foroghfarokhzad | Неотсортированное

Telegram-канал foroghfarokhzad - 🔸فروغ_فرخزاد🔸

41138

ادرس پیج اینستاگرام 👇 https://www.instagram.com/foroghfarokhzad_official/ ادمین: @Forogh_admn تبلیغات: @yasharabdolmaleki59 @Forogh_admn ارتباط باما: @Moaz7777 ️کانالای دیگرمون👇 "عاشقانه ها" @asheghanehas سایه روشن @Lighting

Подписаться на канал

🔸فروغ_فرخزاد🔸

یاد داری که ز من
خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم
از این راه دراز ؟

چهره ام را بنگر
تا به تو پاسخ گوید
اشک شوقی که
فرو خفته به چشمان نیاز

#فروغ_فرخزاد

(فروغ در کنار سهراب سپهری )
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

«دست‌هایت مال من؟
با دست‌های من بنویس
با دست‌های من غذا بخور
با دست‌های من موهایت را مرتب کن.
فقط دست‌هایت را
از تنم بر ندار.»

عباس معروفی

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

مطالب از کتاب در غروب ابدی نوشته ی بهروز جلالی

#به_مناسبت_نزدیک_شدن_به_زادروز_فروغ

__________

@foroghfarokhzad

کودکی فروغ در دنیای قصه ها گذشت : در کودکی عاشق قصه بود .پدربزرگمان قصه های قشنگی می دانست و فروغ یک لحظه پدربزرگ را ارام نمی گذاشت .به قصه ها که گوش میداد دچار احوال مالیخولیایی خاصی میشد " .نور و عروسک ،نسیم و پرنده و روشنی و اب ،لحظه های کودکی اورا سرشار میکرد ند و به گونه ای که بعد ها در لابلای لباسها و دفتر های کودکاته اش در جستجوی زمان گمشده کودکی بود.برای من هنوز هم که دوران کودکی و حتی جوانی (ازنظر روحی) را پشت سر گذاشته ام و از بسیاری از احساساتی که دیگران معتقد بودند عامل بر وزش تنهاکودکی و نپختگی است تهی شده ام خیلی چیزها وجود دارد که با وجود جنبه خنده آور ظاهرش مرا به شدت تکان می دهد .هنوز که هنوز است وقتی اوایل پاییز هر سال مادرم لباسهای زمستانی بچهارا از صندوق ها بیرون می اورد تا بقول معروف افتاب بدهد .دیدن لیاسهای کودکیم که مادرم به حفظ آنها علاقه دارد .جستجو در جیبهای ان ها و پیدا کردن نخودچی یا کشمش گندیده ای که غالبا در ته جیب ها وجود دارد در من جالت عجیبی ایجاد میکند .ناگهان خود را همانقدر کوچک و معصوم و بی خیال میبینم و چند دانه گندم و شاهدانه که با کرکهای ته جیب مخلوط شده مرا به گذشته ی خیلی دوری برمیگرداند و آن احساسات لطیف و شادکودکانه را در من بیدار میکند .هنوز دفترچه های مشق کلاس دوم و سوم دبستانم را دارم .تمام ثروت مرا کاغذهای باطله ای تشکیل میدهد که در طول سالها جمع کرده ام و هر جا که میروم همراه می برم .کاغذهایی که دست دوستانم روزی بر ان ها نشانه ای نقش کرده ،خطی ‌کشیدم و یا تصویری طرح کرده است .از دیدن هر یک از انها به یاد یکی از روزهای از دست رفته زندگیم می افتم و مثل این است که همه چیز برایم دوباره تجدید میشود .

______________
اولین کانال رسمی اثار فروغ فرخزاد

@foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

فروغ الزمان فرخزاد متولد ۸دی ماه ۱۳۱۳

از وی پنج دفتر شعر بجا مانده است که از
نمونه های شایان شعر معاصر فارسی است

فروغ باقالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد
وسپس تحول عظیمی در خط فکری و ادبی او پدیدار شد.
او با انتشار مجموعه ی تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد تحسین گسترده ای برانگیخت...

