ارسال پالس بیثباتی و تزلزل، ناسازگار با واقعیت میدان و کاهنده اقتدار و ضایعکننده زحمت متولیان است. البته در صحنه جنگ پیچیده ترکیبی، ارسال چنین پالسهایی به صورت کلی و فارغ از تناسب آن با واقعیت هم حتما خلاف تدبیر محسوب میشود.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
برداشت من از متن منتشرشده از صحبتهای سهشنبه رهبر انقلاب، دعوت و الزام ایشان بر مسئولیتپذیر بودن شورای عالی انقلاب فرهنگی و متولیان فرهنگ در مقابل «عموم مردم» و «هدایت فرهنگی کشور و کل جامعه» است. در کنار این موضوع، از نکات طرح شده رهبری میتوان چند محور مهم را نیز برداشت کرد:
۱. تأکید چندباره بر اهمیت شناخت دقیق، فهم مستمر، مراقبت، رصد و هوشیاری دائم
۲. کشیدن آژیر در عرصه عمومی به دلیل امکان حاکم شدن برخی گزارههای غلط بر اذهان مردم
۳. ایجاد خسارت در جامعه به علت ضعف و عقبماندگی در فهم مستمر تغییرات جامعه و ممانعت از اثرگذاری منفی آنها
۴. آشفتگی فرهنگی یا افتادن زمام امور فرهنگی کشور به دست دیگران، از مهمترین خسارتهاست
۵. سوق دادن اعضای شورای عالی به وظایف مردمی و گفتمانی در کنار وظایف حقوقی و قانونی
۶. توجه دادن شورای عالی به صحنه اثر، ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم و مسلط بر آن
۷. تأکید بر اولویت و اهمیت ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم بر آن و نرمافزاری که افراد جامعه بر اساس آن در زندگی فردی و جمعی خود عمل میکنند.
۸. هشدار نسبت به تضعیف روحیه تهاجمی انقلاب و امکان بازگشت برخی بنیانهای غلط اصلاح شده به شرایط قبلی (نظیر «ما نمیتوانیم» و «شیفتگی به غرب» و «خودپسندی و شهرت»).
۹. ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی برای احیای روحیه تهاجمی انقلاب اسلامی
۱۰. امکان تجدید فرهنگ و روحیه انقلابی به کمک پایههای فکری انقلاب و جوانان فعال؛ و به وجود آوردن یک حرکت عظیم فرهنگی
۱۱. بازگشت به مهندسی فرهنگی برای اصلاح ساختار فرهنگی
۱۲. تلاش برای دستیابی به راهحلهای عالمانه برای رفع نقاط ضعف و ترویج گزارههای صحیح فرهنگی
۱۳. روشن شدن تکالیف و وظایف دستگاههای مختلف و همچنین تشکلهای مردمی
۱۴. اهمیت رسیدن به نتیجه و تحقق و اجرایی شدن تحول دستگاهها در مقابل سندنویسی صرف
۱۵. زمینهسازی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای شکلگیری حرکتهای عمومی برای فرهنگسازی از طریق هدایت تشکلهای مردمی
۱۶. تأکید بر عرصه عمومی و تشکلهای مردمی در مقابل تأکید بر عرصههای مدیریتی در دیدار سال گذشته هیئت دولت
۱۷. تأثیرگذاری کم شورا در مسائل فرهنگی کشور و نبود بروز لازم از هویت جمعی شورای عالی
@majaal
دولت و آقای رئیسجمهور برای جلب مشارکت مردم و استفاده از فکر و نظر نخبگان و آحاد مردم در بخشهای گوناگون و مسائل مختلف از اقتصاد تا سیاست، باید برنامه ارائه کنند. این برنامه هم ضرورت دارد و هم فوریت.
ایران امروز ما با برخی ﻣﺸﮑﻼت مزمن درگیر است که ﻧﯿﺎز ﺑﻪ راهﺣﻞﻫﺎی ﺟﺪی دارﻧﺪ. این ﻣﺸﮑﻼت پیچیده ﺑﺎ ﻧﮕﺎههای اﺑﺘﺪایی و ﺳﺎدهنگری و حرکتهای عادی و تدابیر تکبعدی، ﺑﺮﻃﺮف ﻧﻤﯽﺷﻮد.
بالا بردن ضریب استفاده از خرد جمعی و توسعه شبکه عقلانیت و استفاده از تمام ظرفیت فکری کشور -فارغ از گرایشهای جریانی و سیاسی- یکی از ضرورتهای امروز است.
به صورت خاص و ویژه برای ارتقای کیفیت مشارکت و نخبگان و خواص و مؤثران، باید سازوکار تعاملی واقعی، فعالانه، مبتکرانه، هوشمند، مؤثر، متوجه نتیجه و با شاخصهای قابل سنجش طراحی کرد.
@majaal
.: نشست کارکرد شبکههای مجازی در حوادث اجتماعی اخیر :.
(بخش سوم)
ما فرصتهای بزرگی در پیش داریم. من شرایط جامعه را بد نمیبینم. این بدان معنی نیست که چالش یا مسائل بحرانی نداریم، بلکه به این معنی است که فرصتی داریم که نسل جوان و نوجوان وارد مباحثههای عمیق در مورد مهمترین مسائل مشترک انسانی شوند. پیچیدهترین مباحث اعتقادی و فرهنگی در این نسل وارد مباحثههای آنها شده است و من این را از جنس فرصت برای تعمیق و مقاومسازی فکری و فرهنگی میبینم. اگر ما درباره عصر سایبر و تغییرات اجتماعی صحبت میکنیم، مجبوریم بگوییم که شرایطی را فراهم میکنیم که جوان، برای خودش و برای ما برنامهریزی کند و ما پشتیبانی کنیم زیرا اوست که روند آینده را میشناسد و این فرصت، فرصت اوست و اگر نسل قبلی هم بخواهد اعتلاء پیدا کند، مجبور است که به جوان اعتماد کند. درباره این اعتماد هرچه بیشتر و عمیقتر بحث کنیم، خروجی مؤثرتری خواهیم داشت.
امروز حتی در برخی حوزهها، روند تربیتی نیز عکس شده است و پدر و مادر، چه در کنش سیاسی و چه در کنش اجتماعی، از نوجوان اثر میپذیرند.
گفتیم که اولویت «تصویر» است. در این صحنهای که با آن مواجه هستیم، یک شرایط شبهکودتایی یا به عبارت دیگر، یک تصویر کاریکاتوری از کودتای نرم داریم. کودتا چیست؟ کودتا تصویر است. در مدل کودتای سنتی، تعدادی فرمانده نظامی، با تعدادی سیاسیون و نخبگان تصمیمی میگیرند و یک بدنه همراه و تابع در قوای نظامی دارند و اراده میکنند که در لایه دولت و حاکمیت تغییر ایجاد کنند. به این ترتیب، چند مسئولیت اصلی را غبضه کرده و این تصویر را ایجاد میکنند که ما مسلط شدهایم و بقیه رفتهاند. حالا آیا بدنه دولت واقعا به کلی تغییر کرده است؟ نه. ولی با پیش بردن این تصویر، آن واقعیت در یک زمان با اعمال زور محقق میشود. اگر من بخواهم در عصر سایبر چیزی شبیه کودتا را توصیف کنم، میگویم مدیریت تصویر نخبگان برای رساندن به آن تصمیم سخت در شرایط دوقطبی و با فشار بالای روانی و رسانهای. پس اراده دشمن را شبهکودتا میبینم. به نظر میرسد که دشمن به این شبهکودتای ذهنی یا تصویری، نیاز جدی دارد. گویی دشمن در شرایط اجتماعی نتوانسته خواستهاش را محقق کند، برای همین سراغ یک اتفاق سخت در حوزه نرم رفته است که البته موفق هم نشده و نمیشود. این اراده و مهندسی دشمن است. چون تصویر دشمن از صحنه اجتماعی ما یک تصویر واقعی نیست و محاسبه غلط از جامعه ایران دارد، آن شبهکودتا به نتیجه نمیرسد. البته ما درباره بروز اجتماعی و دغدغههای عموم مردم و حتی معترضان حرف نمیزنیم؛ بدیهی است که کلی چالش و مسأله اجتماعی معتبر و قابل اعتراض در کشور وجود دارد و درباره آنها میتوان حرف زد.
