روزهای خوب آمدنی نیستند؛ ساختنی اند... پویش خانه تکانی فرهنگی، اجتماعی داوطلبانه برای اصلاح فرهنگ جامعه با پشتیبانی مدرسه اکسیژن @OxygenSchool اینستاگرام : https://www.instagram.com/khanetekanifarhangi ارتباط : @Rhl_Asd
موزیک ویدئوی بسیار زیبای «ما همه به هم وصلیم»
با حضور دانشمندان فیزیک (کارل سیگن، ریچارد فاینمن، نیل تایسون و بیل نای)
پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
.
ما شرمنده همین شش تا کتاب هم هستیم
📚😥
چندی پیش کتابی در مورد #قدردانی تهیه کردم
و تازه تمرین اولش رو شروع کرده بودم که در یکی از کارگاههای آخر سال از کف دادمش.
توی عید حسرت نداشتنش رو میخوردم که یاد تمرین اول کتاب افتادم؛
تکنیک ۳۰ ثانیه
سعی کنید در ۳۰ ثانیه اول ملاقات با افراد بهشون #توجه کرده #تایید و #تحسینشون کنید .
.
.
.
یکم بعد خداروشکر کردم که کتاب رو از دست دادم چون همین یه دونه تمرین حالاحالا ها کار داشت 😉
یاد روایتی افتادم که طرف میگفت یه روز میره منزل آیتالله خوانساری و میبینه در دفتر ایشون بیش از شش کتاب در قفسه وجود نداره و تا پایان جلسه هی جلوی خودش رو میگیره و آخرش پرسیده حاجآقا داستان این شش جلد چیه؟ ما هرجا میریم کلی کتاب تو گنجه و قفسه فقهاست؟
آقای خوانساری نگاهی به کتابها میندازه و میگه؛
ما شرمنده همین ۶ تا کتاب هم هستیم.
📚📖📕📘
توی این زمونهی فستفودی خیلی سخته که مسیر مطالعهمون رو بر خلاف جریان پرشتاب بیرونی #کند و #آهسته و توام با #تعلیق و #تعمق و #تجربه کنیم.
مزمزه کنیم
نام کتاب مورد نظر "تا توانی دلی به دست آور" از جان ماکسول هست.
علی حکم آبادی
@khanetekanifarhangi
سلام خدمت همراهان عزیز
از این به بعد گزینه کامنت در زیر پست ها فعال میباشد و خوشحال میشیم نظرات شما رو در مورد مطالب بدانیم 🙏🌸
فقط با آگاهی و آگاهی رساندن می توانیم طبیعت ( در اصل حیات خودمان را ) نجات دهیم
#طبیعت_با_ظهیر
💠پویص خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
پرنده آبی
یکی از بهترین شعرهای نویسنده و شاعر بزرگ آمریکایی #چارلز_بوکوفسکی است که در اواخر عمر سرود.
این شعر به یکی از عمیق ترین احساسات ریشه ای انسان اشاره دارد: #آسیب_پذیری
از شاخصه های نوشته های بوکوفسکی فوقالعاده مردانه بودن سبک نوشتاری اوست، اما در این شعر بوکوفسکی نشان داده مانند هر مرد یا انسان دیگری در عمق وجودش چیزی لطیف دارد.
منبع متن؛ وبسایت بدونیم
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
همآهنگی
خیلی دوست داشتم کنار این دوستان باشم و تجربه همنوایی و همآهنگی اونها رو از نزدیک بچشم.
با تماشای این ویدیو درسهایی از این اجرا آموختم و خوشحال میشم به کمک شما به مناظر دیگری هم پیببرم.
۱. نقش هماهنگکننده گروه که ابتدا استارت رو میزنه و بعد به گروه میپیونده (سبکی از رهبری که در اون رهبر خودش در اجرا به تیم پیپیونده و در تیم حل میشه)
۲. تنوع و تکثر اعضای تیم، الهام گرفته از ترکیب متنوع یک خانواده (زن و مرد و فرزندان) #diversity
۳. ارتباط و انسجام گروهی برآمده از کار #بامعنا
۴. #هم_نوایی، #هم_کوکی و #هم_ریتمی به عنوان نشانههای #عملکرد مطلوب
۵. سادگی اجرا با امکانات محلی و #منابع_مشترک اعضا به مثابه یک #کامیونیتی
و ...
شما چه جنبههای دیگری را برداشت میکنید؟
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
👆👆
مقدمه ای بر کتاب "پیش دبستان در سه فرهنگ: چین، ژاپن و ایالات متحده"
به نام خداوند جان و خرد
ویلهلم کودک ۹ ساله وقتی شروع به کار کرد، فقط ۷ سال و ۱۰ ماه داشت. او از ابتدا مسول حمل قالب بود. هر روز از ساعت ۶ صبح به کارخانه میآمد و تقریبا تا ۹ شب کار میکرد...
۱۵ ساعت کار برای طفلی ۷ ساله .آنهم همه روزهای هفته
"ژرمینال"، اثر امیل زولا
در ابتدای هر سال، صاحب هر کارگاه قالی بافی به روستای ما میآمد و از هر خانواده کودکی را برای یک سال آتی اجاره می کرد.
