کاش اشتباهای بیشتری مرتکب شده بودم، اشتباهای درست و حسابی.
یعنی کارایی که راست راستکی واقعا غلط باشه.
ولی عوضش اجازه نمیدادم
حوادث، منو جایی ببرن که دوست ندارم...
••••
@kryptonia
خدایی که در آنجا می پرستیدند، خدایی بود که انسان از آن می ترسید و احترام می گذارد، نه خدایی که همراه انسان در برابر شادی گرم دریا و خورشید می خندد.
••••
@kryptonia
ببین!
من تو رو یه دریا دوست دارم...
آخه دریا آبیه، صداش قشنگه، پَناهه، مهربونه،
از همه مهم تر، زیاده... خیلی زیاد...
تموم هم نمیشه!
من تو رو با اینهمه زیبایی،
یه دریا دوست دارم...
••••
@kryptonia
زور مرد با ماهیچههایش مقایسه نمیشود
بلکه با میزان خندههایی که، به صورت کسی که دوستش دارد میآورد سنجیده میشود.
••••
@kryptonia
و من اين دستانم را
هر كجا كه گذاشتم
زيبا نشد؛
گفتم همان بهتر
كه در آغوش تو باشد.
••••
@kryptonia
Are you stuck at a red light with a
Marlboro Light on your lips?
Does the smoke in your mirror
Get clearer without my kiss?
••••
@kryptonia
I knew I loved you then
But you'd never know
'Cause I played it cool when I was scared of letting go
I know I needed you
But I never showed
But I wanna stay with you until we're grey and old
Just say you won't let go
Just say you won't let go
••••
@kryptonia
چرا منو دوست نداری؟! من آدم باهوشی نیستم اما میدونم عشق چیه. میفهمم منو دوس نداری...
فارست گامپ
••••
@kryptonia
آدم ها،
خیلی کم بلدند خودشان باشند.
کاش آن دسته هم که نقش بازی می کنند،
توانایی داشتند دستِ کم،
همان نقش را به خوبی درآورند !
••••
@kryptonia
یکی از روزهای چهل سالگی ات ، در میان گیر و دار زندگی ملالآورت ، لابه لای آلبوم عکس هایت ، عکس دختری مو مشکی و غمگینی را پیدا میکنی ؛ زندگی برای چند لحظه متوقف میشود و قبض های برق و آب برایت بیاهمیت ؛ تازه میفهمی بیست سال پیش چه بیرحمانه او را در هیاهوی زندگی جا گذاشتی ..
••••
@kryptonia
به آنچه دوست ندارید توجه نکنید، چون این کار به شما امکان می دهد که بگویید این چیز را نمی خواهم.
واقعیت اینجا ست که وقتی روی چیزی که نمی خواهید متمرکز می شوید و درباره اش حرف می زنید، درباره اش تحقیق می کنید و یا عیب هایش را تجسم می کنید در واقع در حال آفزینش آن هستید....
#راز
••••
@kryptonia
اینکه میگن به مشکلاتت
لبخند بزن، چرت و پرته ...
اگه دنیا بفهمه تو تونستی خودت رو بامشکلات وفق بدی، ضربه های بعدیشو محکم تر وارد میکنه!
••••
@kryptonia
Keane: Somewhere Only We Know
And if you have a minute, why don't we go
Talk about it somewhere only we know?
This could be the end of everything
So why don't we go somewhere only we know?
Somewhere only we know
••••
@kryptonia
حتما خنده هات یک راهی به قلبم داره که تا میخندی پر از شوق تپیدن میشه، که اینطور پر میشه از زندگی و امید. حتما یک تلپاتی ای بین خنده روی لبت و قلبم هست که تموم دلتنگی ها رو ازش برمیچینه و تموم تنهایی ها رو یادش میره.
بخند، نذار قلبم بپوسه :) ♥️
••••
@kryptonia
هرروز صبح که از خواب بیدار میشم ده بار به خودم میگم "من یه جانورِ بدونِ روحِ فانی هستم با عمری که به شکلِ شرمآوری کوتاهه." و بعد میرم بیرون و دنیا تو هر وضعیتی هم که باشه عینِ خیالم نیست.
••••
@kryptonia
اتفاق خوب، جنسش دوست داشتنت بود و با تمام وجود پذیرفتنم. اتفاق خوب، افتاد و من چقدر خوشبختم که آن لحظه فرصت را قاپیدم. اتفاق خوب، افتاد.
••••
@kryptonia
در جستجوی کسی نباش!
به ایینه دقیق نگاه کن
مهربان تر!
کسی اگر باشد، آنجاست...
••••
@kryptonia
من اگه بخوام تنهایی رو معنا کنم
میگم:
«بعد از شنیدن خبرهای خوب،
کسی رو نداشته باشی که براش تعریف کنی.»
••••
@kryptonia
یک مشت بادام را که با لذت تمام میل میکنی، خدا نکند که آخرین آن تلخ باشد... لذت تمام بادامهای قبلی را به تلخی میکشاند.
کامت تلخ میشود، دیگر تا مدتی تلخ میمانی.
ای کاش همیشه شیرین میماندی، تو آخرین بادامی بودی که تلخی کرد و رفت.
تا یادمان برود شیرینی این همه خوبی .
••••
@kryptonia
یه دفعه هم که شده می خوام به خودم فکر کنم قبل اینکه خیلی دیر بشه..
#وودی_آلن
••••
@kryptonia
اگر عمر دوباره داشتم، اشتباهات بیشتری مرتکب میشدم. همه چیز را آسان میگرفتم، تنها اندکی از رویدادهای جهان را جدی میگرفتم. اهمیت کمتری به بهداشت میدادم، مسافرت بیشتر میرفتم، از کوهها بیشتر بالا میرفتم، در رودخانههای بیشتری شنا میکردم. بستنی بیشتر میخوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعی بیشتری داشتم و مشکلات واهی کمتری. آخر ببینید، من از آدمهایی بودم که بسیار محتاط و عاقلانه زندگی کردم، البته من هم لحظات سرخوشی داشتم، اما اگر عمر دوباره داشتم، از این لحظات سرخوشی بیشتر میداشتم. من هرگز جایی بدون دماسنج، پالتو، بارانی و… نمیرفتم. اگر عمر دوباره داشتم، سبکتر سفر میکردم. وقت بهار، زودتر پابرهنه راه میرفتم و وقت خزان دیرتر به این لذت خاتمه میدادم. بیشتر عاشق میشدم، پایکوبی و شادی بیشتری میکردم و در روزگاری که همگان عمرشان را وقف بررسی وخامت اوضاع میکنند، من به ستایش آسان گرفتن اوضاع میپرداختم.
زیرا با ویل دورانت موافقم که میگوید:
شادی از خرد عاقلتر است.
••••
@kryptonia