ساقیا باده بیاور که برانیم همه که بجز عشق تو از خویش برانیم همه #مولانا https://t.me/goolfs
کِی می شود حاضر شوی مَحرم به اسرارت شوم؟
یا تو اسیر من شوی، یا من گرفتارت شوم..
#همایون_شجریان
.
یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این
کره عشقم رمید و نی لگامستم نی زین
پیش روی ماه ما مستانه یک رقصی کنید
مطربا بهر خدا بر دف بزن ضرب حزین
#مولانا
🌺🍂
عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت
مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت
عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود
آتش سوزنده بر هم عود و هم مجمر بسوخت
زآتش رویش چو یک اخگر به صحرا اوفتاد
هر دو عالم همچو خاشاکی از آن اخگر بسوخت
خواستم تا پیش جانان پیشکش جان آورم
پیش دستی کرد عشق و جانم اندر بر بسوخت
نیست از خشک و ترم در دست جز خاکستری
کاتش غیرت درآمد خشک و تر یکسر بسوخت
دادم آن خاکستر آخر بر سر کویش به باد
برق استغنا بجست از غیب و خاکستر بسوخت
گفتم اکنون ذرهای دیگر بمانم گفت باش
ذرهٔ دیگر چه باشد ذرهای دیگر بسوخت
چون رسید این جایگه عطار نه هست و نه نیست
کفر و ایمانش نماند و مؤمن و کافر بسوخت
#شیخ_عطار
گر این جهان چو جانست، ما جانِ جانِ جانیم
مولانا
باران_نیکراه
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این "هست و نیست" کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درددل کنم و دردسر شود
ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی باخبر شود
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود ...
فاضل_نظری
🌿🍁
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو؟
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم: «این احوال بین»، خندید و گفت:
«صعبروزی، بوالعجبکاری، پریشانعالمی»
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما، کو رستمی؟
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریهٔ حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
❣️🌿🌿
حافظ شیرازی
.
❤️قیصر امین پور
حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود ...
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!
.
"همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حبابوار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد
شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع
بُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد
به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد؟
چو جان فدای لبش شد خیال میبستم
که قطرهای ز زلالش به کامِ ما افتد
خیالِ زلفِ تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار، فراوان به دامِ ما افتد
به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی
بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد
ز خاکِ کوی تو هر گَه که دَم زند حافظ
نسیمِ گلشن جان در مشامِ ما افتد
"
حافظ شیرازی
به پیغامی مرا دریاب اگر مکتوب نفرستی
که بلبل در قفس از بوی گل خشنود میگردد
#صائب_تبریزی
🌺🍂
هر که هست التفات بر جانش
گو مزن لاف مهر جانانش
درد من بر من از طبیب من است
از که جویم دوا و درمانش
آن که سر در کمند وی دارد
نتوان رفت جز به فرمانش
چه کند بنده حقیر فقیر
که نباشد به امر سلطانش
ناگزیر است یار عاشق را
که ملامت کنند یارانش
وآن که در بحر قلزم است غریق
چه تفاوت کند ز بارانش
گل به غایت رسید بگذارید
تا بنالد هزاردستانش
عقل را گر هزار حجت هست
عشق دعوی کند به بطلانش
هر که را نوبتی زدند این تیر
در جراحت بماند پیکانش
نالهای میکند چو گریه طفل
که ندانند درد پنهانش
سخن عشق زینهار مگوی
یا چو گفتی بیار برهانش
نرود هوشمند در آبی
تا نبیند نخست پایانش
سعدیا گر به یک دمت بی دوست
هر دو عالم دهند مستانش
#سعدی
گلچینی از بهترین کانال های تلگرامی را در این ادلیست از دست ندهید، کانال های عمومی و سرگرمی و خبری همه و همه یکجا در این لیست برای شما جمع شده است.🐈
با کلیک برروی لینک زیر مجموعه ای از بهترین ها را یکجا داشته باشید
👇👇👇
/channel/addlist/eQ_4kNZTY1IzMWRh
/channel/addlist/eQ_4kNZTY1IzMWRh
➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال های محترم بالای یک کا بدون فیک برای عضویت در این لیست میتوانید درخواست دهید
➡️ @Ir_tabb
حرفِ دمسردیِ واعظ چه بهجا میگذرد
اگر امسال چنین گرمْ هوا میگذرد
مهوشی گرمِ خدنگافکنیِ مژگاناست
تیرماهِ عجبی باز به ما میگذرد !
#تأثیر_تبریزی
به ابر آنقدر از آبِ چشمِ خود دادم
که قطره قطره ادا کرد وامِ دریا را.
#وحشتی_کاشانی
درگذشتهٔ: ۱۰۱۳ یا ۱۰۱۴ ه.ق.
به نامِ وحشی جوشقانی یا وحشتی جوشقانی (در ریاضالشعرا و بعضی تذکرههای دیگر) مذکور است.
️ ریاضالشعرا
علیقلی واله داغستانی
تصحیح: سیدمحسن ناجی نصرآبادی
انتشارات اساطیر ۱۳۸۴
ج ۴ ص ۲۴۴۸
با همین مضمون، ابیات درکی قمی
ابوالحسن فراهانی و مظهر جانجانان را نیز بخوانید.
.
کانون زندگیـتون همیشه گرم
روزگارتون رهـــــا ازخزان غم
حال دلـــــتون خوش
.
ای عاقلان!
دیوانهام زنجیرِ زلف یار کو؟
بر شعلههای شوق دل، پروانهام، دلدار کو؟
دل مستِ او،
جان مستِ او، تن هم سراپا موبهمو
در جملهٔ ذراتِ من یکذرهٔ هُشیار کو؟!