@majaal
.: نشست کارکرد شبکههای مجازی در حوادث اجتماعی اخیر :.
(بخش اول)
در اتفاقات اخیر، صحنه به شدت خودی - غیرخودی شده است. دشمن با همگرایی در عناصر هماهنگکننده، به یک استراتژی و میز فرمان مشترک رسیده و کلید فعالسازی ابزارهای مختلف و متنوع و از مبادی مختلف را روی این میز کار مشترک در دسترس قرار داده است. فرضیهای که دشمن تبلیغ میکند این است که میتواند شرایط را به نقطه تمام شدن جمهوری اسلامی و تسلط کامل بر کشور برساند؛ ولو ظاهر جمهوری اسلامی باقی بماند.
در این راستا، دشمن شرایط را به سمت قطبی شدن جدی و کامل پیش برده است که بروز گسترده آن را در اتفاقات یک ماه و نیم اخیر دیدیم. اگر قبلا تعدادی عنصر فردی یا اجتماعی در میان دو قطب و در یک طیف موسع زیست میکردند، امروز ارادهای شکل گرفته است که بگوید فقط بین صفر و یک باید انتخاب کرد. این یکی از اتفاقاتی است که باید نسبت به آن حساس بود؛ چراکه ضد گفتگو و زیست اجتماعی است. این صحنه در تلاش برای تشدید دوقطبی، شرایط را به سمتی پیش برد که افراد مجبورند درباره جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی یا هر بروزی از آن موضع بگیرند و خود را در کانون اصلی مقابل آن و دشمنی مطلق با آن بدانند تا خودیِ دشمن باشند!
اولویت این ارادهای که برای تشدید این قطبی شدن شکل گرفته، اثرگذاری بر «نخبگان و عناصر مؤثر» است؛ برای این که جذب یا حذف و منفعل شوند. به این ترتیب، تنوع آراء، نظرات، گرایشهای سیاسی، فرهنگی و حتی گرایشهای اقتصادی در معرض تهدید قرار گرفتهاند. از یک منظر میتوان گفت این تنوعی که در معرض هجوم قرار گرفته، یک ثروت ملی است.
سایبر یا فضای مجازی، در تشدید این قطبی کردن جامعه نقش ایفا می کند. اولویت امروز دشمن، چیزی به نام میدان و تغییرات بزرگ اجتماعی نبوده و فتحهای بزرگ یا حضور پرتعداد در میدان در دستور کار نیست. تمرکز امروز بر روی «تصویر میدان» است. سایبر میتواند به توسعه یک تصویر معوج و غیرواقعی از میدان یا ایجاد یک تلقی خاص از آن، کمک کند. رسانههای اجتماعی این تصویر را مدیریت و تنظیم میکنند و اثر آن، تشویق و تهییج نخبگان برای آن تصمیم و انتخاب است.
فضای مجازی امتداد همان فضای واقعی و رشد و تکوین و توسعه آن فضاست. مرزی که بین این دو فضا ایجاد شده، درست نیست. نسل قبل از نسل جوان و نوجوان امروز، شاید این مرز را احساس کند ولی آن نسلی که بعد از ظهور اینترنت و به صورت خاص، گوشی هوشمند و رسانههای اجتماعی به دنیا آمده و زندگی و امور روزمرهاش با فضای مجازی نسبت داشته، قائل به وجود دو فضای جداگانه نیست و آنها را از هم تفکیک نمیکند.
سایبر در شکلگیری نظم جدید جهانی نقشی تعیینکننده دارد. ما سایبر را بزرگترین فرصت برای تحقق امامت امت میدانیم؛ یعنی نقش مؤثر همه آحاد جامعه در حاکمیت. این امامت محدود به مرزهای جغرافیایی نبوده و از مظاهر تمدن نوین اسلامی اسلامی است.
فضای مجازی باعث شده است که یکسری از مفاهیم تغییر کنند و مقاومت در برابر این تغییرات، چالشهایی ایجاد کرده است. مفاهیم مرز، هویت، امینت، ملیت، رسانه و امثال اینها تغییر کردهاند و ارجاع به مفاهیم قبلی، در ارزیابیها به ما مسیر درستی را نشان نمیدهد. لازم است تحلیلها و ارزیابیها در صحنه امروز که بر اساس این مفاهیم تغییریافته شکل گرفته است، صورت گیرد؛ و این ارزیابیها هم مستلزم دستگاه محاسباتی جدید و متفاوت و بهروزشده هستند.
همه سطوح جامعه بعد از ظهور و رشد فضای مجازی، دچار تغییراتی شدند و طبعا به نسبت مأنوس بودن و فعال بودن افراد در این فضا، گروههایی از جامعه تغییرات کمتر و بخشهایی تغییرات بیشتری داشتند. اثرگذاری در فضای مجازی یا اثرگرفتن از این فضا قابل تفکیک نیست. کمترین گروهی که از این فضا اثر گرفتند، حدود ۲۷ درصدی هستند که گوشی هوشمند ندارند و متوسط سنی آنها ۵۶ سال است. طبیعتا گروههای فعال در جامعه، (که این فعال بودن به عواملی چون سن، مؤلفههای فرهنگی، اقتصادی و علمی بستگی دارد) با تحولات نسبت بیشتری برقرار میکنند.
حکمرانها هم -اعم از کسی که حکمران غالب است یا کسی که میخواهد قدرت حکمرانی به دست آورد و حکمرانی که قائل به روشهای قبلی است و یا حکمرانی که به دنبال ابتکار عمل است- با این فضا نسبت برقرار کردهاند. پس علاوه بر گروههای اجتماعی، میتوان حکمرانها را هم در این دستهها آورد و گفت اینها هم در فضای مجازی اثر دارند و با آن نسبت برقرار کردهاند، البته برخی فعالانه و برخی منفعلانه.
@majaal
برقرار و پایدار ماندن این سرویس در شرایط امروز و تحت فشار زیاد کار سختی است؛ اما این گونه گستاخانه سخن گفتن از «حاکمیت» مایه تعجب است. نسبت آن بانک و سهامدار این سرویس با حاکمیت و اجزای آن روشن است. خوب است آقای قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد، مفهوم «حاکمیت» را برای ما تبیین کنند.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
این چه تدبیری است؟ پازل دشمن را تکمیل میکنید؟! هزینه این اقدامات جایی ثبت میشود؟ مسئولیت دانشگاه شریف را به خود دانشگاه بسپارید. تدبیر امنیتی خاصی هم اگر هست، صریحا منتقل کنید. حتما نتیجه این تدبیر و این اعتماد به نفع کشور و نظام خواهد بود. از ادبیات نااعتراض امروز هم متأسفم.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
فشار سازمانیافته برای یکپارچه کردن طیف منتقد جزء تا معترض و مخالف و... زیاد است. اصرار زیاد بر موضعگیری چهرهها و مؤثرین، آنها را در وضعیت سختی قرار داده است. این مواضع را قطعی و قلبی و غیر قابل تغییر ندانیم. با درک شرایط و گفتوگو با آنها، میتوان به آرام شدن فضا کمک کرد.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
در برنامه خود، پروژهای را برای احیای نما و ظاهر فتنه و فعال نشان دادن فتنهگران ۸۸ آغاز کردهاند. سعی دارند آن ورشکستهها را به عنوان قطب فعال تعریف کنند تا علاوه بر سوق دادن تمرکز جریان انقلابی به آن سو، خود و قطبیت خود را پنهان کنند. بازیگردان و رئوس برنامه و زهی خیال باطل...
