mohsenjalalpour | Неотсортированное

Telegram-канал mohsenjalalpour - ✍️ محسن جلال‌پور

11132

فعال بخش خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی

Подписаться на канал

✍️ محسن جلال‌پور

در شماره امروز دنياي اقتصاد تحليلي درباره آثار و عواقب حذف صفر از پول رسمي نوشته ام.👇

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

#بیایید_صدای_جازموریان_باشیم

آنها که روزگاری از حوالی #جازموریان گذر کرده اند،وحشت می‌کنند اگر این روزها از آن حوالی بگذرند.
سرزمین زنده و با نشاطی که روزگاری به نگین سبز #کرمان معروف بود،امروز از تشنگی ترک خورده و بی صدا در حال جان‌دادن است.
سال‌ها پیش،صدای باد میان علفزارهای جازموریان، تداعی کننده موسیقی زندگی بود اما این روزها باد که بر سطح ترک خورده این سرزمین مظلوم می‌ وزد،صدای ضجه طبیعتی را می شنویم که گویی آخرین نفس‌هایش را می‌کشد.
جازموریان تنهاست و در تنهایی به احتضاری تلخ فکر می‌کند .همین سال‌ها،باید در کتاب‌های جغرافی و نقشه‌های کشوری،بازنگری کنیم. دیگر نشانی از بهشت جنوب کرمان نمانده.بهشتی که قرن‌ها مأمن ده ها گونه جانوری وگیاهی بوده، حالا به بیابانی خشک و بی آب و علف تبدیل شده است.
جازموریان وکیل مدافع و سخنگو ندارد. مثل دریاچه ارومیه هم نیست که صدایش به گوش جهانیان برسد. جازموریان اما امید هزاران خانواده و امید میلیون‌ها رأس حیوان و جاندار و صدها گونه گیاهی است. جازموریان همچنین ظرفیت زیادی برای بیابان زایی و طوفان شن دارد.چیزی نمانده که نفرین جازموریان،دامن شهرهای زیادی را بگیرد.هنوز نیمه نفسی در پیکر بی جان جازموریان باقی مانده.#بیایید_صدای_جازموریان_باشیم.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

داستان موریانه ها و کتابخانه استاد

در سال‌های دور یکی از اساتید سرشناس کرمان،کتابخانه ای بزرگ داشت و در آن تعداد زیادی کتاب نفیس و با ارزش نگهداری می‌کرد. صاحب این کتابخانه از اهالی تعلیم و تعلم بود و به کشف رموز نهفته در کتاب‌های قدیمی دل خوش داشت.
در دانشگاه درس می‌داد و از کتاب‌های با ارزشی که داشت،جزوه‌های دانشگاهی تهیه می‌کرد. کتابخانه استاد،شهرت زیادی داشت و هرکس کتابی را در کتابخانه‎های عمومی نمی‌یافت،سراغی از ایشان می‌گرفت و معمولا دست خالی برنمی‌گشت.
کتاب‌ها در کتابخانه‌ای چوبی و منبت کاری شده نگهداری می‌شد و این مجموعه آن قدر زیبا و فاخر بود که خیلی از اهالی شهر دوست داشتند این گنجینه بی نظیر را از نزدیک ببینند.هرچه بود،حاصل یک عمر تلاش و حوصله استاد بود.
بااین حال نگهداری این کتابخانه با یک چالش بزرگ همراه بود.موریانه ها گاهی به کتابخانه حمله ور می‌شدند و گنجینه استاد را به خطر می‌انداختند.استاد فرهیخته،چاره کار را در این دید که از دانشجویانش کمک بگیرد.در مقطعی که مشغله استاد در مطالعه،تحقیق و پژوهش زیاد شده بود،چند دانشجو مأموریت داشتند کتابخانه را از گزند موریانه ها مصون نگه دارند.با این طرح و برنامه،استاد خیالش راحت بود که دانشجویانش هوشیارند و نمی‌گذارند موریانه‌ها کتابخانه را نابود کنند.
از آن طرف،مأموران محافظت از کتابخانه مراقب بودند که اگر موریانه ای در میان کتاب‌ها دیدند،بلافاصله نابودش کنند.پس همین که موریانه ای دیده می شد،بلافاصله از بین می‌رفت. دانشجویان مشغول کار بودند و استاد هم سرگرم مطالعه.
روزی استاد به کتابخانه اش سرک کشید.نردبانی گذاشت و از قفسه های بالایی و دور از دسترس کتابخانه که اتفاقا جایگاه بهترین و نفیس‌ترین کتاب ها بود،کتابی برداشت.کتاب در دستش از هم پاشید.کتاب دیگری را برداشت.این یکی هم خاک شد.کتاب‌های بعدی و کتاب‌های بعدی.موریانه ها کار خودشان را کرده بودند.تقریبا همه کتابهای ارزشمند و مهم کتابخانه را خورده بودند.

اين‌روزها كه دیگر مسئولیتی ندارم و حكم يك ارباب رجوع ساده را پيداكرده‌ام خوب می‌بینم كه موریانه‌هایی مثل ناکارآمدی دستگاه های اجرایی،قوانین دست و پا گیر و فساد، چگونه مشغول خوردن دستگاه اداری کشور هستند.
یاد سفارش های مرحوم پدر می افتم که می‌گفتند نكند خداي ناكرده فقط به ظاهر امور توجه كنيد و از باطن آنها غافل باشيد. ایشان هميشه با یادآوری اين حكايت به ما هشدارمي‌دادند كه حواستان باشد. موریانه ها همیشه هستند و منتظرند غفلت کنید.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

درباره نظام ناکارآمد اداری کشور

در سال‌‌هاي پاياني دهه هشتاد كه حجم فعالیت های اقتصادی ام بیشتر از فعالیت‌های اجتماعی بود و تقریبا به طور کامل در کرمان سکونت داشتم،هنوز سیستم اداری در کشور این قدر به هم ریخته نبود. در آن دوره بخش قابل توجهی از وقت کاری ام صرف کسب وکار شخصی‌ام می شد و کم‌تر درگیر فعالیت‌های مدنی و اجتماعی بودم. در آن دوره هنوز قیمت نفت کاهش پیدا نکرده بود و دولت از توان بالایی برای اثر گذاری در اقتصاد کشور برخوردار بود. در نتیجه، کسب وکار مردم رونق داشت و هنوز آثار ركود در اقتصاد كشور مشاهده نمی شد.آن روزها خیلی ها نمی خواستند باور کنند که سازوکار اداری در کشور دارد با تمام سرعت به سمت ناکارآمدی پیش می رود در نتیجه كمتر، تأثیر ناکارآمدی اداری بركسب وكار فعالان اقتصادی درك مي شد.
آن روزها که قیمت نفت در اوج بود گذشت اما در این دوره اتفاقاتی در عرصه سیاست و اقتصاد کشور رخ داد که نتایج نگران کننده آن امروز در کشور قابل مشاهده است.خروج تکنوکرات ها از سازمان های دولتی،به حاشیه راندن روش های کارشناسی،استخدام های بی رویه و برخوردهای سیاسی با مسائل،نظام اداری ایران را در آستانه یک شکست بزرگ قرار داده است.
اكنون كه پس از حدود پنج سال باردیگر به كرمان بازگشته ام و بخشی از توانم را صرف کسب وکار شخصی ام می کنم خوب می فهمم که چه بلایی بر سر نظام اداری کشور آمده است.
حالا خوب مي فهمم كه چقدر سيستم ناکارآمد اداري، مانع خروج از ركود فعلی است.در حقیقت حالا می‌فهمم که "تحریم های داخلی بیشتر از تحریم های بین المللی اقتصاد ایران را زمین گیر کرده است".
دیروز يكي از زعمای بلند پايه كشور لطف کردند و به جهت احوال‌پرسي، تماس گرفتند. از فرصت استفاده كرده و به ايشان گفتم که میان سیاست گذاری و اجرا،شکافی عمیق وجود دارد و انگار بدنه اجرایی کشور،سیاست گذاری را قبول ندارد یا این که آن‌قدر دستگاه های اداری ضعیف و ناکارآمد شده اند که امکان اجرای سیاست ها را ندارند.اشاره کردم که سیاست گذاری با این بدنه اجرایی و با این دستگاه اداری ناکارآمد و فاسد امکان پذیر نیست و جز اتلاف منابع و ایجاد نارضایتی،دستاوردی ندارد.
همچنین اشاره کردم که سیاست گذاران نباید تنها برپایه سیاست گذاری،انتظار مردم را بالا ببرند و ابتدا باید ببینند دستگاه های اجرایی چقدر توان اجرای سیاست ها را دارند و پس از آن از تغییر و بهبود سخن بگویند.
چون معقتدم بهترین سیاست ها با وجود این دستگاه های اداری ناکارآمد و احتمالا غرق در فساد،در حقیقت به ضد خود تبدیل می شوند و نه تنها وضع مردم بهبود پیدا نمی کند که مشکلات تازه ای بر گرفتاری های آنها اضافه می کند.
به نظر من خروج ازركود،امروز محتاج نشست و مصوبه و ابلاغیه نيست، محتاج بدنه اجرايي سالم و کارآمد در ادارات و سازمان ها و بانك های کشور است. یاد یکی از اظهارات آقای دکتر آخوندی می افتم که گفته بود" هر تلاشی برای خروج از رکود و هر خیزی برای تغییر،قبل از آن که انقلابی در نظام اداری کشور ایجاد کنیم،ضد خود عمل می کند و بر مشکلات می افزاید."
ادعای این که دستگاه اداری کشور در بدترین دوره خود به سر می برد، نیاز به مصداق و سند و مدرک ندارد.کافی است از پشت میزها بلند شویم و هم چون مردم به شعب بانک ها،سازمان های مرتبط با کسب وکار و شهرداری ها مراجعه کنیم.آن گاه بنشینیم و درباره اش بحث کنیم.
این دستگاه ناکارآمد اداری که در وهله اول، میراث نگاه های نادرست گذشته و پس از آن،غفلت در دوره فعلی است،تنها چاه بزرگی برای خفه کردن کسب وکار مردم نیست.زنگ هشدار عواقب سیاسی و اجتماعی اش ممکن است روزی به گوش برسد که گوشی برای شنیدن نداشته باشیم.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

