──═ঊঈ ﷽ ঊঈ═── تنها کانال سیاسی استراتژیستی تلگرام تاسیس: 17March, 2016 با حضور مسئولان، دیپلماتها، سیاسیون، خبرنگاران، اساتید و سلبریتی های مطرح کشور مفسر و تحلیل گر: کتر احسان جعفری فر -علاقمند به همکاری علمی 09142052930 Instgram:dr.ehsan_jafari_far
#استراتژی_سیاسی
💢تله فرسایش منابع بازدارنده تر است
◾️اول با طنز شروع کنیم: اگر اسراییل سلاح هسته ای نداشت و اینگونه توسط ایران اماج موشک باران میشد ممکن بود کارشناسان امنیت توصیه میکردند که اگر اسراییل سلاح هسته ای داشت چنان بازدارندگی داشت که ایران جرات حمله نمیکرد ولی حمله شد!!!
◾️چرا این طنز نصفه و نیمه و البته پر از اشکال را مطرح کردیم؟ تا بازگردیم به این نکته که واقعا آتش بس ادعایی غرب یا توقف جنگ برای چه رخ داد؟
◾️بگذارید برگردیم به نگاه واقع گرایی… توازن قدرت و توازن وحشت چنان شد که جنگ فریبز شد اما واقع گرایی اصل دومی دارد اینکه اقتصاد در خدمت ابزار و ماشین جنگی است… منظور چیست؟
◾️هنگامی که در جنگ از اقتصاد صحبت میشود دست کم سه سطح تحلیل داریم: اقتصاد برای تولید ماشین جنگی؛ اقتصاد برای چرخ زندگی؛ اقتصاد برای ادامه جنگ… جنگهای امروز نه کلاسیک هستند نه شبیه دوران جنگ سرد… اما اقتصاد در جنگهای امروزی هم تا حدودی همان منطق سه سطح را دارد.
◾️اگر اقتصاد جنگ اقتضا میکند که تولید ماشین جنگی داشته باشی یعنی ذخایر اقتصادی موجود باید صرف بازتولید و پر کردن سلاح های مصرفی بشود به ویژه آنکه جنگ دیگر زمینی نیست تا با هر سلاحی بسرای دشمن رفت بلکه در منطق موشک باید موشک جایگزین موشک شود مگر تکنولوژی دیگری!خب دشمن محاسبه میکند شما چقدر ذخایر داشتی الان چقدر مصرف شده چقدر در چه زمان با چه هزینه توان جایگزین کردن دارید. ممکن است ترفند دشمن خرج ذخایر سلاح ها باشد تا هزینه زمانی و تولیدی جایگزین ها او را در موضع برتر قرار بدهد. مولا خبرگزاری های غربی ادعا دارند ایران ۳۰۰۰ موشک از نوع خاصی دارد ۱۵۰۰ تا مصرف شده است!
◾️در سطح دوم اقتصاد جنگی ممکن است معیار برآورد خسارتی باشد که به شریان های اصلی اقتصادی وارد میشود یعنی پالایشگاه ها، کارخانه ها، مراکز تولیدی و صنعتی و نیروگاه ها و … میشود عامل محاسبه دشمن. اگر دشمن مطمئن باشد که در سطح اول باید شما را زمینگیر کند سراغ سطح دوم میرود تا اقتصاد لجستیکی را از بین ببرد به علاوه هرج و مرج اجتماعی هم بیفزاید. یکی از دلایلی که امریکا نگران جنگ با ایران بود نه بخاطر سطح اول اقتصاد جنگی بلکه سطح دوم بود؛ چراکه امریکا بقدر کافی ذخایر جنگی طولانی مدت دارد و نگران مصرف سلاح نیست بلکه نگران این است که چرخه اقتصاد و حیات اقتصادی اش بهم بخورد و با هدف قرار گرفتن چند مرکز اقتصادی و انرژی این مساله دور از دسترس نیست.
◾️سطح سوم اقتصاد جنگی این است که اقتصاد برای جنگ تا کی دوام اور است ؟ این مساله خیلی مهم است به ویژه برای کشوری که تحت تحریم است اما برای طرفی که تحت تحریم نیست دو چیز مهم است: چقدر آسیب میخورد و چقدر باید جبران کند. این یعنی ممکن است دشمن بخواهد جنگ فرسایشی راه بیندازد اولا برای مصرف ذخایر سلاح و دوما فلج کردن شریان اقتصاد ی اما تاب آوری تا کی؟ ممکن است دشمن بگوید اگر شش ماه جنگ کنیم نیمی از ذخایر موشک مصرف میشود اگر ضربه به شریان اقتصادی بزنیم چند ماه هم آنجا اقتصاد جنگی را مختل کردیم و حالا چند مدت هم فرسایشی ادامه دهیم میشود فشار برای پذیرش شروط را ایجاد کرد
◾️خب حالا چکار باید کرد؟ اول باید آمار سلاح های موجود را فراتر از حد تصور دشمن نشان داد؛ دوم باید طرح ریزی چند لایه عملیاتی برای حفظ منافع کرد از جمله گروه های نیابتی؛ سوم میدان نبرد را فراتر از از مرزها تغییر داد؛ چهارم اگر دشمن ذخایر پر دارد یا از نظر لجستیکی بخاطر حامیانش نگران سلاح و پول نیست ضربه باید به سطح دوم زده شود یعنی هر آنچه عینی قابل تخریب شدن و معطوف به شریان اقتصادی است
◾️از نظر اقتصاد جنگی راهی برای بازدارندگی اساسی نمی ماند که دشمن بداند نه توان ضربه زدن او مهم است تا لجستیک او بلکه نابود شدن شریان اقتصادی اش مهم است.
◾️ برخی معتقدند داشتن سلاح هسته ای مانع حمله میشود ولی آنچه امروزه جنگها را متوقف میکند اقتصاد است همانطور که اسراییل و امریکا نرسیدند که ادامه جنگ یعنی کشیده شده جنگ به لایه دوم اقتصاد جنگی…اگر غزه ویران شد با حمله دردناک به شریان اقتصادی نه نابودی تانک و هلاکت سربازان توسط حماس ممکن بود متوقف شود. البته در این تحلیل تاکید روی اقتصاد جنگی بود و واقعیت توقف جنگ پیچیده تر است
@irdiplomat
#استراتژی_سیاسی
💢مهمترین اخبار استراتژیکی
1️⃣آکسیوس گزارش میدهد که پس از اعلام امروز دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و مارک روته، دبیرکل ناتو، ایالات متحده فروش سلاح به متحدان اروپایی را به طور قابل توجهی افزایش خواهد داد که سپس این سلاحها را به اوکراین منتقل خواهند کرد. در مرحله اول، ایالات متحده قصد دارد حدود ۱۰ میلیارد دلار سلاح و تجهیزات پیشرفته به چندین کشور ناتو بفروشد، با این شرط که این سلاحها به سرعت به ارتش اوکراین منتقل شوند.
2️⃣احمدیان به همتای اماراتی خود گفت:
امنیت خلیج فارس و امنیت به هم پیوسته همه اعضای آن، مستلزم مشارکت کشورهای منطقه است و اگر امنیت یکی از کشورها با مخاطره خارجی مواجه شود، کل منطقه دچار چالش خواهد شد. طحنون بن زاید آلنهیان، مشاور امنیت ملی امارات نیز با اشاره به جایگاه ایران در منطقه گفت: تامین امنیت در منطقه میبایست توسط تمامی کشورهای منطقه انجام شود و اخلال در امنیت یک کشور، اثراتی منفی بر سایر کشورهای منطقه بر جای میگذارد.
3️⃣پوتین: دلیل اصلی تنشهای روسیه و غرب، ژئوپلیتیک است رئیس جمهور روسیه: برای من روشن شد که ایدئولوژی احتمالا اهمیت دارد، اما در مرکز همه این تناقضات، منافع ژئوپلیتیکی نهفته است که مساله اصلی و اساسی است. بسیاری از مردم در دهه ۲۰۰۰، از جمله خود من این توهم را داشتند که علت اصلی تنشها بین مسکو و کشورهای غربی، شکاف ایدئولوژیک مرتبط با کمونیسم است. برای مسکو آشکار شده است که تا زمانی که روسیه خود را به عنوان یک کشور مستقل تثبیت نکند، جهان ما را جدی نخواهد گرفت.
4️⃣رسانههای اسرائیلی: هرگز به آخرین مبارز حماس نخواهیم رسید رسانههای رژیم صهیونیستی با اشاره به ادامه جنگ ارتش این رژیم در غزه نوشتند که اسرائیل هرگز به آخرین مبارز حماس در غزه نخواهد رسید.
5️⃣ترامپ روسیه را به باد انتقاد گرفت، تعرفههای ۱۰۰ درصدی و سلاحهای تأمینشده توسط ناتو برای اوکراین را تأیید کرد(پدافند پاتریوت و موشکهای اضافی به همراه سایر تسلیحات) کشورهایی مانند چین و هند در صورت خرید نفت یا گاز روسیه باید ۱۰۰٪ تعرفه به ایالات متحده بپردازند.
6️⃣روسیه و کرۀشمالی متعهد به دفاع از خاک یکدیگر شدندy خبرگزاری کرۀشمالی خبر داد که مسکو و پیونگ یانگ طی توافقی متعهد شدهاند که به هنگام حمله به خاک هرکدام، هر دو برای دفاع وارد عمل شوند.
7️⃣اسرائیل طرحی برای عراق دارد تا بعد از یک حمله نظامی، دولت این کشور را ساقط و دولت مد نظر خود را سر کار آورد حجت الاسلام قپانچی، امام جمعه نجف اشرف، از طرح دو مرحلهای موساد و ارتش اسرائیل برای عراق و سرنگون کردن دولت فعلی خبر داد و گفت، «برخی نشانهها و اسرار فاش شده از منابع عالی رتبه نشان میدهد که یک توطئه اسرائیلی وجود دارد که هدف آن ابتدا حذف همه سران [ائتلاف سیاسیِ] "چارچوب هماهنگی" (الاطار التنسیقی) سپس تحمیل یک دولت نجات ملی به عراق است». وی افزود: ما تجربه ایران را در مقابل خود میبینیم که اسرائیل به دنبال نابود کردن حکومت بود، اول از طریق حذف سران آن سپس پر کردن خلأ سیاسی و دولتی از طریق دیگر». «ما معتقدیم که همه این تلاشها شکست خورده. نمونهای از این موارد زمانی است که واکنشها در ایران پس از ترور فرماندهان، آغاز شد و معادله تغییر کرد و موشکها به سمت اسرائیل شلیک شد. اسرائیلیها عبرتگیری کنند»
8️⃣ارتش اشغالگر با بولدوزر و تانک به یک قبرستان حمله کرد و پیکر شهدا را ربود وزارت اوقاف و امور دینی فلسطین اعلام کرد که ارتش رژیم صهیونیستی با یورش به قبرستان ترکی واقع در غرب خانیونس در جنوب نوار غزه، اقدام به تخریب گسترده قبور، نبش قبر و سرقت پیکر شماری از شهدا کرده است. در این بیانیه آمده است: «نیروهای ارتش اشغالگر با استفاده از تانک و بولدوزر به این قبرستان تاریخی یورش برده و ضمن تخریب قبور، پیکرهای شهدا را بیرون کشیده و با خود بردهاند؛ اقدامی که یادآور رفتارهای وحشیانهای است که هیچ دین، قانون یا عرف انسانی آن را نمیپذیرد.»
9️⃣ابوالفضل ظهرهوند عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: آمریکا در حمله به فردو از سلاح اتمی تاکتیکی استفاده کرد.
🔟 وزیر جنگ رژیم صهیونیستی: آمریکا باید فشار بیشتری بر برنامه موشکهای بالستیک ایران وارد کند، چرا که این برنامه حتی از پروژه هستهای ایران هم تهدیدآمیزتر است.
1️⃣1️⃣ نتانیاهو: ایران میخواهد با موشک های بالستیک دوربرد دارای کلاهک هستهای به مردم آمریکا حمله کند.
2️⃣1️⃣نیوزویک: وزارت دفاع چین اعلام کرده که آماده است جنگندههای چندمنظوره J-10 خود را در اختیار "کشورهای دوست" قرار دهد، پس از گزارشهایی مبنی بر تلاش ایران برای خرید این جنگندهها.جمهوری اسلامی ایران هم باید اعلام کند تنگه هرمز را برای کشورهای دوست همواره باز نگاه خواهد داشت.
@IRDIPLOMAT
«انتشارات رجال»
ناشر علمی پژوهشی
کتابهای خود را با انتشارات رجال منتشر کنید
آدرس تهران خیابان انقلاب نرسیده به ۱۶ آذر ساختمان ۳۱۰ طبقه دوم دفتر نشر رجال
09142052930
@dr_Ehsanjafarifar
@pub_rejal_article
🆔 شناسه در ایتا؛ بله؛ اینستاگرام :
https://eitaa.com/pub_rejal_articl
#استراتژی_سیاسی
💢آیا اسرائیل دوباره به ایران حمله خواهد کرد؟
بررسی رفتار اسرائیل در خصوص حمله به ایران ـ که بر طبق سوابق این رژیم، هیچ پایبندی اصولی به آتشبسها ندارد ـ بار دیگر اذهان و سیاستمداران را به این تردید و تفکر انداخته که مبادا اسرائیل به دنبال یافتن فضای تنفسی برای اقدام از سه جهت باشد:
نخست، تکمیل و تقویت اطلاعات از جنگ دوازدهروزه به همراه شناسایی اماکن جدید؛
دوم، خروج از شوک حملات ایران و شناسایی راهکارهایی برای مقابله با آن؛
سوم، ایجاد سیستم جدید حمله که در آن احتمالاً به تقویت عناصر نفوذی و روشهای جدید حمله روی خواهد آورد.
حال، سؤال این است که آیا بعد از انجام این سه اقدام، اسرائیل مترصد حمله به ایران خواهد بود یا خیر؟
در پاسخ، باید چند عامل مهمِ زمینهای و فرایندی در نظر گرفته شود:
نخستین مورد این است که آیا اسرائیل میتواند این سه اقدام را در مدت کوتاهی به سطح آمادگی جدیدی برساند؛ یعنی از نظر اطلاعاتی، تقویت توان مقابله، و ایجاد سیستم جدید حمله.
این مورد خود تحت تأثیر چند مؤلفه میتواند به تأخیر بیفتد.
نخست اینکه اسرائیل و جاسوسان آن نتوانند اطلاعات دستاول و مهم را به دست آورند، که لازمهاش این است که ایران بتواند رصد اطلاعاتی سازمانی انجام دهد تا حفرههای جاسوسی را ببندد.
دوم اینکه اسرائیل به روشهای مقابله یا لایهها و فناوریهای جدیدی برای مقابله با موشکهای ایران دست یابد، که لازمهاش احتمالاً خرید تسلیحات و انتقال فناوریهای نوین، از جمله هوش مصنوعی است. ایران باید رصد کند که آیا اسرائیل در حال خرید سامانههای جدید هست یا خیر.
سوم اینکه اسرائیل، با توجه به دستگیریهای گسترده عوامل نفوذی و خنثیسازیهای داخلی، بتواند عناصر جدیدی را سازماندهی یا نقل و انتقالاتی انجام دهد؛ که البته پاتک آن، شناسایی و دستگیری سریعتر عوامل توسط ایران و افزایش کنترل مرزهاست.
◾️با این حال، همچنان این سؤال باقیست: اگر اسرائیل بخواهد حمله کند، چه زمانی این کار را انجام میدهد؟ با چه شیوهای؟ و آیا استراتژی بازدارندگی میتواند مانع آن شود یا خیر؟
در پاسخ باید گفت: اسرائیل بهخوبی آگاه است که این جنگ، اگر بخواهد موفق شود، باید از حالت دوطرفه به چندطرفه تبدیل شود.
به عبارت دقیقتر، آمریکا اینبار باید نقش سازمانیافتهتر و با برنامهریزیتری از قبل ایفا کند و احتمالاً شرکای اروپایی نیز در آن دخیل خواهند شد.
بنابراین، اقدام ایران باید یک بازی محاسبهشده باشد که شرکای احتمالی جنگ بعدی اسرائیل را در وضعیت تنگنایی قرار دهد.
سادهترین تبلیغات این است که جا انداخته شود: اسرائیل با هزینه شما، دنبال جنگی است که راهحلش دیپلماتیک است!
سازماندهی اعتراضات در اروپا نیز میتواند سیاستمداران اروپایی را کمی تحت فشار قرار دهد.
دومین مسئله این است که اسرائیل با ارائهی دادههایی سعی میکند شرکا را تحریک کند؛ یعنی به آنها خواهد گفت که دادههایش نشان میدهد میزان موفقیت حملات بسیار بالاست.
برای مقابله با این سناریو، ایران باید برنامهسازی کاملاً حرفهای برای تخریب اعتبار اسرائیل به راه بیندازد.
باید نشان دهد که دادههای اسرائیل نهتنها قابل استناد نیستند، بلکه فریبکارانهاند.
در واقع، ایران باید کاری کند که دادههای جلسات خصوصی اسرائیل و شرکا همیشه با تردید همراه باشند.
کافی است با برخی کارشناسان خارجی، مصاحبههای هدفمند گرفته شود که از زبان خود آنان گفته شود دادههای اسرائیل در خصوص موفقیت حملات نادرست است؛ امری که حتی با نکوهش تلویحی ترامپ از نتانیاهو نیز همراه بوده است!
#استراتژی_سیاسی
◾️✅تحلیلی از یکنظامی سابق امریکایی، نویسنده و محقق تاریخ و فعال ضد جنگ فعلی.
✍️نوکتیس دریون:
1️⃣ایران اشتباه کشندهای مرتکب میشود.
2️⃣اسرائیل ۱۰۰٪ تلافی محدود ایران را پیشبینی کرده بود. اسرائیل فقط از این به عنوان بهانهای برای جلب حمایت غرب برای حمله تمامعیار به ایران استفاده خواهد کرد.
3️⃣اسرائیل در ابتدا با سوزن ایران را زد. اسرائیل قادر به حملات بسیار مخربتری است اما حمله اولیه طوری طراحی شده بود که ایران ضربه متقابل بزند.
#تفسیر_خبر
این گزاره های خود برتر بینی همیشه در تحلیل های غربی است که خودمان گذاشتیم بزنند وگرنه ما فراتر از آنیم که بخوریم و ... و در ظاهر حتی شاید هم درست باشد که اسرائیل عملیاتهای محدود انجام میدهد تا با هدف دریافت پاسخ شدید ایران و ایجاد روایت قربانی برای مصرف رسانهای در غرب که در ادبیات نظامی به این میگویند: Provocation-Response Spiral بخواهد جلب حمایت جهانی کند اما این تحلیل سادهسازی بیش از حد دارد چراکه:
◾️اولاً اسرائیل توان کنترل تبعات هرگونه پاسخ را همیشه ندارد و نمی تواند پیش بینی که چه قرار است رخ دهد؛
◾️دوماً ایران نشان داده است میتواند دکترین «بازدارندگی تدریجی» (Gradual Deterrence یا Layered Deterrence) ایجاد کند که حمله اسرائیل هزینهزا شود؛ یعنی حملات محدود ولی محاسبهشده انجام شود نه آنقدر ضعیف که بیاثر باشد، نه آنقدر شدید که وارد جنگ فراگیر شود.
◾️سوماً کشورها الزاما تابع کامل روایت قربانیسازی اسرائیل نیستند و ظرفیت تحلیل مستقل دارند؛
◾️چهارماً پاسخ سخت ایران در برخی سناریوها حتی موجب بازداشتن آمریکا از ورود میشود که بر خلاف خواست اسرائیل است چراکه ریسک تصاعد را بالا میبرد. آمریکا نیز به سادگی وارد یک جنگ تمامعیار با ایران نمیشود چون تبعات آن در منطقه بسیار سنگین خواهد بود (خطر برای پایگاههای آمریکا در منطقه، تنش در تنگه هرمز، بحران انرژی و ...).
◾️البته این تحلیل یک شیطنت خبیثانه و بی رحمانه اسرائیلی را هم رو می کند که اجازه می دهد حملات ایران قربانی به وجود بیاورد تا اسرائیل دست به مظلوم نمایی و روایت سازی رسانه ای بزند.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──
#استراتژی_سیاسی
💢 مسیرهای درست و نادرست در مواجهه با اسرائیل
◾️با تشدید تنشهای نظامی میان ایران و اسرائیل، این پرسش راهبردی پیشروی تصمیمگیران قرار دارد که: چه مسیری برای مقابله موثر با حملات اسرائیل صحیح است و چه مسیری به خطا خواهد انجامید؟ پاسخ به این پرسش مستلزم بازگشت به چند اصل کلیدی در منطق عملیات و جنگهای اسرائیل است:
1️⃣ الگوی عملیات اسرائیل: اسرائیل عمدتاً مبتنی بر حملات پیشدستانه، عملیات دقیق اطلاعاتی و بهرهگیری از برتری هوایی و سایبری حرکت میکند. هدف آن نه جنگهای فرسایشی گسترده، بلکه اعمال فشار محدود، مختلسازی توان دشمن، و ارسال پیامهای بازدارنده است.
2️⃣ الگوی پایان جنگ در تجربه اسرائیل: اسرائیل معمولاً زمانی به توقف درگیری تن میدهد که یا هزینه عملیات از منافع آن پیشی گیرد، یا با فشارهای بینالمللی مواجه شود که تداوم جنگ را از لحاظ مشروعیت و امنیت داخلی پرهزینه میسازد.
3️⃣ ظرفیتهای آینده اسرائیل: اسرائیل برای تداوم و تعمیق درگیری بهشدت وابسته به چند مؤلفه است: حفظ برتری اطلاعاتی و تکنولوژیک، تداوم حمایت غرب، و کنترل جبهههای چندگانه داخلی و منطقهای. در صورت فرسایش هر یک از این مؤلفهها، استمرار عملیات برای آن دشوار میشود.
بنابراین، مسیر درست مقابله، نیازمند طراحی بازی ترکیبی چندلایه است که در آن هزینههای عملیات اسرائیل بهصورت تدریجی و هدفمند افزایش یافته، از فرسایش منابع اطلاعاتی و لجستیکی اسرائیل استفاده شود و همزمان میدان مانور دیپلماتیک برای تشدید فشارهای بینالمللی بر تلآویو فعال گردد.
◾️واکنش ایران به حملات اسرائیل بعد از هدف گرفتن پالایشگاه آن بسیار دقیق و محاسبه شده بود که مسیر جنگ را تغییر داد این امر به چنند دلیل است نخست اینکه ایران وارد واکنش پلکانی شد و بدین ترتیب نه تنها پیش بینی ناپذیر تر شد بلکه از نظر آفندی هجومی تر و از نظر پدافندی مسیر بازدارندگی را برگرداند. بیایید یک مثال بزنیم: فرض کنید در مقابل یک سیلی یک سیلی به طرف بزنید؛ حال او به شما مشت بزند و شما با زسیلی بزنید؛ او با چوب شما را بزند و شما سیلی بزنید و... در اینجا طرف مقابل هرچقدر اهرم ضربه را بالا میبرد اگر شما در همان حد سیلی باشید او همچنان بالاتر خواهد رفت اما زمانی که شما بتوانید در مقابل سیلی او یک مشت و در مقابل مشت او یک پتک و در مقابل پتک او یک چاقو و ... بزنید طرف مقابل در نقطه ای از ترس نابود شدن مجبور به توقف ضربه زدن به شما خواهد شد. این بازدارندگی با تصور اینکه طرف مقابلم ضربه محکمتری خواهد زد شکل میگیرد. حالا ایران در مقابل اسرائیل چه کرده است؟ نخست مکان ضربه را دردناک تر کرده است و دوم ضربه خود را با موشک های قوی تری زده است. اسرائیل حالا به دنبال این خواهد بود که ببینید در مقابل ضربه بعدی او ایران چه خواهد زد؟ اگر ایران یک تصویر نامشخصی از ضربات پلکانی نشان بدهد این امر به بازدارندگی در یک نقطه خواهد رسید.
@irdiplomat
◾️نکته دوم آن است که ایران با اعمال واکنش سخت، عملاً یکی از معادلات راهبردی حیاتی اسرائیل را به چالش کشید. تا پیش از این، هر بار که ایران واکنشی قاطع نشان نمیداد، اسرائیل این فرصت را داشت تا سیگنالهای خاصی را به واشنگتن ارسال کند: «میبینی؟ نیازی به مذاکره نیست؛ ایران در موقعیت آسیبپذیری است و فاقد اراده یا توان واکنش حسابشده و موثر میباشد.» این وضعیت میتوانست زمینهساز جسارتهای فزایندهتر آمریکا در طراحی عملیاتهای تنبیهی یا پروژههای مهار سخت علیه ایران شود. اما با فعالسازی واکنش قوی ایران، این معادله وارونه شد. در واقع، به یک معنا میتوان گفت که تلآویو — ولو ناخواسته — در جای آمریکا قرار گرفت و بار اولین ضربه را به دوش کشید. این برای ایران از منظر مهندسی تهدید مزیتی کلیدی بهشمار میآید؛ چرا که اسرائیل به عنوان هدفی دسترسپذیرتر، برای نمایش ظرفیت پاسخدهی و تحمیل هزینههای معنادار به دشمنان انتخاب شد. این نمایش میدانی نه تنها بازدارندگی فعال ایران را ارتقاء داد، بلکه مدل ذهنی تصمیمسازان آمریکایی را نیز مجبور به بازنگری میکند. اگر تهران در این مسیر استمرار آسیبرسانی هدفمند را بهعنوان مؤلفه ثابت راهبرد خود تثبیت کند، واشنگتن به ناچار مسیر بازگشت به میز مذاکره را با محاسبه خویشتنداری و نه با موضع دست بالا طی خواهد کرد؛ زیرا دیگر معادله آسیبپذیری یکطرفه ایران معتبر نخواهد بود.
ادامه...
#استراتژی_سیاسی
💢آیا ترامپ 60 روز به ایران فرصت داده بود؟ استراتژی زمین سوخته به سبک واشنگتن و تل آویو
◾️در بازی نقسیم نقش آمریکا و اسرائیل قرار است یکی پلیس خوب و دیگری پلیس بد باشد. آمریکا بدنبال مذاکره و اسرائیل دنبال حمله به ایران است. هر دو این استراتژی ها در جایی به نام "محتوای مذاکره و عملیات" جمع میشود که در مذاکره سه دف بدست می آید: نخست تمایل ایران به مذاکره با وجود حملات اسرائیل که موضع و دست بالاتر به آمریکا میدهد؛ دوم خالی شدن دست ایران به سبب تخریب تاسیسات هسته ای و خسارات نخبگانی ؛ سوم روی زمین سوخته از امتیازات لطف آمریکایی بهره مند شدن ایران برای رفع تحریم های اقتصادی است. این خصلت آمریکایی ها است که طرف مقابل را توخالی کنند تا بتوانند از این استراتژی بیشترین امتیاز را با منت توافق تحمیل کنند.
◾️ماهیت راهبردی آمریکا مبتنی بر "تخریب ظرفیت پیش از مذاکره" است. آنها هیچگاه به مذاکره بهعنوان راهحل برد-برد نگاه نمیکنند؛ بلکه پیش از شروع گفتوگو، قدرت حریف را در ابعاد اقتصادی، نظامی، علمی و روانی فرسوده میکنند تا مذاکرات عملاً تبدیل به «دیکته توافق» شود نه «مذاکره توافق». این همان جوهره اصلی دکترین آمریکایی در مهندسی بحرانهاست.
◾️در نقطهای که ایران وارد فاز آمادگی برای بازگشت به میز مذاکره شد، ناگهان تلآویو وارد فاز عملیات سخت شد هدف این حملات نابودسازی ذخایر پیشرفته ایران و خالیسازی دست چانهزنی تهران بود؛ درحالیکه آمریکا بلافاصله وارد گفتمان دیپلماتیک شد و پیشنهادهای مذاکرهای را با بستههای «رفع محدود تحریمها» و «حمایت از ثبات داخلی ایران» ارائه داد. اینجا نقطه طلایی استراتژی زمین سوخته فعال میشود. پس از تخریب زیرساخت و تحلیل توان داخلی ایران، هرگونه توافق پیشنهادی از سوی آمریکا عملاً برای ایران نوعی خروج اضطراری از بحران است. در این شرایط ایران باید در قبال رفع بخش کوچکی از تحریمها، امتیازات بزرگتری در حوزه هستهای، منطقهای و نظامی واگذار کند. واشنگتن دقیقاً در این نقطه از "لطف دیپلماتیک" بهرهبرداری میکند و توافق را به عنوان پیروزی عقلانیت در برابر بحران معرفی مینماید.
◾️این جمله که "ترامپ به ایران ۶۰ روز فرصت داده بود" بیشتر یک گزاره رسانهای، عملیات روانی و تحلیل سطحی از میدان تحولات است تا یک واقعیت راهبردی دقیق. دلایل اصلی در رد این گزاره به شرح زیر است:
در درجه اول، سیاست آمریکا در قبال ایران در دوران ترامپ نه بر اساس تعیین ضربالاجلهای زمانی محدود، بلکه بر پایه مهندسی فرصتهای متوالی و مدیریت فشارهای مرحلهای طراحی شده بود؛ به گونهای که با هر اقدام و تحرک ایران، آمریکا میتوانست سطح فشار را متناسب با شرایط تنظیم کند و در عین حال امکان بازگشت به میز مذاکره را همواره باز نگه دارد. در مدل «فشار حداکثری»، هر گام فشار به عنوان اهرمی مستقل و انعطافپذیر تعریف میشد که زمانبندی ثابتی نداشت. ۶۰ روز به عنوان مهلت ثابت، هیچگاه به طور رسمی یا راهبردی اعلام و تثبیت نشد. دوم اینکه ترامپ اصولاً با ادبیات "در را باز میگذارم ولی هزینه را بالا میبرم" مذاکره میکرد. در واقع، او ضربالاجل زمانی تعیین نکرد؛ بلکه فضایی از تهدید نامتعادل و دائمالتعلیق ساخت تا ایران را دچار بلاتکلیفی استراتژیک کند. ایران هر زمان که کوتاه بیاید، امتیاز میگیرد؛ هر قدر مقاومت کند، هزینهاش افزایش مییابد. در چنین مدلی، تعیین «۶۰ روز فرصت» با منطق فشار حداکثری در تناقض است؛ چون باعث محدودسازی انعطاف آمریکا میشد.
در کل عبارت «۶۰ روز فرصت ترامپ» بیشتر یک شایعه یا بزرگنمایی تحلیلی در فضای رسانهای بود تا یک برنامهریزی راهبردی دقیق در دستگاه تصمیمسازی آمریکا. واشنگتن هیچگاه با ضربالاجلهای بسته وارد پروژههای زمین سوخته نمیشود؛ بلکه با فشارهای انعطافپذیر، بازی فرسایشی را مدیریت میکند تا طرف مقابل در زمان مناسب به نقطه واگذاری امتیاز برسد.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
استراتژی سیاسی
💢 اسرائیل چه میکند؟
◾️ در چارچوب نظریه بازیها، رفتار اسرائیل را میتوان به مثابه ورود به یک بازی چند سطحی تحلیل کرد؛ جایی که بازیگر در پی تغییر موازنه راهبردی از طریق مختلسازی زیرساختها و منابع انسانی حریف است.
◾️ قاعده اصلی عملیاتهای اخلالگرانه:
برای بیثباتسازی یک سیستم، دو مؤلفه کلیدی هدف قرار میگیرد:
۱. نخبههای انسانی به عنوان موتور هدایت و تصمیمگیری راهبردی؛
۲. زیرساختهای کلیدی به عنوان بستر تولید قدرت و تداوم توانمندی ملی.
◾️ مأموریت کنونی اسرائیل، مختلسازی همزمان این دو مؤلفه است. اما چرا اکنون اسرائیل وارد فاز تهاجمی شده است؟
۱️⃣ نقطه بیبازگشت در ظرفیت هستهای و نظامی ایران
اسرائیل بهخوبی درک کرده است که پروژه هستهای و توان بازدارندگی نظامی ایران از آستانه قابل مهار عبور کرده است. نابودی کامل این ظرفیت دیگر ممکن نیست؛ از اینرو اسرائیل راهبرد تخریب تدریجی و کندسازی مسیر پیشرفت ایران را با ابزارهای پرریسک و تاکتیکهای عملیات محدود پیگیری میکند.
۲️⃣ خطر خنثی شدن امنیتیسازی ایران از مسیر مذاکرات
اسرائیل از روند بازگشت ایران و آمریکا به میز مذاکره نگران است. بازتعریف پرونده ایران در سطح مذاکرات هستهای به معنای تضعیف استراتژی امنیتیسازی ایران و خروج نسبی اسرائیل از کانون تصمیمسازیهای بحران خواهد بود. بنابراین، مختلسازی روند مذاکرات، به بازیابی نقش میدانی اسرائیل منجر میشود.
3️⃣ راهبرد مومنتوم اسرائیل: جنگ محدود، ضربه حداکثری
اسرائیل فاقد ظرفیت راهبردی برای ورود به جنگ فراگیر است. لذا با اتخاذ دکترین مومنتوم تاکتیکی به دنبال اجرای حملات محدود، دقیق و پر بازتاب رسانهای است تا از حداقل عملیات بیشترین دستاورد روانی و بازدارندگی را بهدست آورد.
4️⃣ پاسخ به فرسایش بازدارندگی خود در برابر ایران
ایران موفق شده است با عبور از گنبد آهنین و اعمال خسارات اعتباری به حیثیت امنیتی اسرائیل، ظرفیت بازدارندگی متقابل ایجاد کند. اسرائیل اکنون با اجرای حملات نمادین و تلافیهای هدفمند، در تلاش برای ترمیم چهره ضربهخورده خود در افکار عمومی داخلی و نظام امنیتی منطقه است.
💢 پاسخ ایران چگونه باید طراحی شود؟
پاسخهای ایران نمیتواند خطی، تکبعدی و واکنشی باشد؛ بلکه باید در چارچوب یک بسته چندلایه طراحی شود:
۱️⃣ نمایش تهاجمیِ مبتنی بر بازدارندگی خسارتی
هرچه سطح خسارت واقعی بر زیرساختهای حساس اسرائیل بالاتر رود، سطح بازدارندگی مؤثر افزایش مییابد. اهداف اولیه باید قابلیت ایجاد فلج عملیاتی در حمله دوم اسرائیل را داشته باشند (نظیر: باندهای پروازی، فرودگاههای نظامی، مراکز فرماندهی هوایی و سامانههای پشتیبانی لجستیکی).
۲️⃣ بهرهبرداری از مشروعیت حقوق بینالملل:
در هیچیک از اسناد حقوقی بینالمللی، مجوز حمله پیشدستانه مشروعیت ندارد. اقدامات اسرائیل نقض صریح منشور ملل متحد و اصول حقوق جنگ تلقی میشود. استفاده از این ابزار حقوقی، برای ایجاد فشار دیپلماتیک و جذب متحدین ضروری است.
۳️⃣ مهار سه سناریوی پاسخ اسرائیل
اسرائیل میتواند سه مسیر واکنشی را فعال کند:
حمله به تأسیسات اقتصادی و نفتی ایران جهت تشدید فشار اقتصادی؛
تهدید به استفاده از سلاح هستهای به عنوان ابزار روانی برای جبران ضعف راهبردی؛
عملیات جنگ روانی برای ایجاد آشوب داخلی در ایران.
ایران باید برای هر سه سناریو، کانالهای مهار و بیاثرسازی مستقل طراحی و فعال کند.
۴️⃣ بسته پنجگانه اقدامات تاکتیکی ایران
۱. اجرای ضربات فلجکننده بر زیرساختهای دفاعی ـ عملیاتی اسرائیل؛
۲. مدیریت حملات نیابتی به عمق جغرافیایی اسرائیل از مسیر گروههای غیررسمی؛
۳. صدور هشدارهای راهبردی به بازیگران منطقهای و فرامنطقهای جهت کنترل دایره بحران؛
۴. اعمال سکوت عملیاتی و مدیریت روایت رسانهای در خصوص موفقیت اسرائیل و خسارات وارده به ایران؛
۵. ممانعت از گسترش بحران به سطح مداخله قدرتهای بزرگ و حفظ مدیریت صحنه جنگ در سطح منطقهای.
📌 این یک جنگ ارادهها و مدیریت راهبردی است؛ نه صرفاً تبادل آتش.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
# استراتژی_سیاسی
💢 چرا مذاکرات هستهای به پیچیدگی بیشتری رسید؟
مذاکرات هستهای از ابتدا نیز روندی ساده نداشت. دلیل آن روشن است: دو طرفِ اصلی این مذاکرات، یعنی ایران و ایالات متحده، هر دو به دنبال حداکثرسازی دستاوردهای خود بودهاند. در یکسو، واشنگتن خواستار اطمینان مطلق از عدم وجود هیچگونه برنامه تسلیحاتی هستهای در ایران است؛ نه فقط برای حال، بلکه برای آیندهای قابل پیشبینی. از سوی دیگر، تهران در پی تثبیت و توسعه ظرفیتهای هستهای خود، ولو تا مرز آستانه توان تولید سلاح هستهای است که بهعنوان یک ابزار بازدارنده راهبردی برای "روز مبادا" یا ابزار چانه زنی بتواند استفاده کند.
با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ، پرونده هستهای ایران وارد فاز تازهای شد اما واقعیت این است که برخلاف تصور رایج، ترامپ با نیت رسیدن به توافقی پایدار وارد این پرونده نشد، بلکه نگاه او به ایران از سه منظر استراتژیک تعریف میشد:
1. مهار گرایش ایران به شرق: یکی از دغدغههای کلیدی ترامپ، نزدیکی فزاینده تهران به بلوک شرق، بهویژه چین و روسیه بود. این چرخش ژئواستراتژیک، نه به دلیل قدرتگیری ایران، بلکه به سبب تقویت رقبای اصلی آمریکا در نظام بینالملل، تهدید تلقی میشد.
2. دسترسی به منابع استراتژیک ایران: ایران از جمله کشورهایی است که منابع معدنی و انرژی متنوع و غنی دارد. نگاه ترامپ در این زمینه مشابه رفتار آمریکا در پرونده اوکراین بود؛ ورود به بحران، سپس طرح مسئله منابع برای معامله. در خصوص ایران نیز هدف این بود که در ازای رفع تحریمها، دسترسی غرب به برخی از این منابع فراهم شود – حتی بدون نیاز به هماهنگی با اروپا، روسیه یا چین.
3. سادهسازی تاکتیکی برای مذاکره: ترامپ همواره در سیاست خارجی، طرفدار سادهسازی مسائل پیچیده بود. راهبرد او در قبال ایران نیز به همین منوال بود: "ما فقط نمیخواهیم ایران به بمب هستهای برسد؛ پس ایران این تعهد را بدهد و بیاید وارد معامله شود." ایران ساده بگوید بله یا خیر! و ...
اما چرا با وجود چنین رویکردی، مذاکرات پیچیدهتر شد و به نتایج مشخصی نرسید؟
🔹 اولاً، ایران مسیر مذاکرات را بهمرور پیچیدهتر و تخصصیتر کرد. این در حالی بود که شاید حفظ چارچوب سادهسازیشده میتوانست در جلب توافقهای محدود ولی عملیاتی مؤثرتر باشد.
🔹 ثانیاً، آمریکاییها بهطور ذاتی روحیه چالشطلبی دارند. هرچه طرف مقابل تلاش کند آنها را به عقبنشینی وادارد، آنها بهسمت تعیین خطوط قرمز و پافشاری بیشتر حرکت میکنند، ولو به قیمت شکست مذاکرات. در نتیجه، با هر دور جدیدی از گفتگوها، سطح انتظارات واشنگتن از تهران بالا رفت، نه پایین. حتی به حد یاوه گویی!
🔹 ثالثاً، در دل این روند، یک شکاف استراتژیک شکل گرفت: اصل موفقیت در دیپلماسی، رسیدن به نقطهای از تعادل است که طرفین "اندکی" از خواستههای خود صرفنظر کنند. اما آنچه در عمل رخ داد، افزایش مطالبات، بدون کاهش سطح توقعات بود. اینگونه بود که روند مذاکره، بهجای همگرایی، به واگرایی میل کرده است نباید قلدری آمریکا را فراموش کرد.
🔹 نکته پایانی: پرونده هستهای ایران امروز تنها یک مسئله فنی یا حقوقی نیست؛ این پرونده تبدیل به یک معادله پیچیده ژئوپلیتیکی شده است که در آن منافع منطقهای، رقابتهای قدرتهای بزرگ، و توازن قوا در سطح بینالملل بههم گره خوردهاند. بنابراین، راهحل آن نیز نه از دل یک توافق صرفاً فنی، بلکه از دل یک درک متقابل راهبردی حاصل خواهد شد – که فعلاً، افق روشنی برای آن دیده نمیشود.
فراموش نکنیم آمریکایی ها را باید با ساده سازی روی مسئله شکست داد نه پیچیده کردن آن. آنها بازیگران ماهری در زمین قلدری با پیچیده سازی هستند. برای ساده سازی مسائل کافی است یک مسئله روشن (فقط تعهد به عدم دستیابی به بمب هسته ای) از خواسته آنها را روی میز بگذاریم و اجازه ندهیم خواسته های آنها چند برابر شود اینگونه مسئله مذاکره پیچیده و به بن بست نیز ممکن است کشیده شود. برای این منظور شاید بهتر باشد مذاکره کننده ایران اول زمین بازی را بسازد سپس به حل مسائل بازی بپردازد. این امر را باید باید با حرفه گری انجام داد.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──
#استراتژی_سیاسی
💢چرا اوضاع ایران امنیتیتر خواهد شد؟
با توقف یا شکست میان ایران و آمریکا، بهویژه در قالب مذاکرات غیرمستقیم مانند نشستهای عمان، روند تحولات نشان میدهد که کشور بهسمت امنیتیتر پیش خواهد رفت. این روند نه اتفاقی است و نه واکنشی صرف، بلکه بخشی از یک منطق منطقی در رفتار آمریکا و همپیمانانش در قبال ایران است. در ادامه، هشت مؤلفه کلیدی این تغییر امنیتمحور تحلیل میشود:
1️⃣ سیاست دیپلماسی فشار ـ بدون جنگ اما با مستمر
فشار آمریکا دیپلماسی را نه برای آغاز، بلکه برای القای «شرایط بحرانی کنترلشده» بهکار میبرد. در این تهدید، اسرائیل، محدود، سایه حمله، و اسرائیل در منطقه، صرفاً برای پذیرش شروطی از ایران طراحی شده است. این فشار باعث افزایش امنیت سازی در داخل ایران خواهد شد.
2️⃣ سناریوی شورویسازی ایران ـ فرسایش منابع، تهیسازی از درون
همزمان با فشار خارجی، ایران وادار به هزینهکرد منابع در امور امنیتی و دفاعی میشود، امری که باعث انباشت نارضایتی داخلی، تضعیف سرمایه اجتماعی و تشدید اعتراضات خواهد شد. این همان فرمولی است که شوروی را از درون متلاشی کرد: فشار بیرونی + نارضایتی داخلی = فرسایش راهبردی.
3️⃣ بازی در زمین خاکستری ـ پاسخهای غیررسانههای ایران
جمهوری اسلامی برای ایجاد توازن وحشت، بهصورت عملیاتی به برخی تحرکات پاسخ خواهد داد، اما نه لزوماً علنی. این بازی در زمین خاکستری (بین صلح و جنگ) شعلههای واقعی زیر خاکستر (حملات عیان و پنهان) خواهد ساخت که خود سایه بر امنیتهای داخلی میاندازد
4️⃣ شکست توافق = امنیتمحوری حاکمیتی
با بروز شکست، نگاه حاکمیت از «توافق» به «تأمین امنیت از مسیر بازدارندگی سخت» تغییر خواهد کرد. بهویژه با بازگشت احتمالی استدلال و اظهارات صریح ترامپ بر «یا توافق یا حمله»، فضای سیاسی داخلی نیز بهسمت آماده برای مقابله با سختافزار خواهد بود.
