شــعرم
#چـــهل تــکه ی ِ زیبــایی ست
هــرجا واژه ڪـــم آمد
نـــام #ٺــــــــــــــو را
وصــله ڪرده ام ...!!!!
#نیلوفر_ثانی
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
✍🏼 #هوشنگ_ابتهاج
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
✍🏼 #هوشنگ_ابتهاج
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جانِ جان
هر زبان خواهی بفرما، خسروا، شیرین لبی!
#مولانا
ز باغِ پیرهنت چون دریچهها وا شد
بهارِ گمشده پشتِ دریچه پیدا شد
به دیدن تو همه ذرههای من شد چشم
و چشمها همه سر تا به پا تماشا شد
تمام منظره پوشیده از تو شد؛ یعنی
جهان به چشمِ دل من دوباره زیبا شد
#حسین_منزوی
از بسکه دل تو دام حیلت افراخت
خود را و ترا ز چشم رحمت انداخت
مانندهٔ فرعون خدا را نشناخت
چون برق گرفت عالمی را بگداخت
َ#مولانا
زندگی بی تو پر از غم شدنش حتمی بود
با تو اما غم من کم شدنش حتمی بود
رگ خواب تو اگر دست دلم می افتاد
قصه ی عشق فراهم شدنش حتمی بود
َ#امید_صباغ_نو
گرت بُتی و شرابیست وقت را خوش دان
که در جهان به کسی عُمرِ جاودان ندهند
امیرخسرو_دهلوی
زیر بارِ عشق قامت راست کردن
ساده نیست
موج ها باری گران
بر دوش دریا می کشند
فاضل_نظری
سینه ام را غرق غم ڪردی و میگویی برو
بـر دلـم درمـان هر دردی و میگویی بـرو
با نـگاه گرم تو عاشـق شـدم در یڪ نگـاه
اینڪ امـا با دلـم سـردی و میگویـی بـرو
[مولانا]
گفتم ای دل رازهای گنج خود با ما بگو
گفت آن را می نویسم چون دهان را دوختم
گفتم ای دل شعرهایت رنگ خون دارد چرا
گفت با اشکم نوشتم آن چه را آموختم
#وحید_سلیمی_بنی
نـرگس جادوی مست تو بهنگام صبوح
فتنهئی بود کهاز خواب صبوحی برخاست
متحیر نه در آن شکل و شمایل شدهام
حیــرتم در قلم قدرت بیچون خداست
#خواجوی_کرمانی
#روز_بخیر
ز حال مـــا دلت آگه شــــود مگر وقتی
که لاله بـردمد از خـــاک کشتگـان غمت
روان تشنه مــــا را به جــرعهای دریاب
چو میدهند زلال خضـر ز جـــــام جمت
#حافظ
من سیر نیم
ولی ز سیران سیرم
بر خاک درت ز آب حیوان سیرم
ایمان به تو
دادم وز جان برگشتم
سیرم از این چو ملحد از آن سیرم
#مولانا
درمان درد عاشقان، صبرست و من دیوانهام
نه درد ساکن میشود، نه ره به درمان میبرم
ای ساربان آهسته رو، با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان میبری، من بار هجران میبرم
✍🏼 #سعدی
درمان درد عاشقان، صبرست و من دیوانهام
نه درد ساکن میشود، نه ره به درمان میبرم
ای ساربان آهسته رو، با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان میبری، من بار هجران میبرم
✍🏼 #سعدی
به دشمن بَرَت استواری مباد
که دشمن درختیست تلخ از نهاد
درختی که تلخش بُود گوهرا
اگر چرب و شیرین دهی مَر وِرا
همان میوهی تلخ آرَد پدید
از او چرب و شیرین نخواهی مزید
ز دشمن گر ایدون که یابی شکر
گمان بر که زهر است، هرگز مخَور
#ابوشکور_بلخی
چه می بارد ز چشمان سیاهت
که آتش می زند برق نگاهت
چه کردی با دل افسرده ی من
که احیا شد دلم با سوز آهت
َ#مهرنوش_امیری
شش جا ذات آدمها رو بشناس
زمان جر و بحث و اختلاف نظر
وقتی ازشون انتقاد می کنی
تو شرایطی که مطابق میلشون نیست
در زمان قطع محبت و سرویس همیشگی که میدادی
زمانی که بهشون نیاز داری
وقتی که پای منافعشون وسطه
و وقتی سود و فایده ای براشون نداره
تو را من زهرِ شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهرِ شیرینت نخوانم
تو زهری، زهرِ گرمِ سینهسوزی
تو شیرینی، که شورِ هستی از توست
شراب جامِ خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست
به آسانی، مرا از من ربودی
درونِ کورهی غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیام سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
بسی گفتند: «دل از عشق برگیر!
که نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که این زهر است، اما... نوشداروست...!
چه غم دارم که این زهرِ تبآلود
تنم را در جدایی میگدازد
از آن شادم که در هنگامهی درد
غمی شیرین دلم را مینوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهرِ تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سرآید
تو را دارم که، مرگم زندگانی است
#فریدون مشیری
زبان با دل چون نبود راست، ایمان کی بود صادق
شهادت گوی بسیارند امّا اهلِ ایمان کو
#نزاری_قهستانی
به دشمنان قسم خورده، احتیاجی نیست
که دشنه میخورم از دست دوستان خودم
چو رنج بوده فقط سهمم از جهان شما
خوشا به کنج اتاقم، خوشا جهان خودم
#سجاد_رشیدی_پور
تن تو آهنگیست و تن من کلمهای که در آن مینشیند تا نغمهای در وجود آید. سرودی که
تداوم را میتپد. در نگاهت همهی مهربانیهاست، قاصدی که زندگی را خبر میدهد و در سکوتت
همهی صداها، فریادی که بودن را تجربه میکند.
احمد شاملو
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
#حافظ