🔅سخنرانی استاد ملکیان در مراسم افتتاحیه میز مطالعات اجتماعی و...
⏰سه شنبه 12 دی ماه، ساعت15
📌ونک،خیابان ملاصدرا ،شیراز جنوبی،خیابان سهیل،شماره 9،مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
@mostafamalekian
🔈 فایل صوتی سخنرانی استاد ملکیان با عنوان تناقض نماهای زندگی معنوی : تناقض نمایی در فعالیت های فرهنگی
🔅افتاحیه خانه غدیر - 8 دی ماه96
@Ghadircharity
🌾 @mostafamalekian
🔴مشکل اصلی جمع دین و مدرنیته است یا درد و رنج انسان ها ؟
🔹یکی از پیشفرض هایی که ما پذیرفتهایم که مشکل مردم ایران و مشکل احیانا جامعة مسلمان جهان، مشکل جمع دین و مدرنیته است. خب این یک پیشفرض است. و پیشفرض خیلی موجهی به نظر میآید. ولی با این همه به سود این پیشفرض استدلالی نشده است. وقتی شما میگویید که مشکل جامعه ما جمع اسلام و مدرنیته یا دین و مدرنیته است، معنایش این است که ما قبول داریم که همهمان میخواهیم که هم متدین باشیم، آن هم مدرن، آنوقت میخواهیم ببنیم که چگونه هم متدین باشیم و هم مدرن. آیا همه قبول دارند که ما باید متدین باشیم و هم مدرن و دارند از ما روشنفکران دینی میپرسند که راهش چی هست.
🔹خب یک کسی میگوید که نه آقا ما میخواهیم متدین باشیم، اما اصلاً نمیخواهیم مدرن باشیم. (که اتفاقاً سخنران قبل از من [دکتر سید حسین نصر]رأیش همین بود، یعنی ما مدرنیته نمیخواهیم، دین میخواهیم. یک عده هم از آن طرف ممکن است بگویند ما مدرنیته میخواهیم و دین نمیخواهیم. شما از کجا فکر میکنید که همه ما به دنبال جمع بین مدرنیته و دین هستیم که دنبال راهحل این هستید که چگونه میشود دین را با مدرنیته جمع کرد.
این یک پیشفرضی است که ما داریم و در باب آن مناقشهها میشود کرد.
🔹به تعبیری دیگری میشود گفت ـ البته به نظر قاصر بنده ـ مشکل ما مشکل درد و رنج است. حالا چه ایرانی و چه غیرایرانی، فرق نمیکند. مشکل ما مشکل درد و رنج انسانهاست. ما میخواهیم در زندگی که انساندارد، کمتر رنج ببرد، اگر لابد باید رنج ببرد، و وجوه تراژیک زندگی ما این است که باید با رنجزندگی بکنیم؛ لااقل رنجهای اجتنابپذیر را نداشته باشیم، فقط ما باشیم با دردهای اجتنابناپذیر. ما بمانیم و دردهایی مثل تنهایی و مرگ. نه اینکه هر درد و رنجی را داشته باشیم.
حالا باید از این مشکل که درد و رنج انسان است، برسیم به این که راه رفع درد و رنج، جمع دین و مدرنیته است. [بین این دو ]فرسنگها فاصله است. شما چرا به جای اینکه از این [موضع] شروع بکنید، رفتید و میگویید که مشکل ما جمع دین و مدرنیته است. کجاست آن حلقههای میانی که نشان بدهد که راههای کاستن از درد و رنج بشر (که همة پیامبران برای همین آمده بودند و همة عالمان اخلاق ما را به این سو دعوت میکنند،) جمع بین دین و مدرنیته است.
✔️سخنرانی آسیب های روشنفکری دینی ،سال 86
@mostafamalekian
✅ششمین همایش نظام اخلاقی مولانا
🔴نگاهی به مکاتب اخلاقی
🕓 14 و 15 دی ماه،ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۹
🔅تالار فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی
🖥برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام پیام دهید 👇
@soroushmolana
۰۲۱۸۸۲۵۵۲۰۴☎️
⭕️اهمیت شناخت خود واقعی
🔹 هرکدام از ما اگر به خود واقعی همواره تاکید کنیم میفهمیم که این من مصطفی نقاط ضعفش کجا است، نقاط قوتش کجا است، حد دانایی و تواناییاش چقدر است اما وقتی که به سراغ من سوم و چهار و پنج رفتم دیگر با خود من، سر و کار ندارم و در این شرایط من هیچگاه نمیتوانم یک تصور واقعی از خود به دست بیاورم و انتظارات متناسب با تواناییهای واقعی خود از خود داشته باشم.
ملکیان افزود: مثال دیگری که من میتوانم بزنم در خصوص خرید یک یخچال است. اگر هنگام خرید و استفاده از یخچال، ساختاری که از یخچال در ذهن من است به ساختار واقعی آن نزدیک باشد و دوم آنکه علاوه بر شناخت ساختار، قوانین حاکم بر یخچال را بشناسم و سوم نیز بدانم که یخچال در مجموعه اسباب و اثاثیه خانه چه نقشی دارد در آن صورت از یخچالم تا آنجا که دوام داشته باشد استفاده میکنم و با مشکلی نیز مواجه خواهم نشد. اما اگر در یکی از این سه دانش نقصی داشته باشم یخچالم را از بین خواهم برد در حالی که هیچ نیت شری نسبت به یخچالم نداشتهام و من اتفاقا میخواستهام این یخچال بماند.
🔹حال ما نیز مانند همین یخچال هستیم. من باید دو چیز را درباره خودم بدانم یکی اینکه ببینم من واقعی چه هستم، اینکه شما نسبت به من چه حسی دارید را باید رها کنم چون این من واقعیت دارد نه آن، آنها تصورات هستند. ما باید خود را اصلاح کنیم، تصورات به خودی خود اصلاح خواهندشد. چرا باید خود را اصلاح کنم چون که این تصورات دیگران رنگی از واقعیت من هستند و بنابراین اگر میخواهم اصلاحی کنم باید این اصلاح در درون خودم صورت بگیرد به جای آنکه رنگ و تصویر خود را اصلاح کنم.
🔹به عبارت دیگر قوانین؛ حاکم بر واقعیتها هستند نه بر تصوراتی که ما از واقعیت داریم. قوانین شیمی، قوانین زیست شناختی و روانشناختی و الی آخر حاکم بر واقعیتهای انسانی اند نه تصورات.
حال اگر شناختم از خودم ناقص باشد یعنی به جای آنکه نگاه من به خودم باشد به تصویری که شما از من دارید و تصویری که من از تصویرشما از خود، دارم؛ باشد شما میگویید تو دونده موفقی هستی و من هم میگویم هرکه میخواهد بیاید با من مسابقه دهد چون شماها گمان میکردید که من دونده خوبی هستم اما در نهایت اتفاقی که میافتد این است که من در مسابقه پیروز نخواهم شد چون مصطفی واقعی که دونده خوبی نیست.
🔹بنابراین من باید اولا تواناییها و ضعفهای خودم را و ثانیا قوانین حاکم بر ذهن خودم را و قوانین حاکم بر جسم و ذهن و روان خودم را هم بدانم و ثانیا بدانم که شان من در عالم هستی چه هست. به عنوان مثال بدانم که هستی مهمانخانهای نیست که برای من آماده کرده باشند یا هتلی نیست که فقط برای من آماده شده باشد.
وی افزود: اگر چنین توقعاتی نداشته باشیم اساسا نگاه ما به زندگی نگاه واقعبینانهتری خواهدبود. حال اگر ما این سه شناخت را نداشته باشیم و با تصوراتی که دیگران از ما دارند یا با تصوری که دیگران از تصور ما دارند زندگی میکنیم، دائما شکست خواهیم خورد زیرا اساسا هرگاه واقعیتی را نشناسیم یکجا در باب آن واقعیت، سرمان به سنگ خواهدخورد.
🔹 به عنوان مثال ضریب هوشی من 70 است اما توقع دارم که رتبه من تک رقمی شود و وقتی این اتفاق نیافتاد من ناکام میشوم و وقتی ناکام میشوم دو اتفاق ممکن است رخ دهد: نگاه اول این است که من بگویم عجب پس من، با من توهمی خودم مواجه شدهبودم. اما اکثر ما با وجود این فکر این تصور را رها نمیکنیم و نگاه دوم را انتخاب میکنیم یعنی تصور را ادامه میدهم و این ادامه تصور اولین مشکلی که ایجاد میکند پارانویا است. یعنی من فکر میکنم در کنکور پارتیبازی شدهاست یا با من به خاطر پدرم اینگونه رفتار کردهاند و این میشود هرمنوتیک سوءظن، یعنی تفسیر ناصواب بر اساس بدگمانی. وی ادامه داد: دیگر اینکه بدبینی مفرط پیدا میکنم نسبت به تمام کسانی که در زندگی من تاثیر داشته اند و میگویم پدر و مادر و معلم من، وظیفه خود را به خوبی انجام ندادهاند و نمیگویم که ذهنیت من از خودم غلط بوده است که چنین اتفاقی برای من رخ داده است. سوم نسبت به شما پرخاشگر میشوم چون فکر میکنم شما حق من را خوردهاید و در نهایت فکر میکنم اساسا جهان بر اساس عدالت بنا نهاده نشده است چون من با آیکیو 140 باید رتبه اول میشدم و نمیگویم که آیکیو من 70 است بعد کمکم فکر میکنم که اصلا در جهان تلاش به نتیجه نمیرسد و یک نیهیلیزم نسبت به جهان پیدا میکنم و فکر میکنم جهان پوچ اندر پوچ است و اینها است که باعث میشود من به شما ضرر و زیان برسانم.
