khateratrferdows | Неотсортированное

Telegram-канал khateratrferdows - خاطرات فردوس | khateratferdows

2316

@Telferdows بر آنیم تا صفحات تاریخ و خاطرات تون قدیم را با شما ورق بزنیم ⛔️ هرگونه استفاده و کپی برداری از مطالب کانال خاطرات فردوس بدون ذکر منبع ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد ⛔️

Подписаться на канал

خاطرات فردوس | khateratferdows

♦️صحبتهای مهم دادستان محترم شهرستان فردوس
حجه الاسلام و المسلمین زارع حسینی
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

در این روزهای سخت ورزش شهرستان از لحاظ منابع مالی که باعث رفتن فرزندان فردوس به تیم های دیگر کشور شده است شاهد هنرنمایی دروازه بانی بلند بالا به نام محمدرضا طالبیان فرزند فردوس و از افتخارات هندبال شهرستان در لیگ دسته یک هندبال کشور به عنوان سنگربان تیم سنندج باشیم
بیاییم با مجاب کردن اسپانسرهای ورزشی مجددا شاهد حضور هندبال شهرستان در بالاترین سطح رقابت های هندبال ایران باشیم🌹🌹

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

یار خوب تمام ماجراست❤

اگه این پست به دلتون نشت برای عزیزانتون هم ارسال کنید..🌺☘
.
🏡@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

کابینت و ام دی اف سناتور
تلفن تماس :09153358120

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

بازار قدیم فردوس
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

دوبیتی خوانی بر سر مزار استاد بیتانه
و بی قراری خانواده و دختر ایشان از فراغ پدر

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

امشب هوای  چشم.مردم فردوس  بارانی است 😭😭
استاد بیتانه منظومه ای نفیس از موسیقی و هنرمندی بی ادعا و بی بديل بود که با هنر خود نقشی ماندگار بر کهن کتاب فردوس حک کرد ❤️
وقتی خزان مرگ از آسمان حادثه برایش بارید در آخرین صحنه از موسیقی غریبانه ی زندگیش باز هم چه زیبا درخشید و با نفس بهاری خود در شب شهادت مولایش ، جان تازه ای به چند بیمار بخشید و ثابت کرد که هنوز انسانیت نمرده است 🙏
عید پارسال افتخاری نصیبم شد و ساعتی را پای درد دل استاد نشستم 😔
از المان دو تاری که قرار بود به پاسداشتش نصب شود و نشد و زمین خانه ای که قولش را داده بودند و استاد  خوشحال که بعد از این جایی برای مهمان ها و هنرمندان دارد ولی هرگز کلید نخورد  😞از همایش هایی که هرگز دعوت نشد و نوازنده هایی خارج از شهرستان در بزمشان  می نواختند 😔 برایم از نامهربانی و کم لطفی که  بعضی از  مسؤلین و مدیر کل های اداره ارشاد  در حقش کرده بودند و چوب حراج زده بودند بر دلش  این جو فروشان گندم نما درد دل کرد  😡
ولی آنقدر با انصاف و با معرفت بود که در لابلای حرفایش از ریاست اداره میراث  مهندس ..سپاس و تقدیر داشت  که او رادر سال ۹۸  جز گنجینه  زنده بشری در عرصه موسیقی معرفی کرد 🙏🙏
با اینکه گنجینه ی ارزشمند از هنر و موسيقی سنتی ایران بود ولی افسوس و هزاران افسوس  که قدردان او  نبودیم😞

آن دلهای سرما زده ای که قلب استاد را به درد آوردند اکنون به جای طاق نصرت از گلهای بهاری باید فانوس مرگ را بر مزارش روشن کنندتا شاید تسکینی باشه برای  درد  بی پدری دختر چهارساله اش  😔
استاد عزیز ، تو موسیقی  مخصوص  خودت را داشتی موسیقی که وقتی رفتی  برای همیشه در دل مردم جا گذاشتی تا با موسيقی  جا مانده از تو آرام گیرند و بر غربت تو و   غریبی فردوس اشک ریزند😭😭😭😭

به قول استاد بیتانه یک عده از انسان ها فقط مانکن هستند با لبخندهای تصنعی که خلا امید در زندگی را به هنرمند تزریق می کنند و ای کاش  آن پنجه های طلایی  را می توانستی به آنها هدیه کنی تا موسیقی که برای مردم می نوازند باعث دلمردگی و مرگ زده گی نمی شد 😭😭

