khateratrferdows | Неотсортированное

Telegram-канал khateratrferdows - خاطرات فردوس | khateratferdows

2316

@Telferdows بر آنیم تا صفحات تاریخ و خاطرات تون قدیم را با شما ورق بزنیم ⛔️ هرگونه استفاده و کپی برداری از مطالب کانال خاطرات فردوس بدون ذکر منبع ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد ⛔️

Подписаться на канал

خاطرات فردوس | khateratferdows

همه مردم به سیاست مشغولند
به جز سیاستمداران که مشغول تجارت اند...!

🎥 Joker (2019)
#فیلم_نوشت 🎞

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🎬 غلام آن لعبت قبا پوشم
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🇮🇷ایران من
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

من به چشم های بی قرار تو قول می‌دهم؛ ریشه های ما به آب و شاخه های ما به آفتاب می‌رسد. ما دوباره سبز می‌شویم...

👤قیصر امین‌پور

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

فریدون سعادت قدسی‌نیا سیاستمدار اهل ایران و نماینده مجلس شورای ملی در دوره بیست و چهارم (از سال پنجاه وچهار تا پنجاه وهفت خورشیدی) از حوزه انتخابی فردوس و طبس بود.
مهندس فریدون سعادت در سال هزاروسیصد وچهارده در فردوس متولد شد. خاندان او از خاندان‌های مورد احترام فردوس و پدرش میرزا فتح الله سعادت، خیّر، سیاستمدار و اولین بخشدار شهرستان فردوس بوده است.
از خدمات مهندس سعادت میتوان به جاده سازی محور فردوس تا یزد.احداث پارک ملت فردوس.احداث اولین مهمانسرای فردوس و بشرویه .لوله کشی سه قلعه و...اشاره کرد.
ایشان اکنون در روستای فریدونی ساکن هستند و امیدواریم از خدمات ایشان بعنوان یکی از خدمت گزاران فردوس تقدیر گردد.
پ ن:عکس اول:تسلیم اعتبارنامه فریدون سعادت-مرداد1354-عبدالرسول واحدی-پاکزاد-فریدون سعادت-دانش نجاتی-حریری-عماد
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔸گل مریم
🔹رضابهرام
نه دوری که منتظرت باشم
و نه نزدیک که به آغوشت کشم.
نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم!
تو در میان همه چیزی...