🔅سخنرانی معرفی کتاب سرشت شر ؛ پردیس کتاب مشهد،آذر96
@mostafamalekian
🔈صوت سخنرانی استاد ملکیان در رونمایی از کتاب مثنوی معنوی با تصحیح محمد علی موحد،عنوان:ضرورت مراجعه به مولوی در عصر حاضر،سه شنبه-5 دی ماه، شهر کتاب
@mostafamalekian
🍃🍃خودشکوفایی
🔹خودشكوفايي، كه از آن تعابير مختلفي شده است، مثل self-actualization, self-fulfillment, personal development.خودشكوفايي به اين معني است كه انسان چنان باشد كه هر استعداد و بالقوگي كه در خود ميبيند شكوفا و بالفعل كند و اين مقيد به دو قيد است، يعني انسان بايد هرچه را كه داراي اين دو قيد است شكوفا كند. يكي عقلانيت (به معني مصلحتانديشانه بودن) و ديگري اخلاقيت (به معني خوب بودن). اين قيود را فهم عرفي و شهود ما هم درك ميكند. انسان بايد هر استعدادي را كه در خود با اين دو قيد سازگار ميبيند شكوفا كند، والا گويا به خود خيانت كرده است. چارلز در كتاب مهم و كوچكش با عنوان اخلاق اصالت بحث مشبعي در اين باره كرده است كه خودشكوفايي بايد اين دو قيد را داشته باشد و بعد ميگويد اگر انسان اين كار را نكند به خود خيانت كرده است و معتقد است لبّ شعار اگزيستانسياليستها كه ميگويند: «به خود وفادار باش» همين است.
🔹اما حتي قيد عقلانيت و اخلاقيت هم كافي نيست و قيد ديگري هم لازم است؛ و آن اينكه ممكن است n استعداد در انسان باشد كه اين دو قيد را داشته باشند اما انسان در مدت عمرش نميتواند همة آنها را شكوفا سازد، پس بايد قاعدة الاهم فالاهم را هم رعايت كرد و مهمترين استعدادهاي خود را شكوفا ساخت. دربارة اينكه مهمترين استعدادها را بر چه اساس ميتوان تشخيص داد ديدگاههاي متفاوتي هست كه وارد آن نميشوم، اما به نظرم ميآيد كه هر استعدادي كه سمت و سوي آن نهايتاً تقرير حقيقتي يا تقليل مرارتي باشد بايد مقدم شود.
🔻لااقل چهار عامل هست كه مانع خودشكوفايياند:
1️⃣نشناختن استعدادهاي خود. خودشناسي، به معناي سقراطياش (و نه به معناي ارسطويياش)، متوقف است بر خودكاوي.
2️⃣ضعف اراده. يعني اينكه انسان احساس ميكند كه خودشكوفايي كار دشواري است و بنابراين به دنبال به فعليت رساند آن نميرود. آيا واقعاً خودشكوفايي كار دشواري است؟ به نظر من اگر يك مصداق براي مفهوم ناگوار اما بسيار شيرين بتوان نام برد همين خودشكوفايي است. با اينكه در ابتدا خيلي دشوار است، اما هرچه انسان بيشتر در جهت خودشكوفايي گام بردارد از دشوارياش كاسته و بر شيرينياش افزوده ميشود، به طوري كه از ميانة راه به بعد گويي ديگر تلخياي احساس نميكند اما دم به دم شيرينياش افزايش مييابد. ميتوانم عرض كنم كه تنها لذتي كه، به قول لاروشفوكو، لذتش كاهش نمييابد خودشكوفايي است و هر چيز ديگر غير از آن از لذتش كاسته ميشود.
3️⃣نبود اعتماد به نفس. يعني انسان تواناييها يا دانييهايي خود را كافي نداند.
4️⃣نظام پاداشيـكيفري جامعه.
🍎مصطفی ملکیان،روانشناسی اخلاق،جلسه 41
@mostafamalekian
🔅🔈 سخنرانی استاد ملکیان در نشست «نقد و بررسی کتاب سیاست شادکامی»🔸با کیفیت متوسط
5 دی 96 - خانه اندیشمندان علوم انسانی
✔️پیشنهاد می شود ...
@mostafamalekian
🍃🍃انسانها عواطف و احساسات مثبت را بیشتراز حقیقت دوست دارند.
🔹يك آزمايش خيالي مطرح ميكنم: تصور كنيد در پوست كسي رفتهايد كه به او دو راه پيشنهاد شده است، يكي اينكه همة حقايق عالم براي او مكشوف ميشود به طوري كه چيزي در عالم نباشد الا اينكه او به آن علم مطابق با واقع داشته باشد، اما در عوض بعد از اين كار براي او احساسات و عواطف منفي پيش ميآيد و دچار اضطراب ميشود و اميد و آرامش خود را از دست ميدهد؛ و ديگر اينكه همة عواطف و احساسات مثبت را به او ميدهند و او راضي و اميدوار و شاد خواهد بود، اما در عوض به او اجازه داده نميشود كه حتي از يك حقيقت عالم هم باخبر شود ــ شما كدام يك را ترجيح ميدهيد؟
🔹اگر از سقراط بپرسيد ميگويد هر كدام را كه از انسان بگيريد عملاً ديگري را هم گرفتهايد، چون اينها باهم همسو هستند؛ كسي كه از حقيقت محروم شد از خير و جمال هم محروم ميشود و هيچ لذتي نخواهد داشت. اما به نظرم ميآيد كه اكثر انسانها بگويند كه ما را با حقيقت چه كار! به هر حال تعداد اين افرادي كه چنين اعتقادي دارند هر اندازه هم كه باشد نشان ميدهد كه سخن سقراط درست نيست. بله، در علوم انساني النادر كالمعدوم، اما فكر نميكنم شمار اين افراد اندك باشد.
🔹كم نيستند مكتبهايي كه با گسترش توهماتي زندگي انسان را سرشار از آرامش ميكنند يا آرامش او را بيشتر ميكنند و اين در تبليغشان هم آشكار است كه بر آرامش و رفع اضطراب تأكيد ميكنند نه بر آشكار ساختن حقيقت؛ و اين خود شاهدي بر اين مدعاست. من فكر ميكنم بيشتر انسانها در وهلة اول به دنبال احساسات و عواطف مثبتاند و اگر آنها را يافتند تنها در وهلة بعد است كه ترجيح ميدهند كه آن احساسات و عواطف را همراه با حقيقت داشته باشند. به قول استيس بهندرت كساني پيدا ميشوند كه مثل آن شاعر انگليسي قرن نوزدهمي بگويند:
همنوع من به من حقيقت را بگو
و فقط حقيقت را
حتي اگر پس از شنيدنش از هم بپاشم
🔹و اگر پيدا شوند، تازه ميشود گفت مانند سقراط اند. در خودتان مداقه كنيد ببينيد آيا اين طور نيست؟ آيا نميخواهيد آرامشي با توهم برايتان حاصل شود به شرط اينكه تا دم مرگ هم از حقيقت آن باخبر نشويد. شايد رمز ماندگاري بسياري از مكتبها و مسلكها هم اين باشد كه اين مطلوبهاي روانشناختي را در اختيار انسان مينهند و انسانها هم وقتي به آنها رسيدند معمولاً ديگر دغدغة حقيقت داشتن يا نداشتن آنها را ندارند.
🌷🌷مصطفی ملکیان،روانشناسی اخلاق،جلسه 28
@mostafamalekian
🔘 مضامین مشترکی در نهج البلاغه و اناجیل
🔹 حضرت علی علیه السلام در موارد عدیده ای ( تقریباً 17 مورد) اشاره می کنند به این که " خودتان را به دنیا نفروشید، شما گران تر از آن هستید که قیمتتان دنیا باشد. " انسان با شنیدن یا خواندن این جملات به یاد جمله ی حضرت عیسی (س) می افتد که می فرمود: " نمی ارزد که روح خود را بدهی و کل دنیا را بگیری، هرگز این کار را نکن. هر که این کار را بکند، ضرر کرده است. "
حضرت علی در یکی از آن 17 مورد می فرماید:
" و ليس _ و لبئس در نسخه ی صباحی _ المتجر ان تری الدنيا لنفسک ثمناً و ممالک عند الله عوضاً. "
🔹دو چیز حواست باشد انجام ندهی:
اولاً بدان این تجارت، تجارتی نیست که دنیا را به قیمت خودت به حساب بیاوری و بگویی خودم را می دهم و در عوض دنیا را می گیرم. این تجارت به معنای حقیقی نیست که دنیا را ثمن و قیمت خود به حساب آوری.
ثانیاً: آن چیزهایی که خدا به انسان می دهد بیشتر از آن چیزهایی می ارزد که دنیا به انسان عرضه می کند.
🔹بسیاری از وعظ های حضرت علی در نهج البلاغه به نصایح حضرت عیسی شباهت دارد. مقایسه ی اناجیل با نهج البلاغه از این حیث خیلی درس آموز است. موارد عدیده ای در اناجیل چهار گانه و اناجیل آبوکریفا هست که عین تعابیر علی ابن ابی طالب است. البته نمی شود نتیجه گرفت که لزوماً اخذی صورت گرفته است و من ادعای اخذ هم ندارم. چون ادعای اخذ یک ادعای تاریخی است و باید با متدلوژی علوم تاریخی اثبات شود که اخذی صورت گرفته است [یا خیر]
▪️معنویت در نهج البلاغه ،سال70
@mostafamalekian
⭕️ ما باید به فرزندان خود بیاموزیم که هیچ سوالی نیست که پرونده ی آن برای همیشه بسته شده باشد و دیگر جای هیچ شک و اشکال یا تحقیق و تفحصی وجود نداشته باشد.#مصطفی_ملکیان @mostafamalekian
Читать полностью…🔶مشق ترجمه
🔸مقابلهٔ جملهبهجملهٔ ترجمههای استاد ملکیان با متن انگلیسی
🔹فایل شمارهٔ ۵: اعلامیهٔ بهسوی یک اخلاق جهانی
🔺کاری از: روحالله سلیمانیپور (کانال: @soleimanipur)
@mostafamalekian
🔅اکثر بودجه ای که در ایران، صرف پژوهش شده است، باید صرف ترجمه می شد...
🔹 نباید گفت که در باب موضوعی، در کشور ما تحقیقی صورت نگرفته است، باید گفته شود که در جهان تحقیقی صورت نگرفته است. گاری را نباید از نو و دوباره اختراع کرد. وقتی راه حل مساله یا مشکلی در کشورهای دیگر پیدا شده است، در ایران نباید به دنبال پیدا کردن راه حل، تحقیق کرد. راه حل موجود است و تنها باید از آن استفاده کرد.
🔹اکثر بودجه ای که در ایران، صرف پژوهش شده است، باید صرف ترجمه می شد. چرا که مشکلی وجود داشت که در ایران راه حلی برای آن نبود، اما در کشورهای دیگر، برای آن راه حل پیدا کرده بودند. لذا با صرف هزینه برای ترجمه، می شد که به راه حل رسید، اما این بودجه ها اکثرا صرف پژوهش شد.