5️⃣ تشویش اطلاعاتی و دیپلماسی اسرائیلی ـ محاصره نرم
تحرکات دیپلماتیک اسرائیل در منطقه (سفرهای نتانیاهو به سراسر ایران، از جمله آذربایجان و امارات) نه فقط تهدید خارجی، بلکه عامل تشویش امنیت روانی در داخل کشور است. این عملاً ایران را آمادهباش دائمی میبرد.
6️⃣ ضربات بیصاحب، پاسخهای ناشناس
هرچه مذاکرات به پیچیدگی نزدیکتر شود، حملات امنیتی سایبری، خرابکاریهای صنعتی، و حتی ترورهای هدفمند افزایش خواهد یافت. این خطر، بدون پرداخت هزینه، هزینههای امنیتی را بر ایران تحمیل میکند و نتیجه آن، امنیتی تر شدن فضا است.
7️⃣ امنیتطلبی از پایین ـ فشار افکار عمومی
با افزایش ترس از حمله یا ناامنی، بخشی از جامعه بهسمت مطالب امنیت بیشتر خواهد رفت. در این حالت، فشار اجتماعی بهجای مطالب سیاسی یا اقتصادی، به مطالب نظم، کنترل، و تبدیل میشود. امنیتطلبی از پایین، ابزار مشروعیت سختگیری از بالا خواهد شد.
8️⃣ فرمول برنامه ناعادلانه ـ امنیت در برابر اقتصاد؟
استدلالهایی که شکل مذاکره را بر «رفع تهدید» در برابر «رفع تحریم» ساخته ذاتاً ناعادلانه است. چنین مذاکره ای نه تنها قابل دوام نیست، بلکه عملاً بهمعنای تسلیم امنیت در ازای امتیازهای اقتصادی محدود میشود. همین نابرابری در فرمول، مسیر را از دیپلماسی به بازدارندگی و در نهایت، تشدید امنیت داخلی هدایت میکند. پیشنهاد می شود که ایران بازی امنیت - امنیت؛ اقتصاد-اقتصاد را بسازد. یعنی امنیت میدهد و امنیت میخرد! رفع تحریم میشود و فرصت بازار می دهد... اگر مذاکره اینگونه باشد که رفع تهدید در برابر رفع تحریم این مذاکره به بن بست می رسد!
🎯 راهبرد استراتژیک برای ایران (ادامه دارد) @irdiplomat
#استراتژی_سیاسی
💢اسرائیل به رغم مخالفت آمریکا، در حال بررسی حمله محدود به تاسیسات هسته ای ایران است
✍️ رویترز
بر اساس گزارش رویترز، بر اساس یک مقام ارشد اسرائیلی و دو منبع دیگر اسرائیل احتمال حمله محدود به تاسیسات هستهای ایران در ماه های آینده را حتی بدون حمایت مستقیم آمریکا رد نکرده است. حمله مورد بحث شامل ترکیبی از حملات هوایی و عملیات کماندویی با هدف به تعویق انداختن برنامه هستهای ایران برای چند ماه تا یک سال خواهد بود.
✍️تفسیر_ خبر
پرسش این است که آیا توافق ایران و آمریکا، حمله اسرائیل را منتفی میکند؟
در تحلیلی بر سناریوهای امنیتی پس از توافق احتمالی و رفتار راهبردی تلآویو باید گفت در فضای دیپلماتیکی که بوی توافق میان تهران و واشنگتن را میدهد، یک سؤال اساسی مطرح است: آیا در صورت تحقق این توافق، سایه جنگ از سر ایران برداشته میشود؟ بسیاری بر این باورند که توافق میتواند منجر به آرامش منطقهای شود؛ اما تجربه، منطق امنیتی تلآویو، و تحرکات اخیر اسرائیل حکایت دیگری دارند.
1️⃣ اسرائیل چرا هنوز احتمال حمله را حفظ میکند؟
🔹 امنیتگرایی مطلق در حوزه هستهای
اسرائیل برنامه هستهای ایران را، حتی اگر صلحآمیز باقی بماند، تهدیدی راهبردی تلقی میکند. دکترین امنیتی تلآویو بر این اصل استوار است که انحصار هستهایاش در منطقه نباید شکسته شود. بنابراین، هرگونه توانمندی بالقوه ایران—حتی در سایه توافق—میتواند زمینهساز اقدام نظامی باشد.
🔹 ضربه به «مغز محور مقاومت»
اسرائیل طی دو دهه گذشته، اقدامات خود را عمدتاً بر بازوهای منطقهای ایران متمرکز کرده؛ از حملات به حزبالله تا حملات گسترده در غزه. اما اکنون، تمرکز راهبردیاش به «سر» این محور یعنی تهران معطوف شده است. حمله به ایران، بیش از آنکه نظامی باشد، اقدامی برای کسب پرستیژ و بازدارندگی و غافلگیری با دستکاری ذهنی برای اقدامات آینده است.
🔹 نمایش توان طلاعاتی و نبرد ادراکی
با افشای عملیات سایبری، ترورهای هدفمند و نفوذ اطلاعاتی، اسرائیل میکوشد دو پیام روشن به ایران بدهد:
۱. "ما هر لحظه تو را میبینیم"
۲. "قادر به زدن ضربه هستیم، اگر بخواهیم"
این سیاست تهدید ادراکی، نقش مهمی در مهار نرم ایران دارد.
2️⃣ آیا توافق، احتمال حمله را از بین میبرد؟
🔺 پاسخ: خیر. حتی در صورت توافق نیز سناریوهای متعددی باقی میماند که اسرائیل را به اقدام سوق دهد:
➀ این انگاره : توافقِ ناقص = تهدیدِ باقیمانده
اگر توافق صرفاً بر برنامه هستهای تمرکز کند و نقش منطقهای ایران را نادیده بگیرد، از دید اسرائیل، خطر اصلی همچنان پابرجاست. حمایت ایران از گروههای مقاومت، فارغ از برجام، تهدیدی حیاتی تلقی میشود.
➁ این انگاره: احیای اقتصاد ایران = تهدید جدید
تنفس اقتصادی پس از توافق میتواند قدرت منطقهای ایران را افزایش دهد؛ موضوعی که تلآویو را به تحرک وادار میکند، حتی اگر آن تحرک در قالب عملیات پیشدستانه باشد.
➂ این انگاره: توافق اطمینان بخش = منتفی شدن تهدید آمریکا علیه ایران
اسرائیل ممکن است با حملهای محدود، ایران را به واکنش وادار کند تا توافق تضعیف شود یا آمریکا در حمایت از آن مردد گردد. این تاکتیک «تحریک هدفمند» پیشتر در بحرانهای مختلف کاربرد داشته.
➃ این انگاره: فریب ایران با سناریوی ترکیبی چماق و هویج ممکن است
در یک بازی پیچیده، ممکن است اسرائیل نقش تهدیدگر و حمله کننده را ایفا کند، و آمریکا با وعده لغو توافق ایران را از واکنش بازدارد. این مدل فشار-پاداش، ایران را در وضعیت انتخاب سخت قرار میدهد.
🎯 جمعبندی استراتژیک:
🔻 امنیت اسرائیل از متن توافق*حاصل نمیشود، بلکه از «تضمین سهم راهبردیاش از توافق » ناشی میشود.
🔻 تلآویو در پی توافقی نیست که جلوی حمله اش را بگیرد، بلکه توافقی میخواهد که اگر هم حمله کرد، بتواند آن را توجیه یا ایران را به تمکین برساند.
◾️چگونه ایران میتواند توافق کند، بدون اینکه بازدارندگیاش در برابر اسرائیل را از دست بدهد؟ پاسخ های راهبردی این است که مسیرهای حمله احتمالی اسرائیل رو از نظر ادراکی ببندد: یعنی اطمینان بدهد که حاضر نیست پاسخ مشروع انتقام را با اقتصاد معامله کند! دوم استراتژی ابهام سازنده را در پیش بگیرد؛ سوم بازتعریف توافق بهمثابه «ابزارِ مدیریت» نه «پایان تهدید»؛ ترساندن امریکا از اینکه بعد توافق اگر اسرائیل حمله کند درصد غنی سازی بالا خواهد رفت.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢 تحلیل استراتژیک دیپلماسی فشار؛ از بازیسازی آمریکا تا فقدان بازدارندگی در ایران
در ادبیات سیاست بینالملل، "دیپلماسی فشار" نوعی از مهندسی تهدید است؛ شکلی از بازی قدرت که در آن، طرف مهاجم تلاش میکند با ترکیب تهدیدات روانی، هشدارهای نظامی و فشارهای اقتصادی، اراده سیاسی طرف مقابل را تغییر داده و به تسلیم تدریجی وادار کند. اصل کلیدی این مدل دیپلماتیک، القای این گزاره است: هزینه عدم توافق، سنگینتر از پذیرش شرایط تحمیلی است.
رفتار راهبردی آمریکا، بهویژه در دورههای پرتنش منطقهای، دقیقاً در این چارچوب قابل تحلیل است. همزمان با بالا گرفتن بحرانها در منطقه، آمریکا بازی دوگانهای را پیگیری میکند: از یک سو پیام گفتوگو و مذاکره را میفرستد، و از سوی دیگر با ابزارهای جنگ روانی، سناریوهای درگیری را شبیهسازی میکند. این همان "دیپلماسی فشار فعال" است: فشار برای تحمیل مذاکره، نه دعوت به مذاکره.
🎯 ایران؛ بازیگر یا بازیخورده؟
در شرایط کنونی، هرچند فضای عمومی مذاکرات بهگونهای است که آمریکا نیز خواهان بازگشت به میز گفتوگوست، اما واقعیت میدانی این است که ایران فاقد ابزارهای بازدارنده مؤثر در دیپلماسی فشار متقابل است.. ضعف در ساختن سناریوی تهدید متقابل باعث شده ایران نه توان مدیریت میدان را داشته باشد و نه قدرت جهتدهی به میز مذاکره را.
⚠️ ضعفهای کلیدی در استراتژی فشار ایران:
1. فقدان تهدید باورپذیر: ایران هیچ ابزار فعال و مشخصی برای نشاندادن پیامد ملموس شکست مذاکرات ندارد.
2. شکاف بین قدرت منطقهای و استراتژی رسمی: غرب موفق شده میان توانمندیهای هستهای، نظامی و نفوذ منطقهای ایران پیوند استراتژیک برقرار کند. اما خود ایران، از ترس تخریب تصویرش بهعنوان یک بازیگر صلحطلب، از این پیوندسازی راهبردی گریزان است.
3. از دست رفتن اهرم انرژی: در گذشته، بازار جهانی انرژی یکی از ابزارهای تهدید نرم ایران بود. اکنون، تحت تحریم و با تغییرات ساختاری در بازار انرژی، این اهرم نیز کارایی خود را از دست داده است.
🧠 دیپلماسی فشار آمریکا؛ بازی در زمین ذهن ایران
آمریکا از ابزارهای مختلفی برای اجرای دیپلماسی فشار بهره میگیرد:
- جنگ روانی از مسیر رسانهها و افکار عمومی
- تهدیدات کنترلشده از جانب اسرائیل برای القای فشار لحظهای
- استفاده از ائتلافهای منطقهای برای محاصره دیپلماتیک ایران
- *نمایش گزینشی از گزینه نظامی به عنوان احتمال جدی، نه صرفاً بلوف
در این میان، تصویر اسرائیل به عنوان بازوی اجرای تهدید، بخشی از بازی تاکتیکی آمریکا برای باورپذیر ساختن فشار است. هدف، مجبور کردن ایران به پذیرش نسخهای از مذاکره است که صرفاً به رفع نگرانیهای غرب بینجامد، نه تأمین منافع استراتژیک ایران.
🧩 چالش راهبردی ایران: از مطالبه رفع تحریم تا ناتوانی در ایجاد خطر متقابل
ایران، در حال حاضر تنها یک مطالبه در سطح بینالمللی دارد: "رفع تحریمها". در مقابل، غرب سه مطالبه به نام "رفع تهدید" دارد: توقف برنامه هستهای، کنترل برنامه موشکی، و مهار نقش منطقهای ایران. این عدم توازن در سطح مطالبهگری، خود بیانگر اختلال در وزن استراتژیک ایران در میز مذاکره است.
❗️ نتیجهگیری استراتژیک:
در غیاب یک «دیپلماسی فشار متقابل»، ایران صرفاً به بازیگری منفعل تبدیل میشود که باید نگرانیهای امنیتی غرب را برطرف کند و در ازای آن، امتیازاتی نامشخص و شکننده دریافت کند. چنین توافقی نه پایدار است و نه استراتژیک.
پرسش کلیدی این است: اگر ما نتوانیم طرف مقابل را از هزینههای شکست مذاکره بترسانیم، چگونه میخواهیم امتیاز بگیریم؟ هزینه شکست ساختن بمب هسته ای نیست زیرا ایران گفته است اگر تهدید نظامی شود بمب هسته ای می سازد اما واقعا اگر مذاکره شکست بخورد و ترامپ هم به این نتیجه برسد مذاکره را رها سازد و حتی اسرائیل را راضی کند که حمله ای نکنیم بهتر است آنوقت چه خواهد شد؟ آیا تشنگی ایران برای رسیدن به توافق باعث نخواهد شد دنبال توافق اولیه و حداقلی باشد؟
پاسخ روشن است: ایران برای حفظ موقعیت ژئوپلیتیک خود و جلوگیری از استحاله در نظم منطقهای، ناگزیر از طراحی یک «دیپلماسی فشار بازدارنده» است. بدون آن، هر توافقی بهجای تضمین منافع، مقدمهای بر فشارهای بعدی خواهد بود. یکی از راه های دیپلماسی فشار این است که ایران نشان بدهد که مسائل داخل آن به مذاکره بستگی ندارد! به علاوه سیاست تطمیع غرب در اینکه اگر مذاکره صورت نگیرد منافع اقتصادی خود را از دست خواهد داد گزینه خوبی است؛ ایران باید نشان بدهد که شکست مذاکرات یعنی چه؟
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
💢 تحلیل امکان استراتژی فریب آمریکا با محوریت مذاکرات عمان
در فضای سیاسی و امنیتی منطقه، مذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا در عمان، با وجود پوشش دیپلماتیک اگرچه محدود و در ظاهر معطوف به کاهش تنش هستند، اما با نگاهی تحلیلیتر، میتوان آنها را مشکوک و بخشی از یک سناریوی بزرگتر دانست که هدفی فراتر از تعامل دارد: خنثیسازی قدرت دفاعی ایران و همزمان باز کردن اقتصاد ایران به نفع غرب، بدون رفع تحریمها.
◾️در این چارچوب، دو سناریو کلیدی به روشنی قابل تشخیصاند:
1️⃣ سناریو «لیبیسازی ایران»: کشف و خلع توان دفاعی
سناریوی فعلی آمریکا در قبال ایران برگرفته از مدل لیبی است؛ مدلی که با وعدههای فریبنده، به خلع سلاح تدریجی و سقوط قذافی منجر شد. در مذاکرات عمان نیز آمریکا میکوشد با پوشش «کاهش تنش»، اطلاعاتی از ساختار دفاعی و توان موشکی ایران بهدست آورد. هدف نهایی، جلوگیری قطعی از دستیابی ایران به سلاح هستهای و کاهش توان مقاومت راهبردی آن است؛ همانگونه که نتانیاهو در ۲۰۲۳ تأکید کرد: «باید همان کاری را بکنیم که در لیبی شد.»
2️⃣ سناریو «معاملهگری ترامپ»: حفظ تحریمها، گشودن بازار برای آمریکا
دونالد ترامپاز گذشته نگرش متفاوتی به توافقات داشت الان چرا باید عوض شود؟! او بهجای توافقی جامع و پایدار، دنبال معاملهای بود که در ظاهر تنش را کاهش دهد، اما تحریمها را حفظ کند و در عین حال از بازار و منابع ایران بهرهبرداری کند. آمریکا بهدنبال توافقی نیست که به رفع واقعی تحریمها بینجامد، بلکه خواهان نوعی «نظم کنترلشده» است؛ شرایطی که در آن، ایران با اقتصاد نیمهباز و فاقد استقلال کامل دفاعی باقی بماند و شرکتهای غربی ـ بهویژه آمریکایی ـ بتوانند به بازار آن دست یابند، بیآنکه محدودیتهای راهبردی آمریکا کاهش یابد و معلوم نیست هدف شناسایی راه های دور زدن ایران تحریم ها از منفذ روابط اقتصادی با آمریکا است یا خیر.
◾️ چرا توافقی در کار نیست؟
نکته کلیدی مذاکرات غیر مستقیم درک بازی فریب آمریکا است. مذاکرات عمان، بیشتر بهمثابه «تاکتیک فریب» برای مدیریت افکار عمومی، القای امنیت روانی کاذب در بازار داخلی ایران و در نهایت، انحراف از مطالبات اساسی ایران مانند رفع کامل تحریمها طراحی شده است. ایالات متحده میخواهد بدون پرداخت هزینههای یک توافق واقعی، مزایای مدیریتشدهای از تعاملات محدود بهدست آورد؛ مزایایی همچون کنترل نسبی بر برنامه هستهای، کسب اطلاعات یا تضمین های امنیتی و بازگشایی محدود بازار برای کالاها و خدمات آمریکایی.
مارک دوبویتز ( ۲۰۲۳ ) : « ایده این است که ایران اطلاعات بدهدولیها باقی میمانند».
ترامپ ( ۲۰۱۹ ) : « تحریمها میماند ، اما اگر ایران نفت بفروشد و کالاهای آمریکایی بخرد خوشحال میشوم.»
برایان هوک (۲۰۲۰): «تحریم ابزار فشار است، اما آمادهایم کانال اقتصادی را برای شرکتهای آمریکایی باز کنیم، اگر ایران محدودیتهایی را بپذیرد.»
◾️در استراتژی فریب آنچه تحت عنوان «مذاکره» یا «گفتوگوهای محدود و مشروط» روی میدهد، نه در مسیر توافق واقعی، بلکه در یک استراتژی یک فریب دقیق و چندلایه است. است . فرمول این استراتژی را میتوان چنین صورتبندی کرد:
فرمول فریب:
➕ افزایش ضریب اطمینان از مهار آسیب رساندن نظامی ایران از جمله در منطقه
اعطای هویج کوچک (نمادین) از سوی آمریکا برای ایجاد انگیزه حداقلی و مدیریت رسانهای
➕اطمینان کامل آمریکا از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای، بهمثابه خط قرمز حیاتی و برچیده شدن امکان دستیابی به سلاح در صورت حمله احتمالی در آینده
➕ تکرار هویج کوچک، چون وقتی دستیابی به سلاح هستهای غیرممکن شده، دلیلی برای دادن امتیاز بزرگتر (هویج بزرگ) باقی نمیماند
➕ باز کردن محدود بازار ایران برای کالاهای مصرفی و غیراستراتژیک آمریکایی (یعنی خوراندن منافع اقتصادی آمریکا به ایران در قالب بازار نیمهباز)
➕ عدم رفع تحریمها به بهانه تداوم نگرانیهای هستهای، منطقهای و موشکی، چون هنوز «مذاکره اصلی» آغاز نشده و موضوعات «مهمتر» در آینده نگه داشته شدهاند
🎯 هدف نهایی از این فرمول چیست؟
🔹 خلع قدرت راهبردی ایران بدون درگیری مستقیم
🔹 تحریمها بهعنوان ابزار دائمیچانهزنی
🔹 توان ایجاد جنگ روانی و آشفتگی در آینده
🔹 مدیریت افکار عمومی جهانی از طریق القای «دیپلماسی فعال»
◾️ارائه پیشنهاد غیر مستقیم یک ایده هوشمندانه توسط ایران است با این حال محتوای مذاکرات عمان نشان خواهد داد که این یک سناریوی فریب است یا خیر
… عراقچی باید تضمین امنیتی ندهد بلکه تضمین امنیتی بگیرد و جمله اگر حمله کنید سلاح میسازیم را زنده نگه دارد دوم رفع همه تحریم ها را پیش شرط ورود به بازارگشایی امریکا کند و سوم در مقابل هر خواسته “پاسخ متقابل متناظر” دهد نه فقط اقتصادی
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢حملات آمریکا به حوثیها ایران را پای میز مذاکره نمیکشد
✍️چتم هاوس
در پرتو تشدید درگیریها میان ایالات متحده و حوثیها و ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید، چند نکته استراتژیک کلیدی برای تحلیل و درک وضعیت فعلی و آینده بحران یمن قابل توجه است:
1️⃣حملات آمریکا، نه بازدارنده و نه راهی به مذاکره
حملات اخیر ایالات متحده، هرچند شدیدتر از قبل، نتوانسته حوثیها را از اقداماتشان در دریای سرخ بازدارد. این حملات نهتنها موجب محدودسازی عملیات آنها نشده، بلکه احتمال تشدید خشونت از سوی حوثیها و بازگشت حملات به اسرائیل یا اهداف غربی را افزایش داده است. این روند، بهجای کشاندن ایران به میز مذاکره، احتمالاً تهران را به ادامه یا حتی تقویت حمایت از حوثیها وامیدارد.
2️⃣تمایز منافع ایران و حوثیها
در حالی که حوثیها بهعنوان بخشی از محور مقاومت در هماهنگی با ایران عمل میکنند، اما سطح تحمل ریسک بالاتر، ایدئولوژی تهاجمیتر و کنترل کامل بر مناطق تحت سیطرهشان، باعث شده آنها استقلال نسبی داشته باشند. ایران نسبت به حملات دریای سرخ تردید داشت، اما نتوانست مانع از آن شود. این شکاف منافع میتواند برای سیاستگذاران غربی بهعنوان اهرم استفاده شود.
3️⃣تاثیر سیاستهای ترامپ بر وضعیت یمن
طبقهبندی حوثیها بهعنوان سازمان تروریستی خارجی و اجرای آن از سوی واشنگتن، نهتنها موجب واکنش تهاجمی حوثیها خواهد شد، بلکه ممکن است آنها را وادار به کنار گذاشتن آتشبس با عربستان و افزایش حملات به منافع منطقهای کند. این اقدام همچنین اقتصاد حوثیها را بیشتر به کانالهای غیررسمی و رمزارزها متکی میکند، که نظارت و مهار آن دشوارتر خواهد شد.
4️⃣ضرورت هماهنگی با بازیگران منطقهای
اقدامات یکجانبه آمریکا، بهویژه بدون هماهنگی با عربستان سعودی و امارات، نهتنها کارایی استراتژیک ندارد، بلکه خطر تکرار شکستهای گذشته را افزایش میدهد. این کشورها، با تجربه مستقیم از جنگ یمن، بهتر از هر بازیگر دیگری میدانند که چه رویکردهایی کارآمد نیستند.
5️⃣نیاز به راهبرد بلندمدت برای صلح پایدار
اگر هدف واقعی واشنگتن تضعیف و مهار حوثیهاست، چارهای جز حمایت همهجانبه از صلح ندارد. این شامل تقویت نهادهای رسمی یمن، ایجاد یک جبهه متحد ضدحوثی، و مقابله با شبکههای تأمین مالی و تسلیحاتی حوثیها از طریق ایران و عراق است. بدون این اقدامات ساختاری، ادامه سیاست فعلی تنها منجر به طولانی شدن بیثباتی در یمن و منطقه خواهد شد.
در نهایت، آنچه در این معادله اهمیت حیاتی دارد، پذیرش واقعگرایانه پیچیدگی روابط بین ایران و حوثیها، شناخت درست از پویایی قدرت در یمن، و پرهیز از تکرار سیاستهای مداخلهجویانه بدون برنامه جامع خروج و بازسازی است.
https://www.chathamhouse.org/2025/03/new-us-attacks-houthis-will-not-bring-iran-negotiating-table-could-provoke-worse-violence
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢 کره شمالی با سلاح هستهای ۵ برابر از ایران بدون سلاح هستهای تحریم کمتری دارد!
✍️ منبع: بلاگرهای اینترنتی
✍️ تفسیر
با اینکه نمیتوان منابع معتبر و دقیق که اثبات کنند ایران پنج برابر بیشتر از کره شمالی تحریم شده را پیدا کرد، اما این مقایسه، از نظر تحلیل، بیشتر شبیه یک تحلیل پوپولیستی است که ضعف در استدلال را نشان میدهد. تلاش داریم با مبنا گرفتن وجود قطعی یک رابطه ی شدت تحریم ایران و کره شمالی و موضوع بمب هسته ای به بررسی این مطلب بپردازیم که واقعاً چرا ایران ۵ برابر تحریم بیشتری از کره شمالی شده است؟ در پاسخ به پنج عامل مهم بالا بودن تعداد تحریمهای ایران بدون هستهای در قیاس با کره شمالی دارای سلاح هستهای پرداخته میشود:
1️⃣ تفاوت سیاست خارجی غرب در قبال ایران و کره شمالی: اگر این فرض را در نظر بگیریم که ایران سلاح هستهای ندارد و مظلومانه در حال تحریم شدن بیشتر است، ولی کره شمالی سلاح هستهای دارد و تحریم کمتری نسبت به ایران دارد، در درجه اول ما را متوجه تفاوت ماهیت سیاست خارجی غرب در قبال ایران و کره شمالی میکند. در واقع هدف غرب از تحریم کره شمالی کنترل رفتار تهدیدآمیز هستهای کره شمالی است، در حالی که هدف غرب از تحریم ایران تنها کنترل رفتار هستهای نیست بلکه تغییر رفتار در سایر ابعاد نیز است. پس طبیعی است تحریمهای ایران بیشتر از کره شمالی شود. باید در نظر داشت که غرب نمیتواند ایران نادیده بگیرد اما نمیتواند هم او را بهطور دائمی منزوی کند؛ ایران هم علاقهای به محدود شدن در مرزهای خود و در قفس طلایی زندگی کردن ندارد. هدف غرب این است که آنقدر ایران تحریم شود که رفتارش را تغییر بدهد، اما در قبال کره شمالی این وضعیت متفاوت است. ایران کشوری است که میخواهد نظام بینالملل تغییر یابد و فراتر از مرزهای خود آرمانها و ارزشهای خود را مطرح میکند، اما حدود و ثغور ارزشهای کره شمالی خیلی متفاوتتر است. سطح دریافت تهدید از ایران و کره شمالی برای غرب یکسان نیست؛ برای همین است که غرب نمیخواهد رفع تحریم منوط به رفع تهدید بمب هستهای باقی بماند، چون میداند مهار کردن ایران بعد از رفع تحریم راحت نیست. بنابراین سالها هرچقدر توانسته حلقه تحریم را تنگتر کرده است. برخی معتقدند که هدف اقتصادی آمریکا از تحریمها علیه ایران مشابه سناریوی ریگان در مقابله با شوروی در دوران جنگ سرد بوده است؛ یعنی اعمال فشار اقتصادی برای بهزانو درآوردن کشور هدف و وادار کردن آن به تغییر رفتار.
2️⃣ تفاوت نقشآفرینی بازیگران تحریمشونده: اگر به دلایل تحریم غرب نسبت به نقش و جایگاه بازیگران تحریمشونده بپردازیم، اصولاً ایران یک بازیگر مرکزی در منطقه و تحولساز منطقهای است، در حالی که چنین بعد سیاستی و رفتاری در کره شمالی نیست. تحریمهای کشوری مرکزی که میتواند تأثیرات عمیق و بیشتری در یک منطقه بگذارد، خیلی بیشتر از کشوری است که تنها به فکر حفظ رژیم خود است. علاوه بر این، یک نکته ظریف دیگر وجود دارد اینکه چین به کره شمالی همچون یک کارت بازی برای ایجاد حائل بین خود و غرب نگاه میکند و تا میتواند از کره شمالی حمایت میکند، اما ایران در منطقه غرب آسیا پشتوانه قدرت بزرگی ندارد، بلکه خود یک قدرت بزرگ منطقه است که اتفاقاً میتواند زیرمنطقههای مختلفی را برای حوزه خود تعریف کند. در واقع، تحریمها علیه ایران به دلیل مسائلی همچون پرونده هستهای، نفوذ منطقهای، و مسائل داخلی، بسیار گسترده و چندجانبه است.
@irdiplomat
3️⃣ تفاوت جایگاه و منابع اقتصادی دو کشور تحریمشونده: ایران یک کشور تولیدکننده نفت با صدها شاخه فعالیت مرتبط با این حوزه است؛ ایران دارای منابع بسیار متنوعتر، بازار پیچیدهتر و بزرگتر و همچنین گستردگی اقتصادی بیشتر است. این در مقایسه با کره شمالی که اقتصاد و منابع محدودی دارد، اصلاً قابل قیاس نیست. تحریمهای غرب برای بهزانو درآوردن ایران نمیتواند فقط یکبعدی باشد، بلکه باید بتواند آنقدر تحریم بیفزاید که ایران را وادار به محدودسازی کنش و تغییر رفتار کند. بنابراین تعداد تحریمها قطعاً افزایش مییابد. ممکن است فقط در یک حوزه نفتی و تحریمهای معادل آن ما شاهد چند برابر شدن تحریم نسبت به کره شمالی شویم. مهم است که بدانیم تحریمهای ایران پیچیدهتر از کره شمالی اعمال شد؛ به دلیل موقعیت ژئوپولیتیکی ایران و نقش آن در خاورمیانه که تأثیرات گستردهتری دارد. ایران به عنوان یک تولیدکننده بزرگ نفت و بازیگر کلیدی در مسائل منطقهای، تحریمهای اقتصادی و سیاسی متعددی را دارد. در حالی که کره شمالی بیشتر به سیاستهای هستهای خود متمرکز است و به دلیل انزوا، تحریمهای آن سادهتر و محدودتر است.
