ، ز طراز آمدگان
رفتند یکاݩ یکاݩ فراز آمدگان
کس می‌ندهد نشانِ بازآمدگان
👈رباعی شانزده👇
💚رفتم که در این منزل ببداد بُدَن
در دست نخواهد به جز از باد بُدَن
آن را باید به مرگِ من شاد بُدَن
کز دست اجل ، تواند آزاد بُدَن
👈رباعی هفده👇
💚از دی که گذشت ،هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است ،فریاد مکن
بر نامده و گذشته ،بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
👈رباعی هجده👇
💚ای آنکه تو در زیر چهار و هفتی
وز هفت و چهار، دایم اندر تفتی
مَی خور دایم که در رهِ آگفتی
این مایه ندانی که چو رفتی رفتی
👈رباعی نوزده👇
💚خوش باش که پخته اند سودای تو دی
فارغ شده‌اند از تمنّایِ تو دی
فصه چه کنم که بی تقاضای تو دی
دادند قرارِ کارِ فردای تو دی
👈رباعی بیست👇
💚بردار پیاله و سبوی ای دلجوی
فراغ بنشین تو بر لب سبزه و حوی
بس شخصِ عزیز را که چرخ بدخوی
صدبار پیاله کرد و صد بار سبوی

پایان رباعیات اصیل.

Читать полностью…

موسیقی گلها

حکیم عمر خیام و رباعیات اصیل ایشان
جناب استاد سید‌علی میرافضلی طی تحقیقات شبانه‌روزی بیست ساله در رابطه با کشف رباعیات حکیم عمر خیام تا کنون توانسته (بیست عدد) رباعی اصیل و (چهل و هشت)عدد رباعی محتمل و(پنجاه و یک)عدد رباعی جامانده از حکیم عمر خیام را تقدیم به علاقمندان فرهنگ و ادب بنماید؛ البته ایشان با تحقیق و تفحص در دیوان شاعران دیگر توانسته رباعیات آن شاعران را که به نام حکیم عمر خیام ثبت شده جدا نماید و البته رباعیاتی نیز در تقسیم بندی ایشان وجود دارد که از حکیم عمر خیام نیست ولی هنوز شاعران آنها مشخص نشده و به عنوان رباعیات سرگردان نامیده شده.

ابتدا بیست رباعی اصیل حکیم عمر خیام را تقدیم شما می‌نمایم
مبنای انتخاب این بیست رباعی دارای دو قسمت است
👈ابتدا شناخت زبان و جهان بینی و سبک رباعی سرایی خیام
سپس استفاده از منابع کهن و نزدیک به دوره خیام که آنها را خدمتتان معرفی خواهم کرد:

**چهار قافیهً‌ای بودن رباعیات خیام و شاعران هم دورهً‌ی ایشان (در دوره‌ی خیام اصولا بیش از نود درصد رباعیات به شکل چهار قافیه‌ای بوده‌اند و در دوره‌های بعد تغییری در سرودن رباعی بوجود آمد و آن خذف قافیه‌ی مصراع سوم از رباعی بود)

👈مهمترین بن‌مایه‌های رباعیات خیام
کوزه ، کارگاه کوزه‌گری ،راه و جاده ، و آمدن و رفتن و منزل و خانه و بنا است.

👈رباعیات ایشان دارای قافیهً‌های بسیار ساده است
👈ردیف در رباعیات ایشان به ندرت دیده می‌شود
👈رباعیات ایشان برخلاف دیگر شاعران عاری از صناعات ادبی مانند صورخیال و تشبیهات و شگردهای موسیقیایی است و تنها مجاز مورد استفاده ایشان استعاره است آن هم به شکل ساده و نه پیچیده
👈زبان شعری ایشان ساده و سرراست است اما مطالب دارای معانی ژرف و اثرگذار است
👈هسته‌ی گفتمان ایشان طغیان و اعتراض ، حیرت و تردید ،پرسش و پرخاش است،