🔹شخصی به من مراجعه کرد و گفت که می خواهد شبهات دیوید هیوم را در باب معجزه، پاسخ دهد. من به او گفتم که این شبهات توسط الهیدان و متکلم مسیحی، "پِیلی" پاسخ داده شده است. او گفت که این کار در غرب انجام شده و توسط ما صورت نگرفته است و ما خود باید مستقلا اقدام به رفع این شبهات کنیم. من پیشنهاد کردم که اول کتاب پیلی را بخوانند، اگر چیزی مضاف بر آن داشتند، می توانند روی آن کار کنند. او نپذیرفت و اصرار کرد که اساتید گفته اند که ما باید خودمان، این را انجام دهیم. حرف این اساتید، برخاسته از عجب ناشی از جهل شان بود. چرا که نمی دانستند در دنیا چه خبر است. در طول فعالیت شان، من به این شخص محترم و متشخص، کمک هایی هم کردم.
🔹او حدود دو سال و نیم دیگر به من مراجعه کرد و گفت که الان که کتاب پِیلی را می خوانم، متوجه شدم که من یک دهم کار پِیلی را هم انجام نداده ام و او حدود 240 سال پیش، بسیار کامل تر و جامع تر به این موضوع پرداخته است!
وقتی که قرار است افرادی بر روی ساخت و توسعه اتومبیل کار کنند، باید از آخرین دست آوردهای صنعت خودرو سازی آگاه شوند، و بعد به سراغ توسعه و بهبود آنچه که هست بروند.
▪️سخنرانی ضرورت های پژوهشی ، آذر ۹۶
@mostafamalekian
🍉🍉شب یلدا مبارک
📗 این فال حافظ به نیت خود استاد ملکیان گرفته شد.
🔻
@mostafamalekian
🔻🔻راههای افزایش شفقت و مهرورزی نسبت به انسانها
برای افزایش شفقتمان نسبت به آدمیان باید به موارد زیر توجه کرده و این ورزه ها را در خودمان ایجاد کنیم :
🔹یک:آدمیان تحت جبرهای فراوانی در طول زندگیشان قرار دارند و خیلی از عقاید و احساسات و عواطف و خواستهها و گفتهها و کرده هایشان تحت جبر است که از آنها صادر میشود هر چه پی ببریم به این که انسانها خیلی مجبورتر از آن هستند که خودشان گمان میکنند یا گمان میکنیم ،شفقت ما نسبت به آنها بیشتر میشود.
🔹دو: این است که توجه کنیم به این که مانیز عیب و نقصهای فراوانی داریم اگر من به این توجه کنم که من نیز عیب و نقصهای فراوانی دارم عیب و نقص دیگران باعث این نمیشود که شفقتم را از آنها بازبگیرم و از آنها دریغ کنم. اگر شما میخواستید به عیب و نقصهای من توجه کنید مرده من را نیز دفن نمیکردید.اگر انسانها را چنان که هستند میدیدید مرده آنها را نیز دفن نمیکردید. من با این عیب و نقصها از شما شفقت میبینیم باید به شما نیز با آن عیب و نقصها شفقت بورزم.
🔹سه:نکته بعد توجه به تنهایی است؛ بزرگترین سرنوشت مشترک ما تنهایی مشترک همه ما است. همه ما تنها هستیم احساس تنهایی هر چه در انسان عمیقتر میشود شفقتش نسبت به انسانهای دیگر بیشتر میشود. چون میفهمد که دیگران نیز چه دردی را میبرند. همه سرنوشتهای مشترک وقتی احساس شوند شفقتزا هستند. ولی مهمترینشان سرنوشت مشترک تنهایی است. همه ماآدمیان به یک اندازه تنها هستیم.
🔹چهار:توجه کنیم به این که انسانها خیلی کارها را نمیخواهند انجام دهند ولی انجام میدهند خیلی از انسانها با خودشان گرفتار هستند و ازپس خودشان بر نمیآیند هر چه انسان به تنازع درونی انسانها بیشتر وقوف پیدا کند که انسانها همه اسکیزوفرنی دارند منتها نه اسکیزوفرنی پاتالوژیک که انسان را به یک آسایشگاه روانی بفرستند ولی به یک معنای غیرپاتالوژیک که البته پاتالوژیک است اما روانشناسان پاتالوژیک نمیدانند. همه ما اسکیزوفرنی داریم همه ما درون خودمان با یکدیگر نزاع داریم و خیلی از کارها را میکنیم علیرغم این که نمیخواهیم انجام دهیم یکپارچه نیستیم و این کارها را انجام میدهیم به گفته روانشناسان یک موجود یکپارچه منسجم نیستیم در وجودمان دعواها است اگر به این تنازع درونی که یک واقعیت است و در همه آدمیان وجود دارد توجه کنیم اول باید از خودمان قیاس بگیریم.
🔻زیرا خیلی دقت نمیخواهیم کاری را انجام دهیم اما انجام دادیم چرا؟ چون یک تکه از وجودمان بالاخره بر تکه دیگر از وجودمان غلبه کرد ولی با این همه آن تکه دیگر هنوز وجود دارد ولی شکست خورده به متقضای آنچه که یک تکه میگفت عمل کردیم اما آن تکهای که به مقتضای گفتهاش عمل نکردیم هنوز در وجود ما زنده است ولی شکست خورده. خیلی از بدیهایی که به شما میکنند نزاع درونی با شما داشتهام و در نزاع درونی با شما موفق نشدهام و دلشان نمیخواسته این بدی را به شما بکنند اما در نزاع درونیشان یک تکه از وجودشان غلبه کرده و این بدی را به شما کردهاند ولی در درون خودشان ناراحت هستند چون نتوانستهاند از آن تکهای که میگفت این بدی را نکن از میان ببرند. فقط خاموش کردهاند مقهورش کردهاند اما نابودش نکردهاند
🔻اگر کسی به آن چیزی که به آن تنازع روانی یا تعارض روانی که در همه آدمیان است پی ببرد شفقتش نسبت به انسانها بیشتر میشود چون میداند بسیاری از کارهایی که انسانها میکنند علیرغم این که نمیخواستهاند انجام دادند. کسی مثل عیسی میگفت: جانم میخواهد تنم نمیتواند. عیسی نیز این مشکل را دارد. عیسی ای که اول توصیهاش این بود که درون خود را غرفه غرفه نکنید. خودتان را تقسیم نکنید.
☘☘استاد ملکیان،اخلاق کاربردی، جلسه ۵
@mostafamalekian
⭕️سخنرانی استاد ملکیان با عنوان تناقض نماهای زندگی معنوی : تناقض نمایی در فعالیت های فرهنگی
🔅افتاحیه خانه غدیر - 8 دی ماه96
@Ghadircharity
🌾 @mostafamalekian
🔅«ششمین همایش نظام اخلاقی مولانا»
«نظام اخلاقی مولانا» از مهمترین طرحهای پژوهشی موسسه سروش مولانا است. این پژوهش که به سرپرستی علمی مصطفی ملکیان در حال انجام است، امسال وارد ششمین سال تولد خود شد. موسسه سروش مولانا از همان ابتدای کلید خوردن این پروژه، هر سال همایشی را با همین نام برگزار میکند. این همایش که محفلی است برای ارائه جدیدترین دستاوردهای پژوهشگران حوزه اخلاق و مولانا و همچنین آشنایی بیشتر افراد علاقهمند به این حوزه، امسال در ششمین سالگرد خود 14 و 15 دی ماه برگزار میشود. در این همایش که به «کثرت/ وحدت گرایی اخلاقی» میپردازد، مکاتب مهم فلسفه اخلاق به بحث و نقد گذاشته خواهد شد و سخنرانان و عناوین سخنرانی بخش اصلی همایش به شرح زیر هستند:
1- مصطفی ملکیان؛ «راههای اثبات رجحان یک مکتب بر مکتبهای بدیل»
2- حسن اسلامی؛ «اخلاق مشترک یا اخلاق جهان روا»
3- ابوالقاسم فنائی؛ «وظیفهگرایی اخلاقی»
4- جواد حیدری؛ «کثرتگرایی اخلاقی»
5- امیرحسین خداپرست؛ «فضیلتگرایی اخلاقی»
6- حسین هوشمند؛ «نتیجهگرایی اخلاقی»
پ.ن: قابل ذکر است، عادل مشایخی، سخنران میهمان این برنامه از «اخلاق و سیاست» سخن خواهد گفت. همچنین خانم پروفسور آذرمیدخت صفوی استاد زبان فارسی دانشگاه «علیگر» هند و رئیس سابق «بنیاد زبان فارسی هند» از میهمانان و سخنرانان ویژه این برنامه هست.
@souroshmolana
🔅سخنرانی استاد ملکیان در مراسم افتتاحیه میز مطالعات اجتماعی و...
⏰سه شنبه 12 دی ماه، ساعت15
📌ونک،خیابان ملاصدرا ،شیراز جنوبی،خیابان سهیل،شماره 9،مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
@mostafamalekian
🔊پادکست
عنوان: آهستگی...
🔸استاد ملکیان
🔹اجرا:سعید الیف
@rahi_be_rahaei
🔻
@mostafamalekian
🔻سخنرانی استاد ملکیان در رونمایی از کتاب مثنوی معنوی با تصحیح محمد علی موحد،عنوان:ضرورت مراجعه به مولوی در عصر حاضر،سه شنبه،5 دی ماه، شهر کتاب
@mostafamalekian
🔅🔈 سخنرانی استاد ملکیان در نشست «نقد و بررسی کتاب سیاست شادکامی»🔸با کیفیت عالی
5 دی 96 - خانه اندیشمندان علوم انسانی
✔️پیشنهاد می شود ...