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
در فضای رسانههای اجتماعی ایران، خردهشبکه هایی وابسته به برخی نهادها و جریانها و افراد یا تحت حمایت مالی، سیاسی و امنیتی آنها در حال فعالیت هستند.
برخی از آنها هم که تعدادشان کم نیست، در قالب سفارشی و مزدوری کار میکنند. چند مجموعه شاخص وابسته به گروههای مخالف و معاند نشاندار و مرتبط با سرویسهای کشورهای بیگانه نیز در این فضا کنش مؤثر دارند. این خردهشبکه ها علاوه بر دستورکارهای اختصاصی، مأموریتها و محورهای مشترک نیز پیدا میکنند. در این میان بهواسطه ویژگیهای خاص فضای مجازی و نیز برخی کمدقتیها، مرز میان عناصر داخلی و منتقد با عناصر وابسته با دشمن کمرنگ شده است.
از اواخر سال ۹۷ یک جریان ظاهرا داخلی که در کنشها عمدتا همسو و مشترک با دشمن عمل میکند، نسخه جدیدی از یک طرح برای استفاده از ظرفیت این خردهشبکهها را پیش برده است. در این طرح، خردهشبکهها در داخل و بیرون کشور در طیفها و جلوههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و حتی با گرایشهای کاملا متعارض با هم و عمدتا بدون اطلاع از نقش و حضور بقیه عناصر، از طریق روشهای متنوعی بهکارگیری شدهاند.
درواقع ما با یک شبکه زنجیرهای عملیات رسانهای و ترور و تخریب نرم و حتی نیمهسخت و البته موثر در تصمیمسازی، تغییر محاسبات تصمیمگیران و جهتدهی اذهان نخبگان و هدایت افکار عمومی مواجه هستیم که به دلیل تعدد عملیات مشترک و همسویی بالا در اهداف و طراحیها و نیز اشتراک بالا در عناصر و منابع، میتوان گفت وابسته به دشمن است. یعنی یک نفوذ جریانی که متأسفانه از منابع داخل کشور تغذیه میشود و بعضا حمایتهای خاص دارد. ضدانقلاب امروز از این طریق در حال ایجاد خلل در باورهای انقلابی و دینی است.
این شبکه دو کانون اصلی هدایت در داخل و خارج از کشور دارد. در چند برخورد با عناصر این شبکه ازجمله ضربهای که به آمدنیوز وارد شد، دیده میشود که برای مراقبت از کلیت و حفاظت از اجزای دیگر شبکه تلاش جدی انجام شد که موفق هم بود.
کشف و معرفی کامل و محاکمه علنی و قانونی آمران این پروژه اهمیت زیادی دارد والا مستمرا شاهد بازتولید مدلهای نظیر زم و شبکههای مشابه و توسعه ارتش سایبری دروغ و توطئه و خدعه خواهیم بود.
برخی کارشناسان معتقدند که مدل کار صورت گرفته، مشابه مدل رژیم صهیونیستی در به کارگیری عوامل و بخشهایی آلوده از دستگاههای رسمی و منابع و شبکههای پراکنده است.
باید مراقبت کرد که با استفاده از امکانات کشور، به نظام و انقلاب ضربه و خسارت وارد نشود. غالب بدنه فعال و بخش خوبی از عناصر مؤثر در فضای مجازی، با انگیزههای خوب و درست و در جهت تقویت ارکان جمهوری اسلامی و جبهه انقلاب در حال فعالیت سالم رسانهای و تبلیغی هستند. اما متأسفانه این جریان هدایتکننده که در بالا به آن اشاره شد، آلوده است و بعضی مواقع ممکن است که عنصر متدین و هوادار نظام، به صورت نیابتی از سوی دشمن هدایت شود. باید این عناصر را نجات داد و اجازه نداد آسیب ببینند.
اما یک عده دیگر از کسانی که با سادهاندیشی منبع خوانده میشوند، به دلایل مختلف از جمله ارتباط با عناصر غیرخودی و دشمن و یا شبکه نفوذی، به راحتی هادی یا هادیان خود را فریب میدهند. به طرز تعجبآور و تأسفباری، برخی از کسانی که در فضای مجازی علیه جمهوری اسلامی با همه وجود تلاش میکنند و با اعماق و بنیادهای جمهوری اسلامی مبارزه سازمانیافته میکنند، مشهورند به منبع و مرتبط!
باید به طور کلی از این سادهاندیشیها برکنار بود و با دشمن مثل دشمن و آنچنان که شایسته و حق دشمن است رفتار کرد. مطمئن هستم که دستگاههای مسئول و عناصر مؤمن و انقلابی مشغول در این مجموعهها، به تکلیف قانونی و شرعی خود عمل خواهند کرد.
@majaal
.: چند جمله در مورد حاج آقای اقتدار و امنیت :.
حدود ۱۴ سال پیش اولین بار حاج آقای طائب را دیدم. در ساختمان بسیج نخبگان؛ ما چند نفر در قامت فعالین دانشجویی بسیج شریف و ایشان در جایگاه و کسوت فرمانده نیروی مقاومت بسیج. از آن جلسه شوخی حاج ناصر قرهباغی با طرح تربیتی بسیج و عکس آقای طائب در ذهنم مانده است.
به جرأت میتوانم بگویم که داغترین مباحثهها و تندترین حرفها و تیزترین نقدها در مورد عملکرد یک مسئول جمهوری اسلامی را با ایشان داشتهام. بعضی وقتها یا درواقع خیلی وقتها حتی برخی همکاران ایشان اخم میکردند و بعد از جلسه گله داشتند؛ اما ایشان با روی خوش و صادقانه میشنید و وارد بحث میشد و توضیح میداد و با سعه صدر و تواضع، از صراحت استقبال میکرد؛ عین همان مواجهه چهارده سال پیش یک بسیجی و فرمانده بسیج.
هوشمندی و گیرایی بالا، تقوا و دقتهای خاص شرعی و اخلاقی، صمیمت و فروتنی زیاد، توان ارتباط و مفاهمه و همدغدغه شدن و رفاقت با جوانها، ظرفیت به کارگیری نخبگان و همکاری با آنها، پرکاری و قدرت سازماندهی، ارادت و تابعیت و حساسیت نسبت به مطالبات رهبری، آشنایی با بهروزترین روندهای اجتماعی و فرهنگی و فناورانه، ذکاوت سیاسی در عرصه قدرت، نگاه راهبردی و توان پردازش شبکه متنوع موضوعات داخلی و منطقهای و بینالمللی، شناخت گسترده و عمیق نسبت به وجوه مختلف دشمن و عناصر و روشهای دشمنی و درنهایت شجاعت و جسارت اقدام، از ویژگیهای شاخص حاج آقای طائب بوده که به چشم من آمده است.
باید به این مجاهد بزرگ که شخصیت و زندگی و آبروی خود را فدای انقلاب اسلامی و وقف مبارزه و مواجهه جدی با دشمن کرده، خداقوت گفت. قطعا ما و خانواده و فرزندان ما مدیون مجاهدتهای ایشان و تیمش هستیم.