صدایی جدید از آمریکا

انتخابات در آمریکا به پایان رسید. دونالد‌ترامپ چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا شد و همزمان، جمهوري‌خواهان، مجلس نمايندگان را نیز در کنترل گرفتند. جمهوري‌خواهان همچنین سکان مجلس سنا را هم در کنترل خود گرفتند. به این ترتیب به نوعی شاهد یکدست شدن کنگره و کاخ سفید هستیم.
این یکدست شدن به نظرم برای ما كمي نگران‌کننده است.در حالی که اگر ترامپ پیروز می‌شد اما در سنا و مجلس نمایندگان اتفاق دیگری رخ می‌داد،به نوعی می شد امیدوار بود که اهرم‌هایی برای جلوگیری از تندروی‌هاي احتمالی کاخ سفید وجود داشته باشد.یا اگر برعکس،دموکرات‌ها برنده انتخابات ریاست جمهوری می‌شدند و سنا و مجلس نمایندگان به جمهوری‌خواهان می رسید،باز می‌شد به بازدارندگی های احتمالی دو حزب، مقابل برنامه‌های یکدیگر امیدوار بود.
اما اکنون قدرت در دست جمهوری‌خواهان است.این یک پیام جدید از آمریکا است.صدایی جدید است که تا امروز نشنیده ایم.باید بنشینیم و این پیام را تحلیل کنیم.تحول جدید،تصمیم جدید می‌خواهد.باید نشست و تحولات را به دقت رصد کرد و از همه مهم تر باید انسجام درونی را تقویت کرد.باید متحد بود و از تشدید اختلافات داخلی جلوگیری کرد.
شعارهایی که در رقابت های انتخاباتی سر داده شد،به نظرم فقط نشانه اند.این نشانه ها در عالم واقعیت می‌تواند پر رنگ و کم رنگ شود.خيلي چيزها بسته به برنامه‌ای است که در چندماه آینده تدوین خواهد‌شد.تا این جای کار،سال 2016 سالی عجیب برای مردم جهان بوده است.آن‌چه در این برهه اتفاق افتاده نشان مي‌دهد جهان باید آماده هر شوکی باشد. شوک هایی هم‌چون برگزيت و انتخاب ترامپ، جهانیان را در شوکی عمیق فرو برد.
آيا در سال 2017 باز هم چنين سورپرايزهايي پيش رو خواهیم داشت؟

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

نگاهی متفاوت به یک نوشته مهم

نوشته اخیر دکتر مسعود نیلی در تحلیل رشد اقتصادی امسال، جز آن چه در فضای تلگرام منتشر شد، نکات مهم و هشدار برانگیز دیگری هم داشت که ضرورت دارد به اصل نوشته مراجعه شود.
این نوشته به نظرم یکی از واقع‌گرا ترین تحلیل‌ها درباره وضعیت فعلی اقتصاد‌ایران است که همزمان با دادن آدرس های دقیق درباره شروع برخی تحولات مثبت دراقتصاد ایران،هشدارهای جدی درباره آینده روندهای اقتصادی کشور می دهد.
اگر نوشته اخیر دکتر نیلی را کامل بخوانید چند نکته مهم در آن می یابید.
این که پس از یک دورۀ نسبتاً طولانی از سال 1386 به بعد، که اقتصاد کشور دارای عملکرد ضعیف، و در برخی سال‌ها بحرانی بود، سال 1395، بدون تردید از نظر ثبت مقادیرِ متغیرهای اصلی اقتصاد کلان، یعنی رشد اقتصادی، تورم و اشتغال، سال شاخصی خواهد بود.
اما در این گزارش،نکات مهم دیگری هم مطرح شده که ترجیح می دهم آنها را برجسته کنم.دکتر نیلی معتقد است در حال حاضر ناظران بر عملکرد اقتصاد ایران دو دسته اند:
📌گروه اول، افرادی (منتقدانی) هستند که شرایط موجود را مستقل از وضعیت شاخص ها، همواره نامطلوب ارزیابی کرده و هیچ علامت مثبت و امیدوار‌کننده اي مشاهده نمی كنند.
📌اما گروه دوم که در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند، افرادي(مدافعانی) هستند که تصور می كنند بهبودِ بزرگی که اتفاق افتاده یا قرار است رخ دهد، می‌تواند به سادگی و بدون ایجاد تغییرات اساسی و پیشبرد اصلاحات اقتصادی در داخل در جهت ارتقای بهره وري، تقویت بخش خصوصی و تعامل با دنیا، تداوم پیدا کند.
این همان نکته ای است که من هم در سرمقاله روز شنبه روزنامه دنیای اقتصاد به آن اشاره کردم.
وقتی نوشته مشاور اقتصادی رئیس جمهور را خواندم،متوجه شدم ایشان تلاش کرده به هردو گروه پیامی بدهد.
پیام اول ایشان به منتقدان سیاست ها و روندهای فعلی اقتصاد ایران است که معتقدند هیچ نشانه ای از بهبود دیده نمی شود.در حالی که تحلیل آقای نیلی این است که نشانه هایی از بهبود وضعیت اقتصاد ایران دیده می شود که با تأخیر در بخش واقعی اقتصاد اثر گذار خواهد بود.
در حقیقت دكتر نيلي در اين نوشته تلاش كرده تا به این گروه نشان دهد که در سال 1395 هرچند اقتصاد ایران دارای فاصله اي بزرگ با وضعیت مطلوب است، اما در مقایسه با پنج سال گذشته مسیری رو به بهبود و فراتر از حد انتظار داشته است. ایشان همچنین تلاش کرده این نکته را گوشزد کند که استمرار روند رو به بهبود اقتصاد ایران و تبدیل آن به شرایطی پایدار، بدون ایجاد تغییرات اساسی امکان پذیر نیست و دستاوردهای سال جاری حداکثر نتیجه اي است که با حفظ ساختار موجود اقتصاد می توان به دست آورد.
به اعتقاد ایشان، بهبود شرایط اقتصاد ایران،لازمه اش اجماع درباره سیاست‌هایی است که به منظور استمرار رشد بالای اقتصادی باید به اجرا گذاشته شود. حالا این پرسش مطرح می شود که کدام سیاست ها هستند که برای استمرار رشد اقتصادی و بهبود اوضاع فعلی باید مورد اجماع قرار گیرند؟
پاسخ ایشان این است: یک اقتصاد درون‌گرا، با نقش ضعیف بخش خصوصی، همراه با درجه بالای انحصار در بنگاه داری، مشکلات مالی دولت، نظام بانکی با حجم بالای دارایی‌های منجمد، یارانه‌های با کسری زیاد، صندوق‌های بازنشستگی با کسری‌های بزرگ، عدم توازن جدی در محیط زیست و منابع طبیعی مانند آب، خاک، هوا و غیره، نمی‌تواند در استمرار رشدهای اقتصادی قابل قبول توفیق داشته باشد. از آنجا که هیچ‌یک از موانع یاد ‌شده، به نظام تصمیم‌گیری و سیاستگذاری تحمیل نشده و بر‌عکس، تحت تاثیر تصمیمات و سیاست‌هایی به وقوع پیوسته که در یک دوره بلند‌مدت، مورد وفاق و حتی تاکید نظام تصمیم‌گیری بوده است، وفاق در مورد تصمیمات و سیاست‌های برطرف‌کننده این موانع نیز ضروری و بسیار حائز اهمیت است.

📌خواندن نوشته اخیر دکتر نیلی که در شماره 197 هفته نامه تجارت فردا منتشر شده است را توصیه می کنم.اگر دسترسی ندارید،می توانید از طریق فایلی که ضمیمه کرده ام این متن را مطالعه کنید👇

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

این روزهای تكراري تقویمی

این مناسبت های تقویمی در حوزه اقتصاد خیلی کسالت بار شده اند.روز صنعت،روزتولید،روز استاندارد و حالا روز صادرات.دستگاه پیچیده و ناکارآمد اداری ایران،یک روز سال را به نام روز ملی صادرات ثبت کرده و در این روز قصد تکریم صادر کنندگان را دارد.
حال این که به قول آقا مسعود کرباسیان، در سال یک روز به فکر صادرات می‌افتیم و در مقابل، 364 روز برای واردات تلاش می‌کنیم.بیشتر رویه های تجاری ما برای واردات تنظیم شده است.مجراهای ورودی کالا به ایران،بسیار فراخ تر از مجاری خروجی کالاست.بوروکراسی ما برای واردات ایجاد شده و صادرات در این ساختار محلی از اعراب ندارد. آیا در ایران همچنان سیاست جایگزینی واردات حاکم است؟
ممکن است بگویید نه و ممکن است بگویید آقا این چه ادعایی است که مطرح می کنید؟ اما واقعیت این است که اگر چه سیاست جایگزینی واردات در ایران جاری نیست اما همچنان در ذهن سیاست گذاران ما این تفکر وجود دارد.
سیاست‌ جایگزینی واردات سال هاست که در کشورهای مختلف متوقف شده است. از اواخر دهه 80 میلادی بود که این سیاست به دلایلی هم چون اشباع بازارهای داخلی، بحران بدهی ، تورم‌ و تشدید نابرابری کنار گذاشته شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، نقطه پایانی بر سیاست اقتصادی جایگزینی واردات در بسیاری از کشورهای جهان بود.
درست در همین شرایط،ما که درگیر جنگی تحمیلی بودیم،صادرات را کنار گذاشتیم و به مدت یک دهه،پرونده توسعه صادرات را بایگانی کردیم. حتی در دهه هفتاد که اراده برای توسعه صادرات به وجود آمد،زیر ساخت ها به درستی شکل نگرفت و سیاست گذاری ها متناقض بود.
در همین شرایط،جهان از سیاست توسعه صادرات هم گذر کرد و شکل جدیدی از تولید و تجارت جهانی متولد شد. امروز دیگر کشورها به توسعه صادرات، آن گونه که در دهه 90 میلادی رایج بود،فکر نمی کنند.

