برای تبادل، و پیشنهادات به آیدی مراجعه کنید @hamoon_79 کانال کارهای زیبای سماع @samamolana تعرفه تبلیغات @tarefehmolana آدرس اینستاگرام instagram.com/molana_7979 کاملترین سایت به مدیریت کانال حضرت مولانا www.samaashop.com
#حضرت_مولانا
به مبارکی
و شادی
چـو
نگار من درآید
بنشین نظاره میکن
تـو عجایب خدا را
@molana79
چون باز سفید در شکاریم همه
با نفس و هوای نفس یاریم همه
گر پرده ز روی کارها برگیرند
معلوم شود که در چه کاریم همه
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molana79
روح میبردت سوی چرخ برین
سوی آب و گل شدی در اسفلین
اسب همت سوی اختر تاختی
آدم مسجود را نشناختی
#مثنوی_مولانا
@Molana79
📘مولانا در بیت اول میگوید که هدف از خلقت انسان ، رساندن مقام انسانیت به بالاترین مقام هستی بوده است اما آدمی با رو کردن به نیازهای مادی ( آب و گل) و غرق کردن خود در مادیات دنیوی خود را به پایینترین درجه میرساند، البته هدف مولانا تذکر به انسانهای غافل است که از این خواب غفلت بیدار شوند.
در بیت دوم ، میگوید که ای انسان غافل تمام تلاش خود را بکار بستی( اسب همت) و برای رفع نیازهای دنیوی خود به سمت ستاره شناسی ( سوی اختر) روی آوردی ( اینکه انسان برای مال دنیا مدام دنبال ستاره شناسی و بخت و اقبال خوب برای انجام کارهای دنیوی باشد ، خود گمراهی بزرگ است) به جای این کارهای بیهوده اگر انسان عظمت واقعی خود را بشناسد ( آدم مسجود) به بالاترین مقام میرسد. پس این دو بیت مذمت و سرزنش کسانی است که کاملا درگیر مادیات شدهاند و مولانا از سر دلسوزی و عشق به انسانهای دیگر به آنها پیشنهاد تغییر در زندگیشان را میدهد.
چو نیَم سزای شادی، ز خودم مدار بیغم
که در این میان همیشه غم توست غمگسارم
#مولانای_جان
@Molana79
نظری به کار من کن
که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله
که به جز تو کس ندارم
#مولانای_جان
@Molana79
بهر تواضع بر خری، بنشست عیسی، ای پدر
ور نی سواری کی کندبر پشت خر باد صبا؟
ای روح، اندر جست و جو کن سر قدم چون آب جو
ای عقل، بهر این بقا، شاید زدن طال بقا
چندان بکن تو ذکر حق، کز خود فراموشت شود
واندر دعا دو تو شوی، مانندهٔ دال دعا
دانی که بازار امل، پرحیله است و پر دغل
هش دار ای میر اجل، تا درنیفتی در دغا
خواهی که اندر جان رسی، در دولت خندان رسی
میباش خندان همچو گل، گر لطف بینی گر
#مولانای_جان
@Molana79
آبی که جفت گل بود، کی آینهٔ مقبل بود
چون او جدا گردد ز گل، آیینه گردد پرصفا
جانی که پران شد ز تن، گوید بدو سلطان من:
« عذرا شدی از یار بد، یار منی اکنون، بیا »
#مولانای_جان
@Molana79
میگفت با حق مصطفی: « چون بینیازی تو ز ما
حکمت چه بود؟ آخر بگو در خلق چندین چیزها
حق گفت: « ای جان جهان، گنجی بدم من بس نهان
میخواستم پیدا شود آن گنج احسان و عطا
#مولانای_جان
@Molana79
چون غمت را نَتَوان یافت
مگر در دلِ شاد
ما به امّیدِ غمت
خاطرِ شادی طلبیم
#حضرت_حافظ
@Molana79
عریان شو از لباس تعلق که در سلوک
سد ره است اگر همه احرام بستن است
سایه وی است و نور او جمع وی است و دور او
نور ز عکس روی او سایه ز عکس موی او
ای مه و آفتاب جان پرده دری مکن عیان
تا ز فلک فرودَرَد پردهی هفت تویِ او
#مولانای_جان
@Molana79
شاخ و درخت عقل و جان نیست مگر به باغ او
آب حیات جاودان نیست مگر به جوی او
عشق و نشاط گستری با می و رطلِ ساغری
میرسد از کنارها غلغل و های هوی او
#مولانای_جان
@Molana79
چیست که هر دمی چنین میکشدم به سوی او
عنبر نی و مشک نی بوی وی است بوی او
سلسلهای است بیبها دشمن جمله توبهها
توبه شکست من کیم سنگ من و سبوی او
#مولانای_جان
@Molana79
میکسی از هایده و معین
ساقی بگو در این شبِ لبریزِ از عطش
در ساغرت شراب چه داری برای من
دیوان من پُر است از احساس بیکسی
یک بیت، شعر ناب چه داری برای من
حامد_بیدل
@Molana79
ای روی تو مهر عالم آرای همه
وصل تو شب و روز تمنای همه
گر با دگران به ز منی وای به من
ور با همه کس همچو منی وای همه
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molana79
چه کمی درآید آخر به شرابخانه تو؟
اگر از شراب وصلت ببَری ز سر خُمارم
#مولانای_جان
@Molana79
مرغ جانها با قفسها برپرند
چونک بنده پروری آیین کند
عالمی بخشد به هر بنده جدا
کیست کو اندر دو عالم این کند
#مولانای_جان
@Molana79
مشهور آمد این، که مس از کیمیایی زر شود
این کیمیای نادره، کردست مس را کیمیا
نی تاج خواهد نیقبا، این آفتاب از داد حق
هست او دو صد کل را کله وز بهر هر عریان قبا
#مولانای_جان
@Molana79
آیینهٔ کردم عیان، پشتش زمین، رو آسمان
پشتش شود بهتر ز رو، گر بجهد از رو و ریا
گر شیره خواهد می شدن، در خنب جوشد مدتی
خواهد قفا که رو شود، بس خوردنش باید قفا
#مولانای_جان
@Molana79
🪂🪂🪂🪂🪂
❖ پاکسازی روح ، گشایش رزق و روزی، دفع انرژی منفی
@paksazi
🔗
آسودگی به کنج قناعت نشستن است
سیر بهشت در گرو چشم بستن است
هشیاریی است عقل که مستی است چاره اش
بدمستیی است توبه که عذرش شکستن است
ماهی به شکر بحر سراپا زبان شده است
غافل که حد شکر، لب از شکر بستن است
طفلی است راه خانه خود کرده است گم
هر ناقصی که در صدد عیب جستن است
شوخی به این کمال نبوده است هیچ گاه
خال تو چون سپند درانداز جستن است
ما از شکست توبه محابا نمی کنیم
چون زلف، حسن توبه ما در شکستن است
کفاره شراب خوریهای بی حساب
هشیار در میانه مستان نشستن است
غافل مشو ز مرگ که در چشم اهل هوش
موی سفید، رشته به انگشت بستن است
درمان ما که سوخته ایم از فراق می
چون داغ لاله در دل ساغر نشستن است
بستن به گوشه دل عشاق، خویش را
دامان خود به شهپر جبریل بستن است
صائب به زیر چرخ فکندن بساط عیش
در رهگذار سیل، فراغت نشستن است
#صائب_تبریزی
@Molana79
چیست درون جَیب من
جز تو و من حجاب من
ای من و تو فنا شده
پیش بقای اویِ او
#مولانای_جان
@Molana79
مرد که خودپسند شد همچو کدو بلند شد
تا نشود ز خود تهی پر نشود کدوی او
سایه که باز میشود جمع و دراز میشود
هست ز آفتاب جان قوت جست و جوی او
#مولانای_جان
@Molana79
توبه شکست او بسی توبه و این چنین کسی
پرده دری و دلبری خوی وی است خوی او
توبهی من برای او توبهشکن هوای او
توبه من گناه من سوخته پیش روی او
#مولانای_جان
@Molana79
همیشه در دل من هر کس آمدی و شدی
تو برگذشتی و نگذشت بعد از آن دیار
تو از سر من و از جان من عزیزتری
بخیلم ار نکنم سر فدا و جان ایثار
#حضرت_سعدی
@Molana79
هیچ در این دو مرحله شکر تو نیست بیگله
نقش فنا بشو هله ز آینه صفا بگو
جزو بهل ز کل بگو خار بهل ز گل بگو
درگذر از صفات او ذات نگر خدا بگو
#مولانای_جان
@Molana79