@mostafamalekian
🔅سخنرانی استاد ملکیان در نشست «نقد و بررسی کتاب سیاست شادکامی»
5 دی 96 - خانه اندیشمندان علوم انسانی
@mostafamalekian
✔️سخنرانی های استاد ملکیان در روز سه شنبه : 5 دی ماه
🔑حضور آزاد برای عموم
1️⃣رونمایی از مثنوی معنوی با تصحیح دکتر محمد علی موحد
سه شنبه، ۵ دی،ساعت ۱۵:۳۰
خیابان بهشتی،خیابان بخارست،نبش کوچه سوم
2️⃣بررسی و نقد کتاب «سیاست شادکامی»
روزسه شنبه 5 دی ماه ۹۶ ،ساعت۱۷
خیابان نجات الهی،نبش خیابان ورشو،خانه اندیشمندان علوم انسانی،سالن فردوسی
@mostafamalekian
🌐چرا دنیای کنونی را دهکده جهانی می گویند ؟
✔️مصطفی ملکیان
🔹 به دو اعتبار واقعاً این دنیا دهکده جهانی است: یکی از لحاظ نظری و دیگر از لحاظ عملی. این جنبة نظری و عملی دستبهدست هم دادهاند و دهکدة جهانی امروز را دنیایی بسیار ترد و شکننده و دنیایی که باید با احتیاط هرچه فراوانتر در آن زیست و با آن مواجه شد، تبدیل کردهاند. دنیای امروز ما به همین دو جهتی که خواهم گفت دنیایی بیسابقه در تاریخ است: به لحاظ تردبودن و شکنندهبودن و به لحاظ این که باید خیلی احتیاط و مراقبت کرد در این دنیا؛ در چگونه زیستکردن و چگونه دادوستدکردن با آن.
چون دنیایی است که با ادنی خطایی ممکن است بشکند و شکستن آن به معنای این است که نسل بشر حتی در انقراض کمیّ و نه فقط کیفی، قرار بگیرد.
🔹ما امروزه در هفتاد سال اخیر دنیایی داریم که هر واقعهای در هر گوشة این دنیا رخ بدهد میتواند چند ثانیة بعد به اطلاع همة مردم دنیا برسد. ممکن بود دویست سال پیش واقعهای در ده من رخ بدهد و پنجاه سال بعد هم خبر این واقعه به پنجاه کیلومتری ده من نرسد اما امروزه دهکدة جهانی، به لحاظ نظری، اقتضایش این است که هر واقعهای هرچند هم جزیی و کماهمیت به نظر بیاید، به اطلاع همة مردم جهان خواهدرسید. پس ما به لحاظ نظری ذهنهای پراطلاعتر و پرمعلوماتتری پیدا کردهایم.
🔹اما از لحاظ عملی اقتضای دهکدة جهانی این است که هر واقعهای در یک جا رخ داد میتواند در همه جای جهان اثرگذار باشد؛ یعنی چنین نیست که ارزانشدن پنبه در یک کشور فقط اثرش روی زندگی مردم آن کشور باشد، حتی چنین نیست که ترور یک شخص در یک گوشة عالم فقط خانوادهای را بیسرپرست کرده باشد بلکه ممکن است یک فرد در یک گوشة عالم ترور شود و ناگهان این ترور در صحنة عملِ کلِ جامعه بشری، اثر بگذارد؛ یعنی کمتر میشود کاری در زندگی انجام داد که این کار تأثیری بر روند جهانی نداشته باشد.
🔹به لحاظ عملی، مفهومی به نام چاردیواری اختیاری کمتر میشود. شما به لحاظ نمادین هم اگر دقت بکنید، شما اگر به این قضیه به لحاظ نمادین هم نگاه کنید، همینگونه است. در گذشته وقتی در خانهام را میبستم، هرکاری میکردم، مربوط به خودم بود اما حالا به لحاظ نمادین هم اگر در خانه را میبندید، هر کاری نمیتوانید بکنید چون ساکنان آپارتمان بالا و پایین هم تحت تأثیر عمل شما قرار میگیرند. اکثر افعال ما میتواند بر روند کل جهان تأثیر بگذارد. معنایش این است که دامنة نظر ما هرچه فراختر و دامنة عملمان هرچه تنگتر شده است.
🔹شما امروز میبینید که یک شخص میتواند وضع جهان را تا مدتی تحت تأثیر قرار دهد و لازم نیست این شخص حتماً رئیسجمهور، شاه و نخستوزیر مملکت باشد. یک شهروند عادی در یک کشور میتواند کاری انجام دهد و کل جهان را تا مدتی زیر تأثیرات آشکار و ناآشکار و محسوس و نامحسوس خود قرار دهد. این جهانی است که ترد و شکننده شده است. همه از همهچیز باخبر میشوند و همه کس ممکن است به هرچیز واکنش نشان دهد و این واکنشهای جهانی ممکن است وضع را به سمت نابودی عام ببرد.
