خوش نشين بر لب آبی که روان ميگذرد
تا که احساس کنی عمر چنان ميگذرد
از صـدای گـذر آب چنان می فهمی
تندتر از آب روان عمر گران ميگذرد
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست.
از بهلول پرسیدند :
در قبرستان چه میکنی؟
گفت باجمعی نشستهام
ڪه آزار نمی رسانند
حسادت نمی کنند
تهمت نمی زنند
خیانت نمی کنند
قضاوت نمی کنند
و بالاتــر از همـه
اگر از پیششان بروم
پشت سرم بدگویی نمی كنند ..!👌👌
شبتون در پناه حق♥️
چونکه نکو ننگری جهان چون شد؟
خیر و صلاح از جهان جهان چون شد؟
هیچ دگرگون نشد جهان جهان
سیرت خلق جهان دگرگون شد
#ناصرخسرو_قبادیانی
بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین
قرار و صبر برفتهست زین دل مسکین
ز روی زرد و دل درد و سوز سینه مپرس
که آن به شرح نگنجد بیا به چشم ببین
#مولانا
#عصرتون_قرین_آرامش
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست!
فرض کن
یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن
جنگل بیابان بود از روز نخست!
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت
مرگ عشق
گفتگو از
مرگ انسانیت است...!!
#فریدون_مشیری
مژگان به هم بزن که بپاشی جهان من
کوبی زمین من به سر آسمان من
درمان نخواستم ز تو من درد خواستم
یک درد ماندگار ! بلایت به جان من
می سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هُرم خود گداخته زیر زبان من
تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من !
نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
حسین_منزوی
زن ها
را دست ڪم نگیرید
عاشق ڪہ شوند
با ارتش اشڪ هایشان
انقلاب خواهند ڪرد
وڪشور قلب هارا بہ سلطه
خواهند ڪشید...
#سیدحسینفتاحی
گفتم چشمم... گفت به راهش میدار...
گفتم جگرم... گفت پر آهش میدار...
گفتم که دلم... گفت چه داری در دل؟...
گفتم غم تو... گفت نگاهش میدار....
#ابوسعید_ابوالخیر
محبوب منی دارو ندارم شده ای تو
آشوب منم صبر و قرارم شده ای تو
دل در قفس عشق تـو آزادتـرین است
دلخواه ترین بند و حصارم شده ای تو
#جواد_الماسی
شور فرهاد و عشوه شيرين
زنده کردی به شور و شهنازت
نازنينا نيازمند توام
عمر اگر بود می کشم نازت
#شهریار
چه بگویم سحرت خیر؟توخودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟که توهم این وهم آنی
به که گویم که دل ازآتش هجرتوبسوخت؟
شده ای قاتل دل ؛ حیف ندانی که ندانی
همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی
چه نویسم که قلم شرم کند از دل ریش ام
بنویسم ولی افسوس نخوانی که نخوانی
من و تو اسوه ی عالم شده ایم باب تفاهم
که من ام غرق تو و تو به تمنای کسانی
به گمانم شده ای کافر و ترسا شده ای
کآیتی از دل شیدای مسلمان تو نخوانی
بشنو"صبح بخیر"از من درویش و برو
که اگر هم تو بمانی غم ما را نتوانی
شهریار
سلام صبح بخیر
دنیای آرزو.....ابی
این ی تجسم خلاقه
امروز سراسر عصر اینو گوش میدادم واقعا زیبا و دلنشینه
و تمام جهان هم که بگویند
تو نیستی
من شهادت میدهم
که حضور داری...
پس آرام روبروی تو می نشینم
و به تو فکر میکنم
منی که عاشق تو هستم......!!
#نزار_قبانی
ما هر دو یکدلیم،
ولی این وفاق نیست
از احتیاج بگذر اگر اشتیاق نیست
هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن
جایی که عشق نیست؛
"جدایی" ، "فراق" نیست
هر روز بیشتر به تو دلبسته میشویم
عشق از شناخت میگذرد اتفاق نیست
#فاضل_نظری
#شبتون_مملو_از_آرامش
تو رفته اى
و من كلماتى را به ياد مى آورم
كه از تكرار گريه...
ترانه مى شوند...
#سيدعلى_صالحى
گفتم : دخترهای درونگرا رو خیلی خوب میشناسم، بیشتر حرفهاشون رو به آینهی اتاقشون میزنن، همیشه یه قیچی آماده به کار دارن واسه روزهای بی حوصلگیشون، و وقتی هم میخوابن پاهاشون رو بغل میکنن. اونهاراحت دم به تله نمیدن، ولی اگه دلشون یه جا گیر کنه، مثل ساعت آونگداری میشن که صدسال هم که بگذره، باز هم ساعت دوازده دلشون صداشون میکنه، فکر کنم از دست دادن واسه دخترهایی شبیه به تو سخت تر باشه....!!
#روزبه_معین
عاشق، ترک لبخند نمیکند
لبخند، تذهیب زندگیست.
و بوسهایست بر دستهای نرم محبت
با لبخندهای کوتاه، گهگاه.....!!
#نادر_ابراهیمی
این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم
یک لحظه پری شکلم یک لحظه پری خوانم
در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعم
هم دودم و هم نورم هم جمع و پریشانم
جز گوش رباب دل از خشم نمالم من
جز چنگ سعادت را از زخمه نرنجانم
چون شکر و چون شیرم با خود زنم و گیرم
طبعم چو جنون آرد زنجیر بجنبانم
ای خواجه چه مرغم من نی کبکم و نی بازم
نی خوبم و نی زشتم نی اینم و نی آنم
نی خواجه بازارم نی بلبل گلزارم
ای خواجه تو نامم نه تا خویش بدان خوانم
نی بنده نی آزادم نی موم نه پولادم
نی دل به کسی دادم نی دلبر ایشانم
گر در شرم و خیرم از خود نهام از غیرم
آن سو که کشد آن کس ناچار چنان رانم
#مولوی
دوباره عطر گل، باز آمدى تو؟
چه زيبا و چه طناز آمدى تو
چه بوى نرگسى پيچيده اينجا
مگر از راه شيراز آمدى تو
#طاهره_داورى
عشق دردانهست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
#حافظ
ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما
تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما
#فروغی_بسطامی"