Telegram-канал khod_agah_963 - کتابخانه صوتی| روانشناسی | PDF | پادکست|کتاب صوتی: Неотсортированное

کتابخانه صوتی| روانشناسی | PDF | پادکست|کتاب صوتی

05 апреля 2025 17:37

/channel/Khod_Agah_963/10156
قسمت اول

کتابخانه صوتی| روانشناسی | PDF | پادکست|کتاب صوتی

03 апреля 2025 22:33

.

💠✨🔹خلاصه کتاب کیمیاگر – پائولو کوئیلو

داستان درباره‌ی یه چوپان جوان به اسم
سانتیاگوئه
که تو اسپانیا زندگی می‌کنه. یه شب خواب عجیبی می‌بینه که توش یه گنج نزدیک اهرام مصرپنهانه. این خواب انقدر واقعی به نظر میاد که میره پیش یه زن کولی تا تعبیرش کنه. زن کولی بهش میگه این خواب یه نشونه‌ست و باید بره دنبال گنجش.

بعدش سانتیاگو با یه پیرمرد عجیب و غریب به اسم ملکی‌صدق آشنا میشه که میگه پادشاه یه سرزمین دوره. این پیرمرد درباره‌ی افسانه‌ی شخصی حرف می‌زنه؛ یعنی اون هدف و رویای واقعی که هر آدمی تو زندگیش داره. بهش میگه اگه واقعاً دنبال گنجش بره، دنیا دست به دست هم میده تا کمکش کنه. بعدم دو تا سنگ بهش میده، اسمشون _اوریم و تومیمه_و میگه می‌تونه ازشون واسه تصمیم‌گیری کمک بگیره.

سانتیاگو دل به دریا میزنه، گله‌شو می‌فروشه و راهی سفر میشه. اما وقتی به آفریقا میرسه، یه دزد تمام پولاشو می‌دزده. یه مدت توی یه مغازه‌ی شیشه‌فروشی کار می‌کنه و پول درمیاره، ولی بعد یادش میاد که واسه چی اومده. دوباره راه میفته.

تو مسیر، با یه کاروان همراه میشه که داره از صحرا رد میشه. اونجا با یه انگلیسی آشنا میشه که دنبال _کیمیاگره_ یه مرد مرموز که میگن می‌تونه سربو به طلا تبدیل کنه. سانتیاگو هم کنجکاو میشه که این کیمیاگر رو پیدا کنه.

کاروان توی یه اویسیس (یه آبادی وسط بیابون) توقف می‌کنه. اونجا سانتیاگو عاشق یه دختر به اسم فاطمه میشه. ولی فاطمه بهش میگه اگه عشق واقعی باشه، مانع رویاها نمیشه، بلکه قوی‌ترت می‌کنه ،کمکت می‌کنه که رویا‌هاتو دنبال کنی.

بعدش سانتیاگو بالاخره کیمیاگر رو پیدا می‌کنه. اون بهش میگه باید راهشو ادامه بده. اما توی مسیر، گیر یه قبیله‌ی جنگجو میفتن. کیمیاگر به اونا میگه سانتیاگو می‌تونه خودش رو به باد تبدیل کنه! این دیگه یه چیز عجیب غریبه، اما سانتیاگو از طبیعت و روح جهان کمک می‌گیره و واقعاً موفق میشه این کارو بکنه!

بعد از این ماجراها، بالاخره میرسه به اهرام مصر و شروع می‌کنه به کندن زمین. ولی باز هم دزدها حمله می‌کنن! وقتی دزدا می‌فهمن واسه چی اونجاست، یکی‌شون میگه: "چقدر احمقی! منم یه بار خوابی دیدم که توی اسپانیا، زیر یه درخت انجیر، یه گنج دفن شده. ولی من که باور نکردم، چون فقط یه خواب بود!"

اینجا سانتیاگو میفهمه که گنج همیشه کنار خودش بوده، همونجایی که خوابشو دیده! برمی‌گرده به اسپانیا، زیر درختو می‌کنه و گنج واقعیشو پیدا می‌کنه.

مفهوم کتاب کیمیاگر

💠🥰🔹 داستان تحقق رویاها، قدرت ایمان، و گوش دادن به ندای قلب
این کتاب میگه وقتی واقعاً به چیزی ایمان داشته باشی و دنبالش بری، کل/ دنیا دست به دست هم میده تا بهش برسی. سانتیاگو باید این سفر رو می‌رفت تا بفهمه که گنجش از اول پیش خودش بوده.

یه جمله معروف توی کتاب هست که خلاصه‌ی همه‌ی کتابه:
"اگه چیزی رو از ته دل بخوای، کل کائنات دست به دست هم میدن تا کمکت کنن بهش برسی."
رویاهات رو دنبال کن، به نشانه‌ها توجه کن، و به ندای قلبت گوش بده.

📚⃤ @Khod_Agah_963