آدمها میمیرند سکته میکنند یا زیر ماشین میروند، گاهی حتی کسی عمداً از بالای صخرهای پرتشان میکند پایین. اینها البته مهم است ولی مهمتر همان نبودن آنهاست.
بعد دیگر جای خالیشان میماند روی بالش حتی روی صندلی که آدم بعد از مردنشان خریده است.
آن وقت است که آدم حسابی گریهاش میگیرد. بیشتر برای خودش که چرا باید این چیزها را تحمل کند ...
#هوشنگ_گلشیری
@Manotoooo
حرف زدن،
هیچگاه باری از قلبم نمیکاهد؛
تنها سکوت جهان درونم را بر هم میزند
و غمهای خفتهام را بیدار میکند.
اندوه من شخصیتر از آن است که
کسی بتواند آن را از من بگیرد...
@Manotoooo
تنها خداست که میداند
بهترین در زندگیتان چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم.
شادی نوروز بر شما جاودانه باد...
رویش سبز بهار بر شما مبارک🌱🌸
@Manotoooo
خوب یا بد هرچه که بود گذشت!
اسفند، رخت سفر بسته
دلواپسیها را کنار بزنید
شکوفههای عشق را، وصله بزنید به چینهای دامن روزگار که وقتی میچرخد، در دنیایتان، عشق بروید و لبریز از عطر عاشقی شود!
نگاهتان را گره بزنید به هرچیزی که حالتان را خوب میکند
همهچیز برای زندگی کردن مهیاست
اسفند دود کنید...
بهار، پشت در، منتظر ماست...
@Manotoooo
"بالغانه" جلو بردن ارتباطها واقعاً مقولهی پیچیدهایه. اینکه تو در عین صراحت، محبت داشته باشی؛ در عین محبت، جدیت داشته باشی و در عین جدیت، صمیمیت رو حفظ کنی.
نه بذاری محبت ارتباطاتت رو لوس کنه و نه بذاری صراحت ارتباط رو تلخ و بدون انعطاف کنه.
کلاً برقراری ارتباط با آدمیزاد سخته.
@Manotoooo
یک خرده آرامش،
یک خرده اطمینان،
چیزی که آدم بتواند به آن تکیه کند
برای آنکه در این باقیماندهی عمر زیاد بدبخت نباشد.
#روژه_مارتن_دوگار
@Manotoooo
همهچیز در گریز است.
آدمها، فصلها، ابرها، همه شتابانند
و این شط بهظاهر کُندحرکت
که هرگز باز نمیایستد،
پیوسته تو را با خود میبرد...
#دینو_بوتزاتی
@Manotoooo
ما شکیبا بودیم.
و این است آن کلامی که ما را به تمامی
وصف می تواند کرد...
#احمد_شاملو
@Manotoooo
به دیدارم بشتاب!
این شکوفهها به همان سرعتی که میشکفند
فرو میریزند.
هستیِ این جهان
به پایداریِ شبنم میماند بر گلبرگ...
#ایزومی_شیکیبو
@Manotoooo
شبیه به
تابش قاطعانهی خورشید
روی یخ، برف، تاریکی، سرما
بعضیها میآیند
که نور شوند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Manotoooo
متوجه شدم که اصلا نمیدانم آدم ناامیدی هستم یا امیدوار. معنیش این نیست که ناامید هستم، بلکه فقط به این پرسش فکر نمیکنم که آیا ناامید هستم یا امیدوار؟ امیدوارم؟ به چی؟ ناامیدم؟ دقیقا از چی ؟
#معین_دهاز
@Manotoooo
زندگی یک جور بلاتکلیفی ست که مدام انسان را با ترفندهای مختلف به دلخوشی های موقتی که بوی نجات می دهند، امیدوار می کند.
#مصطفی_طلوعی
@Manotoooo
روزها و شبها مثل کلیشههایی که قبلاً تهیه شده باشد میگذرد
بسیار گند، بسیار احمقانه!
-نامه صادق هدایت به حسن شهید نورایی،
۱۴ فروردین ۱۳۲۸
@Manotoooo
قسمت غم انگیز تنهایی، "بی پناهی" است.
این که یک شب، یک روز، یک جایی دلت بخواهد از همه دردهای دنیا پناه ببری به آغوشی، نوازشی، گفتگویی، درست می شودی، بوسه ای، حضوری، دیداری....
و هیچکس هیچ جای جهانت نباشد. بار دنیا و آدمهایش بیفتد روی شانه های نحیفت، به هر طرف که نگاه کنی آیه های عذاب به سمتت دوان باشد، پناه همه باشی به قدر بضاعت دلت ، عالم و آدم را مراقبت کنی و کسی نباشد که اگر بارت را از شانه ات بر نمی دارد، لااقل به آزار کلام جانت را نفرساید.
