.: انتقام سخت را نباید رها کرد :.
باورمان نمیشد جنگ است. دشمن را دست کم گرفته بودیم و خصم او را نمیدیدیم و مواجهه ما با آن، کاملا به شوخی بود.
اما حالا کمی فهمیدهایم که جنگ است؛ خیلی هم نفسگیر و سخت. دشمن دچار استیصال شده و خود را در خطر جدی میبیند؛ به همین خاطر تمام توان خود را به میدان آورده و دیوانهوار شمشیر میزند. اینجا باید پرسید که آیا ما حس جنگ داریم؟
دیدید میزنند؟ حاج قاسم را زدند. حواسمان هست؟ امام کفر مستقیما فرمانده جناح حق را شهید کرد. حاج قاسم فدا شد که ما به خود بیاییم و جنگ را باور کنیم. به خود آمدیم؟
کمی چشم باز کردیم و الان خود را وسط معرکه میبینیم. اما خیلیها سرگردان و حیران اند. دنبال این هستند که کاری بکنند اما این انگیزه در حد عزاداری و مطالبه واکنش باقی مانده است.
باید دقت کرد که حاج قاسم فقط شخصیت نظامی نبود. حاج قاسم برای ما یک تفکر و به عبارت دقیقتر، فرهنگ است. به همین خاطر است که زنده است. او نماد مقاومت است؛ نماد فتح است. فتحِ زمین تخصص و توانایی او بود اما هنرمندی و تبحر خاص او در فتح دلهاست که هنوز هم جاری هست. فتح دلهایی به وسعت یک امت؛ افغانستانی و لبنانی و عراقی و پاکستانی و سوری و ایرانی و همه مستضعفان عالم.
اصلا نباید اشتباه شود. ما نیروی نظامی از دست ندادهایم که به واکنش نظامی بسنده کنیم. انتقام سخت فراتر از اینهاست. مسأله ما یک مبارزه بزرگ است.
قرار نیست «انتقام سخت بگیرند»؛ قرار است انتقام سخت بگیریم. ما هم مسئولیم و این تکلیف بر عهده ماست. «ما» باید انتقام سخت بگیریم. همه باید سهم خود را برای شکل گرفتن این انتقام سخت به میدان بیاورند. نباید دیر شود؛ مردم منتظرند رزمندهها لباس رزم بپوشند و انتقام سخت بگیرند.
مطالبه انتقام سخت حق مردم است و تکلیف نخبگان جریانی انقلابی. مبادا جای حق و تکلیف عوض شود. جریان انقلابی و جوانهای مؤمن و انقلابی باید حصن مردم باشند در مقابل دشمن. این کار مستقل از مردم و به دور از جامعه و در اتاق دربسته انجام نمیشود. راه پیشبرد این کار بزرگ، از دلها و ذهنها و دغدغههای مردم است.
حال ما کجای کاریم؟ آیا آمادهایم؟ متشکل شدهایم؟ کجاست گردانها و گروهانها و دستهها؟ فرماندهان دستهها باید نیروهای خود را فرابخوانند و به هم دست بدهند و خود را به فرماندهان گروهان وصل کنند.
در این شرایط جنگی و وقتی مردم زیر آتش دشمن هستند، تمرین لازم نیست. باید در خط مقدم مستقر شد و هر گروه و گردان، مسئولیت یک محور را بر عهده بگیرد و زمینه انتقام سخت را فراهم کند. باید توجه کرد که مشغول شدن به سرگرمیهای حقیر مادی و مقطعی دیدن این جنگ، ما را از هدف دور میکند.
اگر این موضوع مهم به تأخیر بیفتد یا رها شود، جامعه عزت خود را از دست رفته میپندارد و دچار سرخوردگی میشود. حتی شاید بشود درگوشی گفت که اگر زمینه فراهم بود و دشمن در ما غفلت نمیدید، کار به شهادت حاج قاسم نمیرسید و اصلا دشمن جرأت چنین خبطی را به خود نمیداد. گستاخ شدن دشمن و احتمال پیشروی بیشتر و برداشتن گام فوری جدید از سوی آن را باید جدی گرفت.