این شهر کویری دل به پنجه های طلایی تو بسته بود  حالا که رفتی تاثیر شعاع اندیشه ات و هنرت بیشتر احساس می شود 
ای کاش در این بهار بعضی ها برای سفره ی زندگيت  سبزه ی مهر می کاشتند و کاش یک نفر  پیدا می شد که دستی بر سر و روی دنیایت می کشید

امروز که شاهد حضور مردم بودم متوجه شدم نمی توان عشق را انکار کرد ❤️
تشیع پیکر پاکت لحظه های تولد باران بود  و تکرار نامت به نیکی از زبان تک تک مردم فردوس قطره های بارانی بود که زیر هر بوته ای بیتوته کرد و تمام شهرم لبریز شد از بهار ❤️
وقتی رحمت بی منتهایش باريدن  می گیرید این است که  تو در قلب مردم جاودانه خواهی ماند

بگذار  گریه کنم بگذار اشک بریزم نه برای تو مقام نواز و پنجه طلای فردوس
برای آن مرده پرستانی که بارها و بارها دلت را به درد آوردند و در حقت کم لطفی و نامهربانی  کردند و با حرفای نازیبایشان تو را رنجاندن😔

و به راستی آنان مردگان آینده هستند

✍نجمه طلایی فردوس
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

گوشه ای از مراسم باشکوه تشییع پیکر استاد ذوالفقار بیتانه

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

اهدای عضو، آخرین نت موسیقی زندگی یک هنرمند

استاد ذوالفقار بیتانه پیشکسوت دوتار خراسان پس از تایید نهایی مرگ مغزی و رضایت خانواده تحت عمل جراحی اهدای عضو قرار گرفت و به بیماران نیازمند عضو زندگی بخشید

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🖤یاد استاد مسلم دوتار خراسان به خیر

🔹️در پاکی دل استاد بیتانه همین بس که وقتی به بالای چنجه رسیدیم و شروع به نوازندگی کردند،باران شروع به باریدن کرد
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🌧قطعه ی "دولا" یا نیایش باران
▫️رامشگر:استاد ذوالفقار بیتانه

▫️فیلم و تدوین :مهدی اقلیما
▫️صدا:علی مرادزاده میرزایی
▫️با تشکر از علیرضا سعادت قدسی نیا
▫️تهیه کننده:سید ناصر پناهی
@dootari

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

نام اثر:گلشن دل
آهنگ :نصرالله زرین پنجه
شعر:ابوالقاسم حالت
تنظیم:احسان توکل
خواننده:صادق امین محبوب

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🌹برای سلامتی استاد بیتانه دعا کنید


