✅ ترانه : سلسه مو
✅ خواننده : الهه
✅ آهنگ : محلی افغانی
✅ شعر : بیژن ترقی(آن سلسله مو آید اگر بر سر بازار)
✅ اجرا : ارکستر یاحقی؟
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ ترانه : میگسار
✅ خواننده : الهه
✅ آهنگ : وفادار
✅ شعر : فکور؟(بده ساقی جام می)
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha
✅ ترانه : از رنگارنگ 510
✅ خواننده : الهه
✅ آهنگ : همایون خرم
✅ شعر : تورج نگهبان(آمدی کـه با دلم گفتگو کنی)
✅ تنظیم : جواد معروفی
✅ کیفیت : مطلوب
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha
✅ ترانه تصویری : از رنگارنگ 510
✅ خواننده : الهه
✅ آهنگ : همایون خرم
✅ شعر : تورج نگهبان(آمدی کـه با دلم گفتگو کنی)
✅ تنظیم : جواد معروفی
🌐 کانال موسیقی گلها
/channel/MousighiGolha
✅ آلبوم : سوسن وحشی
✅ قطعه : ابوعطا -1
✅ نوازندگان : اسداله ملک - مجید نجاحی - منصور صارمی - فضل اله توکل - جهانگیر ملک - محمود فرهمند بافی
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
🖤مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر بانو "پروین"🖤
روز یکشنبه ۲۲ مرداد ماه از ساعت ۱۰ صبح در قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار می گردد.
✅ چشمه خارا
ای عشق مشو در خط گو خلق ندانندت
تو حرف معمایی خواندن نتوانندت
بیگانه گرت خواند چون خویشتنت داند
خوش باش و کرامت دان کز خویش برانندت
درد تو سرشت توست درمان ز که خواهی جست
تو دام خودی ای دل تا چون برهانندت
از بزم سیه دستان هرگز قدحی مستان
زهر است اگر آبی در کام چکانندت
در گردنت از هر سو پیچیده غمی گیسو
تا در شب سرگردان هر سو بکشانندت
تو آب گوارایی جوشیده ز خارایی
ای چشمه مکن تلخی ور زهر چشانندت
یک عمر غمت خوردم تا در برت آوردم
گر جان بدهند ای غم از من نستانندت
گر دست بیفشانند بر سایه، نمی دانند
جان تو که ارزانی گر جان بفشانندت
چون مشک پراکنده عالم ز تو آکنده
گر نافه نهان داری از بوی بدانندت
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ گنج گمشده
هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که میسپارندم
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعدههای وصال تو زنده دارندم
غمم نمیخورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمیگذارندم
سری به سینه فرو بردهام مگر روزی
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم
چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که میگسارندم
من آن ستاره شب زندهدار امیدم
که عاشقان تو تا روز میشمارندم
هنوز دست نشسته است غم ز خون دلم
چه نقشها که از این دست مینگارندم
کدام مست، می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشه انگور میفشارندم
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ رنجِ دیرینه
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست
به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
رنج دیرینه انسان به مداوا نرسید
علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست
صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست
تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنک حوصله را طاقت این طوفان نیست
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ غریبانه
بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه او نیست پی لانه بگردید
یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید
نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همین جاست ، همین جاست ، همه خانه بگردید
نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید
سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن تاک
در این جوش شراب است ، به خمخانه بگردید
چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست
پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید
بر آن عقل بخندید که عشقش نپسندید
در این حلقه زنجیر چو دیوانه بگردید
درین کنج غم آباد نشانش نتوان داد
اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید
کلید در امید اگر هست شمایید
درین قفل کهن سنگ چو دندانه بگردید
رخ از سایه نهفته ست ، به افسون که خفته ست
به خوابش نتوان دید ، به افسانه بگردید
تن او به تنم خورد ، مرا برد ، مرا برد
گرم باز نیاورد ، به شکرانه بگردید
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ یگانه
همان یگانه حُسنی اگر چه پنهانی
و گر دوباره بر آیی هزار چندانی
چه مایه جان و جوانی که رفت در طلبت
بیا که هر چه بخواهی هنوز ارزانی
هزار فکر حکیمانه چاره جست و نشد
تویی که درد جهان را یگانه درمانی
نمی روی ز دل ای آرزوی روز بهی
که چون ودیعه غم در نهاد انسانی
خراب خفت تلبیس دیو نتوان بود
بیا بیا که همان خاتم سلیمانی
روندگان طریق تو راه گم نکنند
که نورِ چشمِ امید و چراغِ ایمانی
هزار فکر حکیمانه چاره جست و نشد
تویی که دردِ جهان را یگانه درمانی
چه پرده ها که گشودیم و آنچنان که تویی
هنوز در پس پندار سایه پنهانی
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ هست ای ساقی
شکوه جام جهان بین شکست ای ساقی
نماند جز من و چشم تو مست ای ساقی
من شکسته سبو چاره از کجا جویم
که سنگ فتنه سر خم شکست ای ساقی
صفای خاطر دردی کشان ببین که هنوز
ز دامنت نکشیده اند دست ای ساقی
ز رنگ خون دل ما که آبروی تو بود
چه نقش ها که به دل می نشست ای ساقی
درین دو دم مددی کن مگر که برگذریم
به سر بلندی ازین دیر پست ای ساقی
شبی که ساغرت از می پر است و وقت خوش است
بزن به شادی این غم پرست ای ساقی
چه خون که می رود اینجا ز پای خسته هنوز
مگو که مرد رهی نیست ، هست ای ساقی
روا مدار که پیوسته دل شکسته بود
دلی که سایه به زلف تو بست ای ساقی
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ دلی در آتش
چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم
که صد خورشید آتش بُرده از خاکستر سردم
به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن
که دشت آسمان دریای آتش گشته از گردم
شرارانگیز و طوفانی هوایی در من افتادست
که همچون حلقهٔ آتش در این گرداب میگردم
به شوق لعل جانبخشی که درمان جهان با اوست
چه طوفان میکند این موج خون در جانِ پُر دردم
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راه خون آلود برگردم
در آن شبهای طوفانی که عالم زیر رو میشد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم
برآر ای بذر پنهانی سر از خواب زمستانی
که از هر ذرهٔ دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بدخواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی برآوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون سایه شب تا روز
ز خاکستر نشینِ سینه آتش وام میکردم
✅ هوشنگ ابتهاج
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
سایه؛ شاعر تاریخِ «ادبیات» ما
تهران، ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
جامعهٔ ما و همهٔ جامعهٔ بشری در دو سوی ماقبل مطبوعات و رسانهها و مابعد مطبوعات و رسانهها هستند. برای من بعضی شاعرِ تاریخ «مطبوعات» هستند. سایه از نظر من، شاعرِ تاریخِ «ادبیات» ایران است.
به عنوان یک معلم درس تاریخ ادبیات در دانشگاه به عرضتان میرسانم، سایه، بدون تردید، بدون تردید، شاعر تاریخِ «ادبیات» ایران است و در ترازِ سعدی و حافظ تا ملک الشعرای بهار.
سایه در تراز شاعران تاریخ ادبیات ماست
و بعضی از مشاهیر عصر ما، شاعران تاریخ «مطبوعات و رسانهها» هستند. از این لحظه که از من میشنوید تا وقتی که زنده هستید این فکر و این تقسیمبندی شما را رها نخواهد کرد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
شبِ سایه، تهران
چهارشنبه، ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
شبِ سایه به همت مجلهٔ بخارا در خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
#سایه #هوشنگ_ابتهاج #شفیعی_کدکنی
خوش امد گویی جناب دهباشی و سخنرانی محمدرضا شفیعی کدکنی در شب سالگرد سایه به همت مجلهٔ بخارا
باغ محتشم رشت، ۱۴ مرداد ۱۴۰۲
✅ دکلمه : چشمه خارا
✅ شعر و خوانش : هوشنگ ابتهاج/تهران 1362
✅ آلبوم : هنر گام زمان
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ دکلمه : گنج گمشده
✅ شعر و خوانش : هوشنگ ابتهاج/تهران 1362
✅ آلبوم : هنر گام زمان
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ دکلمه : رنجِ دیرینه
✅ شعر و خوانش : هوشنگ ابتهاج/تهران 1362
✅ آلبوم : هنر گام زمان
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ دکلمه : غریبانه
✅ شعر و خوانش : هوشنگ ابتهاج/تهران 1362
✅ آلبوم : هنر گام زمان
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ دکلمه : یگانه
✅ شعر و خوانش : هوشنگ ابتهاج/تهران 1362
✅ آلبوم : هنر گام زمان
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha
✅ دکلمه : هست ای ساقی
✅ شعر و خوانش : هوشنگ ابتهاج/تهران 1362
✅ آلبوم : هنر گام زمان
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha