یک روز با اعجاز من آرام خواهی شد
با ساز دل ای عشق ! روزی رام خواهی شد !
مریم تو را از عطر خود سرمست خواهد کرد
با من جدا از غم، رها از دام خواهی شد
شیدا بیا، اینگونه چون جنگاوری پُرشور
با رود تا دریا شدن همگام خواهی شد !
اصلن بیا از سر بگیر افسانه، من لیلی .....
مانند مجنون، عاشقی خوشنام خواهی شد
سرچشمه ای از عشق هستم، باش با باران
با من رها از خشتِ عقل خام خواهی شد
با یک نگاهم می پَرد هوش از سرت بی شک
مست از شرابی ناب و خوش فرجام خواهی شد !
محکم بمان محکم، اگر سرگشته می لرزی
روزی اسیر عقل خون آشام خواهی شد !
پیروز میدان عشقِ بی باک است، می دانم
یک روز با اعجاز من آرام خواهی شد !
#مریم_یوسفی_نصیری_نژاد
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
یکشب نشستم سینه ام را زیر ورو کردم
جز تو ندیدم هرچه آن شب جستجو کردم
باران شدم در شهر رویای تو باریدم
با رد سبز انتظارت گفتگو کردم
تا از منار آرزویم شعله ها برخاست
از زمزم چشم پریشانم وضو کردم
با ساقه ی سبز قنوتم تا خدا رفتم
در خلوت سینه دلت را آرزو کردم
وقتی غزل با موج غم طوفان به پا می کرد
از شوق ساحل بغض ها را در گلو کردم
برگرد و با نبضت ،سکوتم را مداوا کن
با برگی از شعر تو زخمم را رفو کردم
#زیبا_حسینی_جیرندهی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
بیخیالِ غصّهها ای دوست ، چایت را بنوش
هرچه پیش آمد بدان نیکوست، چایت را بنوش
همچو برگی سبز ، غلتان باش در جریان رود
زندگی سرتاسرش جادوست ، چایت را بنوش
تکیه بر هرشانهای دادی سرت را برندار
تا عسل بر شانهی کندوست، چایت را بنوش
در نگاه آسمان ، عمر زمین یک لحظه است!
این زمین و آسمانِ اوست، چایت را بنوش
او که تا اینجا تورا آورده با خود میبرد
قایقت را همچنان پاروست، چایت را بنوش
در محاق ماه چشم از آسمانت برندار
ماه چشم و آسمان ابروست، چایت را بنوش
عاشقی کن مثل قو بر برکهی این زندگی
قو برای عاشقی الگوست ، چایت را بنوش
مهرورزی را اگر آیینهی راهت کنی...
بر دلت آرامش آهوست ، چایت را بنوش
#پرویز_شالی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
مثل مجنون روز وشب در دشت و صحرا زیستم
هر نفس با اشتیاق وصل لیلا زیستم
آه شد سهم دل بیچاره از سودای عشق
هر زمان با آرزوی پوچ دنیا زیستم
ماه می تابید و دل می رفت و من چشم انتظار
تا سحر با خاطراتی غرق رویا زیستم
رفتی و بعد از تو دیگر خانه بوی غم گرفت
مرگ گلها بود و من با خار تنها زیستم
روزها را می شمارم تا رسد روز قرار
شب جدایی را به شوق فجر فردا زیستم
بسته بودم دل به دنیایی پر از رنگ و ریا
در کویری مرگ آور بی محابا زیستم
زیستم عمری همه در آرزوی وصل دوست
شد خزان عمر و به امید مداوا زیستم
#مختار_عظیمی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
خورشید و طلوع آشکاری چون تو... !
قلبم شده جای غمگساری چون تو
دیدم که فقط تویی کنارم، دلسوز
شیدا و خوشم به لطف و یاری چون تو
محبوب دلم ! یگانه مرواریدی
عاصی شده رنج، با نگاری چون تو !
سرمستِ تمام عطرها، می رقصم
در دشتِ پُر از گل بهاری چون تو !
پاکیزه و خوب و سر به راهم سرخوش
در چشمهِ پاک و آبشاری چون تو
پیروز منم که عاشقم شد دریا
شیر است غزاله با شکاری چون تو !
عقل از سر من پرانده، مبهوتم مست
دیوانهِ مِهرِ گلعذاری چون تو
حقا که سزای عشق ورزی هستی
جاری شده شعر با قراری چون تو... !