کار طاقت فرسا در آن زیرزمین های نمور و نمناک و ضرب و شتمی که بعضا به کودکان وارد میشد، آنها را بعد از مدتی به اشباحی تبدیل میکرد که از ایشان تنها پوست و استخوانی باقی می ماند...
"بچه های قالیباف خانه اثر هوشنگ مرادی کرمانی"
در ایران، زنده یاد استاد جبار باغچه بان از نخستین کسانی بود که باغچه کودک یا به تعبیر امروزی، پیش دبستان را برای کودکان کم شنوا و ناشنوا بنیان نهاد. مشاهده ی وضعیت سرگردان آن ها و این که متولی ویژه ای نیز در آن روزگار برای سامان دادن به ایشان وجود نداشت، او را برانگیخت تا کارستانی بوجود آورد.
در ایتالیا، خانم دکتر ماریا مونته سوری این قدم را برای کودکان عقب مانده ذهنی برداشت و نخستین پیش دبستان را برای آنها دایر کرد.
در آن زمان، هر چند مکتب خانه ها در جاهای مختلف ایران فعالیت داشتند، اما اصلا به آموزش های روحی و عاطفی کودکان توجهی نداشتند، حتی هر گونه تنبیهی را نیز در مورد آن ها روا میداشتند!
در دارالفنون نیز میرزا تقی خان امیرکبیر به پیش دبستان نپرداخت و تنها جوانان بالغ را برای تحصیل، ثبت نام می کرد.
کودکان در اکثر جوامع مورد توجه نبودند و خانواده ها هم ناخودآگاه سرپوشی برای دیده نشدن آنها بودند...
کمتر کتاب تاریخی صرفا برای کودکان نوشته شده است و حوادثی که در دوره های مختلف رشد بر آنها وارد میآمده، در کمتر مرکزی ثبت شده است.
در ژاپن همزمان با ظهور میرزا تقی خان امیرکبیر در ایران، در جلسه ای مرکب
از زمامداران فرهنگی و سیاسی آن کشور، یکی از معماران مدرنیزه شدن ژاپن، پیامی را در جمع مطرح میکند که میتواند در همه زمان ها و مکان ها و برای هر کشوری کاربری خاص خود را داشته باشد . ،،،،،کشور ژاپن باید از مقام سوم به مقام دوم جهان برسد و از آنجا نیز به مقام اول و هدف نهایی ما باید رهبری جهان باشد. بهترین راه رسیدن به این هدف والا ، صرف انرژی ملی برای ایجاد بنیادی مستحکم در آموزش دوره ابتدایی در مدارس ژاپن است،،،،،
شاید بتوان اذعان داشت که بیداری واقعی ژاپن در زمینه تعلیم و تربیت، از آن تاریخ به وقوع پیوست و این تفکر آرام آرام نقشه راه آموزش و پرورش آن کشور در دوره های بعد شد.
سالها پیش وقتی چاپ نخست کتاب "آموزش قلب ها و اندیشه ها" که تجارب آموزشی ژاپنی ها را در مراکز پیش دبستان و دبستان بیان میکرد، انتشار یافت، از دفتر یکی از معاونین وزیر آموزش و پرورش طی تماسی در خواست شد تا در یک فرصت بعدازظهر، به دیدارشان بروم.
در آن دیدار اظهار داشتند: "کتاب را خواندم، تا آخرش هم خواندم. خیلی خوشم آمد. اما دوست عزیز، ما کجا و ژاپن کجا ...
ما از آنها خیلی عقب هستیم. اصلا پیش دبستان برای آموزش و پرورش ما یک کالای لوکس است.."
امروز در تهران و در مجموعه آموزشی ایشان، پیش دبستان یک بخش مهم در آن مجتمع فرهنگی ست. زمانی در کشور چین، این باور در بین زمامداران فرهنگی رواج داشت که بچه ها را باید برای کار در اردوگاه های کار آماده کرد. آنها باید دارای بدنهای ورزیده باشند تا توانایی کار برای ساعات متمادی را در مراکز تولیدی و زمین های زراعی داشته باشند.
اکنون در همین کشور، فعالیت های مربوط به پیش دبستان ها در مقایسه با ایالات متحده و ژاپن از شتابی رو به گسترش برخوردار است و مدیریت یکی از آن مراکز در پکن ادعا دارد که تا چند سال آینده با افزایش کلاس ها و نام نویسی حدود دو هزار کودک، میخواهند بزرگترین پیش دبستان دنیا شوند...
در ادامه مطالعات پیرامون سه فرهنگ، شاید بتوان به یک برداشت واحد از مجموعه ی مراکز پیش دبستانی در این سه کشور رسید که تربیت بچه ها باید در این مقطع رقم بخورد که آنان حافظان صلح و دوستی در بین خود و ملت های دیگر باشند...