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

او همچنان پیش می رفت ودرتخریب فرهنگ غنی شهرقدیم تون خستگی را نمی پذیرفت زیرا اوهم می خواست تا با تخریب فرهنگ وتمدن یک شهر کسب در آمدی کرده باشد خانه های قدیمی و حوضخانه ها و پای اوها همچنان در زیر تیغ بیل بولدزر تسطیح می شدوتنها حوض انبار بازار بجا مانده بود آنروزها با طلوع هرروز خورشید ساختمان های زیادی تسطیح می شد و بولدزر از محله عنبری و میدان عبور کرده بود در محله عنبری مسجد کوشک و حوض انبار سیدی و حمام ژیار یا جیار و یا همان جهان یار ودر محله میدان نیز مدرسه علیا و حبیبیه از گزند بیل درامان مانده بود بولدزربه محله طالار رسوخ پیدا کرده بودوهمچنان پیش می رفت حوض انبار بزرگ طالار درجلو بولدزر ایستاده بود تا شاید دلش برحم آید و بولدزر از کنار حوض انبار رد شده بود و بیلش را بردیوار کاروانسرای ملک فرو می برد او قصد تخریب و تسطیح کاروانسرا را کرده بود و سرنوشت کاروانسرا نیز چنین بود شاید صدای آسیاب آتشی داخل کاروانسرا همچون صدای آسیاب کاروانسرای جوادی به گوش راننده بولدزر نمی رسید راننده اگر تصویری از گذشته می داشت مر د رعیت را می دید که چگونه جوال گندم آرد شده را بر پشت چروا گذاشته واز داخل کاروانسرای جوادی یا ملک به سوی محله می رود تا ما در بچه ها نانی گرم از تنور داخل مطبخ برای شام شب بیرون آورد راننده بی خبر ازاین قصه ها بود آنروز بعداز تخریب کاروانسرای ملک نوبت به کاروانسرای عطائی رسیده بود و بولدزر به آن سمت می رفت و صدای زنجیرهای چرخش دیوارهای کاروانسرا را بلرزه درآورده بود غول مکانیکی به جلو درب چوبی کاروانسرای عطائی رسیده بود انگار هنوز صدای چرخ گاری های چهار چرخ چوبی از داخل کوچه شنیده می شد که عدل قالی های زمینه لاکی و گل مرغی دست بافت دختران و زنان محله ها ی شهر را از داخل حجره های بازار بار کرده و از کوچه روبروی مسجد میرزای مجتهدوارد خطه کج می شوند تا قالی هارا برای حمل به شهرهای بزرگ کشور تحویل باربری داخل کاروانسرا نمایندهنوز شاید بوی عطر زیره سبز یاهمان کرابیه ی محلی از درون حجره های کاروانسرا به مشام می رسید اما راننده بولدزر بااین صدا وبونیز آشنا نبود او کاروانسرای عطائی را هم تخریب و صاف نموده بود غول آهنین به آنسوی خطه کهنه درحرکت بود ومی رفت تا وارد محله سردشت شود چهار محله شهر کاملا تسطیح شده بود و قسمتی از محله طالار که در طرف دیگر خطه کهنه و متصل به محله سردشت بود بجا مانده بوددر قسمت ورودی محله سردشت مسجد بزرگ میرزای مجتهد با دو ایوان بزرگ از دوره صفویه خودنمائی می کرد هنوز صدای موذن از گلدسته آن به گوش می رسید وبوی آب پاشیده شده بر سنگفرش صحنش در گرمای ظهر ونسیم خنک شامگاه تابستان به مشام می رسید نجوای مومنین شهر هنوز بر دیواره ایوان هایش بجا مانده بود وبنای مسجدهنوزدرشب های کویری همچنان درزیرنورچشمک ستارگان شب و نیمه ماه آسمان تاریک شهر خود نمایی می کرد اما آنروز راننده بولدزر فارغ از خیال دینی و حفظ آثار باستانی همچنان پایش را بر پدال گازفشار می داد و صدای چرخهای زنجیریش بلند بود و باهر فشردن پا بر پدال دودی غلیظ از دودکش بولدزر به آسمان آبی بلند می شد انگار راننده قصد داشت تا با دود گازوئیل پراکنده شده در آسمان جلوپرواز پرستوها را که بر فراز ایوان ها و صحن مسجد در پرواز بودند را بگیرد و اجازه ندهد تا دیگر پرستوئی برروی آجر فرش های روی گنبد پشت بام ایوان مسجد بنشیند و ساعتی بعداثری از بنای مسجد بجا نمانده بود و درختان تنومند وسرسبزپسته بجا مانده داخل محوطه مسجد رهگذرزمان را به حیرت واداشته بود بولدزر وارد محله سردشت شده بود و همچنان می غرید و تخریب می کرد انگار خستگی را نمی پذیرفت و قصدداشت تا سریعتر کار را تمام کند او به نزدیک حمام سردشت بجا مانده از دوره صفویه که همچنان بعد از زلزله صدای مرد حمامی و دلاک از بینه و سربینه آن به گوش می رسید و هنوز صفه چه های آن در سحرگاهان مردانی رابخود می دید که پس از استحمام وغسل قدیفه برخود بسته اند و داخل صفه چه در زیر نور کم رنگ چراغ برق به نماز صبح ایستاده اند تا نمازشان قضا نشود حمام سردشت همچنان دایر بود و آب خزینه اش گرم بود شاید راننده بولدزر گرمای آب خزینه را حس کرده بود واو از کنار حمام رد شده بود و خانه های خشت و گلی کوچه کلاته را تخریب می کرد بولدزر وارد یکی دیگر از کوچه های محله شده بود که نا گهان راننده در جلو بولدزر خود چند نفر ازمردان محله را دیده بود که به طرف او اشاره می کردند درآن زمان دوسال و اندی از جریان زلزله گذشته بود رعیت و کشاورزان محله برای انبار آذوقه و نگهداری گوسفندان و گاوهای شیرده و مرغ و خروسها از منازل قدیمی خود استفاده می کردند ...