اکنون صحبت از شبکه‌های جهانی تولید است و تقسیم کار جهانی برای تولید محصولات. کم تر کالایی را می بینیم که از یک کشور و یک مبدأ مشخص صادر شده باشد. اجزای مختلف کالاها در کشورهای مختلف تولید می شوند و در نهایت در گوشه ای از این جهان پهناور، به هم می پیوندند و تبدیل به یک محصول می شوند.
و حالا ما سالی یک بار صادر کنندگان خاک خورده خسته را گرد هم می آوریم تا احترامشان را به جا آوریم.بی آن که مسیرشان را هموار کرده باشیم.بی آن که کسب وکارشان را تسهیل کرده باشیم.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

پسته ایرانی و گنجشک چینی

دیروز، نشستی برای هم‌انديشي درباره وضعیت پسته دركرمان برگزارشد.
بگذريم از گلایه‌هايی كه باغدراران و صادركنندگان از وضعيت این‌روزهای پسته داشتند ولي نكته تأمل برانگیز، مقايسه قيمت اين محصول درچند سال اخير است.
در بهمن ماه ١٣٩١ معاون اول وقت رئیس‌جمهور در يك خبر غافلگيركننده، به بهانه قيمت بالاي پسته، بخشنامه‌ای مبنی بر ممنوعیت صادرات پسته را ابلاغ كرد. استدلال این بود که چون قیمت پسته افزایش پیدا کرده و مردم توان خرید ندارند،باید صادرات آن‌را متوقف کنیم.
آن‌روزها بسیاری از دل‌سوزان اقتصاد و صادرات کشور هشدار دادند که این اتفاق نه تنها کاهش قیمت‌ها را به دنبال ندارد که باعث می شود بازارهای صادراتی را از دست بدهیم و بعدها،بازپس‌گیری این بازارها خیلی دشوار خواهد‌بود. آن‌روزها قيمت هركيلو پسته در بازارهاي داخلي ٣٢ هزار تومان بود و تا جایی که به خاطر دارم،ممنوعیت صادرات پسته،منجر به کاهش قیمت آن در بازارهای داخلی نشد. هرچند این بخشنامه بعدها لغو شد اما آثار غیر قابل جبرانی به جا گذاشت. از جمله این که رقبا نهایت استفاده را بردند و با تبليغ بي ثباتي در تجارت با ايران وبي اعتباري قراردادهاي تجار ايراني ، برخی بازارهای صادراتی را از دست دادیم.
حالا بعد از گذشت نزديك به چهارسال از صدور آن بخشنامه، با محاسبه نرخ تورم این سال‌ها، باید قیمت پسته بیشتر از این ها باشد. اما برخلاف انتظارها، متوسط قيمت هركيلو پسته، امروز حدود ٢٤ هزار تومان است.
این قیمت اگرچه خوشایند مصرف كننده داخلي است اما برای دست اندرکاران پسته، اقتصادی نیست و براي محصولي كه در رديف اول ارز آوري صادرات غيرنفتي كشور جا دارد، نوعی اجحاف است.

در این زمینه چند نکته را مطرح می کنم :
📌اول این که از مداخله دولت در بازارها چه بهره ای برده ایم؟ و این که پایان عمر این مداخلات کی فرا می رسد؟
📌دوم این که بازار بیشتر محصولات ایرانی در دام قیمت‌گذاری های دستوری و بخشنامه ای، گرفتار عدم تعادل شده است. همین مشکلات را در بازار کشمش و برنج و ...می شود مشاهده کرد.
📌سوم این که با وجود این همه مشکل در بازار داخلی و رقیب در بازارهای جهانی، آخر و عاقبت محصول پسته چه می شود؟
📌درنهایت این که خیلی دوست دارم بدانم اگر امروز معاون اول رياست جمهوري قبل بر سركار بود چه تصميمي مي گرفت؟
همه این ها فقط به یک مشکل اساسی ختم می شود.این که دستورات بخشنامه ای و مداخله دولت در بازارها همواره عواقب غيرقابل جبراني خواهد داشت.
اجازه بدهید ماجرای عبرت آموزی را مطرح کنم و بی هیچ توضیح دیگری، نوشته ام را به پایان برسانم.

👈می گویند سال ها پیش که مائوتسه تونگ رهبری حزب کمونیست چین را بر عهده داشت،به او گزارش دادند که بخش عمده ای از غلات چین را گنجشک‌ها می خورند.مائو دستور قتل عام گنجشک ها را صادر کرد.در مدت زمانی کوتاه،مردم چین هرکجا گنجشکی دیدند،کشتند. مشکل،به صورت موقت حل شد.اما دیری نپایید که ملخ ها به مزارع چین حمله ور شدند و پشه ها آسایش مردمان این کشور را گرفتند.به مائو گزارش دادند که این بار تولید غلات به دلیل حمله ملخ ها به شدت پایین آمده. حتی بسیار بیشتر از دوره ای که گنجشک ها زنده بودند.چاره چه بود؟ ناچار شدند برای سال های طولانی،گنجشک وارد کنند تا تعادل، دوباره به طبعیت ،کشاورزی و اقتصاد چین باز گردد.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

فيلم پنبه تا آتش درباره زندگي و زمانه استاداصغرحاحي بابا است كه بهرام عظيمي آن راكارگرداني كرده.اين مستند،يكي از عميق ترين توليدات حرفه اي است كه درباره كارآفرينان ايراني ساخته شده.حتما ببينيد

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

بند و بست های آزار دهنده

درآخرین روزهای هفته‌ای که گذشت،میزبان محسن ضرابی و "حسين جواد" و همراهان ایشان بودم. محسن خان که چهره ای آشنا در عرصه فعالیت‌های اقتصادی كرمان و عضو هيأت نمايندگان اتاق كرمان و ايران است و حسین جواد یکی از سرمایه گذاران عمانی كه بيش از 10 سال است باايشان آمد و رفت دارم. بحث مفصلی داشتیم و در همین حین، شیرین ترین کارآفرین ایرانی هم به جمع ما پیوست. یونس ژائله مدیرعامل شیرین عسل را می گویم که یکی از پرتلاش ترین و خلاق ترین سرمایه گذاران حال حاضر ایران است.ايشان هم كه سفريك روزه اي به كرمان داشتند با بزرگواري براي حال واحوال پرسي و عيادت به همراه همراهانشان تشريف آوردند.
درباره وضعیت این روزهای اقتصاد کشور بحث کردیم و جالب بود كه در اظهارنظر‌هاي مهمانانم،نکته مشترك و شاید اصلی ترین دغدغه، ناکارآمدی های اداری در ارائه خدمات به سرمایه گذاران بود.این ناکارآمدی که در سال‌های گذشته تشدید شده،یک روی ماجرا است و شاید روی دیگر آن،سیاست زدگی بوروکراسی در کشور است که شدت اثر گذاری و تخریب آن بیشتر از دستگاه اداری ناکارآمد است.
پروژه اي كه سرمايه گذاران عماني از حدود هشت سال پيش با هدايت وپي گيري آقای ضرابي دركرمان شروع كرده اند، هنوز درگير بعضي مسائل اداري است. البته استان کرمان این شانس را داشته است که فردی آگاه و مسلط و با انگیزه، مسئولیت استانداری را بر عهده دارد اما با این وجود، فرآیند سرمایه گذاری تا بهره برداری از طرح های اقتصادی،بسیار زمان بر است و موجب بی انگیزگی سرمایه گذاران می شود.
آقای ژائله هم كه با هدف سرمايه گذاري به كرمان سفر کرده است،بزرگ‌ترين دغدغه خود را براي سرمایه گذاری در استان کرمان،گیر و گرفتاری های اداری اعلام کرد.
پرسیدم برای تأمین مالی پروژه ها دچار مشکل نیستید؟ گفتند نگرانی زیادی برای تأمین مالی و احداث کارخانه و تجهیز آن ندارند و تنها نگرانی این است که در فرآیندهاي اداري با مشکل مواجه شود.
پیش از آن که این بحث ها را پیش ببریم،آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد را مطالعه کرده بودم که در آن،رتبه ایران در زمینه بروکراسی با کاهش جایگاه مواجه شده بود.
براساس آخرين گزارش مجمع جهانی اقتصاد،جایگاه اقتصادایران با دو پله سقوط از رتبه 74 به رتبه 76 رسیده‌است. بر مبنای این گزارش، بروکراسی اداری يكي از بزرگ ترین مشکلات فضای کسب و کار در ایران ارزیابی شده‌است.
این موضوع خیلی پیچیده نیست و از نظر من، بوروكراتیسم سیاسی نه تنها يكي از بزرگ ترين بلكه بزرگ‌ترين مشكل این روزهای اقتصاد ایران است که حتی تیولداری و سوداگری و فسادهای اداری هم به اشکال مختلف،از این مشکل بزرگ سرچشمه می گیرد.