@majaal
سازههای ناپایدار قابل اتکاء نیستند و خیلی زود ویرانی به بار خواهند آورد حتی اگر آنها را متروپل بنامیم و بدانیم. تقلیل مسأله پیشرفت به کلیدواژه توسعه، حیات جامعه را سلب میکند. اینکه ریزش سازههای فرهنگی و اجتماعی را نمیبینیم، دلیلی بر امنیت و ثبات یا نداشتن خسارت و تلفات نیست.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
.: توصیهها و پیشنهادهایی به خودمان :.
(بخش ۲ از ۲)
۲۱. ملاک سنجش، اثر در قلب و روح مخاطب و جریانسازی واقعی و عمیق باشد و از ارزیابیهای دورهمی و سنجههای معمول بر اساس حجم خروجیها بپرهیزیم. دقت کنیم که تعریف و تمجیدها، جای محاسبه واقعی را نگیرد.
۲۲. اجازه حضور نیرو در خط مقدم را بدهیم و جنگ را انکار نکنیم.
۲۳. مقدمات و شرایط حضور نیروی داوطلب در میدان را فراهم کنیم و به ابتکار و خلاقیت ارج بنهیم.
۲۴. درها را باز کنیم، دیوارها را برداریم، امکانات راکد را در جهت این مأموریت فعال کنیم و دسترسی وسیع و فراگیر به آنها ایجاد کنیم.
۲۵. ظرفیت استانها را به کار بگیریم و قطبهایی با مأموریتهای ملی و فراملی ایجاد کنیم. با تمرکززدایی و البته اعتماد، اجازه بدهیم سقف فعالیتهای منهای تهران، در تراز تکالیف بزرگ و جریانساز قرار گیرد.
۲۶. کمک کنیم که داراییهای معنوی و سرمایههای عظیم فرهنگی در پهنه بزرگ ایران فرآوری و در آرایش جدید به کارگیری شود.
۲۷ از نهادهای به اصطلاح مردمی که صلبتر و راکدتر از بسیاری از ساختارهای فشل هستند و از افراد تکراری دور میزهای حاکمیتی، عبور کنیم.
۲۸. حمایت عادلانه، فراگیر، شفاف و مبتنی بر ضابطه و نیز ایجاد تنوع در حمایتهای پیشران، سرلوحه کارمان قرار گیرد.
۲۹. تشکلهای نسل جدید را سازماندهی کنیم. میکرورسانهها حتما مدلی نوین و بهروز از تشکلهای مسألهمحور و دغدغهمحور هستند که میتوانند بار بزرگی از دوش ما بردارند.
۳۰. نه تنها به جوانها بلکه در صحنه مواجهه امروز، به نوجوانها میدان دهیم و با اعتماد زیاد و بدون فوت وقت، امکانات رهاشده را در اختیار آنها قرار دهیم و به آنها کار و بار بسپاریم.
۳۱. پیشکسوتان و بازنشستهها را در مقام مشورت به نیروهای تازه نفس قرار دهیم و در مقام تصمیم و راهبری و حتی تشخیص، به جوانترها اتکاء کنیم.
۳۲. با تعطیلی و ادغام و نوسازی، تعداد خبرگزاریها و رسانهها و مراکز متعدد مطالعاتی و اجرایی و... را کاهش داده و کیفیت نیروی انسانی و قدرت اثر و عمق نفوذ را ارتقاء بدهیم. بازیگر بزرگ بسازیم.
۳۳. تفکیک روابط عمومی ها از رسانهداری و رسانهپردازی و خرید رسانه ضروی است. روابط عمومیها تشکیلات رسانهای و گروهها و باندهای توزیع خبر را رها کنند و به وظیفه اطلاعرسانی مشغول باشند.
۳۴. مدیریت سوژههای دولتی و عملکرد رسانهای مسئولین، لازمه ادامه کار است. جلوگیری از اعلام آمارهای حداکثری و لزوم اعلام اقدامات به جای وعدهها، جلوگیری از مصاحبه مستقیم با مسئولین و جایگزینی اطلاعیه رسمی با مصاحبه در دستور کار قرار گیرد.
۳۵. در رشتههای تحصیلی و نیز دورههای آموزشی و مهارتی تغییر اساسی ایجاد کنیم. باید بتوان در قالب مدلهای ابتکاری و فشرده، نیروهای توانمند و دارای مهارت تحویل زیستبوم داد.
۳۶. برای تأمین مالی و پشتیبانی فنی و محتوایی این جنگ و جهاد، تدبیر کنیم.
۳۷. موفقیتها در جهاد تبیین را نشان داده و تبیین کنیم تا انگیزه نیروها افزایش یابد و مسیر پیوستن فوجها هموار گردد.
۳۸. نکته آخر اینکه خودمان را مخاطب بایدها بدانیم و وسع خود را متناسب با این تکالیف و بایدها توسعه دهیم انشاءالله...
@majaal
یک نهاد اجتماعی که نزدیک ۲۵۰ سال عمر دارد. چگونه میتوان نهادهای فرهنگی و اجتماعی پایدار ساخت یا داشت؟ پایداری نهادها و استمرار مأموریتها و تداوم اثرها یکی از ضعفهای ماست. شاید برای همین قابل اتکاء نیستیم و حرکتهایمان امتداد اجتماعی پیدا نمیکند.
@majaal
.: برشی از یک یادداشت شفاهی :.
بخش قابل توجهی از جامعه جوان و نوجوان ما، زیست جهانی تجربه کرده است. یعنی به واسطه سایبر و فضای مجازی و زندگی در رسانههای اجتماعی، مرزهای جغرافیایی به شکل قبلی در اذهان آنان به رسمیت شناخته نمیشود. مرز امروز، کنار گوش و قلب و ذهن است.
وقتی ما صرفا در محدودههای مرزهای جغرافیایی ایران و در مورد جامعه داخل ایران حرف میزنیم و به دنبال توصیف نظر اکثریت یا گرایش عامه هستیم، امکان تطبیق برای گروهی از مخاطبان ما پیش نمیآید.
تحلیلها و پیمایشهای ما در مورد جامعه ایران است اما محاسبه بخشی از مخاطب ما در فضای جهانی و خارج از این مرزبندی است. مثلا در مورد حجاب، ما اعتقاد و پایبندی به حجاب (چه شرعی و چه عرفی) را در داخل مرزهای جغرافیایی ایران میسنجیم و به یک برآورد از کلیت جامعه میرسیم اما این بخش از مخاطب ما، در این موضوع برداشت متفاوتی دارد و شاخص پایبندی به حجاب را در دایره توجه و زیست خود، خیلی پایینتر میبیند.
چرا؟ چون او دیگر مثل قبل نیست و تجربه زیست جهانی دارد؛ ولو یک جامعه مهندسی شده، غیرطبیعی و مدیریت شده بر اساس الگوریتمهای سودهنده. این برداشت باعث میشود که حالت یک استثناء در دنیا برای خود متصور شود.
ایران ده سال پیش در مقابله با تهدید تمامیت ارضی و برای حفظ امنیت تهران و تثبیت قدرت و البته توسعه تمدنی، برنامه منطقهای آغاز کرد و فراتر از مرز جغرافیایی رفت. امروز اهمیت این راهبرد و لزوم حرکت فعالانه و تهاجمی فرامرزی و منطقهای و فرامنطقهای روشنتر از قبل است.