در دنیای آدمهای تنها، سایه ای نیست برای خنک شدن. همیشه ظهر داغ مرداد است، وسط کویر خشکی که مارهای غاشیه دارد. عادت می کنیم به سوختن، و کم کم تمام می شویم، بی این که یاد گرفته باشیم آسودن در امن دلبرانه یار چه معنا دارد...
@Manotoooo
حالِ نیکو، فالِ نیکو، سهم هر روز شما
شاد و پیروز و مبارک باد نوروز شما...
@Manotoooo
اسفند را دوست دارم، انگار تمام آدمها تا مدتی غصههاشان را از یاد بردهاند و هرکس به طریقی دلخوشی و دلیلی پیدا کرده برای شاد بودن، انگاری همه مسیری یافتهاند که به یک اتفاق خوب ختم خواهد شد.
حوالی بهار جان میدهد از خانه بزنی بیرون و این هوای بینظیر را نفس بکشی و آدمهای سبزه و سماق و آینه به دست را ببینی که برای رسیدن به خانههاشان ذوق دارند و هرکس به قدر توانش دلخوشیای به دست گرفته و خیابان و شهر را قشنگتر کرده.
جان میدهد بزنی بیرون و بوی کفش و لباس نو، تو را پرت کند به اسفندهای کودکی، به ذوقِ بیحدی که برای رسیدن عید داشتی. به لباسهای نویی که هر ساعت بهشان سر میزدی و قشنگترین قسمتِ جهانِ تو بودند و اصلا تصور میکردی عید را آفریدهاند که بچهها در آن لباس نو بپوشند و از خوشحالی بالا و پایین بپرند و عیدی بگیرند و محکم در آغوش گرفته و دوست داشته شوند و خوشحال باشند.
قشنگیش به همان بود؛ به اینکه ندانیم اندوه بشر تمامی ندارد و فکر کنیم که بهار، تمام زخمها را ترمیم میکند، تمام حفرههای خالی را میبندد و تمام درهای بسته را باز میکند.
قشنگیش به همان بود که بزرگترین اندوهمان، خاکی شدنِ کفش و چروک شدن لباسهای عیدمان باشد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Manotoooo
صبور، مثل درختی كه در آتش میسوزد
و توان گريختن ندارد
حيرت زده چون گوزنی؛
كه شاخهای بلند در شاخه گرفتارش کردهاند.
همه اين روزها چنینیم...
#شمس_لنگرودی
@Manotoooo
اما از یک سنی به بعد عمیقا حریص میشوی به اینکه زمانت را پای هر معادلهی اشتباهی نبازی. انگار تازه سُکّان کشتیِ جهانت را که مدتها رها کردهبودی و بیهدف در دل دریای زندگی سرگردان بوده را به دست بگیری و تازه فهمیده باشی که این کشتی -بیهدف یا هدفمند- به زودی فرسوده میشود و تازه دلت خواسته تا کشتیت سرپاست، تمام اقیانوس و تک تک جزایر نادیدهی اطراف را ببینی و یک لحظه را هم هدر نکنی.
از یک سنی به بعد، دفتر خیلی رابطهها و رفتارها را میبندی و به خیلی احساسات چیره میشوی و منطق را مینشانی روی نزدیکترین صندلی به خودت...
از یک سنی به بعد حس میکنی تا نیمهی بازی را گند زدهای و دلت میخواهد نیمهی باقیمانده را واقعا جبران کنی و سخت میدوی و سخت میجنگی و به خودت حسابی سخت میگیری...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Manotoooo
زندگی بیمعنی است؛ بد طراحی شدهاست. آدمی یا ناشاد است و رنج میبرد؛ یا خوشبخت است و میترسد همه چیز به پایان برسد...
@Manotoooo
اشکال کار در این است که انسان هنگامی که خوشبخت است به آن وقوف ندارد، تنها پس از آنکه دوران خوشبختی سپری شد، ناگاه چه بسا با حیرت و اعجاب به واقعیت پی میبرد و متوجه میشود که تا چه حد خوشبخت بوده است...
#نیکوس_کازانتزاکیس
@Manotoooo
ما خشم و فریاد آدمها را دیدیم و چیزی که باعث این برونریزی و استیصال شدهبود را نه! ما رفتارهای لبریزِ تنش و بیزاریِ آنان را دیدیم و چیزی که آنان را به سرحد این بیزاری و جنون رساندهبود، نه!
ما واکنش را دیدیم و قضاوت کردیم و هرگز دنبال کنش عظیم و دیوانهکنندهای در جهان یک انسان درمانده نگشتیم، دنبال اتفاقات و ناملایمتیهای فراتر از آستانهی تحملی که یک انسان را از شرایط خونسردی و اعتدال خارج کردهبود و به این نقطه رساندهبود. ما بخار بیرون جهیده از دریچهی آب را دیدیم و فراموش کردیم که هیچ آبی بدون شعلههایی سوزان، به نقطهی جوش نمیرسد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Manotoooo