این جا شعرها،اتفاقی انتخاب و گذاشته می شوند اما دوستِ من، تو اتفاقی اینجا نیستی! ✨🕊️
هزار مرتبه بدتر زِ دشمن است آن دوست
که ترکِ دوست به هنگام بینوایی کرد ,,,
#صائب_تبریزی
خواست تنهایے ما را به رخ ما بکشد
تنه اے بر در این خانه ے تنها زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
«به کسی سپار دل را، که دلت نگاه دارد»
#سلمان_ساوجی
عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی
عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو
دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها
امان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانی
ز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینی
ز بیخشمی و بیکینی، به غفران خدا مانی
زهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانه
زهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانی
زهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگان
همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان
ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی
دهان عشق میخندد، دو چشم عشق میگرید
که حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانی
مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را
گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
بدین مفتاح کآوردم، گشاده گر نشد مخزن
کلیدی دیگرش سازم، به ترجیعش کنم روشن
توی پای علم جانا، به لشکرگاه زیبایی
که سلطانالسلاطینی و خوبان جمله طغرایی
حلاوت را تو بنیادی، که خوان عشق بنهادی
کی سازد اینچنین حلوا جز آن استاد حلوایی؟!
جهان را گر بسوزانی، فلک را گر بریزانی
جهان راضیست و میداند که صد لونش بیارایی
شکفتست این زمان گردون بریحانهای گوناگون
زمین کف در حنی دارد، بدان شادی که میآیی
بیا، پهلوی من بنشین، که خندیم از طرب پیشین
که کان لذت و شادی، گرفت انوار بخشایی
به اقبال چنین گلشن، بیاید نقد خندیدن
تو خندانروتری یا من؟ کی باشم من؟ تو مولایی
توی گلشن منم بلبل، تو حاصل بنده لایحصل
بیا کافتاد صد غلغل، به پستی و به بالایی
توی کامل منم ناقص، توی خالص منم مخلص
توی سور و منم راقص، من اسفل تو معلایی
چو تو آیی، بنامیزد، دوی از پیش برخیزد
تصرفها فرو ریزد به مستی و به شیدایی
تو ما باشی مها ما تو، ندانم که منم یا تو
شکر هم تو، شکر خا تو، بخا، که خوش همی خایی
وفادارست میعادت، توقف نیست در دادت
عطا و بخشش شادت، نه نسیهست و نه فردایی
به ترجیع سوم یارا، مشرف کن دل ما را
بگردان جام صهبا را، یکی کن جمله دلها را
سلام علیک ای دهقان، در آن انبان چها داری؟
چنین تنها چه میگردی؟ درین صحرا چه میکاری؟
زهی سلطان زیبا خد، که هرکه روی تو بیند
اگر کوه احد باشد، بپرد از سبکساری
مرا گویی: « چه میگویی؟ » حدیث لطف و خوش خویی
دل مهمان خود جویی، سر مستان خود خاری
ایا ساقی قدوسی، گهی آیی به جاسوسی
گهی رنجور را پرسی، گهی انگور افشاری
گهی دامن براندازی، که بر تردامنان سازی
گهی زینها بپردازی، کی داند در چه بازاری؟
سلام علیک هر ساعت، بر آن قد و بر آن قامت
بر آن دیدار چون ماهت، بر آن یغمای هشیاری
سلام علیک مشتاقان! بر آن سلطان، بر آن خاقان
سلام علیک بیپایان، بر آن کرسی جباری
چه شاهست آن، چه شاهست آن؟ که شادی سپاهست آن
چه ماهست آن؟ چه ماهست آن؟ برین ایوان زنگاری
تو مهمانان نو را بین، برو دیگی بنه زرین
بپز گر پروری داری، وگر خرگوش کهساری
وگر نبود این و آن، برو خود را بکن قربان
وگر قربان نگردی تو، یقین میدان که مرداری
خمش باش و فسون کم خوان، نداری لذت مستان
چرایی بینمک ای جان، نه همسایهٔ نمکساری؟
رسیدم در بیابانی، کزو رویند هستیها
فرو بارد جزین مستی از آن اطراف مستیها
#مولانا
#دیوان_شمس
«عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو»
#مولانا
.
دلتـنگ توام جانا هردم که روم جـایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنـهایی
رفتم که سفر شاید درمان دلم گـردد
رفتن نبُود چاره وقتی که تو اینـجایی
از کوی تو رفتم من تا دل بشود آرام
بیهوده سفرکردم وقتی که تو مـاوایی
با یک غزل ساده از عشق تو مـیـگویم
آخرچه شود حاصل جزغصه و رسـوایی ...
#مولانا
🦋هر چیزی که برای افزایش آگاهی و آرامش نیاز دارید در لینک زیر میتونید پیدا کنید.
تقدیمِ شما دوستان گرامی👇👇
--------------------------------------
/channel/addlist/zKO18rvw3sQ2NWY0
---------------------------------------------------
✅جهت شرکت در لیست به ادمین زیر پیام دهید☘
« @AftabeKherad_admin»
⭕️برای دیدن پیشنهادات ویژه امشب دکمههای زیر را لمس کنید👇🏻👇🏻
سهراب سپهری، داریوش مهرجویی، ابراهیم گلستان و داریوش شایگان در پیکنیک - این تصاویر بیصدا برای دهه ۵۰ و بخشی از مستند «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» (مانی حقیقی، ۱۳۸۸) است
Читать полностью…هیچ برگی درنیفتد از درخت
بی قضا و حکم آن سلطان بخت
در زمین و آسمان ها ذره ای
برنجنباند نگردد پره ای
#مولانا
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
#مولانا
شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
در طلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت
رفت بر این سقف مصفا دلم
آه که امروز دلم را چه شد
دوش چه گفته است کسی با دلم
از طلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم
روز شد و چادر شب می درد
در پی آن عیش و تماشا دلم
از دل تو در دل من نکتههاست
آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم
ای تبریز از هوس شمس دین
چند رود سوی ثریا دلم
#مولانا
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
#رهی_معیری
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت بر کنی
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
#مولانا
«برس، که بیتو مرا جان به لب رسید، برس»
#عراقی
«دارو فروش خستهدلان را دکان کجاست؟»
#خواجوی_کرمانی
در کفه دهر هرکه ناسازتر است
از بیشرمی بلند آوازتر است
در مرتبۀ ترازو از نقدِ هنر
هر سَر که تُهیتر آن سرافرازتر است.
#جمال_خلیل_شروانی
مکن زغصه شکایت که درطریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
#حافظ
نخستین بار گفتش: از کجایی؟
بگفت: از دارِ مُلکِ آشنایی
بگفتا: آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت: اَندُه خرند و جان فروشند!
بگفتا: جانفروشی در ادب نیست
بگفت: از عشقبازان این عجب نیست
بگفتا: از دل شدی عاشق بدینسان؟
بگفت: از دل تو میگویی؛ من از جان
بگفتا: عشق شیرین بر تو چون است؟
بگفت: از جان شیرینم فزون است
بگفتا: هر شبَش بینی چو مهتاب؟
بگفت: آری، چو خواب آید؛ کجا خواب؟
بگفتا: دل ز مِهرش کی کنی پاک
بگفت: آنگه که باشم خفته در خاک
#نظامی
عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت
میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشنید خار مژگانم بپایت
#باباطاهر
⚡️⚡️
دل بـه هر کس کـه رسیدیم سپردیم، ولی
قصـه ی عاشـقیِ مـا سر و سامان نگرفت
#فاضل_نظری
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
#خیام
«نشستهام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام درین امید پیر شد
نیامدی و دیر شد…»
#هوشنگ_ابتهاج
🕊
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخپی کجاست
خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حقشناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
#حافظ
بی محابا میزنم ساز، تو رندانه برقص
بی خیال غمِ دنیا، تو جانانه برقص
چند روزی به همین بزم تو هم مهمانی،
چشم دنیا بشود کور، تو مستانه برقص.
در هر فلکی مردمکی میبینم
هر مردمکش را فلکی میبینم
ای احول اگر یکی دو میبینی تو
بر عکس تو من دو را یکی میبینم
#مولانا
🦋هر چیزی که برای افزایش آگاهی و آرامش نیاز دارید در لینک زیر میتونید پیدا کنید.
تقدیمِ شما دوستان گرامی👇👇
--------------------------------------
/channel/addlist/rg6bufRpMaEzOTg0
---------------------------------------------------
✅جهت شرکت در لیست به ادمین زیر پیام دهید☘
« @AftabeKherad_admin»
⭕️برای دیدن پیشنهادات ویژه امشب دکمههای زیر را لمس کنید👇🏻👇🏻
لشکر شب رفت و صبح اندر رسید
خیز و مهرویا فراز آور نبید
چشم مست پر خمارت باز کن
کز نشاطت صبرم از دل بر پرید
#سنایی
چشم بربندوگوش بربندو لب ببند
گرندیدی سرحق برمن بخند