اما متأسفانه با وجود داشتن مزیتهای پیشران فرهنگی، در موضوع نفوذ نرم و تثبیت مرزهای تمدنی و عمقبخشی به باورهای ارزشی و انقلابی، به سیاستگذاری در داخل مرزهای جغرافیایی و مستقل از زیست سایبری بسنده شده است؛ سیاستی که در ده سال گذشته ثابت شده است که حتی جوابگوی تهدید خاک و مرزهای جغرافیایی هم نیست.
ما باید دشمن را هم در عصر سایبر ببینیم اما هنوز داریم دشمنی را در چارچوب مرزهای جغرافیایی تعریف میکنیم و مفهوم «امنیت ملی» را همان مفهوم ۱۵ سال پیش میدانیم و حداکثر پاسخ سخت و نیمهسخت فرامرزی به اقدامات دشمن میدهیم.
مفهوم مرز و هویت و جمعیت و امنیت و در کلان آن، مفهوم امنیت ملی عوض شده است؛ و لازمه تأمین آن، تغییر استراتژی و تحول در نظام محاسبه است.
@majaal
.: نشست کارکرد شبکههای مجازی در حوادث اجتماعی اخیر :.
(بخش چهارم)
چه کار باید کرد؟ در حوادث اخیر، ظلمهای زیادی از سوی برخی عناصر و فعالین اتفاق افتاد. ظلم به نوجوان و جوان و تخفیف ظرفیت کنشی و پیشبرنده آنها و زیر سؤال بردن درک آنها از مهمترین ظلمها بود؛ به گونهای که نوجوان و جوان به یک عنصر اجتماعی که حرف رکیک میزند، تخفیف داده شد غافل از اینکه این کار، تخفیف دادنِ نسلِ پیشرانِ آینده ایران است و این یعنی ظلم کردن به این نسل. آینده ما دست این نسل است و ما مدام داریم آنها را نالایق و ناکارآمد نشان میدهیم و به آنها اعتماد نداریم و این ظلم است.
نکته بعدی، ظلم به دانشگاه است. به دانشگاه و ساحت علم ظلم شد. به زن و نقش بیبدیل زن در جامعه و نظامات اجتماعی ظلم شد. به معترض و اعتراض ظلم شد. به مردم و به انتخاب یک ساله آنها که رئیسجمهور و دولت است، ظلم شد. به بخشی از دین و ساحت اعتقادی مردم هم ظلم شد. به رهبری و نظام پرافتخار مردمسالار دینی ظلم شد.
میتوان گفت که در این اتفاقات به چهار چیز ظلم جدیتر و اساسیتری شد: به «ایران»، به «زندگی»، به «پیشرفت» و به «آینده». این ظلم، باید محاسبه شده و روش جبران آن مشخص شود. البته به نظر میرسد ما نمیتوانیم جبران کنیم و این کار نسل جوان است که آن را جبران کند. اگر میخواهیم از این شرایط دوقطبی عبور کنیم، پیشنهاد من این است که ابتدا در مورد ایران، زندگی، پیشرفت و آینده مباحثه کنیم و بعد درباره مدل حکمرانی. قطب مقابل دشمن را باید اندکی تغییر داد. محوریت را میشود به سمت ایران، زندگی، آینده و پیشرفت برد. در این صورت، میتوان به کمتر کردن قطبیت و امکان زیست و کنش عناصر مؤثر در نقاط متعدد طیفی شده امیدوار بود.
نباید مسألههای پیچیده و مشکلات مزمن را ساده و بدوی تحلیل کرد. یکی از چالشهای ما همین ساده دیدن مسأله است. این ساده دیدن مسأله پیچیده، به ما یک آرامش قلبی میدهد که فکر میکنیم آن را فهم کردهایم و یا اینکه راهحل آن را سریع پیدا میکنیم. ما باید دشمن را در عصر سایبر ببینیم. ما هنوز داریم دشمنی را در چارچوب مرزهای جغرافیایی تعریف میکنیم. اگر مفهوم «امنیت ملی» را همان مفهوم ۱۵ سال پیش میدانید، همان سیاستهای گذشته را دنبال کنید. ولی اگر به این قائل هستید که مفهوم مرز و هویت و امنیت و امنیت ملی عوض شده است، بپذیرید که سیاستهای قبلی در شرایط امروز دیگر کارایی ندارند. رهبری چندین بار تصریح کردهاند که ضرورت پیش رفتن در چهل ساله آینده انقلاب و کشور، تحول است. تحول موانعی دارد که یکی از آنها، کسانی هستند که اجازه پذیرفتن تغییر مفاهیم را نمیدهند. اما باید بدانیم این تحول، ضرورت غیر قابل خدشه در مسیر پیشرفت و رسیدن به آینده مطلوب برای ایران است.
@majaal
.: نشست کارکرد شبکههای مجازی در حوادث اجتماعی اخیر :.
(بخش دوم)
پس امکان مداخله در سایبر یا اثرگذاری در آن را باید پیشفرض گرفت؛ خیلیها این فضا را فرصتی برای مداخله میبینند و امکان مداخله هم دارند. وقتی امکان مداخله دارند، یعنی امکان ساختن تصویر هم دارند و الان تمرکز روی این تصویرسازی است. به زعم آنها، این تصویر دائم باید به دوقطبی شدن کمک کند. اما در این سو باید تلاش کرد که خیلی زود نخبگان از این انتخاب سخت قطبیشده رها شوند و آزادی خود را بازیابند.
ما در برابر واقعیتهای تلخ فضای مجازی چه میتوانیم بکنیم؟ به عنوان مثال، فیکنیوز جزو واقعیتهای فضای مجازی و چالش کل دنیا و حتی خالقان و توسعهدهندگان اینترنت است. یک کار این است که تلاش کنیم صورت مسأله را پاک کنیم و تسلیم بشویم که هیچ جای دنیا چنین کاری نکردهاند. راه دیگر آن است که ضد تحول عمل کنیم و سعی کنیم به وضعیت قبل از فضای مجازی برگردیم که حتی اگر راه ظاهرا موجهی هم باشد، لزوما مؤثر نیست چراکه آن تحول، پیش میرود و برگشتپذیر نیست. راه سوم این است که با این واقعیت مواجهه فعالانه داشته باشیم و مجموعهای از کارها را انجام دهیم؛ مثلا باید سواد رسانهای را ترویج کنیم، مراجع رسانهای اصیل را تقویت کنیم، مراجع اجتماعی را تقویت کنیم، با پلتفرمها نسبت برقرار کنیم و غیره تا بتوانیم تلخیهای آن اتفاق را کم کنیم. طبعا هم مقاومتهای جدی در این مسیر وجود دارد. مواجهه ما با فیکنیوز، با نوع مواجهه کشورهای اروپایی فرق دارد. استرالیا در سالهای اخیر کارهایی در راستای زنده کردن رسانه انجام داده و با پلتفرمها تفاهمنامههایی امضا کرده مبنی بر اینکه اگر در پلتفرمها خبری از خبرگزاریها یا روزنامهها منتشر شد، حتما باید درآمدش نصیب آن خبرگزاری یا روزنامه هم بشود. به این ترتیب، هم یک سیکل اقتصادی برای زنده و پویا ماندن مراجع خبری درست کرده و هم فضا را کنترل میکند. در ایران ما با فضای مجازی و پلتفرمها نسبت برقرار نکردیم و هیچ تعامل رسمیای با پلتفرمها نداشهایم.