🔸خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

عمليات فتح خرمشهر
حميد توسلي ، عباس زال، جواد یعقوب زاده،شهيد حسن هوشنگ نژاد ، غفاري ، مجتبي زاده،ارسالی آقای مهدی هوشنگ نژاد
/channel/khateratrferdows
👆عضويت درکانال خاطرات فردوس👆

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔹مرحوم حاج حسین خالقی مقدم فرزند آقاشیخ محمد خالقی. فوق لیسانس حقوق و وکیل پایه یک دادگستری و معاونت سازمان برنامه و بودجه ورئیس سازمان یونسکو🔹

✍مرحوم حاج حسین خالقی مقدم فرزند آقاشیخ محمد خالقی از محله سادات تون،
ایشان فوق لیسانس حقوق و وکیل پایه یک دادگستری با شماره پروانه 3774 حوزه قضایی تهران بودند.
فعالیتهای ایشان پیش از انقلاب به شرح ذیل میباشد:
دبیر دبیرستان در فردوس - رییس فرهنگ شهرستان گناباد - اخذ پروانه وکالت پس از اتمام تحصیلات دوره فوق لیسانس در رشته حقوق خصوصی در دانشگاه تهران - مدیر کل اوقاف استان خراسان بزرگ - معاونت سازمان برنامه و بودجه - رییس سازمان یونسکو.
ایشان پس از انقلاب اسلامی فقط مشغول به کار وکالت بودند و در سال ۱۳۷۰ هجری شمسی فوت نمودند.