/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

رنج پسته

لطف و محبت دوستان همچنان ادامه دارد و در مقابل اين همه بزرگواري نمي دانم چه كنم. امروزبعد از ظهر افتخار ميزباني اعضاي هيأت مديره انجمن پسته ايران وجمعي از فعالان اين صنعت را داشتم.
از آن جا كه از مؤسسان اين انجمن هستم و تا قبل از عارضه قلبي به مدت ١٠ سال، رياست هيأت مديره آن را برعهده داشته ام، خيلي علاقه مند بودم ديدار مجددي داشته باشيم.
جمع خوبي بود و از هر دري سخن گفتيم. ولي پسته نُقل مجلس بود.
قبلا نوشته بودم كه شرايط اين روزهاي بازارپسته خوب نيست و مشكل اساسي اين است كه محصول ما توان رقابت با محصول آمريكايي را روز به روز بيشتر از دست مي دهد.
به نظر مي رسد محاسبات درباره افزايش توليد پسته آمريكا دارد به واقعيت نزديك مي شود و از قرار معلوم، توليد در اين كشور از هشتصد مليون پوند، يعني بيش از٣٧٠هزارتن گذشته است.
علاوه بر آن، قيمت تمام شده پسته آمريكا نصف هزينه تمام شده محصول ماست و اين رابطه يك سويه، عرصه رقابت را براي مابسيار تنگ كرده است.
پيش از اين،آمريكايي ها كم تر توليد مي كردند و معادلات بازار به گونه اي نبود كه پسته ايران اين قدر تحت فشار باشد. رقابتي هم بين فروشندگان ايراني و آمريكايي اتفاق نمي افتاد. ولي در حال حاضر با وجود افرايش ميزان توليد كشور رقيب و مشكلاتي كه پيش روي ما قرار دارد،رقابت به شدت زياد شده است.
تا همين اواخر، ايران در صدر كشورهاي صادر كننده پسته قرار داشت اما به نظر مي رسد اين جايگاه ديگر از آن ايران نيست. پيش از اين، بخش زيادي از محصول ايران صادر مي شد در حالي كه بخش زيادي از محصول آمريكا به بازار داخلي اين كشور راه مي يافت.
اما به نظر مي رسد در سال جاري، توليد و همين طور صادرات محصول آمريكا با افزايش قابل توجهي همراه شود. به اين ترتيب،ايران احتمالا به رتبه دوم اين بازار نزول خواهدكرد.
در اين ميان، آن چه مهم به نظر مي رسد اين است كه ايران جايگاه و اعتبارش را در طول سال هاي متمادي، با صرف هزينه هاي گراف كسب كرده و توانسته بازاري يك و نيم ميليارد دلاري را حفظ كند.
اما در حال حاضر، با توجه به شرايط پيش آمده، عملا اين جايگاه در معرض تهديد جدي قرار دارد. شايد براي علاج كمي ديرشده باشد اما حداقل كاري كه بايد انجام شود توجه جدي به بهره وري بالاتر در توليد اين محصول است.
هم اكنون متوسط برداشت پسته ايراني، پانصد كيلوگرم درهكتار است حال آن كه امريكايي ها نزديك به چهارتن در هكتار برداشت مي كنند.
علاوه بر آن، ميزان آب مصرفي و هزينه هاي جانبي ديگر در ايران، چند برابر هزينه آمريكايي هاست.
ازطرفي بااطميناني كه صادركنندگان آمريكايي از نحوه حضور در بازار،ميزان توليد و بهره وري و ديگر متغيرها دارند،براي آنها امكان عقد قراردادهاي طولاني مدت فراهم آمده و مي توانند با طراحي مكانيزم مناسب براي فروش مدت دار، پيروز اين رقابت باشند.
با اين وجود براي ما هنوز هم فرصت وجود دارد چه آن كه هنوز امكان انديشيدن تمهيداتي براي حفظ بخشي از اين موهبت بزرگ از بين نرفته است.
اما شايد همين فردا،چنين فرصتي مهيا نباشد.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

غدیر را روز علی (ع)و عید ولایت می دانیم. اما من گمان دارم غدیر عیدنبوت هم هست. علی ثمره کامل نبوت محمد امین (ص)بود و حجت اسلام. اگر اسلام جز علی (ع) نساخته بود ، باز هم مکتب انسان ساز بی بدیلی بود.

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

برنامه ریزی ماسه ای برای سیمان

درخبرها خواندم مدير عاملان شركت‌هاي تولید کننده سیمان به توافق رسيده اندتا با سهميه بندي توليد، مشكل مازاد سيمان را مديريت کنند.
چند نكته به ذهنم رسید :

📌اول: اگردر سال‌هاي ابتدايي دهه 80 آمار درستي از ميزان توليد و مصرف كشور در دسترس قرار می‌گرفت و آمارها بررسی و تجزیه و تحلیل می شد ، احتمالا این همه کارخانه سیمان در کشور احداث نمی شد.

📌دوم: چنانچه در میانه های دهه 80 اتاق های بازرگانی و تشکل های حرفه ای ایستادگی نمی کردند،احتمالا با پافشاری نمایندگان مجلس که در حوزه های انتخابی خود وعده احداث کارخانه و اشتغال را داده بودند،در هرشهری و منطقه ای،چند کارخانه سیمان احداث می شد. در این صورت، شاید امروز قیمت سیمان کم تر از پفک نمکی بود.

📌سوم: خطای بزرگ‌تر این است که بیشتر کارخانه‌های احداثی سیمان توجیه اقتصادی ندارند. نه از نظر منطقه ای که در آن احداث شده‌اند و نه از نظر مصرف سوخت و نه از نظر بازار محصول.آیا همه كارخانه‌هايي كه در حال حاضر مشغول توليد سيمان هستند،توجيه زیست محیطی هم دارند؟ احداث کارخانه سیمان در منطقه ای که به خشکسالی فرو رفته و پیش بینی می شود در سال های آینده به دلیل کمبود آب با مهاجرت و کاهش ساخت و ساز مواجه شود،چه توجیهی دارد؟ آيا اگر قيمت حامل‌هاي انرژي به قيمت واقعي تبديل شود، تداوم فعالیت یک کارخانه سیمان می تواند توجیه اقتصادی داشته باشد؟ اصلا این كارخانه ها مي توانند رقابت کنند؟
به یاد بیاوریم که در دهه 50 هم وقتی بدون محاسبه تصمیم گرفتند درآمدهای نفتی را خرج ساخت و ساز کشور کنند،آن قدر سیمان وارد کشور کردند که برای حمل آن از بنادر به شهرها،کامیون در کشور وجود نداشت و ناچار شدند از کامیون های ارتش استفاده کنند.این فرآیند آن قدر طول کشید که سیمان های وارداتی روی کشتی ها به دلیل رطوبت هوای خلیج فارس تبدیل به سنگ شد و در نهایت ناچار شدند سیمان وارداتی را به دریا بریزند.

📌چهارم: كارخانه هاي قديمي زیادی داريم كه امروز فرسوده و از رده خارج شده اند و در بازار رقابتي واقعي امكان ادامه حضور ندارند. آیا هزينه استهلاك محاسبه شده اين كارخانه ها پاسخگوي جايگزيني يا تبديل به احسن كردن سرمايه سهامداران اين كارخانه ها هست؟

پاسخ دادن به این پرسش ها و پرداختن به چنين اموري از يك طرف بر اهمیت شفافیت آماری و ضرورت تدوين استراتژي تأکید دارد و از سوی دیگر حوزه اثرگذاري و مسئوليت فراوان تشكل های تخصصی راپر رنگ تر جلوه مي‌دهد.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

درباره بلاي بزرگ

آن چه رهبر انقلاب درباره دوگانگی آمارهای اقتصادی مطرح و از آن به عنوان بلای بزرگ یاد کردند،بدون شک یکی از مهم ترین مطالبات فعالان اقتصادی در سال های گذشته بوده است.این بلای بزرگ سال های طولانی است که در جان اقتصاد ایران رخنه کرده و امروز تبدیل به یک مانع اساسی برای رسیدن به شفافیت اقتصادی شده است.
سیاستمداران فکر می کنند اگر عملکرد بخش هایی از اقتصاد منفی یا مثبت باشد،بر میزان محبوبیت و موفقیت آنها در انتخاب های سیاسی اثر گذار است بنابراین به هرشکل ممکن تلاش می کنند آمارهای اقتصادی را مثبت و عالی جلوه دهند.این عارضه مختص این دولت و آن دولت نیست و کم تر سیاستمداری را می شود پیدا کرد که به چنین عارضه ای مبتلا نباشد. رهبر انقلاب فرموده اند: گاهی مراکز مختلف درباره نرخ بیکاری یا تورم و رشداقتصادی،آمارهای متفاوتی بیان میکنند که موجب بی اعتمادی درمردم می شود.همین طور گفته اند: باید منشأ این دوگانگی های آمار بین دولتهای مختلف مشخص شود. و در نهایت این مسأله را مطرح کرده اند که دستکاری درآمار،گناهی کبیره است.

مردم بر مبنای اطلاعات دریافتی، تصمیم اقتصادی می گیرند و اگر اطلاعات اقتصادی ناقص یا نادرست باشد، تصمیم اقتصادی مردم با شکست یا اختلال مواجه مي شود.
مردم تلاش می‌کنند در پیش‏ بینی‏ های خود از قواعد و اصول کارا و موثری تبعیت و استفاده کنند چرا که سود ومنفعت اقتصادی به فردی تعلق می گیرد که بهتر تصمیم گرفته باشد.
و آن کس بهتر تصميم مي گيرد که در زمینه اخذ و تحلیل اطلاعات کار بیشتری کرده باشد.
فرقی نمی‌کند که این فرد تاجر پسته باشد یا کسی که قصد دارد در گوشه ای از این مرز وبوم،کار تولیدی کند یا حتی کسی که می‌خواهد خانه جدیدی بخرد. همه فعالان اقتصادی تلاش می کنند از منابعی که در اختیار دارند، حداکثر استفاده را ببرند. این انتظار، عقلانی است و ایجاب می‌کند که افراد بر پایه تصمیم گیری عاقلانه و بر پایه درک خود از سیاست‌های اقتصادی دولت تصمیم‌گیری ‌کنند.اما زمانی که دولت ها یا سازمان هایی در درون دولت ها تلاش می کنند به دلایل سیاسی از ارائه آمارهای درست اقتصادی طفره بروند،فعالان اقتصادی مجال ارزیابی و تحلیل شرایط موجود را ندارند و مطابق نظریه های اقتصادی،همین اختلال آماری می تواند در رشد اقتصادی اثر منفی بگذارد. امروز به شرایطی رسیده ایم که به استناد حکم بی سابقه و مهم رهبری باید به جامعه سیاست گذاران،تصمیم گیران و سیاست سازان گوشزد کنیم که تصمیم گیری درباره اقتصاد و فرآیند سیاستگذاری یک سویه نیست و با اتخاذ هر رویکرد تازه، مردم براساس درکی که از سیاستگذار و فرآیند سیاستگذاری دارند، موضع می گیرند. فعالیت اقتصادی برآیندی از سیاستگذاری و در عین حال تصمیم‌گیری فعالان اقتصادی است بنابراین،آمارها و اطلاعات اقتصادی باید شفاف و عادلانه در اختیار آحاد اقتصادی قرار گیرد.
اگر بخش خصوصی و فعالان اقتصادی از نبود استراتژی اقتصادی گلایه دارند به دلیل این است که در سال های گذشته آمارهای درستی وجود نداشته است.اگر آمارها صحیح و قابل تکیه بود به طور قطع فعالیت های اقتصادی شفاف تر ادامه پیدا می کرد و آن گاه جذب سرمایه و جلب سرمایه گذار برای اقتصادی ایران آسان تر می شد.
حتی در مذاکرات خارجی که پس از برجام صورت می گیرد هنوز اطلاعات شفاف و روشنی درباره فعالیت های اقتصادی و روندها نداریم که به سرمایه گذاران خارجی ارایه دهیم و از این نکته غافلیم که سرمایه گذار برای فعالیت اقتصادی نخست به آمارها و اطلاعات مراجعه می کند و سپس تصمیم می گیرد.
حال که چنین حکمی از سوی رهبر انقلاب صادر شده،دولت باید از این فضا بیشترین استفاده را ببرد و گام های مهمی برای آبی کردن آسمان تیره اقتصاد ایران بردارد.


