تصور کنید یک آدم عجیبوغریب خیلی پولدار (و البته خسته) به شما پیشنهاد بدهد ۱۰ میلیون دلار بگیرید و رولت روسی بازی کنید، یعنی یک تپانچه ششلول، که فقط یک تیر داشته باشد روی شقیقهتان بگذارد و ماشه را بکشد. هر وقوعی یک تاریخ محسوب می شود که جمعاً میشود شش تاریخ ممکن با احتمال رخدادن برابر. پنج مورد از این شش تاریخ به ثروت ختم میشود و یکی از آنها به یک داده آماری یعنی مرگ به علت خجالتآور.
مردم فقط نمود خارجی ثروت آنها را می بینند، بدون آنکه حتی کوچکترین اطلاعی راجع به منبع تولید آن داشته باشند. بنابر این، اگر یک آدم ۲۵ساله این بازی را مثلاً سالی یک بار انجام دهد، احتمال رسیدن او به تولد پنجاهسالگیاش بسیار کم میشود؛ ولی اگر تعداد بازیکنان زیاد باشد؛ مثلاً هزار آدم ۲۵ساله این بازی را انجام دهند، میشود انتظار داشت تعداد افرادی که جان سالم به در میبرند و ثروتمند میشوند به انگشتان یکدست برسد (و عده زیادی هم به سینه قبرستان بروند). حالا نظریه غیرعادی من راجع به حسابداری جایگزین را درک میکنید: ۱۰ میلیوندلاری که با بازی رولت روسی به دست میآید و ۱۰ میلیوندلاری که یک دندانپزشک ماهر و زحمتکش به دست می آورد ارزش یکسانی ندارند. هرچند میزانشان با هم برابر است و با آنها میشود کالاهای یکسانی خرید؛ اما یکی بیش از دیگری به رخدادهای تصادفی وابسته است. از نظر یک حسابدار هر دوی آنها یکساناند. ولی من ته دلم این دو را به لحاظ کیفی یکسان نمیدانم.
واقعیت از رولت روسی خبیثتر است. اول: گلوله کشندهاش را در مقایسه با رولت روسی کمتر شلیک میکند. مثل تپانچهای که بهجای ششلول، صدها و حتی هزارها لول داشته باشد. پس از دهها بار امتحانکردن، با بی حسی ناشی از احساس امنیتی کاذب فراموش میکند که گلولهای وجود دارد. همچنین به موضوعی مربوط است که تحقیر تاریخ نامیده میشود؛ چنانکه قماربازان، سرمایه گذاران و تصمیمگیران تصور میکنند رخدادهایی که برای دیگران اتفاق میافتد سراغ آنها نخواهد آمد.
دوم: برخلاف بازی روشن و دقیقی مثل رولت روسی، که برای هر آدمی که تقسیم بر شش و ضرب در آن را بلد باشد مخاطراتش مشهود است، آدم نمیتواند لوله تفنگ واقعیت را ببیند. مولدهای آن بهندرت برای چشم غیرمسلح آشکار است. بنابراین آدم ممکن است ندانسته رولت روسی بازی کند و آن را "کمخطر" تلقی کند.
Www.meyarco.ir
در مطالعه ای پس از آن یکی از این دو گروه را مدام در معرض گزارشهای خبری در مورد شرکت قرار دادند، درحالیکه به گروه دیگر هیچ خبری نمیرسید. آزمایش مشابهی با حضور دو گروه دیگر انجام گرفت، اگرچه سهام شرکت این آزمایش در مقایسه با سهام شرکت قبلی، در معرض نوسانات شدید قیمتی بود. نتایج جالب بود: عملکرد سرمایهگذارانی که هیچ خبری دریافت نکرده بودند بهتر از عملکرد آنهایی بود که جریانی مدام از اطلاعات بد خوب دریافت کرده بودند. در واقع، میان سرمایهگذارانی که سهام پر نوسانتر را معامله میکردند، آنهایی که در بیخبری کار را پیش میبردند دوبرابر بیشتر از افرادی که تحتتأثیر رسانهها بودند سود کردند.
شما ممکن است مستعد متابعت از رفتار گله ای در بورس باشید اگر...
●دائماً درگیر تصمیمات سرمایهگذاری هستید.
●در شرکتهای جذاب یا در سایر سرمایه گذاریهای پرطرفدار سرمایهگذاری میکنید.
●سرمایهگذاریهایتان را به این دلیل که محبوبیتشان را ناگهان از دست دادهاند میفروشید، نه به دلیل اینکه نظرتان دربارهشان به دلایلی تغییر کرده است.