@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows:
✅نوروزدرشهرقدیم  🎋
✍️روایتی از سید حسین پناهی 
درایران باستان و قبل از اسلام جشنهای بزرگی برگزار می شده است که جشن نوروز یکی از کهن ترین آن جشنهاست که امروزه نیز در ایران اسلامی و بعضی از کشورهای همجوار برگزار می گردد وپژوهشگران این جشن را به اقوام بومی ایران پیش از مهاجرت و آریاییان منسوب دانسته اندکه دراینجا لازم نمی دانم  به تاریخچه این جشن بزرگ نگاهی بیندازم بلکه نکته قابل اهمیت اینکه جشن نوروز در شهر قدیم فردوس قبل از زلزله شهریور چهل و هفت باشکوه خاصی برگزار می شده است و نیاکان و گذشتگان مادر درون محله های قدیمی شهر آنچنان جهت برگزاری این جشن معتقد بودند و شاید بدور از اغراق نگفته باشم که بعضی ازبزرگان ودیگر اهالی شهر قدیم جهت برگزاری باشکوه و رنگین نمودن سفره گسترده عید هنگام سال تحویل مقداری از محصول زراعی سال آینده خودرا پیش فروش می کردند یا چند فنجان از آب قنات را به اجاره می دادندتابتوانندنوروزی شاد داشته باشندمعمولامقدمات برگزاری جشن نوروز در شهر قدیم بعد از پایان یافتن چله کوچک وروزهای اول اسفند ماه که دربین عوام به ماه نوروز معروف بود آغاز می گردید آن ایام درون کوچه های محله ها شور و حال دیگری داشت اگرپا را درون هودک خانه ای  می گذاشتی گوشت باصدای دُم دُم دُم کمان مرد حلاج که با کوبه چوبی برسیم آن می زد همنوا می شدوپایت را که از پله هودک درون صحن خانه می گذاشتی  اورا می دیدی که میان پنبه های حلاجی شده گم شده است وباز داخل ُصَفّه آفتابگیر خانه زنی رامی دیدی که مشغول دوختن لحاف و تشک مخصوص سال نومی باشد و آن گوشه دیگر حیاط مردی نظرت را به خود جلب می کردکه مقابلش انگار خرمنی از گندم قرار دارد واو مشغول غربال کردن گندمهاست وزن خانه درون سینی بزرگ مسی گندمهای غربال شده را پیش می زند تا شاید فضله موشی بیابد و پاکش کند و شوهرش نیز گندمهای پاک شده را درون جوال می ریزد و سر جوال را با جوالدوز می دوزد تابرای آرد کردن گندم آماده بردن به آسیاب شهر باشد انگار همه دست به دست هم داده اندتا عیدی شاد داشته باشند آن روز به پایان می رسد وباطلوع خورشید  صبحی دیگر آغاز می شود اهل خانه به دنبال خانه تکانی هستند رسم است باید تمام وسایل و لوازم زندگی حتی وسایلی که به ندرت استفاده می شود گردگیری و تمیز شودو زن دیگ ها و تمامی ظرفهای مسی را به دست مرد می دهد تا برای سفید گری به مغازه مسگری ببرد آن روزها کنار نهر جوی آب وپایاب قنات(اصطلاح محلی پای اومحلی سر پوشیده وکم عمق ) درآن زمان مملو اززنانی بود که مشغول شستن لباس و پرده وملافه و قالیچه های محلی بودند شیرینی های محلی را درون فرهای گلی داخل مطبخ می پختند و داخل دیگهای مسی برای روز عید نگه می داشتند درون مطبخ ها شور و حالی دیگر داشت زنها با آرد نرم داخل جوال خمیری تهیه می کردند و کلوچه و تافتون ونان سفید و نان زرد خشک با رنگ وعطر زعفزان و رازیانه جهت روزهای عید می پختند معمولاازاول اسفندماه بفکر کاشتن دانه های باقلی درون گلدانهای سفالین بودندورسم براین بود که برای هریک ازاعضای خانواده یک گلدان سبز کنند گذاشتن گلدانهادرروزروی لبه  ایوان آفتا بگیر َخانه منظره زیبائی داشت برگزاری مراسم شب چهارشنبه آخرسال سنتی بود که اهل خانه را به پیشباز نوروز می برد به هنگام نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه که به شب چهارشنبه سوری معروف بود داخل کوچه وجلوهودک درب هریک از منازل صاحبخانه با هیزمی که از درون هیزمدان مطبخ خانه خود برمی داشت آتشی می افروخت  وسپس یکی از کوزه های آب داخل کوزه دان خانه راکه  معمولا کوزه ای بود که سال قبل هنگام سال تحویل آب کرده بودند پر از آب می کردندو داخل آن حبه ای قند و دربین عده ای مرسوم بود که علاوه برقند سکه ای نیز درون کوزه می انداختند وآنگاه بزرگ خانه که معمولا پدر  بود و اگر  پدر  نبود  مادرکوزه را به بالای پشت بام می برد وپس از خواندن دعا وآرزوی سلامتی از درگاه خداوند مهربان از قسمت سر درب ایوان هودک کوزه را بر روی آتش افروخته شده می انداخت و معتقد بودند که کوزه حتما باید شکسته شود و شکستن کوزه را تضمین زنده بودن و سلامتی اهل خانه درسال آینده می دانستند وبندرت اتفاق می افتاد که کوزه شکسته نمی شددرآن لحظه  با حالتی نگران و ناراحت از پشت بام   به داخل کوچه می آمدند وکوزه رامحکم برزمین می زدند و می گفتند نمی شکنی حالا بشکن یک هفته مانده به عید حمام محله ها  شلوغ بود وزن ومرد به دستان خود حنا می مالیدند مرسوم بود که در روز قبل از عید برای تازه عروسهااز طرف خانواده داماد سینی های پراز قندونبات ومواد غذائی دیگر و رخت و جامه وحنامی بردندآن زمان از تلویزیون درون خانه ها خبری نبود و کمتر خانه ای بود که رادیو کنار طاقچه اتاقش باشد...

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

انتقاد دادستان محترم شهرستان فردوس نسبت به حذف المان انگلیسی ورودی شهر فردوس
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

توصیه های دکتر علیرضا نبی کارآفرین برتر کشوری
برای جوانهای فردوسی

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

بانك فرهنگيان ايران در مرداد ۱۳۵۶ با هدف تجهيز و جذب پس اندازهای كوچك و پراكنده در سطح كشور به خصوص برای سرمايه گذاری در ساخت مسكن فرهنگيان و تحقق بخشيدن به ساير اهداف رفاهی آنان تاسبس شد.۶۰درصد سرمایه ی بانک از سوی فرهنگیان کشور از طریق خرید سهام پرداخت شد و ۴۰درصد مابقی را دولت متعهد به پرداخت شد؛
پس از انقلاب در خرداد ۵۸، بانک اعلام بازگشایی کرد. یکی از مشکلات این بود که نمی توانست بدهی های خود را از وام گیرندگان(شرکت هایی مانند دیش ایران، شاره زیست ایران، گازر و چهار دیواری) بازپس گیرد. اواخر خرداد ماه همان سال اعلام شد که بانک ملی به جای بانک فرهنگیان به معلمان وام می دهد.زمانی که معلمان برای گرفتن وام مراجعه کردند، فهمیدند که تنها دو برابر حقوق شان وام داده می شود.
در نهايت بانک فرهنگیان با بانك ملت ادغام شد و فرهنگیانی که بانک با سرمایه های آنان تشکیل شده بود، مدت ها سرگردان بودند تا توانستند بخشی از سرمایه های خود را به اقساط باز پس گیرند. دولت که زورش به سرمایه دارانی که وام گرفته بودند، نرسید؛
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

هوالباقی
خاندان بزرگ و اصیل قدسی نیاو وحدت و سایر منسوبین
در گذشت بزرگ خاندان سیدخسرو خان قدسی نیا(ریاست پمپ بنزین) رابه شما وخانواده محترم وسایر بازماندگان تسلیت گفته واز خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات ورحمت وبرای شما صبر جمیل واجر جزیل مسئلت می نمایم
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید
هِلال عید در ابرویِ یار باید دید

