ستاره ای شده ام غرق آسمان دلت که راه عشق کشاندم به کهکشان دلت https://t.me/joinchat/AAAAAFdXcATRaeQHynJ8tw
.
من ابرهای بی شماری در ڪَلو دارم
مغرورم آنقدری ڪه بغضم را نمی بارم
ڪَفتند دلڪَیری چرا، ڪَفتم نمی دانم
آه ای نمی دانم ترینم! دوستت دارم
ناڪَفته ها در سینه روی هم تلنبارند
حرفش ڪه می افتد به یڪ لبخند ناچارم
از هر چه می ترسیدم آخر بر سرم آمد
از عشق می ترسم تو را شاید به دست آرم
هر شب خدایم را به چشمان تو می بازم
باید خدایم را به چشمان تو بسپارم
چشم تو را وقتی ڪه دیدم زیر لب ڪَفتم
روزی به این دیوانه خانه می کشد کارم
تا چشم هایت اشتباه خوب من باشند
من دست از این اشتباهم برنمی دارم
#علی_صفری
.
هر صبح دوباره
ٺمدید می ڪنمٺ
در سینه ٺویی و ،
ٺجدید می ڪنمٺ..!
؏شـقٺ شده شعله
چون ، ڪه آٺش بڪشد
می سوزم و باز ،
ٺشدید می ڪنمٺ..!
#برقی_احمد
.
زمانى ڪه
همه ى ڪلماٺ ؏ـاشقانه ى قديمى،
ٺمام مى شوند
و ؏ـاشقان
چيزى براى ڪَفتن ندارند
به ٺو خواهم ڪَفٺ:
دوستت دارم......
#نزار_قبانی
.
دلدار منی
و این منم
ڪه هر لحظه
دلم به ٺسخیر ٺوسٺ.....
#مهدی_ادوین
.
بغلم ڪن ڪه در این
صبح دلانڪَیز بهار
ٺبِ آغوش ٺـو و
بوسه فقط میچسبد......
#حمید_رضا_یگانه
.
چه خوشسٺ بوسه
به لبهای ٺو زیبا بزنم
چو لبـٺ قرمــز و
شیرین و به دریا بزنم.....
ٺو اناری چو شرابی
ڪه لبش خورده ٺرڪ
بوسه بر جان و دل
و ڪوی ٺو رعنا بزنم......
#پیروز_پورهادی
.
از من ؏شـق ڪه هیچ
جانــم را بخواهی
ارزانی چشمانٺ !!
رحمی ڪــــن
آخر ، قلبــــــم
با ضربان پلڪ هایٺ می ٺپد ...
#وحید_خانمحمدی (یاور)
.
صبح شده ڪَرمای
#آغوشٺ را باز ڪن
ڪه می چسبد ڪنار ٺــــو
#صبح را بخیر ڪردن
#نسترن_بنینجار
.
پادشاهی ؏ـالم را
به چشمان ٺو باخٺم
اسیر ؏شـق ٺو ڪَشٺم و
دل ز دنیا بریده ام.....
#محمدرجبی
.
ٺا نڪَاهم بر نڪَاهٺ
خورد ، چشمم ٺار شد
با ٺماشای ٺو ، قلبم
؏ـاشق و بیمــــار شد.....
چشمهایٺ چشمه ی
خورشید و من مشٺاقِ آن
چشم من بعد از ٺو ،
از خورشید هم بیزار شد....
#اصغر_مدققی
.
صبــــح من
با ماه رخِ ٺو عجین اسٺ
هر سپیده دم
از خنده هایٺ شڪـر می ریزد
و حضــــــورٺ
شرری از شهــد اسٺ
بر شراره های قلبــــــــم...
ٺـــــــــــــو
زیباٺرین جنون هر روز منی
#یلدا_کولیوند
.
زیبای من
چشمان ٺو برای صورتاٺ بسیار بزرڪَ اسٺ
چشمان ٺو برای زمین بسیار بزرڪَ اسٺ
سرزمینهایی اسٺ
رودخانههایی اسٺ
در چشمان ٺــو
از میان آنها میڪَذرم
آنها دنیا را روشن میڪنند
و من از میان آن میڪَذرم
زیبــــای مــــن
#پابلونرودا
.
آنچنان دل برده ای از
من ڪه حٺی مرڪَ هم
قدرٺ آن را ندارد
ٺا جدایی افڪند.....
#امیر_دیوار
.
؏شـق من
چشمان خود را باز ڪن
خورشید قلب من ٺویی
روز و شب ،هر نفسم
همه وجود من ٺویی
#آناا_ڪیاجمالی(الههیخیال)
.
قیام مردم چشمٺ،
چه انقلاب قشنڪَی!
ٺو برڪَزیده ی قلبی!
چه انتخاب قشنڪَی!
رسید ڪار من و
دل به اتفاق قشنڪَی
ڪشید ؏ـاقبٺ اما
به ؏شـقِ نابِ قشنڪَی!
#ترانه_تقوی (پرنده شرقی)
.
صد ساله شدن بی ٺو به یڪ ڪاه نیرزد
من زاده شدم ٺا ڪه دلم پیش ٺو باشد!
#مهرهماهجران_حبیبی
.
ماه رویٺ دلربایی
میڪند ای ماه روی
ڪَاه ڪَاهی حال این
دربند چشمانٺ بجوی.....
#شهاباردبیلی
.
ٺاا بد خود را به
چشمٺ میسپارم یارمن
طاقٺ دوری چشمٺ
را ندارم یار من......
ٺو نیاشی زندڪَی
شوری ندارد نازنین
ٺا بیایی لحظه ها
را میشمارم یارمن....ـ
#زرینکلاه
.
تو با آن دلبری، خنیاڪَر شیرین و لیلایی
سرودِ خسروانیِ پر از شور نڪیسایی
دلم را میبرد رامشڪَرِ چشمانِ زیبایت
به اوجِ لذتی شیرین و یڪ جشنی تماشایی
نفسهای تو جان بخشید باغ خشڪ روحم را
و بی تردید تو، ایفاڪَر نقش مسیحایی
میان این همه ڪابوسِ وهم انڪَیزِ جانفرسا
سراسر، شادیِ شیرین ترین تعبیرِ رویایی
بمان ای یوسف زیبای مصرِ قلبِ پر شورم
برای این دل شوریده، تو اوج تمنایی
#نازنین_نوری
.
در چشمانم خیره نشو
ٺو خوب می دانی چه اندازه ؏ـاشق ٺوام
شاید در این نظاره ڪردن ها
ٺیر ؏شـقی به سویٺ پرتاب ڪنم
#کژال_ابراهیم_خدر
مترجم : بابک صحرانورد
.
نڪَاهم ڪن ڪه نقش
چشمٺ افٺد ٺوی چشمانم
صدایم ڪن به ڪَرمی ٺا
به ڪَرمی بشنوی، جانم.....
#منوچهر_محمدی_شعله
.
تو را چون لذت باد بهاری دوستت دارم
چو مریم عشق دیرین هَزاری دوستت دارم
قناری جان دهد در دم به ڪَاه بغض ڪوتاهی
تو را هم قد بغض یڪ قناری دوستت دارم
میان قلب و جان من بجای خون تو میڪَردی
به رڪَهایم شده عشق تو جاری دوستت دارم
به باغ سبز جان و دل تو چون ڪَلبرڪَ زرینی
تو را با انتهای بی قراری دوستت دارم
من آن فرهاد دورانم اسیر ڪوه و ویرانی
تو زیبایی و شیرین با وقاری دوستت دارم
مثال زائری مستم تو را میبوسمت هردم
میان ڪعبه ی جانم نڪَاری دوستت دارم
غریبم بیڪس و تنها دراین دنیای وانفسا
برایم نازنین ایل و تباری دوستت دارم
برایم عشق جاویدی تمام هستیم هستی
تورا با هرچه داری یا نداری دوستت دارم
#پرویزغلامی
.
بر سر آنم ڪه شبی
فاش ڪنم راز دل
ٺا ڪه بیایی بنشینی
بڪشی ناز دل.......
ڪَر ڪه به دیدار ٺو روشن
شود این چشم من
ڪوڪ ڪند خوش بنوازد
همه شب ساز دل....
#صبا_آقائی
.
نیمه ی صورٺ ٺو
ڪَوشه ای از باغ بهشٺ
ڪَونه اٺ مثل هلو
چشم ٺو هم زیٺون اسٺ......
#داود_اصغری
.
نمڪ پاشیدهای شاید بهخلوت روی لب هایت
که لب را بی اراده می کشاند سوی لب هایت
چهخوشحالم بهمنآهسته وپیوسته میبخشی
شرابِ بوسه را در خلوت از پستوی لبهایت
امان از آن لبِ سُرخِ اناری رنڪَ و ڪَیلاسی
ڪهلبڪَسمیشود ازطعمِخرمالویلبهایت
نمڪ دارد اگر لبهایت اما طعم ِ شیرینی ست
عسل می ریزد از هر گوشه ی کندوی لب هایت
شدم مثل ِ کبوتر که پناه آورده ام بر تو
بده رُخصت بسازم لانه ام را روی لب هایت
#عباس_عبدالحسینی
.
ساڪن شدی در
قلب من ای یارمن
جانان من ای ؏شـق
بی ٺڪرار من.....
هرڪَز نشد همراه
من جز ؏شـق ٺو
ای ماه ٺابان من
و دلـدار مـن.....
#زهرارحیمدادے_باخرزی
.
غنچه ڪن لبهای نازٺ؛ نازنیــــنا ٺا زنم
بوسه ای از قـــعر رویا ؛بر لبان سرخ ٺو
#رزگار_مـــــوڪریآڹ
.
عشق یعنی ڪه تو را سخت تماشا بڪند!
تا ڪه لبخند زدی يڪدفعه حاشا بڪند
در پس چهره او عشق نبینی و ولی
در پی طرز بیانش به تو غوغا بڪند
عشق یعنی ڪه تو هم محو نڪَاهش بشوی
او هم از چشم خودش خرج هنرها بڪند
یوسفی در ته زندان ملالش باشی
عاشقت باشد و او صبرِ زلیخا بڪند
نفست بند نفس های دلش باشد و او
با دل مرده ی تو ڪار مسیحا بڪند
ڪَونه اش سرخ شود اوج ڪَناهش باشد
لعنتی بر تب شیرین هوس ها بڪند
ڪَرچهباحجبوحیا هستولیوقتوداع
بپرد در بغلت، ترک مدارا بکند
#محمد_لالوی
.
یڪ جرعه من
از لبان ٺو نوشیدم
مسٺم من از آن
شراب ڪاری ، عمری
انڪَور لبان ٺو
مڪَر چند ساله سٺ؟
اینڪَونه نشسٺم
به خماری ، عمری.....
#نازی_شکوری
.
الله الله از آن نڪَاهی ڪه ٺو راسٺ
جز سجده مڪَر چه می ٺوانم بڪنم؟
#جواد_مزنگی