البته مرور مجاهدتهای حاج قاسم در چند سال اخیر و فتحهای او ما را امیدوار میکند. هفت هزار میلیارد دلار هزینه کردند که سلیمانی و جوانان پرانگیزه همراه او را محدود کنند اما نشد یا به عبارت دقیقتر، نتوانستند. امروز به برکت خون این شهید حرف از نزدیکتر بودن نابودی اسرائیل زده میشود. خون شهید سلیمانی موج جدید یک خیزش اجتماعی خواهد بود و حاج قاسم باز هم دست این ملت را خواهد گرفت و حماسهای بس بزرگتر خلق خواهد شد.
@majaal
جمهوری اسلامی توانایی کنار زدن غشای پیشبینی پذیری و به دست گرفتن ابتکار عمل را دارد. امکان و مزیت ایران در خلق معادله جدید در حوزه نرم و تغییر موازنه در قلبها بیش از حوزه سخت است. جسارت و پیشتازی عراقچی و پزشکیان و قاآنی و قالیباف و بیش و پیش از همه، رهبر انقلاب مقابل چشمهاست.
@majaal
جنگ و مخاصمه بدون استقرار حالت فوقالعاده در ارکان اجرایی و بدون آمادگی اذهان عمومی و بدون وجود حس جنگی در مسئولین و مردم، به افزایش عمق خسارت و توسعه دامنه جنگ میانجامد. براساس تجربه کرونا، حس نزدیک واقعیت میتواند علاوه بر دفاع مشارکتی، برخی از چالشهای توسعه را نیز علاج کند.
@majaal
ناراحت هستند؛ با طعنه و کنایه جمهوری اسلامی و فرماندهان و رزمندگان در میدان و جریان مقاومت ازجمله رهبری را شماتت میکنند. همینها استراتژی سیدحسن نصرالله و تدبیر و عقلانیت او در طول یک سال و حتی همین وعده صادقانه دوکلمهای او را که تصویر پروفایلشان هم گذاشتهاند، باور ندارند.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
🎥 احیای اکوسیستم استارتآپی؟
🔶 مناظره مسعود طباطبایی و یاسر جلالی
🔻مسعود طباطبایی: ناامیدی قشر تحصیلکرده از آینده باعث مهاجرت فراوان از کشور شد، به این ترتیب جمعیت قابلتوجهی از نیروی کار کشور خارج شدند. عموما حکومتها در مواجهه با موضوعات جدید محتاط هستند، اما تاکید بسیار بر این نگاه باعث شد که توجه به آنها به نگاه امنیتی تقلیل پیدا کند.
🔻 یاسر جلالی: باید از جانب حاکمیت، دخالتهای غیرطبیعی را کاهش داد و دخالتهای طبیعیای که در دنیا مرسوم است و آحاد مردم از حکمران انتظار دارند را گسترش داد. ما در سیاستگذاری با دوگانههایی مواجه شدیم که مانع از پیشرفت کشور شد، مثلا دسترسی باز در مقابل فیلترینگ شدید، یا مثلا چین در رگولاتوری [تنظیمگری] یا آمریکا در رگولاتوری.
🎞 فیلم گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/IUJdaJ-ugR4
🎞 فیلم این گفتگو در پلتفرم آزاد:
🌐 A Z A D. im
✅ حمایت «ارزی» و «ریالی» از آزاد
🆔@AzadSocial
رفتار متفاوت حامیان ایتانشین و تلگرامنشین نظام در انتخابات؛ افزایش مشارکت در دور دوم محصول ورود بیشتر جوانان مذهبی حامی نظام بود نه تحریمیها!
♨️ توضیحات یاسر جلالی (پژوهشگر مسائل اجتماعی و داده) درباره رفتار انتخاباتی «اقلیم سبز» در گفتگو با تمامرخ:
🔸«اقلیم سبز» متدین و همراه نظام، اما تکنولوژیک، جوان و عموما غیرفقیر است و خیلی اقتدارگرا و اقتدارپذیر نیست.
🔸کاهش مشارکت از 1400 به دور اول 1403 بیشتر متوجه اقلیم سبز بود. مشارکت این اقلیم از 75 به 50 درصد رسید.
🔸افزایش مشارکت دور دوم هم محصول ورود سبزهاست نه نارنجیها. دو سوم این آرای جدید به نفع پزشکیان ریخته شد.
🔸مشارکت سبزها متزلزل شده، هرچند عدم مشارکت در آنها مثل اقلیم نارنجی تصلب پیدا نکرده است. بخش بزرگی از سبزها به انتخابات نگاه ابزاری دارند نه ابرازی.
🔸یک فکت دیگر اینکه عموم سبزهایی که در دور دوم به مشارکت اضافه شدند کاربر شبکههای اجتماعی خارجی بودند، کاربران شبکه های داخلی از ابتدا مشارکت کردند.
🔗مشاهده فیلم کامل در کانال یوتیوب تمامرخ مدیا
@tamamrokhmedia
دو هفته پیش در یک گفتوگو با آقای سعید فضل زرندی (برنامه تمام رخ) وضعیت مشارکت و ترکیب آراء در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را تا حدی که امکان داشت، توصیف کردم.
این توصیف بر اساس تطبیق اقلیمی دادههای پیمایشی و ثبتی با مطالعه مفصل همکاران من در پروژه «گونهشناسی بینموضوعی جامعه ایران» انجام شده است.
@majaal
در مورد مدل حکمرانی و ساختار اداره کشور و لزوم بازسازی آن حرفهای زیادی زدهایم؛ اما این جمع مخلص و جانفدا از رئیسجمهور و وزیر و امام جمعه تا استاندار و سردار نظامی، نمادی از سلسله مدیران و حکمرانان و خادمان جمهوری اسلامی است که انسان را به تحول و پیشرفت و آینده امیدوار میکند.
@majaal
اثر عملیات خارجی #وعده_صادق در افزایش همدلی اجتماعی و تقویت وحدت ملی در داخل کشور کمنظیر است و پر از فرصت. کاش قدر بدانیم و شاکر باشیم و برای حفظ و تعمیق آثار آن برنامهریزی کنیم.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
خطابتان به چه کسی است؟ این عزیزانی که میفرمایید، در خط مقدم جهاد با شقیترین دشمنان اسلام و ایران هستند و سر خود را به خداوند سپردهاند و در عالیترین سطح شهید میشوند. اقدامات این انسانهای بزرگ اگر در حد تهدید موجودیت رژیم نبود، دشمن با آنها این چنین خصمانه مواجهه نمیکرد.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
تأکید و تمرکز و لحن رهبری بسیار قابل تأمل است. همه کسانی که به هر دلیلی در این اختلال دخیل بودهاند یا دغدغه رفع آن و توسعه همدلی اجتماعی را دارند، باید بنشینند و راهکارهای عبور از غفلت و تحقق شاخص مطلوب در وحدت ملی را بررسی و اعمال کنند.
نباید از این موضوع به سادگی عبور کرد. سازکارهای رسمی و غیررسمی افزایش قطبیت جامعه و عناصر فردی و گروهی و سیستمی نفرتپراکنی باید خاموش شوند. میشود یک فهرست دقیق از مصادیق این بحث آماده کرد.
منابع عمومی کشور نباید در جهت نفرتپراکنی و در خدمت متنفر کردن افراد از همدیگر هزینه شود.
نخبگان و مؤثرین جریان انقلابی باید در اصلاح این رویه و رفع اختلال پیشرو باشند.
@majaal
با تورم نزدیک به پنجاه درصد، عملا در هر ماه از سال حداقل سه میلیون تومان از حساب هر کارگر ایرانی برداشت کردهاید. این جریمه ناخواسته و فراقانونی و دیگر جرائم متأثر از تصمیمهای خود را هم جایی ثبت بفرمایید! این حسابها و جریمهها که چیزی نیست؛ حساب اصلی در پیشگاه خداوند است.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
این موضع آقای مخبر خیلی برای جمعبندی سالی که شعار آن مهار تورم بوده و مردم هنوز به تدبیر دولت برای کنترل بازار امیدوارند، پیام خوبی مخابره نمیکند. کمک گرفتن از اصناف میتواند کارایی سیاستها را افزایش دهد؛ اما بدون شانه خالی کردن، دولت باید برای کنترل بازار برنامه داشته باشد.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
.: اقتصاد پیوست فرهنگی: ابعاد تامین مالی زیستبوم پایدار پیوستنگاری :.
(بخش ۱ از ۲)
پیوست متوجه اثر است و در کشور ما اثر اهمیتی ندارد. وقتی اثر اهمیتی ندارد، مطالعه اثر هم - چه مثبت و چه منفی- خیلی اهمیتی ندارد؛ حالا مثبتش میشود امکانسنجی تعریفِ یک کار، یک پروژه، یک طرح و توجیهپذیر کردن آن؛ منفیاش هم میشود اینکه مثلاً اگر اثرات سوئی دارد بتوانیم آن را کنترل کنیم. وقتی اثر اهمیتی ندارد، خیلی به پیوست هم نیازی نداریم!
وقتی پروژهها و طرحهای متعددی داریم، که خیلی به هدف آن فکر نکردهایم، خیلی مطالعه نکردهایم که قرار است چه اتفاقی بیفتد، حتی تازه بعد از تعریف پروژه توجیهاتی برای آن میتراشیم، حتی بعد از تخصیص منابع به این فکر میکنیم که با این پروژه چه کار باید کنیم. پروژههایی داریم که به نقطه قابل قبولی رسیده و کاربری ندارد و ما تلاش میکنیم در دورههای مختلف کاربریهایی برای این پروژهها ایجاد کنیم. سلسله پروژههایی داریم که در منطق اقتصادی ۳۰ سال آینده هم توجیهی ندارد، چه برسد به امروز.
چالش بعدی این است که ما نسبتی با مردم نداریم! وقتی طرحها و پروژههایی تعریف نمیکنیم که از منافع عمومی شروع شود، پس طبعاً پیوست فرهنگی و اجتماعی هم خیلی اهمیتی ندارد. از بعضی حوزهها حرف میزنیم که پیوست آن نسبت جدی با جامعه و زیست مردم و شرایط اجتماعی دارد، اما به مردم بیاعتنا هستیم.
خب تا اینجا گفتیم که در عمل می شود گفت که هم اثر مهم نیست و هم مردم مهم نیستند!
نکته بعدی این است که متولیان حوزههای مختلف در زنجیره یکی شدهاند؛ یعنی کسی که طرح را تأیید میکند و کسی که طرح را اجرا میکند و کسی که میخواهد پیوست آن را بنویسد و کسی که میخواهد نظارت کند، یکی هستند. پس خیلی معنی ندارد که ما مثلاً یک چیزی داشته باشیم که مؤثر باشد و کسی الزام و ضرورتی بگذارد که حتماً محقق شود. اکثر طرحها و پروژههای ما منابعش منابع مشخصی است.
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۹۹ گزارشی از وضعیت اجرای مصوبه پیوست فرهنگی داد؛ گزارشی که وضعیت حدود ۱۵ سال تجربه پیوستنگاری فرهنگی را خلاصه کرده است. این گزارش موارد تلخ و البته مهمی در بر دارد. هنوز نهادها و وزارتخانههای ما نمیدانند پیوست فرهنگی چیست.
نکته مهم دیگرِ آن گزارش، این است که اراده اولیه کسی که خواسته این تعبیر پیوست فرهنگی انجام شود، متوجه پروژه، طرح و اقدام مهم و کلان بوده است (این در مصوبه وجود دارد و بعد از آن هم پیگیری شده)؛ اما عملا در سطح سیاستگذاری، در شأن بالا پیوست فرهنگی کلاً مستقل از پروژه دیده میشود و تلاش میشود که آن را اتفاقاً در سطح سیاستی نگه دارند.
یعنی دوستان متولی در سطح کلان بین خودشان در مورد پیوست فرهنگی بحث میکنند، در حالی که قرار بوده یک سری پروژه و طرح باشد که پیوست فرهنگی متوجه آنها باشد. پیوست فرهنگی را از پروژه جدا کردهایم درحالی که باید آن را به سطح پروژه برگردانیم. اصلاً بدون پروژه عینی و مستقل از آن، پیوست معنی ندارد.
پس یک مسأله مهم، مسئولیتپذیری نهادی است که به جای صرف سیاستگذاری، بیشتر روی پروژهها متمرکز باشد. قرار هم بوده که چنین باشد؛ یعنی قرار بوده فهرستی از طرحهای کلان و مهم دربیاید و یک نفر دائم نظارت داشته باشد که آیا اینها با پیوست فرهنگی پیش میرود یا خیر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه مباحثی که در نشستی با این عنوان و به میزبانی اندیشکده حرف طرح کردم.
isna.ir/xdQGX6
@majaal
این متن را پنج سال پیش و پس از شهادت حاج قاسم نوشتم. مطالعه مجدد آن شاید بخشی از نگاه امروزم را پوشش بدهد:
Читать полностью…منتظر عملیات سخت دشمن هستند؛ اما عملیاتهای نرم روزانه او از برآوردها خارج است. منتظر اتفاقی نظیر پیجرها هستند؛ اما انفجارهای رسانهای هر روزه در ذهن مردم و بهویژه مؤثرین انقلابی را در محاسبه خود نمیآورند. جنگ ترکیبی صرفا اصطلاح نیست؛ از آمادگی تا بازدارندگی را بازتعریف میکند.
@majaal
مرور برخی از خروجیهای فکری و سیاستی نشان میدهد در ادبیات غربیها و به صورت خاص آمریکاییها، موضوع قابل پیشبینی نبودن ایران تا حدود ۱۰ سال پیش، یک چالش دائم برای آنان بوده است.
بعد از توافق موقت و بعد هم پس از برجام، ایران و رفتار ایران در یک دامنه و غشای قابل پیشبینی قرار گرفت.
شرایط به سمتی پیش رفته که تمام کدها و الگوریتمهای رفتاری ایران و حتی نهادهای انقلابی در دسترس طرف مقابل بوده و قابلیت پیشبینی رفتار و بدتر از آن به واسطه ترکیب شدن با موضوع نفوذ، امکان مهندسی رفتار را ایجاد کرده است.
بعد از شهادت حاج قاسم و برآورد دقیق آنها در مورد واکنش ایران نیز در کلان از نقطه پیشبینی رفتار ایران به نقطه امکان مهندسی و گرفتن پالس مورد انتظار رسیدیم. این تجربه بعد از آن، بارها به صورت عملیاتی تکرار شد.
جمهوری اسلامی باید از این غشای خودساخته و دیگرساخته که الگوریتم رفتاری و بازههای تحرک و حتی گزینههای محتمل و اولویتها را از قبل برای طرف مقابل مشخص کرده، بیرون بیاید.
شرایطی که امکان مهندسی و امکان پیشبینی رفتار ایران برای طرف مقابل فراهم شده، باید تغییر کند.
بدون گسستن این غشای پرمخاطره و بدون بازیابی مزیت “قابل پیشبینی نبودن برای دشمن”، نمیتوان تغییر اساسی در معادله فعلی ایجاد کرد.
@majaal
به نام روحالله عجمیان و آرمان علیوردی و با طعنه و کنایه، نظام انقلابی را که این دو شهید مخلصانه و مظلومانه جانشان را فدای تثبیت این شجره طیبه برآمده از اراده مردم و حفظ آرمانهای بلند آن کردند، مینوازند و شماتت میکنند!
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
🔴«چهار اقلیم جامعه ایران به چه کسی رأی دادند؟»
🔸تیزر گفتگوی چالشی با یاسر جلالی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و داده، درباره گونهشناسی مردم ایران و رفتار اقلیمهای متفاوت جامعه در انتخابات 1403
🔹جلسه دوم از سری گفتگو با عنوان
«افکارسنجیها درباره انتخابات چه میگویند؟»
🔗تماشای فیلم کامل در یوتیوب تمامرخ
@tamamrokhmedia
به خواست و اراده #مردم احترام بگذاریم. قدردان حضور آنان باشیم. سراغ آنها که مشارکت نکردند برویم و بشنویم و درکشان کنیم. به جای ماندن در تصورات و موهومات خودساخته، انگارهها و توصیفات قبلی در مورد مردم را کنار بگذاریم و واقعیت را آن گونه که هست ببینیم؛ و برای آن برنامهریزی کنیم.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
پلیس را مظلوم یافتهام. اصرار به پلیس برای راهاندازی ابزار پرمخاطره “ون” بدون هر گونه تدبیر در مورد هدف و الگو و جوانب چنین ابزاری، اقدامی نادرست و خلاف مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. مبتنی بر فهم عالمانه و دقیق موضوع، یک بسته طرح و اقدام با قابلیت سنجش اثر تدارک ببینید.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
سازکار رسانهای و سیاسی دولت نیازمند تحول در سطح راهبری و هدایت کمپین رئیسجمهور است؛ گام بعدی نیز هماهنگ کردن زنجیره عظیم رسانهای رسمی و غیررسمی متصل به وزارتخانهها و بنگاهها متناسب با نقشه گروههای اجتماعی است. تغییر مدیریتی در چند رسانه رسمی کمک خاصی به بهبود وضعیت نمیکند.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
یکی از دلایل بروز نقص در بازدارندگی و یکی از مهمترین موانع انتقام سخت، وجود تردید نسبت به موفقیت و پیروزی در جامعه و به صورت خاص در بخشی از بدنه نزدیک و وفادار به جمهوری اسلامی است. سنجشهای اجتماعی میگوید که با گذشت چند سال از آن مطالبه، فعلا شرایط بهتر نشده است و هنوز هم متولیان فرهنگ و رسانه و جامعه، پشتیبان میدان نیستند!
@majaal
من فکر میکنم وزارت کشور اصلیترین متولی بخش “مشارکت مردم” در شعار و فرمان رهبر انقلاب است. زمینهسازی برای توسعه مشارکت نیاز به برنامه دارد و پیشنیاز برنامه، داشتن یک تصویر دقیق از اقلیمهای مختلف اجتماعی و عوامل مقوم مشارکت آنهاست. ظرفیت عظیم سمنها را هم دست کم نگیرید.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
ما با این تغییر مفهوم مردم و جامعه و عاصی و متمرد دانستن اکثریت مردم ایران که اتفاقا بخش قابل توجهی از آنها معتقد و متدین و نیز وفادار و علاقهمند به جمهوری اسلامی هستند، مشکل اساسی داریم.
یکی از چالشهای ایران امروز ما، امتداد و استقرار این نگاه در شئون مختلف حکمرانی و طراحی اقدامات و برنامهها بر اساس این رویکرد و کنار گذاشتن اکثریت ملت با برچسبهایی تیز نظیر عاصی و متمرد است. قطبی کردن جامعه و جدا کردن گروههای مختلف اجتماعی از یکدیگر و افزودن مستمر به سهم آنچه متمرد میخوانند، برخلاف برداشت ما از نگاه و منطق و چارچوب فکری رهبر انقلاب در نسبت با مردم است.
@majaal
.: چند خط شفاهی به بهانه انتخابات اخیر :.
ما از سال ۱۳۹۹ یک روندی رو در جهت قطبی شدن جامعه شاهد بودهایم. تصمیم سیاستگذار در اعمال سیاست سال گذشته در مورد رسانهها و پتلفرمها این روند را تشدید کرد.
دو گروه در دو فضای پلتفرمهای داخلی و خارجی اکثریت هستند. این دو گروه وضعیت غالب خودشان در آن پلتفرمها را به کل جامعه تعمیم میدهند و هر دو به صورت غیرواقعی به دو سمت قطبها و غیر منطبق با واقعیت اصیل و عینی جامعه گرایش پیدا میکنند. مؤثرین هر دو گروه متأثر از فضای ایجاد شده، رادیکال میشوند و نسبت به جامعه و حاکمیت کنشهای مخاطره آمیز و پرهزینه را در پیش میگیرند.
چند خط کلی را میشود پی گرفت؛ تلاش برای اصلاح نگاه سیاستگذار و واقعی کردن محیطهای بروز اجتماعی ازجمله در فضای مجازی، سرمایهگذاری و حفاظت از اندک بسترهای حضور توأم گروههای اجتماعی و تلاش برای اصلاح ذهنیت در گروههای قطبی شده متناسب با واقعیت جامعه.
به نظر میرسد که نتایج انتخابات اخیر امکان ایجاد ذهنیت خلاف این مسیر و رادیکال کردن سیاستگذار را دارد و این میتواند یک گرداب افزایش نمایی قطبیت ایجاد کند.
من فکر میکنم یک نوع طراحی دشمن و البته نقص برآورد داخلی وجود دارد در جهت تجزیه اجتماعی. تجزیه اجتماعی یعنی ایجاد دوقطبیها مخرب در جامعه و تحمیل هزینه پارهپاره کردن جامعه در کنار گوشها و قلبها و ذهنها. همان پروژه هزار خنجر اما از جنس نرم آن. تجزیه اجتماعی مثل شکستن آهنرباست و قابلیت توسعه متکثر قطبهای مقابل هم و زایش مستمر دافعه را دارد.
توصیهام به دلسوزان ایران و مردم ایران تلاش برای حفظ و تثبیت و ایجاد محیطهای حضور و بروز گروههای اجتماعی متکثر و حلقههای وصل غیرفانتزی و زدودن ذهنیتهای تقویتکننده قطبیت و فاصله گرفتن از هر مسألهای است که دو گروه بزرگ از جامعه را مقابل هم به اردوکشی وادار کند.
سوریهسازی اصطلاح جالبی نیست اما اگر به تصور بهتر کمک میکند، آن را نباید محدود به شهر و زمین و جغرافیا دید و میتوان به اقلیمهای اجتماعی و جغرافیای نرم هم تعمیم داد.
@majaal
.: اقتصاد پیوست فرهنگی: ابعاد تامین مالی زیستبوم پایدار پیوستنگاری :.
(بخش ۲ از ۲)
نقطه شروع جریان، داشتن فهرستی از طرحهاست که اطمینان حاصل شود پیوست فرهنگی بر آنها لحاظ میشود. وقتی طرحهایی باشد که پیوست فرهنگی بر آنها لحاظ شود، آن شرکتها و مؤسسات مشاور فرهنگی هم میتوانند شکل بگیرند و فعالیت کنند.
شکل دادن منطق اقتصادی و داشتن مدل اقتصادی، شاید یک باب و روشی است برای این که بشود جریان پیوستنگاری را ایجاد و پایدار کرد؛ وگرنه تجربههای قبلی میگوید با همین سطح سیاستی و پیگیری و مصوبه و این چیزها مسئلهای حل نشده و نمیشود. داشتن منطق اقتصادی روش و مدلی است برای این که اتفاق پایداری بیفتد.
وقتی در مورد یک پروژه حرف میزنیم یک سری مؤسسه و شرکت غیردولتی باید باشند که بتوانند در کنار پروژهها نقش مشاورهای بگیرند و بتوانند کار پیوست را انجام دهند؛ از همان مطالعات اولیه و امکانسنجی هم بتوانند شروع کنند. این مؤسسهها و شرکتها یک سری ویژگیها دارند، من نام آن را میگذارم «مؤسسه مشاور فرهنگی»؛ به نظرم تلقی بدی نیست.
بحث بعدی ایت است که به کارفرماهای پروژهها شرح خدماتی بدهیم که بدانند از آن شرکت یا آن موسسه مشاور فرهنگی چه میخواهند. از سال ۱۳۸۶ تاکنون نتوانستهایم چارچوب و نمونه درستی از این شرح خدمات آماده کنیم. نظامنامه داریم، اما شرح خدمات نداریم. شرح خدمات یعنی این که مجری متناسب با آن قرارداد میبندد، صورت وضعیت میدهد، خروجی میدهد و یک نفر هم نظارت میکند.
گام دیگر، ایجاد نظامی برای تعیین و رتبهبندی یک سری مؤسسههایی است که قابل اعتماد باشند. متولی و کارفرمای پروژه میگوید من نمیدانم این پروژه پیوست را به چه کسی بسپارم؛ می گوید اگر قرار است پیوستی آماده شود بگویید چه کسی به فهرست پیمانکاران معتمد اضافه شود.
و نکته بعدی تشکیل یک ترکیب رسانهای حقوقی است که توسط مجموعه های مردمنهاد و خارج از دولت، اجرای پیوست فرهنگی را کنترل و نظارت کند و بتواند از نظر حقوقی پیگیری کند یا آن را رسانهای کند.
در انتها باید گفت که در کنار همه این مباحث، ضرورت تعهد دولت به تعریف پیوست فرهنگی برای پروژههای کلان خود و درواقع اراده دولت ضرورت و لازمه پیشرفتن موضوع است. الآن ما میتوانیم ۱۰ تا پروژه یا طرح کلان را اسم ببریم؛ طرحهای پولی، مالی، عمرانی؛ مثلاً یک میلیون مسکن میخواهیم بسازیم، فلان خط آهن را داریم میسازیم، فاز دو فرودگاه امام (ره) را شروع کردهایم، ورزشگاه میسازیم، تصمیم میگیریم سود بانکی را ۳۰ درصد کنیم، همین پروژههایی که الان در حال اجرا هستند، از اینها شروع کنیم، ۱۰ تا پروژه شاخص چهار سال این دولت کدام است؟ اگر کسی اعتقاد دارد که پروژه باید پیوست فرهنگی داشته باشد و بعد برای بخش خصوصی هم میخواهیم آن را الزام کنیم، خود دولت باید در ۱۰ تا تصمیم کلان و مهماش حداقل این پیوست فرهنگی را لحاظ و مطالبه کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه مباحثی که در نشستی با این عنوان و به میزبانی اندیشکده حرف طرح کردم.
isna.ir/xdQGX6
@majaal
انتخابات مجلس میتوانست فرصتی برای تحول با تمرین استفاده از خرد جمعی و تکیه بر عقلانیت در جهت فهم و حل مسائل پیچیده ایران امروز باشد.
ایجاد زمینه برای تبادل و تقاطع نظرات نخبگان و مؤثرین میتوانست ریل مجلس آینده و چارچوب ذهنی منتخبان را در افق پیشرفت کشور و تأمین حقوق عامه تنظیم کند و شبکهای بزرگ و متنوع از نخبگان را در خدمت تدقیق مسائل و رسیدن به راهکار و مشارکت در پیادهسازی، به کمک متولیان بیاورد؛ اما ظاهرا محدودتر کردن دایره عقلانیت و برچسبزنی و جنگ در لایه سطحیترین مباحث، محور دعواهای طرفهای مختلف است!
@majaal