گنج قارون است عقل و حاتم طایی ست دل
دست و دلباز و بدون هیچ همتایی ست دل
گاه می بخشد به یک لبخند کل عمر را
شک ندارم بی گمان لطفش اهورایی ست دل
در غل و زنجیر گیسوی زلیخایی اسیر
یوسف است اما به بند چاه تنهایی ست دل
از کمین چشم هایش، با کمانِ ابرویش
آنچنانم زد که گویا صید صحرایی ست دل
برکه هم گاهی تلاطم دارد از دیدار ماه
دل به دریا می زند، آری چه دریایی ست دل
بین آدم های دنیا ساکت و گوشه نشین
خلوتی دنج است و با این حال، دنیایی ست دل
عقل چون در حال و روز او تامل کرد گفت :
در پی دیروز و امروزش چه فردایی ست دل!
#دانیال_حمیدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
نهیب ضربه ی شستت گواست زلزله خیزی!
بنای ظلم رقیبان به تیر چشم بریزی
تو را اگر که ندانم،حیات،بیهُده دارم
که غیر مرگ نخواهد نَفَس بدون تو چیزی
تو یوسفی که گرفتی،وگرنه هیچ دگر یار،
کلاف کهنه ی ما را،نمی خرد به پشیزی
چقدر منتظر صبح پُر امید نگاهم،
که رَه بپویم و شب را گذر کنم به گریزی...
کجاست ساعت برگشت خنده های بهارم؟
بسوخت برگ و برم در خزانِ شوق ستیزی
سری برای نهادن به زیر پای شما هست؛
که در بساطِ تهی جز وجود،نیست،عزیزی.
#محمد_حسن_جنتی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
وصل تو را در دلم ، آتش جانم کنم
تا به نگاهی تو را ، تیر ِکمانم کنم
چشم ِ تورا میخرم تا که در آغوش ِغم
باعث ِ آرامش ِ روح و روانم کنم
باخته ام من اگر، زندگی ام را به تو
هیچ نشد لحظه ای فکر ِ زیانم کنم
لحظه ی بارانی ام ،چتر سرت کو عزیز
کاش تو را دور از ، فصل ِ خزانم کنم
ساقی و ساغر چه شد ؟ باده ی چشمت کجاست؟
جام ِ لبت را بده تا به دهانم کنم
مثل ِ مسلمان شدم بنده ی چشمان ِ تو
وقت ِ نمازم تو را محو ِ اذانم کنم
منکه پر از شعرم و ، شعر پراز حس توست
نام تو را زین سبب ورد ِ زبانم کنم
#اکبر_باباپور
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
چار دیوارِ دلم از تو نشانی دارد
باز احساس تو با قلب، تبانی دارد
سالها بعد اگر خاکِ مرا بشکافند
قلبِ من باز به یادت ضربانی دارد
باد در شاخه ی سرسبز درختت پیچید
پشت هر پنجره دستت چه تکانی دارد
خوب پارو بزن ای قایقِ عاشق که هنوز
دلِ دریا زدهام ، موج پرانی دارد
کم نیاورده هنوز این نَفَسِ پُرسوزَم
یادِ تو در دلِ من سوخت رسانی دارد
ای که معمار وجودم شده ای، می دانم
این اثر ارزشِ یک ثبتِ جهانی دارد
#نسرین_پورنقی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
یکی بیاید و من را به من نشان بدهد
مرا نشان به خودم یا به دیگران بدهد
گذر از این همه طوفان ز من نمیآید
یکی بیاید و جای من امتحان بدهد...
به من که عاجزم از لب به اعتراض زدن
به لطف معجزه دست و دل و زبان بدهد
و یا برای فرار از میان تمساحان
به من جسارت ازجانگذشتگان بدهد...
به من که مُردهایام ایستاده بر سر خاک
در این مسیر چو عیسی مسیح جان بدهد
سپس برای رهیدن ز بند و بست صلیب
دریچهای به فراسوی آسمان بدهد...
***
در این خرابهی نامش وطن نخواست کسی؟
به این مسافر سرگشته آشیان بدهد...