#حافظ
#روزنگار،۱ شوال،
عيد فطر مبارك 🌺

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

بدرود استاد ذوالفقار بیتانه 💔

#ذوالفقار_بیتانه #بیتانه #دوتار #دوتار_خراسان
#نواحی
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند
فروردین 403 چنان بر سر بهار برف سیاه نکبت باری به ارمغان آورد که روح درتنمان ‌یخ زد ‌و خشکید.
خبر درگذشت یگانه نوازنده ی دوتار جنوب خراسان که سال‌های سال صدای سازش را ازنزدیک‌شنیدیم زمین لرزه ای برکویر وجودمان انداخت ناباورانه.خدایش بیامرزد
پیراهن سپید بلندش وجلیقه ی کوتاه سیاهرنگش روایت قرنها اصالت از نسل ساده پوش خراسانی ،نسلی با غیرت بجا مانده از سربداران را برای ‌آیندگان به یادگار خواهد گذاشت.
نسلی که ریزپنجه هایش را نخواهد دید ولی خواهد شنید ‌وچه مفتخر بودیم که هم عصر او‌،صدا و‌سیمای سازش را از نزدیک زیست کردیم
نوا و سماع ‌ریزپنجه های هنرمند شصت ساله ی فردوسی که قراربود چند ده بهار دیگر بر صفحه ی دوتار برقصد در هیاهوی باد و‌ باران بهاری مسحور شد‌ ‌و خسته ازچرخ فرتوت روزگار پرده ی دستان زندگی‌ اش در حسرت نغمه هایش جاماند و‌رفت که برود با حسرتی بر دل ما دوستداران.
زخمی بردلم خواهد ماند اگر نگویم‌که
ذوالفقار بیتانه بسیار بسیار زودهنگام تر ازاین مرگ بهاری مرده بود
دقیقا ازروزگارانی که اهالی فن متوجه تفاوت سازش با دیگر هنرمندان و‌همدوره ای هایش شده بودند ولی ‌مشکلات خرد و کلانش و‌گرفتاریهای شخصی ومریضی های  ریز و‌درشتش و‌سرطان همسرش امانش را بریده بود که امکان دیده شدنش فراهم نشد. ‌
آری ذوالفقار چندباردیگر مرده بود ، ‌‌ما ندیدیم
ان‌زمان که اورا به چشم نوازنده ای معمولی وهم‌سطح مطربان میدانستند
آن زمان که کنارجاده دستفروشی هندوانه می‌کرد
ان زمان که المان دوتار راازمیدان شهر جمع کردند
آن زمان .....و آن زمان ها
ذوالفقار از سال‌های هفتاد چندین بار مرده بود
متاسفانه باید بگویم استاد بیتانه در زمان و‌ مکان نامناسبی به دوتار ‌دچارشد.
پرچم دوتار تربت جام چنان بر آسمان موسیقی خراسان و‌ایران افراشته بود که فردوس و‌هنرمندان‌فردوسی دیده نمیشدند.
همچنین کج اندیشان فرهنگی ‌و مسئولین متعصب دهه هفتاد فردوس و‌جنوب خراسان‌ نیز عرصه را برای ظهور بیتانه ها چنان بسته بودند که گویی فرزند ناخلفشان را باید پنهان کنند.
آن سال‌ها هرچه دوتار درایران معرفی شد و‌هرچه هنرمند به فستوالهای بین المللی رفتند وهرچه سفر خارجی بود سهم تربت جام بود .
مسئولین و نمایندگان مجلس خواف و تربت جام چنان با هنرمندانشان فخر میفروختند و آنها را در پرشالشان می چرخاندند و سهم خواهی میکردند که گویی موسیقی و دوتار و حضور رسانه ای فقط حق خودشان و سهم فردیشان است .
بااحترام به همه ی آن عزیزان پنجه ی ذوالفقار اگر بالاتر نباشد هم اندازه ی آنهاست و چیزی کم ندارد
آری این چنین بود که استاد بیتانه در زمان و ‌مکان نامناسبی به دوتار ‌دچارشد.
ذوالفقار به تنهایی و در طی سی سال برای اثبات خود و ‌‌موسیقی پاکش و‌سازسازی اش در جنوب خراسان جنگید
پیچ و خم های زندگی، میان سالیش را که بایستی بر سکوی افتخارات موسیقی دیده می‌شد را درجاده ی صعبالعبور مایحتاج ‌روزمره ی زندگی انداخت و‌ازانجا که شریف بود حاضر نبود برای گذران عمر دست به هرکاری بزند حتی از شاگردان  ساز سازی و‌دوتار نوازی مبلغی را دریافت نمیکرد.
جمله اش این بود لطف خوشت مارو بس
بیتانه خنیاگر عارفی بود که هم نشینی اش بااساتید شعروادبیات منطقه ازاو‌ فردی متفاوت ساخته بود
غرورش وتعصبش بر جایگاه دوتار وانتظاری که خود از خود داشت و البته گرفتاری های شخصیش
باعث‌شد از رسانه و‌جشنواره و‌هم‌نوازی دور بماند ‌واگر نبود
آگاهی بیتانه بر مقام های شرق و‌شناخت درستش ازروایات و‌پیش درآمدهای مقام های خراسان و‌حضورش در جنوب خراسان و‌اشنایی با انواع مقام های بادی چون دولا چکه دوره و‌اشترخجو ‌باعث‌شد‌که کم‌کم‌پیوندی بین موسیقی زهی شرق و‌بادی جنوب خراسان با دوتارش ایجاد کند.
او هیچ ملودی را جز مقام ها دوبار نمیزد ‌‌همیشه تازگی دربداهه داشت. بسط و‌گسترش مقام از ویژگیهای نوازندگی اش بود
شفافیت ‌،صحیح نوازی ،اجرای بداهه بدون ادا واطوارهای مرسوم و صدای دلنشین (‌بدون گز معمول دوتار) چنان درصدای سازش مشهود بود که درکمتر نوازنده ای درجنوب خراسان  دیده می‌شد.
هوش او‌درپرده گردانی و‌چرخش ملودیک مقام ها ازاو‌نوازنده ای چیره دست و‌استادی بی بدیل به یادگار گذاشت.
اصرار ذوالفقار و‌ممارست او‌ ‌و ایمانش برصحت کارش باعث شد تا دردهه هفتاد افرادی چون  علی ‌دباغ و علی حداد در دوتار نوازی رشد کنند ودردهه هشتاد دردستان ‌نوجوانان و‌دانشجویان بیشماری در فردوس دوتار دیده شود ،بی شک‌او‌یکی ازتاثیر گذارترین چهره های هنری نیم‌قرن اخیر در هنر فردوس و جنوب خراسان بوده ‌‌و هست. ذوالفقار بیتانه پنجه ای پرمایه داشت و صدحیف از فقدانش.خداوند او وهمه ما که در حقش کم فروشی کردیم را بیامرزد.
♦️کاظم ایمانطلب
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