نکته دیگر اینکه ما چه در مقام توصیف و چه در مقام تجویز، شناختی از جامعه نداریم. ما به آمار نگاه میکنیم و ممکن است یک جایی، در نگاه کلی وضعیت خوبی داشته باشد اما یک گروه خاص اجتماعی وضعیت بحرانی داشته باشد و بتواند محرک یک تنش در کشور شود. چون «مردم»های ما متفاوت هستند، تجویزهایمان هم متناسب با «مردم» مورد نظر خودمان است ولی قابل تعمیم به همه مردم نیست و باید این را دقیق کنیم. من یک توصیفی از مردم دارم، یک شخص دیگری توصیف دیگری دارد و هر دو هم درست میگوییم زیرا هر دو یک نسبتی با اجتماع و یک توصیفی از «مردم» داریم که شاید فقط بخشی از آن قابل تعمیم به عموم مردم باشد و یک بخش بزرگتری هم قابل تعمیم نیست. یکی از کارهایی که فضای مجازی به ما کمک میکند انجام دهیم این است که توصیف ما از مردم نه کارتابلی باشد، نه توهمی و از زاویه ترجیحات باندی و گروهی. پیشنهاد من این است که یک بار بنشینیم و مردم را توصیف کنیم و ویژگیهای آنها را برشماریم. در توصیفمان از مردم باید همه گروهها، حتی گروههای کوچک را هم در نظر داشته باشیم زیرا ممکن است گروهی ۱۰ درصد جامعه را تشکیل دهند ولی گرایشها و نظرات و خواستههایی دارند که باید درگیر آنها شویم.
باید از یک روش علمی پایه مورد قبول همه استفاده کنیم و بر اساس آن، بگوییم واقعا جامعه چه شکلی است. من فکر میکنم، ما خیلی میترسیم از اینکه سراغ شناخت واقعیات برویم. میترسیم که نکند «مردم» واقعی، متفاوت از آن «مردمی» باشند که من فکر میکردم. ما برای «مردم» ویژگیهای خاصی در نظر میگیریم و بر اساس آن، سیاستی را پیاده میکنیم. ولی اگر مردم آنطوری که ما فکر میکنیم نباشند، آن سیاست ما به گوششان هم نمیرسد، چه برسد به اینکه در ذهن و قلب و جانشان بشیند و اثر بگذارد. پس تلاش میکنیم از شناخت واقعی مردم فاصله بگیریم و «مردم» خودمان را به عموم مردم تعمیم میدهیم. این یک چالش بزرگ است.
باید بدانیم که اثرپذیری و اثرگذاری خیلی به هم نزدیک شدهاند و برای همین یک بنای اجتماعی جدیدی در حال شکلگیری است و اینکه ما در مهندسی اجتماعی و ساخت این بنا در سطوح مختلف چقدر اثرگذار هستیم، نقشمان را در آینده مشخص میکند. به نظر میرسد آن بدنهای که به «سیاسیون» مشهورند، دیگر مرجع نیستند. این از کجا معلوم است؟ باید این ادعا را بسنجیم. چرا مرجع نیستند؟ چون از واقعیت فاصله گرفتهاند و درگیر دعواهای خودشان شدهاند.
@majaal
یکشنبه نهم آبان ماه در نشستی با عنوان «کارکرد شبکههای مجازی در حوادث اجتماعی اخیر» که به میزبانی مؤسسه اطلاعات برگزار شد، بحثی را ارائه کردم. آنچه در ادامه و در چهار بخش میآید، گزیدهای از مباحث این جلسه با اندکی ویرایش و متناسبشده برای انتشار در مجال است.
بخش اول:
/channel/majaal/840
بخش دوم:
/channel/majaal/841
بخش سوم:
/channel/majaal/842
بخش چهارم:
/channel/majaal/843
@majaal
باید با یک مدل روشمند و علمی و نیز بر اساس اطلاعات صحتسنجی شده و سازگار با واقعیت، به تحلیل دقیق از شروعکننده و راهبر پروژه اخیر، رسید. بدون این فهم و یا با برداشتهای معمول و تحلیل سنتی، نمیتوان برای مواجهه درست با برنامه دشمن و گامهای بعدی او برنامهریزی کرد.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
ظاهرا فرماندهان ارتش و سنتکام با نشان دادن خروجی جنگ ترکیبی یک ماه اخیر علیه ایران، توانستند رئیسجمهور و کابینه را هم پای کار طرح خود بیاورند. موضع بایدن و اوباما و ورود بلینکن و تیم او ازجمله نایاکیها، یعنی تصمیم آمریکاییها، بسیج قوا درجهت توسعه سطح و عمق اغتشاش در ایران است.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
سی سال آینده یعنی چه؟ یعنی دنیائی که احتمالاً هیچ شباهتی با امروز ندارد؛ از لحاظ امکان اثرگذاری، امکان تسخیر دلها، امکان تسخیر سرزمینها. بیست سال قبل این فناوری اطلاعات که این آقای عزیز به این خوبی آمدند اینجا شرح دادند، وجود نداشت؛ چیزکی بود، امروز ببینید چه خبر است!
آن روز ای بسا صاحبان افکار گوناگون، مکاتب گوناگون، نحلههای منحرف، صاحبان اغراض فاسده بتوانند خیلی آسان کلاسهای درس دانشگاههای شما را، مدرسههای شما را، فرزندان شما را در خانههایتان در مشت بگیرند، در تصرف بگیرند؛ شما هم هیچ کار نتوانید بکنید. فکر آن روز را حوزهی علمیه باید بکند.
مسئول، حوزهی علمیه است. مسئول دینداری مردم، روحانیت است. روحانیت هم مولود و ساختهی دست حوزهی علمیه است. با این نگاه مسئولیت را بسنجید؛ این جوری توزین بکنیم مسئولیت را تا بفهمیم بر دوش ما، بار سنگینی که هست، چیست.
آذر ماه ۱۳۸۶
@majaal
.: چند جمله بیربط برای متولیان مرتبط! :.
۱. موضوع پیشآمده عمیقاً ناراحتکننده است. صادقانه میگویم که به عنوان پدر سه دختر در فکر فرو رفتهام و نگران مواجهه عاطفی و احساسی خود با شرایطی مشابه هستم؛ خیلی سخت است. این نگرانی بیش از آن که کلان و متوجه کل واحدی به نام جامعه باشد، متوجه عنصر خرد تشکیل دهنده آن کل، یعنی خانواده است.
۲. در هیاهوی مطالب مثبت و منفی، سؤالها و پاسخها، نقدها و ایدههای کلان و دفاعها و حملههای بزرگ، باید توجه کرد که قربانی اتفاقات ناگوار این چنین، خیلی بیش از یک نفر است. از خانواده آن دخترخانم محترم تا خانوادههای بسیاری در گرایشهای مختلف موافق و مخالف رویههای منجر به این اتفاق و بخش خوبی از خانوادههای ایرانی، قربانی شدهاند که توجهی به حال آنها نداریم. من هم خیلی حال تفصیل ندارم اما دوست داشتم بگویم از این پایین و از جایی که با وجود ابرسوژهها و نگاههای کلان، شاید خیلی برای رسانهها جذابیت سوژهای نداشته باشد نیز خوب است نیم نگاهی به اتفاقات بشود.
۳. در باب موضوع حجاب چند کار مفصل کردهایم و حرفهایی دارم اما در اینجا اصلاً حال ما حال مباحثه در مورد حجاب هم نیست. آخر موضوع فقط حجاب نیست. من از همین پایینها و از نزدیک خانوادههایی که امید به تدبیر برای زندگی و زیست مسلمانی و انقلابیشان دارند، مسأله را از جنس حکمرانی و مدل حکمرانی میبینم.
۴. بدیهی است که جمهوری اسلامی در کنار ﻣﻮﻓﻘﯿﺖﻫﺎ، در ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﻋﻘﺐﻣﺎﻧﺪﮔﯽ و ﻣﺸﮑﻼتی دارد ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ از آنها ﺑﻪﺻﻮرت ﺑﯿﻤﺎری ﻣﺰﻣﻦ درآﻣﺪه و ﻧﯿﺎز ﺑﻪ راهﺣﻞﻫﺎی ﺟﺪی دارﻧﺪ. این ﻣﺸﮑﻼت را ﺑﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻋﺎدی ﻧﻤﯽﺷﻮد ﺑﺮﻃﺮف ﮐﺮد، ﺑﻠﮑﻪ ﯾﮏ ﺣﺮﮐﺖ ﻓﻮقاﻟﻌﺎده، ﺟﻬﺸﯽ و ﮐﻠﯽﺗﺮ و ﺟﺎﻣﻊﺗﺮی ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﯿﺮد.
۵. بناهای قبلی و مسیرها و روشها و مدلهای قبلی پاسخگو نیستند. الصاق اسامی و عناوین جدید برای همان کارها و ساختارهای قبلی هم مسأله را بغرنجتر میکند.
۶. رﺳﯿﺪن ﺑﻪ آرﻣﺎنﻫﺎی ﻋﻈﯿﻢ انقلاب اسلامی، ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽﻫﺎی زﯾﺎدی دارد. بدون توجه ﺑﻪ اﯾﻦ پیچیدگیها و ﺑﺎ ﻧﮕﺎههای اﺑﺘﺪایی و ﺳﺎدهنگری کارها ﻧﯿﻤﻪﮐﺎره میﻣﺎﻧﺪ و ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ نمیرسد و خسارتهای بزرگ پدید میآورد. پس اگر آرمانگراییم، تحول ﺑﺮای آﺳﺎن ﺷﺪن حرکت و حتی شاید ایجاد امکان ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آرﻣﺎنﻫﺎی اﻧﻘﻼب ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺪاﻟﺖ، اﺳﺘﻘﻼل و اﺳﻼﻣﯽﺷﺪن ﺟﺎﻣﻌﻪ، ضروری است.
۷. عالیترین مسئول و مقام این کشور نیز معتقد و مصر است که یک بازسازی انقلابی و البته عقلانی و فکورانه در همه عرصههای مدیریتی باید به وجود بیاید؛ در همه بخشهای اقتصادی، سازندگی، سیاست خارجی و دیپلماسی، خدمترسانی به مردم، علمی و فرهنگی و...؛ یک حرکت بنیانی و در عین حال برخاسته از اندیشه و حکمت.
۸. پس نگاه نو، آسیبشناسانه و روزآمدساز به مجموعهای از زیرساختهای تمدنی ضروری است. چه برخی از آقایان و خانمهای متولی بخواهند و نخواهند، ﺗﺤﻮل از ﻣﺴﻠﻤﺎت بدیهی برداشتن ﮔﺎمهای رو به آینده و حرکت به سمت پیشرفت است.
۹. این تجدید بنای عقلانی و هوشمندانه، یک طرح درست و مؤثر و البته برنامه دقیق و گامبهگام میخواهد. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی ﭘﯿﭽﯿﺪهﺗﺮ و ﻗﻮیﺗﺮی از ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺸﮑﻼت، ﻧﺎﮐﺎﻣﯽﻫﺎ، ﺗﻠﺨﯽﻫﺎ، دﺷﻮاریﻫﺎ، ﻣﺎﻧﻊﺗﺮاﺷﯽﻫﺎ و ﻣﻌﺎرﺿﻪﻫﺎ و توجه خاص به ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺪﯾﺪ.
۱۰. اﺑﺰار ﻻزم ﺑﺮای شکل دادن ﺣﺮﮐﺖ ﺗﺤﻮﻟﯽ، «ﻓﮑﺮ ﻧﻮ و اﺑﺘﮑﺎر»، «ﻣﯿﻞ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ»، «ﺟﺮﺋﺖ ﺣﺮﮐﺖ و اﻗﺪام» و «باور عمیق و راسخ به سنتها و وعدههای الهی» اﺳﺖ.
۱۱. البته باید دقت کرد؛ ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ در داخل کشور ﮐﻪ ﮔﺮاﯾﺶﻫﺎی ﻏﺮﺑﯽ دارﻧﺪ، به دنبال ﺗﺤول در اﺻﻞ اﻧﻘﻼب و ﺑﺮای ﻧﻔﯽ اﻧﻘﻼب و ﻣﺒﺎﻧﯽ آن و در ﻧﺘﯿﺠﻪ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ارﺗﺠﺎع و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ هستند. ازاﯾﻦرو، آنها ﺑﻪ ﻋﺎدیﺳﺎزی و ﻧﺰدﯾﮏﺷﺪن ﺑﻪ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﻧﻈﺎم ﺳﻠﻄﻪتشویق میکنند که واضح است که مقصود ما از تحول، این تلقی نیست.
۱۲. باز هم باید تأکید کرد که طراحی جدید، تجدید بنا و عبور از ساختارهای موجود بدون جسارت و شجاعت کافی امکانپذیر نیست. کنار گذاشتن تعارفات و ملاحظات مسدودکننده مأموریت و داشتن اراده کافی برای رسیدن به نقطه تثبیت و کارآیی و عدم بازگشت از میانه مسیر، از ضروریات این مسیر است.
فعلا همین...
@majaal
این شرایطی که برای جهاد اسلامی در غزه پیش آمده، چالش و کشمکش امروز داخل ایران و همه جوامع اسلامی نیز هست. دو مدل و دو نوع نگاه در مواجهه با دشمن وجود دارد؛ و تفاوت راهبردها در مسأله اصلی و مهم و مشترک فلسطین و حتی بیش از آن در مسائل خردتر با گرایشهای متعارض، عیان و واضح است.
این دوگانه و تفاوت و بلکه تعارض، مستمرا با یک قطب جدید و به تناسب زمان و مسائل پیشآمده، بازتولید میشود. در تاسوعای حسینی فکر من متوجه حال رزمندگان جهاد اسلامی و آشوب ذهنی و فشار قلبی ناشی از این دوگانه برای کسانی است که در حال جنگ مستقیم با دشمن شناختهشده هستند و داغدار شهدا.
#توییت
https://twitter.com/Yaser_Jalali
@majaal
پشیمانی و ندامت و توبه، لازم است؛ اما کافی نیست. قانون به دستگاههای مسئول اجازه بخشش و رأفت نمیدهد و عاملان و آمران باید مؤاخذه، محاکمه و مجازات شوند.
@majaal
.: چند خط در مورد استاد انقلابی :.
آقای طالبزاده را از زمان مستند «یزدان تفنگ ندارد» شناختم. من آن زمان یک جوان بیست و یک ساله و یک دانشجوی شهرستانی بودم. تکانهای به نام فتنه، حس جدیدی از انقلاب اسلامی برای ما زنده کرده بود و تلاطم دانشگاه و جامعه و طوفانهای سیاسی، باعث شده بود عمیقتر و بنیادیتر به آرمانهای انقلاب بنگریم و دنبال راهی برای کنش و جریانسازی از جنس فرهنگ و رسانه باشیم. همین بود که مسیر زندگی و آینده کاری ما سمت و سوی دیگری غیر از مهندسی یافت و قطعاً آقای طالبزاده در شکلگیری و قوام این مسیر اثر جدی داشته است.
آقای طالبزاده پرجاذبه و پرانرژی بود. ملجأ جوانهای تازهکاری مثل ما که متواضعانه در دسترسشان بود. کلاس آموزشی میگذاشت، در مرحله ایدهپردازی و فیلمنامه مستندها مشورت میداد، نسخه اولیه را مشتاقانه قبل از اکران میدید، دعوت به حضور در برنامه رونمایی را رد نمیکرد و برای دیده شدن آثار و تشویق بچهها کمک مؤثر میکرد.