یاد استاد ژاپنی ام را در کلاس درس دانشگاه همواره در روح و جان خود دارم آن روز که دانشجویان را به تماشای فیلمی دعوت میکرد که زنده یاد عباس کیارستمی، کارگردان چیره دست کشورمان ساخته بود و در سینمای گینزای توکیو اکران میشد
،،،،توموداچی نو اوچی وا دکو دس کا ،،،،،
فرهنگ چگونه ما را از خودمان بیگانه میکند و چگونه ارتباط و پیوند با خودمان را احیا کنیم؟
۱. بیگانهشدن با طبیعت
۲. بیگانهشدن با دیگران
۳. بیگانهشدن با کار
۴. بیگانهشدن با خود
#Alienation
@khanetekanifarhangi
روایتی دیگرگون از خانه تکانی
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
سلام و سال نوتون مبارک باشه 🌹🙏
از دیگر مزایای کرونا این بود که پارسال من هم در ویرگول نوشتم
ویرگول نویسی، تجربه خوبیه و امیدوارم بیشتر از این هم جا بیافته
لینک نوشته ها👇
برند_کارفرمایی، نگاهی به جنبه انسانی و درونی برند
https://vrgl.ir/O6f1w
در همه دیر مغان نیست چو او "شیدایی"
https://vrgl.ir/9PFhL
کیوان و کربلایی علی
https://vrgl.ir/fAwVa
بوروکراسی وِبری و قوانین کافکایی
https://vrgl.ir/nbTdJ
بازی در جهان ووکا
https://vrgl.ir/JmIHB
تعهد به مقصد یا قصد؟
https://vrgl.ir/sV6RU
فرصت آیش، مجالی برای بازسازی و بهره وری
https://vrgl.ir/mOiUU
آموزش، یادگیری و سازمان یادگیرنده
https://vrgl.ir/dO3AO
کلاغ میدون و جهان نامطمئن
https://vrgl.ir/NP5O0
انفجار محتوا در عصر فاصله گیری اجتماعی
https://vrgl.ir/3F82B
داستان سیلیکوزیس
https://vrgl.ir/HOJSC
شعور هزینه کرد
https://vrgl.ir/7IJyH
عید نوروزه جاده بسته است بیا برگردیم
https://vrgl.ir/jTbQA
مرد میدون، نگاهی به مدیریت محله محور
https://vrgl.ir/5IQpR
شنونده خوب بودن
https://vrgl.ir/EpAl4
.
تجربه های حسی و اوقات فراغت
نمی دونم این ویدئو رو دیدین یا نه ولی من که گاهی برای یادآوری میبینم تا قانون قدیمی "تلاش، موفقیت و آنگاه شادمانی" رو به چالش بکشم.
خیلی از ماها و خیلی از وقتها زندگی مون رو بر اساس این روایت تنظیم کردیم که باید اول سخت تلاش کرد تا خوشبخت شد
دوبله با صدای محمدرضا داوودی عزیز
💠خانه تکلنی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
مغز، ارتعاش و اخبار و افکار منفی
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
⚠️هشدار جدی
افزایش تولید پسماند با آغاز بیماری کرونا با گذشت تقریبا یکسال از شروع بیماری همه گیری کرونا و استفاده از مواد بهداشتی چون ماسک و دستکش و همچنین با افزایش خرید مواد به صورت بسته بندی تولید پلاستیک و کارتن روبه افزایش است به همین دلایل حجم پسماندها روبه افزایش است.
⭕️لطفا برای آینده گان پسماندها را تفکیک کنیم.
♻️نونا ---> نوآوری در انرژی نهان
🆔 @nonaa_greenenergy
به بهانه روز پدر
نقش دل در مدیریت
شاید زمونه، علاقه ما برای نشستن پای صحبت پیشکسوتها رو کمتر کرده باشه. اما دیروز یاد مصاحبهای افتادم که یکسال پیش با مهندس تیموریان داشتم. دوباره که مصاحبه رو دیدم احساس کردم چقدر حرف حساب دارم میشنوم و خودم که کلی سر ذوق اومدم و یاد گرفتم و دوباره با خودم پیمانهای جدید بستم.
امیدوارم برای شما هم کار کنه.
پینوشت؛ حسین تیموریان از مدیران سابق صنعت نفت هستند. که در طول سوابق کاریشون پروژههای صنعتی متعددی رو مدیریت کردن.
قسمت اول این مصاحبه رو باهم ببینیم 🙏
🦋
https://zil.ink/hokmabadi
#شنیدن_صدای_کارکنان
#نقش_دل_در_مدیریت
#مدیریت_مشارکتی
#رهبری_مشفقانه
#مدیری_مادرانه
#شنوایی_همدلانه
#شنوایی_کارکنان
#اجتماع_سازی
#حال_خوب
🦋مدرسه اکسیژن
@oxygenschool
شهامت شاد بودن داشته باش
( اگوستو بوال )
🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
پرفورمنس #خودم_شروع_میکنم
به کارگردانی : سید مجید امینی
🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
آی دی اینستاگرام👇
@I_START_MYSELF
#I_start_myself
لینک پیج این گروه در اینستاگرام
https://instagram.com/i_start_myself
کتاب از ۲۵ راه دلی بدست آور
از جان ماکسول نویسنده هفتاد اثر مدیریتی و رهبری
چند توصیه ماکسول:
افراد موفق جای مناسب خود را پیدا میکنند مدیران موفق برای دیگران جای مناسب پیدا میکنند.
غافل از نیروی کلام نباشید گاهی کلامی نافذ لشگری شکست خورده را به سپاهی غالب تبدیل میکند.
مردم دو دستهاند گیرنده و سازنده: گیرندهگان قاپنده هستند و مصرف کننده، سازندگان میآفرینند و ایجاد میکنند بخشندگی از منابع شما نمیکاهد بر آنها میافزاید.
