آخرالزمان......
🔶آخرالزمان ۱🔶
🔹در متون قدسی و کتابهای آسمانی ، پیامبر اکرم _صلی الله علیه وآله_ را پیامبر آخر الزمان (پیامبر خاتم، خاتم الرسل، خاتم الانبیا) و دین اسلام را دین آخر الزمان و دین کامل (اکملت لکم دینکم...) می گویند.با آغاز اسلام دوره آخر زمان آغاز شد.این نگرهء کلی و کلان است.
🔹حال در این دوره ،تقسیمات مستقل و در عین حال اعتباری وجود دارد.دوره صدر اسلام، دورهء مذاهب، دورهء غیبت صغری، دورهء غیبت کبری، و...دوره پیش از ظهور هم دوره مبهم و دشواری است.مبهم؛چون آغاز آن به قطع تعیین ناشدنی است.آنچه هست گمانه زدن بر اساس علایم و ملاحم و فتن است نه یقین و قطع کامل...با علایمی که در روایات وجود دارد این دوره تعیین می شود.پس ما اکنون در "دوران پیش از ظهور" هستیم چون علایم ظهور به فراوانی تحقق یافته است.
اکنون بجاست گذرا و به اختصار در این باره مطالبی گفته شود...
بسم الله...
#امام_زمان_عج #حضرت_محمد_ص #امام_زمان #آخرالزمان #یادداشت #ظهور #انتظار #دعای_فرج #فتنه_های_آخرالزمان #نجات #فرج #تکلیف #عصر_غیبت #مهدویت
"قلم رو"
@mkh133
دوستان
اگر قابل دانستید این پست را ببینید.
لایو دیروز بوده در اینستاگرام.
اگر توانستم فایل صوتی اش را اینجا خواهم گذاشت...البته اگر
بازنشر
#تبری. #ولایت
▫️مثل ابلیس و سجده
🔹قضیه ابلیس و رویگردانی اش از سجده اهمیت ویژه ای دارد.گفتنیها و آموزه های این رویداد بسیارند.چندتایش را عرض میکنم:
1.حضرات معصومان در آنجا وآن زمان حضور داشتند امانبایستی سجده میکردند.(عالین و آیات71تا81ازسوره صاد)
2.خدا اطاعت میخواهد نه عبادت. پس عبادتی که برپایه تسلیم و اطاعت است مقبول است. شیطان حاضر بود مثل گذشته برای خدا (نه آدم)سجده های چندهزار ساله بگزارد اما معاف شود از این سجده کوتاه بر آدم که البته طرد شد.
3.عبادت کم نظیر وهابیها و خوارج از نوع عبادت ابلیس است. بی ولایت و بی اطاعت وبسیار است.
🔹تا اینجا مقدمه است برای اصل سخن:همان گونه که ابلیس از سجده روی برتافت واز سر حسد تن زد ورانده شد، هرکه از غدیر روی برگرداند و ولایت علوی را که همان ولایت الهی ونبوی است، نپذیرفت، از ابلیس پیروی کرد. کارش عین کار شیطان است. تشبیه این به آن،تشبیه زیبا و دقیقی است که اولین بار از زبان امام رضا_علیه السلام_ شنیده شد:
🔹میﻓﺮمایند:”ﻣَﺜَﻞُ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻓِﻲ ﻗَﺒُﻮﻟِﻬِﻢْ ﻭَﻟَﺎﺀَ ﺃَﻣِﻴﺮﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻓِﻲ ﻳَﻮْﻡِ ﻏَﺪِﻳﺮِ ﺧُﻢٍّ ﻛَﻤَﺜَﻞِ ﺍﻟْﻤَﻠَﺎﺋِﻜَﺔِ ﻓِﻲ ﺳُﺠُﻮﺩِﻫِﻢْ ﻟِﺂﺩَﻡَ ﻭَ ﻣَﺜَﻞُ ﻣَﻦْ ﺃَﺑَﻰ ﻭَﻟَﺎﻳَﺔَ ﺃَﻣِﻴﺮﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻓِﻲ ﻳَﻮْﻡِ ﺍﻟْﻐَﺪِﻳﺮِ ﻣَﺜَﻞُ ﺇِﺑْﻠِﻴﺲ“
"مومنانی که ﻭﻻﻳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ _ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴّﻼﻡ_ را ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ پذیرفته اند، ﻣﺜﻞ ﻣﻼﺋﻜﻪ اند که امرسجده کردن ﺑﺮ ﺁﺩﻡ را پذیرفته اند ؛ ﻭ آنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻭﻻﻳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ _ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ_ خودداریﻛﺮﺩﻧﺪ، مانند ﺍﺑﻠﻴﺲ اند."
[ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻻﻋﻤﺎﻝ، ﺍﺑﻦ ﻃﺎﻭﻭﺱ، ﺝ ۱ ، ﺹ ۴۶]
🔹الحمدلله که ولایتمداریم. الحمد لله.
🔹
🔹
🔹
@mkh133 قلمرو
#شرح_حدیث #امامت #شیعه
▫️تاریخ یا عقیده
🔹نمیتوان گفت که "خلیفهء اول هرکس بوده، فعلا نتیجه ای ندارد ،و این یک مسئله تاریخی است". آیا حضرات معصومین این برداشت را نمیتوانستند بکنند و آن را مسئله ای تاریخی بخوانند؟ امام صادق و امام باقر و ائمه بعدی سلام الله علیهم اجمعین نمیتوانستند با تاریخی دانستن آن ،آن همه اختلاف را پایان ببخشند؟ چرا آن را نه تاریخی، بلکه کاملا اعتقادی و حتی اساس اعتقاد دانستند ؟
اینکه نخستین خلیفهء رسول الله کیست، اساس و پایه و بنیاد مذهب است و هرکس در این موضوع کوچکترین تردیدی داشته باشد ، تمام عبادتها و اعمالش باطل اند و مورد لعنت ائمه قرار گرفته است.
🔹فقط محض نمونه این روایت را ببینید: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : رَجُلٌ قَالَ لِيَ اعْرِفِ الْآخِرَ مِنَ الْأَئِمَّةِ وَ لَا يَضُرُّكَ أَلَّا تَعْرِفَ الْأَوَّل.
َ قَالَ فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ هَذَا فَإِنِّي أُبْغِضُهُ وَ لَا أَعْرِفُهُ وَ هَلْ عُرِفَ الْآخِرُ إِلَّا بِالْأَوَّلِ.
محمّد بن مسلم روایت کرد که روزی به امام صادق عليه السّلام عرض كردم:
مردی به من گفت: تو آخرين امام را بشناس ، که در این صورت اگر امامِ اول را نشناسى زيانى به حال تو نخواهد داشت.
امام فرمود: خدا او را لعنت كند، كه من او را شیعه نمی شناسم و او را دشمن می شمارم. مگر آخر، جز با اوّل شناخته شده است؟
[الغيبة( للنعماني)، ص: 130 ؛ الكافي ، ج1، ص: 373]
و اساس تفاوت و اختلاف مذهب امامیه همین است.
🔹وهابیت معاصر برای تخریب عقاید جوانان شیعه در رسانه های ماهواره ای خود بیش از هر چیزی به همین مطلب تاکید میکنند. آنها موضوع خلافت را موضوعی تاریخی می دانند و بر این اساس تمام زهرهای خود را به ایمان جوانان شیعه می ریزند.
🔹اگر موضوع خلافت تاریخی میبود در آن صورت تمام فعالیتهای اعتقادی و ارشادی ائمه بی معنا میبود.
🔹جانشین پیامبر بایستی بیشترین همانندی و شباهت را به آن حضرت می داشت تا بتواند وظایف پیامبر را ادامه دهد. "یعلمهم الکتاب و الحکمه" دو موضوع اساسی اند. و "یزکیهم" نیز در کنار وراثت قرآن از وظایف آن حضرت است. خلیفه میبایست بیش از هر کسی بر تعلیم کتاب و سنت و تزکیه ومانند آن تسلط داشته باشد ،نه آنکه بدیهی ترین احکام را ندانند مانند حکم تیمم. و نه اینکه فراگیری سوره بقره یازده سال طول بکشد. و از تزکیه چنان تهی باشد که چهره تاریخ را از خشونتهایش سیاه کرده باشد.
چنین کسی میتوانست دنباله رسالت را به عهده داشته باشید یا امیر غدیر که از پیامبر صلی الله علیه وآله هزار باب علم را فراگرفته که از هر بابی هزار باب دیگر استخراج میشود...
🔹آخرالزمان است. باید بیش از هر زمان دیگری روایات ائمه را بخوانیم.
قم /خنيفرزاده
🔹
🔹
🔹
"قلم رو"
@mkh133
🔺عدم توفیق درک عید فطر و عید قربان❗️
✨امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که امام حسین علیه السلام به وسیله شمشیر مضروب شد و قاتل آن حضرت سبقت گرفت تا سر مقدسش را جدا کند، منادی از طرف خداوند از میانه عرش ندا داد:
ای امتی که بعد از پیامبرتان ظلم و ستم کردید! خداوند شما را برای ادراک روز عید قربان و عید فطر موفق نگرداند!
✨سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم که ناگزیر موفق نشدند و ابداً نیز موفق نخواهند شد تا خون خواه حسین علیه السلام قیام کند.
✍🏻 بیان جناب علامه مجلسی در ذیل روایت: موفق نشدن آنان برای درک عید قربان و عید فطر، چنان که اکثر علماء گفتهاند این است که در اکثر اوقات هلال ماه ذی حجه و ماه رمضان بر آنان اشتباه میشود. یا به علت این است که چون امام بر حق در میان آنان نیست، موفق نمیشوند این دو نماز را به طور کامل بخوانند یا اصل آن را به جا بیاورند، زیرا شرط آن حاضر بودن امام است.
📕بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۱۷و۲۱۸، ح۴۲
📗أمالی صدوق، ص۱۶۸، مجلس۳۲، ح۵
#عید_فطر #عید_قربان
#شرح_حدیث
"قلم رو"
@mkh133
▫️عید، اما غمبار !
🔹امام باقر علیه السلام فرمودند:
ما من عيد للمسلمين أضحى ولا فطر إلا وهو يتجدد فيه لآل محمد حزن.
قلت فلم؟
قال: لأنهم يرون حقهم في يد غيرهم.
یعنی : "هیچ یک از اعیاد مسلمانان ،چه عید قربان باشد و چه فطر ، فرانمیرسد مگر آنکه در آن روز عید ،اندوه ما آل محمد تجدید میشود. "
عرض کردم: چرا؟
فرمودند:
"چون حق خود را در دست دیگران می بینند."
[علل الشرائع: ج2، ص389]
🔹وفتی که خدا در اهمیت ولایت بگوید : "اگر انجام ندهی، انگار هیچ گاه رسالتش را ابلاغ نکرده ای" ، و خودشان هم بفرمایند که اگر مردم همگی پیرو علی می شدند، خدا هرگز جهنم را نمی آفرید" ، و بگویند که مهر ورزیدن به علی، عین ایمان است و بغض ورزیدن به او عین کفر است ، و از این دست تاکیدها به فراوانی در کتابهای شیعیان و سنیان آمده باشد ، و با این حال، مردم به جای آنکه با شتاب و ارادت به خانه های آل محمد روی بیاورند، به عکس، آنها را یک یک بکشند ، و به سوی سقیفه و آل مروان و آل عباس روی کنند، آری، وقتی که چنین شود ، و تا به امروز علیدوستی گناهی باشد که سزایش مرگ است، و.. و.. و.. ، در این حال چه جای عید و شادمانی است؟ چه جای فرح و شادکامی است؟ چه جای تبریک و خوشدلی است؟
عید آن روزی است که خواست خدا تحقق یابد و مردم صادقانه او را بندگی کنند و طبق فرموده اش عمل نمایند و محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین به امر او بر زمین فرمان برانند و روش خدا پرستی را تعلیممان کنند و ما ، بنده باشیم...سرسپرده و دلسپرده ... و در سایه سار نخل تناور ولایت از زلال جاری تطهیر بنوشیم و بندگی کنیم خدا را نه خویش را...
آن گاه ، عید و شادی است، و خدا هم درهای رحمت را میگشاید ...
به امید آن روز ،برای فرج و ظهور دعا کنیم.. به فراوانی و بسیاری دعا کنیم.. واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج...
🔹
🔹
🔹
کانال "قلم رو" :
▫️عضویت:
/channel/mkh133
🔹التماس دعا
تعبیر "التماس دعا" یک خواهش است ؛ خواستنی است التماسی و بااصرار .این خواستن، نباید در شمارِ واژگانِ تعارفیِ نیمه ارادی، که ما در هنگام احوالپرسیها به زبان می آوریمشان قرار بگیرد. باید، آگاهانه و به صورت یک عمل عبادی باشد. باید آگاهانه و جِدی اصطلاحِ مهمِ "التماس دعا" را بگوییم ،و به گاه شنیدنش، مسئولانه بپذیریم. شیعه همیشه دعاگوی دیگران است.
در نماز شب تأکید شده است که چهل مؤمن را دعا کنیم.
دعا برای دیگران را از حضرت زهرا سلام الله علیها بیاموزیم. امام محتبی علیه السلام در خرد سالی نیمه شبی از خواب برخاست ، و دید که مادر به نماز ایستاده، و همۀ همسایگان را یکیک نام میبرد و دعا میکرد. صبح که شد علت را پرسید، مادر فرمود: الجار ثم الدار ؛ اول همسایه بعد خانه.
و معروف و مَثَلِ سائر شد فرمودهاش: الجار ثم الدار.
🔹صحابیِ امام صادق علیه السلام میگفت در مکه در ایام حج فلان دوست وصحابی را دیدم که شاد و سرخوش و خرّمدل راه میرفت. راز اینهمه شادابی را پرسیدم، گفت: چرا شاد نباشم! از امام یاد گرفتهام که اگر برایِ برادرانِ دینیام دعا کنم خدا چندین برابرش را به من میدهد. من هم در کنار کعبه برادرانم را به اصرار و خالصانه دعا کردم، حال شادانم از این توفیق بزرگ.
باری، در واپسین سالها یا ماهها یا_ انشاءالله_ روزهای زمانهایم. در اخر الزمانیم. تیغهای طلاییِ دمیدنِ افتابِ ظهور ،افق را تابان کرده است، بویِ ظهور میاید...در عصر ظهوریم.
زمان را مصادره کنیم. مبادا مصادرهمان کند. از گذر دقیقه ها بهره ببریم برایِ تربیت خویش و تعمیرِ جان.
رها کنیم خود را از بستگی، و فرو بستگی. محض مثال ، حتی بدهیهایی که شاید ما را از یاریِ اماممان باز بدارند... بیایید مشقِ اطاعت کنیم. مشق وفا...
این مهم به همتِ ما بسته است و به دعای مؤمنان. یعنی همدیگر را دعا کنیم که در یاریِ امام زمان علیه السلام موفق شویم. راهِ منتهی به صراط مستقیم پر است از چاه و چاله، پر است از دامچال و سراب.... همدیگر را مبادا دعا نکنیم..
جایِ آن است که این حدیث زیبا را به خاطر بسپاریم
راوی: عبدالله بن جندب را در عرفات دیدم که اشک ریزان دست به دعا برداشته بود. گفتمش:
بهتر از این" وقوفی" ندیده ام
گفت:
والله از امام کاظم علیه السلام شنیدم: هر که برای برادرانِ دینیاش، در نبودِشان دعا کند، خدا میفرماید: صد هزار برابرش گوارایت باد.پس خوش نداشتم صد هزار برابر که تعهد شده است به خاطرِ یک دعا از دستش بدهم، تازه نمیدانم آن یکی اجابت شده است یا خیر. [ الکافی، کتاب الدعا / ص271]
🔹پس : التماس دعای فرج
محمد خنیفرزاده
🔹
🔹
🔹
🔹
"قلم رو"
@mkh133
فرازی زیبا از دعای عرفه
انشاء الله حاجتروا باشید و بزودی زائر کربلا
وعده ما اربعین کربلا
"قلم رو"
@mkh133
💠آفتاب در عرفات
(قسمت دوم)
...عرض كردم: اسم پدر شما چيست؟فرمودند: اسم پدرم "سيد حسن" است.
گفتم: اسم خودتان چيست؟
فرمودند: سيد مهدى.
من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم.
وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم.
پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند،
من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم!
يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص كه اسم مرا میدانستند و فارسى حرف میزدند!
نامشان مهدى(علیه السلام) بود و پسر امامن حسن عسكرى(علیه السلام) بودند...
نشستم و زارزار گريه كردم.
شرطه ها فكر میکردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثيه مرا برده اند، دور من جمع شدند. اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گريه ام شديد شد.
فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضيه را نقل كردم،
او هم براى اهل كاروان جريان را شرح داد و در ميان آنها شورى پيدا شد.
اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خوانديم.
بعد از نماز با آنكه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده اند: »فردا شب من به خيمه شما می آيم؛ زيرا شما به عمويم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل مىشويد
« خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پيدا كرده بودند،
ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقيةاللَّه، روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، بودم.
بالاخره نزديك بود روضه تمام شود كه كاسه صبرم لبريز شد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ناگهان ديدم حضرت ولیعصر(علیه السلام) بيرون خيمه ايستاده اند و به روضه گوش میدهند و گريه میكنند...
خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، ولى ايشان با دست اشاره كردند كه چيزى نگو...
▪️ و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چيزى بگويم. من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقيةاللَّه، روحی فداه، آن طرف خيمه ايستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گريه میكرديم و من قدرت نداشتم كه حتى يك قدم به طرف حضرت ولىعصر(علیه السلام) حركت كنم.
بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشريف بردند....
@mkh133 قلمرو
9 ذی الحجّه
2 ـ شهادت حضرت مسلم و هانی رحمة الله علیهما
در این روز در سال 60 هـ محمّد بن کثیر و پسرش در کوفه به جرم مهمانداری و طرفداری از مسلم بن عقیل علیه السّلام به شهادت رسیدند.
در شب عرفه جناب مسلم بن عقیل علیه السّلام به منزل طوعه رفتند. در روز عرفه سال 60 هـ که چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در کوفه شهید کردند. (3)
← خاندان حضرت مسلم علیه السّلام
نام مبارکش مسلم و پدرش عقیل، و مادرش عَلِیّه، و همسر آن حضرت رقیّه دختر امیر المؤمنین علیه السّلام است. (4)
پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود :
«چشم مؤمنان بر او گریان است، و ملائکه مقرّب الهی بر او درود می فرستند».
سپس رسول خدا صلّی الله علیه و آله گریست تا اینکه اشک های چشم حضرت بر سینه ی مبارکش ریخت، و فرمود :
به خدا شکایت می کنم از آنچه عترتم بعد از من می بینند. (5)
امام حسین علیه السّلام هنگامی که آن حضرت را به سوی کوفه فرستادند، در قسمتی از نامه به اهل کوفه چنین فرمودند :
«برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اطمینان از اهل بیتم را نزد شما فرستادم».
هنگامی که امام حسین علیه السّلام خبر شهادت آن حضرت و هانی را شنید، چند بار فرمود :
«انا لله و انا الیه راجعون».
سپس فرمود :
«خیری در زندگی بعد از آنها نیست».
از جمله وصایای آن حضرت به ابن سعد این بود که کسی را به نزد امام حسین علیه السّلام بفرستد که آن حضرت به سوی کوفه نیاید.
← شهادت و دفن بدن حضرت مسلم علیه السلام
در غربت و مظلومیّت آن حضرت همین بس که از پشت بام ها دسته های نی را آتش می زدند و بر سر آن حضرت می ریختند. همچنین زمانی که چشم ابن زیاد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت امیر المؤمنین و امام حسین علیهما السّلام و عقیل گشود.
در بالای دار الإماره با لب تشنه سر از بدن نازنیش جدا کردند و بدنش را از بالای قصر به پائین انداختند.
بعد از شهادت ریسمان به پای مبارکش بسته و در میان بازار کوفه می کشیدند.
سپس بدن مبارکش را به دار زده و سر مطهّرش را به دمشق فرستادند.
در دفن بدن مطهّر دو نظر است :
یکی اینکه جمعی از قبیله ی هانی آمدند و بدنهای مطهّر مسلم بن عقیل و هانی را دفن کردند. (6)
دیگر اینکه نیمه شب زوجه ی میثم تمّار به همراهی چند نفر از جمله همسر هانی بن عروه، بدن ها را در کنار مسجد اعظم کوفه دفن کردند. (7)
← هانی بن عروه
اما جناب هانی که پدرش عروه است، از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله و از بزرگان و خواص شیعه و مخلصین در محبّت امیر المؤمنین علیه السّلام بود، و در جنگهای صفّین، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود. (8)
جنابِ هانی بزرگِ طایفه مِذحَج بود و در قبیله خود دارای نفوذ فراوانی بود. هنگامی که اهل کوفه عهد و پیمان خود را شکستند و بی وفائی خود را نسبت به اهل بیت علیهم السّلام و مسلم بن عقیل ثابت کردند، جناب هانی بن عروه آن حضرت را پناه داد.
پس از آن محمّد بن اشعث خبیث جناب هانی و عدّه ای از شیعیان را دستگیر کرد.
بعد از شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام و شکستن سر و بینی جناب هانی توسّط ابن زیاد ملعون، آن خبیث دستور داد سر جناب هانی را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا کردند و با طنابی که به پای آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقیل علیه السّلام در بازار کوفه روی زمین کشیدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانی همراه با بدن مسلم دفن شد.
📚 منابع :
3. ارشاد : ج 2، ص 66. و ... .
4. مراقد المعارف : ج 2، ص 307، 316. و ... .
5. امالی صدوق : ص 191. و ... .
6. مراقد المعارف : ج 2، ص 318. فرسان الهیجاء : ج 2، ص 102.
7. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 209 _ 208.
8. مراقد المعارف : ج 2، ص 318، 359، 361. و ... .
"قلم رو"
@mkh133
ما يُزار به مولانا صاحب الزمان صلوات الله وسلامه عليه كلّ يوم بعد صلاة الفجر💚
زیارت امام زمان عج بعد از نماز صبح
ماجرای اولین برخورد مامون ملعون با امام جواد علیه السلام
حجت الاسلام شیخ حسین یوسفی
@Sibtayn
💛 #امام_زمان علیه السلام:
🌍من، یادگار خدا در زمین و جانشین و حجت او بر شما هستم.
📚کمال الدین ص۳۳۱
👆👆👆
لایو سوم، جمعه ۹ تیر
موضوع :
"ما مقصریم"
چرا، چگونه، و چه باید کرد؟
https://www.instagram.com/tv/CuH292ULpqA/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
👆👆👆
*⃣عمرو بن يزيد گويد: به وجود نازنین امام صادق عليه السّلام عرض كردم: من روزى از شما شنيدم كه فرموديد: شيعيان ما همه در بهشتند، هر گناهى كه داشته باشند!
حضرت فرمودند: به تو راست گفتم، به خدا سوگند همهٔ آنها در بهشتند؛
عرض کردم: قربانت گردم! اگر گناهان آنها بسيار و كبيره باشد چه؟
فرمودند: در روز قيامت همۀ شما به شفاعت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) يا وصيّش در بهشت خواهيد بود، ولى من از برزخ براى شما بيم دارم؛
گفتم: برزخ چيست؟
فرمودند: در قبر، از هنگام مرگ تا روز قيامت.
📚الكافی ج۳ ص۲۴۲
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
#تلنگر #حدیث
"قلم رو"
@mkh133
هشت جلسه سخنرانی در موضوع کلی «غدیر»
🔸از مرحوم شیخ مصطفی خبازیان زاده رضوان الله تعالی علیه
۶جلسه با عنوان «غدیر»
۱جلسه با عنوان «حجیت غدیر»
۱جلسه با عنوان «واقعه غدیر - آیه اکمال»
👇👇👇👇👇
🔥#دزدان_غدیر
🏴 امام باقر علیه السلام فرمود؛
امیرالمؤمنین علیه السلام در میان اصحابش در مسجد نشسته بود که یکی از شیعیان حضرت به خدمتش رسید و گفت:
یا امیرالمؤمنین! خدا آگاه است که من او را به ولایت تو میپرستم و تو را در خفا دوست میدارم همانگونه که آشکارا و علنی نیز اظهار میکنم،
و تو را در نهان و آشکار به ولایت و سرپرستی گرفتهام.
✨ امیرالمؤمنین فرمود؛
راست می گویی،
پس خود را برای فقر و محرومیت آماده کن،
زیرا که فقر به سوی شیعیان ما شتابانتر است از سرازیری سیل به پایین دره.
👈پس آن مرد برخاست و در حالی که از گفتهی امیرالمؤمنین اشک شوق میریخت دور شد.
💥در آن هنگام مردی از خوارج همراه با رفیقش نیز در نزدیکی امیرالمؤمنین حاضر بود.
یکی از آنها به دیگری گفت: به خدا که مانند امروز را ندیده بودم که مردی پیشِ او بیاید و بگوید تو را دوست دارم و امیر نیز تصدیقش کند (کسی به دنبال تأیید شدن محبتش باشد)
رفیقش گفت:
چرا بر او عیب می گیری؟ هرگاه کسی به او بگوید که تو را دوست دارم، چاره ای جز تصدیق دارد؟
آیا گمان میکنی من او را دوست دارم؟
رفیقش گفت : نه.
💥 آن خارجی گفت: اکنون بر میخیزم و مانندِ سخنانِ آن مرد به او میگویم و او هم همان جوابها را به من خواهد داد.
رفیقش گفت: همین طور است.
پس آن خارجی برخاست و مثلِ سخنانِ آن شیعه را تکرار کرد.
امیرالمؤمنین مدتی به او نگاه کرد، آنگاه فرمود؛
دروغ می گویی، تو مرا دوست نداری.
مردِ خارجی گریست و گفت: ای امیرالمؤمنین! اینگونه با من برخورد میکنی در حالی که خداوند بر خلاف [آنچه گفتی] آگاه هست؟!
دستت را بده تا بیعت کنم.
💥 امام فرمود؛
بر چه اساسی [با من بیعت می کنی]؟
مرد گفت: بر اساس آنچه که ابوبکر و عمر بدان عمل کردند.
پس امیرالمؤمنین دستش را کشید و فرمود؛
خداوند لعنت کند آن دو نفر را.
گویی تو را می بینم که در ضلالت و گمراهی کشته میشوی،
و ستورانِ عراق صورتت را پایمال میکنند طوری که خویشانت نیز تو را نخواهند شناخت.
👈پس چیزی نگذشت که اهل نهروان بر آن حضرت خروج کردند و آن مرد نیز همراهشان خارج و عاقبت کشته شد.
📚بحارالأنوار(ط-بيروت) ج34ص257
#عیدفطر #آخرالزمان #دعا_برای_فرج #نفرین
▫️نفرین ماندگار
🔹هرساله در ایام حج و ماه مبارک رمضان تفاوت محسوسی در رؤیت هلال دیده میشود. وهابیان به سرکردگی عربستان، که خود را متولی اسلام اموی میداند، یک یا دو روز زودتر از ما شیعیان رؤیت هلال را اعلام میکنند. لذا زودتر از ما روزه میگیرند و عیدفطرشان هم زودتر است. در فصل حج هم غالبا یک روز جلو هستند.
🔹متن روایت: قال الصادق أبو عبد الله جعفر بن محمد (عليهما السلام): لما ضرب الحسين بن علي (عليهما السلام) بالسيف، ثم ابتدر ليقطع رأسه، نادى مناد من قبل رب العزة تبارك وتعالى من بطنان العرش، فقال: ألا أيتها الامة المتحيرة الضالة بعد نبيها، لا وفقكم الله لاضحى ولا فطر. قال: ثم قال أبو عبد الله (عليه السلام): لا جرم والله ما وفقوا ولا يوفقون أبدا حتى يقوم ثائر الحسين (عليه السلام)
اسنادش:
[الكافي 4: 170 / 3، من لا يحضره الفقيه 2: 1144 / 488 و 489، بحار الانوار 45: 217 / 42، و 91: 1344 / 1.]
🔹اعیاد فطر وقربان دو مناسبت مهم دینی اند که اعمال خاصی دارند. محرومیت از این دو به معنای محرومیت از برکات آنهاست.
🔹 و اما چرا چنین شد؟ چرا هیچگاه اعیاد ما با اعیاد اهل سنت هماهنگ نیست و آنها دستکم یک روز زودتر از مایند؟
و اما پاسخ: روزی که خون سیدالشهدا علیه السلام در سرزمین کربلا ریخت، از درونهء عرش ندا شد که: ای امت ستمگر گمراه شده، خداوند شمایان را هرگز به درک هلال عید قربان و فطر موفق مکناد !
امام صادق علیه السلام فرمود: از آن پس ، هرگز موفق نشدند و نخواهند شد تا وقتی که منتقمش قیام کند..
وبدین ترتیب هرساله شاهد تکرار این تفاوتیم و ...
السلام علیک یاابا عبدالله ...
🔹
🔹
🔹
@mkh133 قلمرو
#شرح_حدیث #آموزش_دین #دعا_برای_فرج #عیدفطر #آخرالزمان #لیله_قدر
▫️دو قدم مانده به فجر
🔹قَال مولانا الباقر --علیه السلام--- :
مَا مِنْ يَوْمِ عِيدٍ لِلْمُسْلِمِينَ أَضْحًى وَ لَا فِطْرٍ إِلَّا وَ هُوَ يُجَدِّدُ اللَّهُ لآِلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام فِيهِ حُزْناً.
قَالَ:
قُلْتُ وَ لِمَ ذَلِكَ؟
قال:
" إِنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِي أَيْدِي غَيْرِهِمْ".
[تهذيب الأحكام،ج3، ص 289؛ وسائل الشيعة، ج7، ص 475؛ ملاذ الأخيار، ج5، ص 551؛ ]
🔹امام باقر ---علیه السلام--- فرمودند: «هیچ عیدی، چه قربان و چه فطر، برای مسلمانان پیش نمیآید مگر اینکه غم و اندوه آلمحمد تازه میشود»
راوی پرسید:
---چرا ؟
و آن حضرت پاسخ دادند:
---«چون حق خود را در دست دیگران چپاولشده میبینند.»
🔹آن روز که زمین با نور پروردگارش یکسره اشراق و نور شود، و گسترهء گستردهاش پر از عدالت شود، و انسان تربیت شود و در صراط الهی قرار گیرد و عدالت فراگیر شود، و آن روز که خون سیدالشهدا ---علیه السلام___ ستانده شود و صالحان حاکمان زمین شوند ، و جبت و طاغوت مجازات گردند، عید واقعی را جشن خواهیم گرفت.
اللهم عجل لولیک الفرج.
🔹این جمله را خوب و دقیق بخوانید و دربارهاش بندیشید، که متن حدیثی است از امام سجاد یا امام باقر ---سلام الله علیهما--- [تردید از بنده است] ، و اهمیت عبادی و قدسی شب عید فطر و روزش را بیان میکند. جمله این است: " شب عید فطر در قداست و اهمیت چیزی کمتر از لیله القدر کمتر نیست."
ما درباره لیله القدر و اهمیتش مطالب بسیاری خوانده و شنیدهایم. با مقایسهای ساده به عظمت شب عید فطر پی میبریم . این را گفتم تا به یادتان بیاورم که ما مکلفیم و موظفیم به دعا کردن برای فرج. یعنی برادران و خواهرانم در این شب ضمن خواندن زیارت سیدالشهدا ---علیه السلام--- برای دعای فرج کمر همت ببندیم. فرض کنیم که خواستهء ما به اصرار و پافشاری ما بسته است. پس با سماجت و الحاح از خدا بخواهیم که فرج و ظهور مولا را مقدر کند.. بیائید با تمام توانمان فرج را از خدای مهربان بگیریم.. تا طلوع سپیدهء عدالت و مهر دو قدم بیش نمانده است..
خنیفرزاده
قم
🔹
🔹
🔹
🔹
🔹
"قلم رو"
/channel/mkh133
🍁 یوم الترویه و روز عرفه...
🌱 خروج امام حسین علیه السّلام از مکه...
🎤 مرحوم شیخ محمدباقر علمالهدی
"قلم رو"
@mkh133
«نا امید نباش»
استاد محمد حسین یوسفی
📥 کلیپ صوتی
📥 نسخه با کیفیت: یوتیوب | آپارات
#عرفه #روز_عرفه #توبه #استغفار #شهادت_حضرت_مسلم #امید #گناه #آمرزش
"قلم رو"
@mkh133
💠
آفتاب در عرفات
(قسمت اول)
تا الآن به این فکر کردهاید که روز عرفه،تنها روزی است که همه مردم از محل اقامت آقا امام زمان _عجل الله تعالی فرجه_ باخبر هستند؟
💠حاج محمّدعلی فشندی که یکی از فراد خیر تهران است می گفت:
من از اول جوانی خود را موظف می دانستم که تا حد ممکن گناه نکنم و آن قدر به حجّ بروم تا به محضر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه ) مشرّف شوم، به همین دلیل هر سال با این آرزو به مکه مشرف می شدم. در یکی از این سال ها که عهده دار پذیرائی جمعی از حجّاج هم بودم، شب هشتم ماه ذی حجّه با تمام وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم یک شب قبل از آنکه حُجّاج به عرفات می روند، من برای زوّاری که با من بودند جای بهتری تهیّه کنم.
هنگام عصر در روز هفتم ذالحجه، زمانی که بارهای خود را بر روی زمین گذاشته و در یکی از چادرهای آماده برای استقرار حجاج مستقر شدم، متوجه شدم که به غیر از من کسی در عرفات حضور ندارد. آن شب را به عبادت و مناجات با خدای خویش تا صبح مشغول بودم. تا اینکه در نیمه های شب متوجه حضور سیّد بزرگواری با شال سبز در سر شدم که به در خیمه ام آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت:حاج محمّد علی سلامٌ علیکم! من جواب دادم و از جا برخاستم.
پس از ورود ایشان به خیمه، جمعی از جوان ها مانند خدمتگزار به محضرشان رسیدند،در ابتدا کمی ترسیدم اما پس از اینکه با آن آقا صحبت کردم، محبت عجیبی از او در دلم جاری شد که اعتماد مرا جلب کرد.جوان ها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سیّد داخل خیمه شده بود. او به من رو کرد و فرمود:حاج محمّدعلی خوشا به حالت، خوشا به حالت. گفتم:چرا؟ فرمود:شبی در بیابان عرفات حضور داری که جدّم حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین(ع) هم در اینجا اسکان گزیده بود. گفتم در این شب چه باید بکنیم؟
فرمود:دو رکعت نماز می خوانیم، پس از حمد یازده قل هوالله بخوان. بنابراین برخواسته و با او نماز به جای آوردم. پس از نماز آن آقا یک دعائی خواند، که من از نظر مضامین مانندش را نشنیده بودم، حال خوشی داشت، اشک از دیدگانش جاری بود، سعی کردم که آن دعاء را حفظ کنم، آقا فرمود:این دعاء مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد.
سپس به آن آقا گفتم ببینید من توحیدم خوب است؟ فرمود:بگو من هم به آیات آفاقیه و انفسیّه به وجود خدا استدلال کردم و گفتم:معتقدم که با این دلایل خدایی هست، فرمود:برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است.
سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم، فرمود:اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که به نظر شما الان امام زمان(عج) کجاست؟ حضرت فرمود:الان امام زمان در خیمه است.
سؤال کردم روز عرفه که می گویند حضرت ولیّ عصر (عج) در عرفات است در کجای عرفات هستند، فرمود حدود جبل الرّحمه.
گفتم:اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود:بله او را می بیند، ولی نمی شناسد.
گفتم:آیا فردا شب که شب عرفه است حضرت ولی عصر (عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهّی دارند؟
فرمود:به خیمه شما می آید، زیرا شما فردا شب به عمویم ابوالفضل(ع) متوسل می شوید
در این هنگام آقا به من گفت:حاج محمّدعلی چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم آقا اتفاقاً چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم.
آقا فرمودند:حالا چای با من . و از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دم كرديم، به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چاي هاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند.
من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: غذايى دارى، بخوريم؟
گفتم: بلى نان و پنير هست.
فرمودند: من پنير نمیخورم.
گفتم: ماست هم هست.
فرمودند: بياور،
من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند.
سپس به من فرمودند: حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) میدهم، تو براى پدر من يك عمره به جا بياور.
...
ادامه دارد
یادگار کربلا
یکعمرداغکربلایادشنمیرفت
دلشورههایعمهرایادشنمیرفت
آجرک الله یا بقیه الله🏴
انا عبد الجواد صلوات الله علیه
بنده ام بنده ی ولای توام
عاشق صحن با صفای توام
تو جوادی و من گدای توام
يا جواد الائمه ادركنی
●عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (سلام الله علیه) جَالِساً بِالْمَدِينَةِ وَ كُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَيْنِ أَكْتُبُ عَنْهُ مَا يَسْمَعُ مِنْ أَخِيهِ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ (صلوات الله علیه) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا (صلوات الله علیه) الْمَسْجِدَ- مَسْجِدَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) فَوَثَبَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ (سلام الله علیه) بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَبَّلَ يَدَهُ وَ عَظَّمَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) يَا عَمِّ اجْلِسْ رَحِمَكَ اللَّهُ فَقَالَ يَا سَيِّدِي كَيْفَ أَجْلِسُ وَ أَنْتَ قَائِمٌ فَلَمَّا رَجَعَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ (سلام الله علیه) إِلَى مَجْلِسِهِ جَعَلَ أَصْحَابُهُ يُوَبِّخُونَهُ وَ يَقُولُونَ أَنْتَ عَمُّ أَبِيهِ وَ أَنْتَ تَفْعَلُ بِهِ هَذَا الْفِعْلَ فَقَالَ اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ.
● محمّد بن حسن بن عمار می گوید: در مدینه خدمت علی بن جعفر بن محمّد (پسر امام صادق صلوات الله علیه) نشسته بودم و دو سال بود که شاگردش بودم و هر چه از برادرش موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) حدیث شنیده بود می فرمود و من می نوشتم. ناگاه ابو جعفر محمّد بن علی (پسر امام رضا صلوات الله علیه) بر او وارد شد. وارد مسجد پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) شد. علی بن جعفر (سلام الله علیه) بدون کفش و رداء، پای برهنه از جا پرید و دست او را بوسید و بسیار تعظیم کرد. حضرت جواد (صلوات الله علیه) به او فرمود: بنشین عمو جان! خدا تو را رحمت کند. عرض کرد: آقای من! چطور بنشینم با اینکه شما ایستاده هستید؟!
وقتی علی بن جعفر (سلام الله علیه) به مجلس خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کردند و می گفتند تو عموی پدر او هستی! این چنین نسبت به او این کار را می کنی؟ فرمود: ساکت باشید! و دست به ریش خود گرفت و فرمود: وقتی خداوند عز و جل مرا با این ریش شایسته (مقام امامت) نداند و این جوان را شایسته دانست و او را به این مقامی که دارد رساند، من منکر فضیلت او شوم؟ به خدا پناه می برم از آنچه شما می گویید، بلکه من بنده (غلام) او هستم.
الكافي- ط الاسلامية جلد 1 صفحه 322
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 50 صفحه 36
الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، المشيخة، ص: 340
عمدة الطّالب في أنساب آل أبي طالب ص241 و 242
یا کرم و یا جواد عبد تو هستم
حضرت باب الجواد عبد تو هستم
◾️سفارش إمام جواد علیهالسلام به یک روضهخوان:
«هم برای من روضه بخوان؛ هم برای پدرم»
شخصی به نام ابوطالب قمی گوید:
برای إمام جواد علیهالسّلام نامه نوشتم که اجازه میفرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام مرثیهسرایی کنم؟
🔻إمام جواد علیهالسلام در جواب نامه به من نوشتند:
▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم.
📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰
(نیز: نسخه مشهد، تحقیق مصطفوی، ج۱ ، ص۵۶۸)
@mkh133 قلمرو
🔹
هر شخص
اگر قدمی ولو کوچک
در راه یادگیری حدیث بردارد
حتی اگر بخواهد
یک روایت یا یک کلمه بیاموزد
فرشتگان که مأمورین از طرف خداوند هستند
آنها که تمام رفت و آمدشان
بدستور خود خداوند است
آنها وظیفه دارند
تویِ طالب علم را
همراهی کنند
نه یکی از آنها
بلکه هفتاد هزار فرشته
نه فقط صرف همراهی
برای تو طلب آمرزش
از خداوند میکنند
آمرزش خواهی کسانی
که از خطا دور و مقرب درگاه خداوند هستند.
🔸🔸🔸🔸
الأمالی للشیخ الطوسی: الْمُفِیدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْحَلَّالِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ زُفَرَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَشْرَسَ الْخُرَاسَانِیِّ عَنْ أَیُّوبَ السِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَبِی قِلَابَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ
یَطْلُبُ عِلْماً
شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ
یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ.
📚بحارالانوار، کتاب العلم، باب فضل العلم، ح۲۱
#ضرورت_علم
@hp_pakdel نقل از
🔹
@ mkh133