#قنبر_علی_رودگر
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
رو بود، کسی مثل من تشنج داشت
مسیر خانه به کفشش درازتر میشد
کسی از آنور گوشی دوید تا برسد
که زیر پاش گسل داشت بازتر میشد
غروب بود صدای تو بود، توی زمان
که در قبیله ی من رسم شکل ها مُد بود
و در قبیله ی من دود ها صدا دارند
که در قبیله ی من رسم عشق نا شُد بود
در انعکاس خودم روی درب کابینت
زنی که صورتکش روی جسم براقی ست
به دست و پاش گره خورده موی فرداری
سرش رها شده از او شبیه یک یاغی ست
به شب اجازه ی تاریک تر شدن می داد
به لطف سیلی محکم کبود تر می شد
صفی که بسته به پایش قدم زدن ها را
که پشت هر در بسته نبود تر میشد
و گوش خانه پر از حرف های او بود و
کنار کتری در حال جوش قُل میزد
دو پاش روی شن و ماسه های ساحل ماند
و داشت از خود خانه به کیش پل میزد
کسی قدم زده آنجا کنار یک ماهی
در آب های خلیج بنفش و لیمویی
بغل گرفتن جغدی دو کوچه آنورتر
که مانده در سبد آخر اتو شویی
و فکر برج بلندی درون لی لی پوت
که پله هاش به سمت غروب راه افتاد
به فکر ماهی کوچک به روی انگشتش
که توی تنگ به سمت جنوب راه افتاد
#باران_محمدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
امروز را با نام تو تقویم کردم
با تو لبالب میشود احساس هر دم
آغازِ تو پایان هر دلواپسی بود
خوش آمدی ای مرهم و درمانِ دردم
امشب غزلهایم روان تر می تراود
از نای درد آلوده و خاموش و سردم
روزی که رفته بر نمیگردد دوباره
هر چند دلخونم ولی در عشق مَردم
با من بمان تا شاعرِ چشم تو باشم
حجّی به جا آورده و دورت بگردم
#کمال_پیری_آذر_هریس
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
از چشم تو افتادم و افتادم از آن چشم
از لحظه ی افتادن من قافیه برگشت
بدباخته ام باور خود را، غم تلخیست
درمانده ام از هَجمه ی دنیای دَرَندَشت
من دوست تَرَت داشتم از حدِّ تصور
آنقدر که حتی اَحَدی درک نمیکرد
یک بار اگر قلب تو هم عاشق من بود
آغوش پر احساس مرا ترک نمیکرد
ازپنجره میدیدَمَت آهسته گذشتی
رفتی که خودم را به تباهی بکشانم
بی رَحم بگو با چه دلی خاطره ها را
از گوشه ی قلبی که شکستی بتکانم؟
دیگر گِلِه ای از بَدِ تقدیر ندارم
تقصیر خودم بود و غروری که شکستم
تقویم ورق خورده و پایان من آنجاست
آنجا که خطا کردم و دل را به تو بستم
تقسیم شدم بین دو احساس موازی
یک نیمه ام آشفتگی و گِزگِز دَردَست
آن نیمه ی دیگر که سرآغاز رهاییست
روحیست که خالی شده سنگیست که سَردَست
با اینکه خیالت همه جا دور و بَرَم هست
در لحظه ی جان کندن من جای تو خالیست
اینبار خدا میشکند شیشه ی غم را
آرامِ دلم میشود آن لحظه چه عالیست
#نرگس_چهارپاشلو
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
تمساح توی آب فرو رفت و… درد را
من می کشم ولی تو فقط اسم مرد را
روی خودت گذاشته ای تا که خِشـ…
:بگو!
من درک می کنم، نه! خجالت نکش،بگو!
حق طبیعی ات شده فریاد و فحش و قهر
مثـل تـمـــام ِ مـردمِ بــی اعتــمــاد شهــر
دیگــر نیــاز نیست مــراعات حــال من
راحت شده ست از همه جنبه خیال من
دیگر دلی وجود ندارد، کسی که نیست
من مرده ام عزیز، بگو درد… درد چیست؟»
زل زد به طعمه ای که فقط ایستاده بود
این قصه یک تقابل بی ربط و ساده بود
یک مرد غیرقابل حل توی جدول است
که سال هاست منتظر تو معطل است
با پنـج حرف گمشــده توی مهای غلیظ
تنهاییاش به تیرگی عمق جنگل است
دنبــال من بگــرد در این یاس فلســـفی
آهسته تر عزیز! که اینجا پر از تله است
تمساح در دو چشم سمج گیر کرده بود
راهــی نداشت، حادثه تغیــیر کرده بود
این درد، درد بچه پس انداختن نبود
با خــانـه های خـالـی تو ساختن نبود
چسبیده ام به پنج عمودی زندگیت
در بازی تو، دلهــره ی باخــتن نبود
بی حرف، بی تکان، جلویم ایستاده ای
انگار هیــچ چیزی در ایـن بـدن نبــود
انگار مرده ای و نمی فهمی ام که درد
را می کشم به عمقِ…به عق ِ لجن…نبود!