/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

https://instagram.com/p/BKPrrhhBt1U/

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چیزی نمانده که نفرین جازموریان،دامن شهرهای زیادی را بگیرد.هنوز نیمه نفسی در پیکر بی جان جازموریان باقی مانده.#بیایید_صدای_جازموریان_باشیم. @mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

https://instagram.com/p/BNjo9syjdac/

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

تجربه دو سوسیالیسم
کوبایی و چینی

امروز که خبر درگذشت فیدل کاسترو را در رسانه ها دیدم،یاد روزهایی افتادم که او در اوج بود و نفوذ اندیشه های سوسیالیستی اش غیر قابل انکار.
برای سال‌های طولانی،او و ارنستوچه‌گوارا و انقلاب کوبا الگوی بسیاری از سوسیالیست‌های جهان، به شمار می‌رفتند. صورت آنها روی لباس‌های زیادی نقش بست و راه و روش آنها در خیلی از کشورها به عنوان الگوی کشورداری دنبال شد اما الگوی اقتصادي سوسیالیسم کوبایی در نهایت به کجا رسید؟
به خاطر دارم 10 سال پیش، فيدل کاسترو زماني كه قصد داشت از قدرت كناره گيري كند، در اظهارنظری غیر منتظره در پاسخ به این پرسش که آیا هم چنان معتقدید که انقلاب کوبا را می‌شود به دیگر کشورها صادر کرد؟ گفت:الگوی ما امروز حتی برای خودمان عمل نمی‌کند.(نقل به مضمون).
فیدل کاسترو اگر برالگوي اقتصادي سوسياليستي اش اصرارنمي ورزيد،می‌توانست سال‌ها پیش صدای نارضایتی مردم را از خیابان‌های هاوانا بشنود.مردمی که خود را به دریا می‌ انداختند تا از ساختار به بن بست رسیده کوبا فرار کنند و زنانی که به خاطر فقر به تن فروشی افتاده بودند و مردانی که وقت خود را در قمارخانه‌ها و میخانه‌ها می گذراندند، بهترین نشانه بودند تا کاسترو عمق یک فاجعه را درک کند.
آن‌طرف در چین که نظامی بسته‌تر از کوبا داشت، دن شیائوپنگ با درک درست از شرایط،اصلاحات اقتصادی را در پیش گرفته بود و زمینه ساز تحولاتی شد که چند سال بعد، كشورش را به ابرقدرتی واقعی در عرصه اقتصاد تبدیل کرد. او چین را در مسیری قرار داد که به واسطه آن ميليون‌ها نفر از دايره فقر بيرون آمدند.
شیائوپنگ برای چین چه کرد و کاسترو برای کوبا چه ارمغانی داشت؟
پاسخ به این سؤال را می توانیم در تحولات آمریکا پیدا کنیم. آن‌جا که دونالدترامپ بیشتر برنامه‌هایش را برای مهار چین تنظیم کرده و می‌خواهد پس از در دست گرفتن قدرت،فاصله اقتصاد آمریکا را با اقتصاد چین زیاد کند.
کشوری که تا چند دهه پیش 200 میلیون گرسنه داشت،امروز شانه به شانه اقتصاداول دنيا حرکت می کند اما کار کوبا به کجا رسیده و کجای اقتصاد جهان ایستاده است؟
کوبا تازه دارد به بخش خصوصی اجازه می دهد که دکه های ساندویچی تأسیس کند و سلمانی راه بیندازد.تاکسی ها تازه چند سالی است که خصوصی شده اند و دیری نیست که مردم گوشی موبایل دست می گیرند. رائول کاسترو برادر فيدل فقيد، کاری سخت پیش رو دارد. او حتی اگر پس از مرگ برادر،تعارف ها را کنار بگذارد و اصلاحات اساسی ایجاد کند،سال ها زمان می خواهد تا به اقتصاد نیمه جان کوبا،جانی تازه بدهد.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

استعفا از انجمن پسته و یک خاطره درس آموز

روز پنج شنبه، نشست سالانه هيأت امناي انجمن پسته تشكيل شد و سرانجام استعفايم را از رياست هيأت‌مديره اين انجمن پذيرفتند. مدت زمانی طولانی از بدو تأسيس انجمن،رياست هيأت مديره آن را بر عهده داشتم تا این که روز پنج‌شنبه بی‌آن که توفیق حضور در جمع دوستان را داشته باشم،با استعفایم موافقت کردند.
بخش خصوصي نياز جدي به تشكل‌هاي تخصصي دارد اما متأسفانه چالش‌های زیادی پیش‌روی انجمن‌ها و تشکل‌های بخش‌خصوصی وجود دارد كه براي نمونه می‌خواهم به یکی از این چالش‌ها اشاره کنم.
در ابتداي شكل‌گيري انجمن كه همزمان بود با چرخش قدرت و تشکیل دولت نهم، بعد از مدت‌ها چانه زني و جلب موافقت اتاق ايران ،تصمیم گرفتیم براي تأسيس انجمن، از بزرگان این حوزه دعوت کنیم تا با حضور در کرمان، نسبت به انتخاب هيأت امنا و سپس هيأت مديره دور اول اقدام كنيم.
خبر تشكيل انجمن پسته و حضور افراد موثر اين صنعت در شهر پيچيده بود و همه ذي‌نفعان پسته كه عمدتا كرماني بودند،اين خبر را گوش به گوش و دهان به دهان منتقل مي‌كردند.يك روز مانده به برگزاري مجمع عده‌اي از مديران دولتی استان نزد استاندار وقت رفته و گلایه کرده بودند که چرا نشسته‌اید و چیزی نمی‌گویید که اتاق كرمان از عده اي غيركرماني دعوت کرده تا انجمن پسته را تأسیس کنند.
آقای استاندار هم كه از چند و چون ماجرا مطلع نبود، اين اعتراض را به جا دانسته و به شدت گلایه کرد. ايشان پيام داده بود كه اگر قرار است انجمني باشد، بايد توسط خود كرماني‌ها شكل گیرد و دليلي ندارد که دیگران در این انجمن نقش داشته باشند. يك روزمانده به برگزاري مجمع و انتخابات، من مانده بودم و جو بسیار سنگینی که علیه ما به وجود آمده بود. پیش خودم گفتم بدون جلب رضایت استاندار، تشکیل انجمن به صلاح نیست بنابراین تصمیم گرفتم به ملاقات ایشان بروم و درباره انجمن توضیح بدهم. اما موفق به ملاقات نشدم. به هرحال مجمع را برگزار کردیم و کارها مطابق روال پیش رفت.بعد از برگزاری مجمع و برگزاری انتخابات، بلافاصله به استانداری و دفتر آقای استاندار مراجعه کردم.ایشان بنده را به حضور نپذیرفت و پیام داد که به معاونت اقتصادی استانداری مراجعه کنم.
به دفتر معاون اقتصادي مراجعه کردم. متوجه شدم براساس دستورالعمل ابلاغي دولت مبني برارائه راهكارهاي تمركززدايي، در دفتر ایشان نشستی با اين عنوان با حضور تعدادي ازمديران تشکیل شده وبرخي از مدیران دولتی هم در این نشست حضور دارند. من را هم براي اداي توضيح به این نشست دعوت کردند. وارد جلسه شدم و دیدم که همه برگشته‌اند و من را نگاه می‌کنند. هنوز سلام نکرده بودم که معاون اقتصادی استاندار با عصبانیت گفت: مرد حسابی مگر در این شهر پسته شناس کم است که شما عده اي از دیگر شهرها را دعوت کرده ای و انجمن تشکیل داده ای؟بعد هم گفت:اين انجمن از نظر استانداري وجاهت قانونی نداشته و فاقد اعتبار است.
در تمام مدت با حوصله به حرف‌های آقای معاون گوش دادم و در حالی که هنوز هیچ کس تعارف نکرد که بنشینم،اجازه خواستم که صحبت کنم.
توضیح دادم که روال تشكيل انجمن ملي در اتاق‌ايران چگونه است و اشاره کردم که انجمن ملی پسته، اولين انجمن ملي است که در كشور با مركزيت يك استان شکل می‌گیرد و قطعا کرمان پایگاه اصلی این انجمن خواهد بود.توضیح دادم که بر خلاف برداشت‌ها،تشکیل این انجمن در کرمان،اعتباری برای شهر است و از آن مهم تر،انجمن برای رفع مشکلات فعالان صنعت پسته که به صورت عمده در کرمان هستند،تلاش خواهد‌کرد.بعدهم چنين حركتي رادرراستاي دستورهمين جلسه وابلاغ دولت درجهت تمركززدايي دانستم .كم‌كم احساس کردم توضيحاتم مؤثر واقع شد و ورق برگشت.جالب این که پس از این نشست،با توصیه استانداری،به عنوان يك نمونه عملي و موفق از تمركززدايي با تلویزیون کرمان مصاحبه کردم.
به این ترتیب،انجمن ملی پسته تشکیل شد و خوشبختانه تا امروز به کار خود ادامه داده است.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