ادامه دارد..
#استراتژی_سیاسی
💢مهمترین اخبار استراتژیکی
3️⃣1️⃣پایگاه خبری ریپورت گزارشی مفصل منتشر کرده و در آن به شیوه جاسوسی شبکه هندی تحت نظارت موساد پرداخته است
4️⃣1️⃣کمپین «Handala Red Wanted» هر هفته هویت افراد نظامی و امنیتیِ رژیم صهیونیستی را افشا میکند.
5️⃣1️⃣نشریه نیوزویک: ایالات متحده در طول جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل حدود ۲۰٪ از کل موجودی سامانه پدافند موشکی تاد (THAAD) خود را مصرف کرد! با هزینهای بالغ بر ۸۰۰ میلیون دلار!
6️⃣1️⃣تهرانتایمز: اسرائیل در حال توطئه برای انجام انفجاری در خاک آمریکا و مقصر جلوه دادن ایران بود/ ایران توطئه را کشف و به آمریکا اطلاع داد اطلاعاتی که روزنامه تهران تایمز افشا کرده نشان میدهد، اسرائیل در حال توطئه برای انجام انفجاری در خاک آمریکا و متعاقباً مقصر جلوه دادن ایران بوده است، تا یک جنگ تمام عیار بین آمریکا و ایران رخ دهد.این طرح شامل سازماندهی یک رویداد مخرب در داخل ایالات متحده و جعل شواهد برای متهم کردن ایران، و در نتیجه دستکاری افکار عمومی آمریکا و تحریک اقدام نظامی بوده است.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢هدفمندی حملات ایران عامل بازذارندگی
@irdiplomat
سومین مسئله این است که ایران باید بازدارندگی را در ابعاد مختلف توسعه دهد:
نخست، بازدارندگی موشکی؛ بهگونهای که نشان دهد خنثیسازی سکوهای پرتاب تقریباً غیرممکن است.
باید توجه داشت اسرائیل از تعداد موشکها و نیز قابلیت پرتاب آنها واهمه دارد.
ایران باید بر تکثیر لانچرهای پرتاب کار کند تا خلأ ایجاد نشود.
دوم، تقویت بتنریزی و استحکام تأسیسات هستهای است؛ بهگونهای که هیچ بمبی نتواند آنها را بهآسانی تخریب کند.
سوم، بازدارندگی مردمی است؛ یعنی اسرائیل بداند حتی اگر تکتک سران نظام را هدف قرار دهد، نظام فرو نمیپاشد.
بهعبارتی، نظام متکی بر فرد نیست، بلکه ساختاری معنوی و مادی غیرشکننده دارد.
تا زمانی که بدنه اجتماعی از نظام جدا نشود، بازدارندگی مؤثرتر خواهد بود.
در این زمینه، استفاده از ایام دهه محرم و زنده نگهداشتن روحیهی آمادگی مردم برای جنگ اهمیت زیادی دارد.
زیرا انسجام ملی در برابر حملات خارجی، نقطه بازگشت دارد؛ این نقطه زمانیست که مردم ابتدا حمایت کردهاند، سپس سرد شدهاند، و ناگهان با حملهای غافلگیرانه مواجه میشوند.
در این صورت، ممکن است بدنه اجتماع از نظام فاصله بگیرد.
پس، باید تنور جنگ احتمالی را در اذهان مردم گرم نگه داشت، تا در صورت وقوع حادثهای، دوباره اتصال و همبستگی قویتری ایجاد شود.
نکته آخر اینکه بازدارندگی میدانی، عملیاتی، لجستیکی، آفندی و پدافندی، همگی باید با یکدیگر همافزایی داشته باشند.
مهمترین نکته در بازدارندگی این است که نشان داده شود ضربات متقابل، دردناکتر خواهند بود.
اگر هیچ خط قرمز یا بیانیه تندی صادر نشود، تمام خطراتی که دشمن محاسبه میکند، به «حباب ترس» تعبیر میشود.
باید ترس را چون شمشیری زهرآلود، بر سر دشمن نگه داشت.
این دشمن است که باید از شما بترسد؛ نه شما از او.
اعلام اینکه "ما کشوری تدافعی هستیم"، دشمن را خاطر جمع میکند که تهاجمی نیستید.
بهتر است برای نمایش چهره تهاجمی، از گروههای نیابتی و منابع ناشناس، سایه حمله را از تهران حفظ کرد؛
وگرنه آنان سایه تهدید را بر فراز ایران نگه خواهند داشت؛ و این، نقض توازن وحشت است.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──
💢ترامپ میداند که در برابر ایران، نمیتواند افسار را دست نتانیاهو بدهد
MSNBC✍️
🔹 حمله یکجانبه اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران:
در عملیاتی موسوم به «ملت شیرها»، اسرائیل بدون مشارکت نظامی آمریکا، اهداف متعددی را در تهران هدف قرار داد. این حمله پس از توبیخ ایران توسط شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شد.
🔹 واکنش آمریکا و ترامپ:
وزیر خارجه مارکو روبیو تأکید کرد که ایالات متحده در این حمله مشارکتی نداشته و هدف اصلیاش حفاظت از نیروهای آمریکایی در منطقه است. ترامپ بارها مخالفت خود را با اقدام نظامی در این مقطع اعلام کرده است.
🔹 رویکرد جدید ترامپ در مقایسه با دوره اول ریاستجمهوری:
در حالی که ترامپ در دوره اول عمدتاً از مواضع اسرائیل پیروی میکرد، اینبار فاصله مشخصی با نتانیاهو حفظ کرده است. او خواستار ادامه مذاکرات با ایران است و حتی طرح نظامی اسرائیل برای حمله هماهنگ با آمریکا را در ماه آوریل رد کرد.
🔹 ارزیابی ترامپ از خطر جنگ با ایران:
ترامپ معتقد است که جنگ نه سریع خواهد بود و نه تمیز؛ بلکه پرهزینه، پرخطر و احتمالاً بیثمر است. او میداند که واکنش ایران میتواند شامل حملات موشکی، حمله به نیروهای آمریکایی در عراق، یا تخریب زیرساختهای نفتی در خلیج فارس باشد.
🔹 ارزش یک توافق خوب:
ترامپ میداند که یک توافق جامع میتواند دههها محدودیت بر برنامه هستهای ایران اعمال کند، آن هم بدون شلیک حتی یک گلوله. بازگشت به مسیر دیپلماسی، هم منافع آمریکا را تأمین میکند و هم مانع گسترش بحران در خاورمیانه میشود.
🔹 ترامپ به نتانیاهو هشدار داده:
او به صراحت اعلام کرده که عملیات اسرائیل در تضاد با مسیر مذاکرات است و ممکن است آن را نابود کند. ترامپ میخواهد نتانیاهو بداند که آمریکا حاضر نیست وارد جنگی شود که سودی برایش ندارد.
✍️تفسیر خبر
از آخر به اول:
1️⃣در دورویی ترامپ همین قدر که همیشه دوست دارد طرف برنده باشد و در حالی که پس از حمله اسرائیل و دومینوی ترور خود را مطلع نشان میداد و با چراغ سبزهای خود تماشاگر جنگ بود و دست آخر خود وارد عمل شد دم از این میزند که به نتانیاهو هشدار داده بود که اقدامات او بر خلاف جریان مذاکره است!
2️⃣اگر ترامپ میداند که بازگشت به یک توافق می تواند ایران را از سلاح هسته ای باز دارد آن توافق همان برجامی بود که پاره کرد با این حال ترامپ باز دروغ می گوید که هدفش برنامه هسته ای ایران بوده است بلکه هدف او رسیدن به صلح تحمیلی بوده است که در آن برنامه موشکی و منطقه ای ایران نیز روی میز مذاکره قرار بگیرد.
3️⃣ترامپ از بازی خطرناک خود در غرب آسیا مطلع است متاسفانه ترامپ در زمانه ای به ریاست جمهوری رسیده است که برنامه مهار چین از سال 2014 در سیاست خارجی آمریکا آغاز شده و ترامپ باید به کارهای مهمتری در شرق آسیا برسد وگرنه درگیر بازی در غرب آسیا شدن برای آمریکای ماجراجو یک گزینه بود.
4️⃣ترامپ به خوبی نقش یک رئیس جمهوری را بازی می کند که برای گرفتن امتیاز آمده است نه خرج کردن. به همین دلیل است که برای باج خواستن های نتانیاهو وارد بازی او نمیشود و حتی زمانی که دید هزینه درگیری با ایران به قیمت جنگ تمام عیار و بستن تنگه هرمز ختم میشود هم دست به دامن کشورهای دیگر برای وساطت شد و هم خودش دنبال آتش بس رفت.
5️⃣اسرائیل در یک سناریو قدم به قدم به مرحله حمله رسید نخست از پیش بیاد داشت که چگونه موجب شد تا با گزارش های ساختگی ترامپ را از برجام خارج کند؛ دوم اینکه با آمدن ترامپ روی کار نتانیاهو دنبال استفاده از رگ خواب بازی خود اینبار نه برای خروج از مذاکره بلکه جنگ با ایران بود که تیرش به سنگ خورد و ترامپ وارد زمین بازی او نشد؛ سوم اینکه گزارش سازمان انرژی اتمی که پشت بندش حمله اسرائیل باشد یک سناریوی توجیه اسرائیل ناجی و صلح طلب را میخواست جا بیندازد تا جنایات غزه را بپوشاند با این حال این سناریو با اشتباه محاسباتی و روبرو شدن با ابرقدرت منطقه ای چون ایران به مشکل برخورد و حالا هم که در حال محاکمه شدن است ترامپ بدنبال حمایت معنوی از او برخاسته است که او کار بزرگی در صلح جهانی کرد او را محاکمه نکنید!!! ترامپ نیز نتانیاهو را به بازی گرفته نه؟
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
◾️با این حال، راهبرد ایران میتواند به یک بازی چندلایه ترکیبی ارتقاء یابد. در این سناریو، تهران بهجای آنکه صرفاً واکنشپذیر عمل کند، باید به مهندسی محیط تصمیمگیری بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بپردازد. صدور هشدارهای محاسبهشده ایران در خصوص رفتار دیگر کشورها میتواند نهتنها جنبه بازدارندگی داشته باشد، بلکه بهطور هدفمند برخی بازیگران را در موقعیت انتخابهای محدود قرار دهد و آنان را به سمت تعامل فعال با ایران سوق دهد. برای مثال، در مقاطع خاصی که وزن ژئوپلیتیکی ایران افزایش یابد، میتوان در سطح بازیهای استراتژیک با قدرتهای بزرگ، از جمله با روسیه، وارد فاز مطالبهگری شد؛ نظیر درخواست سامانههای پدافندی پیشرفته همچون S-400 و عملیاتی شدن برخی توافقات نظامی تعلیقشده. ایران باید به بازیگران منطقهای و قدرتهای بزرگ این پیام را منتقل کند که سیاست تهران مبتنی بر "چانهزنی منفعل" نیست؛ بلکه تهران قواعد بازی را به نحوی طراحی میکند که دیگران برای حفظ منافع خود مجبور به ورود به معامله با ایران شوند، نه آنکه ایران برای کسب حمایت به امتیازدهی تن دهد.
◾️با این حال، در معادله نهایی باید توجه داشت که اسرائیل از حیث جغرافیایی یک هدف محدود و شکننده است و تخریب زیرساختهای حیاتی آن از منظر فنی و عملیاتی برای ایران ناممکن نیست. معالوصف، راهبرد آسیبرسانی ایران باید متکی بر نابودی تدریجی و برنامهریزیشدهی تمامی مولفههای زیربنایی حیاتی اسرائیل باشد تا قابلیتهای بازتولید قدرت تلآویو را به نقطه فروپاشی تدریجی برساند. اما در سطح کلان، دو خطر راهبردی بهعنوان سقف تهدیدات محتمل از سوی اسرائیل وجود دارد که تمامی سناریوهای بنبستآفرین را در خود متمرکز میسازد: ورود مستقیم آمریکا به صحنه درگیری؛ ۲️⃣ فعالسازی احتمالی ظرفیت بازدارندگی هستهای اسرائیل. تسلط بر این دو گلوگاه راهبردی، شرط لازم برای کنترل صحنه تقابل پیش از رسیدن به نقطه برگشتناپذیر است و ایران باید از هماکنون سازوکارهای مهار، اخلال و پیشگیری را در این دو سطح طراحی و تثبیت نماید. در این فاصله زمانی که هنوز تهدید به آستانه نهایی نرسیده است، اسرائیل حداکثر بهرهبرداری را از ظرفیتهای اطلاعاتی، نظامی و دیپلماتیک خود بهکار خواهد گرفت تا ایران را در وضعیت ادراکیای قرار دهد که همواره باور کند "ضربه بعدی و دست نامرئی برتر در اختیار اسرائیل باقی خواهد ماند." از این منظر میتوان رقابت موجود را دوئل پنهان بر سر تصاحب "ابتکار ضربهی بعدی" تعریف کرد؛ یعنی جدال مستمر برای اثبات اینکه کدام طرف در اختیار داشتن ضربه بعدی را به رخ طرف مقابل میکشد و قواعد بازی را به نفع خود بازتعریف میکند.
◾️با این حال، یکی از ظریفترین محاسبات در مواجهه با اسرائیل آن است که نباید در دام تصور سادهانگارانهی "رینگ بوکس کلاسیک" گرفتار شد؛ گویی که ایران و اسرائیل در یک میدان تقابل متقارن ایستادهاند و قرار است بهصورت نوبتی ضربه وارد کنند تا سرانجام یکی از پا درآید. این تصور دقیقاً همان دام شناختی است که اسرائیل با مهارت بالا در تاریخ درگیریهای خود طراحی و بهرهبرداری کرده است. تجربه میدانی اسرائیل نشان داده که همواره کوشیده است طرف مقابل را با طراحی گامهای ابتدایی ساده و قابل پیشبینی به یک الگوی رفتاری قابل مدیریت بکشاند؛ اما در نقطه حساس و در زمان مطلوب، ناگهان وارد فاز عملیات ترکیبی و پیچیده میشود که نمونه آن را در حملات ناگهانی به اهداف غیرنظامی در لبنان، غزه و حتی در صحنههای اطلاعاتی فراسرزمینی بارها به اجرا گذاشته است. اساس رفتار عملیاتی اسرائیل مبتنی بر اصل فریب راهبردی (Strategic Deception) است؛ یعنی نمایش قواعد بازی ساده در ظاهر و اجرای سناریوهای چندلایهی نامتقارن در عمل. بزرگترین خطای استراتژیک در این میدان آن است که تهران وارد چرخهی خطرناک "بازی ضربه به ضربه" شود؛ زیرا این میدان نبرد، صرفاً بازی زور بازو نیست بلکه صحنهی جنگ ذهنها و کنترل رفتارهای طرف مقابل از طریق مهندسی ادراکات اوست.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──
#استراتژی_سیاسی
💢 -چرا نباید در پاسخ تعجیل کرد؟
هرچند ایران قطعاً در مسیر انتقام و پاسخ متقابل حرکت خواهد کرد، اما انتقام هوشمندانه مستلزم صبر راهبردی و طراحی دقیق است. زیرا:
1️⃣ پیچیدگی چندلایه عملیات اسرائیل
عملیات اسرائیل در سه لایه موازی طراحی شده است:
◾️اطلاعاتی: نفوذ، دسترسی و جمعآوری داده در سطح پیرامونی و حاشیهای؛ با تمرکز بر ضربه به اهداف برونسازمانی و پرهیز از آشکارسازی کامل شبکههای نفوذ داخلی.
