اندیشهها، یافتهها و دغدغههایم را در باب دین، اخلاق و معنویت مطرح میکنم. گاهی نیز با نواختن سازی، تنوعطلبی خواهم کرد. از نقد، نظر و پرسشهای شما بهره میبرم: farhad.s.telegram@gmail.com دربارهی من: https://t.me/farhadshafti/13
دربارهٔ چه صحبت کنم؟ (فایل تصویری)
در نشست دینآنلاین با عنوان «دربارهٔ چه صحبت کنم؟»، به چهار موضوع متفاوت که در نظر داشتم مطرح کنم اشاره کردم، و با نگاهی نقادانه توضیح دادم که چرا از طرح هر یک از آنها صرف نظر کردم. در پایان رشتۀ کلام را به تنبور سپردم (چون صدای تنبور در ضبط مناسب نبود، پس از برنامۀ زنده بار دیگر آن را نواختم و در تدوین جایگزین کردم).
این فایل به زودی از طریق اینستاگرام دینآنلاین نیز قابل دسترسی است.
فایل صوتی در فرستۀ بعدی 👇
#موسیقی
@farhadshafti
حشرهٔ یکروزه و گمانههای آخرالزمانی
🍃 خواندهام حشراتی هستند که عمری بسیار کوتاه دارند. مثلا حشرهای است با نام علمی Ephemeroptera و نوع خاصی از آن تنها یک روز یا کمتر عمر میکند. بنا بر جستجویی که کردم در فارسی به این نوع، «حشرهٔ یکروزه» میگویند (عنوانی نه چندان نوآورانه اما رسا!). تصور کنیم که این حشرهٔ یکروزه از عقل انسانی بهره برده بود و نیز اخباری از چگونگی پایان جهان در دست داشت. احتمالا وقایع همان یکروزه عمرش را بر این اخبار تطبیق میداد و پایان جهان را نزدیک میدانست. اگر بارانی پرهای نازک او را میآزرد و یا آتشی شاخ برگی را که بر آن آرمیده بود میسوزاند او آنها را از علائم آخر زمان میپنداشت، غافل از اینکه برکهای که در آن زندگی میکند قرنهاست که بارانی از ایندست بلکه شدیدتر، و آتشی اینگونه بلکه شعلهورتر دیده است و زندگی ادامه داشته و قریب به یقین روزها و سالها و قرنها بلکه هزاران سال پس از او نیز ادامه خواهد داشت.
🍃 از کجا میدانم که اگر حشرهٔ یکروزه عقل آدمی داشت به چنین سادهاندیشیها دچار میشد؟ چون همین رویکرد را ما آدمیان داریم. وقایع و حوادثی که در این روزگار میبینیم بیگمان بسیار پراهمیتاند. کشته شدن مظلومانهٔ هر فردی مصیبتبار است چه رسد به کشتار انبوه و پیوستهٔ انسانهای بیدفاع. با این حال اگر کمی مطالعه کنیم و بیندیشیم خواهیم دید که آنچه شاهد آنیم یا مشابه آن بارها در تاریخ اتفاق افتاده است و حتی بسیار شدیدتر. مردمان آن روزگاران نیز به فراخور اخبار آخرالزمانیِ دین و مذهب خود، ترکیب حکومت دینی زمان (یا نبود آن) و حوادث ایام را نشانۀ ظهور منجی یا پایان جهان میدانستند. تصور کنیم کسی که ظلم و کشتار و نابسامانیهای امروز او را وا میدارد که تصور کند قیام منجی یا پایان جهان نزدیک است، اگر مثلا در زمان حملۀ مغول یا جنگ جهانی دوم زندگی میکرد چه میگفت!
🍃 انتظارِ یک نجاتبخش میتواند انتظار سازنده و پویایی باشد، اما گمانهزنیها برای تطبیق اخبار (که نوعا از نظر مصداقیابی بسیار مبهماند) و پیشبینی ظهور از یک سو باورها را خدشهدار میکند و از سویی دیگر تعقل و مصلحت و اخلاق را فدای نتیجهگیریها و تصمیمهای نابخردانه میکند. معمولا هم آنها که چنین گمانهزنیهایی میکنند عمرشان کفاف نمیدهد که به نسل پس از خود پاسخگو باشند. جملهای میگویند، مخاطب را به گریه میاندازند، و به رحمت الهی میروند، و پیشگوییشان یا فراموش میشود و یا توسط مریدان توجیه میشود.