#فیض_کاشانی
شدم عاشق تو پنهانی
دل سپردم بہ تو جانا
بہ همین آسانی
سخت خواهان توام
ماہ شب آراے دلم
تو همانے ڪہ بہ دردِ
دلِ من درمانی
رسم رفاقت اینه ڪه بارفیقت
پیر شے نه وسط راه ازش سیر شی
هے رفیق
ماندگارباش نه یادگار
به سلامتے دوستان بے معرفت
ڪه اگه نبودن نمیشد
قدر دوستاے با معرفت رو دونست
به هر کس که می رسی ، از شادکامی و سلامتی، از آرامش و شکوفایی و از سعادت و نیکبختی سخن بگو
به جنبه ی خوشایند هر چیز نگاه کنیم. فقط به بهترین ها فکر کنیم، فقط به خاطر بهترین ها کار کنیم و فقط در انتظار بهترین ها باشیم.
با دیدن و شنیدن موفقیت دیگران به همان اندازه شاد و خوشحال بشیم که از موفقیت خودمون شاد و خوشحال می شیم
از اشتباهات گذشته درس بگیریم و آن را به فراموشی بسپاریم و با عزم راسخ و ثبات قدم بیشتر به سوی دستاوردهای عظیم آینده بشتابیم.
به هر کس که می رسیم، لبخند بزنیم.
برای دیدن چیزهای مثبت در زندگی و اطرافیان به قدری وقت صرف کنیم که وقتی برای جستجوی منفیها نداشته باشیم.
خود را لايق بهترینها بدونیم
زيرا هر انسان تحفه ای الهی است.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
روزت پر از لحظات ناب و قشنگ و روزی سرشار از عشق , محبت , مهربانی , آرامش , دوستی های ناب و قرارهایی یهویی , خنده هایی از ته دل همراه با آگاهی برایت آرزومندم
🌺🌺🌺
شاد باشی
.
همیشه در دلم از حسرتِ تو کولاکی
که مثلِ برفِ دی و بادِ مهرگان تازه است
غمِ تو قصهٔ عشق است و با همه تکرار
به هر زمان و به هر جای و هر زبان تازه است
چنانکه ماتمِ تو کهنگی نمیگیرد
شرارِ کینهٔ ما نیز همچنان تازه است
#حسین_منزوی
.
دوش تا صبح یار در بر بود
غم هجران چو حلقه بر در بود
دست من بود و گردنش همه شب
دی همه روز اگرچه بر سر بود
با بر همچو سیم سادهٔ او
کارم از عشق چون زربر بود
گرچه شبهای وصل بود خوشم
شب دوشین ز شکل دیگر بود
یا من از عشق زارتر بودم
یا ز هر شب رخش نکوتر بود
کس نداند که آن چه طالع بود
من ندانم که آن چه اختر بود
از فلک تا که صبح روی نمود
انوری با فلک برابر بود
انوری
🌿🍁
بیا ڪـہ تیرِ نگاهت، هنوز در پَـرِ ماست
گواهِ ما پَـرِ خونین و دیدهے ترِ ماست!
دلے ڪہ رامِ محبت نمیشود دلِ توست
سَرے ڪہ در رهِ مِهر و وفا رَوَد سرِ ماست
میانِ سینهے ما آتشے بہ نامِ دل است
ڪـہ یادگارِ گرانمـایـهاے ز دلبـرِ ماست!
🍁🌿
#فریدون_مشیری
🌺🍂
منم که شعر و تغزل، پناهگاه من است
چنان که قول و غزل نیز، در پناه من است
صفای گلشن دلها، به ابر و باران نیست
که این وظیفه محول، به اشک و آه من است
صلای صبح تو دادم، به نالهٔ شبگیر
چه روزها که سپید، از شب سیاه من است
به عالمی که در او، دشمنی به جان بخرند
عجب مدار، اگر عاشقی، گناه من است
اگر نمانده کس از دوستان من بر جا
وفای عهد مرا دشمنان گواه من است
هر آن گیاه که بر خاک ما دمیده، ببوی
اگر که بوی وفا میدهد، گیاه من است
کنون که رو به غروب، آفتابِ مهر و وفاست
هر آن که شمع دلی برفروخت، ماه من است
تو هر که را که چپ و راست تاخت، فرزین گوی
پیاده گر به خط مستقیم، شاه من است
نگاه من نتواند جمال جانان جست
جمال اوست که جویندهٔ نگاه من است
من از تو هیچ نخواهم جز آن چه بپسندی
که دلپسند تو ای دوست! دلبخواه من است
چه جای ناله، گر آغوشم از سهتار تهی است
که نغمهٔ قلمم شور و چارگاه من است
خطوط دفتر من، سیمِ ساز را ماند
قلم معاینه، مضراب، سر به راه من است
کلاه فقر بسی هست در جهان لیکن
نگین تاج شهان در پر کلاه من است
شکستن صف من کار بیصفایان نیست
که شهریارم و صاحبدلان، سپاه من است
#شهریار
🍂🌺🍂🌺
از فیض خیالت چمن سینه شکفت
از دیدن رویت گل آئینه شکفت
چون صبح لب از خندهٔ جاوید نبست
هر گل که ز باغ دل بیکینه شکفت
✍خاقانی
📙دیوان اشعار
📖رباعیات
📜رباعی شمارهٔ ۳۱
با درود ،
بامداد پنجشنبه تون فرخ ، روزگارِ بلندِتان برمدارِ سلامتی ،شادمانی ، سرافرازی و برکت ،استوار باد
شاد باشی
از تَنِ بیسر چه ترسانی مرا
من قلندرزادهام ، داد از فراق!
زندهیاد #سید_خلیل_عالینژاد(بیقرار)