▪️سخنرانی تفسیر اسلام و مصلحت مسلمین ، جمعه 26 دی ماه 93- خمینی شهر – سینما فرهنگ
@mostafamalekian
🔹رونمایی از مثنوی معنوی با تصحیح دکتر محمد علی موحد
🔅با حضور استاد ملکیان
سه شنبه، ۵ دی،ساعت ۱۵:۳۰ ، خیابان بهشتی،خیابان بخارست،نبش کوچه سوم
@mostafamalekian
🔶مشق ترجمه
🔸مقابلهٔ جملهبهجملهٔ ترجمههای استاد ملکیان با متن انگلیسی
🔹فایل شمارهٔ ۵: اعلامیهٔ بهسوی یک اخلاق جهانی
🔺کاری از: روحالله سلیمانیپور (کانال: @soleimanipur)
@mostafamalekian
🍃🍃علل ضعف اراده اخلاقی از دید ارسطو
🔹تا از ضعف اراده سخن ميگوييم گويي اين پيشفرض را داريم كه انسان اراده دارد، و نيز اين پيشفرض را كه اراده شدت و ضعف دارد. ارسطو به اين دو پيشفرض توجه داشت و از هر دو دفاع ميكرد. اراده داشتن يعني چه و با چه متدولوژياي ميتوان فهميد كه موجودي اراده دارد يا نه؟ جوابهاي بسيار متعددي به اين پرسش داده شده است، جواب ارسطو اين است كه موجودي اراده دارد كه در همة اوضاع و احوال يكسان كنش و واكنشهاي متفاوت نشان دهد، از اين رو انسان داراي اراده است. دليل او براي شدت و ضعف داشتن اراده هم اين است كه انسان يك وضع و حال واحد را به درجات متفاوت طلب ميكند، مثل وقت غذا خوردن كه لقمة اول و لقمة آخر را به درجات متفاوت طالب است. بنابراين ارسطو براي اثبات اصل اراده به يك ديدگاه آبجكتيو رجوع كرد و براي اثبات شدت و ضعف آن به يك ديدگاه سابجكتيو.
🔹حال ارسطو ميگويد علت شكاف ميان معرفت و عمل اخلاقي اين است كه اراده انسان ضعيف شده است، يعني خواستاري اوليه به مثلاً راست گفتن را از دست داده است و چيزي كه باعث كاهش علاقه به راست گفتن شده است ميل به يك لذت ديگر است. ارسطو معتقد بود كه تنها لذاتي كه در مقابل اخلاقي عمل كردن ميايستند لذات جسمانياند، يعني لذات مربوط به تن، كه تقريباً همان نيازهاي بيولوژيك مزلو است يعني خوردن و آشاميدن و پوشاك و مسكن و خواب و استراحت و تفريح و نيازهاي جنسي. و اين خيلي جالب است، چون بيشتر به نظر ميآيد كه مطلوبهاي جمعي اجتماعي مثل شهرت و محبوبيت و قدرت و جاه و مقام و حيثيت اجتماعي و علم مانع عمل به معرفت اخلاقي شوند، اما ارسطو به اين اعتقادي نداشت و براي آن دو دليل ذكر كردهاند: يكي اينكه بعضي گفتهاند تا آنجا كه تحقيقات تاريخي، باستانشناختي و پارينهشناختي نشان ميدهد نيازهاي بيولوژيك همواره وجود داشتهاند اما اين مطلوبهاي جمعي اجتماعي همواره در طول تاريخ نبوده است و بعدها تحت تأثير تطورات تاريخي حاصل شدهاند و بنابراين زمانيـمكانياند و به فرهنگ و جامعه و امور ديگر بستگي دارند.
🔻( اريك فروم به اين راي قائل بود و بحث جالبي شده است دربارة اينكه اين نيازهاي غيربيولوژيك از چه زماني به وجود آمدند و بحث جالبتري شده در اين باره شده و روانشناسان اجتماعي گفتهاند جامعة خوب جامعهاي است كه در آن اين نيازها از بين برود و مثلاً گفتهاند جامعة خوب جامعهاي نيست كه در آن قدرتطلبان سوءاستفاده نكنند، بلكه جامعهاي است كه در آن قدرت باعث انگيزه نشود. من واقعاً كساني را ميشناسم كه واقعاً نميفهمند نياز به جاه و مقام يعني چه و اصلاً با اين مقوله آشنا نيستند و به صدق اخلاقي آنها معتقدم.)
🔹 اما اين راي را با قاطعيت نميتوان پذيرفت، چون در ادبيات زمان ارسطو و حتي در ادبيات مقدم بر او مثل ايلياد و اوديسة هومر ميبينيم كه از اين مطلوبها ياد شده و ناشناخته نبودهاند. اما دليل دومي كه گفتهاند و قابل قبولتر است اين است كه گفتهاند ارسطو با اين مطلوبها آشنا بوده است، اما معتقد بوده كه آنها بالمآل به نيازهاي بيولوژيك بازميگردند. به نظر ميآيد بعضي از متون به جا مانده از زمان ارسطو اين سخن را تأييد ميكنند.
🌷🌷مصطفی ملکیان،روانشناسی اخلاق،جلسه 28
@mostafamalekian
🍃🍃سه ویژگی فرقه گرایی(sectarianism) در فرقه ها
1️⃣اینکه نسبت به کس یا کسانی در طول هم، تعبد می ورزند و این تعبد ورزیدن به معنای تعطیل عقل و نیروی استدلال گر،پرسش گری، نقد و امثال ذلک خواهد بود.
2️⃣اینکه یک نوع حق را منحصر در فرقه ی خود دیدن است، انگار هر چه فرقه ی من و اصحاب و راهبران فرقه ی من، در هر بابی می گویندحق صراح و محض و حقیقت روشن و بین است.
3️⃣این است که یک نظر نخوت امیزی نسبت به دیگران پیدا می کنند،نمی گویم لزوما خصومت یا عداوت نسبت به دیگران، ولی لا اقل یک نظر نخوت امیز، یک نگه کردن عاقل اندر سفیه به دیگران در این افراد به چشم می خورد.
🍎مصاحبه مصطفی ملکیان با صدیق قطبی، ماه نامه اندیشه ی اصلاح،شماره ی اول
@mostafamalekian