نه هیچ کس نبود که این راه را بلد
باشد، کمک! کمک! نه! کسی واقعاً نبود!
#فاطمه_اختصاری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ببین تا کجا درد را می کشم
جفا های نامرد را می کشم
چو پاییز بر بوم سبز درخت
فغان رخ زرد را می کشم
نشد فتح قلبش نصیبم،دریغ
عذاب عقب گرد را می کشم
نباشد ره عشق بی درد سر
کمین تب سرد را می کشم
مرا تا کجا می بری ای هوس
مهار تو ولگرد را می کشم
بهار آمد و باز در فکر خود
شراب ره آورد را می کشم
چو #واسع شبی در کنارم بمان
ببین تا کجا درد را می کشم
#سید_علی_کهنگی
#واسع
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
خزان در خزانی چرا خون نگریم؟
به غم توامانی چرا خون نگریم؟
تو ای عشق من جان آلوده در خون
کران تا کرانی چرا خون نگریم؟
تو در خانه خود اسیری به غربت
غریب زمانی چرا خون نگریم؟
رها سرو این خاکی پر تشنج
کنون قد کمانی چرا خون نگریم؟
به ظلمت دچاری و حسرت به دل از
سپیده دمانی چرا خون نگریم؟
سرای قشنگم نیامد بهارت
خزان در خزانی چرا خون نگریم؟
#تقی_شیرین_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
اون خودش اینو خوب میدونست
که بره همه چی تموم میشه
دفتــر خــاطــراتـمــون مثــل
وصیت نامه مهروموم میشه
عین دیونه ها شدم شب و روز
از خودم هی سوال میپرسم
که دوست دارمش دروغی بود؟
نمیدونم جوابمو چی بدم...!
کی سرتو گذاشته رو سینش ؟
کی لباشو گذاشته رو گوشت ؟
کی؟ چطـوری تصـرفت کرده ؟
اون بهت چی میگه تو آغوشت؟
افتاده توی جونم آتیشی
نمیتونم اونو مهــار کنم
تنها راه نجات من مرگ ِ
نمیدونم باید چکار کنم...
مثل چاهی فرو بریزم و هی
خودمو رو سرم خراب کنم؟
یا که آتشفشان بشم از تو
خودمو ذره ذره آب کنم؟
#رسول_زاهدی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
به جز هوای رهایی به سر نداشته باشی
هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی
میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا
برای هیچ آهویی خطر نداشته باشی
خطر که هیچ وجودت تمام بود و نبودت
اثر نداشته باشد اثر نداشته باشی
تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی
ولی برای پریدن جگر نداشته باشی
شب این شب ظلمانی احاطه ات کند اما
دو چشم شب شکنِ شعله ور نداشته باشی
خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد
تو از غرور خودت دست بر نداشته باشی
نگو که از تو گذشته - اگر چه مثل گذشته
هوای خون و خطر آن قدٓر نداشته باشی-
ولی پلنگ پلنگ ست اگر چه خسته و تنها
اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی
#بهروز_یاسمی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
هنوز از شب من چند استکان مانده
هنوز قسمت دلگیر داستان مانده
کلافه ام وسط خنده اشک میریزم
بهار آمده اما غم خزان مانده
تورفته ایی و به ظاهر اگر چه آرامم
پر است ابر دل از بغض در دهان مانده
دلم گرفته شبیه پرنده ایی زخمی
که در دلش غم یک لحظه آسمان مانده
فرار میکنم از مبتلا شدن اما
کدام شاعر از عشق در امان مانده
هنوز حرف دلم را نگفته ام ای وای
چقدر تا غزل آخرم زمان مانده
نگیر دست کسی را به فکر من هم باش
تمام شهر مرا با تو یادشان مانده
#سجاد_صفری_اعظم
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
هم پلک میزنی و هم این که مرا به هم
