چند سال پیش که ویروس کرونا به ایران آمد، افکار و اقوال عمومی حکایت از این داشت که ابتدا این مهمان ناخوانده توسط طلبه‌های چینی وارد قم شده‌است.
من‌نیز در‌این خصوص چند رباعی طنز‌آمیز سرودم که تا‌حدی برای "اربابِ‌عمایم" با سوزش و گزش همراه بود.
بنا‌بر‌این، مقدار معتنابهی شاعرِ!!! صله‌خوارِ محاسن مندِ همیشه در صحنه را که آمیخته با اخانید بودند، وا داشتند نامه ای سر گشاده به رئیسِ‌قوه‌ی‌قضاییه‌ی وقت (مرحوم رئیسی) بنویسند: "چه نشستی" که خلیل‌جوادی در شعرش به مردم قم توهین‌کرد!
آن مرحوم نیز نه برداشت و نه گذاشت، نامه‌را برای دادستان کل‌کشور دستینه نهاد، دادستان نیز برای دیوان عالی‌کشور توشیح کرد و دیوان عالی هم به دادستانِ‌قم دستور احضار و محاکمه‌ی مارا داد.
خلاصه این‌که
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدند تا تکلیف دو‌بیت رباعی بنده‌را روشن‌کنند.
به قول فاضل نظری
"مستي نه از پياله نه از خُم شروع شد
از جاده‌ی سه‌شنبه شبِ قم شروع شد"
در این خصوص قصد تفصیل ندارم، چرا که هرکس بخواهد با یک کلیک می‌تواند ماجرا را در فضای مجازی دنبال کند. منظور از این اشاره‌یِ مُجمَل این‌است که بگویم در آن روزها که همه‌گان (حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ارکان قوه‌ی‌قضاییه، و سیاهی لشگر شاعران! قم) بر سر من ریخته بودند تا سر دو بیت شعر، دمار از روزگارم در آورند، یک وکیل توانا و شرافتمند با تمام مشغله و کارهای فشرده و فراوانی که داشت، بی آنکه حق الوکاله دریافت کند، برای دفاع از من، بار ها و به تکرار زحمت سفر به قم را تقبل کرد و با دفاعیات و لوایح خود پرونده را به شکل معقول و مطلوبی پیش برد. آن وکیل ارجمند سرکار خانم فرزانه گوشه، مدیر و مؤسس مرکز حقوقی
"منتور ۳۶۰" هستند
#خلیل_جوادی
#فرزانه_گوشه
www.mentor360.ir
https://www.instagram.com/reel/C7rIuLIN_qA/?igsh=MXI3NTRtamx6bm40ZQ==
تلفن : ۰۲۱۹۱۰۳۱۶۱۳
https://www.instagram.com/p/C8BcO43SYyT/?igsh=MWJidnBlaDB4MWhzOA==
ترجیع بند
دو بیت اول را با ایرج میرزا شریک هستیم
__
ای شیخ! به دست تو اسیرم
بنموده ای از حیات! سیرم
تا حضرت مستطاب عالی
طوری! بشوید بنده پیرم
اینطور نمی شود، از این پس
این ننگ به خود نمی پذیدم
در دشت غزل غزالِ چابک
بر قلّه ی طنز نرّه شیرم
عمری خِرِ خلق را گرفتی
بایِست خِرِ تورا بگیرم
یا زنده کنم مرام مردی
یا سر بگذارم و بمیرم
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
اشیاخ، زمان شاه بودند
بر سفره ی دیگران طفیلی
در دوره ی بعد کارشان شد
دعوا سرِ تارِ مویِ لیلی
لمباندن بودجه، دو لُپّی
دزدیدن شمش با تریلی
با زور، حجاب بان چپاندند
در داخل کوپه های ریلی
ملّا پِیِ خاک بر سری رفت
بر همسر خود نداشت میلی
می گفت که باجناق خوب است
گفتیم چقدر؟ گفت خیلی
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
با خیک بزرگ و قد کوتاه
با شکل و قیافه ی مُعَوَّج
پروارِ نزول و سودِ پول است
با مال حرام می رود حج
حاجی که علاقه اش به گریه ست
با شادی خلق می کند لج
گفتند که بوده راهشان راست!
دیدیم که هست دستشان کج
مسروقه ی "دِبش" این چنین شد-
در گوشه ی ذهن من مدرّج
یک چارده است و سیزده صِفر !!!