●احتمالاً وقتی قیمت سهام بالا میرود می خرید و وقتی قیمت سهام پایین میآید می فروشید.
● درباره سرمایهگذاری و هزینه کرد صرفاً بر اساس نظرهای دوستان همکاران و مشاوران مالیتان تصمیم میگیرید.
Www.meyarco.ir
مردم اغلب در محیطهای اجتماعی از من می پرسند آیا آن روز معاملههایم پرسود بودهاند یا نه. اگر پدرم آنجا بود، معمولاً این آدمها را با این جواب از سؤالشان منصرف میکرد که "هرگز از کسی نپرس اهل اسپارت هست یا نیست؛ چون اگر بود خودش این واقعیت مهم را به تو میگفت. اگر هم نبود، با این سؤال احساساتش را جریحهدار کردهای". با همین منطق هرگز از یک معامله گر نپرسید روز پرسودی داشته یا نداشته، چون بهسادگی میشود این موضوع را از حرکات و رفتارش فهمید. افرادی که در این حرفه فعالیت می کنند راحت تشخیص میدهند فلان معاملهگر سود کرده یا ضرر. معاملهگران ارشد بهراحتی میتوانند کارمندی را که ضعیف عمل کرده شناسایی کنند.
با اینکه بهندرت میشود از چهرههایشان چیزی فهمید، چون همه مردم آگاهانه تلاش میکنند تسلط بیشتری روی حالات چهرهشان داشته باشند، ولی از نحوه حرفزدنشان از شیوه تلفن دستگرفتن و تردید در رفتار هایشان، میشود حال واقعیشان را فهمید.
یکبار رانندهتاکسی در شیکاگو برایم توضیح داد که میتواند بگوید معاملهگری که از برابر ساختمان معاملات شیکاگو، سوار کرده است سود کرده یا ضرر. میگفت: "وقتی سود می کنند همشون باد میکنند." برایم شگفتآور (و عجیب) بود که به این سرعت تشخیص میداد.
Www.meyarco.ir
اینکه هزینههای کوچک یا خسارتهای جزئی را بارها طی دورهای طولانی، متحمل شویم کمنر مورد توجه است؛ همچو اتفاقی کم پیش نمیآید. در زندگی روزمره میتوانید به آن اثر استارباکس بگویید: مردم معمولاً وقتی حساب و کتاب میکنند و دستشان میآید بیش از ۱۰۰۰ دلار در سال را خرج قهوه صبحشان کردهاند شگفتزده میشوند. در امور مالی شخصی، این اشتباه اغلب (و مشخصاً) در عملکرد سرمایهگذارانی دیده میشود که دائماً سهام یا اوراققرضه معامله میکنند: سود ناخالص آنها اغلب با کمیسیون و کارمزدهایی که در هر معامله متحمل میشوند تحلیل میرود. گرچه این هزینههای معاملاتی بهظاهر کوچکاند، سود را از بین میبرند.
Www.meyarco.ir
این درست است که برخی از صندوقها بهتر از همتایان خود و در گذر زمان، بهطورکلی، بهتر از باقی بازار عمل میکنند چرا که مدیران آنها مهارتهای سرمایهگذاری بالاتری دارند، اما این هم درست است که هیچ فرمولی که راه به شناسایی این مدیران برجسته بدهد در کار نیست (این مدیران گونهای بهواقع نادرند: طی دورههایی یک یا چند دههای، تقریباً سه چهارم از تمام صندوقهای سهامی بازار عملکردی کمتر از انتظار خواهند داشت). مهمتر آن که این هم درست است که عملکرد گذشته را، دستکم در کوتاهمدت، نمیتوان نشانهای از آن حساب کرد که مدیریت صندوق در کف باکفایت مدیری با توانایی بالاتر از متوسط است. حتی مدیران بد صندوق هم، به ضرب و زور شانس، چند سال متوالی را "شیر میآورند"، یعنی توالیهای طولانی از موفقیت در سرمایهگذاری به بار خواهند آورد که در آنها شانس بهاندازه مهارت دخیل است. ونر دی بونت، استاد مالی دانشگاه ویسکانسین برآورد کرده است که بیش از ۱۰ درصد از صندوق های سرمایهگذاری مشترک سهامی، فقط از سر شانس، احتمالاً ۳ سال متوالی بهتر از میانگین عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری سهامی عمل میکنند.