فراموشی اقتصاد در سهل انگاری نظام آموزشی

چندسال پيش گفت‌وگويي از يك اقتصاددان سرشناس خواندم كه گفته بود تا سن 18 سالگي تجربه خريد از بقالي محلشان را نداشته و تا رسيدن به اين سن، پا به هيچ فروشگاهي نگذاشته است.
اين استاد دانشگاه بعدها نقش مهمي در اقتصاد كشور به عهده گرفت و هميشه براي من اين سؤال مطرح بود كه چطور فردي تا سن ١٨ سالگي از هيچ فروشگاهي خريد نكرده و چطور فردي با اين پيشينه، سكان سياست گذاري را در دست گرفته است؟
پاسخ به پرسش دوم،مجالی دیگر می طلبد اما به بهانه روز نوجوان می‌خواهم درباره آسیب‌های ناآگاهی و ناآشنایی نوجوانان و جوانان با اقتصاد، تحلیل کوتاهی داشته باشم.
برخلاف استاد که تا 18 سالگی تجربه خرید نداشتند، من از ابتدای کودکی در کاروانسرایی که پدرم در آن حجره داشتند و هنوز هم پابرجاست وارد عرصه بازار شدم و شاید شش سال داشتم که پایم به بازار کرمان باز شد. از همان زمان احساس کردم که باید همین مسیر را دنبال کنم. البته به درس و مشق هم علاقه داشتم به دلیل همین علاقه جزو 10 دانش‌آموز نخبه انتخاب شدم و از مرحوم رجایی که در آن زمان وزیر آموزش و پرورش بودند، تشویق‌نامه دریافت کردم. اما علاقه من به حضور در بازار باعث شد که همزمان با ورود به دانشگاه وارد بازار و کار تجاری شوم. از همان کودکی مفهوم کار و تلاش را فهمیدم.
بازار کرمان برای من حکم دانشگاه را داشت.رفت و آمدها،حمل و نقل ها، رفت و روب حجره ها،شمردن پول،صدای بازار مسگرها،بو کردن زیره و برنج، چشیدن طعم خرما و پسته و هر رفتاری که از بازاریان می‌دیدم،برایم درس بود. درس‌هایی که در نهایت در سه مفهوم خلاصه شد.زندگی،تلاش،اخلاق.
بازار،آن روزها پر بود از جوان و نوجوان.برخی دم دست استادی،شاگردی می کردند.برخی بهترین تفریحشان بازار گردی وشیطنت در راسته ها و دهلیزها بود و برخی برای خرید با پدر و مادرشان به بازار می آمدند. هرچه بود،می‌دیدم و می‌شنیدم که بچه ها این مفهوم را درک کرده بودند که تلاش بیشتر یعنی درآمد بیشتر و درآمد بیشتر یعنی رفاه بیشتر.تابستان ها،بیشتر بچه‌های هم ‌سن و سال من به شکلی مشغول کاری بودند.یکی بادکنک می‌فروخت،یکی فرفره و دیگری هم زیر دست اوستایی،کار یاد می‌گرفت.
این روزها اما این سنت به فراموشی سپرده شده.پدران و مادران،به سختی کار می کنند تا بچه ها در رفاه و آرامش بزرگ شوند.بچه‌ها اما مفهوم کار و تلاش را درک نمی‌کنند.وقتی در نوجوانی به حجره مرحوم پدرم می رفتم،می‌دیدم کسب درآمد چقدر سخت است و متوجه می‌شدم که پدرم چقدر به سختی تلاش می‌کنند تا خانواده در رفاه بیشتر باشند.
این‌روزها اما همه چیز تغییر کرده و می‌بینم خیلی از آدم‌های اطرافم وقتی برای خرید به بازار می روند،حتی بچه هایشان را همراه نمی‌برند. بردن بچه به بازار مشکلات خودش را دارد اما فکر نمی‌کنید کودک دل بند شما روزی بزرگ می‌شود و باید به تنهایی مایحتاج خود را تأمین کند در حالی که او نه پول را می‌شناسد و نه فروشنده و بازار را.می‌خواهم بگویم این روزها شناخت مفاهیمی نظیر کار و تلاش و درک این که برای زندگی بهتر باید کار کرد،حتی در خانواده، به خوبی به نسل آینده ما منتقل نمی شود و این حتما برای آینده کشور نتایج خوبی به دنبال ندارد.
بیایید به کتاب‌های درسی نگاهی بیندازیم.سیستم آموزشی ما هیچ تلاشی برای آموزش مفاهیم اقتصادی به نوجوانان نکرده است. حداقل امروز که با محدودیت شدید منابع مواجه شده ایم هیچ تلاشی در نظام آموزشی ایران مشاهده نمی‌کنیم که این خطر بزرگ را گوشزد کند و به نسل جدید بیاموزد که محیط زیست ما به خاطر مصرف بی رویه منابع آبی و خاکی در خطر است و اگر مراقبت نکنیم،زمانی که بچه های ما بزرگ شوند،ایران به بیابانی لم یزرع تبدیل خواهد شد.
همه زندگی نسل ما با صنعت نفت می چرخد اما دانش آموزان ما حتی اندک آشنایی با آن ندارد.محیط زیست ما دارد نابود می شود.نسل ما چیزی برای فرزندانش باقی نگذاشته و خیلی از منابع ما رو به پایان است اما نظام آموزشی ما درباره این تغییر خطرناک هیچ کاری نکرده و کودکان ما همان طور که با مفهوم کار و تلاش آشنایی ندارند،نسبت به خطر کمبود منابع هم آگاه نیستند.
همه این ها در حالی است که مرور تجربه کشورهای توسعه یافته به ما گوشزد می کند؛ کودکی که مفهوم کار و تلاش را در سنین پایه درک کرده باشد در آینده دیدگاهی آگاهانه تر نسبت به منابع،محیط زیست و فرصت‌های کسب وکار خواهد داشت.
/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

تکمله ای بر روز صادرات

امروز در سرمقاله دنیای اقتصاد نکاتی را درباره صادرات مطرح کردم که خلاصه اش را این جا می گذارم.👇


📌آقای روحانی،به درستی مشکل اصلی صادرات را تعامل سازنده با جهان می‌دانند؛ اما همان طور که در این سخنرانی اشاره می‌کنند، هنوز بخش‌هایی از نیروهای سیاسی جامعه، چنین دیدگاهی ندارند.

📌متاسفانه در کشور ما نسبت به پدیده‌های مختلف، برداشت‌های مختلف وجود دارد و راه‌حل‌ها حتی به هم نزدیک نیست و این‌گونه است که حتی نسبت به مهم ترین پایه‌های توسعه و پیشرفت، اختلاف نظر جدی وجود دارد.


📌اگر به تجربه توسعه در کشورهای مختلف جهان نگاه کنیم، متوجه می‌شویم حداقل نسبت به چند سیاست پایه‌ای و مهم به اجماع رسیده‌اند. بدون شک، نخستین مساله، دادن مشروعیت و مقبولیت به فعالیت‌های بخش خصوصی است که هنوز در کشور ما درباره آن اختلاف نظر وجود دارد. مساله حد و اندازه دخالت‌ها و فعالیت‌های دولت هم مورد اجماع سیاستمداران ما قرار ندارد و همچنین ما نمی‌دانیم تعامل خوب با دنیا چگونه تعاملی است.

📌اکنون مساله اصلی چندان پیچیده به‌نظر نمی‌رسد. اقتصاد ایران مشکل اشتغال دارد. این مشکل دارد به یک مساله اجتماعی و امنیتی تبدیل می‌شود. برای ایجاد شغل نیاز به سرمایه‌گذاری داریم؛ اما به دلیل نامناسب بودن فضای کسب‌وکار و عدم اطمینان بخش خصوصی، نمی‌توانیم این سرمایه را از داخل و خارج تامین کنیم. به این ترتیب اقتصاد ما با تکیه بر داشته‌های فعلی خود، توان ایجاد تحرک و رشد اقتصادی را ندارد.

📌در حال حاضر نه تنها از معضل رشد پایین که از عدم اطمینان نسبت به استمرار این رشد هم رنج می‌بریم. چون با نگاهی به اثر گذاری متغیرهای مختلف بر رشد اقتصادی کشور متوجه می‌شویم که عوامل درونی اقتصاد ایران، توان اثر گذاری بیش از این را بر رشد اقتصادی ندارند.


📌اگر به اجزای اثر گذار بر رشد اقتصادی نگاه کنیم، متوجه می‌شویم آنچه صورت گرفته، احتمالا در سال آینده و سال‌های آینده تداوم نخواهد یافت. به این ترتیب باید به اهرم‌های دیگری برای تداوم رشد اقتصادی اتکا کرد. بهترین تکیه گاه، افزایش صادرات است.

📌برای اینکه صادرات افزایش پیدا کند، برخی سیاست‌ها نیز باید قاطعانه اصلاح شود. این اصلاحات نیازمند اجماع ملی و حمایت همه ارکان حاکمیت است.

📌اگر بخواهیم در عرصه صادرات، از چند سیاست مهم نام ببریم که بدون اجماع امکان‌پذیر نیستند، اول باید به مساله برون‌گرایی اشاره کرد. در حال حاضر هیچ اجماعی درباره این مساله که برون‌گرایی دقیقا چگونه سیاستی است وجود ندارد. عده‌ای برون‌گرایی را راه نجات و عده‌ای آن را راه نفوذ می‌دانند. باید یک بار برای همیشه در این باره چارچوب‌های مشخصی ترسیم شود.

