باید به فکر تنهایی خودم باشم.
دست خودم را میگیرم و
از خانه بیرون میزنیم.
در پارک،
به جز درخت،
هیچکس نیست!
روی تمام نیمکتهای خالی مینشینیم،
تا پارک،
از تنهایی رنج نبرد!
دلم گرفته،
یاد تنهایی اتاق خودمان میافتم،
و از خودم خواهش میکنم،
به خانه باز گردد...
#محمدعلی_بهمنی
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
تمام این مسافرخانه
از عطر دستهای تو
پر خواهد شد
دهان اگر باز کند
این چمدان ...
#حافظ_موسوی
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
بیش از آنچه فکر کنی تاریکم
و هر چه به پاهایم نگاه می کنم
چیزی نمی بینم...
برایم آفتابگردانی پست کن
همراه با کمی بوته های یاس
و اطلسی البته!
من تاریکم عزیزم
گوشت و پوست و استخوانم
با پاییز عجین شده است
و نور و عطر و رنگ از آن توست!
به پستچی ها اعتماد کن
و با گل هایی که گفتم
کمی از زیبایی ات را درون پاکت بریز!
#حمید_جدیدی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
«پنج شنبه ۱۴ اسفند، ساعت ۱۱ صبح من عاشق شدم. هوا ابری بود و همه بارانهای عالم سر من میریخت. گفتن از آن روزی که عاشق شدم چه خوب است. مثل اینکه روی زخمی را بخارانی، نه بیشتر. عشق مثل دامنی گر گرفته است، به هر طرف که میدوی شعلهورتر میگردی.
چیزی به ظهر نمانده بود، تا ده شمردم و عاشق شدم، عالم توفانی شد... پنجره را باز کردم و ناگهان عاشق شدم.
پدر و مادرم هم بیدار بودند، چنان که گفتگوی ایشان را میشنیدم، گفتگوی والدینم مناجات بود. پدرم میفرمودند: «خانم! پسرمان به سلامتی عاشق شده است» و مادرم آهسته آهسته به نجوا میگفتند: «اسپند دود میکنم، عشق در خانه ما شگون دارد.» بعد سر میچرخانیدند رو به آسمان و میگفتند: «خدایا! بار الها! همه بچههای این سرزمین عاشق باشند. صدقه سر آنها، بچههای من هم عاشق باشند».
#محمد_صالح_علا
کانال : #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
حتی تمام ابرهای جهان را به تن کنم
باز ردایی به دوشم میافکنند
تا برهنه نباشم
اینجا نیمهی تاریک ماه است
دستی که سیلی میزند
نمیداند
گاهی ماهی تُنگ
عاشق نهنگ میشود
بیهوده سرم داد میکشند
نمیدانند
دیگر ماهی شدهام
و رودخانهات از من گذشته است...
#گراناز_موسوی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
و آب بود که میرفت
کوچه خلوت بود.
صدای قلب تو آری،
صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار
و عطر سوختن اشک و عشق و شرم و شتاب
میان بندبند کهنهی دیوار آجری گُم شد.
فضای کوچهی میعاد
طنین خاطرهی ضربههای گام تو را
به ذهن منجمد سنگفرش امانت داد.
و آب بود که میرفت...
ثقیل میآید. چرا؟
که سنگ کوچهی بیانتظار اگر بودی
سخن روال دگر داشت.
به آب بوسه زدی
خنده در شکاف لبات آب گشت،
جاری گشت.
چه میتوانم گفت؟ ـ دوباره پرسیدم ـ
سکوت!
سکوت درمان نیست.
اگر نهفتن درد التیام واهی بود
لبان خستهی من قفل آهنین میشد.
و آب بود که میرفت...
باد میآمد.
شکوفهی لبخند
کنار جوی لبانات
خموش میپژمرد.
چه کوچه خلوت بود...
#نصرت_رحمانی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
نماز
باغ بود و دره- چشم انداز پر مهتاب.
ذاتها با سایههای خود هم اندازه .
خیره در آفاق و اسرار عزیز شب،
چشم من – بیدار و چشم عالمی در خواب.
نه صدایی جز صدای رازهای شب،
و آب و نرمای نسیم و جیرجیرکها،
پاسداران حریم خفتگان باغ،
و صدای حیرت بیدار من (من مست بودم، مست)
خاستم از جا
سوی جو رفتم، چه می آمد
آب.
یا نه، چه میرفت؛ هم زانسان که حافظ گفت، عمر تو.
با گروهی شرم و بیخویشی وضو کردم.
مست بودم، مست سرنشناس، پانشناس، اما لحظه پاک و عزیزی بود.
برگکی کندم
از نهال گردوی نزدیک،
و نگاهم رفته تا بس دور.
شبنم آجین سبز فرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله گو هر سو که خواهی باش.
با تو دارد گفت وگو شوریده ی مستی .
- مستم ودانم که هستم من-
ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟
زاد روز
#مهدی_اخوان_ثالث
#سه_کتاب
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
می توانم به عکسات نگاه کنم
وَ ظرافتِ تنات را
در آغوش بگیرم
در کادرِ ساکتِ تصویرت
زیر بال و پَرم را میگیری
بالا میروی
بالا میبَری
وَ پای نگرانیهایم را
از جاذبهی زمین جدا میکنی!