🍃 عمر انسان بسیار کوتاه است و اگر با عمر جهان مقایسهاش کنیم ما نیز در گروه حشرات یکروزه قرار خواهیم گرفت. با این حال ما انسانها اگرچه معصومیت یک حشره را نداریم (و این خود بخشی از مشکل است) اما امتیاز تعقل داریم و راهی را میشناسیم که میتواند عمر ما را به درازای عمر تاریخ کند تا نگاهمان به روزگاری که در آن هستیم محدود به مقطع کوتاهی از عمرمان نشود و به جای دیدی حشرهوار به این روزگار، دیدی به گسترۀ تاریخ داشته باشیم. آن راهی که میتواند ما را از نگاه حشرهوار نجات دهد مطالعۀ تاریخ است و عبرتگیری از این مطالعه.
🍂 به عنوان نمونه و برای شروع نگاهی کنیم به مقالۀ «زمینهسازیِ ظهور امام زمان(عج) در تاریخ و پیامدهایِ آن» از محمدتقی سهرابی. نویسنده در این مقالۀ خواندنی نشان میدهد که مسلمانان و به خصوص شیعیان در مقاطع متفاوت تاریخی از آغاز اسلام تا دوران معاصر سوانح ایّام را نشانۀ ظهور عنقریب امام زمان یا پایان دنیا میدانستند و در انتها برخی پیآمدهای پندارِ نزدیک بودنِ ظهور را توضیح میدهد.
پانوشت: برخورد آخرالزمانی با وقایع منحصر به برخی مسلمانان نیست، در میان یهودیان و مسیحیان نیز بسیارند آنها که چنین رویکردی را جایگزین تعقل میکنند.
@farhadshafti
ای هموطن (در داخل کشور)
🍃 در این روزها هر پیامی را که میفرستم چندین بار تعداد بازدیدکننده را نگاه میکنم، نه برای اینکه ببینم چند بار پیام دیده شده، بلکه تا از تعداد بازدیدکننده بدانم اگر راه ارتباط با تو باز شده است.
سعدی میگوید «چو عضوی به درد آورد روزگار ...»، اما تو «دگر عضو» نیستی، تو منی، مایی، و من و ما توییم و شماییم. این شعر سعدی بیانگر ماجرای ما نیست.
🍃 پس از شعری دیگر از او مدد میگیرم که بگویم: «تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی».
منتظرت می مانم، و همچنان کلمات را مشتاقانه به پرواز در میآورم تا به تو رسند.
🌿 پاینده ایران و ایرانیان
@farhadshafti
این روزها
که درد مدام بر لحظهها نازل میشود
این روزها
که درد دوری
تا تمام مویرگهای حیاتت سرمستانه و مشتاق و باشتاب میدود
و زخم همیشه باز غربت
به هیچ مرهمی پاسخگو نیست
این روزها
که گنجشکها مثل همیشه صبح وغروب میخوانند و ظهرها غایباند
و گربهها مثل همیشه تمام روز از پشت شیشههای کنجکاوی خود به گنجشکها نگاه میکنند
این روزها که پنجره دست ابر و آفتاب بازیگوش خرداد را گرفته و به اتاق آورده است
این روزها
این روزها
که تو باید لبخند بیحوصلهات را برداری و به صورت اندوهگینت سنجاق کنی
و چشمان نگرانت را
که در امواج اشکها پنهاناند
و در حلقهای از سیاهی غم نشستهاند
به سایههای به رنگ نور آغشته کنی
تا شاید این سایهها تاریکی و گرفتگی چشمانت را اندکی بپوشانند
و آنگاه که قلبت مثل یک کاغذ پاره مچاله است از هزاران درد
و صد هزاران نگرانی
باید که به آسمان دوری سلامی دوباره کنی
و به آسمانی بیندیشی که که دودها در آن وحشیانه میقصند
و به زمینی فکر کنی که در ویرانی خود نشسته است
و به خانههایی که در تنهایی خود برای صاحبانشان دلتنگاند
و به اتاقی که عروسکهایش مرتب نشستهاند تا دخترک دوباره بیاید و برایشان عروسی بگیرد
و مدام به صفحهای خیره باشی تا چند کلمه
نه حتی تنها شاید یک سلام از مادرت در آن نوشته شود
تو محکومی
و تفاوت نمیکند که آفتاب اینجا امروز از کدامین سو برآمده باشد
تو هر روز و همیشه محکومی
آن پرنده که آشیانش پرپر شد
و آن درختی که زمینش سوخت
هر روز با خود زمزمه میکند که من دوستت دارم ای آشیان پرپر
و من عاشق تو ام ای زمین اگر چه تو را سوزانده باشند
و همچنانکه در برابر آینه ایستادهای فروغ با صدای ظریفش در سرت مدام میخواند که
«همه هستی من آیه تاریکیست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد»
و اینبار گویی که مادرم وطن
اینبار ایران
این شعر را برای من میخواند
و من مخاطب ابدی شعرهای مادرم بودهام
او که همیشه ما را «به درخت و آب و آتش پیوند داده است»
هم او ما را در تاریکترین شب هستیمان «تکرارکنان به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد».
و اوست که میخواند «سبز خواهم شد
میدانم
میدانم
میدانم».
@azin_haghighi
33 MB
نشست هماندیشی و همدلی در ایام جنگ (خانۀ فرهنگی غدیر)
🍃 به هر شکل که بود موفق شدیم این نشست را برگزار کنیم. دربارۀ موضوعات متنوع مربوط به این ایام صحبت کردیم، از حسّ وطندوستی، تا وظیفۀ ما در این شرایط و اینکه با تفاوت نظرها چگونه روبرو شویم، یکی از دوستان نکات خوبی دربارۀ جنبههای مختلف کمک به دیگران در این ایام گفت، از دشواری روانی خارج وطن بودن در این شرایط گفتیم و از خوبیهای مردم در یاری یکدیگر. نشست را با بداههای تنبوری به پایان بردیم.
#موسیقی
@farhadshafti
عنوان نشست پنجم: همدلی در ایام جنگ
در نشست چهارشنبۀ این هفته تذکرةالاولیاء را میبندیم و بیش از هماندیشی همدلی خواهیم کرد. با یکدیگر از شرایط جنگی میگوییم، از خاطرهها و مشاهدات یکدیگر با خبر میشویم و با کمک هم سعی در دلگرم کردن یکدیگر و بحث در آداب وطندوستی خواهیم کرد. شاید در پایان تذکرةالاولیاء را باز کنیم و از شیخ عطار نیز مددی بگیریم.
https://www.change.org/p/urgent-appeal-protect-peace-stop-israel-s-war-on-iran-immediately
لطفا اگر موافقید امضاء و همرسان کنید.
فکر کردم موقتا در این ایام نظرات را باز کنم شاید که کمکی به همدلی در این اوضاع کند. اگر دیدم باعث پریشانی است میبندمش.
Читать полностью…مام وطن
نه قصد یا توان تعیین تکلیف دارم، نه کسی را قضاوت میکنم، و نه توهم اندرز دادن دارم. تنها از خود میگویم و احساس خود:
🍃 برای من، وطن «مام» است، مادر است. اصلا ربطی ندارد که در کنار او چه ماجراهایی داشتهای. حتی اگر ناگوارترین ایام را در کنار او تجربه کرده باشی، او مادر است، خط قرمز است، هر که به او دستدرازی کند او دشمن است، اما و اگر هم ندارد و توجیهپذیر و بهانه بردار نیست.
اگر تهاجم بیگانه به دست هموطن خراشی اندازد خونم به جوش میآید. اگر بر فرش خانهای در وطن خاک و شیشه بپاشد آشفته میشوم. سلحشورانی را که از مام وطن دفاع جانانه میکنند میستایم.
نمیپذیرم که راه بهتر شدن مادر وطن، تعرض به اوست، چنین سخنی را سخیف میدانم و برنمیتابم.
🍂 در آغاز این واقعه، از اخوان ثالث شعری خواندم. باز هم از او مدد میگیرم تا به آن که در وطنسوزی، امید بهروزی دارد بگویم که:
«چه میگویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟!
