▪︎قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ▪︎ [...من اُمـٖیـٓدِ....]
شکستم
سوختم
بر باد رفتم
بینشان گشتم
هنوزم هست
فکرِ او ز مغزِ استخوانْ پیدا :/
@mo_eina
آنکه من باعثِ
لبخند ملیحش بودم
برغم و غصهیِ من
با همه خندید چرا؟ :/
@mo_eina
بی من آنجا
غافل از من
غافل از این انتظار
بی تو اینجا
بیقرارم
بیقرارِ بیقرار!
@mo_eina
گر هيچ مرا
در دل تو جاست بگو؛
گر هست بگو
نيست بگو
راست بگو :)
@mo_eina
خندههایم دید و
گفتا فارغی گویا زِ غم!
گفتمش ما درد را
با خنده کتمان میکنیم
@mo_eina
این خانه که هر روز
عزادار عزیزیست!
این خانه که
قلبش شده از درد،
مچاله...!
@mo_eina
این چه رازی ست
که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟
#هوشنگ_ابتهاج
@mo_eina
رتبه میخواهی چو خورشید از خلایق دور باش
سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است
#صائب_تبریزی
@mo_eina
گفتی که اجبار است و
من باید که از پیشت روم
رفتی و اجباری نبود
دانم دلت با من نبود
@mo_eina
جاریست از پیراهن شب
عطر گیسویت
خوابِ تو را
انگار میبینند
«شببو»ها
#شهریاربصیری
@mo_eins
بهاران یا زمستان !
بی تو
هر فصلی
غم انگیز است :/
@mo_eina
نه زلف شانه کند
نه به چشم سرمه کشد
به خود نمیرسد آن شوخ
تا به ما چه رسد!
#صائب_تبریزی
@mo_eina
کاش بودی بوسهای میچیدم از لبهای تو
باز هم من نور بودم در پس شبهای تو
@mo_eina
هر نکتهای که هست
به وجهی توان شناخت
تاوانِ جهلِ بی خردان،
بر #معلم است!
#عرفی_شیرازی
@mo_eina
کیستم من؟
پای تا سر
نسخهای از زلفِ او
تیرهروزی بیقرار
آشفتهحالی
درهمی!
@mo_eina
تاوان نمردن
که پس از عشقِ تو دادم
این بود که در شهرِ خودم
زنده به گورم
@mo_eina
نخل ما منّتِ سرسبزی از آتش دارد
برِ او بادِ بهاران و خزان یکسان است
#شفایی_اصفهانی
@mo_eina
دلم مجروح و
سرتاپا ملاحت
از تو میبارد
تو را با این
نمکپاشی نگه دارم
چهسان در دل؟
@mo_eina
خاک تفتیده و
دل سوخته و
شعله فراخ
قسمت ماست
که تا حشر
بسوزیم همه :/
@mo_eina
سوزد مرا
سازد مرا
در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا
بیگانه از خویشم کند
@mo_eina
دل نیست کبوتر
که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی
که پریدیم
پریدیم ...!
@mo_eina
دستم نمی رسد
به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد
به رویای دیدنت :)
@mo_eina
شیخ با من سخن از عالم عقبی می گفت
گفتمش:شیخ! به آنجا که روم "او" هم هست؟
#فریبرز_رضا_نواز
@mo_eina
شب و
دلتنگی و
این چشمِ پر از
حسرتِ خواب
منم و
شوقِ وصالِ تو و
دریای سراب :)
@mo_eina
تو...!
در بغلِ یارِ خودت هستی و خوابی
من...!
در بغلِ خاطرهای تلخم و بیدار :/
#حمیدرضا_گلشن
@mo_eina