✅جملات/پاراگراف های پایانی مقدمه های مصطفی ملکیان بر برخی از کتاب های خود
📙کتاب مشتاقی و مهجوری:
به امید روزی که به بهانه عمل سیاسی، عدالت و انصاف لگدمال منفعت و قدرت نشود و فرهنگ و قدرت سیاسی، داستان مشتاقی و مهجوری نباشد.
📕حدیث آرزومندی:
نویسنده، برای خود و همه همنوعان خود، آرزومند شخصیت، منش و زندگی عقلانی و معنوی است، و چون آنچه در مقالات این مجموعه می آید آثار و جلوه های این آرزومندی است، بیجا نیست که این کتاب حدیث آرزومندی خوانده شود.
📓مهرماندگار:
شاید بتوان گفت اخلاقی زیستن یگانه راه عشق مدام و مهرورزی جاودانه است. مهرورزیی که مهرورزی به خود است و هم مهرورزی به دیگران، و مهرورزی که جاودانه و گسست و انقطاع نمی پذیرد.
📔زمین از دریچه آسمان:
امید میبرم که متفکران، روشن فکران، و اصلاح گران این مرز و بوم بر اهمیت عظیم فرهنگ، در کنار اقتصاد و سیاست، وقوف بیشتر یابند و بیش از این، به تغییر و اصلاح فرهنگی یکایک اعضا جامعه بیندیشند؛ و آرزومندم که شعله عشق و شفقت به انسان ها در دلهای همه ی ما، دم به دم، فروزانتر شود. چنین باد!
📒راهی به رهایی:
بجد و از سر صدق بر این باورم که اگر راهی به رهایی باشد جز در جمع و تلفیق عقلانیت و معنویت و اداء حق هر یک از این دو فضیلت بزرگ نیست.
📗عمر دوباره :
وظیفه خود و شرط صداقت و انصاف میدانم که من، خود، نه استاد و معلّم اخلاق ام و نه عامل و ملتزم به احکام و قواعد اخلاقی. این قدر هست که اخلاقی زیستن و اخلاقی رفتار کردن را شرط اول قدم برای زندگی خوش و یا بهروزانه میدانم. و اگر نبود غفلت یا تغافل کمابیش روشن فکران امروزین مان از اهمیّت اخلاق هرگز بر خود روا نمیداشتم که، در این زمینه، گفتار یا نوشتاری عرضه کنم. مقرّ و معترف ام که هیچ گاه بی احساس شرم و عذاب وجدان اثری اخلاقی نخوانده و ننوشته ام.
امید میبرم که متفکران در القاء و ترویج فکرت پیش رفت/رشد/ توسعه ی اخلاقی جامعه نیز بکوشند و هریک از ما شهروندان نیز باور کنیم که در جامعه ای ناسالم نیز میتوان فردی سالم شد، بود و ماند.
@Mostafamalekian
✅ده پرسش مصطفی ملکیان از روشنفکران دینی
➖گزارش: استاد مصطفی ملکیان در اظهاراتی که اخیراً به مناسبت دهسالگی وبسایت «دینآنلاین» داشتند گفتند در این جلسه، ده سؤال را از نواندیشان دینی می پرسند و آنها اگر میخواهند در عین باور به اعتقادات دینیشان، معقول باشند، لاجرم باید برای این سؤالات دهگانه پاسخهایی داشته باشند. این سؤالات ده گاه از این قرارند:
1️⃣ چه الزامی برای رجوع به دین وجود دارد؟ چه استدلالی وجود دارد که آدمی برای حل مسائل و مشکلات خودش حاجت به دین دارد؟
2️⃣چرا باید به دین آباء و اجدادیمان مراجعه کنیم؟ اگر من در محیط این دین به وجود آمده ام چه چیزی من را الزام می کند به آن رجوع کنم؟ آیا مگر شما جنس را از نزدیکترین مغازه به خانه می خرید که اینجا چنین کنیم؟
3️⃣چرا باید بین سنت و مدرنیته را جمع کرد؟ (به جای پرداختن به مسئله اصلی یعنی کاهش درد و رنج بشری)
4️⃣حجیت معرفت شناختیِ وحی از کجاست؟ و چرا انسان باید در کنار عقل، حافظه، گواهی و استدلال، منبع شناخت دیگری به نام «وَحی» را به رسمیت بشناسد؟
5️⃣بر چه اساس باید این متن مقدس را همان وحی دانست؟ به تعبیر دقیقتر ولو موارد قبلی را قبول کنیم و وحی را نیز به عنوان یک منبع معرفتشناختی پذیرفته باشیم این متنی که مثلاً به نام «قرآن» یا «عهدین» در مقابل ما قرار دارد، بر چه اساسی میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که واقعاً همان کلماتی است که از پیامبر اسلام (ص) – در مورد قرآن – یا از حضرت عیسی و انبیای بنیاسراییل – درباره عهدین – صادر شده است؟
6️⃣چه دلیلی وجود دارد که متن مقدس، ناسازگاری درونی ندارد؟
7️⃣ در دین مغالطه توسل به مرجعیت وجود دارد. یعنی صاحب رأی را نباید سنجاق کرد به نظر اما در دین صاحب رأی به نظر سنجاق می شود. این امر را چگونه می توان با عقلانیت جمع کرد؟
8️⃣ سخنی منسوب به کیرکگور است مبنی بر اینکه آیا میتوان سعادت آدمیان را مبتنی بر اعتقاد به چند گزارهای کرد که همه آنها محتمل هستند؟ چطور میتوان نجات افراد را در گرویِ اعتقاد به گزارهای تاریخی دانست که مثل هر گزاره تاریخی دیگر تنها محتمل است و نه قطعی؟
9️⃣به صورت پسینی چه حاجتی به دین است؟ حتی متدینترین مردمان برای مسائل خانواده، اقتصاد، قانونگذاری، مسائل بینالملل و … به دین مراجعه نمیکنند.