بر نقاط قوت افراد تکیه کنید آدمها در حوزه توانایی خود بیشترین بازده را دارند.
استعداد من هدیه خداوند است و بکارگیری آن شکرگزاری من در مقابل اوست.
اگر با افرادی که کار میکنید این احساس را بوجود آورید که آنها در مرکز امور هستند نه در حاشیه همواره در کنارتان خواهند بود - به کارکنانتان بگویید بدون یاری آنها نمیتوانستید به اهداف بزرگتان برسید.
فعل کمک کردن بعد از عشق ورزیدن زیباترین افعال است.
شنیدن و گوش دادن با شور و شوق به داستان زندگی افراد مهمتر از قبول یا عدم قبول درخواستهای آنان هست.
خلاصه از دکتر عباس غفاری
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
آیندۀ بسیار زیبا
رحیم قمیشی
ما دوران بسیار خوبی در پیش داریم، خیلی بهتر از آنچه فکرش را میکنیم.
نسل جدیدی که میرسد و ما حق داریم به این نسل و نقشآفرینیاش امیدوار باشیم.
همسرم معلم کلاس اول دبستانی است در شهر پردیس تهران. چون آموزش امسال مجازی است عملا من هر روز در کلاس آنها حضور دارم. گاه در رختخواب، گاه به حالت مطالعه، در حالی که دل و ذهنم در همان کلاس اول است...
همسرم کلافه است از آموزش مجازی و سختیها ومشکلاتش، و من لذت میبرم که هر روز نسل آینده را میبینم و امیدوارتر میشوم. دانشآموزان جدید جرئت پرسیدن دارند و تا جواب قانع کننده نشنوند آرام نمیشوند. نسل جدید مقهور نیست، نسل جدید ترسو نیست...
- خانم چرا مینویسیم خواهر میخوانیم خاهر؟! چه اشکالی دارد بنویسیم خاهر!
- خانم چرا خورشید را خُرشید نمینویسیم؟
- خانم چرا...
تازه هنوز به درس صاد و ضاد و طا و ظا و ذال نرسیدهاند...
اجازه میخواهم این وسط خاطرهای که برای خودم بسیار مهم بوده از آلمان بگویم؛
سالها پیش چند روزی آنجا بودم.
در شهر کلن آلمان قصد عبور از بزرگراهی را داشتم که از هر طرف بزرگراه حداقل ۴ باند خودرو در حال تردد بود. در محل تعیین شده برای عبور عابر پیاده ایستاده بودم ولی چراغ عابر سبز نمیشد.
یک دوچرخه سوار که مثل من قصد عبور از عرض اتوبان را داشت، رسید. کلیدی را فشار داد، چند ثانیه بعد چراغ برای ما سبز شد و برای خودروها قرمز. بیشتر از پنجاه خودرو ایستادند تا ما دو نفر رد شویم، و رد شدیم. مکانیسم آن را فهمیدم.
با گذشت ساعتی، قصد برگشت داشتم. من تنها بودم و دوچرخه سوار نبودش. هیچ کس دیگر هم اضافه نشد.
من خجالت میکشیدم آن دکمه را فشار دهم تا دهها خودرو متوقف شوند برای اینکه "من" رد شوم.
چندین دقیقه ایستادم تا شاید کسی اضافه شود که نشد. نمنم باران هم شروع شد.
بالاخره دل به دریا زدم و دکمه را فشردم. یک دقیقه بعد چراغ برای ماشینها قرمز شده بود و چراغ برای "تنها من" سبز بود. هر دو مسیر رفت و برگشت اتوبان خودروها ایستاده بودند و من با صورتی قرمزتر از چراغ راهنمایی خودروها، و با احساس شرمندگی و عجله رد میشدم. آنقدر سریع که وسط راه نزدیک بود زمین بخورم و یادم هست رانندۀ مهربانی اشاره میکرد چرا عجله میکنم!
همانجا من متوجه شدم زمین تا آسمان با آدمهای اطراف فرق میکنم! من برای "خودم" احترام قائل نبودم. من آنقدر در آموزههای اجتماعی و دینی تواضع را تمرین کرده بودم که فکر میکردم "تشخص" نوعی خودخواهی است! من آمادۀ تحقیر بودم، چه از سوی حاکمیت چه از سوی هر قدرتمندی!
من حتی خدا را هم به زور پذیرفته بودم، از ترس جهنمش!!
من یک بیمار بودم، که "دیده نشدنم" را و مرگ تدریجیام را، عادت کرده بودم!
من رعیت بودم، نگران خوردن توسری از قدرتمندان، و من خودم را باور نداشتم.
اما این روزها در کلاس درس به وضوح میبینم نسل جدید دیگر مثل ما، ظلم را تقدیر خود نمیداند، نسل جدیدی خودش را محق میداند. سینهاش را جلو میدهد و با جدیت، همان را که میخواهد فریاد میکند. زیر بار هر دستوری نمیرود.
و حتی از همان اروپاییها حق و حقوق خود را بیشتر میشناسد!
من هر روز میبینم دانشآموزان جدید چقدر شخصیت دارند، و شک ندارم این نسل سرنوشت کشور را عوض میکند.
نسلی که گول داستانهای ساختگی ما را نمیخورد. نمیپذیرد این دنیا بدبخت باشد تا شاید آن دنیا خوشبخت شود، شاید!
نمیپذیرد هر کسی حق دارد برایش تعیین تکلیف کند. نمیپذیرد حتی معلمش خارج از برنامه درسی چیزی از او بخواهد.
شاید معجزۀ فضای مجازی است
شاید عکس العملی است به بیارادگی ما
نمیدانم ولی مهم نیست.
مهم آنست که که ما با نسلی خلاق، نسلی جدی، نسلی اهل تحقیق، نسلی اهل تعقل، اهل دقت، و مهمتر از همه اینها نسلی که "خودشان" را میبینند. و مهم میدانند، طرف شدهایم.
این نسل برایش خندهدار است که قیم داشته باشد، که کسی صلاح او را بیشتر از خودش بشناسد.
این نسل بزودی همه چیز را در دست خواهد گرفت. مگر ما و مقاماتی که با خرافات بزرگ شدهایم، چقدر میخواهیم عمر کنیم...
مگر فرهنگ غلط "عدۀ اندکی درستکار و عده زیادی گمراه" چقدر میخواهد باقی بماند؟!
آینده خیلی زیبا خواهد بود
شک ندارم نسلی که خودش را میبیند
نسلی که قدر خودش را میداند
نسلی که با صدای بلند میگوید هست...
نسلی خواهد بود که ما را نجات خواهد داد.
نسلی که حاضر است...
آیندهای که با پلک بر هم زدنی میرسد
آیندۀ زیبا!
بسیار زیبا
منتظر کشور ماست.
* این حضور و غیاب را از کلاس همسرم کش رفتم، حتما راضی است. فقط برای اینکه شما هم مثل من روحیه بگیرید و روزتان زیباتر شود...
*فدای صدای این وروجکهای آینده ساز*
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
امروز میخواهم برای شما، جملهای از باکمینستر فولر، معمار بزرگ آمریکایی نقل کنم. او را علاوه بر معمار، یک متفکر بزرگ سیستمی هم میدانند:
باکمینستر، بارها و بارها اظهار میکرد که اشتباه بزرگ ما این است که به جای اینکه به مدل بهتر یا مطلوبتر فکر کنیم، صرفاً به جنگیدن با وضعیت و موقعیت موجود میپردازیم.
شاید بد نباشد نگاهی هم به سنگ قبر این معمار بیندازیم. او در سال ۱۹۸۳ (بیش از سی سال قبل) فوت کرده است:
سنگ قبر او – به رغم بناها و یادگارهای بزرگی که از خود به جا گذاشته – بسیار ساده و معمولی است و روی آن، یک جملهی عجیب به چشم میخورد: Call me trimtab. من را Trim-Tab صدا کنید!
برای اینکه بدانیم Trim-Tab چیست، باید سری به مصاحبههای خود او بزنیم.
به هر حال این مفهوم آنقدر برایش مهم بوده و آن را تکرار کرده که تا سنگ قبر هم همراهش مانده. او در یکی از مصاحبههای خود میگوید:
Trim-tab
یک بالهی قائم کوچک است که در انتهای تیغهی سکان کشتی قرار میگیرد. این قطعه با جابجایی کوچک و ظریف خود، فشاری ایجاد میکند تا سکان به آرامی حرکت کند و با تغییر موقعیت تیغهی سکان، به تدریج خود کشتی هم تغییر جهت دهد. با توجه به حجم کشتی و فشار روی تیغهی سکان، میتوان گفت که عملاً هیچ فشاری به Trim Tab نمیآید و حرکتش به تدریج و به آهستگی، مسیر کشتی را تغییر میدهد. شما به سمت چپ می چرخید و جامعه فکر میکند که به ارادهی خود، به سمت راست تغییر جهت میدهد! اما مهم نیست. اگر به اندازهی کافی در تصمیمها و رفتار خود دقیق باشید، میتوانید به آرامی مسیر جامعه را تغییر دهید.
این است که دوست دارم من را Trim-Tab بدانند و بکوشم فقط در همین حد – و نه بیشتر – برای تغییر مسیر جامعه تلاش کنم.
شاید، ما هم بتوانیم هر کدام برای خانواده و سازمان و جامعهی خود، چنین قطعهی کوچک اما تاثیرگذاری باشیم. کافی است به دنبال تاثیرگذاری بزرگ و سریع نباشیم.