#مریم_یوسفی_نصیری_نژاد
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
به لطف کندوی لبهای تو عسل گشتم
به عزم بوسه زدم بوسه ای غزل گشتم
عطش میان دو چشمت چه آتشی دارد
برای خاطر آغوش تو بغل گشتم
برای گردش مستانه دور مهر رخت
به رقص آمده ، بر گرد تو زحل گشتم
زلال آب حیاتی که جرعه نوش توام
رها ز فیض حضور تو از اجل گشتم
تو از منی و من از تو، جدا شدن هرگز
میان قهوه ی آن دیده تو حل گشتم
چقدر معجزه های نگاه تو زیباست
که خاک بودم و بر کیمیا بدل گشتم
حکایت دل و عشق تو قصه ای دیرین
اسیر جلوه ی روی تو از ازل گشتم
#مجتبی_رجبی_راوندی
#فطرت
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
تا مثل هر شب باز هم باران ببارد
خود را به ابر شانه هایم می سپارد
امشب دوباره می رسد تا خاطراتی
بر سطر سطر دفتر شعرم بکارد
می دانم آری، خوب مي دانم در اين شهر
سنگ صبوري جز من شاعر ندارد
«سارای» هر شب تا سحر در آسمانم
طوفاني از جنس زمستان مي گذارد
شب پرسه هامان رو به پايان است و او باز
يك دستمال نازك پر گريه دارد
حالا دوباره وقت رفتن دست من را
محكم ميان دستهايش مي فشارد
او مي رود، او مي رود مثل شب پيش
اما خودش را پيش من جا مي گذارد
#جواد_ضمیری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ای ابرهای تیره ببارید جای من
شاید کمی سبک بشود بغضهای من
آیا کسی به پنجره زل میزند هنوز؟؟
اصلا به انتظار نشسته برای من ؟؟؟
من گم شدم میان دوراهی و در مسیر
یک همسفر نشد بدود پا به پای من
آرام باش قلب شکسته، سکوت کن
قسمت نشد کسی بشود هم صدای من
در خواب دیده ام که سرانجام میرسد
روزی غریبه ای که شود آشنای من
امشب چقدر ساز دلم شور میزند
امشب چقدر دلنگرانم ، خدای من
#مریم_صفری
#مارال
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
این دل شکستنی است کمی التفات کن
در حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن!
دارد هوای رابطه ها خوب می شود
کوشش برای وُسعتِ این ارتباط کن
ای مهربان! که قهرِ تواز حد گذشته است
فکری برای پاسخِ این شایعات کن
من با کمی نگاه و عسل خوب می شوم!
درمانِ من به داروی چای و نبات کن!
بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب
رُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن!
بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شد
قدری کنارِ کوچه ی باران بساط کن
قلبم به دستِ توست، مبادا که بشکنی
جانِ تمامِ آینه ها احتیاط کن !
#یدالله_گودرزی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
درون برکه ی دل قرص ماه می رقصید
میان صورت ماهت نگاه می رقصید
برای معرکه ای دیگر از هم آغوشی
که باز رخ بدهد هم ، گناه می رقصید
چنان برای تو موهای من تکان می خورد
که با دو حلقه ی گیسو کلاه می رقصید
شکوه قامت تو آنقَدر دل انگیز است
که در مقابلم انگار شاه می رقصید
لبی به خنده گشودی و بی دلیل نبود
که خنده روی لبم قاه قاه می رقصید
کنار تو بلدم پا بکوبم از شادی
وگرنه بی تو دلم اشتباه می رقصید
تو یوسفی و زلیخا منم که دور و برت
درون حلقه ی چشمان چاه می رقصید
همیشه دل شده آبستن از علاقه ی تو
دوباره با تو زنی پا به ماه می رقصید
#مریم_پیروزی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
قهوه ای بود چشم های تو غصه ها جَلدکافه ات کردند
گفتی از زندگی دلت سیر است فکرهایت کلافه ات کردند
مثل لوح ونقوش تاریخی گریه ی روز وشب جلایت داد
مفرغ خوش تراش اشکانی زخمها خوش قیافه ات کردند
زخم هایت وزک کن ای زن که صورتت قرن دوم هجری ست
صد تبر خورد پای رؤیاهات ثبت دارالخلافه ات کردند
ورد می خواند لای موهایت دست جادوگری که می فهمید
غنچه ریز کدام بت بودی که اسیر خرافه ات کردند؟
گفته بودی که زن شدن یعنی بی دهن شاعر وطن بودن
اعتراض درون شعرت بود بند حرف اضافه ات کردند
شاعری یعنی از درون مردن شعرگفتن بجای نان خوردن
توی دنیای خود فرو رفتی شکل موهات بافه ات کردند
ماهی قلبت از رمق افتاد باد پاییز بال قویت چید
خون دل خوردی ای زن زخمی آخرش در ملافه ات کردند
#مهتاب_خسروی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
پیش از این دلخوش به این بودم که می خواهی مرا
آه می خواهی ولی تنها هر از گاهی مرا
تو همان عاقل بمان و من همان عاشق، بس است
عشق از ظنّ تو این اندیشه ی واهی مرا
شاعری یک حسن دارد آن هم اینکه از جهان
یک قلم کافی ست با یک کاغذ کاهی مرا
کاش من هم یک برادر داشتم مثل شغاد
کاش می بلعید ناغافل شبی چاهی مرا
آنچه دنیا داده را بگذار تقسیمش کنیم
شادیِ مقصد تو را، اندوهِ گمراهی مرا
خسته و دلگیرم اما باز می گویی برو
بیش از این ها خسته و دلگیر می خواهی مرا
#علی_اکبر_آغاسیان
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
این روزها چقــــدر فـــــراوان تصادفی
در ذهن شهر خلـــــــوت انسان تصادفی
دیگر به خــط سیر دو چشم اعـتماد نیست
این روزها مسیر اتــــــــــوبــان تصادفی
در طرح هــــــای مبهم بن بست کوچه ها
خط می خورد مسیر خیابـــــــــان تصادفی
بغض عطش به حنجره ی خاک مانده است
در سفره ها که زمـــــــزمه ی نان تصادفی
دیگر به انتهــای زمسـتـــــــان نمی رسـیم
وقتی ست خـط روشـن بـــــــاران تصادفی
در امتداد خـط خـطی ِ این مسیـر هم
شایـد رسیـد نقطه ی پـایـان تصادفی
#سید_محمدرضا_هاشمی_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
گیسوی پریشان تو هم سوی نسیم است
آغشته هوای دلم از بوی شمیم است
«پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد»
این وسوسه ی آخر شیطان رجیم است
آرامش دل در گرو همدلی توست
بی روی تو و موی تو اوضاع وخیم است
عشق تو چنان خیمه زده در دلم انگار
لطف تو به من حاصل یک عهد قدیم است
معشوقه ی زیبای خیالی من #ای_عشق
نام تو نه در شعر که در قلب مقیم است
صدها غزل از حُسن تو باید بنویسم
شعری که نشان از تو در آن نیست عقیم است
دوری ز من، ای عشق خیالی و همیشه
سهم دل عشاق همین زجر الیم است
این موهبتی را که جهان عشق لقب داد
از زمره ی غمها و بلاهای عظیم است
#شهرام_آذین
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
به صخره میکوبد جسم نیمه جانم را
تصورات من از موجهای طوفانی
میان شک و یقین دست و پا زدم، یک عمر
سکوت ِ لحظهای و سالها پشیمانی
خدا چه بود به جز «غیر قابل انکار»؟
که با تمام بدی هاش خوب تا کردیم
خدای تو که از آن سوی قصه آمدی و
به دست آوردی، هر چه ما فدا کردیم
فقط خیانت یک عمر جاده باقی ماند
به پرتگاه رسیدیم از تمام جهات
برای ما که فقط بچه گانه میمردیم
خدا چه بود به جز چند دانه آب نبات؟
که سال هاست نباید به هیچ کس زل زد
نشسته خاطرهای گنگ در نگاه همه
شعار دادن ِ با مشت بسته و فریاد...
و زیر گریه زدن، بعد ِ آخرین کلمه
هزار سال شده... با تو آشتی کردیم
و گوشه گوشهی دنیا شکستگی دارد
و مرگ و زندگی چند جسم تو خالی
به دستبند فلزی ت بستگی دارد
شکست داد خودش را میان خنده و اشک
کسی که گورش از این زندگی ِ گه گم شد
به عقدههای خیالی ش چنگ میانداخت
تفکرات جهانی که دست سوم شد
به صخره میکوبد جسم نیمه جانش را
شروع تازهی «طوفان بعد از آرامش»
چه مانده از تو به جز زخم در برابر زخم
گذشتن از «همه و هیچ»ها به سمت فلش ↓
به پرتگاه رسیدن در آخر دنیا
عقب، عقب، رفتن، با شمارش معکوس
فرار کردن با سختی از دهان نهنگ
رها شدن جلوی کوسههای اقیانوس
#مهسا_زهیری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ای بی خبر از عشق تو دنیای که بودی؟
در پیش من و غرق به رویای که بودی؟
بی پرده دلم عاشق ورسوای تو بوده
ای عشق تو دیوانه و رسوای که بودی؟
من همسفر راه تو بودم همه ی عمر
تو همقدم و هم ره و همپای که بودی؟
گیسوی کمندت شده امواج پریشان
ای ماه بگو ساحل دریای که بودی؟
عمریست که مجنون توأم کاش بدانم
تو جان که و عشق که ، لیلای که بودی؟
#سمیه_فخرالدین
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
له شدم زیر دست و پای خودم
تـا بـمـیـرم خـودم بـرای خـودم
بی تو بودن جهنم ِمحض است
به خودم می رسـد سـزای خودم
نیستم در کنار خود ، عمری است
تو نفـس میکشـی به جای خودم!
بـه هــوایت همـیشـه در بـندم
چون نسیمم که در هوای خودم ،
با خیــال محـال ســـرگــرمـم
در همین طرح نخ نمای خودم
با تو تا اوج قصه ها رفتم
تا رسیدم به انتهای خودم
بیـت آخـر فــدای چشمــانت
که شده ساده ، آشنای خودم
#زیبا_حسینی_جیرندهی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
غروب می رسد از راه و من زمینگیرم
مرا صدا بزن ای نور اگر نه می میرم
هزار قافله دل از کنار من کوچید
و من مسافر ابن السبیل تقدیرم
از آن که بی تو شبی می روم هراسانم
از آن که فاجعه خواهد نوشت تفسیرم
تویی همیشه بهاری، همیشه سبز و جوان
من از تولد این جسم تا کنون پیرم
تو صبح روشن رؤیا و من شب کابوس
که چشم های تو باطل کنند تعبیرم
سحر که دامن خود را به لطف بگشاید
مرا به اسم دعا کن که سخت دلگیرم
#ایمان_طرفه
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ز دریای نگاهت من دُر نایاب می گیرم
حریر نور گویی از رخ مهتاب می گیرم
چنان در سینه بی تاب است دل از آتش عشقت
که از چشمان خود هر شب گلاب ناب می گیرم
عجب سودای شیرینیست این رویای روح افزا
به آغوشم تو را شبها اگر در خواب می گیرم
گوارای نگاهت باد ای جبریل شعر من
غزلهای روانی را که از محراب می گیرم
من آن آواره ی راهم که از خوش باوری اینجا
سراغ خانه ی آباد از سیلاب می گیرم
نظر بر وسعت دریاست واسع را و می دانم
ز سستی های خود جا در دل مرداب می گیرم
#سید_علی_کهنگی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
من یکی آمده ام تا که مریدت باشم
پیش تو باشم و همراه جدیدت باشم
دست در دست تو بگذارم و با چشمانت
پشت ویترین رفاقت که خریدت باشم
شهر خاموش و دلم در طلبت بیتاب است
تا به کی منتظر صبح سپیدت باشم
عهد کردم نروم جای دگر جز راهت
وقت برگشت تو من باز امیدت باشم
مثل یوسف بگریز از طمع دستانش
در که شد بسته بیا تا که کلیدت باشم
چه کسی جز تو به میدان وفا خواهد دید
تن پر زخم مرا گرچه شهیدت باشم
هر کسی از تو طلب داشت ضمانت کردم
هر کجا پیش طلبکار رسیدت باشم
#اکبر_باباپور
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
آن زن چه بود جز هيجاني جديدتر
يا دوست داشتن به زباني جديدتر
آن زن چه گفت، آنچه به من ارتباط داشت
تصويرها همان و معاني جديدتر
مي كرد پشت هم غزل تازه اي رديف
در چشم ها به لحن و بياني جديدتر
«آن دم كه دل به عشق دهي خوش دمي بود»
هر چـند مانــده اند زنانــي جـديدتر
آن زن قرار نيست بماند كنار من
تا اينكه خو كند به زماني جديدتر
تا آمدم به خود غزلم نيمه كاره بود
از اين نداشتم نگراني جديدتر
يك زن براي گفتن اين شعر كشته شد
با خون شروع شد جرياني جديدتر....
#محمد_حسین_نجفی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
در غروبی که پر از توست دلم غم دارد
هوس بوسه و آغوش دمادم دارد
هی سرک میکشم از پنجرهی دلتنگی
پیچک ترد تنم میل به همدم دارد
عطر ناب نفست مانده به روی تن من
بی تو این خاطرهها حالت مبهم دارد
دست من نیست که مشتاق لبان تو شدم
لب به لب با تو شدن لذت عالم دارد
چشم در راه تو و خندهی تلخی به لبم
آه ...این قلب پرآشوب تو را کم دارد
تو بیا صاعقه شو، فرصت بارانم ده
ابر نازای نگاهم هوس نم دارد
کوچهها خلوت و من منتطر آمدنت
باز هم وقت غروب است دلم غم دارد
#شهناز_کندی
#ترنم
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
هر چه گفتی به دل و دیده اطاعت کردم
کی ز تو پیش دل خویش شکایت کردم؟
سخن از روی غضب گفتی و من خندیدم
با گل خنده به تو عرض ارادت کردم
تو همان دل خوشی روز و شب من هستی
به همین دلخوشیِ ساده قناعت کردم
حرف تو از سر تلخی ست، ولی باکی نیست
به همین نیش پر از زهر تو عادت کردم
به تو ای دوست من از عشق و وفا دل بستم
هر چه گفتی به رضای تو اجابت کردم
منِ موسی که سرِ طورِ تو دل می بستم
ارنـــی گوی تو بودم که صدایت کردم
#موسی_رئیسی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
سخت درگیرِ ترک بر شیشهٔ فریادها
سرنوشتم را گرفتم از دهانِ دادها
زیرِ نبضِ بازخوانی کردنِ دار و طناب
تهنشین گشتم به تاریخِ تبِ رخدادها
لابهلایِ گیجگاهِ گیجِ سالِ دور دست
سر زدم بر سنگِ خیلی ساکتِ غمبادها
یکنفس بـی هیچکس نبشِ بیابانِ امید
گوش دادم از شنِ سَرخورده بغضِ بادها
قبرِ قرنی را شناسایی غبارِ جمله ریخت
پشتِ تابوتِ خیالم شیونِ شهیادها
مثلِ روحِ کوهِ زخمی، شکلِ متنِ چشمِ خاک
لهجهام شد کهربایی، رنگِ غمآبادها
پینوشتِ پیچ و تابِ رودِ رؤیا در بغل
حلقه زد دورِ نگاهم با گلابِ یادها
رازِ دنیایِ عجیبِ عشق آتشبازیست
تک عروسِ غمزه لج کرده غزلدامادها
جایِ جشن و جایِ خوشبختی ملاتِ زندگی
مُرده بادست و مَبادایِ مبارک بادها ...
#سید_محمدرضا_لاهیجی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ای مه! شبی از عمق جان مستانه میبوسم تو را
دور از نگاهِ دیگران مستانه میبوسم تو را
میآیم از ره ناگهان، از شوقِ رویت نغمهخوان
خندانلب و چشمکپران مستانه میبوسم تو را
ساغر به دست و عشوهگر، مستِ تو از پا تا به سر
ای ساقیِ ابروکمان! مستانه میبوسم تو را
شاد از تو و آوازِ تو، با سازِ افسونسازِ تو
میرقصم و با هر تکان مستانه میبوسم تو را
وقتی که مدهوشت شدم، مجذوبِ آغوشت شدم،
خواهی نخواهی بیامان مستانه میبوسم تو را
تا شمعِ بالینم شوی، فرهادِ شیرینم شوی،
در آتشت پروانهسان مستانه میبوسم تو را
شب میرود تا انتها، خورشید میتابد به ما
من بیبهانه همچنان مستانه میبوسم تو را...
#مهشید_تجلیان
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
قدم قدم و خیابان, پیاده رو, سیگار
که دود می شود امشب به یاد تو هربار
قدم رسانده مرا تا همان خیابان که...
چراغ سبز نگاهت,.... و اولین دیدار
نفس نفس, و تبسم, و ترس پایان یافت
و لب لبالب از لب شد و لب دیوار...
برای من غزل عاشقانه ای خواندی
و من که مست نگاه تو بودم و انگار...
که تا همیشه برایم ترانه میخوانی
به فکر مرگ نبودم که بر تو شد آوار
و لحظه لحظه تو را آنچنان تماشا کرد
که قاب سرد نگاهت نشست بر دیوار
***
گذشت خاطره هامان , تو برنمیگردی
و اتفاق خیابان نمی شود تکرار ....
تو زیر خاک فقط خاک میخوری لیلا
من و سکوت خیابان, پیاده رو, سیگار...
#سیدجواد_طباطبایی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
قرار بود، مرا تا به آسمان ببری
به پیش ماه و کنار ستارگان ببری
قرار بود، که در زیر بارش باران
مرا، به کوچهی بینام و بینشان ببری
خداکند،که درآغوش باغهای بهار
مرا،به سمت اقاقی و ارغوان ببری
صدای مست قناری ز دوردست آمد
چه میشود،که مرا،سوی نغمهخوان ببری
سیاه چادر ایلم کجاست، تا با اسب
مرا، به شوق اجاقی وسایبان ببری
چه میشود،که در آیینهی تبسم صبح
مرا،به رویش صحرای گلفشان ببری
به زنده رود، درآن صبحدم مرا گفتی
به کوچهسار قدیمی اصفهان ببری
خوش است،شیروکره،با بخار چای غلیظ
اگرمرا، به تب عطر ناب نان ببری
دلم گرفت ز اهل زمینیان خموش
به آسمان، تو، مرا، کاش ناگهان ببری
صدای شیههی اسب وتفنگم، ای افسوس
خداکند، که مرا سوی عاشقان ببری ...
#اکبر_بهداروند
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
کاش میشد اندکی در زندگی یکرنگ بود
کاش دل های شکسته فارغ از هر جنگ بود
قطره قطره اشک میبارید روی گونه هام
سهم چشم از پنجره، تنها دلی که تنگ بود
کاش میشد که شکوه خنده بر لب هایمان
مثل شور انگیزی ترجیح یک آهنگ بود
شور شیرین در من و تنهایی فرهاد باز
بین ما و حاجت دل صد جهان فرسنگ بود
کاش میشد سر به روی زانوان عشق داشت
آخر این ماجرا اما غم و نیرنگ بود
#سمیه_فخرالدین
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
از پشت شــیـشه دیدمت آهسته می رفتی
گاهی نگا میکردی و افسوس می خـــوردی
اونقــــــدر ناراحت شدم وقتی که تو دسـتت
دیـــدم یه ساک کهنه و خالی رو می بـــردی
من تکیه دادم پیش شومینه تو می لـــــرزی
برفم که تا تونــسته ایــن چـن روز بــاریـــــده
با اینکه سرمـــا خوردم اما خـــوب می فهمم
حتـی لباســـای خودم بــــوی تـــو رو مــــیده
باور نمــــی کــــردم نباشـــی جای خالیــتـــو
میشه فقط چن لحـظه بعد از رفتنت فهمـید
با جرجر لـــولای در هــم بی هـــوا هـــل کرد
از ســـایه جارختـــی همســـایه هم ترســـید
مغـــــــــــرورم اما اعترافش کار سختی نیس
این خــــونه منهــای تو یعنــی مرگ تدریــجی
یعنی علامـــت های یک بــیماری مــــــــزمن
افســــردگی همراه با سردرگمــــی گیجــــی
من مستحقم چون خودم باعث شدم رفتـــی
بایـــد تقاصـــش رو بــدم با بیـکســـی با درد
اما به برگشـــــت توهم هیچ احتــمالی نیس
راهـــی نمیــمونــه فقـــط باید تحمـــل کرد..
#سیما_احمدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
بیتو ، کولی - دلم از چاره شدن میترسد
در پی ِ چشم ِ تو آواره شدن میترسد
اشتهایی که تو را نیست به صبح ِ دیدار
هضم ِ هِجرانیات همواره شدن میترسد
سایهانداز ِنگاهم نشدی ساحره چشم
سایهام تکیه به دیواره شدن میترسد
عصر پاییز ، چه پیچیده مرا وهم غریب
روح سر در گم ِ یکباره شدن میترسد
نقش سنگی شدهی سوته سرابی در من
بغض چاهی که ز فواره شدن میترسد
ساز طوفانیِ تو کوک کند رقص ِ غبار
چشم ره مانده ز نظاره شدن میترسد
دفتر مثنویام چون تو ، نهآغوش گشود
- انتظارم ز غزلواره شدن میترسد ...
#گویا_فیروزکوهی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