اندیشهها، یافتهها و دغدغههایم را در باب دین، اخلاق و معنویت مطرح میکنم. گاهی نیز با نواختن سازی، تنوعطلبی خواهم کرد. از نقد، نظر و پرسشهای شما بهره میبرم: farhad.s.telegram@gmail.com دربارهی من: https://t.me/farhadshafti/13
امروز با کمال شگفتی و برافروختگی این را دیدم. گویا در همین یک دو هفته پیش تغییر دادهاند!
تصحیح: یکی از دوستان نوشت که مدتی است گوگل این را تغییر داده است، پس من تازه دیدمش! شگفتی و برافروختگی دوچندان شد.
@farhadshafti
دلنوشته
🍃 اگر چه ...
اما باز تو آنجا بودی
و شگفتی حضورت
و راز وجودت
و سلامی که به آینه مینگرد
#دلنوشته
@farhadshafti
رویکرد «گزینشی» به قرآن و مسلمانی
استاد ملکیان در یک فایل صوتی در پاسخ به پرسشی از رویکرد گزینشی به قرآن، گفتهاند کسی که با قرآن رویکرد گزینشی داشته باشد نمیتواند ادعای مسلمانی کند. یکی از دوستان علاقهمند از من خواست دیدگاهم را دربارۀ این پاسخ مطرح کنم.
این فایل صوتی کوتاه شامل سه قسمت است:
- پرسش مطرح شده (00:00 تا 01:04)
- پاسخ استاد ملکیان (01:10 تا 04:35)
- دیدگاه و نقدِ مختصر من به پاسخ (04:37 - 8:42)
@farhadshafti
الهیات گشوده، علم الهی و ماجرای سرسپردگان به تصویرِ گُل
🍃 پیش از این دربارۀ الهیات گشوده مباحثی را به شکل گفتار مطرح کردم (نشانی در انتهای این فرسته) و امیدوارم در آینده مطلبی نیز در این باب بنویسم. در اینجا چکیدهٔ مطلب را به شکل حکایتیآوردهام:
🍂 روزی روزگاری مردمی بودند گُلپرست. ایشان هیچگاه گل ندیده بودند اما از قدیم تصویری از گل را نزد خود داشتند و از آن به دقت مراقبت میکردند. ایشان بر این گمان بودند که گل همین تصویر است، و آنچه از پیشینیان خود در وصف این تصویر به ایشان رسیده بود را وصف خود گل میدانستند.
از قضا روزی باران شدیدی آمد و از سقف خانهای که تصویر گل در آن نگهداری میشد به داخل خانه رخنه کرد. قطرهای از باران بر روی تصویر گل ریخت و رنگ آن را تغییر داد.
مردم که فردای آن روز این تصویر مخدوش را دیدند بیتاب شدند، که چگونه ممکن است قطرهٔ بارانی رنگ معبودشان را دیگرگون کند. در این امر تامل کردند در حالی که یکسره غافل بودند که آنچه دربارهٔ آن میاندیشند نه گل که تصویر گل است.
در آخر به این نتیجه رسیدند که گل وجودی است که اگر بر آن قطرهٔ آبی بریزد تغییر رنگ میدهد و البته که این از مقام گل نمیکاهد. ایشان نام این شناخت از گل را - که در واقع شناخت از تصویری از تصاویر بسیار از گل بود - «الهیات گشودهٔ گل» گذاشتند.
عکس روی تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمع خام افتاد
🔍 گفتارها و یادداشتی که شامل نقدی کوتاه بر دیدگاه الهیاتِ گشوده دربارۀ علم الهی نیز هستند:
▫️سلسله گفتوگوهای قدرِ وحی، دینآنلاین: «خدای نامشخص» پاسخی به دوگانهی متشخص یا نامتشخص؟
▫️یادداشتی بر برنامۀ پرگار: مبانی فلسفی دعا (در این نوشته و در گفتارهای بعدی به جای تمثیلِ تصویرِ گُل، از تمثیلِ تصویرِ اسب استفاده کردم)
▫️گشایشهای الهیاتی مفهومِ خدای نامشخص
▫️خندۀ مِی - نشست یازدهم هماندیشی با خانۀ فرهنگی غدیر
@farhadshafti
سوءتفاهمی دربارۀ منظور از «ایمان به خداوند» در قرآن
🍃 در کلام امروزی هنگامی که میگوییم «ایمان به خدا» در بسیاری موارد منظورمان «باور به وجود خداوند» است. شاید همین باعث شده است که عبارتهای قرآنی که دستور به ایمان آوردن میدهند، به آن توصیه میکنند، یا آن را از شرطهای رستگاری میدانند غالبا در ذهن ما به دستور و توصیه و شرط «باور به وجود خدا» ترجمه میشوند.
🍃 این در حالی است که تمام مخاطبان مستقیم قرآن به وجود خدا باور داشتند، یا بگذارید برای اینکه درگیر بحثهای تاریخی نشویم اینگونه بگویم که گفتمان قرآن با مخاطب باورمند است. «الذین آمنوا» آنها هستند که به پیامبر خدایی که به آن باور دارند ایمان آوردند. «الذین اشرکوا» آنها هستند که به خدایی که به او باور دارند شرک آورده بودند. تکلیف «اهل الکتاب» نیز معلوم است.
🍃 توصیه و دستور قرآن به ایمان به خداوند انتظار از مخاطب برای باور نیست، بلکه انتظار ملزم بودن به پیآمدهای باوری است که حاصل بوده، چه پیآمدهای نظری (توحید) و چه پیآمدهای عملی (عمل صالح).
🍂 تاکید قرآن بر ایمان به عنوان یکی از شرطهای رستگاری انتظار بیجا و تحمیلی برای قبول یک باور نیست، بلکه انتظار عمل به باور است. از این منظر شرط «ایمان» برای رستگاری، در ساحت عملی است و نه نظری.
@farhadshafti
عنوان نشست سوم: «طریقِ رندی و عشق»
در نشست سومِ هماندیشی در تذکرةالاولیاء، به ذکر حسن بصری میرسیم، همان که عطار او را کعبۀ عمل و علم میخواند. با مرور برگزیدهای از حکایات او دربارۀ شیرینیِ صدق و تلخیِ نفاق صحبت میکنیم. نفاق در برابر دیگران را با نفاق در برابر خود مقایسه میکنیم تا ببینیم کدام آسیب بیشتری دارد. این بحث را به مفهوم قلب سلیم و توحید پیوند میزنیم. در حکایتِ چهار سخنی که حسن بصری را شگفتزده کرد تأمل بیشتری میکنیم، و از اینجا به کنکاش در طریق رندی و عشق در زندگی امروز میپردازیم. مانند همیشه با بحث و پرسش و پاسخ و تبادل نظر در موضوعِ نشست، هماندیشی خواهیم کرد.
این قسمت دوم فایل تصویری گفتگویی است با آقای دکتر فرهاد شفتی (دکترای مطالعات اسلامی) دربارۀ گفتار اخیر او در انجمن مباحثات قرآنی، با عنوان «خدایا با من بودی؟ مخاطب قرآن کیست؟»
در این گفتگو پنج مبحث اصلی به صورت پرسش و پاسخ مطرح شدهاند:
1. بحث مخاطب مستقیم و توجه به دیالوگ (و نه مونولوگ) بودن قرآن
2. دوگانۀ تدبر و تذکر
3. آیا بحث مخاطب قرآن کاربرد قرآن را تقلیل نمیدهد؟
4. دستورات عبادی و نسبت آنها با مخاطب مستقیم و غیر مستقیم
5. استفاده از روایاتِ شأن نزول
این گفتگو در قالب دو فایل تصویری و یک فایل صوتی برای علاقهمندان تنطیم شده است.
@srooshevahy
آقای شاهرخ مولایی، از دوستان گرامی اهل سنت تربت جام، دانشآموختهٔ علوم دینی و کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، مدرس، حافظ و قاری قرآن است. او در کانال تلگرامی سروش وحی اندیشهها و یافتههای خود را همرسان میکند.
از فرصتی که فراهم کردند و از پرسشهای تاملبرانگیز ایشان در این گفتگو سپاسگزارم.
فایلهای تصویری و فایل صوتی این گفتگو را از کانال ایشان همرسان میکنم. 👇
از کانال تلگرامی بسیار جالب و پربار (سه سبد) خانم دکتر سیده سارا کشفی 👆
Читать полностью…دین و فرهنگ
(برگرفته از گفتار روزهداری پای سفرۀ هفتسین، با کمی ویراستاری)
🍃 دین در بستر فرهنگِ جامعه مینشیند و قرار میگیرد. هیچ دینی در خلاء فرهنگی یا بیاعتنا به فرهنگ در جامعهای مستقر نمیشود. قرآن را بخوانیم میبینیم که دین اسلام بر مبنای فرهنگ عربیِ زمان و مکان وحی آمده است. نمادهایش، بر مبنای همان فرهنگ است و رنگ فرهنگ عرب را دارد. ...