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@KhaneTekaniFarhangi
یک شرکت برقکاری در انگلیس کارای برقی یک خونه رو تو ۶ هفته داشته انجام میداده و تو این مدت، بچه کوچیک خانواده میومده کمکشون. اونا هم به خاطر کمکاش یه فیش حقوقی براش صادر کردن و پول رو گذاشتن تو پاکت بهش دادن😄 بند آخر فیش حقوقیش جالبه، بیشترین دستمزد رو به خاطر "مدام سوال پرسیدن" بهش دادن😄 اینطوری فرهنگ سازی می کنن.👌
---------------------
برگ پرداخت
نام کارفرما: الکتریکی سیتونز/ نام مستخدم: تئو/تاریخ پرداخت: ۲۰۲۱/۳/۲۶
برای انجام کارهای زیر:
اندازه گیری آیتم ها: ۱.۵ پوند/ شمردن و جمع زدن تعداد پریزها: ۱.۵ پوند/ خدمات تغذیه با کلوچه های خوشمزه: ۱.۵ پوند/ همکاری بی نظیر: ۱.۵ پوند/ تضمین کیفیت با سوالهای زیاد: ۹ پوند/ جمعاً: ۱۵ پوند
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
علیرضا عصار که پس از شش سال سکوت، اوایل بهمن ماه سال ۹۸ در تالار وزارت کشور به روی صحنه رفت چنین خواند؛
با سختیِ بتها چه باید کرد؟
با این تَشَتُتها چه باید کرد؟
گیرم تفاوتها نمایان شد
با بیتفاوت ها چه باید کرد؟
با مردمی که سیل را هر سال
بر گردنِ قسمت میاندازند
دنیایشان را میدهند اما
قبل از دعا یک سد نمیسازند!
ما مردمانی عاشق کوروش
ما قومِ در تاریخ جا مانده
جداً کدام از ما فقط یک بار
یک خط از آن تاریخ را خوانده؟
ما فخرمان فرهنگ دیروز است
انکار هر یک درد تسکین است
باید پذیرفت این حقیقت را
امروز ما فرهنگمان این است
تا زخم را گردن نمیگیریم
این دردهای کهنه پابرجاست
ما بیشتر دنبال توجیهایم
این فرق ما با مردم دنیاست
جداً اگر ما فخر دنیاییم
از مردم دنیا چه باید گفت؟
من میپذیرم سخت بدبینم
تو جای من، از ما چه باید گفت ...
این قطعه با تشویقهای ادامهدار تماشاگران همراه شد و عصار در میان استقبال آنها گفت:
متاسفم که میتوان برای بسیاری از این ابیات در جامعه امروز مصداقهایی یافت و امیدوارم همه ما و مخصوصا خودم به فکر راه چارهای برای آن باشیم
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
خانه دوست کجاست...
آه، کیارستمی عزیز...
کجایی که مشاهده کنی داستان عشق و دوستی که از زبان کودکی نقل میکنی چگونه یک وحدت معنایی در بین این جمع دانشجویان خارجی به وجود آورده است ...
،،خدایش بیامرزد،،
درس دوستی و محبت در سال های ابتدایی زندگی و مآلا در پیش دبستان ها باید آموخته و مشق گردد.
اینکه کدام نظام فرهنگی در تحقق این هدف متعالی توفیق می یابد، آینده نشان خواهد داد...
،،در این خاک، در این خاک در این مزرعه پاک...
به جزمهر
به جز عشق
دگر هیچ نکاریم...
از خدا خواهیم توفیق عمل...
ان ا.. علی کل شی شهید
به درستی که خداوند بر همه چیز شاهد است...
حسین افشین منش
بهار ۱۴۰۰ بسطام
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
مقدمه ای بر کتاب "پیش دبستان در سه فرهنگ: چین، ژاپن و ایالات متحده"
👇👇
هنرمند این اثر دانشآموز کلاس نهم به نام «آجونات سیندهو وینایالا» از کرالا هندوستان است. آجونات همواره از پدر میشنید که در باره همسر خود (مادر آجونات) میگوید: «او خانهدار است، کار نمیکند» و همواره از این نحوه معرفی مادر حیرت میکرد، زیرا هرگز مادرش را بیکار ندیده بود. وی این نقاشی را کشید تا زحمات بیپایان مادرش را نشان دهد،
و نقاشی را به معلمش نشان داد، معلم، نقاشی را به دفتر ایالتی فرستاد، نقاشی وی در آن مرکز برای جلد "سند بودجه جنسیتی" سال ۲۱-۲۰ انتخاب شد.
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
خوشبختی همین اطراف است
گفتگو با ژان ژیونو درباره خوشیهای کوچک زندگی، ۱۹۶۵
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
🖋 تربیتِ فراتر از ظرفیت
🔸 گزیده ای از یادداشت های سفر به آمریکا:
کارگاههای پرورشی در مدارس
«برای ثبت نام دخترم، رفتیم مدرسه ابتدایی گرییر(Greer). قبل از ثبت نام، باید مربی پرورشیِ مدرسه با دخترم گفتگو میکرد. خانم مربی بعد از گفتگوی با فرزندم، برگشت به من گفت «دخترتان روحیه خجالتی دارند، من دو ماهه این روحیه را عوض میکنم». این جمله برای من که یک عمر خجالتی بودن را هم تجربه کرده بودم، شوخی به نظر میرسید. بعد از دو ماه دیدم که حرف مربی واقعا شوخی نبود بلکه یک برنامه بود. این بخاطر کارگاههای پرورشی در مدارس بود. بچهها ي مدرسه هر هفته دو روز کارگاه پرورشی داشتند که درآن مهارتهای مختلفی را یاد میگرفتند.