فریبت میدهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست»
@farhadshafti
👆نوشتار بالا نقدی است بر نقد من به سخنی از استاد ملکیان درباب دینداری گزینشی، به قلم پژوهشگر گرامی اشکان مهرروشن، که برای بهره بردن از بینشها و استدلالات متفاوت در این موضوع و با سپاس از توجه ایشان همرسان میکنم.
@farhadshafti
دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری؟
🍃 اگر بپذیریم که آنچه از آن به «خداوند» یاد میکنیم تنها تصویری است از آن حقیقت مطلق، آنگاه به این میرسیم که دوگانهی «خداباور-خداناباور» نیز بر مبنای همین تصویر است.
🍃 بر این اساس، دوگانهی «خدا(نا)باور» تبدیل به دامنهی «حقیقتباوری» خواهد شد. در این دامنه همگان به تصویری از حقیقت، به درجهای، باور دارند. در عین حال باور هیچکس، نسبت به آن حقیقتِ مطلق، تمام (در تصویر) و کامل (در درجه) نیست.
🍃 بر مبنای همین دیدگاه است که به نظرم بسیاری از بحثهای میان "خداباوران" و "خداناباوران" به نزاع بین تعابیر میماند.
🍃 باز بر مبنای همین دیدگاه جای شگفتی یا انکار نخواهد بود اگر بینِ آثارِ عملیِ ایمان (مثلا توکل، رضا، آرامش، فراسونگری، مکارم اخلاقی، ...) و دوگانهی "خدا(نا)باوری" همیشه ارتباط مستقیمی نبینیم.
🍂 هر یک از اهل نظر را به زبانی دارد
چشم پر کار ترا هیچ فنی نیست که نیست
بلبل و طوطی و قمری همه نالان تواند
در دبستان تو شیرین سخنی نیست که نیست
همه نازک بدنان در خم آغوش تواند
سینهچاک تو گل و یاسمنی نیست که نیست
گر چه در بستهی شرم است کمانخانهی تو
از خَدَنگ تو مُشبّک بدنی نیست که نیست
(صائب)
@farhadshafti
پیوست 👇
صفیر کنگرۀ عرش
🍃 در نشست چهارم هماندیشی به دیدار مالک دینار رفتیم. از سبکباری گفتیم و بهرههای سبکباری. همچنین این بحث را کردیم که سبکباری گاه میتواند آفتزا باشد و به رفتارهای غیراخلاقی بینجامد.
از اینجا به مفهوم «پیوند با حقیقتی فراتر و بزرگتر» رسیدیم. با هماندیشی به دو بهرۀ چنین پیوندی برای سبکباری توجه کردیم:
▫️بهرۀ اول: اخلاقمدار کردن سبکباری
▫️بهرۀ دوم: افزودن به قدرت و غنای سبکباری
عنوان این نشست از این ابیات حافظ الهام گرفته است:
غلامِ همّتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلّق پذیرد آزادست
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
@farhadshafti
عنوان نشست چهارم: «صفیرِ کنگرۀ عرش»
در نشست چهارم هماندیشی در تذکرةالاولیاء، از مالک دینار یاد خواهیم کرد، بندهزادهای که از دو جهان آزاد بود. هم او که میگفت «تا خلق را بشناختم هیچ باک ندارم از آن کسی که مرا حمد گوید یا از آن که مرا ذمّ گوید.» به یاری عطار در احوال او سیری خواهیم کرد و به برکت آن از سبکباری سخن خواهیم گفت. از جذابیتهای سبکباری گذر کرده و در آفتهای آن نیز تامّلی میکنیم. با توجهی دوباره به احوالات مالک دینار در پیِ پشتوانهای برای سبکباری بیآفت و پرثمر خواهیم گشت. بحث را به زندگی امروز و روزگاری که در آنیم پیوند میزنیم و مانند همیشه با بحث و پرسش و پاسخ و تبادل نظر در موضوعِ نشست، هماندیشی خواهیم کرد.
دربارهٔ چه صحبت کنم؟ (فایل صوتی)
در نشست دینآنلاین با عنوان «دربارهٔ چه صحبت کنم؟»، به چهار موضوع متفاوت که در نظر داشتم مطرح کنم اشاره کردم، و با نگاهی نقادانه توضیح دادم که چرا از طرح هر یک از آنها صرف نظر کردم. در پایان رشتۀ کلام را به تنبور سپردم (چون صدای تنبور در ضبط مناسب نبود، پس از برنامۀ زنده بار دیگر آن را نواختم و در تدوین جایگزین کردم).
فایل تصویری در فرستۀ قبلی 👆
#موسیقی
@farhadshafti
✔️دینآنلاین برگزار میکند:
🔻 «دربارهٔ چه صحبت کنم؟»
با حضور فرهاد شفتی
به میزبانی نورا نوریصفت
سه شنبه سوم تیر ساعت ۲۱
از صفحه اینستاگرام دینآنلاین
https://www.instagram.com/dinonline
🆔 @dinonline
تاثیر قطع شدن اينترنت بر روان ما:
•Daroon•
@OfficialPersiaTwiter
🍃 دوست عزیزی، فرهیخته و اهل دل، از من خواست برداشتم را از آیهی "واستعینوا بالصبر والصلاة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین" (و از نماز و صبر یاری بجویید، و این سنگین است مگر برای فروتنان - بقره ۴۵) بیان کنم. به خصوص اینکه فروتنان در این آیه کیستند و چرا این امر برایشان سنگین نیست.
از او اجازه گرفتم که پاسخم را در اینجا نیز همرسان کنم.
@farhadshafti
https://www.change.org/p/don-t-drag-the-uk-into-israel-s-conflict-with-iran
به خصوص برای ساکنین ایرانی و غیر ایرانی بریتانیا.
8 MB
🍃 شعر بلند «آرش کمانگیر» از سیاوش کسرایی، همراه با تنبور. تقدیم به دوستان دیده و نادیده.
فکر کردم شاید در این ایام حالی را اندکی بهتر کند.
با پوزش از کاستیهای این کار.
#موسیقی
@farhadshafti
🔻اخلاقِ دادخواهی، مام وطن: خانهات آتش بگیرد چه میکنی؟
✍فرهاد شفتی
✔️انسان موجود پیچیدهای است، و این پیچیدگیِ او چندین برابر میشود هنگامی که احساس ظلم کند. در این ایام که این مرز و بوم مورد تهاجم بیرحمانه و وحشیانهٔ خارجی قرار گرفته است، آن هم توسط رژیم اسراییل، حکومت نسلکشی که تاکنون جان بیش از شصتهزار نفر بیگناه را در غزه گرفته است، بسیاری از ما به نحوی و به شکلی در مقام دادخواهی قرار گرفتهایم. بعضی سعی میکنند به مراجع بینالمللی یا محلیِ خارج از ایران نامه بنویسند، بعضی بیانیه میدهند، و در حداقلترین شکل ممکن بسیاری نیز پیام دادخواهی و دادرسی خود را به صورت درددلی یا اعتراضی در رسانههای اجتماعی همرسان میکنند.
این یادداشت کوتاه را در دو بخش مینویسم. نخست چند نکتهٔ کوتاه دربارهٔ اخلاق دادخواهی را به طور گذرا و «جنگی» با خوانندهٔ این متن در میان میگذارم. سپس متنی را که برای جمع کوچکی نوشته بودم که نه دادخواهی بلکه درددلی است، در اینجا نیز میگذارم شاید که بر دلی زخمهٔ خوشآیندی زند.
📎 پيوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/45222/
🆔 @dinonline
دوستان مقیم خارج کشور. این متنی است که تهیه کردم برای فرستادن به نمایندۀ پارلمان در بریتانیا. اگر مایل بودید میتوانید از این به عنوان متن پایه استفاده کنید و هر تغییری که صلاح دانستید اعمال کنید، به خصوص متناسب کشور محل اقامت درآورید، و بفرستید به مراجع مربوط.
@farhadshafti
🍃 پیامی که هماکنون دریافت کردم. خداوند همهٔ مادران و پدران و ایرانمان را حفظ کند.
@farhadshafti
🍃 خوانش گزیدهای از شعر بلندِ اخوان ثالث. وطن سلامت و آرام و بهروز باد.
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
#موسیقی
@farhadshafti
🍃 آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من جانشینی را در زمین میگمارم، گفتند: «آیا کسی را در زمین میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها ریزد، در حالی که ما تو را به پاکی ستایش میکنیم و (خود را) برای تو پاک میداریم؟». (پروردگارت) گفت: «همانا من چیزی میدانم که شما نمیدانید.» (بقره: ۳۰)
🍂 حکمت خداوند را بزرگ میدارم اما به گمانم این روزها فرشتگان بیشتر به یاد پرسش خویشاند تا پاسخ خداوند.
🍃 و اما برای ما انسانها، نشاید که ناممان آدمی باشد اگر از محنت دیگران بیغم باشیم.
@farhadshafti
👆👆دانلود فایل PDF👆👆
#ملکیان
❇️مدتی پیش، در کانال تلگرامی #یاسر_میردامادی، مختصری صوتی را شنیدم که اشاره به مخالفت ملکیان با دینداری گزینشی بود و در ادامه آن نگرشی در دفاع از نگرش گزینگشگر توسط #فرهاد_شفتی، قرآنپژوه خوش ذوق ایرانی آمده بود. از آنجایی که درحال نوشتن اثری بر معقولیت دینداری انتخابی در اثر مکتوب خود ناظر برنقد عملی ادیان هستم، لازم است که با برخی ملاحظات مرتبط با دینداری انتخابی نیز دست و پنجه نرم کرد. البته نویسنده در این بحث نه سر پیاز است نه ته پیاز – بیشتر خود را به این مباحثه پرت کرده است. در این مختصر، تلاش میکنم نقدی بر دیدگاه سنتی ارائه داده و نشان دهم که نقد محوری به دیدگاه سنتی، گریبان دیدگاه دینداری گزیشنی را نیز خواهد گرفت و آن را با چالش های بسیار جدی ای روبرو خواهد کرد که از احتمال صدق آن به طور چشمگیری میکاهد. در پایان، به واسطه یک دوراهی منتج شده از ملاحظات مطرح شده، برضد هر دو نگرش دینی و خداباوری ابراهیمی نتیجه گیری میکنم.
🌐لینک مطلب در وبگاه «اینجا»
🗂 فایل PDF متن به طور جدا در همین فرسته موجود است
متن فایل به واسطه کامنت ها و خوانش ها بروز میشود
#دین_داری_گزینشی
غذا کو؟ ساعت چند است؟
بچهها عصر که به خانه میرسند، گرسنهاند. یا باید چیزی ببرم که در حدفاصل مهد تا خانه، بخورند. یا باید بلافاصله بعد از آمدن به خانه چیزکی آماده کنم که رفع گرسنگی کنند. اگر فراموش کنم که خوراکیای برای راه ببرم، یا اگر فراهمشدن بیدرنگِ خوراکی پس از رسیدن، طول بکشد، آرام نمیگیرند. چنان بیقرار و پرسروصدا و هرولهکنان خواهند شد، چنان از گرسنگی رقصپا میکنند، که منگ میشوی و خون به مغز تو هم نمیرسد. آنقدر که گرسنگی به خودت هیچگاه چنین فشار نمیآورد. غذا و خوراکی که بهشان میرسد، چون آب سردی است بر آتش بیقراری. یکهو آرام میشوند و خون به مغزشان میرسد! به همین منطق ما دوبرابر آرام میشویم.
کسانی که کودک دارند، کسانی که تجربهٔ سروکلهزدن با بچه را ساعتها از سر گذراندهاند، میدانند بیقراریِ گرسنگی و تشنگی یعنی چه. بچه به معنای دقیق کلمه در هنگامهٔ گرسنگی، هیچ جمله و توصیهای را معادل خوراکی نمیداند و برایش هیچ توجیهی در نبود غذا پذیرفتنی نیست. او گرسنه است و تشنه. فقط و فقط هم با آب و غذا آرام میگیرد. بیهیچ صبری، بیهیچ قراری، بیهیچ متانتی.
بر این تأکید میکنم که داشتن فرزند یا تجربهٔ فرزنداری شرط فهم این موقعیت است. کسانی که کودک خردسال ندارند، تجربهٔ زیستهای از بیقراری بیدرمانِ کودک هم در هنگام گرسنگی ندارند و معنای عینیِ این واژههای ساده و سخت را نمیفهمند. در همین دقیقهای که من این کلمات بهنظر بدیهی را مینویسم، در باریکهٔ محصور غزه نزدیک به ۱۴ هزار کودک به روایت مستند منابع بینالمللی، احوالاتی چندبرابر شدیدتر از گرسنگیِ کودکان ما دارند.۱۴ هزار کودک در آستانهٔ جاندادناند. گلوله نه، خمپاره نه، بمب خوشهای نه، آنها سر جای خودشان؛ در اثر نبود غذا و آب.