🔟 روشنفکران دینی (نواندیشان دینی) که مدعیاند در دین با عقلانیت جلو میروند و به هر جایی برسند که آن را غیر عقلانی بیابند وا مینهندش! و حتی اگر روزی به این نتیجه رسیدند که این دین دیگر به لحاظ عقلانی پذیرفته نیست، کل آن را کنار میگذارند! در اینصورت شما با «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ»(نساء، 59) چه میکنید؟
➖خلاصه ای از سؤالات مصطفی ملکیان در نشست ده سالگی دین آنلاین
🔈 فایل صوتی کامل این نشست
✍️واکنش ها: پاسخ هایی که تاکنون به این سؤالات داده شده است:
1. نگاهی انتقادی به اظهارات اخیر مصطفی ملکیان درباره نبوت، وحی و قرآن| عظیم محمودآبادی
2.پاسخاندیشی برای ده پرسش مصطفی ملکیان| فرهاد شفتی
3.همه چیز از آب خلق نشده؛ نقد قرآنشناسیِ ملکیانی|علی سلطانی
@mostafamalekian
✅ باید بررسی کنیم که آیا «مواضعمان به ما به ارث رسیده اند یا آزموده اند؟»
✍️مصطفی ملکیان
🔹من موضعهایی دارم که به من رسیده است: موضع عقیدتی، موضع احساسی- عاطفی- هیجانی و موضع ارادی، آیا آنها را آزمودهام یا به ارث بردهام؟ نکند همانطور که رنگ چشمم را از مادرم، طول قامتم را از پدرم و طرز حرف زدنم را از عمویم به ارث بردهام، عقایدم را هم به ارث برده باشم. نکند احساساتمان را به ارث بردهام. از بچگی به ما گفتهاند لعنت بر فلانی و درود بر فلانی. این احساسها receive هستند و به ما رسیدهاند. ما خواستههای بهارثرسیده داریم. عقاید بهارثرسیده داریم. باید یکییکی آنها را زیر ذرهبین بگذاریم و از حقانیت آنها مطمئن شویم. اینها از طریق سنت، پدر و مادر و نیاکان، افکار عمومی، تقلید، تعبد و روح زمانه یا تحت تأثیر تلقین، تبلیغات و منافع گروهی به ما رسیدهاند.
🔹بارها گفتهام این دعاهایی که با گریه و زاری میخوانیم اگر عربی میدانستیم، فکر میکنم یک جملهاش هم دعای ما نبود. علی ابن ابیطالب ع میفرماید «الهی و هَبنی صبرتُ علی حَرّ نارِک فکَیفَ اَصبرُ عَنِ النّظرِ الی کَرامَتِک»؛ یعنی خدایا آتش جهنم برایم مهم نیست اما نکند از تو دور شوم. آیا واقعاً شما هم همینطور هستید؟ ما اینها را به ارث بردهایم. ما باشیم به خدا میگوییم «دوری از تو حالیمان نیست، فقط سروکارمان را با سیخومیخ و داغودرفش نینداز». خواستۀ ما جملات علی ابن ابیطالب نیست فقط چون نمیفهمیم گردنمان را کج میکنیم و بر سرمان میزنیم که خدایا این را حتماً به من بده. نمیدانیم چه میخواهیم. به تعبیر ایتالیاییها، «مراقب آرزوهایتان باشید چون گاهی برآورده میشوند». ممکن است خدا روز قیامت بگوید شما گفته بودید دوریات برایم سخت است، پس در جهنم باش گاهی هم به شما سر میزنم.
🔹ما دعاهای بهارثرسیده داریم. آرزوهای بهارثرسیدهای داریم که آرزوی خودمان نیست و به ما القاء شده است. خودشناسی این است که آرزوهای آزمودهات را از آرزوهای نیازمودهات جدا کنی. عقایدی که خودت حقانیتش را آزمودهای از غیر آن جدا کنی و نگهداری. احساسات و هیجاناتی را که خود آزمودهای نگهداری؛ و این یعنی «زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد». حیف است که همهچیزت مثل رنگ چشمت ارثی باشد. در عالَم ذهنت خودت باش نه عروسکی که از تو ساختهاند. در عالَم روانت خودت باش. برای موفق شدن در مراحل خودشناسی همه ازجمله خود سقراط میگفتند فقط به خود عریانتان نگاه کنید. به این میگفتند «انس با خود».
➖استاد ملکیان،فایده،ضرورت و آثار خودشناسی
@mostafamalekian
✅مظاهر فردی که توقع احترام داد
✍مصطفی ملکیان
وقتی شخصی متوقِّع احترام است، مظاهری دارد.
1⃣ اول اینکه انتظار دارد سخنش بدون استدلال پذیرفته شود، اما خود از برای قبول سخن دیگران طلب دلیل می کند. چرا این گونه است؟ بدان دلیل که او خود را بالاتر از دیگران می بیند و خود را ملزم به ارائه ی استدلال نمی داند.
این افراد در مورد سخن دیگران، مو را از ماست بیرون می کشند و مته به خشخاش می گذارند، اما در مورد سخن خود انتظار دارند که بدون نقادی کردن و تشخیص سره از ناسره، سخنش پذیرفته شود.
2⃣ دوم اینکه این فرد انتظار دارد که دیگران هرگز به حریم(مال و جان و ناموس و آبرو و ...) او دست تعدی دراز نکنند. اما چون این فرد متوقع احترام، خود را برتر از دیگران می بیند، همه ی این ها را برای خود روا می دارد. 38 سال است که از انقلاب می گذرد و روحانیون هر آنچه که خواسته اند به روشنفکران گفته اند و آنان را فاسق و فاجر و بی دین نامیده اند. حال اگر یکی از روشنفکران، روحانیان را فاسق و فاجر و بی دین خطاب نکند، بلکه به آن ها بگوید که شما آن قدر که ادعای فهم دین دارید دین را نمی فهمید و یا اصلا دین را کژ فهمیده اید، ولوله ای به پا می شود. روحانیان حق تفسیق و تکفیر و تفجیر را به خود می دهند و برای خود جایز می دانند که روشنفکران را هرزه و لا اُبالی و نا نجیب خطاب کنند، اما آیا یک روشنفکر می تواند به یک روحانی اسم و رسم دار، بگوید که تو نانجیب هستی؟!
آنان خود را جایز می دانند که به آبروی دیگران تجاوز کنند، اما این حق را برای دیگران قائل نیستند، چرا که خود را والا تر و بالاتر از دیگران می پندارند. علی بن ابی طالب در نهج البلاغه می گوید که: قومی که برای سخن گفتن در برابر حاکم جامعه به لکنت بیافتد، هرگز روی رستگاری را نخواهد دید.
3⃣ سوم اینکه فرد متوقع احترام، قاعده ی زرین(Golden Rule) را در ارتباط با دیگران اجرا نمی کند. قاعده ی زرین به دوگونه بیان می شود: به صورت ایجابی( با دیگران به گونه ای رفتار کن ...) و به صورت سلبی(با دیگران به گونه ای رفتار نکن ...). صورت ایجابی قاعده ی زرین، مورد انتقاداتی قرار گرفته است، اما صورت سلبی آن، قابل دفاع است. صورت سلبی قاعده ی زرین می گوید که با دیگران چنان رفتار نکن که در موقعیت مشابه، خوش نداری آن گونه با تو رفتار کنند.
کسانی که احترام طلب اجتماعی هستند، صورت سلبی قاعده ی زرین را رعایت نمی کنند.
4⃣چهارم مربوط به کمک کردن است. انسان در زندگی اجتماعی، سودهایی می برد و هزینه هایی را هم متحمل می شود. حضرت عیسی در سه انجیل هم نوا، خطاب به روحانیون یهود میگوید:" دائم بار بر دوش مردم می نهید، ولی انگشتی زیر بار مردم نمی کنید." یعنی ای روحانیان یهود، هزینه ای که بر دوش مردم می گذارید، بسیار بیشتر است از نفعی که به آن ها می رسانید. حضرت عیسی به آنان می گوید که خدا از شما خواسته است که که به مردم بسیار کمک کنید و هزینه ای بر دوش آن ها نگذارید.