یا حضرت صاحب الزمان(عج)
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بندِ بعدی
ای مبتکرِ پِرو پَکانی
کشّاف لوکوموتیر و هِمّت
بیلدین دولار اولدی اون برابر؟
گوردون هارا چیخدی بیر کیلو اَت؟
هر روز سه وعده در نمازت
رحمت بفرست بر پت و مت
ابرام نکن به صبر، ابرام!
اصرار نکن به استقامت
بیزلر دییریک هانی دولار لار
سیزلر دییریز نِجولدی چَرقَت!؟
ما چهل و چهار سالِ کامل
در دست شما شدیم آلت!
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
قوی بوردا قاباخکی نسلِمیزدن
بیر آزجاجا ایلِیِم گلایه
کِم ماللانِن عکسِن آیدا گوردی؟
کِم سالدی بیزی بوجور بلایه؟
کِم کوینگی سالدی شالوار اوسته؟
هی وِردی بِنا اُنا کنایه
کِم سققلِنِن توکون اوزاد دی؟
کِم یوللادی هر شِیی هوایه؟
کِم آفتافاگوتدی اقتصاده؟
کِم سالدی بو مِللتی چالایه؟
کِم ایرانا سککِز اِل توپ آتدی؟
کِم گِتدی پیاده کربلایه؟
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بندِ بعدی
در جامعه ی ملل، وزیرِ
کابینه ی حضرت رئیسی
برخاست کمی سخن بگوید
خورد از بدِ حادثه به پیسی
اندازه ی قد دو متر کامل
ظرفیت مغز نیم سی سی
هی می پلکید گِردِ گوترش
می کرد مدام کاسه لیسی
می گفت تورا خدا، برایم
یک متن قشنگ می نویسی؟
گفتند محل نده ولش کن
اورا چه به نطق انگلیسی!
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
چندیست که اُزگَلی در اُزگُل
یک کاخ درست کرده چون شاه
پشت درِ (کاخ-حوزه‌ی) او
شاهانِ گذشته می کشند آه
لمبانده هزار و چند میلیارد
اما زده خویش را به آن راه
استاد دروغ و آبغوره‌ست
با مغلطه کرده کوه را کاه
درقامتِ متهم، "ک" و "ص"
در کسوت حوزه، آیت الله
این‌است نشانه‌ی خداوند!!!؟
یک اَه‌اَه و چند بار واه‌واه
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
#خلیل_جوادی
اُزگَلی در اُزگُل
درمملکتی‌که‌هست قانونش‌شُل
با رابطه می زنند بر هر جا پُل
یک باغِ فلان‌هزار میلیاردی‌را
صاحب شده‌است اُزگَلی‌دراُزگُل
#خلیل_جواد
#صدیقی
#کاظم_صدیقی
#اختلاس
#باغ
#زمین
#حوزه
#ازگل
https://www.instagram.com/p/C4pQh-qKy45/?igsh=aThzMW9yYnBjem9v
در شادی و غم دَمی مرا وا نگذاشت
یک لحظه به روی دوستی پا نگذاشت
مدیون مرام سایه ی خود هستم
در جاده ی دوستی مرا جا نگذاشت
#خلیل_جوادی
https://www.instagram.com/p/C4Ok053KM7j/?igsh=MWR3bGtxMjVwOTU4YQ==
شهروندِ روستایْ‌زاده ام
چون نگاه‌ِطفل، صاف و ساده ام
لهجه‌ام شناسنامه‌ی من‌است
اهل دشت و کوه و برف و جاده‌ام
روی پای ایلیاتیِ خودم
سالهای سال ایستاده ام
عشق قبله ی قبیله ی من است
بر کدام سوی سر نهاده ام؟
عشق، عشق، این بلای دل نشین
سر رسیده تا کند اعاده ام
گفتم ای گریزپا دلت کجاست؟
ایستاد و گفت: وعده داده ام!
هر چه سعی می کنم که بگذرم
باز سُست می‌شود اراده ام
یاد او نمی رود ز خاطرم
خوب دسته گل به آب داده ام
#خلیل_جوادی
#شعر
#غزل
#غزل_عاشقانه
https://www.instagram.com/p/C3o6Wt7q-a1/?igsh=cmRucDhwNHZxbTB2
https://www.instagram.com/reel/C2sLyPluh6Q/?igsh=MXAwc3Zqc3M1a2RieA==
Читать полностью…
در جامعه ی ملل، وزیرِ
کابینه ی حضرت رئیسی
برخاست کمی سخن بگوید
خورد از بدِ حادثه به پیسی
اندازه ی قد دو متر کامل
ظرفیت مغز نیم سی سی
هی می پلکید گِردِ گوترش
می کرد مدام کاسه لیسی
می گفت تورا خدا، برایم
یک متن قشنگ می نویسی؟
گفتند محل نده ولش کن
اورا چه به نطق انگلیسی!