#سیدمحمد_مرکبیان
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
سلام جیران خالا
هیچ میدانستی سینه بند لیلا را متفقین بر بلندای دروازه گذاشتند؟
خالا جیران
دوباره موهای پوسیده ام را بباف
مرا نزد آینه ببر، و بخان
گوزلیم سن سن...
طوری آغوش واکُن
که غم از پهلوی چپم بریزد.
میدانستی پتویی که با آن
مادرم را خفه کردند بوی شیر میداد؟
پستانهایش
آمادهی دهان نوزادان یتیم بودند.
چرایش را من هم نمیدانم
روسها پدر را برهنه بر در میکده بستند
ودکا بر زخمهایش ریختند.
اسید بنوش ریحانه
حناق گرفتهای
لالاییات کودک مرده را
به گریه میاندازد.
#سهیل_نصرتی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
#هوشنگ_ابتهاج
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
گاهی بیمارستان
در خیابانی ست که
دکترش را اعدام کرده اند
خاطراتش را فیلم ...!
حالا کافه ها هنوز
خاکستر سیگارهایش را نشان می دهند!
کتابفروشی ها
کتاب کودتایش را ورق می زنند
نامش را درشت نشان می دهند
ایستگاه مترو
فاطمی را
با ته سیگارها و کافه ها و کتاب هایش
هر روز
به میدان اعدام می رساند
#سارا_اسماعیلی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
ساده نیست
پنحره را باز کنی و ببینی مردی خوابیده که از رگ هایش شکوفه
_ روییده
تلفن زنگ بخورد
و بوی کافور بزند زیر دماغت
ساده نیست
صبح بلند شوی و ببینی افق در هم گره خورده و پیچیده
و سنگی سفید میان آسمان و زمین است
دستت را دراز کنی و سنگ دور شود
دورِ دور
ساده نیست عزیز دل
ساده نیست
تلفن را برداری و کسی از آن سوی خط بگوید:
( عزیزم مرا آتش بزن )
#آیدا_عمیدی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
نه درختان کج روییدهاند
نه ساختمانها کج شدهاند
فقط تو زمین خوردهای
تو زمین خوردهای
و سرت گیج میرود...
مرگ را بپذیر!
نظم دنیا تو را کنار گذاشت!
#رسول_یونان
کانال : #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
جمعیت ابر
میراث این حنجره بود
که چشم برنداشتم از روح موسیقی ها
و هرچقدر سنگ بر شانه ی زمانه می گذاشتم
می آمد
با آن لحن آسمانی
و بهار های طویلی که می آورد با ملایمت
از خواب می پرم به ناگهان
پس کی عادت می کند مژگانم به این فواره های بلند
هرچقدر پای میکوبد انار چشم
سیر نمی شوم از این قلب
که روی پنجه های خویش می دود
اکنون ای حزن دریایی من
پرخاش کن
گوش منظره ها باتوست!
#سینا_فاتحی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
ماهی های شب عید
در روزهای کودکی
به من آموختند
نباید به روزهای عاشقی
دل بست!
سال هاست که عیدهایم را
در کنار یک ماهی جدید
آغاز می کنم!
اما هنوز هم
عاشق اولین ماهی قرمزم هستم...
#علیرضا_اسفندیاری
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
انگشتِ اشارهاش که از آسمان میگذرد
اجازه میگیرد
از او میپرسد:
غروب، جز برای غمگین کردن
به چه درد میخورد؟
- همین!
پرسشی که پاسخ است
تا ابد زنده میماند
پس رهایش کن، بگذار برود!
دیوانه است او
که گفته بود میرود
اما رفت
و گفته بود میماند
اما ماند
و گفته بود میخندد
اما خندید.
دیوانه است او
که رفتن و ماندن و خندیدن را بیخیال شده
به کندنِ معنیِ «اما» فکر میکند!
#گروس_عبدالملکیان
کانال : #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
قطاری که تو را با خود برد
چه چیز را با خود بر میگرداند
تعادل دنیا
گاهی فقط به مویی بند است
لوکوموتیوران تو
کاش این را میدانست
#حافظ_موسوی
#زادروز
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
کیلومترها رانندگی کرده ام که
راه بروم
صدایِ گنجشکهایِ پس از باران را تقطیع میکنم
مکثها و تأکیدهاشان را به خاطر می سپارم
امّا تو آن خوابی
که هیچوقت به یاد نیاورده ام
قدم به قدم
راههایِ نرفته را میسنجم
نور
سوزن سوزنی ست
که از میانِ برگها میگذرد.
#احمد_رضا_قایخلو
از کتاب: ترانه ی پنهان
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
«اگر می دانستم»
آسمانِ زرد
و ماهِ سیاه
اگر می دانستم کدام پیراهنت را بر تن داری
اگر می دانستم در کجای جهان نشسته ای
آسمان و صدای من
دیگر هم رنگ نبودند
#یانیس_ریتسوس
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
به شب تکیه داده ام
و با صدای تو فکر می کنم
شب همیشه با من صمیمی است
کنار من چهار زانو می نشیند
و با مدادرنگی های کودکی ام
ماه را خط خطی می کند.
راستی
چشمانت چه رنگی بود؟
می خواهم جهان را به رنگ چشمانت کنم
و بعد بلند شوم
حرف حرف نامت را شماره بگیرم و اشغال کنم!
دوست ندارم کسی به جز من صدایت کند
من آدم حسود بد بی ادبم!
چه فرقی می کند؟
تو که دوستم نداری!
#چیستا_یثربی
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
هر واژهای
وقتی به گوش می رسد از جانب شما
موسیقی و ترانه و آهنگ میشود
هر نغمهای
از پیله چون درآید
پروانهای شکفته و خوشرنگ میشود
با چشمهایتان
جنگلها را گستردید
با دستهایتان
دریاها را آوردید
با آن که ما شما را
کم دیدهایم
اما برایتان دلمان تنگ میشود!
#عمران_صلاحی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
کوه ها عقده ی بلند خاک است
و آدمی اشکی لغزنده بر گونه های زمین
محبوب من
ما موجودات کوچکی هستیم
با دست هایی کوچک
پاهایی کوچک
ما فقط می توانیم حرف های بزرگ بزنیم
و همدیگر را
از پشت شیشه های آکواریوم
ببوسیم
#حکیم_علی_پور
شاعری از افغانستان
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
غصه زیاد است ،
ولی خوردنی نیست ...
غصه ها را نباید خورد ،
باید دور ریخت ...
باید با تمامِ بی توجهیِ جهان ، کلافه شان کرد ...
شاید از رو رفتند ...
به قولِ مادر بزرگم ؛
قحطی که نیست !!!
همیشه چیزهایِ بهتری برایِ خوردن پیدا می شود ...
چرا هوا نخوریم ؟!
چرا شاد نباشیم ؟!
وقتی قراراست با غصه خوردن ، هر روز پیرتر شویم ...
وقتی قرار است چیزی درست نشود !
بیخیالِ غصه ها ...
شال و کلاه کن ؛
خیابان ها منتظرند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
عکس : #حمید_رستمی
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
چه سهمناك بود سيل حادثه
كه همچو اژدها دهان گشود
زمين و آسمان ز هم گسيخت
ستاره خوشه خوشه ريخت
و آفتاب
در كبود دره های آب غرق شد
هوا بد است
تو با كدام باد ميروی
چه ابر تيره ای گرفته سينه تو را
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی شود
#هوشنگ_ابتهاج
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
مثل آینه بیتصویر
خالی خانه تنهایی
سایهی خاموش
در شب آینه میگرید
آه هرگز صد عکس
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمه ساکت پا را بر فرش
این که همراه تو میگرید، آیینهست
تو همین چهره تنهایی
#هوشنگ_ابتهاج
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
تنها نقطههای رنگیِ این برج
از ابتدای ابرهای سهمگین رو به من آغاز شدند
گویا
بنفشیهای این کوهها
از آغاز صبح
با رنگهای نارنجیِ آسمان خورشید را بالا میبرد
آه که خاطرهای کوچک چه قدر غمانگیز میشود
گاه که شیشهای درخشان از پس ابرها نمایانست
و این من نخواهم بود
که چون کودکی از گلهای یاس پرواز میکنم
#فیروز_ناجی
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻡ
ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺭﻓﺘﻢ
ﺑﺎﺭﯾﺪﻡ ...
#رسول_یونان
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
در کاسه کنار تخت
دندان مصنوعی پدر خنده میکند
غیر از پدر،تمام اهل خانه می گریند...
دکتر! یعنی پدر...؟!
با اجازه بزرگترها...بعله!!
#اکبر_اکسیر
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
سنگینی شب، سنگینی پرسشهایی است که جوابی ندارند. وقتی بیماری، وقتی بیقراری، شب برای توست. از ظلمت آن راه به جایی نمیبری؛ میتوانی چراغی روشن کنی، میتوانی کتابی باز کنی، میتوانی مدام امواج رادیو را برای شنیدن صدایی آرامبخش عوض کنی، اما شب همچنان ادامه دارد و انتظار میکشد، در انتظار توست تا به سراغش بروی.
✍🏽 #سوزانا_تامارو
📕 دل به من بسپار
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
نه راهی به آب های آزاد دارد
نه طاقتی برای ماندن
نامش دریاچه است
غمش اقیانوس
(ماهی فروشان فریاد می زنند: دریا دریا)
تنش به زبان های زیادی زخمی است
و موج ها دیگر نمی دانند
درد را به چه زبانی بگویند
(ماهی فروشان فریاد می زنند: دریا)
می پرسم از نام کدام ماهی می تواند فهمید
دریا چند طوفان را پشت سر گذاشته است
چند بار در خودش غرق شده است
ماهی ها سکوت کرده اند
و مانند شورابیل
دست به دست می شوند میانِ آدم ها
(ماهی فروشان فریاد می زنند)
#مبین_اعرابی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish