ای بیتو حرام زنــدگانی ای جان
خود بیتو کدام زندگانی ای جان
سوگند خورم که زنــدگانی بیتو
مرگست به نام زنـدگانی ای جان
#مولانای_جان
چون در دریا افتاد
اگر دست و پا زند ، دریا فرو برد و درهم شکند
حتی اگر شیر باشد
الا اینکه !!!
الا خود را مرده سازد !!!
عادت دریا همین است که تا زنده است فرو میبرد
تا جایی که غرق شود و بمیرد
چون غرقه شود و بمیرد
بر گیردش
حمّال او شود
اکنون
از اول در پیشگاه دریا مرده شو و خوش
بر روی آب برو
#شمس_تبریزی
خُنُک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش
بنماند هیچش الاٌ، هوس قمار دیگر
برون شو ای غم از سینه، که لطفِ یار میآید
تو هم ای دل ز من گم شو، که آن دلدار میآید
نگویم یار را شادی، که از شادی گذشتست او
مرا از فَرطِ عشقِ او، زِ شادی عار میآید
«مولانا»
در هوایت بیقرارم (شهرام ناظری)
#مولانای_جان
تو از خواری همینالی نمیبینی عنایتها
مخواه از حق عنایتها و یا کم کن شکایتها
خنک جانی که خواری را به جان ز اول نهد بر سر
پی اومید آن بختی که هست اندر نهایتها
#مولانای_جان
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
#مولانای_جان
چشم از پی آن دارم تا روی تو میبینم
دل را همه میل جان با سوی تو میبینم
تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم
زیرا که حیات جان باروی تو میبینم
#عطار
#غزلشماره۵۷۸
"آتش سودا"
اجرای خصوصی در شور و کردبیات
۹ شهریور ۱۳۶۵
آواز: استاد #محمدرضا_شجریان
ویولن: استاد #حبیبالله_بدیعی
گر درون سوختهای با تو برآرد نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
ای که انصاف دل سوختگان میندهی
خود چنین روی نبایست نمودن به کسی...
#سعدی
تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی
تا کی ای ناله زار از جگرم برخیزی
تا کی ای چشمه سیماب که در چشم منی
از غم دوست به روی چو زرم برخیزی...
#سعدی
سرکوی تو تا چند آیم و شم؟
ز وصلت بی نوا چند آیم و شم؟
سر کویت برای دیدن تو
نترسی از خدا چند آیم و شم؟
هزاران غم به دل اندوته دیرم
به سینه آتشی افروته دیرم...
#باباطاهر
صورت نبندد ای صنم، بی زلف تو آرام دل
دل فتنه شد بر زلف تو، ای فتنهٔ ایام دل
ای جان به مولای تو، دل غرقهٔ دریای تو
دیری است تا سودای تو، بگرفت هفت اندام دل
#عطار_نیشابوری
#روز_بخیر
#مولانای_جان
گرچه من خود ز عدم
دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا
شکل دگر خندیدن
.
شادی ثروته؛ چه کنیم که شاد باشیم؟
#حسین_الهی_قمشهای
یارب، آن لعل شکرین چه خوش است؟
یارب، آن روی نازنین چه خوش است؟
با لبش ذوق هم نفس چه نکوست؟
با رخش حسن هم قرین چه خوش است ؟
از خط عنبرین او خواندن
سخن لعل شکرین چه خوش است؟
ور ز من باورت نمیافتد
بوسه زن بر لبش، ببین چه خوش است؟
مهر جانان به چشم جان بنگر
در میان گمان یقین چه خوش است؟
من ز خود گشته غایب ، او حاضر
عشق با یار هم چنین چه خوش است ؟
آنکه اندر جهان نمی گنجد
در میان دل حزین چه خوش است ؟
تا فشاند بر آستان درش
عاشقی جان در آستین چه خوش است ؟
در جهان غیر او نمیبینم
دلم امروز هم برین چه خوش است؟
#عـراقـی
سالروز درگذشت فخر موسیقی ایران استاد #گلپایگانی
فریاد عشق
من که میدانم شبی عمرم بپایان میرسد
نوبت خاموشی من سهلُ آسان میرسد
آهنگ و ترانه:
استاد پازوکی
استاد گلپایگانی
ای برگْ!
قُوّت یافتی تا شاخ را بشکافتی
چون رستی از زندان؟
بگو!
تا ما در این حبس آن کنیم…
#مولانای_جان
باقیش بفرما تو، ای خسرو دریاخو!
بستم چو صدف من لب یعنی که گهر دارم
#مولانای_جان
ای در درونِ جانم و جان از تو بیخبر
وز تو جهان پُر است و جهان از تو بیخبر
نقشِ تو در خیال و خیال از تو بینصیب
نامِ تو بر زبان و زبان از تو بیخبر
شرح و بیانِ تو، چه کنم؟ زانکه تا ابد
شرح از تو عاجز است و بیان از تو بیخبر
«عطار نیشابوری»
هر کسی از ظَنِّ خود شد یارِ من
از درونِ من نجُست اسرارِ من
سرِّ من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دیدِ جان دستور نیست
آتش است این بانگِ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد، نیست باد
«مولانا»
از مجنون بسیار شنیده ایم...
اینبار لیلی از خودش میگوید:
او گرچه نشانه گاه درد است
آخر نه چو من زن است «مرد» است
در شیوه ی عشق هست چالاک
کز هیچکسی نیایدش باک
مسکین منِ بی کسم که یک دم
با کس نزنم دمی در این غم...
-نظامی
هوسی است در سر من که سر بشر ندارم
من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم
#مولانای_جان
کردم از
"دین" و
"دل" و
"هوش" و
"خرد"
قطع نظر
من همان روزی که دیدم "چشم ِ عیار ِتو را"...
#صائب_تبریزی
.
"چک چک باران" یکی از زیباترین و خاطرهانگیزترین ترانههای #دلیر_نظرف، خواننده برجسته تاجیکستانی است.
دلیر نظرف با سبک موسیقی منحصربهفرد خود، ترکیبی از موسیقی سنتی فارسیزبانان و سبکهای مدرن را ارائه میدهد. این ترانه دلنشین، با ملودی آرام و اشعار لطیف، حس باران بهاری و دلتنگیهای شاعرانه را در دل شنونده زنده میکند
#موسیقی_ملل
من کیستم؟
من نقش آشکار الهی هستم.
من خدا هستم در فرم و شکل انسانی.
#نیل_دونالدوالش
اندر دل من، درون
و بیرون همه او است
اندر تن من، جان و
رگ و خون همه اوست
اینجای چگونه
کفر و ایمان گنجد؟!
بیچون باشد وجود
من، چون همه اوست
#مولانای_جان
#مولانای_جان
#دکلمه
#سروش
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است
من از این جان قدر جز به قدر می نروم
.
تا از تو جدا شده است آغوش مرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نهای
از بهر خدا مکن فراموش مرا
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس
⫸ خواننده: #پریسا
ناگزیر ...
آهنگ #
شعر #مولانای_جان
اجرای گروه دستان
بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم
ای بارها خریده از غصه و زحیرم
گردن ز طمع خیزد زر خواهد و خون ریزد
او عاشق گل خوردن همچون زن آبستن
کو عاشق شیرین خد زر بدهد و جان بدهد
چون مرغ دل او پرد زین گنبد بیروزن
#مولانای_جان
#مولانای_جان
نور دو دیده منی
دور مشو ز چشم من
شعله سینه منی
کم مکن از شرار من