📌مساله بعدی، سیاست گذاری‌های پیرامونی درباره صادرات است. اینکه برای توسعه صادرات چه سیاست‌هایی را باید کنار بگذاریم و به چه سیاست‌هایی باید رو بیاوریم، نیاز به اجماع حداکثری دارد.

📌پس از آن، دولت باید به همان شکل که در ثبات متغیرهای اقتصاد کلان موفق عمل کرد، در زمینه صادرات هم ثبات‌سازی کند. تهیه چارچوبی مشخص و مدون از همه سیاست‌هایی که منجر به ثبات در تصمیم گیری و تصمیم‌سازی می‌شود، برای توسعه صادرات ضروری است.

📌فعالان اقتصادی و به خصوص فعالان عرصه صادرات، نیازمند آگاهی از ترجیحات ذهنی مجموعه حاکمیت نسبت به نحوه تعامل با جهان هستند و پس از آن انتظار بهبود فضای کسب‌وکار را دارند و به‌طور قطع می‌خواهند تصویری ولو کوتاه‌مدت از سیاست‌های اقتصادی سال‌های آینده داشته باشند. در این صورت، صادر‌کننده راه خود را پیدا می‌کند و به این ترتیب، صادرات عملا تبدیل به موتور محرک و نیروی پیشران برای رشد اقتصادی می‌شود.


http://donya-e-eqtesad.com/news/1073544

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

https://www.instagram.com/p/BLZjREIjwmV/?taken-by=jalalpour_m

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

حكايت دستي كه درد مي كرد


در خبرها خواندم كه قيمت برنج ايراني
سه برابر قيمت برنج در بازارهاي جهاني است.
من در زمينه برنج و بازار آن متخصص نيستم و نمي توانم عوامل اثر گذار بر قيمت تمام شده آن را تجزيه و تحليل كنم اما اين را مي دانم كه برنج هم مثل بيشترمحصولات ايراني از يك عارضه رنج مي برد..
اين عارضه دربسياري
از توليدات ديگر در بخش هاي مختلف اعم ازكشاورزي،صنعتي،معدني، خدمات و.....نيز وجود دارد..
ياد بيماري افتادم كه به پزشك مراجعه كرد و گفت دست به هرجاي بدنم كه مي زنم،احساس درد شديد مي كنم. پزشك بااولين معاينه متوجه درد اصلي بيمارش شد و گفت: مشكل اصلي دست توست و چون جراحت دارد و چركين شده،هر قسمت را كه لمس مي كني،احساس درد داري..
حالا حكايت اقتصاد ما هم شبيه آن بيمار است.
اما اين دست زخمي و عفوني اقتصاد ايران كجاست؟
اين دست زخم خورده ،سياست گذاري نرخ ارز است.
سال هاست نرخ ارز را به دلايل سياسي و با نگاه هاي پوپوليستي ثابت نگه داشته ايم. نتيجه اين شده كه محصولات ما در بازارهاي جهاني غير رقابتي جلوه كرده و سياست توسعه صادرات به حاشيه رانده شده و اقتصاد كشور، واردات محور شده
است.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

آتش در پنبه كارآفريني

درام نيست اما دراماتيك است.تراژدي نيست اما تراژيك است.كمدي نيست اما خنده ات مي گيرد.
فيلم " از پنبه تا آتش" را مي گويم.
درام نيست اما روايتي غم انگيز و دراماتيك از زندگي يك كارآفرين ايراني است.در ميانه هاي فيلم از رنجي كه بر اين كارآفرين مي رود،گريه ات مي گيرد و دست آخر به
اين روزگار ومسخره بازي هايش مي خندي.
از ديدن فيلم " ازپنبه تا آتش" كه مستندي است از زندگي و زمانه آقاي اصغر حاجي بابا،واقعالذت بردم و افسوس مي خورم كه نتوانستم به وقتش دراين باره بنويسم . از پنبه تا آتش، داستان زندگي يكي از صنعتگران ايراني است.مردي كه ابتدا دربازار تهران لحاف دوزي داشت و پس از آن به آهن فروشي رو آورد و بعد صنعتگر شد و چند شركت بزرگ صنعتي را راه اندازي كرد.
در ماجرايي عجيب، تا مرز اعدام در حكومت شاه پيش رفت اما جان سالم در برد. پس از انقلاب هم كارگران قصد داشتند او را دربشكه حبس كنند و در آن را جوش دهند كه باز هم به خير گذشت.
اصغر حاجي بابا مرد مقاومت است. نماد كارآفرين صبور ايراني كه با ناملايمتي هاي روزگار ساخت و كمر خم نكرد. در اين راه،زندان رفت،کتک خورد و حتی سرش شکست، اما زخم هاي زمانه را تحمل کرد و به کارآفرینی ادامه داد تا امروز که به عنوان کارآفرین پیشکسوت و بنیانگذار صنایع ریخته‌گری و فروآلیاژ کشور شناخته می‌شود.
فيلم، فراتر از اين ها انعكاسي از سختي هاي كارآفريني در اقتصاد بيمار ايران است كه استاد حاجي بابا به خوبي روايت مي كند.
فيلم را در معيت سركار خانم رخشان بني اعتماد و برخي هنرمندان ديدم و دوست داشتم درباره اش بنويسم كه بيماري ام امان نداد.
حالا براي اين كه به استاد حاجي بابا و سازندگان فرهيخته اين مستند،اداي دين كرده باشم چند خطي درباره فيلم نوشتم.
با اين اميد كه براي ديدن آن تشويق شده باشيد.
دوستانم در هفته نامه تجارت فردا هم پرونده مفصلي درباره فيلم و زندگي آقاي حاجي بابا تهيه كرده اند كه پيشنهاد مي كنم اين مجموعه را هم از دست ندهيد.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

راهکارهایی برای نجات پسته

از بامداد امروز كه نوشته "رنج پسته" را در كانال منتشر کرده ام، خیلی ها پرسیده اند چرا انجمن پسته در طول سال های گذشته خاموش بوده و این نقدها را علنی نکرده و کاری از پیش نبرده است؟ بعضی ها هم پرسیده اند خب حالا راه حل چیست؟
اول این که باید بگویم انجمن پسته از ابتداي شكل گيري يعني از اوايل سال ١٣٨٥ به طورمرتب درباره آینده تولید و بازار پسته هشدار داده است. اما متأسفانه در این سال ها صدای این تشکل به جایی نرسیده و همه می دانیم که تشكل هاي صنفی، قدرت اجرايي نداشته و ندارند.
نکته دیگر این که انجمن سعی کرده در سال های گذشته این نگرانی را ازطریق مطبوعات و رسانه ها به گوش سیاست گذاران برساند اما همه می دانیم که اصولا در طول سال های گذشته،سیاست گذاران نسبت به مسائل از این بزرگ تر هم بی توجهی نشان داده اند.
اما اکنون که دولت و مجلس تا حدودی به نظرات تشکل های صنفی توجه نشان می دهند،امیدواریم موضوع نجات پسته ایرانی را در دستور کار قرار دهند و به راهکارهای تدوین شده در انجمن پسته نیز توجه لازم صورت گیرد.
در ادامه به برخي ازتمهيداتي كه مي تواند از فجایع بزرگ تر جلو گیری کند اشاره می کنم:
📌دربخش توليدمهم ترين دغدغه هاوراهكارها این ها هستند:

١: يكپارچه كردن مديريت درعين احترام كامل به مالكيت
٢: توجه به بهره وری آب با هدايت آن به باغ های پرثمر و ارزشمند و جلوگيري از هدر رفت آن در باغ های ضعيف و از كارافتاده (مهم ترين اصل درانتخاب باغ برتر، كيفيت خاك و زمين و چگونگي درختان است)
٣: ترویج فوری روش های نوين کاشت،داشت و برداشت. با این هدف که نتیجه نهایی منجر به بهبود نحوه آبياري،هرس،كوددهي،سم پاشي و....شود.
٤: انتقال ظرفیت ها به مناطق جديد كه از وضعیت آبی و زمین خوب برخوردار باشند و امکان کاشت و برداشت علمی و مدرن در آن ها فراهم باشد. احتمالا این فرآیند حدود 10 سال طول می کشد.
٥: تغيير نوع واريته از واريته كم محصول و آسيب پذير به واريته مقاوم و پرمحصول .
٦: تغييرسيستم آبياري ازسيستم هاي سنتي به مكانيزه
📌درصادرات نيز مي توان تمهيدات ذيل را اجرايي کرد:

١: ارسال محموله هاي باكيفيت وسلامت وكنترل ونظارت جدي بركيفيت محموله هاي صادراتي
٢: بازاريابي علمي و تلاش برای حضور در بازارهاي جديد
٣: جلوگيري جدي از رقابت مخرب و ناسالم صادركنندگان ايراني ازطریق شفاف سازی اطلاعات مهم و اثر گذارو نظارت سالم برصادرات.٠
٤:استفاده ازموقعيت دربازارهاي مناسب در برهه هاي خاص(به عنوان مثال موقعيت امروز بازار روسيه كه از سوي آمريكا درتحريم است)
٥: به كارگيري ديپلماسي اقتصادي براي لغو محدوديت هاي گمركي و تعرفه هاي مربوطه (تا قبل ازپيوستن به WTO)
٦: رفع موانع نقل وانتقال ارز و حل مشكلات تأمین مالی
٧:تخصيص تسهيلات ارزي يكساله، با نرخ ليبور قابل دسترسي براي صادرات اين محصول
٨:شكل گيري بنگاه هاي بنكداري بزرگ به عنوان حلقه وصل توليدكنندگان خرد به صادركنندگان و تنظيم ميزان عرضه و تقاضا در زمان هاي مختلف و پوشش مورداعتماد براي عقد قراردادهاي زمان دار توسط صادركنندگان
مسلما راهكارها و ايده هاي ديگري نيز وجود داردكه چنانچه عزم جدي در انجام امر مشاهده شود توسط بازیگران بزرگ اين صنعت قابل ارائه است.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