اما منابع انتخاب این بیست رباعی و رباعیات دیگر چنین است
👈منابع اصلی :رسالة التنبیه(ششصد قمری)، مرصاد العباد(ششصد و بیست قمری)
نخبة الشّارب(ششصد و هشتاد و یک قمری)
تاریخ وصاف(هفتصد و یازده قمری)
سفینه کهن رباعیات(سده هفتم قمری)
مالک و الممالک(سده هشتم قمری)
👈منابع کمکی👇
الاقطاب القطیبه(ششصد و بیست و نه قمری)
نزهة المجالس (سده هفتم هجری)
👈مجموعه ها👇
طربخانه (هشتصد و شصت و هفت قمری)
رباعیات خیام (اسعد افندی)(هشتصد و هفتاد و شش قمری)
👈باید توجه داشت که هرچه تاریخ منابع نزدیک به دوره حکیم عمر خیام باشد ارزش و اعتبار آن بیشتر و هرچه به قرن نهم و دهم و یازدهم نزدیک می‌شویم، اعتبار منابع کمتر است .

حال با توجه به دو موضوع بالا یعنی ویژگیهای رباعیات حکیم عمر خیام و منابع معتبر این بیست رباعی اصیل را تقدیمتان میً‌کنیم:

Читать полностью…

موسیقی گلها

به مناسبت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام:

یکی از افرادی که در زمانه ما تلاش فراوانی نمود تا مجموعه‌ی یک‌دستی از رباعیات حکیم عمر خیام را تقدیم علاقمندان به رباعی بخصوص رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی کند، جناب استاد سیدعلی میر افضلی است ایشان در دو کتاب مجزا ولی مربوط به هم یعنی (کتاب چهارخطی)👈کند وکاوی درتاریخ رباعی فارسی از گذشته تا امروز و کتاب دوم (رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی)👈 در رابطه با رباعیات حکیم عمر خیام و خیامانه‌های پارسی ،تلاش شبانه روزی بیست ساله و قابل تحسینی نموده‌اند تا مجموعه شُسته رُفته شده‌ای از رباعیات خیام را تقدیم خواننده و مخاطب فرهنگ‌دوست بکند، البته تلاش ایشان در این تحقیق گسترده به همین‌جا ختم نمی‌شود بلکه ایشان در این دو مجموعه و دو کتاب، تاریخی، از زندگی حکیم عمر خیام ، و آثار ادبی و علمی و فلسفی ایشان و سبک و شیوه‌ی رباعی‌سرایی و در نهایت ارائه‌ی رباعیات خیام در سه قسمت(اصیل ، محتمل ،جامانده) تقدیم جویندگان حقیقی رباعیات ایشان نموده‌اند ،دیگر کار بسیار ارزشمند ایشان در این دو مجموعه ارائه‌ی تعریفی کامل و دقیق از خیامانه‌های پارسی و معرفی شاعران رباعی‌سراهایی که خواسته و یا ناخواسته پیرو مکتب خیام بوده اند .

Читать полностью…

موسیقی گلها

🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

/channel/MousighiGolha/46642

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ یک شاخه گل شماره : 349
✅ خواننده : ایرج
✅ آواز : افروخت مرا داغ برافروخته من (آصفي هروي)
✅ دستگاه/مایه : شور
✅ نوازندگان : بدیعی/مجد/افتتاح
✅ اشعار متن : آصفي هروي
✅ گوینده : فیروزه امیرمعز
✅ کیفیت : مطلوب
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ یک شاخه گل شماره : 341
✅ خواننده : شهیدی
✅ آواز : خون ريزي و ننديشي عيار چنين خوشتر (خاقانی شرواني)
✅ دستگاه/مایه : سه گاه
✅ نوازندگان : شهناز/افتتاح
✅ اشعار متن : خاقانی شرواني
✅ گوینده : آذر پژوهش
✅ کیفیت : مطلوب
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…

موسیقی گلها

✅ دکلمه : در لحظه خداحافظ(در لحظه خداحافظ،‌در حاشیه دلگیر خیابان)
✅ شعر و خوانش : لیلا کسری(هدیه)
✅ آلبوم : مجموعه اشعار/شهریور 1365 خورشیدی
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha

Читать полностью…
Подписаться на канал