نکته بسیار مهمی که بعدها متوجه شدم «تربیت بچهها بیش از ظرفیت بچهها» بود. این نکته اندکی اغراقآمیز است ولی نکته بسیار مهمی بود. آنچه در کارگاههای پرورشی در مدارس رخ میداد، فعالسازی ارادههای کودکان، هرچند در مسیر نظام سرمایهداری، بود. فکر میکنم یکی از ریشههای آزادی (به هر معنایی که هست) در جهان غرب، نه ضرورتا قوانین و نظام اجتماعی آن، بلکه نوعی پرورش ارادهها است که موجب میشود افراد در سن بزرگسالی هم احساس آزادی، حس جرأت و امکان تغییر را داشته باشند.
در کلاسهای دکتری دانشگاه ویرجینیا به كرات ،دانشجویانی را دیدم که شاید اصلا نشانههای نخبگی (در ظاهر) نداشتند، تعجب میکردم و از خود سئوال میکردم که اینها اینجا چه میکنند؟ بعد از آشنایی با برخی از این دانشجوها دیدم که برخی از اینها بیش از هفت زبان میدانند. دوباره به این نتیجه رسیدم که افراد در نظام آموزشی و پرورشی بیش از ظرفیت خودشان آموزش و پرورش داده میشوند.
یکی از اساتید برجسته دانشگاه ویرجینیا جناب لری بوشارد بود که واقعا هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ اخلاقی فرد فرهیخته و فهمیده بود (او یکی از بهترینهای تجربه من در آمریکا بود). ایشان فردی معلول و ناتوان به لحاظ جسمی بود، به گونهای که نمیتوانست درست حرف بزنه، تایپ بکنه، راه بره، و یا کاری را انجام بده. با این حال، نظام پرورشی از این معلول، فرهیختهای ساخته بود که نه فقط محل مراجعه دانشجویان، بلکه محل رجوع اساتید بود. بوشارد هم از جمله نمونههای زندگی من بود که در آن اراده انسانی را غالب بر شرایط محیطی و محدودیتهای فیزیکی میدیدم. یکی از مسلمانان درمورد لری بوشارد جمله تلخی به من گفت. گفت بوشارد اگر در جامعه ما بود گدا میشد. یک معنا از جمله ایشان این بود که فقدان تربیت و پرورش ارادههای کودکان در مدارس ما، آنها را نوعا وابسته و نیازمند به دیگران قرار میدهد. سخناش هر چند تلخ ولی بسیار تأمل برانگیز بود.
ارسال مطلب :آقاي اسدي مدرسه صالحين
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
هنر استراحت کردن
اغلب در حسرت فرصتی برای استراحتیم ولی کمتر توانایی لذت بردن از اوقات فراغت رو داریم.
شاید یکی از ریشههای این ناتوانی مربوط به معنایی باشه که به "کار" میدیم و فراغت رو به معنای بیکاری قلمداد میکنیم و ارزش شایستهای براش قایل نبوده
و حتی در بیکاری دچار یه استرس مرموز توام با مورمور هم میشیم.
در حالی که استراحت بهینه ضمن شارژ انرژی و تقویت فرصت شهود میتونه مدار تصمیمات و عملکرد ما رو جابجا کنه.
حتی اگه اینکارها رو هم نکنه به خودی خودش پسندیده است و ثواب داره 😉
پس لطفا حالشو ببریم 🙏
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
🔺باتوجه به کم بودن مکان در منازل برای تفکیک پسماند، راه حلی برای تفکیک در یک سطل خدمتتان ارسال شده است.
◀️ضمنا از ویدئوهای آموزشی در اپلیکیشن لطفا دیدن بفرمائید.
♻️نونا-->نوآوری در انرژی نهان
🆔@nonaa_greenenergy
♻️جمع آوری پسماند الکترونیکی از مبداء♻️
🔴از پسماند خود درآمدزایی کنید 🚮
💠 گروه تخصصی نونا با جمع آوری پسماند الکترونیکی از مبداء، در خدمت همشهریان تهرانی می باشد.
🤝برای مشارکت در شهرهای کوچک و بزرگ کشور دعوت به همکاری می کند.
🌐برای کسب اطلاعات بیشتر :
🔻سایت گروه تخصصی نانو
http://www.nonaa.ir
📲 لینک دانلود اپلیکیشن
http://nonaa.ir/pasmand/apk/nona.apk
✅ لینک دانلود اپلیکیشن از مایکت
https://myket.ir/app/com.savior.savior_pasmand
🔻 اینستاگرام
https://www.instagram.com/nonaa_greenenergy
🆔 @nonaa_greenenergy
*حافظ و رندی معکوس*
زبان حافظ، به اندازۀ اندیشۀ او رندانه است. زبان رندی، چند ویژگی دارد که شاید مهمترین آن، آراستگی به طعن طنزآمیز یا طنز طعنآمیز است. این طعن و طنز باید به حدی ظریف و درهمآمیخته باشد که مخاطب گمان کند قصد گوینده، طنازی است، نه طعنهزنی؛ اما در واقع شاعر، نفرت و کینه خود را به زبانی بازمیگوید که در آن، شیرینی طنز، تلخی واقعیت را به سخره میگیرد و شنیدن آن را آسان، بلکه لذتبخش میکند.
حافظ، دریافته بود که پند و اندرز، از عهدۀ پلیدی ریا برنمیآید؛ زیرا ریاکاران، خود ماهرترین پندگویانند و در سخنوری و اندرزگویی، کسی به گرد آنان نمیرسد. زبان آنان، گوششان را بسته است. میگویند و نمیشنوند؛ در بازار اخلاق، به مقام طلبکاری رسیدهاند و خلایق را پیوسته گریبان میگیرند و بازخواست میکنند و به نمایندگی از سوی خدا، تازیانۀ تقوا در دست دارند. ریاکاران رندی میکنند؛ چون با ظاهری مقدس و باطنی پلید، به میدان میآیند. پس در مصاف با آنان، چارهای جز رندی معکوس نیست؛ یعنی ظاهری آلودهنما و باطنی پاک. حافظ، کسانی را که
*از برون طعنه زنند بر بایزید/ از درونشان ننگ میدارد یزید*
خوب میشناخت. میدانست آنان تعادل جامعه را بر هم میزنند و همۀ نهادهای اجتماعی را از کار و کارایی میاندازند. او در مصاف با ریاکاران، زبان و اندیشۀ رندی را برگزید؛ زیرا میدانست که جز رندی، از عهدۀ رندی آنان برنمیآید. ریاکاری، رندانگی فریبکارانه است برای پوشاندن باطن پلید. رندی حافظ، عکس آن است. وقتی میگوید:
*ای دل، طریق رندی از محتسب بیاموز*
*مست است و در حق او، کس این گمان ندارد*
از نوعی رندی سخن میگوید که محتسب ریاکار در آن به مقام استادی رسیده است. محتسب، شبها میخوارگی میکند و روزها گریبان میخواران را میگیرد. حافظ میگوید: ای دل، تو نیز مانند او باش. اما او اگر روزها بر سجاده مینشیند و در تاریکی شب، آن کار دیگر میکند، تو روزها به می سجاده رنگین کن، و شبها پرتوی از شعشعۀ ذات لایزالی برگیر و باده از جام تجلی صفات، بنوش.
*دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند*
*واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند*
*بیخود از شعشعۀ پرتو ذاتم کردند*
*باده از جام تجلی صفاتم دادند*
حافظ میداند که مستی زهد ریایی، هزار برابر خردسوزتر و پلیدتر از مستی شراب است. اگر شراب، عقل را لختی ضایع میکند، دوگانگی و چندرنگی، عقل و انصاف و نیکاندیشی را یکسره به مسلخ میبرد.
*ز خانقاه به میخانه میرود حافظ*
*مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد*
در زمانهای که ریاکاران، قرآن را دام تزویر کرده بودند، حافظ میگوید من این کتاب را با چهارده روایت، از بر میخوانم، اما همراه نیاز نیمشبی و ورد سحری؛ نه در کوچه و بازار و دولتسرا که مردم را خام کند و تخت قدرت و ثروت را فراهم.
*هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ*
*از یمن دعای شب و ورد سحری بود*
حافظ، رندی معکوس را چندان میستاید که اکنون ما از کلمۀ «رندی» همین نوعش را میشناسیم؛ اما رند یا مرد رند، در واقع همان محتسبان و ریاکارانند که نعل واژگونه میزنند. حافظ، همۀ هنر و مهارت خود را در سخن و غزل، علیه همین رندان بیمرام به کار بست و رندی معکوس را جاودانه کرد. از نظرگاه او، ریا و «تقولون ما لاتفعلون»، پلیدترین رذیلت انسانها است؛ زیرا آسیبهای آن، چنان فراگیر است که به هیچ یک از ساحتهای جامعه رحم نمیکند. پیش از همه، مهمترین و ارزشمندترین و کاراترین خصلت انسان را که آزادگی او است، میستاند و زبونی و بردگی را جای آن مینشاند. ریاکاران، هیچگاه لذت حقیقی زندگی را نمیچشند. آنان، آزادگی خویش را که موهبتی بیمانند و لذتی سرشار از خوشایندی و خرسندی است، میفروشند و جایگاه میخرند.
ریا، تنها در نماز و روزه و حج نیست؛ غول ریا تا همۀ جایگاههای معنوی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه را درنوردد، آرام نمیگیرد. در چنین جامعهای، هیچکس آن نیست که میخواهد باشد یا میتواند باشد یا باید باشد. همه کاری را میکنند که امپراتوری ریا از آنان میخواهد. سرطان ریا، بدخیم است و روزی که بر پیکر جامعه چنگ اندازد، نخست حیات معنوی و سپس حیات مادی او را متلاشی میکند. میراث ریا و ریاکاری، مسخ عمومی جامعه است و پایان همۀ فضیلتها.
*آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت*
*حافظ اين خرقۀ پشمينه بينداز و برو*
ادامه👇🏼
انجیل از زبان عیسی میگوید: «حقیقت، شما را آزاد میکند.» چون حقیقت، عین آزادی و رهایی است؛ آزادی از اوهام و دیگرپرستی و زیادهخواهی و تقدسطلبی. حقیقت، به کسی دورتر از ریاکار نیست؛ زیرا حقیقت به چیزی شبیهتر از آزادگی نیست.
*فاش میگویم و از گفته خود دلشادم*
*بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم*
رضا بابایی
💠خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
شهروند مطالبه گر باشیم برای حفظ طبیعت اطرافمان ☘️✌🏿
صحبت های ظهیر خیام تهرانی در ارتباط با جنگلهای هیرکانی، النگدره و گرگان
💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi