faghatsheroghazal | Неотсортированное

Telegram-канал faghatsheroghazal - ✏فقط شعر و غزل 📋

6853

زیباترین اشعار عاشقانه شاعران ایران را در این کانال بیابید... بیش از ۵ هزار نفر از هواداران غزل و شاعران مطرح کشور عضو این کانال هستند... #فقط_شعر_و_غزل faghatsheroghazal@ ارتباط با گردآورنده و مدیر کانال: @saeidrajabpour Admin:

Подписаться на канал

✏فقط شعر و غزل 📋

خدایی‌که برایم چشمهایش را مهیا کرد
شبیه حس باران‌سینه ام را غرق‌رویا کرد

دلم را در هوای‌ دلنواز و پاک احساسش
به رسم عشق‌ و‌ شیدایی‌ به‌ زیبایی‌ شکوفا‌ کرد

شرابم را مهیا کرد، از کندوی  ِ لب هایش
مرا مست‌ از‌ شراب ناب لبهایی فریبا‌ کرد

وّ شاید‌عشق این‌باشد‌ که‌ قربانی‌کنی خود را
برای اوکه‌ وصفش‌ را خدا‌ اینگونه‌ معنا کرد

دلش‌گنجینه‌ی مهرو طلای‌ناب احساسش
نگاهش را شبیه  ِ آبی  ِ آرام  ِ دریا کرد

خدا‌ من‌ را‌ پر‌ از عشق‌و شکوه شعر‌کرد‌ و‌بعد
نشست و‌شعرهایم‌را‌ صمیمانه‌تماشا کرد

هویدا کرد بر من شیوه‌های عشقبازی را
سپس نام‌ مرا‌ در‌ دفتر‌ عشاق‌ امضا‌ کرد...

#فرشته_تشکری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

شب رسید و سایه ی دیوار می ترساندم
این سیاهی های ناهنجار می ترساندم

دور خود میچرخم و در نقطه ای چون دایره
زخمهای پایه ی پرگار می ترساندم

چون کلاغی خیره سرهستم که ذهن کوچکم
از مترسک های شالی زار می ترساندم

ازتَرَک هایی که برسقف اطاقم مانده است
وحشت ویرانی و آوار می ترساندم

روی خود از من بگردان کار دستم میدهی
اشکهای آخرین دیدار می ترساندم

#جواد_شادفر
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

دل گلایه ندارد تنی که افسرده ست
سکوت، تلخ ترین حرف یک زمین خورده ست

نگاه میکنم‌ اما شبیه سابق نیست
چقدر آینه از دیدن من آزرده ست

به آسمان و زمین چنگ میزنم بی تو
شبیه کفتر جلدی که صاحبش مرده ست...

به پات مانده ام اما مترسکی شده ام
برای مزرعه ایی که همیشه پژمرده ست...

و خواستم بنویسم که بی تو دنیا ،آه
غم تو قافیه ها را ز خاطرم برده ست...

#سجاد_صفری_اعظم
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

می‌رسد روزی که روی عرش نقاشی کنیم
بر کفِ ویرانه‌های آرزو، کاشی کنیم

فرش در سامانه‌های عشق اندازیم تا-
ردّ ِ پای عاشقان را فاش فرّاشی کنیم

هم‌قدم با خیزش ِ خورشید و هم‌آوای صبح
کاستی‌ها را جهان‌بینانه کنکاشی کنیم

ریشه‌ی جنگ و جدل، هرگز نمی‌پوسد اگر-
در مدارِ کینه از پندار کلّاشی کنیم

نغمه‌ی اقبالِ ما هم کوکِ باداباد نیست
بی‌حساب از مخزنِ ارباب عیّاشی کنیم

انتظاری ناشی از وهم‌ست اگر بی‌بررسی-
خام پنداریم هر پندار وُ من‌باشی کنیم

هیچ دستی کف نخواهد زد برای ما که مفت-
آفتِ آشفتگی را از هوس ناشی کنیم

یا که در ابعادِ زایش‌گاهِ درک‌انگیزِ نور
زندگی در شب‌پرستی‌های خفّاشی کنیم

باید از آشوب‌های ناسپاسی بگذریم
آسمانِ خودستایی را فروپاشی کنیم

#محسن_آریاپاد
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

ای من از یادت فراموش، ای تو از من بی خبر!
کی تو در کوچه" تماشا"می شوی! من
"رهگذر"؟
 
کی دوباره پشت در ،خود را نشانم می دهی؟
کی دوباره می شوم با دیدن تو تازه تر؟
 
دوستت دارم چوچشمان زمینی ها به گل
عاشق ات هستم شبیه آسمانی ها که پر
 
غایبی اماهمیشه روبرویم حاضری
"من که از یادت نمی کاهم"تو از یادم نبر!
 
کودکانه،حرف هایت را برای من بزن!
عاشقانه در هوای شعر های من بپر!

#علی_کیانلویی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

با بوسه به لب‌های تو چاقو زده بودم
انگار نمک بر تن زالو زده بودم

محدوده‌ی پیشانی تو بیشه‌ی من بود
من شیرم و در پای تو زانو زده بودم

ای‌کاش که دریازده باشم، ولی انگار
در آبیِ چشمان تو آهو زده بودم

تصویر کن آن شب که چه ها بر سرم آمد
آن شب که چنان شانه به گیسو زده بودم

#حسین_شیردل
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

نه! هیچ‌کس به من از دور شک نخواهد کرد
به یک جنازه‌ی زخمی کمک نخواهد کرد
 
به فرض من را از روی خاک بردارند
کنار باغچه‌ای توی گور بگذارند
 
تو از کنار جسد روز و شب عبور بکن!
تمام خاطره‌های مرا مرور بکن!
 
ببین چقدر برای تو پشت در بودم؟!
چقدر عاشق من می‌شدی اگر بودم؟!!!
 
تمام حادثه‌ی مرگ مردنِ من نیست
تمام کردن این حرف‌ها که با زن نیست
 
از این دقیقه به بعد عشق‌هایمان باطل!
نفس برای تو … نه! هر دوتایمان باطل!
 
: (دو نقطه) شنبه‌ی یک هفته پیش بود که مُرد
زنی که مثل شما زنده‌اش به درد نخورد
 
#زینب_صبوری_زاده
#لیلا
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

خاک روی گُل نشسته، بوسه‌ی باران کجاست؟
ده شده میدان دزدان، همت دهقان کجاست؟

گرگ با چوپان رفیق و خون میشان هم مباح
گله ها در خون شناور، غیرت چوپان کجاست؟

آه از این بی خانمانی، داد از این آزادگـــی
بی پناه و نان و خانه ، سایه زندان کجاست؟

زوزه‌ی کفتار و جغد و جیغ خفاشان کور
بوی خوشرنگ بهار و مرغ خوش الحان کجاست؟

سختی راه و فریب و جور آدم ها به جان
خسته ام از  روزگاران، یک دم آسان کجاست؟

بوی تزویر و ریای سجده سر را می برد
منزجر از قوم لوطم، خانه شیطان کجاست؟

پای لرزان، سینه سوزان، جان  ِاز تب سوخته
دردها از حد گذشته، مرهم و درمان کجاست؟

#تقی_شیرین_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

حالا برقص ، رقص ...درآغــوش من برقص
من مرد می شوم ... و تو مانند زن برقص

دست مرا بگیر کــه گـــم مـی کنم ترا
در تن، تنم، تنت ... تتتن تن تتن برقص

من شعر می شوم که بگردم به دور تو
حالا بیــــا جلـــوی همین انجمن برقص

چیزی مهم نبود، مهم نیست جزخودت
کـــه اولا ... کـــه ثانیـــاً و ثالثـــا برقص!

از خود شروع کن وسط بازوان من
تا انفجار لحظه بیخود شدن برقص

بالا بیــاور این همـــه عشق سپید را
حالا سیاه مست بشو در لجن برقص

بر روی ریلهای غم انگیز خود کشی
با سوتهـــای پــر هیجان تـرن برقص!

رقصید زن میان لباس عروســـــی .ِ..
شاعر بلند شو ... و میان کفن برقص

#سید_مهدی_موسوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

هنوز می کشم از درد دوری ات فریاد
مباد فکر کنی می برم تو را از یاد

به عهدهای تو دائم نمی شود دل بست
ولی هنوز به یاد تو می شوم دلشاد

تمام هستی خود را به پای دل دادم
چنان بهارخزان دیده رفته ام بر باد

چقدر با تو بگویم حدیث دلتنگی
که سخت می کشدم بی شماره این غمباد

بگو به سنگ مزارم قلم زنند از عشق
وبرسرش بنویسند  پای دل جان داد

هنوز می کشم از درد دوری ات فریاد
بگو که بی تو جهانم به دام دل افتاد

#مریم_پیروزی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

اگه حس بودن نداری برو
که بود و نبودت عذابه برام
شبا با خیالت قدم میزنم
کمک کن یکم با خودم را بیام

یه عمره که ابری و بارونی ام
یه عمره که می بارمت ،نیستی
زیادن شبایی که کم دارمت
شبایی که کم دارمت نیستی

حواست کجا پرته که نیستی
دروغه که میگی دلت با منه
چراغای تاریک این رابطه
یه عمره که تکلیفشون روشنه

دلم خیلی وقته سیاهه رفیق
دلی که عزادار آیندمه
هنوز خیلی مونده بفهمی چرا
لباس عزا تو تن خندمه

نیازم به گریه شدیده رفیق
یکم شونه واسم امانت بیار
یه خنجر تو مشت و یه مشتم نمک
برا احتمال خیانت بیار

یه رویای دوری یه روز محال
که هرگز حقیقیت نداری رفیق
واسم مثل کوهی پر از دلخوشی
ولی واقعیت نداری رفیق

یکم واقعی تر کنارم بمون
یکم واقعی تر بهم گوش کن
اگه حس بودن نداری برو
منو واقعی تر فراموش کن

#هانی_ملک_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

هـر دو از جنسِ بهـاریم بیـا پر بزنیم
خستـه از صبـر و قراریم بیـا پر بزنیم

عشق‌تنهاهنرِ ماست کمی‌عاشق باش
یک بغـل فـاصله داریم، بیـا پر بزنیم

هرچه خواهدبشودآه ‌دلم غصه نخور
کم بگو بی‌کس و کاریم، بیـا پر بزنیم

دل بـه دریـا زده و فـاصله را برداریم
بـوسـه ی عشق بکاریم، بیـا پر بزنیم

از غـزلخوانیِ ما جان به لبِ شعر آمد
حس و حالی کـه نداریم بیا  پر بزنیم

سال هـا راویِ تقـویمِ غـمِ دل بودیم
خستـه از‌ روزشمـاریـم بیـا پـر بزنیم

هـر دو از آتـش و آبیم پـرستـو ، اما
زاده ی ایـل و تبـاریـم بیـا پـر بزنیم

وقتِ پـرواز شد و مـوقع ِ رقصیدن تا
فـارغ از بنـد و حصاریم ؛ بیا پر بزنیم

#زهرا_ضیایی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

چقدر واژه به واژه غزل غزل گفتم
چقدر از تو و از اهل این محل گفتم

چقدر خشت دلم را به لرزه لرزاندی
چقدر از غم شهرِ برِ گسل گفتم

چقدر شعرها که به یاد تو خواندم
چه قصه ها که زبستان بی بدل گفتم

چقدر از سرِ احساس و عشق و دل گفتی
چه حرفها که برایت از این جدل گفتم

چقدر قصه ی تلخ فراق را خواندم
چقدر نام تو را بردم و عسل گفتم

چقدر نامه ی هجر تو را ورق زده ام
چقدر از غم عشق تو از ازل گفتم

چقدر گفتم وگفتم ولی کسی نشنید
چقدر از سر پیمان بی عمل گفتم

#مختار_عظیمی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

سالها بعد این غزل شاید ، فکرِِ امروز در سرم باشد
یک گلِ خشک توی دستم یا ، عکسِ تو در برابرم باشد

سالها بعد ازین غزل وقتی ، تو فراموش کرده ای من را
هرچه امروز بینمان بوده  مو به مو لای دفترم باشد

سالها بعد ازین غزل می شد من و تو در کنار هم باشیم
نیمه ی دیگر تو من باشم همه ات نیمِ دیگرم باشد

می روی مثل روح از بدنم ، می روم مثلِ رونق از خانه
می روی تا ازین شکنجه فقط ، عطر تو روی پیکرم باشد

سالها بعد ازین غزل شاید ، تو در آغوش دیگری باشی
سالها بعد ازین غزل شاید اسم تو اسم دخترم باشد

باید این روزهای غمگین را بی تو از زندگی عبور کنم
شاید این درد تا ابد باید میهمانِ دل و سرم باشد

میتوانست ، گرچه ...یا ... اما ...
می شد اما ولی ...اگر... شاید ...

می شد اما... ولی ... اگر ... ای کاش
کاش این شعر آخرم باید ...

#مهدی_حسن‌زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

ترش و شیرین شبیه آلوچه
گاه اینی و گاه آن هستی
مثل شهریور شمالی ها
تو که اخموی مهربان هستی

گاه  طوطی  و  گاه  بازرگان 
گاه در هند و  گاه در ایران
خلقتی از فرشته و شیطان
گاه جسمی و گاه جان هستی

بین ِ آبادی و  خراب شدن
وسط شربت و شراب شدن
مانده ای بین ماندن و رفتن
سخت در حال امتحان هستی

با تو ام گریه، خنده ی معصوم!
آاااه ماهی ـ پرنده‌ی مغموم!
شـــور  دریا  به  جانت افتاده 
مثل این رودها روان هستی

با تو ام ای رییس خوبی ها!
ای زبانِ سلیسِ خوبی ها!
ماهی برکه‌های تنهایی !
تو کـه دریای بی‌کران هستی

بد به حال دوشنبه هایی که
خالی از اخم و خنده ات باشد
خوش بـه حال پیاده روهایـی
کـــه در انبـــوه عابران هستی

رفقا! رسمِ روزگار این است
زندگی سینمای فردین است
وسطش گریــه می کنی اما
آخـــر قصــه در امان هستی

#آرش_پورعلیزاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

با غزلهایم بمانی بی رقیبم از ازل
دست تقدیری اگر باشد تویی درهر غزل 

میرهی از چشم ِ من اصلا شکارم نیستی
من ولی با تیر ِ مژگانت  بمانم در جدل

کوله باری میکشم بر دوش خود ازعشق تو
خسته و آشفته میگیرم  خودم را در بغل

آتشی در قلب ِ من انداختی و رفته ای
من‌ همان پروانه ام که سوخت شد ضرب المثل

من سراپا در نیایش بوده ام سجاده را
پهن کن تا سجده بر مهرت زنم ،خیرالعمل !!

قلب ِ من هرلحظه در آغوش گیرد ناله را
  تا زمانی که شود یاری رسان دست ِ  اجل

بی خبر رفتی و کامم تلخ شد پشت ِ سرت
لااقل گاهی به خواب ِ من بیا شیرین عسل!

#اکبر_باباپور
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

میان شوق نگاهش شماره می لرزید
و دست عقربه دار اشاره می لرزید

شماره, باز همان که...  دو بوق پی در پی
الو... طنین صدایش دوباره می لرزید

هزار حرف نگفته , دلی پر از تردید
لبش زبانه گرفت و شراره می لرزید

و خواست باز  بگوید که دوستت دارم
تمام جمله ی او بی اشاره می لرزید

زبان الکن او  وا  نشد ولی آخر
دو چشم نم دار پر ستاره می لرزید

نشد شکفته شود بغض کهنه اش آخر
دوباره دست دلش,چون هماره می لرزید

#زینب_علیمرادی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

بازیچه ی رنج است دل ِ درد نصیبم
وقت است به پایان برسد صبر و شکیبم

ای وسوسه های ِ سمج ِ وحشت و تردید
ویران تر از آن ام که خودم را بفریبم

از برزخ ِ تاریکی و تردیــــــــــد می آیم
آواره ی نفرین شده ی گندم و سیبم

هربی ســـر و پایی که رسید از تو خبــرداشت
جزمن که برای  ِ تو در این شهــــر غریبم

سر گرمی ِ تیر است پـــر و بال  ِکبودم
بازیچه ی رنج است دل  ِ درد نصیبم

#نبی_احمدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

گیسوی خورشیدعاقبت شب راهراسان کرد
آرامش ظلمت پرستان راپریشان کرد

درلای موهایش شبی پروانه ای عاشق
درپیله ی تنهایی اش خودرانمایان کرد

یک آن زمین بیدارشد،دنیابه شورآمد
حتی خداهم سوره ای ازنوربنیان کرد

گیسوی خورشیدآفتابش ،قصه هایی داشت
باتابشش رویای شب راتیرباران کرد

ازخون هردریادلی سیلی خروشان شد
ساحل نشینان رامیان موج ویران کرد

مرگ گل وپروانه هاحکم کلاغان بود
وقتی مترسک ترس رادرخویش پنهان کرد

سرمای بهمن آفتی برشاخه ها انداخت
دراستخوان هرگلی سوزی نمایان کرد

هربارخون می ریزدازبال کبودشهر
هرکوچه ای ازنطفه ی اعدام عصیان کرد

ماازدل خونریزاین شب ها گذرکردیم
حتی اگردریای خون جوشیدوطغیان کرد

#بیتا_نظری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

حیران شدند قبله نماها چه می کنی؟
با چشمهای مسخ تماشا چه می کنی؟

جادوی رقص موی تو در بادها دگر
 باطل نمی شود که مبادا..! چه می کنی؟!

ماهی پلنگ را تو به اینجا کشانده ای
افتاده ای به جان غزلها،چه می کنی...

میریزد عشق بازی موی تو با نسیم
یک آبرو به وسعت دریا چه می کنی ؟!

لبخند؟ نه! نه!! نزنی وای.. وای.. وای...
حیران شدند قبله نماها چه می کنی...

#رسول_زاهدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

پشت در مانده در را شکستیم
قفلِ سنجاقِ سر را شکستیم

بیدِمجنون به مسلخ نشاندیم
حرمت موی سر را شکستیم

روبروی تبر صف کشیدیم
تیغ تیز تبر را شکستیم

از درختان سرو و صنوبر
شاخه‌ی پرثمر را شکستیم

جنگلی را به آتش کشیدیم
پای هر رهگذر را شکستیم

وعده دادیم و پایش نماندیم
گردنِ دوروبَر را شکستیم

سینه‌ها مخزن خشم و کینه
جملگی خشک و تر را شکستیم

ما برای همین زندگی هم
قلب نوع بشر را شکستیم...!

#پرویز_شالی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

آمدی، شادی و ماتم به سراغم آمد
خنده و گریه­‌ی تواَم به سراغم آمد
 
آمدی مثل همان سال نبودی دیگر
کی رسیدی گُل من؟ کال نبودی دیگر
 
آمدی «نو شده» هرچند کهن تر شده ای
ای فدای قد و بالای تو… زن تر شده ای!
 
شیطنت رفته و افسونگری آموخته‌ای
خوانده‌ای شعر مرا، شاعری آموخته‌ای
 
جای آن چشم، که گور پدرِ آهو بود
لانه‌ی مضطربِ فاخته یی ترسو بود
 
دختری رفت که اخم و غضبش شیرین بود
زنی آمد که لبِ خنده‌ زنش غمگین بود
 
دختری بست به بازوی درختی، تابی
زن سرازیر شد از سُرسُره‌ی بیتابی
 
قلعه ی زخمی در حال فرودی انگار
پُل تن باخته در بستر رودی انگار
 
گُلِ پژمرده‌ی ناکامِ قراری شاید
دستِ آشفته‌ی مستی به قماری شاید
 
بنشین از منِ بی‌حوصله شعری بشنو
قدرِ یک لحظه از آن فاصله شعری بشنو
 
بعدِ تو برگ زمین خورده به طوفان زد و رفت
یک شب از خانه به آغوش خیابان زد و رفت
 
دل به دریا زد و هی همسفرِ جوها شد
زنگ بیداری او، دسته‌ی جاروها شد
 
آه دیر آمدی ای بغض فروبُرده ی من!
آه دیرآمدی ای اشکِ زمین خورده‌ی من!
 
سخت ماندم که عذاب تو زمینم نزند
سینه ام سنگ شود مثل تو، سینم نزند
 
سخت ماندم که نیایی و خرابم نکنی
قصّه خواندم نزدم پلک که خوابم نکنی
 
پلّه‌ها با کف پای تو محبّت نکند
درِ این خانه به این پاشنه عادت نکند
 
رفتی و دور شدی، اینهمه دیرم کردی
مو به مو، روبه‌روی آینه پیرم کردی
 
گیرم این فاصله را با دو قدم رد بکنیم
آه! با عُمرِ هدر رفته چه باید بکنیم
 
عشق دورم! فقط آن خاطره‌ها سهم من است
بسته درها و همین پنجره‌ها سهم من است
 
در همین شعر که گفتم به تو جان خواهم داد
از همان پنجره ها دست تکان خواهم داد…
 
#مهدی_فرجی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

تتق ... که در زدی و دست های من وا شد
زمان به صفر رسید و چه زود فردا شد

سماور از هیجان  قل گرفت بشکن زد
برای رقص سر میز استکان پا شد

همین که شانه به دستت رسید آینه  جَست
همین که شانه زدی در اتاق غوغا شد

تو شانه می زدی و آبشار می شورید
شرابخانه ی چادر نمازت افشا شد

تمام پنجره ها مات روی آینه اند
که روبروی تو هر کس نشست رسوا شد
 
دلت گرفت که دیدی دو ماهی قرمز..
دلت بزرگ شد و تنگ نیز دریا شد

قدم زدی لب قالی گرفت پایت را
تکاند سینه ی خود را و غنچه پیدا شد

بهار داخل این خانه قدعلم می کرد
کلاغ پر زد و گنجشک گفت: “حالا شد”

حضور گرم تو محسوس بود در خانه
که قد خانم یخچال از کمر تا شد
 
تو خواستی که ببوسی مرا معاذالله
میان چشم و لب و گونه هام دعوا شد

غزل به خط لبت آمد و سوالی شد
غزل به روی لبت تا رسید امضا شد
 
تمام قدرت مشکی ِ کردگار چطور
درون دایره ی خال صورتت جا شد ؟؟
 
#محمد_ارثی_زاد
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

آتش منطق من را تو گلستان کردی
آنقدر سبز شدی ریشه تو در جان کردی

دل به احساس و غم عشق که کافر شده بود
مرد مومن دل من را تو مسلمان کردی

همگان عشق تو در عمق دو چشمم دیدند
تو چنان راز، مرا از همه کتمان کردی

فکر کردم که تویی پازل گمگشته ی من
لیک غم را به دلم یکسره مهمان کردی

از تو پرسیده شد ای مرد تو هم شیفته‌ای؟
عاشقم بودی و حاشای فراوان کردی

دل من با تو سرجنگ نداشت اسکندر
تو چرا شعله به کاشانه ی ایران کردی؟

سخت در دیده نگه داشتمت اما حیف
ساده افتادی از این چشم که گریان کردی

پر شد از خاطره ام بند به بندِ تن تو
که شده جرمِ همان عشق که زندان کردی

موی من اسب نجیبی‌ست که شد رام دلت
حال و گیسوی مرا هردو پریشان کردی

ساحل امن دلم پیش تو آسایش داشت
موج آرامش من بودی و طوفان کردی

غزلی تازه شدم تا بسرایی، من را
وسط مصرع یک شعر تو‌ پنهان کردی

خواستی تا که مرا مثل خود عاشق بکنی
دلم از تجربه ی عشق گریزان کردی

نوشداروی دلم موقع مرگ آمده ای؟
رستمِ قصه کنون قصد به درمان کردی؟

آجر عشق تو کج تا به ثریاها رفت
ساختم بعد تو هرچیز که ویران کردی..

#شیما_سهرابی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

معلوم نشد با دل خود چند به چندم
ای نوش لبت،باعث بیماری قندم

بسم الله،ازین خنده  که دیوانه نموده است
شهری ، که بدنبال تو ای ماه بلندم !

جانا مشکن هیمنه ام را به  نگاهی
در عشق تو آن شیر درافتاده به بندم

از باده ی خیامی  چشمان تو  لولم
بانوی اساطیری!   دیوانه پسندم

یک جرعه رباعی زده ام از خم خیام
تا شور خدا را به دل خویش فکندم

لبخند تو دیوانه   نموده است خدا را
ای نوش لبت! باعت بیماری    قندم

#مختار_فیلی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

منو بی هوا جا گذاشتی و من
نفس می کشم توو هوایی که نیست
توو بیراهه ها با تو راه اومدم
برای رسیدن به جایی که نیست

تو بودی که گفتی نمی فهممت
تو بودی که گفتی فراموش کن
یه عمره تو گفتی و من ساکتم
یه بارم تو حرفِ منو گوش کن

چقدر زندگی با تو وارونه بود
خرابِ تو بودم ولی ساختم
تو سرمایِ‌تو، گرمِ رفتن شدم
تو رو با خودم بردم و باختم

کسی که یه عمری از آینده گفت
یه شب، آرزوهامو بر باد داد
منِ  بی قرارو تحمل نکرد
همونی که صبرو به من یاد داد

محاله که با گریه خالی بشم
برو کاسه ی صبرمو پُر نکن
به عشقت ، به احساس آرامشت
به هرچی نداری تظاهر نکن

چقد زندگی با تو وارونه بود
خرابِ  تو بودم ولی ساختم
تو سرمایِ تو گرمِ رفتن شدم
تو رو با خودم بردم و باختم

#حسین_غیاثی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم؟!
از کدامین پنجره باید تمنایت کنم؟

من نمی گویم زمین را زیر و رو کردم، ولی
"سالها" گشتم به دنبالت که پیدایت کنم...

بارها رفتم کنار آینه... شاید که تو
ذره ای جامانده باشی و تماشایت کنم!

تا به کی باید برای پنجره، گلدان پیر...
یا برای آینه، امروز و فردایت کنم؟!

من برای این دل دیوانه ی چشم انتظار
با کدامین قسمت و تقدیر معنایت کنم؟

من چگونه این در ودیوار و حجم خانه را
بی نصیب از گرمی عطر نفس هایت کنم؟!

باید از دیوارهای روبرویم رد شوم
بی تو می پوسد دلم... باید که پیدایت کنم

#محمود_گل_محمدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

دلا زچنگ تغافل رها کن این تن را
خزانی ام؛ بده اینک بهار دیدن را

حساب روز حساب و من و تهی دستی
بگوی تا چه کنم این وبال گردن را

اگر بنای محبت به جان من داری
بگیر از من  پر مدعا فقط من را

مگیر لقمه ز نامرد مردمان زمان
ز پاکی اش مرهان این تن فروتن را

کجاست راه خروج  از جهان تاریکت؟
بگو بگو به نگاهم مسیر روزن را

کجاست مقصد  نورانی ات؟بگو چه کنی؟
که آتشی بزنم این سیاه خرمن را

ز سنگ خاره ی ظلمت  اثر نخواهد ماند
دمی که کاوه ی تو دست گیرد آهن را

#محمد_حسن_جنتی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

کار من با تو تمام  است ، خداحافظ و بس
آنچه گفتی همه دام است،خداحافظ و بس

به چه دل خوش کنم ای پنجرهٔ  رو به سراب
شاه این قصّه غلام است ، خداحافظ و بس

چقدر  زود  به  آزار  تو  عادت  کردم
میل تو جور دوام است،خداحافظ و بس

از گل خنده و از گردش چشم سیه ات
سهم من پوچ مدام است،خداحافظ و بس

مهر در خوی تو نقشی نگرفته است هنوز
این چه آئین و مرام است،خداحافظ و بس

شهد شیرین نگاهی که دل از جا ببرد
بر من انگار حرام است،خداحافظ و بس

باده ی عشق تو ای ساقی پیمان شکنان
در پی جام کدام است،خداحافظ و بس

دست بردار ز #واسع که درین ویرانگاه
شاعری خسته کلام است،خداحافظ و بس

#سید_علی_کهنگی 
#واسع
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…

✏فقط شعر و غزل 📋

حق ندارد بهانــــــــه بگيرد
دختری كـه عروسک ندارد
«نه ندارم!» پدر راست مي‌گفت
او به حرف پدر شک ندارد
 
دخترم خستـه‌ام چند بخش است
باز هـم كفر بابا درآمد
او نمی‌فهمد اين حرف ها را
او كه يک قلب كوچک ندارد
 
ياد روز نمايش كه افتاد
باز هم صورتش سرخ تر شد
«من بيايم؟ اجازه؟ اجازه؟»
نـــــه لباس تو پولک ندارد
 
راديو، قبض برق و اجاره...
« ماه لالا و خورشيد لالا »
برق آمد و او خواب می ديد
باز برنـــامه كودک ندارد
 
صبح فردا، خيابان، بهانه
«دختر بد تو ديگر بزرگی
لج نكن اه، ببين آن يكی هم
مثل تو بادبادك ندارد»
 
آب، بابا، خرابه، شب بعد
دزدکی رفت و چادر به سر كرد
جا نماز پر از اخم بی بی ...
و خدايــی كــــه سمعک ندارد
 
«شايد از او عروسک بگيرم،
بايد اين را بخواهد» ولی نـه
توی گوشش يکی گفت: «مادر
چند سال است عينک ندارد»
 
دخترم خسته‌ام چند بخش است
ها هجی كن: «به قرآن نــدارم »
نقطــــــه. ای آسمان ســه سـاله
بــــــــــی تو اينجا چكاوک ندارد
 
لای لا لا اميـــد بـــرادر...
گريـه! نه نه تو بايد بخوابی
در مزار غريبی كه ديگر
شيشه‌های مشبک ندارد
 
اين طرف پله های سياست
آن طرف ميزهای رياست
و پدر كــه به من گفته حتی
پول يک نان سنگک ندارد
 
بايد او بشكند قلكش را
تا بـــرای پدر گــــــل بگيرد
چند شب بعد، بابا كه آمد
يادش آمد كه قلک ندارد
 
عمه! بيدار هستی، عزيزم:
«لای لا لای لا لای لا لا»
«حق نـدارد بهـــانه بگـــيرد
دختری كه عروسك نه، دارد»

#محمد_مرادی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹

Читать полностью…
Подписаться на канал