🍃 وقتی این دین از آن جامعهای که برای آن آمد به جوامع دیگر توسعه مییابد تکلیف چیست؟ ... میبینیم که وقتی دین وارد جامعه و فرهنگ جدید میشود ناچار تا حدی رنگ فرهنگِ آن جامعۀ جدید را نیز به خود میگیرد. یعنی دین اسلامی که در جامعۀ عرب بر مبنای فرهنگ عرب آمده بود حالا که میآید به جامعۀ ایرانی در عین حال که فرهنگ عرب خودش را دارد رنگ ایرانی هم به خود میگیرد. ... ما در دینورزی فرهنگ خودمان را نمیتوانیم ندید بگیریم چون فرهنگ قابل حذف شدن نیست. این به خصوص دربارۀ فرهنگ ایرانی بسیار صادق است، فرهنگی که در خود اِعجابی دارد که در طول تاریخ هر قومی که تلاش کرد آن را از اساس تغییر دهد تحت تاثیر آن قرار گرفت و خودش عوض شد. همین بحث «روز طبیعت»، چقدر تلاش شد تا این نام جا بیفتد، اما نام «سیزده بِدَر» هنوز بر زبانهاست.
🍃 شرایط اجتماعی و تاریخی ممکن است نتایج متفاوتی را رقم بزنند، اما اگر بین فرهنگ و دین جنگی دربگیرد، معمولا آن که شکست خواهد خورد دین است چون فرهنگ در رگ و خون تکتک افراد جامعه جاری است. راه چارهای برای دینورزی نیست مگر آنکه نخست دین بر مبنای جامعۀ اولیهای که از آن سربرآورده ماهیتی قابل قبول پیدا کند و تاسیس شود، و سپس هنگامی که به جامعۀ جدیدی توسعه پیدا میکند با فرهنگ آن جامعۀ جدید نیز مدارا کند و از آن تاثیر بگیرد. ما اصلا نیاز نداریم برای اینکه نمادهای فرهنگ ایرانی خود را نگهداریم توجیهِ دورندینی داشته باشیم. دین اما باید با نشان دادن قابلیت سازگاری با مبانی فرهنگیِ یک جامعه، تناسب خود را برای آن جامعه توجیه کند و از این راه خود بخشی از فرهنگ جامعه شود.
🍂 این را نیز مایلم در اینجا اضافه کنم که قطعا فرهنگ نیز تحت تاثیر دین دچار تغییر میشود و این ارتباط دوسویه منجر به دینی به رنگ فرهنگِ جامعه و فرهنگی تحتتاثیر دین خواهد شد و در بهترین صورت این دو یکی میشوند. با این حال آنگونه که میبینم این ارتباطِ دوسویه برای دین و فرهنگ هموزن و همسنخ نیست. دین بالذات نیازمند فرهنگ است، ماهیت آن و تأسیس و بقای آن وابسته به فرهنگِ جامعه و سازگاری و مدارا با آن است، در برابر، فرهنگ اگرچه از دین تاثیر میپذیرد اما این تاثیرپذیرفتن از سرِ ناچاری و برای بقا نیست، بلکه ناشی از نهاد پویای فرهنگ است.
@farhadshafti
تعبد و عقلانیت
🍃 آیا تعبد و عقلانیت با یکدیگر در تضادّاند؟
پاسخ به این پرسش در گروی توصیفمان از «تعبد» است.
این بریدهای است از گفتگویی میان جمعی از دوستان، آنجا که در پاسخ به پرسشی سعی کردم فهم خود را از مفهوم تعبد در قرآن توضیح دهم.
❗️در دقیقۀ ۱:۳۶، اشاره به آیۀ سورۀ فرقان، به اشتباه گفتم «مَرَحا». کلمۀ مورد نظر «هَوْنا» است.
@farhadshafti
👆دوست عزیز و پژوهشگر محترم، آقای عباسعلی منصوری پرسشهای تأمل برانگیزی را دربارهٔ شب قدر مطرح کردند که میتوانند برای تفکر دربارهٔ مفهوم شب قدر به کارآیند.
از قضا در بحثِ شب ۲۳ ماه رمضان، ۳ فروردین (از قدرجویی تا قدرسازی) به پرسشهایی از همین دست اشاره و سعی خواهم کرد تا پایان بحث با ارائهٔ خوانش متفاوتی از شب قدر پاسخهایی پیشنهاد دهم.
@farhadshafti
روزهداری پای سفرۀ هفتسین
(اول فروردین ۱۴۰۴، خانۀ فرهنگی غدیر)
🍃 در این نشست با بهرهگیری از اشعار و حکایات متون کهن و نیز هماندیشی دوستان شرکتکننده، در چهار موضوع متفاوت اما مربوط به این ایام با یکدیگر صحبت کردیم:
▫️غم و شادی در دین
▫️دین و فرهنگ
▫️دینورزی
▫️«آنی» داشتن
@farhadshafti
🍃بداههای با تنبور
برای شما که سرمستِ نجوای بهارید
برای شما که تشنهٔ بارانِ طراوتید
شما که بهار را قدر مینهید و قدر را بهاری میکنید
شما که غنچهٔ گل را به حریم دل پیوند میزنید
و مدهوش نوای هماهنگ آفاق و انفسید
نوروزتان مبارک 🍃
#موسیقی
@farhadshafti
«خداوند میگوید <کلمات فارسی> ...»
«آن چیزی که خداوند برای جامعه مشخص کرده است را بهترین چیز میدانم»
🍃 به نظرم این گونه جملات میتوانند از خطرناکترین و غیرقابل دفاعترین جملات باشند.
نهایت سخنی که یک مسلمان باورمند به قرآن میتواند بگوید (با اغماض از دیدگاههای گوناگون دربارۀ ماهیت وحی) از این دست است:
«خداوند میگوید: <اصل آیۀ قرآن>»، «در قرآن آمده است ...»، ...
اما به محض اینکه آیۀ قرآن را ترجمه کنیم، توضیح دهیم، تفسیر کنیم، معنی ظاهری یا باطنی برای آن شرح دهیم، دلالتش را بگوییم، دیگر نمیتوانیم و نباید بگوییم «خداوند میگوید، دستور خدا این است، خداوند برای جامعه این را مشخص کرده، ... »، مگر اینکه عبارتِ «در فهمِ من» برای اختصار حذف شده باشد، و چنین تواضعِ بهجا و بایستهای در کلام گوینده یا نویسنده و انتظار او از واکنش مخاطب آشکار باشد.
@farhadshafti
خداوند عدل یا خداوند رحمت؟
داود رهبر، اسلامشناس پاکستانی در کتابِ «خداوندِ عدل، پژوهشی در باب اصول اخلاقی قرآن» معتقد است خداوندِ قرآن، خداوندِ عادل است و رحمتِ او عام و فراگیر نیست(معرفی کتاب توسط آقای مجید سلیمانی اینجا)
دوست اندیشمندم آقای فرهاد شفتی در نقد و ارزیابی این باور که «خدای قرآن، خدای عدل است نه رحمت فراگیر» پاسخی داده است که به اجازه ایشان به اشتراک میگذارم:
👆 چرا مسلمانم، ضروری اسلام را چه میدانم
🍃 این مقاله که حدود سه سال پیش در دینآنلاین و صدانت منتشر شد به بحث فرستهٔ بالا مرتبط است و بخشهایی از آن میتواند تفصیلی باشد بر سخن کوتاهی که آنجا گفتم، از جمله:
«در موضوع ایمان به کتاب، تلقّی از کتاب با برداشتهای متفاوت از ماهیتِ وحی متغیر است، در این دامنهی گسترده برخی وحی را تجربهی یکسویهی از بالا به پایین و برخی آن را تجربهی یکسویهی از پایین به بالا تلقّی میکنند. برخی نیز آن را حاصل تجربهای دوسویه یا تجربهای که در حین آن فرستنده و گیرنده یکی شدهاند میدانند.»
اکنون که این متن را دوباره میخوانم میبینم که میشد آن را روانتر و گویاتر بنویسم و از پیچیدگی لفظی برخی جملات بکاهم. امیدوارم در فرصتی امکان گفتگویی با دوستان در این موضوع فراهم شود.
فایل پیدیاف پیوست است.
@farhadshafti
تنبور نوازی در همراهی با همسرم برای خوانش غزلی از سعدی 👇
/channel/azin_haghighi/249
طریق رندی و عشق
🍃 در نشست سوم هماندیشی با حسن بصری همراه شدیم و از منظر او به دلی فارغ از نفاق نگریستیم. از نفاق با دیگران و نفاق با خود یاد کردیم و دومی را پنهانتر از اولی یافتیم. بحث را به مفهوم قلب سلیم پیوند زدیم و از آزادگی و محاسبۀ احوال خویش برای پرهیز از نفاق گفتیم. در این مسیر از آیات قرآن و ادبیات کهن و معاصر مدد گرفتیم.
اگر مجالی باشد، نشست چهارم، ذکر مالک دینار، در آخرین چهارشنبۀ ماه اردیبهشت خواهد بود.
@farhadshafti
👆https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)
این فایل صوتی گفتگویی است با آقای دکتر فرهاد شفتی (دکترای مطالعات اسلامی) دربارۀ گفتار اخیر او در انجمن مباحثات قرآنی، با عنوان «خدایا با من بودی؟ مخاطب قرآن کیست؟»
در این گفتگو پنج مبحث اصلی به صورت پرسش و پاسخ مطرح شدهاند:
1. بحث مخاطب مستقیم و توجه به دیالوگ (و نه مونولوگ) بودن قرآن
2. دوگانۀ تدبر و تذکر
3. آیا بحث مخاطب قرآن کاربرد قرآن را تقلیل نمیدهد؟
4. دستورات عبادی و نسبت آنها با مخاطب مستقیم و غیر مستقیم
5. استفاده از روایاتِ شأن نزول
این گفتگو در قالب دو فایل تصویری و یک فایل صوتی برای علاقهمندان تنطیم شده است.
@srooshevahy
این قسمت اول فایل تصویری گفتگویی است با آقای دکتر فرهاد شفتی (دکترای مطالعات اسلامی) دربارۀ گفتار اخیر او در انجمن مباحثات قرآنی، با عنوان «خدایا با من بودی؟ مخاطب قرآن کیست؟»
در این گفتگو پنج مبحث اصلی به صورت پرسش و پاسخ مطرح شدهاند:
1. بحث مخاطب مستقیم و توجه به دیالوگ (و نه مونولوگ) بودن قرآن
2. دوگانۀ تدبر و تذکر
3. آیا بحث مخاطب قرآن کاربرد قرآن را تقلیل نمیدهد؟
4. دستورات عبادی و نسبت آنها با مخاطب مستقیم و غیر مستقیم
5. استفاده از روایاتِ شأن نزول
این گفتگو در قالب دو فایل تصویری و یک فایل صوتی برای علاقهمندان تنطیم شده است.
@srooshevahy
🍂 گاهی صادقانه و بیتعارف و فارغ از اظهار فروتنیهای حالبههمزن احساس میکنم که «هیچ پُخی» نیستم ...
و چه احساس قشنگی ...
@farhadshafti
در این پست میخواهم هیلدگارد بینگنی (Hildegrad of Bingen) را بهاجمال معرفی کنم.
اهمیت این عارفۀ آلمانی در آن است که ازمنظر محتوای مکاشفۀ رسولی (وحی) و ساختارِ آن، قابل مقایسۀ جدی با عرفایی همچون ابوالحسن دیلمی (در، ۳۳۹)، روزبهان بقلی و ابن عربی است. این اشخاص هم از رؤیت امرقدسی سخن گفتهاند، هم از نوعی مأموریت برای ابلاغ آن مشاهدات. همچنین، مکاشفاتی از این دست، میتواند به فهم بهتر تجربۀ دینی بهطورکلی و تجربۀ عرفانی بهطورخاص در فلسفۀ دین و معرفتشناسیِ آن کمک کند. نکتۀ دیگر اینکه مکاشفات هیلدگارد و امثال او که اغلب برخاسته از زنان جامعۀ دینی بودند، تأثیر قابلتوجهی در روند اصلاحات دینیِ مسیحیت داشته و این خود میتواند آغازگاهِ فهمِ دوبارۀ وحی بهمثابۀ تجربۀ دینی از سویی، و هم ابزاری درجهت اصلاح جامعه باشد.