#آگهی
به یک نفر نیروی خانم جهت کار در بوفه بیمارستان چمران (شیفت عصر)نیازمندیم
برای اطلاعات بیشتر پیوی

@Ftme8051

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

استاد بیتانه به پابوسی سلطان خراسان رفت🖤
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

♦️استاد ذوالفقار بیتانه باعث زندگی دوباره ۵بیمار شد
@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

استاد ذوالفقار بیتانه استاد عرصه موسیقی ◼️مقامی و آیینی کشور برای انجام تایید نهایی مرگ مغزی به بیمارستان پیوند اعضای منتصریه منتقل شد.
در صورت انجام کامل فرآیند ۱۴ فروردین اهدای عضو می شود.
ذوالفقار بیتانه از هنرمندان موسیقی شهرستان فردوس است که از سوی کمیته ثبت ملی میراث فرهنگی ناملموس در فهرست هنرمندان حامل میراث فرهنگی در فهرست گنجینه های زنده بشری قرار گرفته است.

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🌹برای سلامتی استاد بیتانه که در کما هستند دعا کنیم

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

✍️امسال
سال دیدن چهره واقعی آدم‌ها بود
عیدتون مبارک🌹

@khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

ما دربیشتر خانه ها تقویم نجومی کنار طاقچه بچشم می خورد و هنگام سال تحویل را ازروی آن می فهمیدند وچند ساعت مانده به سال تحویل زنگ ساعت لب طاقی راروی زمان موعود کوک می کردند معمولا درتمام خانه هامعتقد بودند که جهت رزق و روزی و گسترده بودن سفره هنگام سال تحویل کنار سفره عید غذائی طبخ شده داشته باشند وآن غذاجز پلوتزئین شده بازرشک و خلال بادلم  و خورشت قیمه غذائی دیگر  نبودکه معروف به برنج دم سال بوددرتمامی خانه هاسفره عید پهن می شدو روی سفره بعد از گذاشتن   قرآن مجیدو آینه و شمعدان چیده شده  از کاسه لندنی گلدارپر از آب و برگه زردآلو (کشته او) جهت صفای دل و لینت مزاج در سال جدید و شربت مخلوط از زرشک و آلو و گشنیزو گل تاج خروس جهت رقیق شدن خون در سال جدیدو انواع شیرینیهای محلی و ظرف پر از تخم مرغ رنگی و هفت سین معروف و یکدانه به و انار قرمزو انارسفید شیرین  اگر چنانچه موقع سال تحویل نیمه های شب یا سحر بودهمه مقید بودند تا بیدار باشند و بچه ها نیز سفارش می کردند که بیدارشان کنند رسم براین بود و عقیده داشتند تا هنگام سال تحویل درب منزل بسته باشد ومعتقد بودند که بایدبرای اولین بار درسال جدید درب خانه را بروی شخصی بقول خودشان میمون و خوش ستاره یا خوش اقبال باز کنندوآن شخص بایستی حتمااز جنس مذکر می بود  به همین منظور کوزه ای را که برای سال جدید خریده بودند  روز قبل از سال تحویل به دست یکنفر از اقوام که معمولا پسر بچه هارا انتخاب می کردند می دادند تااز حوض سرکوچه آب کند و بعد ازسال تحویل آن درب خانه را بکوبد و اما بعد از وارد شدن جوان خوش شانس درب خانه باز بود و بعد ازسال تحویل رفت وآمدها شروع می شد ابتدا اول همه به سلام و دست بوسی پدر بزرگها و مادر بزرگها می رفتند وچون درآن سالها فرزندان ذکور با اهل و عیال درون همان