دوره روشنفکری عمومی به پایان رسیده است؟

سال ها پیش که مردم قدرت خرید کافی نداشتند، وانت بارهایی در کوچه و خیابان راه می افتادند و به خانم ها جنس نسیه می دادند.به داخل این وانت ها که سرک می کشیدی،از پارچه تا آفتابه و لگن و دم پایی و کف گیر هم می دیدی. معمولا خانم هایی که دختر دم بخت داشتند،آفتابه و لگن مورد نیاز برای تکمیل جهاز دخترشان را نسیه برمی داشتند.
حدس می زنم تعداد این وانت بارها به شدت کم شده باشد چون هم قدرت خرید مردم افزایش پیدا کرده و هم این که دیگر کسی برای جهاز دخترش،آفتابه و لگن و دم پایی نمی خرد.خلاصه این که دوره این کسب وکار گویی تمام شده است.
این سنت اما هنوز در بخش هایی از سازمان ها و نهادهای ما جاری است. از جمله در برخی رسانه ها و برخی برنامه های تلویزیونی که همه چیز را آن جا می شود در هم و برهم دید و شنید. مجری و مهمان درباره هرچه دوست دارند صحبت می کنند.
خب این روزها که وضع اقتصاد کشور خوب نیست،همه اجازه دارند درباره آن صحبت کنند.برنامه ای، سیاست های اقتصاد کلان را به چالش می کشد و برنامه ای دیگر،سیاست های تجاری را. خب تا این جای کار ایراد ندارد و ممکن است بگویید کار رسانه همین است اما موضوعی که می خواهم مطرح کنم این است که از جایی به بعد بحث ها تخصصی می شود. بحث ها عمومی نیست و متخصصان آگاه باید درباره آن صحبت کنند نه افرادی که هیچ اطلاعی درباره آن ندارند.
دنیای ما این روزها خیلی پیچیده تر از آن شده که یک نفر بتواند همه مناسباتش را به چالش بکشد.
روزگاری در کشور ما عادت بود که به اظهارنظرهای روشنفکران گوش کنیم.خیلی هم خوب صحبت می کردند و می نوشتند اما آن دوره هم مثل دوره وانت بارهای نسیه ای گذشته است. دوره روشنفکری عمومی به پایان رسیده و انصافا اعتماد به نفس بالایی می خواهد که فردی هر روز و هرشب میکروفون دست بگیرد و از کباب و جوجه بگیر تا گمرک و ترخیص کالا ظهار نظر کند.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

رئيس كل بانك مركزي هم كانال تلگرامي راه انداخت👏


نوشته چند روز پيشم درباره محاسبه نرخ سود بانكي و اجحافي كه ممكن است در قرادادهاي پيچيده در حق برخي مشتريان بانك ها صورت گيرد، واكنش دكتر سيف را بر انگيخته است.
ايشان در كانال تلگرامي جديدالتأسيس خود پاسخ محترمانه اي به گلايه من داده اند كه دعوت مي كنم مطالعه كنيد.
به كانال ايشان هم بپيونديد كه حتما خبرهاي خوبي در آينده خواهند داشت.

كانال دكتر ولي الله سيف، رئيس كل محترم بانك مركزي:

/channel/ValiollahSeif


محسن جلال پور

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

گفت و گويي صريح و بي پرده با هفته نامه تجارت فردا درباره استعفايم از اتاق داشته ام كه روز شنبه ٢٧ شهريور ماه منتشر مي شود.

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

گلایه در عیادت

عصر دیروز توفيق داشتم ميزبان دكتر ولی الله سيف رئيس‌كل محترم بانك‌مركزي باشم كه به کرمان سفر کرده بودند. مهندس رزم حسینی استاندار خوب‌کرمان،آقای شهباز حسن پور نماینده محترم مردم سیرجان،مهندس سید مهدی طبیب زاده رئیس محترم اتاق‌کرمان و آقای محمدعلی کریمی رئیس محترم روابط عمومی بانك مركزي وتني چندازمسئولين بانكي كرمان همراه با دکتر سیف محبت کردند و برای احوال پرسی و عیادت به منزل ما آمدند.
این روزها که فرآیند درمان را طی می کنم تا بخش کوچکی از قوت گذشته قلبم را بازگردانم، این گونه محبت ها مثل خون تازه در رگ هایم جریان پیدا می کند و به من قوت قلب دوباره می دهد.
بعدازاحوال پرسي و اظهار لطف عزيزان به دکتر سیف گفتم از آن جا كه هنوز رئیس جديد اتاق ایران در نشست شوراي پول و اعتبار حضور نيافته و سوگند ياد نکرده‌اند، خود را عضو قسم خورده شورا مي دانم و وظيفه خود مي بينم مطالبي را درباره وضعیت نظام بانکی به اطلاع ایشان برسانم. ايشان هم ضمن اظهار لطف مبني بر اعتماد قلبي به دیدگاه های من،با صبر و حوصله گوش دادند.
راستش در روزهای گذشته که تعداد دیدارهایم بیشتر شده،مطالب ناراحت کننده ای درباره روابط پیچیده بانک ها و مشتریان به گوشم رسیده که واقعا ناراحتم کرده است.
به همین دلیل دیروز به آقای دکتر سیف گفتم متأسفانه آن چه برخی بانك‌ها در حال حاضر دنبال می کنند، به نوعی خلاف مصوبات شوراي پول واعتبار است و به نظر می رسد بانك ها مسيرخودرا مي روند.
گفتم بانک ها برخلاف مصوبه شورای پول و اعتبار درباره نرخ ١٨درصدي حداكثري براي تسهيلات به لطايف الحيل بيش از٣٠ درصد از فعالان اقتصادي سود می گیرند.
در پاسخ به اين پرسش ایشان كه چگونه این اتفاق می افتد؟ توضیح دادم از آن جا كه تسهيلات گيرندگان به شدت تحت فشارمالي هستند،گاهی ناچار می شوند زیر بار قراردادهای یک سویه بانکی بروند و تنگنای مالی آن قدر به آنها فشار می آورد که قراردادهای یک سویه بانک ها را امضا می کنند بدون آن كه بدانند روش محاسبه سود و دیگر مراحل اخذ تسهیلات در آینده چه بلایی سر آنها می آورد.اشاره کردم که بانک ها با سوء استفاده از ناآگاهی مشتریان و براساس فرمول های پیچیده و غیر قابل پیش بینی و با استفاده از بخشنامه ها و دستورالعمل هاي داخلي،در جریان امهال یا تمدید تسهیلات به گونه ای محاسبه می کنند که هزینه تمام شده وام ها و تسهیلات بانکی از 30 درصد هم فراتر می رود.
یکی از فعالان اقتصادی می گفت: "بانكي در سال 1390با نرخ ١٦ درصد(نرخ مصوب همان سال) به من تسهیلات داده است. پس از آن در سررسيد تسهیلات با اضافه كردن ٥درصد سود به عنوان ريسك بازگشت تسهيلات، نرخ را تا 21 درصد افزایش داده و هرشش ماه نیز نيم درصد اضافه کرده و بعد با اضافه کردن ٣درصد سود براي امهال(مهلت دادن) تسهیلات را با نرخ 24.5درصد تقسيط کرده و بلافاصله بعد از اولين روز ديركرد، با اضافه كردن ٦ درصد جريمه تأخیر، سود را تا 30درصد محاسبه و اخذ کرده وسپس به ازاي هردوماه ديركرد اضافه دو درصد نيز بر جريمه افزوده است. حال آن كه من هم چنان تصور مي‌كردم نرخ سود تسهيلات ١٦درصد است."
در نهایت این که به روش های مختلف سود تسهیلات افزایش داده می شود و فعال اقتصادی که این روزها گرفتار ده ها مشکل و مانع است،خود را گرفتار چرخه ای می بیند که هرگز پیش بینی نکرده است.
چون این فرآیند به گونه ای پیش می رود که مشتری در جریان قرار نمی گیرد و روزی متوجه می شود که در تله بانک گرفتار آمده و هیچ راه چاره ای ندارد.یاد داستان معروف قورباغه آب پز افتادم که درون ظرف روی آتش،تغییر دمای آب را متوجه نمی شود تا این که در نهایت...
احوال پرسی دیروز دکتر سیف و دیگر عزیزان همراه ایشان واقعا خوشحالم کرد. محبت با هيچ چيز قابل مقايسه نيست به خصوص وقتي عرضه كننده اش رئيس كل بانك مركزي باشد.آن وقت مي بيني حتی ذخاير ارزي و ريالي بانك مركزي در برابر محبت آقاي رئيس ناچيز است.

پ ن: آن چه تعریف کردم روی دیگری هم دارد.این روزها به فعالان اقتصادی پیشنهاد می کنم به دلیل پیچیده شدن روز افزون فرآیندهای بانکی،حتما از مشورت یک تکنیسین مالی برخوردار شوید.پرداخت حقوق به یک تحلیل‌گر مالی آگاه به فرآیندهای بانکی قطعا هزینه کم تری از پرداخت بيش از 16 درصد سود اضافه به بانک ها دارد.

/channel/mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

🔴بازگشت محسن جلال‌پور به فضای مجازی

هشدار درباه رقابت‌های مخرب در بازار پسته/پسته ترکیه هم روانه بازار شد

رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران هرچند از وضعیت مناسب برداشت پسته در ایران سخن گفته اما نسبت به ورود حجم قابل توجه پسته آمریکا و ترکیه به بازار و سپس به وجود آمدن رقابت‌های احتمالی مخرب هشدار داده است.

http://www.eghtesadnews.com/Live/Stories/DEN-151653

آدرس کانال #اقتصادنیوز
@eghtesadnews_com

Читать полностью…
Подписаться на канал