#۸دی ماه زاد روز فروغ فرخزاد خجسته باد🤍

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

چیستم من ؟زاده ی یک شام لذت بار
ناشناسی پیش میراند در این راهم
روزگاری پیکری بر پیکر پیچید
من بدنیا آمدم بی آنکه خود خواهم

#فروغ_فرخزاد
هشتاد و نهمین زاد روز فروغ فروغ ِ جان

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

خفته بوديم و شعاع آفتاب
بر سراپامان به نرمی می‌خزيد
روی کاشی‌های ايوان دست نور
سايه‌هامان را شتابان می‌کشيد

موج رنگين افق پايان نداشت
آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گویی حرير ابرها
پرده‌ای نيلوفری افکنده بود

دوستت دارم خموش و خسته جان
باز هم لغزيد بر لب‌های من
ليک گویی در سکوت نيم‌روز
گم شد از بی‌حاصلی آوای من

ناله کردم: آفتاب... ای آفتاب
بر گل خشکيده‌ای ديگر متاب
تشنه‌لب بوديم و او ما را فريفت
در کوير زندگانی چون سراب

در خطوط چهره‌اش ناگه خزيد
سايه‌های حسرت پنهان او
چنگ زد خورشيد بر گيسوی من
آسمان لغزيد در چشمان او

آه... کاش آن لحظه پايانی نداشت
در غم هم محو و رسوا می‌شديم
کاش با خورشيد می‌آميختيم
کاش همرنگ افق‌ها می‌شديم.

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

آیا دوباره روی لیوان ها خواهم رقصید ؟

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

دیر آمدی و دامنم از کف رفت
دیر آمدی و غرق گنه گشتم
از تند باد ذلت و بدنامی
افسردم و چو شمع تبه گشتم

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

پسر همسایه‌مون ۱۸ سالشه ماهی۷۰میلیون تومن درآمد داره😳😐
ازش پرسیدم تو این شرایط اقتصادی و با این سن وضعت چطور اینقد خوب شده ببین تو چت چی گفته؟
@poolsazi

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیل
به داس های واژگون شده ی بیکار
و دانه های زندانی .
نگاه کن که چه برفی میبارد....
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود ، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر ، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فواره های سبز ساقه های سبک بار
شکوفه خواهد داد ای یار ، ای یگانه ترین یار
#فروغ_فرخزاد

•  @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

زندگی شاید طفلی‌ست که از مدرسه بر می‌گردد
زندگی شايد افروختن سيگاری باشد، در فاصله‌ی رخوتناک دو همآغوشی
يا عبور گيج رهگذري باشد 
زندگی شاید عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر می‌دارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید: "صبح بخیر"

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

قطعه شاید در خواب
تقدیم به شما
لینک دریافت:
https://soundcloud.com/ali-darabifar/shayad-dar-khaab

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست
که ترا در خود تکرارکنان
به سحرگاه شگفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

چه گریزیست ز من؟
چه شتابیست به راه؟
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک پناه؟

مرمرین پله آن غرفه عاج
ای دریغا که ز ما بس دور است
لحظه‌ها را دریاب
چشم فردا کور است

نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست

می‌ فرومانده به جام
سر به سجاده نهادن تا کی
او در اینجاست نهان
می‌درخشد در می

گر بهم آویزیم
ما دو سرگشته تنها، چون موج
به پناهی که تو می‌جویی، خواهیم رسید
اندر آن لحظه جادویی اوج.


#ظلمت
#فروغ_فرخ‌زاد
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

من گل پژمرده‌ای هستم
چشم‌هایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بوسه خورشید
تشنه یک قطره شبنم

#فروغ_فرخزاد
بخشی از شعر تشنه
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

«راستی اگر ترا در این دنیا پیدا نکرده بودم چه می‌کردم؟ حتما می‌مردم. خودم را می‌کشتم. هرچند که با تو هیچ‌چیز جز عشق کامل نبود اما همین کافی بود. همین که می‌دانستم که تنم درد تنت را دارد نه میل تنت را. همین که با تو انگار در چاه فرو می‌رفتم و به مرکز زمین می‌رسیدم. همین که با تو انگار می‌مردم و از شکل می‌افتادم. همین برایم کافی بود.»

از نامه‌های فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان.
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

مي روم،

از دل من دست بدار

اي اميد عبث بي حاصل!