#خلیل_جوادی
#سازمان_ملل
#امیرعبدالهیان
#سخنرانی_انگلیسی
#وزیرخارجه
https://www.instagram.com/p/C2lReJnK1q6/?igsh=YmZ0djNweGpjbmw3
پهلوان آواز همچنان پرطمطُراق میخواند🎤
فرخنده زادروز استاد ایرج خواجه امیری
یکشنبه شب،
شب ِ يازدهم دى ماه يكهزاروچهارصدودو ؛
تکنواز ویولن:
جناب آقای روزبه کلانتر
@IrajAvaz کانال تلگرام
#رانندگی
با سپاس از اجرای خوب ناز آفرین امین زاده
https://www.instagram.com/reel/C1cg7WWOpRO/?igsh=MWtqNjVyZDcybGhucw==
از مدعی و سریش و خودخواه نگو
از آنکه پراست مغزش ازکاه نگو
ما کارگزار مقطعی می خواهیم
از ظل الله و آیت الله نگو
#خلیل_جوادی
#شعر
#رباعی
#طنز
#طنزسیاسی
https://www.instagram.com/p/C04QGQFOEvh/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
خورشید را زدم
افتاد پشت کوه
یک تیر هم به ماه
شلّیک کرده ام
می خواهم این دورا
قربانی ات کنم
ای عشق با شکوه
#خلیل_جوادی
این صحنه ی بدیع، که خیال آدمی را به قرانِ مشتری و مَه معطوف می کند، دیروز غروب در کنار دریای خزر شکار کرده ام.
#عشق
#شعرعاشقانه
#شعر
https://www.instagram.com/reel/Cz3U64JOzZW/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
" #بهشت_بی_امکانات "
#خلیل_جوادی✍️
سلام خدا، خدای کل هستی
خدای عقل وهوش و عشق و مستی
خدای اول و خدای آخر
رفیق مومن و شفیق کافر
یه اپسیلن خلل تو خلقتت نیس
یه ذره شک توی اصالتت نیس
اسب خداییتو حسابی تاختی
یه هفته ای کلّ کُراتو ساختی
من دارم از بچگی فک می کنم
کراتِ آسمونو چک می کنم
یه لحظه ام نمی مونن معطل
دارن می چرخن مث روز اول
بعد هزار تا انفجار و لرزش
یه ذره مو نرفته لای درزش
خلاصه ی کلام کارت درسته
پایه یِ عقلِ منکرِ تو سُسته
میخوام یه بار همینجوری خدایی
یه خورده اختلاط کنیم دوتایی
حتی اگه شده برای خنده
یه لحظه گوش بدی به حرف بنده
بدون سیستم و صدای قوی
شک ندارم هر چی بگم میشنوی
زبون مارو هم که فوتِ آبی
با لهجه مون حال می کنی حسابی
یه عالمه سوال توی ذهنمه
سرم داره می ترکه،جا کمه
مخم مِثِ کلافِ سر در گمه
چون که پرازمغلطه ی مردمه
بس که جواب دیگران چرنده
هر چی میگن عقل نمی پسنده
هر کی رسیده از تو چیزی گفته
خودت بگوکه دوزاریم بیفته
گفتم اگه وقتشو داشتی از دَم
هر چه سواله از خودت بپرسم
رفتی رو سقف آسمون نشستی
برای ما سفیر می فرستی
اونم نه در حدّ سه تا چهار تا
بلکه صدو بیست و چهار هزار تا !
آدم اگه بی احتیاطی کنه
ممکنه اصلا یهو قاطی کنه
پیش خدا که “کار نشد نداره”
پس چیه این کارای چند باره؟
واللا،کشیش و شیخ وشاه نیستی
اهل دروغ و اشتباه که نیستی
من این جوری فک می کنم همیشه
اراده ی خدا عوض نمیشه
یه چی میگم، فقط نگی جفنگه
فک می کنم یه جای کار می لنگه!