هر چقدر انسان احترام طلب تر باشد، کمک کمتری به دیگران می کند و هزینه های بیشتری بر دوش آن ها می گذارد.
➖درسگفتار یازده ساحت وجودی آدمی
@mostafamalekian
🔈فایل صوتی بررسیِ کتاب «چالش رواقی»| مصطفی ملکیان| 12 مرداد 1402|شهر کتاب شاهنامه مشهد
@Mostafamalekian
#روز_خبرنگار
✅ وظیفه اصلی رسانه ها و مطبوعات در هر کشور
✍مصطفی ملکیان
🔹مطبوعات و رسانههای جمعی در کشورهای دموکراتیک به جای اینکه دو چیز را القا کنند، یکی خوشایندهای مردم را القا کنند و یکی هم اطلاعات به مردم بدهند باید علم مردم را و قدرت تفکر را به مردم اضافه کنند. اگر تمام رسانههای یک جامعهٔ دموکراتیک در فکر این باشند که خوشایندها یا اطلاعات مردم را بیفزایند و نه قدرت تفکر و علمشان را ، در این صورت رسانهها خدمتی نکردند.
🔹ما متأسفانه یک همچین رسانههایی را کم یا بیش نداریم. جوامع دموکراتیک ما وقتی که خیلی هم حالت آموزشی به رسانه-های جمعی خود بدهند، اطلاعاتی همانند در فلان جاده اتوبوسی به اتوبوسی دیگر برخورد کرده، را می دهند. خب، «گویند که در سقسین شخصی دو کمان دارد/ زان هر دو یکی گم شد ما را چه زیان دارد» من چه سودی میبرم که به من خبر دهند فلان قطار چه شد؟ به جای افزودن information (به تعبیر هایدگر )،ما افزودن علم و قدرت تفکر به شهروندان را نیاز داریم. نه افزودن خوشایند و اطلاعات و امور جزئی به مردم.
🔹 هر شهروند در یک جامعهٔ دموکراتیک باید با خود بگوید چون من در جامعه، زندگی میکنم و زندگی در یک جامعهٔ دموکراتیک یعنی باید رأی بدهم و رأی من در سرنوشت کشورم دخالت دارد با این حال باید این رأی با قدرت تفکر و علم بیشتری انتخاب شود.
🌾سخنرانی مبانی فرهنگی دموکراسی
@mostafamalekian
✅ اصل کرامت چه اقتضائاتی دارد؟
✍️مصطفی ملکیان
1️⃣ رفتار برابر با همه ی انسان ها
اصل کرامت انسانی اقتضا دارد که با همهی انسانها از حیث انسان بودنشان رفتار برابر انجام گیرد. پس هرگونه تبعیضِ جنسیتی، تبعیضِ نژادی، تبعیضِ قومی، تبعیضِ دینی و مذهبی، تبعیضِ صنفی و شغلی، تبعیضِ میان عوام و خواص، تبعیضِ میان اغنیا و فقرا، تبعیض میان مشاهیر و اشخاص گمنام، تبعیض میان حاکمان و شهروندان، تبعیض میان عالمان و جاهلان، تبعیض میان آشنایان و بیگانگان و... با رعایت اصل کرامت انسانی منافات دارد.
2️⃣ پاسداشت استقلال اخلاقی انسان ها
اصلِ کرامت انسانی مقتضیِ پاسداشت استقلالِ اخلاقی انسانهاست. بنابراین دخالت در زندگیِ مردم و امر به معروف و نهی از منکر، که از موضع تفوق و برتری انجام میگیرند و با نظر مشورتی دادن فرق دارند، تقبیح و تخطئهی شکلها و سبکهای زندگی دیگران و استهزای راهورسمهای دیگر با این اصل تنافی دارند.
3️⃣ پذیرش چندآوایی
اصل کرامت اقتضا دارد که حکومت و نظام سیاسی نسبت به تصورات گوناگون دربارهی ارزش، هدف، کارکرد، و معنای زندگی و نیز دربارهی زندگیِ نیک ساکت و بیطرف باشد. از این رو ایدئولوژیک بودن حکومت و تکآوایی و متحدالشکل ساختن جامعه و درنتیجه جلوگیری از آزادیِ بیانِ رأی و عقیده و آزادیِ دین و مذهب، ممیزی کردن گفتهها و نوشتهها، جرمانگاریِ هرگونه مخالفت، ولو مخالفتِ استدلالی و عقلانی، با ایدوئولوژیِ نظام سیاسی، منابع و امکانات و ثروت ملی را صرف تبلیغ و ترویج ایدئولوژیِ حکومت کردن، جلوگیری از رشدِ سالم و طبیعیِ علوم و فنون و هنرهایی که با ایدئولوژیِ حاکم ناسازگارند، و بد جلوه دادن سایرِ مکتبها، مسلکها، مشربها و مرامها و طرفداران آنها، همه با اصلِ کرامت ناسازگاری دارند.