در همین دقیقه و ثانیهای که تقویم میلادیاش ۲۱ می سال شرمگین ۲۰۲۵ را نشان میدهد، در همین دقیقه و ثانیهای که در صدسال گذشتهاش دو جنگ خونین جهانی رخ داده و انسان مثلاً از آنها درس گرفته است و حقوقبشر آفریده و قوانین بینالمللی تدوین کرده و نهادهای جهانی ساخته، هیچ عمل بازدارندهای رخ نمیدهد. تکرار کنیم، تا ساعاتی آینده در اثر نرسیدنِ همچنانِ غذا و آب، ۱۴ هزار کودک خواهند مرد. به همین سادگیِ متعفن. آشِ نکبتِ پاکساژی نژادی آنقدر شور شده، که زبان ترامپ هم حتی به حمایت اسرائیل و تهدید فلسطینیها نمیچرخد، که دولت انگلیس سفیر اسرائیل را فرامیخواند، که نخستوزیر ایتالیا در مجلس به جهت سکوتش در برابر فاجعهٔ غزه زیر رگبار حمله میرود، که اتحادیه اروپا تهدید به قطع روابط تجاری با اسرائیل میکند، که آلمان بر ضرورت پایان محاصره تأکید میکند، که برخی از ارتشیهای داخل اسرائیل دولت را به نسلکشی و کشتن از سر تفریح خردسالان محکوم میکنند.
به سر سخن برگردم. در هر بار کلافگی ویرانگرِ بچهها در اثر گرسنگیهای کوتاه و اتفاقی، به معادل گرسنگیِ کودکان در غزه فکر میکنم. اینکه پدر و مادرهای خسته و ویران و آواره، که خود غذایی برای رفع گرسنگی ندارند و حتی به خوردن لاکپشت از دریا رو آوردهاند، در این ساعتها و دقیقهها با بیتابیِ بچهها چه میکنند؟ ما از پس ده دقیقهٔ این وضعیت برنمیآییم. آنان چه میکنند؟ با مثل شمع آبشدن کودکان خردسالِ گرسنه چه میکنند؟ ساعتها و دقیقههای این درد بیدرمان را چگونه میگذرانند؟
بدیِ دوران همذاتپندار ما این است که ما نخستین نسلی از انسانها هستیم که آنلاین و بر صفحهٔ گوشیهای خود، تماشاگر نسلکشیِ تاریخیم؛ تماشاگرانی دستبسته و صرفاً متأسف. فاجعهٔ آشویتس که دستمایهٔ مظلومنمایی و مایهٔ بنیان کشور اسرائیل است، هیچگاه تماشاگرِ فراگیر معاصر به این اندازه نداشت. به همین نسبت، تاریخ هم بیرحمتر از داوری دربارهٔ هلوکاست، دربارهٔ سکوت و کمک وسیع دیگران به رخدادن این فاجعه، داوری خواهد کرد. از میان میلیاردها انسان تماشاگرِ زندهٔ نسلکشی و گرسنهکشیِ امروزه غزه، انگشتشمارند کسانی چون گرتا توتبرگ که دست به کاری بزنند. بقیه چون ما نگاه میکنند و فقط لحظهلحظههای زندگیِ روزمرهشان زهر میشود. شاید اگر اندک نشانی از حیات اخلاقی برای ما مانده باشد، همین زهرشدنِ شریفِ زندگی روزانه است. اما بدانیم که این زهر برای کودکان گرسنهٔ امروزِ غزه غذا نمیشود! غذا کو؟ ساعت چند است؟
#یادداشت
@Hamesh1
👆گزیدۀ متنِ تذکرة الاولیاء که در نشست چهارم خواهیم خواند.
▫️چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت، ساعت ۲۱:۰۰
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)
🍃 سنجۀ دینورزی آن است که در خلوت میکنیم. آنچه در جمع میکنیم یا ترجمانِ همان حالِ در خلوت است یا انکارِ آن. خلوت، آیینۀ صداقتِ ماست در دینورزی.
@farhadshafti