بعدازاین مقدمه؛ هیلدگارد بینگنی در سال 1098 در منطقهای به نام بینگن در حاشیۀ رود راین و در خانوادهای ثروتمند، اصیل، شریعتگرا و کشیشزاده که اهل رهبانیت بندیکتی بودند، بهدنیا آمد و 81 سال بعد در 1179 درگذشت (برابر با اواخر سدهی پنجم و بیشترِ سدهی ششم هجری). زندگیِ او از کودکی غرق عوالم رؤیا و مکاشفه بود. ازاینرو، برخی معتقدند که خانوادۀ او برای در امان ماندن آخرین دخترشان از عکسالعمل تند کلیسا نسبت به چنین زنانی که آنها را اهل سحر و جاده میانگاشتند، او را به دیر دیزیبادِنبِرگ سپردند.
آنچه هیلدگارد در این دیر آموخت عبارت بود از قواعد سنت بِنِدیکتی، خواندن وُلگات (کتاب مقدس به زبان لاتین)، خصوصاً مزامیر و فعالیت در باغ گیاهان دارویی. برهمیناساس، در 43 سالگی، در مکاشفهای که بهشکل آتش سوزان بر او آشکار شد، چنین پیامی را دریافت کرد:
«بخوان! و بنویس! آنچه میبینی و میشنوی! ... تو! که پیشازاین درسناخوانده بودی...»
Scivias, Hildegard of Bingen, translated by Mother Columba Hart & Jane Bishop, New York: Paulist Press.
ادامه را در پستهای بعد خواهم نوشت که خسته نشوید:)
#هیلدگارد_بینگنی #Hildegard_of_Bingen #مکاشفه #تجربه_دینی #تجربه_عرفانی #وحی
@SaraKashfii
مستند هنرمند بودن در ایران
🍃 در این ایام تعطیل اگر فرصتی برای نشستن و تماشا بود، و اگر هنوز ندیدهاید، مستند «هنرمند بودن در ایران» را توصیه میکنم. مستندی در شش قسمت، دربارهٔ زندگی هنری نصرت کریمی (وفات ۱۳۹۸)، هنرمند برجسته و دوستداشتنی، با روایت خودش، و با همت فرزندش بابک کریمی، دامادش مهرداد اسکوئی، و روحالله انصاری، که ساختن آن ۱۹ سال طول کشید.
این مستند را از چند جهت دوست داشتم:
▫️بسیار جذاب و خوشساخت است.
▫️روایتگری نصرت کریمی و زبان بدن او بسیار شیرین است.
▫️مستند تنها روایت زندگی این هنرمند بینظیر نیست، شرحی است مصور از رشد و توسعهٔ هنر سینما، تئاتر، چهرهپردازی، انیمیشن و عروسکسازی در ایران.
▫️توجه نصرت کریمی به بایگانی و دستهبندی عکسها و نمادهای زندگی هنری و خانوادگیش ستودنی است، و همین مستند را به معنای کلمه «مستند» کرده است.
▫️و اما برای من جذابترین جنبهٔ این مستند خود نصرت کریمی است، سادگی و بیپیرایگی او، رندی و طنز او، جدیت او در فرصتسازی برای استعداد هنری سرشارش، از پا ننشستن، و توان مثالزدنی او برای شاد زیستن و قدر ذرهذرهٔ زندگی را دانستن.
▫️ آخرین جملهٔ نصرت کریمی در این مستند که به نظرم چکیدهٔ حال خوب او بود (قسمت ششم، پس از تیتراژ پایانی): «یه جوک بگم؟».
شش قسمت این مستند رایگان از یوتیوب، در اینجا، قابل دسترسی است.
@farhadshafti
از قدرجویی تا قدرسازی
در این بحث سه روایت از مفهوم شب قدر را ارائه کردم:
▫️روایت اول: روایت مشهور، که آن را قدرجویی نامیدم و برخی مشکلات آن را برشمردم
▫️روایت دوم: روایت نقل شده از مرحوم صالحی نجف آبادی که کم و بیش از بعضی دیگر علما هم نقل شده است
▫️روایت سوم: روایتی که بر مبنای روایت دوم و با افزودهای پیشنهاد کردم و آن را قدرسازی نامیدم
در پایان توضیح دادم چگونه روایت سوم و اول در عمل قابل جمعاند.
#شب_قدر
@farhadshafti
🍃شب قدر ،پرسش های دشوار و لزوم نگاه کارکردگرایانه
👌در مورد شب قدر پرسش ها دشوار و مهمی قابل طرح است که نمی توان جواب اقناع کننده و یقین بخشی به آنها داد.
لذا اگر شب قدر را از منظر این پرسش ها و با رویکردی حقیقت جویانه بنگریم، این شب ها نه تنها تبدیل به فرصت نخواهند شد بلکه تبدیل به یک دشواره دینی خواهند شد.
👌چه کسی می تواند جوابی قانع کننده و یقینی به پرسش های زیر بدهد:
- آیا شب قدر واقعه ای بوده که در یک سال خاص برای حضرت رسول اتفاق افتاده است یا استمرار دارد و همچنان تکرار می شود؟
- آیا شب قدر پدیده ای مختص به حضرت رسول بوده یا عمومیت و فراگیری دارد؟
- اگر شب قدر امری تکوینی و وجودی و مستمر است، وقتی بین کشورهای مسلمان و افق های جغرافیایی در مورد اول رمضان اختلاف هست،شب قدر کدام شب است؟
- تقدیر امور یک سال بندگان در شب قدر به چه معناست؟ آیا تقدیر یک ساله رقم می خورد و خدا از تقدیر سال بعدی بنده بی اطلاع است یا فعلا آن را معلق گذاشته است؟
- اگر شب قدر،شب تقدیر است با این وصف مختص مسلمانان نیست،در این صورت بی اطلاعی دیگران از این شب آیا سبب محروم شدن آنها از برکات این شب میشود؟
- اساسا اینکه شخص سیره و سبک زندگی خاصی داشته باشد،آنگاه در یک شب به دعا بنشیند و سیرهی دیگری برگزیند و بعد پاداش بگیرد،نگاه اعتباری و ساده اندیشانه به مقوله های دینی و معنوی نیست؟
و.......
👌با وجود چنین پرسشهای دشوار و بدون پاسخی، بشخصه نگاه تاریخی و ظاهری به شب قدر را درست نمی دانم و معتقدم اگر شب قدر استمرار داسته باشد و مختص به شخص حضرت رسول نباشد،باید نگاهی باطنی و تأویلی به آن داشت.
با این وصف معتقدم که انسانی که هوش معنوی و فراست دینی دارد، نگاهی کارکردگرایانه به شب قدر خواهد داشت. یعنی آن را فرصت و بهانه خوبی برای نیایش،تامل و محاسبه می بیند.حتی به آن شوق خواهد داشت،چون تکرار یک تجربه معنوی خاصی از گفتگو و خلوت کردن با خداست.
👌اما نکته مهم در اینجا این است که اقتضای این نوع نگاه به قدر،فاصله گرفتن از نگاه مفاتیح الجنانی به شب قدر و اعمال آن خواهد بود. لازمه این نگاه، به دست گرفتن برنامه توسط خود شخص خواهد بود( هر چند می تواند از ادعیه و اعمال وارده شده در باب شب قدر هم بهره بگیرد. اما با منظر و زاویه دید و غایتی متفاوت)
با این نگاه ، ارجح شب زندهداری به صورت فردی و در تنهایی است مگر اینکه واقعا ( نه برای جمع کردن ثواب) برای شخصی شب زنده داری در جمع ارجح باشد.
با این نگاه، بهتر آن است که بخشی( در حد توان و همراه با جد و تلاش ) از تمام شب های دهه سوم احیا شود تا سه شب به صورت تمام اما با نوعی جبر و نگاهی اعتباری
✍ عباسعلی منصوری
/channel/spirituality_philosophy
نشست اول فروردین (روزهداری پای سفرۀ هفتسین) بناست که صحبتی باشد متنوعتر و روانتر از معمول، به دور از مباحث فنّی و به تناسب بهرهمند از اشعار و حکایات از متون کهن و نیز هماندیشی دوستان شرکتکننده، تا هم با شب بیست و یکم ماه رمضان پیوند خورد و هم مناسب اولین روز بهار باشد.
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)
👆 گردنههای نظری در معرفتشناسی اخلاق در قرآن (سلسله نشستهای علمی درآمدی به اخلاق قرآنی - مدرسۀ اخلاقپژوهی روشمند) این گفتار بازسازی و بهسازی بحثی است که پیش از این در نشستهای هماندیشی مطرح کرده بودم.
#اخلاق
@farhadshafti