منزل  پدر بزرگ چند اتاق داشتند وزندگی می کردندهنگام سال تحویل بیشتر فرزندان کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ دور سفره عید نشسته بودندو پدر بزرگ در بالای سفره می نشست و قرآن را باز می کرد وبا درآوردن ساعت جیبی از جیب جلیقه خود نگاهی به عقربه ساعت می انداخت وآنگاه نیز بانواختن زنگ ساعت لب طاقی دعای تحویل سال را می خواند وآن موقع بود که فرزندان و نوه ها بوسه بردستان پدر بزرگ و مادر بزرگ می زدند و برای عیدی گرفتن از دست پدر بزرگ بی صبری می کردند واو نیز از اسکناسهای ده ریالی بنفش وبیست ریالی خردلی وپنجاه ریالی سبز و صد ریالی کرم رنگی را که روز قبل از بانک ملی گرفته بود از بین صفحات قرآن در می آورد وباتناسب سن به آنها عیدی می داد و عیدی مادر بزرگ نیز تخم مرغهای محلی بود که ازروزهای قبل از عیداز  زیر مرغهای داخل باغچه برداشته بود وجوشانده بود و با رنگها ی طبیعی همچون روناس یا جوهر لاژورد رنگین نموده بود و به هر کدام از نوه ها یکدانه می دادبوی دود سپند روز عید در تمامی کوچه ها می پیچید عقیده داشتند که  برای بجا آوردن سنت جا خالی رفتن یکی از درگذشتگان محله درروز عیدنوروز ابتدا باید قدم خودرا درون سبزه بگذارند و سپس به منزل متوفی بروند یا اینکه می گفتند که  هنگام  تحویل سال نباید سماورداخل اتاق غلغل بزند زیرا باعث اضطراب در سال جدید خواهد بود یا اینکه لباس کثیفی داخل خانه نباید باشد یا لباسی روی بند بجا نمی گذاشتند تا براثر باد تکان بخورد چون می گفتند  آشوب و پریشانی رادر سال نو برای اهل خانه  به دنبال خواهد داشت که امروزه حتما خواهیم گفت یک نوع خرافه پرستی بوده است از روز اول عید درون کوچه  محله ها بازیهای محلی آغاز می شد و همه سر گرم و شاد بودند یک طرف کوچه عده ای مشغول بازی با گردو هائی بودند که عیدی گرفته بودند و به آن بازی جوز آرا می گفتند طرف دیگر بچه ها با سنگهای کوچک در دست مشغول لشخک بازی بودند و باز آن طرف تر توشله ها (تیله)را ردیف کرده بودند و با ز درون زمین کوچه سوراخی حفر نموده بودند و انگار با توشله و انداختن آن درون سوراخ بازی گلف انگلیسی را انجام می دادند و  با انداختن توشله درون سوراخ حفر شده خوشحالی می کردند و برنده می شدندوباز آن بازی عموزنجیر باف داخل میدان محله را یا بازی هنگام غروب آفتاب را که به اصطلاح محلی معروف به استُقو (استخوان) مهتو بود و به دنبال هم دویدن هاوهمدیگر گرفتن هارا یا آن کُشتی های محلی را که بین جوانان محله درون میدان محله ها انجام می گرفت ویا مراسم ختنه سوری و جشنهای عروسی که همه در عید نوروز صورت می گرفت که مجال گفتن نیست و آن رفتن روز سیزده که همه درکنار دشت و صحرا بودند و یادش بخیر .
/channel/khateratrferdows
👆عضويت درکانال خاطرات فردوس👆

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔹️نامه ای برای هزینه های سیم‌کشی فرودگاه فردوس در سال ۱۳۴۸
💠سندی دیگر بر اثبات وجود فرودگاه در فردوس

@khateratrferdows

Читать полностью…
Подписаться на канал