🔸کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔹بمناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
🔸استاد حسین کیال
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔹عکسی از تخریب دیوار قلعه فردوس در سال ۱۳۴۷
#زلزله
.
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🎬با یادی از اساتید قدیمی شهرستان فردوس استاد گرانقدر مرحوم حبیب معاون زاده
با حضور آقایان حسین الهامی .ابراهیمی و خانم یوسفی
تقدیمی کانال خاطرات فردوس به معلمان دیار فردوس و وطنمان ایران
🔸تهیه کننده:اداره آموزش و پرورش فردوس؛اردیبهشت 95
💠خاطرات فردوس
| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🌧باران میبارید.آن هم چه بارانی.زمانی که انتظارش راهم نداری وسط اردیبهشت.کوچه های سرسبز باغستان علیا وسط این بارش جان میدهد برای قدم زدن.کوچه هایی که هنوز بوی کهنگی و سبزی و قدمت ازدرختان کهنسال چنارش و دیوارهای خانه هایش به مشام میرسد .به خانه ای قدیمی رسیدم خیره بودم به ترک های دیوار و با خودم مرور می کردم سرنوشت تلخ دیوار را ، که پایی ندارد برای دویدن ، دستی ندارد برای گرفتن و عشقی ندارد برای خواستن، اما به اندازه ی تمام نداشته هایش شانه های پهن و عریضی دارد برای تکیه دادن ، گریستن و آرام شدن .
دیوارخوب می فهمد فلسفه ی ناگزیرِ ماندن را ، فلسفه ی درخت بودن و به پای ریشه سوختن را ،فلسفه ی تلخ ایثار و صخره ای برای نجاتِ موج بودن را ...
و من بیشتر از هر چیزی ، دلم کسی را می خواست تا از دردها ، ترس ها ، شک ها و یقین هایم با او حرف بزنم ، کسی که برای حرف هایم گوش باشد و برای دردهایم مرهم ، کسی که با او قدم بزنم ، کسی که دوستم داشته باشد ...
من نیاز داشتم با کسی بدوم ، با کسی سفر کنم و ترک های احساسم را التیام بخشم ،
من نمیخواستم شبیه دیوار باشم !
باغستان علیا .فردوس
فیلم و تدوین:سیدناصرپناهی
| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🌙شبهای قدر در فردوس قدیم
🔹به روایت سید حسین پناهی
شبهای قدر شبستان هاوداخل صحن ایوان مسجد جامع شلوغ بود مردان محله ها نیز پس از ختم جلسه قرآن داخل مسجد محله به سمت مسجد جامع حرکت می کردند دعای جوشن کبیر داخل ایوان مسجد خوانده می شد و شبستان تابستانی پر ازجمعیت زن و مرد بود صدای پچ پچ کودکان به گوش می رسید و صدای وز وزچراغ توری های پایه دار داخل شیستان در زیر نور آن گم شده بوددرآن شب هرکسی در گوشه ای از صحن و شبستان مسجد با خدای خودش مشغول راز و نیاز بود پسر بچه ها و دختر بچه ها هم کنار پدر و مادر خود به نماز ایستاده بودند و سعی داشتند تا نماز صد رکعتی را تمام کنند هر لحظه با انگشتان کوچک و ظریف خود رکعتها را شمارش می کردند وباردیگر شروع می کردند چون مادرشان گفته بود که ملائکه دراین شب نماز شمارا به آسمان ونزد پروردگار عالمیان می برند و کودکان۷ عاشق بعد ازهر نماز دستهای خودرا به آسمان بلند می کردند وآن شب شیخ شهر درمیان نماز و دعای عاشقان و دردمندان وارد صحن مسجد شد وبه کنار منبر جلو ایوان رفت و بربالای منبر نشست و از شب قدر گفت و صدای مومنین درتاریکی شب بربالای آسمان شهر نشسته بود وانگار آن شب ملائکه برآسمان شهر و صحن مسجد جامع نازل شده بودند وناله مومنان سحر را به آسمان می بردند آن هنگام که شیخ شهیر شهر مرحوم حجة السلام والمسلمین دانش۷ سخنوربربالای منبربود اوکه مستمعینش با صدای گرمش همنوابودند منبرش را چنین آغاز کرده بود اَعوذُباللهِ مِن الشّیطانِ الرَجیم . بِسم ِالله الرَحمنِ الرَحیم اَلحمدُلله ِ رَب العالمین والعاقبةُ للمتقین و.......وآن لحظه که دربیان گفتن خصائل پیامبر عظیم الشأ ن اسلام به این کلام رسید:...رحمت اللعالمین ابولقاسم المصطفی محمد (ص) وصلوات خیل مستمعین وباز اللهم صل علیه وعلی وصیهی علی ابن ابی طالب (ع)وعلی النبی فاطمة البتول صل علی الحسن (ع)و الحسین (ع)و......وچه زیبا کلمات و جملات عربی را برزبان جاری می کرد و گوش و چشم ودل مستمعین را به سوی منبر جلب کرده بود وباز آن لحظه که می گفت امشب به حسب قرار شب گذشته و چنانکه بعرض رسید پنج شبی که اینجا دعاگو هستیم هر شب دَرِ خانه یکی از خمسه طیبه را به ارادت خواهیم زد و حاجتی خواهیم گرفت اِن شاءالله ودر ادامه کلام دلنشینش طبق رسم همیشگی منبرش چنین می گفت تا یادم نرفته یکی دوتا دعاکنم شماهم از صمیم دل آمین کنید آمین گوی ارزشش افضل دعا کننده است آمین یعنی خدایا اجابت کن و دعایش : الهی به اسماء حسنایت قسمت می دهیم مارا یک طرفة العین به خودمان وامگذار. پروردگارا شهر فردوس را و توابع را و تمام بلاد مسلمین را در سایه لطفت از خطرات محافظت فرما . پروردگارا به مریضهای اسلام مخصوصاً به مریضهای این محل و بالاخص به مریضهای ملتمسین خدایا از داروخانه کرمت شفا عنایت فرما باگفتن هر دعا صدای آمین جمعیت در آسمان مسجد جامع درآن دل شب پیچیده بود وآن لحظه که منبرش پند می بودو نصیحت وروضه را می خواند هر کدامتان میل دارید بوئی از علی (ع) به مشامتان برسد . اگر آرزو دارید دم آخر . نفس آخر جمال نازنینش را ببینید و صدای ناله و گریه ی شب زنده داران دارالمومنین از شبستان و صحن مسجد جامع به آسمان درآن دل شب بلند بود وبی گمان فرشتگان آسمان نیز حضور داشتند وآن هنگام که درآن دل سحر در زیر نور کمرنگ چراغ توری فرآن را باز کرده بودومی گفت : َالّلهُمَّ اِنّی اَسَئلُکَ بِکِتابِکَ الُمنزَل و.... وجمعیت باشیخ همنوا و همصدا بودند وباز آن هنگام که گفت هر حاجتی که داریدبه مد نظر آرید و قرآن را برروی سر گذاشته بود و صدای ناله مومنین درآن دل شب بیشتر شده بود وآن هنگام که گفت : َالّلهُمَّ بِحَقّ ِهذَا القُرانِ وَبِحَقّ.ِ... وآن لحظه که گفت ده مرتبه بگو : بِکَ یا الله ُوصدای همنوای مومنین درآن دل شب در شبستان و صحن مسجد جامع پیچیده بود وسوز ناله ها چه زیاد بود آن لحظه که شیخ گفت ده مرتبه بِالحُجَّةِ ودرپایان چه باسوز دل گفت هر کدام حاجتی دارید به مد نظر آرید ودعامی کردومی گفت ای علی مرتضی ترا به آن علاقه ای که به پسر رشیدت عباست داری یک نظر لطفی به شهر فردوس کن وشیخ همچنان درآن دل شب دعا کرد وزن و مرد آمین گفتند و با سوز ناله وآمین گفتن سحرخیزان شهر مراسم شب قدر به پایان رسید مومنین صحن مسجدرا به سمت خیابان اصلی و بازار شهرترک می گفتند بعضی از مردان شهر جلو دَرِ مسجد منتظرزن و فرزندان خود بودند وباز ناز و نوازش مادرانه درآن دل شب داخل شبستان مسجد حال و صفای دیگری داشت
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

با تجلیل مقام شامخ معلم 🌺
عکس مربوط به اولین دوره فارغ التحصیلان رشته ریاضی فیزیک دبیرستان آیت الله طالقانی شهرستان فردوس ( تابستان 1363) است.
که با ریاست منحصربفرد استاد شعیبی -کادر قوی. اجرایی - دبیران مسلط ؛ مجرب و تراز اول شهرستان توانست نقشی موثر و سازنده در پرورش دانش آموزانی وظیفه شناس و آینده ساز کشور ؛ بازی کند .
ایستاده از راست
آقایان.: علی داستانی- هادی یارمند- استاد شعیبی رئیس محترم دبیرستان- سیدحجت ذاکر - علی اخگری دفتردارمحترم - ابراهیم حیدرنیا - سیدمحمودپناهی- هادی هراتی زاده - علی اکبرسراندیبی -
نشسته سمت راست
فرهادلالویی-مرحوم رحیمی معاون محترم دبیرستان - استاد رحیم پناه دبیر محترم فیزیک - علی ابراهیمی محمدکاظم خانی
🔸خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🎬 کیستی تو
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🎬 غبار غصه بر آیینه ها فرو آمد
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🎬 چه غریبانه تو با یاد وطن مینالی

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

https://www.instagram.com/p/CPyXKzOraaq/?utm_medium=copy_link

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

چاپخانه خانی فردوس -سال 1354 -ایستاده از راست مرحوم رضا انصاری- حسن اتفاقی- اصغری- عباس خانی- خطیب- طاهر پرونده- اسداله برات پور -طریقی(ارسالی آقای جواد خانی)
/channel/khateratrferdows

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

وتخریب منازل به منزله از بین بردن مکانی امن برای این کار بود لذا ایشان زبان به اعتراض گشوده بودند شاید بتوان یکی از عوامل اعتراض مردان محله را در خصوص جلوگیری از تخریب قسمت عمده محله سردشت آ گاهی دادن به مردم توسط چند نفر از بزرگان محله ازجمله مرحوم آقای سید محمد معزی دانست اما آنچه مسبوق به یقین بود پایان ساعت کار قراردادی راننده بولدزر بودچون بنا به گفته بعضی از شاهدان عینی در هنگام اعتراض مردم راننده بولدزر اعلام نموده بود که از قرار داد من یکساعت بیشتر نمانده است وسپس کاررا تعطیل خواهم کرد وچنین نیز شده بود وآنروزبا پایان یافتن ساعت قرارداد محله سردشت از تخریب درامان مانده بود وامروز به عنوان یک اثر بجا مانده از گذشتگان و تاریخ کهن قدیم برای آیندگان بجا مانده است اما آنچه مسلم است شاید به جرات بتوان گفت که درآمد حاصله از میراث فرهنگی و گردشگری برای یکشهر مهم است و چه خوب است که به فکر محلی مناسب برای اصطبل و آغل گوسفندان برای طبقه زحمت کش جامعه شهری باشیم و تنها به ساخت سر در ورودی محله سردشت قانع نباشیم شاید درآمد حاصله از جذب توریست برای آیندگان این شهر مفید و کارساز باشد ان شاء ا...

🔸خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔰چرا شهر قدیم تسطیح شد؟
نوشته : سید حسین پناهی
✍ظهر روز دهم شهریورماه 47 سرنوشت شهر فردوس چنین رقم خورده بود تا تغییری اساسی در ساختار شهر پدید آید انروز قسمتی از ساختما نهای خشت و گلی براثر زلزله فروریخته بود ومردم داخل کمپها ی ایجاد شده درزیر چا درهای آمریکائی وپاکستانی وهندی به زندگی خود ادامه می دادند دولت وقت مصمم شده بود تا برای مردم شهری جدید با سبک نوین آ ن زمان بسازدجدال برسر انتخاب مکانی مناسب برای پیاده کردن نقشه شهر جدید در بین دولتمردان به ریاست نماینده مردم در مجلس شورای ملی و فرماندار و مذهبیون شهر به ریاست آقای دانش سخنور روحانی مشهور و مورداعتماد مردم صورت گرفته بود شیخ شهر سعی و تلاشش براین بود تا شهر جدید در مکانی مناسب بدور از تألمات روحی و برروی زمینهائی جدا از وقف و غصب بنا شود و او زمینهای میان باغات مقصود آباد و باغستان علیا را برای این کار پیشنهاد کرده بود شیخ به همین منظور قرآن کریم و پرچم ایران را که نشانی از ساخت شهری برمبنای شریعت مقدس اسلام ومنسجم و یکپارچه به نظر می رسید در آن محل نصب نموده بود و نظر مردم نیز چنین بود و گویند که در ابتدا نظر نماینده مردم در مجلس موافق نظر شیخ بوده است اگر شهری را که شیخ منظورش بوده است ترسیم نمائیم شهری بنا شده برروی زمینهای به دور از غصب و وقف .شهری با اختلاف دمای ده درجه سردتر در تابستان که دریک طرفش باغات مقصود آباد و طرف دیگرش باغستان علیا در شمال شرقیش آب گرم معدنی و روستاهای برون و مهرانکوشک در آنسوی بولوارجنوبیش باغستان سفلی ودرداخل باغات حاشیه بولوارش بوم گردهای بابا شبنم و سالار و هشت بهشت و بلده و فراوان مکانهای تفریحی شهری زیبا برای گردشگران اما در آخر نتیجه آن شد که اکثریت مردم موافق نبودند و بالاخره در آذرماه 47 نقشه شهر پیاده شد و سیل کارگران و معماران از شهرهای دوردست سرازیر شد و تریلرها یکی پس از دیگری آهن های بلژیکی را پیاده می کردند و گروهی به دنبال شیخ به باغات مقصود آباد و بهشت آباد رفتند و به مرور زمان با تلاش و فعالیت شهری بنا نمودندیکسال از زلزله ویرانگر گذشته بود وهشتصد منزل با سبک جدید ساخته شده بود وزش بادهای گرم و سوزان مردادماه 48 تن کارگران آسفالت کاررا ازار می داد اما آنان همچنان به آسفالت میلان ها و خیابان ها مشغول بودند شهریور ماه فرارسیده بود و سروکله مآموران ساواک با کلاه های سناتور ی بر سر و کراواتهای سیاه و قرمز برگردن درون خیابان خراسان و چهارم آبان و محمدرضاشاه و ملک حسن دوم ومیلان های شهردیده می شد و صدای ارسی های مشکی نوک باریکشان زمزمه گوش کمپ نشینان شده بود آنها هرروز به میان کمپ ها می رفتند و سرکی می کشیدند یک هفته از حضورشان در شهر می گذشت و بالاخره صبح یکروز از شهریور ماه دو فروند هلی کوپترکبرای ارتشی در محل کمپ دو به زمین نشست و شاه برای افتتاح منازل وارد شهر شد ه بود واز داخل بلوار خیام به سمت خیابان ملک حسن دوم رفته بود او درهما نجا دستور داد ه بود تا به جز ابنیه تاریخی و باستانی خرابه های شهر قدیم را تسطیح نمایند و درخت بکارند به همین خاطر بعداز گذشت مدتی قرار داد تخریب شهر قدیم منعقد گردید ودر یکی از روز های بهاری سال 49 بولدزری وارد شهر شد و از قسمت محله پائین شهر یاهمان محله سادات کار خودرا شروع کرد ساختمان ها ی خشت و گلی یکی پس از دیگری تخریب می شد درآنزمان حفاظت از میراث فرهنگی فردوس تحت نظارت اداره فرهنگ و هنر و حفظ آثار باستانی گناباد قرار داشت محله سادات کاملا تخریب شده بود و حمام خیروز از گزند بیل بولدزر درامان مانده بود یکروز بولدزر به جلوساختمان اما مزاده رسیده بود وبه سمت میدان بازار پیش می رفت گرد و خاک از کاروانسرا ی جوادی بلند شده بود و اثری ازبنای آن دیده نمی شد بولدزر همچنان جلو می رفت و خشت ها و دیوار های آجری کاروانسرا را با خود به جلو می برد بولدزر پس از تخریب کاروانسرای جوادی به جلو درب چوبی کاروانسرای ا... قلی رسیده بود انگار دیوارهای بلند آجری کاروانسرای ا...قلی ندا می داد که هنوز صدای زنگوله شتران کاروان هائی که از کویر لوط خسته و مانده وارد کوچه های شهری کهن وتاریخی شده اندبگوش می رسد و زمزمه روسای کاروان ها از داخل حجره های کاروانسرا شنیده می شود اما صدای دلخراش بولدزرما نع آن شده بود تا آن نجوای زیبابگوش راننده برسد چون او گوش هایش را با شالی رنگی که بر دور سرش پیچیده بود بسته بود و صدائی نمی شنوید و همچنا ن پایش را بر پدال گاز فشارمی داد تا دیواره ها را فروریزد او بی خبر ازآن بود که با فشردن پدال گاز بوسیله بیل بولدزر خود دارد بناهائی با قدمت تاریخی چندین هزار ساله را که نشانی از فرهنگ وتمدن یک شهر کهن به همراه دارد را در زیر خاک مدفون می کند...

🔸خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

تبلیغ رای به جمهوری اسلامی ایران است که در مغازه کاسب خوشنام و متدین مرحوم آقای اسداله ندیم متوفی ۱۳۷۵ در اسلامیه نصب شده بود . این مغازه چند روز قبل تخریب شد در حالیکه تبلیغ فوق پس از ۴۲سال هنوز نصب بود
ارسالی آقای علی حیدری

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔹بمناسبت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام
🔸خواننده:استاد محمدرضاشجریان
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد🌺 هلال ماه به دور قدح اشارت کرد .
ثواب روزه و حج قبول،آن کس برد🌺 که خاک میکده عشق را زیارت کرد .
🌹عید فطر مبارک باد🌹
/channel/khateratrferdows
👆عضويت درکانال خاطرات فردوس👆

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

💠با یادی از اساتید قدیم شهرستان فردوس
🎬مستند استاد گرانقدر آقای عباس خالقی مقدم/متولد 1301 فردوس
وفات ۱۳۹۸
🔸تهیه کننده:اداره آموزش و پرورش فردوس؛اردیبهشت 95
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

💠معلمین و اولیای بعضی از دانش آموزان راهنمایی نمونه شهید مطهری دهه هفتاد
ایستاده ردیف اول مرحوم عمادی، نفر دوم آقای حقیقی،؟؟؟؟
ایستاده ردیف دوم از راست، آقایان علیپرست(ادبیات)، افکار (علوم) ، صمدی(رئیس)، جرجانی(اولیا)، مرحوم نخجوانی مقدم(اولیا) ،مصطفوی (اجتماعی)، داوودی(اولیا)، فردوسی پور ، گلشنی(اولیا) خسروی(قرآن)، طهوری (حرفه و فن)، حسین زاده(حرفه و فن)، خادم(ریاضی)، وفایی(معارف)، احمدنیا(معارف)،؟؟؟؟؟، فاتحی(علوم)،؟؟؟؟،؟؟؟؟، ؟؟؟؟
نشسته از راست، آقایان میرزایی .ظهیری ربیع(پرورشی)، قویم ساداتی، مشفقی(عربی)، مزدآور(پرورشی)، منعمی(تدارکات)، نجفی(تاریخ)، افشاری(علوم)، مزدآور(معاون)، احسانی(ناظم) ظریفی(زبان انگليسي)، نداف(ادبیات) ،مرحوم ظریفی(قرآن، اجتماعی)،؟؟؟، مهجور(معارف)،؟؟؟،؟؟؟
ارسالی آقای حسین فردوسی پور
کانال خاطرات فردوس
| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️
رحلت پیر غلام اباعبدالله الحسین.و موسس هیئت صاحب الزمانی فردوس
شادروان حاج محمد نخوانی مقدم را که عمر پر از خیر و برکت خود را صرف اسلام و ترویج فرهنگ و حماسه حسینی در میان آحاد مردم نمود ، به حضور خانواده محترم نخجوانی مقدم وجامعه مداحان و هیئت های مذهبی و همه مردم شهرستان فردوس  تسلیت و تعزیت عرض نموده و ضمن تمکین به اراده و مشیت الهی و اذعان بازگشت به سوی او، برای آن مرحوم علو درجات، رحمت و مغفرت واسعه الهی و همنشینی با حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) از درگاه خداوند سبحان مسئلت داریم.
▪️کانال خاطرات فردوس
| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🌙حال و هوای ماه مبارک رمضان در مسجدجامع بزرگ شهر🌙
| @khateratrferdows |

Читать полностью…

خاطرات فردوس | khateratferdows

🔹عکس دسته جمعی اساتید ومعلمای عزیزمون، دبیرستان نمونه علامه طباطبایی؛ اردیبهشت ۸۲🔹
آقایان کیال - جهانی فر - تقوی - عمادی - باغبان - ناظری- سعیدپور - برزگر -غلامی - رضایی - پناهی - خزاف - میرزایی - اخروی محبی
ارسالی :آقای جواد برهانی
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

Читать полностью…
Подписаться на канал