◾️تاکتیکی:احتمال گسترش عملیات از سطح خارجی به درون ساختارهای سازمانی و نهادهای حساس در آینده؛ با ایجاد قابلیت غافلگیری در سطوح میانی و پایینتر.
◾️راهبردی: هدف قرار دادن شخصیتهای کلیدی و زیرساختهای راهبردی به منظور تضعیف بلندمدت قابلیتهای بازدارندگی ایران.
در این چارچوب، نخستین گام ایران باید مبتنی بر --بازسازی دقیق صحنه عملیات--، کشف خطوط نفوذ، شناسایی سناریوهای محتمل بعدی و تحلیل میزان آسیبپذیری طرف مقابل باشد.
2️⃣ مدیریت جنگ روانی و کنترل فضای عدم قطعیت
ایران میتواند با حفظ ابهام راهبردی، اسرائیل و حامیان آن را در وضعیتی از --انتظار فرساینده و بیاطمینانی مستمر-- نگه دارد. این وضعیت:
◾️اجازه تسلط بر شرایط و آمادهسازی پاسخ مناسب را فراهم میکند.
◾️ هزینههای روانی و امنیتی طرف مقابل را در بلندمدت افزایش میدهد.
3️⃣ همافزایی میدانی و دیپلماتیک
پاسخ ایران باید در قالب یک طراحی ترکیبی تعریف شود:
◾️در میدان: آمادهسازی چندجبههای، بهرهگیری از ظرفیتهای نیابتی و توسعه بازدارندگی موضعی.
◾️در دیپلماسی: مشروعسازی اقدامات متقابل، بهرهگیری از اختلافات بینالمللی، و جلوگیری از اجماع جهانی علیه ایران.
◾️در داخل: انسجام افکار عمومی، تقویت اعتماد ملی و مدیریت افکار برای حمایت از استراتژی بلندمدت.
4️⃣ بازسازی آسیبپذیریها و تقویت عمق دفاعی
پیش از هر اقدام تهاجمی، ایران باید نقاط ضربهپذیر خود را:
◾️از طریق بازآرایی ساختاری، ارتقاء حفاظتی و امنیتی-- تقویت کند.
◾️ارتقاء ظرفیت بازدارندگی امنیت نرم و سخت--، تابآوری در برابر ضربات بعدی را افزایش دهد.
5️⃣ تحمیل چندجبههای بحران به اسرائیل
یکی از اهرمهای مؤثر، انتقال فشار از روی ایران به نقاط آسیبپذیر اسرائیل است:
◾️افزایش نااطمینانی جغرافیایی درگیری--
◾️بازی با خطوط قرمز تلآویو در مناطق پیرامونی--
6️⃣ همسطحسازی و تصعید پاسخ در سطح هدفمند
ایران باید با بهرهگیری از --توانمندیهای اطلاعاتی نفوذی و عملیات هدفمند نخبگان--، قاعده تقابل را به سطح تصمیمگیران دشمن ارتقاء دهد:
◾️ترور در برابر ترور، اما در قالب --نمایش اشراف اطلاعاتی ایران بر عمق استراتژیک اسرائیل--.
◾️ فاصله گرفتن از ضربات نمادین و حرکت به سوی --ایجاد بازدارندگی فعال و معتبر--.
✅ -در یک کلام، پاسخ ایران نیازمند طراحی یک عملیات سهلایه اطلاعاتی، تاکتیکی و استراتژیک است که بر پایه صبر هوشمندانه، اشراف اطلاعاتی و زمانبندی دقیق اجرا شود.-
📌 سه اصل حیاتی در این مسیر عبارتند از:
- تعلل نباید به معنای عقبنشینی تعبیر شود؛
- فرصت برای اجرای حملات بعدی اسرائیل فراهم نشود؛
- ایران از بازیهای فریب دیپلماتیک و جنگ روانی متحدان اسرائیل مصون بماند.
نکته مهم این است که اسرائیل در کجا عملیات خود را می خواهد خاتمه دهد این نقطه شروع عملیات ایران نیز می تواند باشد چراکه ممکن است اسرائیل برنامه ریزی عملیات گسترده ای انجام نداده باشد و در سطح محدود عملیات او متوقف شود بنابراین اشراف اطلاعاتی از برنامه و پلن های اسرائیل به انتقام ایران بسیار کمک خواهد کرد و نکته آخر این است که ایران درکجا میخواهد عملیات خود را تمام کند؟1
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢چگونه از جزایر سه گانه آزاردهنده وار دفاع کنیم؟
◾️ادعاهای مکرر امارات متحده عربی درباره جزایر سهگانه ایرانی (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) از سالها پیش به یکی از مسائل حساس ژئوپلیتیکی و سیاسی در خلیج فارس تبدیل شده است. امارات با استفاده از اهرم ساخت جزایر مصنوعی در مناطق اطراف این جزایر، سعی دارد ضمن تغییر واقعیتهای میدانی، ادعاهای ارضی و نفوذ استراتژیک خود را در منطقه گسترش دهد. این تحولات که علاوه بر جنبه سیاسی و نظامی، ابعاد حقوقی و زیستمحیطی نیز دارند، جمهوری اسلامی ایران را به بازتعریف و ارتقای راهبرد خود از رویکردی صرفاً دفاعی و واکنشی به یک راهبرد کنشگرانه و فعال واداشته است.
◾️ابعاد تهدید و اهداف امارات
امارات با پروژههای ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس اهداف متعددی را دنبال میکند: اول، ایجاد تغییرات ژئومکانیکی و مرزی در دریا به منظور گسترش سرزمینی غیرمستقیم؛ دوم، افزایش قدرت نظامی و امنیتی در مناطق استراتژیک نزدیک به مسیرهای مهم کشتیرانی؛ سوم، ایجاد زمینههای حقوقی و سیاسی برای طرح ادعاهای ارضی آتی؛ و چهارم، تحمیل آسیبهای زیستمحیطی به بستر دریا، صید ماهی و منابع طبیعی سواحل جنوبی ایران که میتواند به تهدیدی اقتصادی برای کشور تبدیل شود.
◾️هدف کلان و راهبرد ایران
هدف راهبردی ایران، مهار اقدامات توسعهطلبانه امارات و تثبیت حقوق تاریخی و قانونی ایران بر جزایر سهگانه است. این هدف در قالب یک رویکرد کنشگرانه که شامل ابزارهای دیپلماسی حقوقی، اقدامات میدانی، عملیات روانی و مهندسی دریایی متقابل است، دنبال میشود. به بیان دیگر، ایران باید از موضع صرفاً واکنشی فاصله گرفته و به جای انفعال، بازیگر اصلی در تعیین شرایط منطقه و مدیریت بحران تبدیل شود.
◾️ابزارها و مولفههای راهبردی
۱. دیپلماسی حقوقی فعال: ایران باید مستندات حقوقی مربوط به تعهدات امارات و نقضهای احتمالی آنها به ویژه در حوزه حفاظت از محیط زیست و حقوق دریاها را در مجامع بینالمللی همچون سازمان ملل، سازمان دریانوردی بینالمللی (IMO) و برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) ارائه دهد. استناد به کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS 1982) و مواد مربوط به ارزیابی تأثیرات زیستمحیطی و حفاظت از محیط دریایی، ابزاری کلیدی در این بخش است.
۲. اقدامات میدانی و نمادین: افزایش حضور میدانی ایران از طریق سفر مقامات عالیرتبه به جزایر سهگانه، توسعه سکونتگاهها و زیرساختهای غیرنظامی و انجام پروژههای مهندسی دریایی جهت تقویت مالکیت و حاکمیت بر جزایر، از دیگر اقدامات مهم است که میتواند پیام قدرت و اراده ایران را به حریف منتقل کند.
۳. مهندسی متقابل دریایی: بررسی و اجرای پروژههای ساخت سازههای مهندسی-دریایی متقابل در منطقه برای مقابله با جزایر مصنوعی امارات، نقش مهمی در تثبیت حضور ایران ایفا خواهد کرد. این سازهها میتوانند در حوزه لجستیک، تقویت نظامی و ایجاد زیرساختهای پژوهشی برای حضور پایدار ایران در منطقه کاربرد داشته باشند.
۴. رسانه و عملیات روانی: ایجاد روایتهای قوی و مستدل در رسانههای منطقهای و بینالمللی برای نشان دادن نقض حقوق بینالملل، تخریب زیستمحیطی و تهدید منافع ملی ایران توسط امارات، در راستای افزایش فشار سیاسی و افکار عمومی جهانی اهمیت دارد. این روایتها باید روی نقض تعهدات زیستمحیطی، آسیب به تنوع زیستی، و تلاش امارات برای تغییر نقشه جغرافیایی-سیاسی منطقه متمرکز شوند.
۵. دیپلماسی منطقهای و اجماعسازی: ایران باید در جهت ایجاد اجماع منطقهای میان کشورهای ساحلی خلیج فارس و دیگر ذینفعان، نشستهای چندجانبه و سازوکارهای همکاری را ترویج دهد. تشکیل بلوک منطقهای متشکل از کشورهایی همچون قطر، عمان و کویت در مقابل اقدامات یکجانبه امارات، موجب افزایش مشروعیت و فشار بینالمللی خواهد شد.
◾️چشمانداز راهبردی
اگر ایران بتواند پرونده ساخت جزایر مصنوعی امارات را به یک موضوع چندجانبه حقوقی، امنیتی و زیستمحیطی تبدیل کند، امارات ناچار خواهد شد از موضع تهاجمی خود به سمت دفاعی عقبنشینی کند. تثبیت حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه و تقویت حضور فعالانه در این مناطق، باعث تغییر معادلات ژئوپلیتیکی خلیج فارس به نفع ایران خواهد شد. همچنین تبدیل شدن ایران به بازیگر کلیدی زیستمحیطی منطقه، علاوه بر کسب پرستیژ سیاسی، موجبات فشار مضاعف بر امارات را فراهم خواهد آورد.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
در چارچوب یک تحلیل استراتژیک مختصر و هدفمند، میتوان جمعبندی زیر را ارائه داد: -🧠 راهبرد ایران در مواجهه با بازی دو سر برد نتانیاهو: هرچه مسیر توافق با آمریکا تضعیف یا متوقف شود، ایران ناگزیر به انتخاب راهبردی امنیتمحور، واکنشی و بازدارنده خواهد شد؛ راهبردی که نهتنها امنیت بلکه کلیت حکمرانی و چانهزنی ایران را نیز شکل میدهد. برای خنثیسازی بازی دو سر برد اسرائیل، ایران باید وارد "راهبرد "بازدارندگی ترکیبی پلهای""شود که سه محور اصلی دارد: -⚙️ ۱. مدیریت زمان و فرسایش طرف مقابل: تداوم مذاکره بدون قطع، اما با خرید زمان برای عبور طرف ز خواستههای نامتعارف. اجتناب از واکنشهای آنی که منجر به شکست دیپلماسی شود. - 🛡 ۲. توازن تهدید و تحریک هدفمند: پاسخ متقابل به تحریکات اسرائیل با حفظ توازن تهدید، نه تشدید بیمحاسبه آن. الزام آمریکا به شراکت در مهار اسرائیل؛ اگر امنیت میخواهد، باید هزینه "تنبیه اسرائیل" را هم بپردازد. زنده نگهداشتن ابهام راهبرد هستهای با هشدار عواقب درگیری (ساخت سلاح، طولانیشدن جنگ، تشدید فناوری بازدارنده). 🛰 ۳. بازدارندگی ترکیبی با سه لایه عملیاتی:علان رسمی سیاست بازدارندگی پلهای: واکنش تدریجی، علنی و قابل پیشبینی به حملات هدفمند، نه سکوت و نه جنگ تمامعیار. نمایش هزینه بالا برای حملات محدود: با پاسخ چندوجهی (سایبری، اطلاعاتی، نیابتی، رزمی محدود). اختلال در هماهنگی آمریکا-اسرائیل: با افشاگری، عملیات سایبری و حملات دقیق به شبکه نفوذ یا لجستیک. 📌 هدف نهایی:نه صرفاً تهدید، بلکه اثبات "توانایی شکست عملیات دشمن" و تقویت موقعیت چانهزنی ایران تا نقطه توافقی عادلانه.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢جهان امروز و فردا شاهد چیست؟ «رقابت قدرتهای بزرگ» یا «کنسرت قدرتها»؟
✍️فارن افرز
◾️در دهههای اخیر، سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از تلاش برای قواعد تثبیتی جهانی لیبرال در جهت مقابله شدید با قدرتهای بزرگی چون چین و روسیه تغییر مسیر داده بود. مفهوم «رقابت قدرتهای بزرگ» به روایت مسلط در سیاستگذاری امنیت آمریکا تبدیل شد و چه در دوران دولت نخست و چه در دوران باید، این محور اصلی سیاست خارجی باقی بماند. با این حال، رقابت بیشتر به عنوان یک برنامه روایی عمل میکند تا یک استراتژی دقیق. بدون اهداف و مشخصه های موفقیت، به گونهای که بر آن برتری است، میتوان سیاستهای متناقضی را به خروج از ناتو یا سرمایهگذاری مجدد در آن، هر دو در این زمینه توجیه کرد.
با بازگشت سرمایه در سال ۲۰۲۵، تغییر شگرفی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد شد. انتظارها که رقابتهای میشد در رقابت با قدرتهای بزرگ ادامه، رقابت با سرعت جماع موجود را شکست میدهد و به رقابت میپردازد، به دنبال همسویی و رقابت با رقبای دیرینه یعنی چین و روسیه برآمد. دیدگاه جدید او که به یک بنای احیای مفهوم تاریخی «کنسرت قدرتها» شبیه است، برای همکاری میان قدرتهای مقتدر برای تحمیل نظم جهانی، نه رقابت سنتی، ساخته شده است. این چرخش، رقابت مفهومی قدرتهای بزرگ را سطحی، بیریشه و کوتاهمدت جلوه داده و چشمانداز اقتصاد در سیاست بین الملل ایجاد شده است.