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

مطالب از کتاب در غروب ابدی
نوشته ی بهروز جلالی
#به_مناسبت_نزدیک_شدن_به_زادروز_فروغ
__________
@foroghfarokhzad

فروغ در دنیایی چشم به جهان گشود ،که دنیای او نبود ،دنیای دیگرانی بود که سرنوشت او و همروزگاران او را رقم می زنند .دوران کودکی اش در خانواده ای گذشت که شغل نظامیگری پدر،رنگی ازخشونت و حاکمیت مطلق به آن بخشیده بود ؛چهره پدر همیشه از یک خشونت عجیب مردانه پر بود .او تلخ تلخ ،سرد سرد و خشن خشن بود .یک سرباز واقعی با یک سرباز واقعی با یک چهره قراردادی یا بهتر بگویم با یک ماسک قرار دهنده،و همیشه همینطور بود .یادم می آید به محض اینکه صدای مهمیز چکمه هایش بلند میشد همه ما از حالی که بودیم بیرون می امدیم و خودمان از دیدرس و دسترس او دور میکردیم .ولی همین پدرخشنی ک مارا حتی با صدای پاهایش فراری می داد گاهگاهی که به خود می آمد و ماسک از چهره اش فرو می افتاد با شدید ترین احساسات ما را در اغوش میگرفت و زیباترین اشکها از گوشه چشمش سرازیر میشد .پدر عاشق شعر بود و هست .پدر جز مطالعه هیچ سرگرمی دیگری نداشت و ندارد .پدر همه عمر به دنبال کشف و تحقیق بود و هست .تمام خانه را به کتابخانه تبدیل کرده بود و هنوز هم تعدادی از آن کتابها با بی نظمی در اطاق خاک گرفته اش انباشته شده است .مادر فروغ زنی ساده دل بود و از نظر زمانی در گذشته ها می زیست ،گذشته هایی لبریز از خوبی ها ،زیبایی ها،و سنتهای مقدس :مادر ،یک زن به تمام معنی بود و زنی ساده دل و کودک وار و خوش باور .زنی که قدرت شناخت بدی هارا نداشت و همه دنیا و ادمهایش را در قالب خوب و خوبی میدید ،زنی اویخته به تمام سنت ها و قرار داد ها ..فروغ برادرانی به نام های امیرمسعود،مهرداد ،مهران و فریدون داشت و خواهرانی به نام های پوران و گلوریا .فروغ چهارمین فرزند خانواده بود ‌_____________
اولین کانال رسمی اثار فروغ فرخزاد

@foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه‌ی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرم.

#فروغ_فرخزاد
۸ دی ماه زادروز فروغ‌فرخزاد گرامی باد

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

پری کوچک غمگین شعر پارسی
زاد روزت خجسته باد
🤍
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

می خواستم
که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم
به کنج قفس بسته و اسیر

#فروغ‌فرخزاد

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد ؟

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

اي تپش هاي تـن سوزان من
آتشي در سـايهء مــژگان من

اي ز گنـــدمزارهــا سرشارتر
اي ز زرين شاخــه ها پر بارتر

اي در بگشوده بر خورشيدها
در هجــوم ظلــمت ترديــدها

با توام ديگر ز دردي بيم نيست
هست اگر، جزدردخوشبختيم نيست

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

همه میدانند که من تو از آن روزنه ی سرد عبوس باغ را دیدیم....

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

رقص در انزوای کلمات

https://t.me/joinchat/AAAAAElZrGUBSGRwNlC3IQ

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

«در این بازیگرخانه‌ی بزرگ دنیا هر کسی یک جور بازی می‌کند تا هنگام مرگ‌اش برسد.»

-صادق هدایت زنده به گور

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

کسی می آید
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست

فروغ_فرخزاد

@foroghfarokhzad

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸



درون چشمانت خواهم آرمید
چون میهنی که نزدیک و دور
دوستش می‌داشته‌ایم...


اینجا شعرها رو از شاعرانی مثل سعدی، مولانا، ابتهاج، فروغ، شاملو و .... گلچین و تقدیم نگاه زیباتون می‌کنیم. امید که دوست داشته باشید.

♡♡ @missing158 ♡♡

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

⭕️سلام دوستان یه کانال زدم با مدیریت خودم برای خرید و فروش آیتم های نو دست دوم
اگه دوس داشتید عضو شید
@Stockwear20

Читать полностью…

🔸فروغ_فرخزاد🔸

تو از میان نارون‌ها، گنجشک‌های عاشق را
به صبح پنجره دعوت می‌کردی
وقتی که شب مکرر می‌شد
وقتی که شب تمام نمی‌شد
تو از میان نارون‌ها، گنجشک‌های عاشق را
به صبح پنجره دعوت می‌کردی.

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad

Читать полностью…
Подписаться на канал