بعضی وقتها به خانه و دفتر کارش دعوت میکرد و دفتر سفیرفیلم هم که میآمد، وقت مفصل میگذاشت و پدرانه به درددلها گوش میداد و با نهایت دقت راشهای پروژهها را میدید و با شور و هیجان در مورد طرح و محتوا و فرم با بچهها مباحثه میکرد.
مهمتر از همه اینها، آقای طالبزاده در ذهن فعالان جوان سفیر و طیف وسیعی از فعالان جریان انقلابی در طول ۱۰-۱۲ سال گذشته، بذر امید میکاشت و انگیزه فعالیت به آنها میداد و افقگشایی میکرد و راه نشان میداد.
شهادت میدهم در این سالهایی که او را شناختهام، دغدغه اصلی و مهمترین عنصر زندگی او، «انقلاب اسلامی» بوده است.
او تکیهگاه بود و هست...
@majaal
.: توصیهها و پیشنهادهایی به خودمان :.
(بخش ۱ از ۲)
مسأله جهاد تبیین مطرح و به عنوان یک فریضه قطعی و فوری برای امروز همه ما حکم شد؛ اما خبری از طراحی جدید در این عرصه نیست. به نظر میرسد ما بیشتر به دنبال الصاق اسامی و عناوین جدید برای همان کارها و ساختارهای قبلی خود میگردیم. روشن است که بناهای قبلی و مسیرها و روشها و مدلهای قبلی پاسخگو نیستند. باید جسارت تجدید بنا و عبور از ساختارهای موجود را داشت؛ البته تجدید بنای عقلانی و هوشمندانه و بر اساس یک طرح درست و مؤثر. در این مجال خطاب به همهمان و به صورت خاص مسئولین کشور به عنوان بخشی از مخاطبان حکم و مطالبه رهبر انقلاب، چند پیشنهاد و توصیه کاتورهای دارم:
۱. تبیینِ جهاد تببین از سوی مسئولان و متولیان امر کافی نیست و حتی ممکن است حجابی برای ایجاد حس انجام وظیفه و تلقی رفع تکلیف باشد.
۲. برای مسئولین، حتی تبیین هم کافی نیست و تبیین توأم با عمل لازم است. اصل بر حرکت است؛ پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، باید به عنوان محور قرار گیرد.
۳. نیاز به یک نقشه بهروز از عرصه و صحنه مواجهه داریم. یک نقشه پایه درست آماده کرده و به مرور تکمیل کنیم.
۴. دشمن و امتداد داخلی آن در قالب نفوذ را دست کم نگیریم. حرکتهای دشمن را تفرس کرده و هدفهای دشمن را کشف کنیم. مدل کردن رفتار دشمن نیز حتما مفید خواهد بود.
۵. یک برآورد دقیق و واقعی و به دور از گزارشها و توصیفات مبالغهآمیز از استعداد و آرایش نیروهای خودی نیاز است.
۶. تلاش کنیم بدون هر گونه بزرگنمایی و تظاهر و با نهایت هنر و اتقان، ذهنیت مردم و به صورت خاص نخبگان در مورد وضعیت کشور را به آنچه دقیقاً واقع است، نزدیک کنیم. از روبرو شدن مردم با واقعیت و به دست آوردن تحلیل واقعبینانه نباید هراسید بلکه باید آن را فرصت دانست.
۷. در گام بعد، یک تصویر ملموس و قابل تجسم و قابل باور از آینده نزدیک و در دسترس، به مردم ارائه دهیم. این تصویر باید با یک پایه و ستون قابل تکیه و سازوکار اطمینانبخش و امیدوارکننده همراه باشد.
۸. مفهوم سایبر را با همه ابعاد آن درک کرده و در این فضا تنفس و اقدام کنیم.
۹. رویکرد تحلیلی و عمقبخشی را بر نقل و پوشش اخبار و اطلاعات غالب کنیم.
۱۰. باید مرکزی برای سوژهپردازی داشته باشیم. مرکزی که مسئلهمحور باشد، مسئلهسازی کند، کلانروایتها را ایجاد کند و همه اینها را به اتکاء سوژه، پیاده نماید. در مواجهه با روایتهای خرد هم سعه صدر داشته باشیم.
۱۱. اصلاح ساختارهای تولید نارضایتی در مردم را در اولویت قرار دهیم.
۱۲. آینده و روندهای پیشرو را مستمرا واکاوی کنیم و در طراحیها مد نظر قرار دهیم.
۱۳. ترس، محافظهکاری، رودربایستی و ملاحظهکاریهای بدون پشتوانه و نیز تعلل بیمورد را کنار بگذاریم. فریضه وقت دارد و عمل شجاعانه و مدبرانه و بههنگام و در وقت فضیلت، اثربخش خواهد بود.
۱۴. در پیشفرضهای قبلی تجدید نظر کنیم و آنها را مورد بازنگری اساسی قرار دهیم. در مورد گزارههای متناقض تصمیم بگیریم و متناسب با مأموریت ترسیم شده، گزاره درست را انتخاب و پیگیری کنیم.
۱۵. باید شاخصهای موفقیت در این عرصه ترسیم شود و به صورت دقیق و شفاف و علنی مورد قضاوت قرار گیرد. تغییر معادله در صحنه مواجهه با دشمن حتماً یک شاخص اصلی و ترازی برای سنجش اقدامات است. آسیبشناسی مستمر و محاسبه ناموفقیتیها و برطرف کردن علتها لازمه این جهاد است.
۱۶. شناخت دقیق و تحلیل مستمر مخاطب و گروههای مختلف مخاطب و تطبیق فعالیتها متناسب با این شناخت را باید یکی از اولویتهای ضروری محسوب کرد.
۱۷. سازگاری اقدامات و برنامهها با موازین عقل و منطق زمان و نیازهای روز مخاطبان را هم جدی بگیریم. توجه به فعال، کنشگر و انتخاب گر بودن مخاطب و نیز فعال کردن مخاطبان و درگیر کردن آنها در فعالیتها هم مهم است.
۱۸. به لزوم توسعه مخاطب فراگیر در سطح فراملی و منطقهای به عنوان یک استراتژی بنگریم.
۱۹. جسارت زدودن غبار و رسوب و امکان نوآوری در ادبیات و روشها و الگوها و ساختارها را در خود بسازیم و بپرورانیم.
۲۰. بدون رودربایستی از اقدامات سطحی و شعاری صرف در تبیین به سمت اقدامات ترکیبی شعاری و شعوری حرکت کنیم.
|ادامه در بخش دوم|
@majaal
ما اقتصاد را دوست داریم و اقتصاد دیجیتال را زمینهای برای پیشرفت میدانیم. اما حتما توجه دارند و داریم که اگر اقتصاد دیجیتال هم در مسیر برنامههای توسعهای قبلی و مشابه آنها خالی از روح پیشرفت و عدالت و بینسبت با فرهنگ باشد، نتیجه آن نه تنها توسعه کشور نیست بلکه هزینههای کلان اقتصادی و سیاسی، توسعه بیعدالتی، تشدید آثار مخرب فرهنگی و بروز آسیبهای عظیم اجتماعی را در پی خواهد داشت. رسیدن به یک چارچوب نظری و طرح مفهومی اصیل و درست و برنامه ملی سازگار با منافع عامه در این حوزه، حتما مقدم بر تشکیل کارگروه ویژه اجرایی است. همه ما مسئولیم...
@majaal