◾️در نهایت، تحلیلها نشان میدهند که قدرتهای بزرگ هرگز به عنوان یک استراتژی منسجم مطرح نمیشوند، بیشتر ابزاری برای روایتسازی در سیاست خارجی بود. روایتی که ایالات متحده آمریکا را به عنوان قهرمان مقتدر و به عنوان قربانی قدرتهای رقیب نشان میداد. با روی کار آمدن دوم و میتوان به همدستی قدرتهای بزرگ، آمریکا در حال حرکت به سوی حکومتی است که برای توافق میان رهبران مستبد متکی است، وضعیتی که ممکن است در کوتاهمدت ثباتی ظاهری ایجاد کند، اما در بلندمدت میتواند پیامهای پرمخاطرهای را برای نظمی جهانی قرار دهد و جایگاه آمریکا را داشته باشد.
https://www.foreignaffairs.com/united-states/rise-and-fall-great-power-competition
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
تقویت رزومه مصاحبه
انتشار مقاله و کتاب
09142052930
#استراتژی_سیاسی
💢خطاها در تحلیل استراتژیک مسائل سوریه
سؤال از شکست یا موفقیت ایران در سوریه، مستلزم نگاهی چندبُعدی به متغیرهای سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک در این میدان پیچیده است. در این راستا، استدلالهایی وجود دارد که نشان میدهد تحلیل شکست ایران بر مبنای تئوریهای توطئه و حذف تحمیلی ایران از سوی قدرتهای بزرگ، تحلیلی سطحی و نادقیق است. اما چند محور اصلی به تبیین ضد این اسندلال ها کمک میکند:
1️⃣تفاوت بنیادین میان «بد بازی کردن» و «بازیچه بودن»
ایران در بحران سوریه یک بازیگر مقتدر و تعیینکننده بود، نه بازیچهای در طرحهای غربی. نقش مؤثر ایران در تثبیت دولت مرکزی دمشق و مقابله با گروههای معارض، یکی از محورهای موفق سیاست خارجی ایران در منطقه بود. اما با گذر زمان، عدم انسجام در راهبرد دیپلماتیک و نظامی، نبود هماهنگی کافی با سایر کنشگران کلیدی، و غفلت از طراحی سازوکارهای بلندمدت، به شکلگیری نارساییهای استراتژیک انجامید. این شرایط نه از حذف هدفمند ایران توسط قدرتهای بزرگ، بلکه از ناکارآمدی نسبی در تنظیم بازی درون میدان برخاسته است. بنابراین، اگر واژهای برای این وضعیت انتخاب کنیم، «شکست از درون» تعبیر دقیقتری است تا توهمِ «توطئه از بیرون».
2️⃣ایران، بازیگر ضروری در اوج بحران
در مقطعی که سقوط دولت سوریه قریبالوقوع به نظر میرسید، ایران برخلاف بسیاری از بازیگران، وارد میدان شد و ستونهای نظام دمشق را تقویت کرد. در حالی که میلیاردها دلار صرف حمایت از معارضان شده بود، ابتکارات استراتژیک فرماندهان ایرانی بهویژه شهید قاسم سلیمانی، معادلات را تغییر داد. حضور مؤثر ایران در میدان، حاصل اراده و توانمندی بومی بود، نه نتیجه بازیدادن از سوی غرب. افول تدریجی نقش ایران در سالهای اخیر، بیشتر تابع تحولات میدانی و برخی توافقات پشتپرده دولت سوریه با سایر کشورها بود.
3️⃣ خطای راهبردی دمشق در تعدیل نقش ایران
سوریه در مرحلهای حساس، کوشید میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای توازن ایجاد کند؛ این تلاش با هدف بازسازی اقتصادی و جذب سرمایهگذاری عربی و غربی انجام شد، اما هزینه آن، کمرنگسازی نقش راهبردی ایران بود. کشورهایی که زمانی در پی سقوط بشار اسد بودند، اکنون بازگشت به دمشق را مشروط به کاهش نفوذ تهران کردند. این تغییر مسیر، آن هم در زمانی که ثبات نظامی هنوز کاملاً تثبیت نشده بود، خطای راهبردی دمشق بود، نه نتیجه یک توطئه بیرونی. نباید تحلیل موقعیت ایران در سوریه را به سادهسازیهای توهمآلود تقلیل داد. آنچه ایران را در سوریه به حاشیه برد، ترکیبی از اشتباهات محاسباتی دمشق، تغییر موازنههای منطقهای، و ناکامی ایران در تطبیق سریع با شرایط جدید بود.
4️⃣گذار از بحران نظامی به بحران سیاسی:
با کاهش دامنه نبردهای نظامی، بحران سوریه به مرحلهای تازه وارد شد که در آن، چالشهای سیاسی و اجتماعی – نظیر مطالبات مردم برای اصلاحات، عدالت اقتصادی و دموکراسی – به اولویت بدل شدند. در این فضا، دولت دمشق بهجای گشودن مسیر گفتوگو با مردم و تثبیت حمایت متحدان راهبردی، به سمت بازتعریف بازی سیاسی خود رفت و تلاش کرد هم مطالبات داخلی را نادیده بگیرد و هم نقش ایران را محدود سازد. تصور اسد این بود که میتواند از شرایط پساامنیتی برای نزدیک شدن به اعراب و غرب بهرهبرداری کند، بدون آنکه هزینهای برای عبور از ایران بپردازد. این خطای محاسباتی بزرگ، نقش ایران را در مقطع حساس «گذار امنیتی به سیاسی» تضعیف کرد.
5️⃣ناتمامماندن دیپلماسی پساجنگ از سوی ایران:
پس از تثبیت نسبی امنیت در سوریه، انتظار میرفت ایران از ظرفیت قدرت هوشمند خود استفاده کرده و با ورود به عرصههای بازسازی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، جایگاه استراتژیک خود را نهادینه سازد. اما غفلت از سرمایهگذاری در این عرصه، فرصت را برای رقبای منطقهای و فرامنطقهای فراهم کرد. از سوی دیگر، ساختار علوی دولت دمشق در برابر اکثریت سنی کشور، ایجاب میکرد ایران در زمینه بازسازی اجتماعی و بازآفرینی مشروعیت نیز وارد عمل شود؛پس با وجود عمق استراتژیک روابط تهران و دمشق، این همکاری هرگز به شکل نهادمند، ساختارمند و توافقمحور توسعه نیافت.
در کل چرا ایران سوریه را بهراحتی از دست داد:
🔻فقدان دیپلماسی همزمان با حضور نظامی مؤثر
🔻عدم هماهنگی استراتژیک با سایر بازیگران کلیدی در سوریه (روسیه، ترکیه، قطر و...)
🔻نادیدهگرفتن روندهای سیاسیِ پسابحران و تمرکز صرف بر امنیت میدانی
🔻ضعف در نهادسازی و تثبیت حضور پایدار پس از پیروزیهای نظامی
🔻سیاست چندوجهی گرایی دمشق برای ایجاد توازن میان قدرتهای خارجی
🔻افزایش نفوذ کشورهای عربی و بازسازی روابط سوریه با جهان عرب (به قیمت تضعیف موقعیت ایران)
🔻عدم ارائه یک چشمانداز اقتصادی روشن برای حضور خود در سوریه
🔻 عدم پیشبینی سناریوهای واگرایی
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─
#استراتژی_سیاسی
💢کشورهای عربی باید طرح صلح خود را ارائه دهند و واشنگتن را به تعامل با آن متقاعد کنند
✍️چتم هاوس
1️⃣وضعیت پیچیده میدانی و سیاسی
- حمله مجدد اسرائیل به غزه در حالی رخ داده که یک آتشبس شکننده در حال اجرا بود؛ این نهتنها امید به پایان موقت خشونتها را از بین برد، بلکه بار دیگر نشان داد که اسرائیل هنوز به دنبال پیروزی نظامی کامل است، حتی اگر دستاورد عملی آن محدود باشد.
- ادامه حضور و فعالیت حماس نیز بیانگر شکست سیاستهای اسرائیل در حذف کامل این گروه از صحنه است.
2️⃣فقدان گزینههای معتبر فلسطینی
- حماس به رغم تضعیف، همچنان پایگاهی در غزه دارد، البته به نظر برخی بروز اعتراضات اخیر نشانه تغییراتی در افکار عمومی نیز است.
- تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) نیز با بحران مشروعیت روبرو است و نتوانسته به عنوان جایگزین قابلقبولی مطرح شود، نه در میان مردم فلسطین و نه در سطح بینالملل.
3️⃣طرح صلح کشورهای عربی و نقشی که باید بازی کنند
طرح صلح ۴ مارس کشورهای عربی که محور آن بازسازی غزه و استقرار نهادی فلسطینی (شاید PA) به عنوان ادارهکننده موقت است، تنها در صورتی شانس موفقیت دارد که حمایت عملی و دیپلماتیک آمریکا را نیز جلب کند.
- کشورهای عربی باید واشنگتن را متقاعد کنند که این راهکار واقعبینانهتر و کمهزینهتر از حمایت ادامهدار از سیاستهای نتانیاهو است.
4️⃣چشمانداز خطرناک اسرائیل برای آینده غزه
- آنچه از سیاستهای جدید نتانیاهو پیداست، برنامهای برای اشغال مجدد و کوچ اجباری غیررسمی فلسطینیان است. حتی ایجاد "دفتر مهاجرت داوطلبانه" نیز بخشی از این رویکرد است.
- این موضوع با هشدارهای سازمان ملل مبنی بر "پاکسازی قومی احتمالی" همخوانی دارد.
5️⃣لزوم تدوین طرحی جامع، واقعبینانه و چندمرحلهای
- تمدید آتشبس تنها یک مُسکن موقتی است.
- اگر کشورهای عربی بتوانند طرحی ارائه دهند که شامل:
- بازسازی غزه،
- پایان رسمی جنگ،
- تضمین حضور نهاد فلسطینی مشروع (حتی به صورت موقت) برای اداره غزه،
- و برنامه بازسازی اقتصادی-اجتماعی باشد،
آنگاه احتمال متقاعد کردن آمریکا بیشتر خواهد بود، به ویژه اگر فضای داخلی آمریکا نیز به سود کاهش مداخلات خاورمیانهای باشد.
https://www.chathamhouse.org/2025/03/arab-states-must-adapt-their-gaza-peace-plan-and-persuade-washington-engage-it
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──
#استراتژی_سیاسی
💢ادامه متن...
4️⃣ تفاوت نقش لابیها و رقبای دو کشور: ایران و کره شمالی در دو منطقه با ساختار و ماهیت متفاوتی هستند؛ هیچ رژیم اسرائیلی با لابی قوی یا رقیبی مثل عربستان با دلارهای نفتی برای تحت فشار قرار دادن کره شمالی به آن شدت وجود ندارد؛ فراموش نکنیم چقدر کشورهای رقیب تلاش میکردند که ایران تحریم شود تا بازار انرژی آن را تصاحب کنند. این رقابت برای کره شمالی از سوی همسایگان یا رقبا وجود ندارد. در نظر بگیرید حتی کره جنوبی از تحریمی که کره شمالی را چنان بهم بزند که منطقه از وضعیت حفظ خود دچار تنش شود، حمایت نمیکند، در حالی که بازیگران رقیب و خصم ایران دنبال حفظ وضعیت نیستند، بلکه میخواهند منطقه را از نظم محوریت ایران خارج کرده و خود نظم جدید بسازند. بنابراین رقابتهای جهانی و منطقهای در قبال ایران پیچیدگی بیشتری به تحریمها افزوده است به عبارتی از نظر غرب تحریمهای ایران بیشتر به ضرر چین است تا کره شمالی. پستحریمهای ایران قطعاً بیشتر از کره شمالی است و ذاتاً یکوجهی دیدن بالا بودن تحریمهای ایران نیست. به کره شمالی، آنهم بهخاطر برنامه هستهای، یک ضعف استدلال است.
5️⃣ایران به دلیل برنامه هستهای و سیاستهای منطقهایاش همواره در معرض تحریمها و فشارهای اقتصادی بوده است. این مسائل باعث شده که نفوذ چین در ایران برای غرب نگرانکننده باشد، چرا که میتواند تهدیدات امنیتی و ژئوپولیتیکی بیشتری را به همراه داشته باشد. تحریم ها یک مانع برای نفوذ و قدرت چین با ارهم ایران است و در حالی که چین در تلاش است تا روابط خود را با ایران گسترش میدهد اما برای نفوذ خود به سمت روابط اقتصادی و تجاریاش را با عربستان و کشورهای خلیجفارس نیز پیش رفته است. در این شرایط، برای غرب، پذیرش نفوذ چین در عربستان به مراتب کمخطرتر است، زیرا عربستان در عین داشتن روابط نزدیک با چین، همچنان شریک استراتژیک غرب محسوب میشود و میتواند نقش تعادلی در روابط منطقهای در برابر باز ایران ایفا کند. برای کره شمالی نیز وضعیت متفاوت است. کره شمالی به دلیل برنامه هستهای خود تحت تحریمهای شدید غرب قرار دارد، اما این کشور از نظر امنیتی برای غرب تهدید کمتری به شمار میرود نسبت به ایران. غرب بیشتر نگران توان هستهای کره شمالی است که به نوعی میتواند تهدیدی علیه همسایگان منطقهای مانند کره جنوبی و ژاپن باشد، اما این تهدیدات به اندازه ایران که به دنبال تغییرات ژئوپولیتیکی گستردهتر است، بحرانی به نظر نمیرسد. چین همچنین در تلاش است تا روابط خود را با کره شمالی تقویت کند، اما این روابط نیز تحت تاثیر نگرانیهای امنیتی و برنامه هستهای کره شمالی قرار دارد. با این حال، چین همچنان بهعنوان حامی اصلی کره شمالی شناخته میشود، اما غرب به دلیل نگرانی از ناپایداریها و تهدیدات امنیتی در منطقه، روابط خود با کره شمالی را محدود نگه میدارد. بنابراین، پذیرش نفوذ چین در کره شمالی برای غرب از این جهت متفاوت است که این کشور بهطور عمده تهدیدات منطقهای و نه جهانی ایجاد میکند.
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──
📚انتشارات رجال
ناشر رجال علمی و سیاسی کشور
📖 برای انتشار آثار ارزشمند خود در انتشارات رجال با ما در ارتباط باشید
📚انتشارات رجال ناشر معتبر رجال علمی و سیاسی
ارسال آثار و ارتباط
09142052930
@dr_Ehsanjafarifar
دکتر احسان جعفری فر
#️⃣ #انتشارات_رجال #رجال #ناشر_علمی_پژوهشی #انتشارات pub_rejal_article# #کتاب
╔═🍃🌺🍃══════╗
🆔 @pub_rejal_article
👉09142052930
╚══════🍃🌺🍃═╝