🔹کتمان حقایق، دروغگویی، نیمی از حقیقت را گفتن و نه همهی آن را، برآمیختنِ حق و باطل، مغالطه کردن، تعمیمهای نادرست، سخنان دارای ابهام و ایهام گفتن، شواهد و قراین مؤید ادعا را به رخ کشیدن و شواهد و قراین ناقض ادعا را پنهان داشتن، تناقضگویی، توسل به احساسات، عواطف، و هیجانات به جای اقناع کردن، تشویق، ترغیب و تهییج کردن، اشکِ تمساح ریختن، مظلومنمایی و قول و وعدهی دروغ دادن با رعایتِ اصل کرامت انسانی منافات دارند.
➖ نوشتاری در باب کرامت انسان و لوازم عملی و نظری آن به قلمِ مصطفی ملکیان؛ منتشر شده در اندیشه پویا ۸۲.
@mostafamalekian
🔈 فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست رونمایی از کتاب «انتخاب کودکان، تنگناهای اخلاقی دخالت ژنتیکی»| 21 تیر 1402| سروش مولانا
@mostafamalekian
@sorooshemewlana
✅مقاله «تسلی بخشی، رهاندن از گرداب اندوه»
➖آیا تسلیبخشی ممکن و مطلوب است و چه راه هایی برای آن می توان برشمرد؟
➖منتشر شده در اندیشه پویا 78
✍️مصطفی ملکیان
🔹جهان طبیعت و عالم انسانی دستخوش تغییر، تحول، تطور، سیلان، حرکت، و دگرگونی بی امان و بیوقفه و نیز فراگیر و استثنا ناپذیر است. هر چیز و همه چیز، از آنچه «ذرات بنیادی» اش می نامند تا کهکشانها و از خردتر از به اصطلاح «ذرات بنیادی» تا کلانتر از کهکشان ها، در معرض این طوفانی است که با سرعت بی نهایت می توفد و همه موجودات را درمینوردد. در سرتاسر جهان طبیعت و عالم انسانی هیچ واقعیت ثابتی وجود ندارد مگر -و فقط مگر- خود بی ثباتی. فقط بی ثباتی است که ثبات دارد. یگانه مصداق مفهوم ثبات، بی ثباتی است. ثبات جز به جز بی ثباتی مصداقی ندارد.به تعبیر ساده تر هیچ چیز نیامده است تا بماند. همه چیز می آید تا برود. در این کاروانسرا، مسافران مدام بار فرو می افکنند تا بر دارند. میآیند تا بروند.
🔹 این بی ثباتی و بیقراری جهانگیر و عالم گستر، که حکیمانی مانند بودا، لائودزه، هراکلیت، رواقیان، صدرای شیرازی، وایتهد و دیوید بوم به آن تفطن یافته یا بر آن تاکید ورزیدهاند، با تعابیر متعدد و متفاوتی بیان شده است: «جهان یک شعله آتش است»؛ «جهان بی وفاست»؛ «جهان عروس هزار داماد است»؛ «جهان می فریبد»؛ «این نیز بگذرد»؛ «جهان یک گردباد است»؛ «جهان موجی بیش نیست»؛ «جهان حباب روی آب است»؛ «زندگی نقشی است بر آب»؛ «زندگی درودی است و بدرودی»؛ «زندگی کودکی است که میان خنده می گرید و میان گریه میخندد»؛ «زندگی یک اخگر است»؛ «زندگی غبار بی سوار است»؛ «زندگی و مرگ هم آغوش اند»؛ و...
جهت مطالعه متن کامل کلیک کنید
@Mostafamalekian
🔈 فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در مراسم بزرگداشت چهاردهمین سالگرد درگذشت آیت الله منتظری| نجف آباد اصفهان
@Mostafamalekian
✅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در جلسه رونمایی از کتابِ «انتخاب کودکان؛ تنگناهای اخلاقی دخالت ژنتیکی»
🔹این مراسم دومین نشست از سلسله نشستهای ماهانهای است که از این پس آخرین شنبه هر ماه با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری سروش مولانا برگزار خواهد شد. دکتر نعیمه پورمحمدی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، علی کاظمیان، پژوهشگر اخلاق پزشکی، و گیتی پورزکی، مترجم کتاب، از دیگر سخنرانان این نشست هستند.
🔹این کتاب، نوشتهی جاناتان گلاور، فیلسوف انگلیسی است. گلاور در این کتاب کوشیده است مسائل فنی و زیست شناختی و اخلاقی در انتخاب ژنتیکی کودکان توسط والدین را مورد بررسی موشکافانه قرار دهد. انتخاب کودکان سومین کتاب از مجموعه یوهیروست که در کرسی اخلاق دانشگاه آکسفورد ارائه شده است.