خودت که عیب و نقص مارو دیدی
از اولش دٌرٌس می آفریدی
یه عالمه جونور آفریدی
کرگدن و اسب و خر آفریدی
کلّی به سوسک و پشه حال دادی
به هر دو تا شون و پا و بال دادی
نوبت خلقت که به آدم رسید
یه دفعه ای بال و پرت ته کشید
الان میگی من به تو عقل دادم
که هیچ کی ام نداره غیر از آدم
پیش خودت نگفتی این کار بده؟
عقل بدی به هیچ چی ام قد نده؟
آدمو ساختی که خرابش کنی؟
از تو بهش یهو جوابش کنی؟
به خاطر یه سیب نیم خورده
کی آبروی بنده ای رو برده؟
زدی تو پوزش که سر افکنده شه؟
پیش زنش طفلکی شرمنده شه؟
میگن همیشه بخشش از بزرگاس
خدا کیه؟ بزرگ کل دنیاس
قربون قدرتت ،تو که خدایی
اول و آخرِ بزرگیایی
میگن طرف حرفتو گوش نکرده
جان خودم این دیگه خیلی درده
واللا اگه خواست خودت نباشه
همینجوری گل نمیتونه واشه
اگه بگن خدا نمی پسنده
غنچه غلط می کنه هی بخنده
روی زمین ببین چه غوغاییه
کارای بنده هات تماشاییه
ادامه در کامنت👇
https://www.instagram.com/reel/Czk-gFquBJ6/?igshid=NW9nZWhoczR1ZWxp
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
اخیرا فیلم کوتاهی در شبکه های اجتماعی دیدم که در آن یک مرد کوتاه قد و کم مو و دارای ته ریش با شکمِ بر آمده!، در دانشکده ی علوم اجتماعی فحش های رکیک می داد و با هجوم به سمت دانشجوها، می گفت: " همه تونو می زنیم".
با خود فکر کردم مگر دانشگاه دربان و نگهبان ندارد!؟
چطور اجازه داده اند این مرد بی ادب وارد محیط دانشگاه شده و چنین الفاظ رکیکی را بر زبان بیاورد و دانشجوهارا تهدید کند.؟!
اما با خواندن کپشن، مثل این که پتک سنگینی به سرم کوبیده باشند، مغزم دچار سکون شد و لحظاتی بهت زده بودم.
چرا که ایشان رئیس دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران بودند!!!.
کنجکاو شدم بفهمم چه اتفاقی در دانشگاه افتاده و دانشجویان چه تخلف نابخشودنی کرده اند که رئیس دانشگاه، قبح رکاکت و شان ریاست را نادیده گرفته و زبان به فحاشی گشوده است؟!.
یک روز بعد در شبکه های اجتماعی خواندم که ایشان فرموده اند:
"ماجرا اینطور بود که ما در دانشکده علوم اجتماعی یک حسینیه داریم که در آنجا نماز برگزار می‌شود؛ بین نماز ظهر و عصر چشمم به بیرون از فضای نمازخانه افتاد و دیدم که متاسفانه دانشجویان دختر و پسر با یکدیگر دست می‌دهند، روبوسی می‌کنند و… انگار که مَحرم هستند.
دیدن این رفتارها برای من خیلی سخت بود."
اگر بپذیریم که رئیس دانشگاه راست می گوید، باید گفت رفتار های غیر متعارف نسل جدید ناشی از برخورد های سخت گیرانه ی حاکمیتی است.
آگاهان امور می دانند که سالهاست مساجد، هیئت های مذهبی، تکایا و پایگاه های بسیج، کارگزینی و محل جذب کارکنان دوایر دولتی است.
کسانی که از این اماکن و مراکز گزینش می شوند، تعهد و تقیدشان به الگو های فکری خاص، به قابلیت های فردی و صلاحیت علمی شان، ارجح شمرده می شود.
برای پرهیز از اطناب و اطاله، در خصوص گزینش به همین مختصر بسنده می کنم؛ اما جنبه روانشناختی قضیه.
افرادی که از نعمت زیبایی های ظاهری محروم هستند و جوانی آنها در فضایی سخت گیرانه و ضد زندگی سپری شده، و ارتباط و نگاه کردن هایشان به جنس مخالف با احساس گناه همراه بوده، معمولا دچار عوارض رفتاری و اختلال روحی روانی هستند.
گذشته ی غیر معقول و سرکوب نیاز های طبیعی در افراد مبتلا به، ایجاد عقده می کند و این عقده ی آمیخته به حسادت، در مواجهه ی شخص محروم با رابطه ی راحت دیگران، فرد را وادار به واکنش های تند عصبی و رفتار های خشم آلود می کند.