در بعضی از نقاط ایالات متحد، مردم این موضوع را با جملهای قصار شرح میدهند: سنجاب کور هم بالاخره یکی دو بلوط گیر میآورد. مدیر افتضاح صندوق هم بالاخره چند سرمایهگذاری هوشمندانهای انجام خواهد داد. بااینحال، این مفاهیم باید برای سرمایهگذاری تکاندهنده باشد، یعنی حتی رکوردی درستوحسابی در عملکرد بالاتر از حد متوسط هم شاید صرفاً توالی ۲ یا ۳ سال نتیجه محشر را انعکاس بدهد که محصول نه فراست در سرمایهگذاری، که خوششانسی باشد.
Www.meyarco.ir
در بورس تهران نقش دولت بسیار پر رنگ است. به عنوان سهامداردر بازار سهام، سیاست گذار در بازار پول ، در بازار ارز و یا قیمت گذار در بازارهای کالایی دولت نقش وافری دارد. در این شرایط تغییر سیاستهای دولت درباره مولفههای مورد اشاره ( ارز ، نرخ بهره ، قیمت گذاری کالاها و یا بودجه دولت و ...) می تواند تلاطم در بازار ایجاد کند و یا بازار را با شرایط بهتری همراه سازد. همانند رخدادهای تغییر نرخ خوراک صنایع در ماههای اخیر و بازگشت به فرمول سال ۹۴ در روز جاری. در این شرایط تحلیل ، ارزیابی و پیش بینی بازار سهام در واقع به معنای پیش بینی رفتار های اقتصادی دولت بوده که امری دشوار می نمایاند !
Www.meyarco.ir
استانداردهای FATF در مبارزه با پولشویی را پذیرفتهایم
https://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/1404073-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%BE%D9%88%D9%84%D8%B4%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%85
چند ماه قبل از مرگ رونالد رید، مرد دیگری به نام ریچارد هم در صدر خبرها بود.
زندگی ریچارد فاسکون عکس زندگی رونالد رید بود. او که مدیر اجرایی مؤسسه مریل لینچ بود و مدرک مدیریت ارشد کسبوکار از دانشگاه هاروارد داشت، آن قدر در امور مالی موفق بود که در دهه پنجم زندگیاش بازنشسته شد. دیوید کومانسکی، مدیرعامل سابق مریل، "دانش تجاری، مهارتهای رهبری، قضاوت صحیح و یکپارچگی شخصی ریچارد فاسکون" را تحسین میکرد. مجله بازرگانی کرین زمانی او را در فهرست چهل تاجر موفق کمتر از چهل سال قرار داده بود. ریچارد فاسکون در میانه دهه اول ۲۰۰۰، برای نوسازی خانهای به مساحت ۵۵۰۰ مترمربع در کنتیکت گرینویچ که هزینه نگهداری آن بیش از نود هزار دلار در ماه بود، وام سنگینی گرفت. سپس بحران مالی سال ۲۰۰۸ ۲۰۰ رخ داد. این بحران تقریباً به همه ضرر مالی زد. اما ظاهراً فاکسون را کاملاً نابود کرد. بدهی زیاد و داراییهای غیرنقدی باعث ورشکستگی او شد. او در سال ۲۰۰۸ به قاضی گفت: "من در حال حاضر هیچ درآمدی ندارم". ابتدا خانة او در پالم بیچ مصادره شد. در سال ۲۰۱۴ نوبت به عمارت گرینویچ رسید. پنج ماه قبل از این که رونالد رید ثروتش را به خیریه بسپارد، خانه ریچارد فاسکون در حراجی فروخته شد، آن هم ۷۵ درصد کمتر از قیمتی که شرکت بیمه برآورد کرده بود.
رونالد رید صبور بود. اما ریچارد فاسکون حریص بود و این تمام چیزی است که برای برداشتن شکاف عظیم تحصیلات و تجربه بین این دو شخص لازم بود. درس این ماجرا این نیست که بیشتر شبیه رونالد و کمتر شبیه ریچارد باشیم، اگرچه توصیه بدی هم نیست.
نکته جالب در این داستان این است که آنها چقدر در امور مالی با یکدیگر متفاوت بودند.
Www.meyarco.ir
کاملاً منطقی است که در تلاش برای حلکردن معضل تصمیمگیری از راهنمایی دیگران بهره بگیریم. اما اغلب حتی نمیدانیم کدام یک از راهحلهای ارائه شده را پیش بگیریم و در کل نمیدانیم چطور به کارشان ببندیم. این مسئله بهخصوص در سرمایهگذاری صادق است. ترنس ادین و بردباربر ، در برخی از مطالعات اخیرشان بررسی کردهاند چگونه سرمایه گذاران تصمیمات سرمایهگذاری پیچیده را حلوفصل میکنند. در اصل اودین و باربر نشان میدهند سرمایهگذار معمولی آگاهانه یا ناآگاهانه میکوشد کل آن فرایند را با تمرکز بر چیزی که این دو گزینههای "بارز" نامیدهاند ساده کند یعنی با تمرکز بر سهمهای توی چشم تر، در مقایسه با سایر سهمهای بازار: معمولاً به دلیل آنکه سهام قدرتمند (یا ضعیف) روز قبل بازار بودهاند یا به دلیل اینکه پر معامله بودهاند یا اسمشان توی اخبار آمده است.