🔹این نشست روز شنبه ۳۱ تیر ساعت ۱۶ در مجموعهی فرهنگان فرشته به نشانی خیابان فرشته خیابان فیاضی (فرشته) شرق به غرب بعد از چناران پلاک ۵۰ برگزار خواهد شد.
حضور برای علاقمندان آزاد و رایگان است.
@mostafamalekian
@sorooshemewlana
🎥 صحبت های استاد مصطفی ملکیان در باب جمع شدن گشت ارشاد در گفتگو با احمد زیدآبادی
🗣 مصطفی ملکیان: من عقب نشینی را اصلاح پذیری نمی دانم.
➖برگزار شده توسط روزنامه هم میهن
@mostafamalekian
☑️ اهمیت فرآیند فلسفه ورزی
#مصطفی_ملکیان
سخنرانی «فلسفه برای زندگی» دانشگاه تهران،
آبان ۹۳
@mostafamalekian
✔️عدم پیوند سرنوشت دین با نظریه های فلسفی
✍️ مصطفی ملکیان
🔹هيچ وقت نبايد اين اشتباه را مرتكب شويم و فلسفه هائى راكه در اين هزار و چهار صد سال ظهور كرده جزء دين بحساب آوريم. به عنوان مثال وقتى شما در درس معارف حركت جوهرى ملاصدرا را مىآوريد، گويا مىخواهيد بگوييد حركت جوهرى ملاصدرا هم جزء دين اسلام است، خوب اين دو تا مشكل دارد، مشكل اول اينكه اگر دانشجو تیزهوش باشد مىگويد: آقا اگر حركت جوهرى ملاصدرا، جزء معارف دين اسلام نيست چرا در درس معارف آورديد و اگر هست پس مسلمانان از چهارصد سال قبل به آن طرف مسلمان نبودند، چون اين نظريه چهارصد سال است كه ظهور كرده است، قبل از آن كه نبوده است، پس آن هزار سالى كه بين ملاصدرا وحضرت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فاصله بوده است در اين فاصله مردم مسلمان نبودند،
🔹مشكل دوم اين كه اگر يك دانشجويى در نظريه حركت جوهرى ملاصدرا اشكال پيدا كرد وشماى استاد هم هر چه كردى نتوانستى اشكالش راجواب بدهى هم خود اين دانشجو و هم همكلاسى هايش مىگويند امروز هم كلاسمان به اسلام يك ضربه زد، چون فكر مىكنند اين جزء اسلام است فيلسوفان از زمان كندى، ابن سينا و فارابى تا زمان مرحوم آيت الله طباطبايى اينها همهشان حرفهاى درست و نادرست دارند، اگر حرفهايشان نادرست نبود كه اين قدر با هم نزاع نداشتند، وقتى خودشان اين همه با هم نزاع دارند معلوم مىشود كه حرفهايشان درست نيست اگر من و شما هم نزاع داشته باشيم اگر دو تايى نادرست نگوييم يكى از ما لاأقل نادرست مىگويد. اختلاف بين صدرا و ابن سينا، ابن سينا و فارابى ادلّدليل است بر اينكه اينها همهاش حق نمىگفتند.
🔹 هيچ وقت سرنوشت دين را با سرنوشت يك نظريه فلسفى يا يك نظريه عرفانى پيوند نزنيد، سرنوشت اسلام را با سرنوشت انقلاب، با علوم اسلامى يكى نكنيم، فيلسوفهاى اسلامى اگر درست گفتهاند جايشان در فلسفه است، نادرست هم گفته باشند باز هم جايشان در فلسفه است و به اسلام ربطى ندارد.
❇️ بخشی از سخنان استاد ملکیان در جمع اساتید دروس معارف اسلامی.
@mostafamalekian
✅ پدر و مادر فقط باید تجربهشان را با فرزندانشان در میان بگذارند و نباید آن ها را تطمیع و تنبیه کنند.
✍️مصطفی ملکیان
🔹من در مورد پدر و مادرها هم بارها گفتم. گفتم پدر و مادر فقط باید تجربهشان را با فرزندانشان در میان بگذارند. بگویند تجربه من این است، میتوانی از تجربه من استفاده کنی، می توانی استفاده نکنی. ما فقط می توانیم تجربهمان را با بچهمان در میان بگذاریم یعنی بگوییم بابا، مامان تو که می خواهی این کار را بکنی، تجربه زندگی من به من این را می گوید. چون اگر من حتی قدرت تفکرم هم بیشتر از بچهام نباشد، عمق فهمم هم بیشتر نباشد و کثرت معلومات ام هم بیشتر نباشد، تجربیات ام بیشتر است، ممکن است آنها هم بیشتر باشد، ولی لااقل تجربهام بیشتر است.
🔹من می گویم به بچهام که بابا، مامان این کاری که تو می خواهی بکنی، این فایدهها را دارد، این هزینهها را هم دارد، اگر متضادش را انجام بدهی آن کار را بکنی، آن هم فایدههایی دیگری دارد، عوضش آن هزینههای دیگر را هم دارد، کار سوم هم یک فهرست دیگر از فایدهها دارد یک فهرست دیگری از هزینهها دارد. این کاری است که من باید برای متعلم و متربی خودم انجام بدهم. حالا چه آن متعلم و متربی فرزند خودم باشد، چه دانشجویم باشد، چه هر کسی. بگویم این هست حالا تو خودت با آزادی هرچه تمام تر این محاسبه فایده و هزینه این کار است، این هم محاسبه فایده و هزینه این کار است، این هم محاسبه فایده و هزینه این کار است، ببین خودت هرکدام را دلت می خواهد انجام بده.
🔹من معتقدم ما در تربیت فرزند هیچ وقت نباید از تطمیع استفاده کنیم. این همان است که بعدها فرزندمان بزرگ میشود وقتی به خاطر یک دوچرخه کشاندیمش به این کار، فردا یک کسی به خاطر وزارت دادن به یک کار دیگر می کشاند. از نیروی تهدید هم نباید استفاده کرد که اگر اینکار را کردی من پول تو جیبی ات را از تو می گیرم خب فردا هم میآیند آن دیگری هم همین کار را با او می کنند. میگویند وزارت را از تو می گیریم آن وقت او به هر کاری تن میدهد.
➖گفتگوی استاد مصطفی ملکیان با مجموعه ایران پایدار
@mostafamalekian
🔈 سؤال مصطفی ملکیان از دکتر سروش در نشست دهسالگی وبسایت «دینآنلاین» در نقد روشنفکری دینی
@Mostafamalekian
🔈فایل صوتی سخنرانی «زیبایی در خدمت نیکی»| مصطفی ملکیان| 15 مرداد 1402|تئاتر مستقل مشهد
@Mostafamalekian
🔈 فایل صوتی سخنرانی آموزههای ویلیام جیمز برای روزگار ما|مصطفی ملکیان| 14 مرداد 1402، مشهد، مؤسسه حکمت زندگی
@Mostafamalekian
✔️گذر عمر و فهم علوم نافع
✍️مصطفی ملکیان
🔹پرسش: به لحاظ معرفتي آيا اساساً ممكن است قبل از تلف كردن عمر به اين تفطن برسيم كه بسياري از علوم نافع نيستند؟
🔹پاسخ استاد:ممكن است و به نظر من محال نيست، اگرچه بعيد است . برخي زودتر تفطن پيدا مي كنند و برخي ديرتر . مطلبي در مقالات شمس آمده و مولانا هم آن را به شعر درآورده است با اين مضمون كه استري به شتر گفت چرا ما دائمًا سكندري مي خوريم، اما تو سكندري نمي خوري؟ گفت زيرا من وقتي راه مي روم، دوردست را نگاه مي كنم . كسي كه دوردست را نگاه مي كند، جلوي پايش را هم مي بيند، اما كسي كه جلوي پايش را نگاه مي كند، آن طرف را نمي بيند و در نتيجه پايش به درون چاله مي رود.
🔹توسرت را زير مي اندازي و راه مي روي اما من سرم را بلند نگه مي دارم. مولانا مي خواهد بگويد انسان هاي واقعًا سربلند گرفتة خدايي هم وجود دارند، كه ممكن است چيزهايي را كه ما بعد از ده بار سكندري خوردن و زمين خوردن به آن مي رسيم، زودتر به آن برسند . البته چون اين انسان ها استثنا هستند، ما بايد طبق قاعده عمل كنيم؛ يعني بايد اين روند را طي كنيم، نه آنكه بگوييم ما درس نمي خوانيم و ان شاءالله به آن چيزهايي كه بايد برسيم مي رسيم. يعني نبايد بگوييم چون كساني پس از درس خواندن پشيمان شده اند، پس ما هم نبايد به دنبال درس برويم . زيرا اگر همين درس خواندن اوليه هم نباشد به آن نتيجه و تفطن نمي رسيم . انسان بايد درس را بخواند ولي بكوشد تا بفهمد چه چيزهايي به درد او مي خورد و چه چيزهايي نمي خورد تا مسير كوتاه تري را بپيمايد و ازعمرخود بيشتر بهره بگيرد .
🔹كسي مثل سقراط گرايش عرفاني هم نداشت ولي حكيم بود . وي همواره مي گفت فقط خودت را بشناس ! اگر خودت را بشناسي، نشناختن هيچ چيز ديگري زيان ندارد، اما اگر خودت را نشناسي، شناختن هر چيز ديگري برايت سودي نخواهد داشت . سقراط توصيه مي كرد ما خودمان را بشناسيم . سقراط گرايش عرفاني نداشت و عارف نبود، اما حكيم و فرزانه بود و مي فهميد كه همه چيز از خود انسان سرچشمه مي گيرد. متأسفانه ما از خودشناسي غافل هستيم.
❇️ روش شناسی مطالعات مقایسه ای عرفان |صفحات 323 تا 332
@mostafamalekian
✅ اسکیزوفرنی فرهنگی
✍مصطفی ملکیان
🔹در ما آدمیان، اسکیزوفرنی فرهنگی یعنی چند پارگی فرهنگی وجود دارد. مثلا من در روز جمعه گذشته در همین قم در جلسه ای سخنرانی داشتم حضار جلسه برخی از دوستان سال های قبل من بودند. همین که جلسه تمام شد رفقا می خواستند بروند و من هم بلند شدم بروم تهران .نزدیک شب شده بود .یکی از رفقایی که خیلی با هم صمیمی هستیم و سالهاست که با هم دوستیم گفت :آقای ملکیان !!بگذار اینها بروند. ما می خواهیم برگردیم به همان آقای ملکیان عاطفی ای که با هم شعر و غزل و اینها می خواندیم! تا حالا رُل عقلانی بودنت را بازی کردی؛ این نصیب تو بود و این هم نصیب این آقایان بود؛ بس است دیگر! بنشین تا بقیه بروند؛ دیگر می خواهیم بزنیم در عالم شعر و این جور چیزها.
🔹من به نظرم می آید که این اسکیزوفرنی فرهنگی است؛ واقعا یک نوع انشقاق و چند پارگی شخصیت است؛ یعنی آدم مثل اینکه هنوز واقعا یک دله نشده است.
🔹دوستی را می شناسم که نه خدا را قبول دارد و نه پیغمبر را اصلا هیچ چیزی را قبول ندارد ولی می گفت: آقای فلانی! روزهای عاشورا نمی توانم توی خانه بنشینم؛ حتی یکی دو سال هم سعی کردم تلویزیون را روشن کنم تا خودم را با آن سرگرم کنم اما دیدم فایده ندارد باید بروم داخل جمعیت روی دوشم می نشیند، یک اشکی از چشمم جاری می شود بعد برمی گردم می آیم خانه و راحت می نشینم.
🔹من به نظرم می آید در ما یک نوع اسکیزوفرنی فرهنگی وجود دارد. بنده واقعا به شخصه در مورد شخص خودم این را اعتراف می کنم. به نظر خودم در من یک نوع انشقاق شخصیت –به معنای دقیق کلمه– وجود دارد.
➖مصطفی ملکیان،جزوه ایمان و تعقل
@mostafamalekian
تذکر: نشست رونمایی از کتاب اندیشه های عرفانی در فرهنگ ایران و اسلام لغو شد.
#پست_موقت
@mostafamalekian
✔️علت پایداری دین و نیازهای انسانی
✍️مصطفی ملکیان
🔹انسانها گاه نسبت به این نیازها تغافل می کنند و این تغافل سبب مهجور شدن موقت دین می شود؛ نظیر آنچه در قرن هجدهم، غرب به آن دچار شد. اما از آنجا که این نیازها هرگز از بین نمی روند، دین دوباره سربلند می کند و از نوزنده می شود.
این مَثَل که «بعضی را می توان برای همیشه فریفت، همه را می توان برای اوقاتی محدود فریفت، اما نمی توان همه را برای همیشه فریفت» می تواند اوج و حضیض دین و زنده شدنهای دوباره آن را تبیین کند. این امری مسلم است که همه مردم نمی توانند برای همیشه نسبت به نیازهای اساسی روانی خود غفلت ورزند و از این رو اقبال به دین، امری جاودانه است و روگردانی از آن، امری موقت و محدود.
❇️ «تأثیر دین بر منش آدمی» | در رهگذار باد و نگهبان لاله | تهران | نگاه معاصر، 1394 | (ج 2، ص 158)
@mostafamalekian
✅مصطفی ملکیان در حمایت از خانه اندیشمندان: اهل سیاست بپذیرند که فرهیختگان جامعه باید استقلال داشته باشند
➖مصطفی ملکیان فیلسوف و پژوهشگر ایرانی، با حضور در محل خانه اندیشمندان علومانسانی از خانه اندیشمندان علوم انسانی حمایت کرد.
✖️بیانیه خانه اندیشمندان علوم انسانی در واکنش به اتفاقات اخیر
@Mostafamalekian