#خلیل_جوادی
#دانشگاه_تهران
#دانشکده_علوم_اجتماعی
#دانشجو
https://www.instagram.com/reel/CzZn2zBKa3T/?igshid=MXgwbTJqOWV3ZGU5NA==
#محمدمهدی_اسماعیلی
#وزیرارشاد
"چهار نفر آدمی که مغزشان را به جریان های فاسد اجاره داده اند، نباید نمایندگان جامعه ی هنری باشند"
حق زن بی حجاب قطع نفس است
بازیگر سر برهنه جایش قفس است
آقای وزیر، ردّشان کن بروند
حاجی ثقتی برای ارشاد بس است
#خلیل_جوادی
#سینما
#بازیگران
#حجاب
#کتایون_ریاحی
#افسانه_بایگان
#ترانه_علیدوستی
#هنگامه_قاضیانی
#باران_کوثری
#پانته_آ_بهرام
#فاطمه_معتمدآریا
#ویشکا_آسایش
#گلاب_آدینه
#زن_زندگی_آزادی
https://www.instagram.com/p/CzUciJ-yAtH/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
https://www.instagram.com/stories/khalil.javadi.official/3381454315385998195?igsh=M2Z5eHA0cHE5aXpm
Читать полностью…
.
غزل‌عاشقانه‌ی قدیمی
محصول روزگار نوجوانی...
دمی‌از سوزِدلم درنفسِ بادافتاد
سخت پیچید‌‌به‌خود باد و به‌فریادافتاد
چنگ از پرده به‌در شد زِ رَهِ جامه‌دران
تارِ‌گیسوی تو تا در رَهِ بیداد افتاد
ناگهان شعله ازاعماق‌وجودش برخاست
هرکه چشمش به نگاه تو پریزاد افتاد
آب اگررفت، به‌جو بازنگردد هرگز
هرکه‌چون‌اشک اگرازچشم‌ِتو‌افتاد، افتاد
جای‌جایِ دل‌ِشیرین اگر ازسنگ نبود
پس چه‌بود آنکه شبی برسرفرهاد افتاد
به گمان من از آن‌آه که فرهادکشید
رخنه در کنگره ی بارگه داد افتاد
#خلیل_جوادی
#شعر
#غزل
#غزل_عاشقانه
https://www.instagram.com/p/C4xK9PeKweJ/?igsh=enptbDFoczY4OTBz
باید منِ‌مؤمن که از احساس پُرم
از‌خانه‌ی‌تو پای خودم‌را بِبُرم
آنقدر لبت وسوسه‌ام کرد که من
مجبور‌شدم روزه‌ی خودرا بخورم
#خلیل_جوادی
#رباعی_عاشقانه
#طنز
@khalil_javadi
https://www.instagram.com/p/C4cC4NwqqI7/?igsh=MW9xN2tvb2RzeHJ0OQ==
.
#آلت_موسیقی
#خلیل_جوادی
#استادنوری
#محمدنوری
#موسیقی
#ساز
#تلویزیون
https://www.instagram.com/p/CX1qZXglZUW/?igsh=YjAzaDQwOXZvdGVo
#شعرترکی
#بایاتی
#خلیل_جوادی
#زنگان
#تورکی
#آنادیلی
https://www.instagram.com/reel/C3b2l9xKNP7/?igsh=Zm5lcmJtM2tudmg5
https://www.ddinstagram.com/reel/C2sLyPluh6Q/?igsh=MXAwc3Zqc3M1a2RieA==
Читать полностью…
#خلیل_جوادی
پیج اینستا گرام Khalil.javadi.afficial
ترجیع بند خلیل جوادی
پیج اینستا گرام Khalil.javadi.afficial
ترجیع بند
دو بیت اول را با ایرج میرزا شریکیم
ای شیخ! به دست تو اسیرم
بنموده ای از حیات! سیرم
تا حضرت مستطاب عالی
طوری! بشوید بنده پیرم
اینطور نمی شود، از این پس
این ننگ به خود نمی پذیدم
در دشت غزل غزالِ چابک
بر قلّه ی طنز نرّه شیرم
عمری خِرِ خلق را گرفتی
بایِست خِرِ تورا بگیرم
یا زنده کنم مرام مردی
یا سر بگذارم و بمیرم
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
اشیاخ، زمان شاه بودند
بر سفره ی دیگران طفیلی
در دوره ی بعد کارشان شد
دعوا سرِ تارِ مویِ لیلی
لمباندن بودجه، دو لُپّی
دزدیدن شمش با تریلی
با زور، حجاب بان چپاندند
در داخل کوپه های ریلی
ملّا پِیِ خاک بر سری رفت
بر همسر خود نداشت میلی
می گفت که باجناق خوب است
گفتیم چقدر؟ گفت خیلی
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
با خیک بزرگ و قد کوتاه
با شکل و قیافه ی مُعَوَّج
پروارِ نزول و سودِ پول است
با مال حرام می رود حج
حاجی که علاقه اش به گریه ست
با شادی خلق می کند لج
گفتند که بوده راهشان راست!
دیدیم که هست دستشان کج
مسروقه ی "دِبش" این چنین شد-
در گوشه ی ذهن من مدرّج
یک چارده است و سیزده صِفر !!!
یا حضرت صاحب الزمان(عج)
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بندِ بعدی
ای مبتکرِ پِرو پَکانی
کشّاف لوکوموتیر و هِمّت
بیلدین دولار اولدی اون برابر؟
گوردون هارا چیخدی بیر کیلو اَت؟
هر روز سه وعده در نمازت
رحمت بفرست بر پت و مت
ابرام نکن به صبر، ابرام!
اصرار نکن به استقامت
بیزلر دییریک هانی دولار لار
سیزلر دییریز نِجولدی چَرقَت!؟
ما چهل و چهار سالِ کامل
در دست شما شدیم آلت!
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بند بعدی
قوی بوردا قاباخکی نسلِمیزدن
بیر آزجاجا ایلِیِم گلایه
کِم ماللانِن عکسِن آیدا گوردی؟
کِم سالدی بیزی بوجور بلایه؟
کِم کوینگی سالدی شالوار اوسته؟
هی وِردی بِنا اُنا کنایه
کِم سققلِنِن توکون اوزاد دی؟
کِم یوللادی هر شِیی هوایه؟
کِم آفتافاگوتدی اقتصاده؟
کِم سالدی بو مِللتی چالایه؟
کِم ایرانا سککِز اِل توپ آتدی؟
کِم گِتدی پیاده کربلایه؟
چون قافیه نیست، مثل سعدی
ما هم برویم بندِ بعدی
ادامه دارد
#خلیل_جوادی
باد بی نیازی خداوند" (یا رنسانس ایرانی)
عطا ملک جوینی در تاریخ جهانگشا آورده است که در بحبوحه ی چیرگی و اشغال و قتل و تجاوز مغولان، چنگیزخان به بخارا درآمد و به مسجد رفت و مشایخ و ائمّه ی جماعت و شریعت را احضار کرد و فرمان داد تا صندوق های قرآن را در حضور آنان، کاهدان اسبان سازند و رقاصگان و نوازندگان را به مسجد آورند تا رامشگری کنند و آنگاه برخاست و مسجد را ترک گفت و جماعتی که آنجا بودند، روان شدند و اوراق قرآن در میان قاذورات، لگدکوب اقدام و قوائم گشت. درین حالت امیر امام جمال الدین… روی به امام رکن الدین امام زاده… آورد و گفت: مولانا، چه حالت است؟ این که می بینم به بیداریست یا به خواب؟ مولانا امام زاده گفت: خاموش باش! باد بی نیازی خداوندست که می وزد. سامان سخن گفتن نیست.”(تاریخ جهانگشای جوینی، ج ۱، ص ۸۰)
از استادان بزرگوار خود شنیده ام که "لازم نیست شاعر زیاد شعر بگوید و تولید انبوه داشته باشد، یک شاعر واقعی می تواند با یک بیت شعر، خودرا اثبات کرده و پرچم شاعری اش را در بلند ترین قله بر افرازد."
به عنوان مثال می توان به خیام نیشابوری اشاره کرد، این شاعر و دانشمند نامدار ایرانی با چند رباعی که تعدادش از عدد انگشتان دست و پا فراتر نیست، دنیارا به تسخیر کلامش در آورده است.
مهم، "چه گفتن" و "چگونه گفتن" است.
این مقدمه را گفتم تا برسم به مولانا رکن الدین.
مولانا رکن الدین امامزاده را نمی شناسم' و نمی دانم به جهت علمی چه وزنی دارد، چیزی در باره اش نخوانده ام.
اما همین بیان کوتاه و شگفتِ او که گفته است "خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد. سامان سخن گفتن نیست."
سخن عمیقی است که برای بسیاری، حتی با عناوین پر طمطراق علمی و اجتماعی، همچون دکتر و علامه و آیت الله!!!، نا مکشوف و درک نشده باقی مانده است. کلام رکن الدین امامزاده سخن فیلسوفانه ای است که چندین کتاب فلسفی را به شکل فشرده در سه جمله ی کوتاه جای داده است.
قرن ها بود که دکان داران دین، با در دست داشتن افسار جهالت عوام، ویروس هستی سوزِ بی اندیشگی و ضد زندگی را در مغز آنها وارد کرده و زمینه های ارتزاق انگل وار خود را از سفره ی آنان فراهم آورده بودند.
یکی از شناخته شده ترین روش های این صنف، تهدید و تطمیع و برجسته کردن مفاهیم گناه و ثواب و مفهوم سازی های غلط و نا بجا و مقدس سازی چیز هایی که هیچ ربطی به خدا ندارد؛ مانند موی زائد بخش خاصی از بدن که "محاسن" نامگذاری کرده اند و پارچه ای که در دو رنگ سیاه و سفید به شکل گرد می پیچند و بر سر می گذارند.
بسیار شنیده ام و شنیده اید که می گویند لباسشان لباس پیغمبر است.
این در حالیست که در موقعیت های دیگری، باز هم از زبان خودشان شنیده ایم
"اگر غریبه ای وارد جمع مسلمانان صدر اسلام می شد، پیشوای آنان را از دیگران تشخیص نمی داد"
این یعنی لباس محمد با لباس ابوسفیان و ابوذر و عمر و ابوجهل و غیره تفاوتی نداشته است.
متولیان ادیان مختلف و دکان داران دین، خدارا در حد خودشان کوچک می کنند.
در سینمای آنان خدا گاهی چنان حقیر به نمایش در می آید و خشن معرفی می شود که به خاطر دیده شدن تار موی زن، یا شنیده شدن صدای موسیقی، یا تراشیدن صورت با تیغ، به شدت عصبانی شده و عوامل چنین گناهی را در جهنم جزغاله می کند و شکنجه می دهد.
برگردیم به "باد بی نیازی خداوند"
خداوندی که به باور من منشأ هستی و علت العلل کائنات و کهکشانهاست و تمام ذرات بر مبنای قوانین تکوینی طبیعت تحت اراده اوست، بی نیاز از ادا و اصول صحیح و نا صحیح من و شماست.
"گر جمله ی کائنات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد"
اینها را گفتم تا به ایجاز و اختصار به "باد بی نیازی خداوند" که در قالب رنسانس ایرانی وزیدن گرفته است اشاره کنم. کلیپی در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود که در یکی از شرکت های دولتی(گویا شرکت نفت) در نماز خانه، ملای پیش نماز به تنهایی به نماز ایستاده و کارگرها همگی پشت سر او در حالت خواب و بیدار دراز کشیده اند.
تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا یک نفر که جلو ایستاده و نماز یومیه ی خودرا می خواند، پول می گیرد، ولی آنهایی که نیم متر عقب تر نماز می خوانند باید پول بدهند؟.
افراد همگی دراز کشیده اند و ملا به خاطر مزدی که دریافت می کند ناگزیر است به تنهایی به نماز ایستاده و انجام وظیفه کند.
این یک پدیده ی شگفت، و بی سابقه ی تاریخی است، بی شک این تصاویر در کتاب های درسی آینده خواهد آمد و در خصوص عمامه پرانی و زمینه ها و پیامد های آن تحت عنوان رنسانس ایرانی، بسیار خواهند نوشت.
#خلیل_جوادی
پیش تو سروِ قامتم خم سد، وگر نه
سیب دلم آنقدر ها در دسترس نیست
#خلیل_جوادی
#شعر
#غزل
#عاشقانه
#شعرعاشقانه
#غزل_عاشقانه
#شعر_عاشقانه
https://www.instagram.com/reel/Czp984_OwMW/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
#صلح_جهانی
دبیر کل سازمان ملل
حَیَّ عَلیَ الفَلاح ُ خَیرُالعََمَل
اجازه دارم که جسارت کنم
راحت وساده با تو صحبت کنم؟
خیال نکن که بنده دیپلماتم
خدا وکیلی بچه ی دهاتم
نوشته هامو ساده می نویسم
ساده و بی افاده می نویسم
شک ندارم آدم خوبی هستی
که روی اون صندلیه نشستی
چهره ی آشنای خاص و عامی
معتبر و مورد احترامی
حالا که اینطوره یه کاری بکن
یه کار خوب و موندگاری بکن
مشکل کل بشریِّت اینه
که جنگ روی کره ی زمینه
تو میتونی دنیارو تغییر بدی
به آدمای زور گو گیر بدی
بچه ی کوچیک که غذا نداره،
میشینه دنده هاشو می شماره
طفل دو ساله چه گناهی کرده؟
که پا برهنه رو زمین بگرده؟
مملکتی که فقر ازش میباره
یه دنیا بودجه ی نظامی داره
به گفته ی یه کارشناس تو هاروارد
هزارو پونصدو چهار میلیارد-
دلاره ، خرج ارتشای دنیا
فقط برای ژست وجنگ و دعوا
بشرمگه چقد میخواد سود کنه؟
که این همه بودجه رو نابود کنه؟
ارتش کشوَرا رو منحل کنین
تا مشکل گشنگی رو حل کنین
برای امنیت شهروندان
فقط پلیس باشه، اونم نه
چندان
هر چی تو دنیا بمبه خنثی بشه
معبر آرامشمون وا بشه
کل اونایی که نماینده ان
مخاطب عرایض بنده ان
این همه موشک که هوا می کنین
چه دردی از دنیا دوا می کنین
هر چه سلاح ملاحه توی دنیا
کلشو باید بریزن تو دریا
درسته کلی استفاده توشه
سلاح فروش مثل قاچاق فروشه
اون که تو کار ساختن فشنگه
یکی تو مغزش بخوره قشنگه؟
این همه خونریزی بی انصافیه
تورو خدا جَمِش کنین کافیه
میخوای زمین به آسمون نپاشه
باید سلاح هسته ای نباشه
"تیغ برهنه دست زنگی مست"
ندین که کار بیفته توی بن بست
کدوم الاغ برای آب و علف
می کنه هم نوع خودش رو تلف
شیرگرسنه اگه پیکار کنه
میتونه یک گله رو ناکار کنه
شیره ، ولی شرافتش مانعه
به یک شکار مختصر قانعه
بشر باید سر بذاره بمیره
که باید ازحیوونا یاد بگیره
هر جا نگا می کنی در گیریه
صُلحِ زمین رو به سرازیریه
یکی اگه یه جا هجوم می بره
به خاطر ارتش اون کشوره
مردم دنیا خل و چل که نیستن
که بی خودی تو روی هم بایستن؟
کل نظامیارو آزاد کنین
یه ارتش جهانی ایجاد کنین
یه ارتش مختصر جهانی
اونم برای حفظ زندگانی
#خلیل_جوادی
#غزه
#اسرائیل
#سوریه
#لبنان
#حماس
#ایران
#اوکراین
#روسیه
#حمله
#تهاجم
#پوتین
#ناتو
#جنگ
#آمریکا
https://www.instagram.com/p/Czj0vDaulOZ/?igshid=MXhnZDJ5aTAyZ28yMA==
صدای بی نظیر
از کودکی صدای ایرج را دوست داشتم، لب خوانی های فردین نیز با صدای ایرج در فیلم ها مزید بر علت شده بود که ایرج خواننده ی محبوب من باشد، البته هنوز هم معتقدم صدای هیچ خواننده ای به زیبایی صدای ایرج نیست.
اکثر آثار او را خریده بودم؛ سعی می کردم مثل ایرج بخوانم ولی نمی شد.
با خود می گفتم:
بزرگ می شوم و صدایم مردانه می شود، آن وقت می توانم مثل ایرج بخوانم.
یکی از آرزوهایم دیدن ایرج بود.
همیشه در ذهنم جایی مثل سالن کنسرت را مجسم می کردم که ایرج روی سن آواز می خواند و من در بین تماشاچی ها از صدای او لذت می برم.
سی سال بعد که به مراسم رونمایی از یک آلبوم موسیقی دعوت شدم، از من خواستند در آن مراسم شعر بخوانم.
استاد محمد علی بهمنی هم حضور داشتند. برای شعرخوانی پشت تریبون رفتم، موقع شعر خواندن در بین جمعیت چشمم به ایرج افتاد که داشت شعرخوانی مرا گوش می داد.
شعرخوانی را قطع کردم، پس از ادای احترام به ایرج، او را مخاطب قرار داده و گفتم: از بچگی دلم می خواست مثل شما آواز بخوانم ولی چون صدایم بچه گانه بود نمی شد.
گفتم بزرگ می شوم و صدایم مردانه می شود آن وقت مثل ایرج می خوانم؛ بزرگ شدم،صدایم مردانه شد، خواستم مثل شما بخوانم اما دیدم باز هم نمی شود؛ به این نتیجه رسیدم که نه تنها من، بلکه هیچ کس نمی تواند مثل ایرج بخواند.
پس از پایان مراسم باهم عکس یادگاری گرفتیم.
#خلیل_جوادی
@khalil_javadi
#ایرج
#محمدعلی_بهمنی
#بهرام_حصیری
#موسیقی
#آواز
#ترانه
#هنر
#ساز
#شعر
https://www.instagram.com/p/CzYFE2bO8RJ/?igshid=NmhhZGZyc2gwMnBi
https://instagram.com/stories/khalil.javadi.official/3229945374755543091?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Читать полностью…