اما متأسفانه وقتی پای سرمایهگذاری در میان باشد علاوه بر سادهبودن گمراهکننده هم هست. در بیشتر مواقع، اطلاعات "بارز" ابداً با ربط نیستند. به همین دلیل واقعاً بر این باوریم سرمایهگذارانی که زیادی به اخبار و گزارشهای مالی مشغول میشوند، احتمالاً وضعیت بدتری از وضعیت آنهایی دارند که اخبار شرکتها را نادیده میگیرند.
Www.meyarco.ir
مثالی جذاب از لنگراندازی را، که ممکن است آثار سودمند یا زیانآور بر مصرفکننده داشته باشد، چند سال پیش، یوری سیمسون و جورج لونشتاین دو اقتصاددان رفتاری نشان دادند. این دو، در پژوهش خود دریافتند مردم، به هنگام ورود به بازار املاک و مستغلات جدید، بهندرت میتوانند لنگر قیمتهای بازار قبلی را از ذهنشان به در کنند: آنهایی که بهتازگی از شهرهای گرانتر آمده بودند، در مقایسه با تازهواردان سر رسیده از شهرهای ارزانتر آپارتمانهایشان را به قیمت بالاتری اجاره کرده بودند و این پدیده ربط چندانی هم به ثروت شخصی آنها، مالیاتی که می پرداختند، یا همچو چیزهایی نداشت؛ بنابر این، افرادی که شهرهای گرانقیمت را به مقصد شهرهای ارزان ترک کرده بودند به خریدن خانههایی که بزرگتر از خانهشان در شهر قبلی بود (یا در آنجا توان مالی خریدش را داشتند) تمایل نشان دادند، حالآنکه افراد آمده از مناطق ارزانتر به شهرهای گرانتر تمایلی نداشتند نظرشان را در مورد ارزش خانه تغییر بدهند و در نتیجه، سر از خانههای کوچکتر درآوردند. چگونه میشود در برابر این اثر لنگراندازی مقاومت کرد؟ وقتی که به شهری جدید نقلمکان میکنید، قبل از اینکه خانهای بخرید، جایی را یکساله اجاره کنید. اینطوری لنگر قدیمی را از ذهن به در میکنید و با محیط جدید سازگار میشوید.
Www.meyarco.ir
تحتتأثیر موفقیت کوتاهمدت قرار نگیرید. دلایل بسیاری هست برای اینکه چرا نباید پی سرمایهگذاری معرکه سال گذشته بدوییم، چه صندوق مشترک سهامی باشد، چه سهامی عالی که یک شرکت کارگزاری بهخصوص رویش دست گذاشته است. اما مهمترین دلیلاین است که اصلاً ممکن نیست تشخیص بدهیم آیا عملکرد سال گذاشته آن دارایی اساساً معنادار بوده یا صرفاً نتیجه شانس بوده است. در واقع، حتی یک رکورد ۱۰ساله در عملکرد بالاتر از حد متوسط ممکن است چیزی بیش از یک یا دو سال موفقیت تصادفی در میانه نتایج بیارزش را انعکاس ندهد. بنابراین، هنگامی که سرمایهگذاریهایی نظیر سرمایهگذاری در صندوقهای مشترک سهامی یا بیمه عمر مستمری متغیر را ارزیابی میکنید، از نتایج نظرگیر یک یا دو سال زیاد خوشحال نشوید. حتی هنگام بررسی عملکرد بلندمدت، به نتایج سالبهسال کاملاً دقت کنید. حداقل تا حدی دوست داریم باور کنیم در موفقیتی که ۱۰ سال استمرار داشته شانس نقش کمتری داشته تا مهارت. اما مراقب باشید: افرادی که عامل آن ۱۰ سال موفقیت بودهاند شاید دیگر مدیر صندوق نباشند. از آنجایی که عملکرد سرمایهگذاریها خیلی بیشتر از آنکه فکرش را بکنید به شانس وابسته است باید میانگینها را مدنظر داشته باشید.
بهعبارتدیگر، بسیاری از مردم احتمال آن را که مدیر صندوقی بهتر از همتایانش یا کلاً بهتر از متوسط بازار سهام عمل کند ، دست بالا میگیرند. اینطور نیست که چنین سبد گردان های فوقالعاده یا متخصصان اوراق قرضهای وجود نداشته باشند موضوع این است که احتمال اینکه شما بتوانید شناسایی کنید کم است. امیدواریم آنقدر برایتان روشن شده باشد که حالا متوجه بشوید برای چه اعداد حاکی از عملکرد، که غالباً بهمنظور تبلیغ و ارزیابی صندوقها ازشان بهره برده میشود، بیشتر از آنچه فکرش را بکنید نتیجه احتمالاتاند. خوش به حالتان اگر بتوانید مدیر صندوقی پیدا کنید که عملکرد بالاتر از حد متوسط داشته باشد.
Www.meyarco.ir
جیل و جان خواهر و برادری هستند که دوقلو و ۲۱ساله که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند. جیل، بلافاصله پس از ورود به دنیای کار ۵۰ دلار در صندوقی سرمایهگذاری میکند و تا ۸ سال بعد نیز همینطور ادامه میدهد تا ازدواج میکند و به پول نیازمندتر میشود و دیگر سرمایهگذاری را میگذارد کنار. جان که درست بعد از فارغالتحصیلی با دوست دوران کالجش ازدواج کرده، تا بیست و نهسالگی سرمایهگذاری را شروع نمیکند. اما از آن به بعد او هم ماهانه ۵۰ دلار در همان صندوق پسانداز میکند و این را ۳۷ سال ادامه میدهد تا اینکه در ۶۵ سالگی بازنشسته میشود. در مجموع، جان ۲۲۲۰۰ دلار سرمایهگذاری کرده درحالیکه جیل فقط ۴۸۰۰ دلار . حال سوال اینست که در ۶۵ سالگی با فرض بازده متوسط سالانه ۱۰ درصد صندوق کدامشان پول بیشتری دارد؟
پاسخ بهظاهر درست تقریباً همیشه اشتباه است. در این مورد جیل بازنشست پول بیشتری دریافت میکند: ۲۵۶۶۵۰ دلار در برابر ۲۱۷۸۳۰ هزار دلار برادرش جان. البته دلیل آن است که جان هیچوقت نتوانسته ۸ سال اضافهتری را که در آن پول جیل درحالرشد بود و خود او داشت به امور دیگر رسیدگی میکرد جبران کند. من در گذر سالها، این قصه را برای صدها نفر تعریف کرده ام و عموم مخاطبان پاسخ اشتباه دادند، به چند دلیل، از جمله ناتوانی در درک مزایای مرکب شدن سود در گذر زمان (نوعی تصویر آینهای از آثار زیانبار تورم در گذر زمان). ولی به عقیده ما عامل مؤثر دیگر تمایل به تمرکز بیشتر بر اعداد بزرگ و دادن وزن کمتر به ارقام کوچکتر است. این است که در نظر اغلب مردم ۸ سال دستاورد جیل در برابر ۳۷ سال سرمایهگذاری جان رنگ میبازد.
Www.meyarco.ir
حواستان به هزینههای فرصت در سرمایه گذاری باشد. جیسون تسوایگ، همکار سابقم در نشریه پول و نویسنده حوزه امور مالی، علاقهمند است به مردم یادآوری کند اگر کسی ۱۵ سال پیش در یک صندوق سهامی افتضاح هم سرمایهگذاری کرده باشد و البته آن را نگه هم داشته باشد احتمالاً امروز وضع مالیاش بهتر از فردی است که این کار را نکرده باشد. نکته موردنظر ما این است: حتی اگر تصمیم مالی بیعیب نباشد (که غالباً هم نیست) باز شاید در موقعیت بهتری از آنکه دست روی دست بگذارید قرارتان بدهد. وقتی به تصمیمی پولی فکر میکنید، توجهتان به آنچه دارید بیش از حد است و به آنچه ممکن است در آینده داشته باشید بسیار کم است.
تنظیماتتان را به حالت پرواز خودکار تغییر دهید. بهجای سلسلهای بیانتها از تصمیمها در مورد زمان مناسب سرمایهگذاری، از روش میانگینگیری به دلار ثابت استفاده کنید. این کار استراتژیای است شامل سرمایهگذاری مقادیر مشخص، در فواصل زمان منظم، در سهام، اوراققرضه یا صندوق سرمایهگذاری بدون در نظر گرفتن آنکه آیا بازارها در حال صعودند یا در حال ریزش هستند ، می باشد. به این طریق وقتی قیمت سرمایهگذاری بالاست، سهام کمتری میخرید و وقتی قیمت آن پایین است، سهام بیشتری میخرید.
Www.meyarco.ir