هی میزنی مرا به هم و پلک را به هم
تبدیل میکنی غزلم را به مثنوی
بیدار میشود قلم از خواب مثنوی
یک شب به جای سرمه مرا هم نمیکشی
در انتظار، چشم به راهم نمیکشی
بر چشمها چو سرمه مرا میکشانی و
بعداً حواس پرت مرا میپرانی و
هی پلک میزنی و زمین را به آسمان
منظومه ایست دایرهی چشم هایتان
زهره، زمین، زحل همه تو مشتری منم
مریخهای چشم تو را مشتری منم
می خواهمت شبیه درختی جوانه را
گلبرگهای خاکی قالی که خانه را
چون بوسههای مادر و فرزندهای پیر
چون گریههای آخر لبخندهای پیر
ای چشمهای یک تن ِ صد مرد را حریف
ای چشمهای سبز تماشایی و لطیف
دور و بر ِ تمام تنم چشم میکنی
از بدو روز خلقت زن پلک میزنی
این وسوسه تمام نخواهد شدن گرفت
باید به جرم دیدن تو پیرهن گرفت
باید بهانههای خدا را دوباره خورد
باید سقوط کرد ولی عاشقانه مرد
امشب که پلکهای شما تا خدا رسید
این مثنوی بهانهی خوبی است تا رسید
ما بین رقص ِ” پلک زدن”های چشمتان
دیدن وَ نیز دیده شدن پای چشمتان
آلودهام به جرعهی یک لحظه خیره ات
در امتداد دیدن من، چشم تیره ات
معجون نور و روشنی ِ آفتاب و ماه
تک لحظهی طلوع و غروب، آبی و سیاه
باران ابر وحشی اردیبهشت من
محتاج توست ذائقهی کار و کشت من
گونه به گونه ات که به ترفند میزنم
از چشم هات یکسره پیوند میزنم
تا دامهای سبز تو را کشت میکنم
بادامهای سبز تو را کشت میکنم
ساعت دو پلک ونیم گذشته است از اذان
من از دو پلک مانده به مسجد کنارتان
دارم نماز نافلهی پلـــــک میشوم
مبهوت ناز قافلهی پلـــک میشوم
ترکیب گاهوارهی چشمت نشستنی است
این خواب خوش پریدنی است و شکستنی است
عمرم...! نگاه آخریت را به هم نزن
آن ارتعاش مادری ات را به هم نزن
این هم دعا تو را به خدا مستجاب شو
یک آن مرا ببین و بخند و جواب شو ...
#محمد_ارثی_زاد
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
نمیفهمند ماهی های سرگردان زبانم را
چه راحت میدهم بر باد گاهی دودمانم را
هم اینکه توی تنگ آب طوطی وار می رقصم
همین یعنی که بی تو کرده ام گم آسمانم را
شبیه ماه هستی پشت هر ابری نمی مانی
دلم قرص است روشن می نمایی دیدگانم را
تو را با چشمهای روشنم آهسته گم کردم
ببخش ای آفتاب این پلک های خسته جانم را
تمام واژه هایم بی تو طعم خاک می گیرند
بیا پر کن از آن جام بلورین ت دهانم را ...
#صفیه_قومنجانی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
نه در غم های من بودی نه در لبخندهای من!
بریدی از نخ ِابریشم ِ پیوند های من
چه می خواهی تو از جان من ای تقویم ِ تکراری!
بیا و دست بردار از سر ِ اسفندهای من
بهار تازه را تصویری از پاییز می بینند
میان میله ها مانند من، همبند های من
نه از سبزینه بیزارم نه از گل ها، ولی غربت
مکیده شیره ام را از دل ِآوند های من
دلم میخواست اقیانوس نام کوچکم باشد
شدند امروز خشکی ها همه پسوند های من!
لباس تیره ی اسپند پوشیدم که برگردی
در آتش رفتم اما حیف از ترفند های من!
کسی که رفتنی شد؛ می رود ! تردید جایز نیست
که تاثیری ندارد بعد ازاین سوگند های من.
#محمد_علی_نیکومنش
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
در دیار خویشتن خوار وغریب افتاده ام
ساز شهنازم،خموش وبی شکیب افتاده ام
همچو شوق گلنراقی ، بوسه بارانم بکن
دخترزیبا! زعشقت بی نصیب افتاده ام
ابـرهای جمله عــالم در دلم شــوری نهید
چون سیاووشم که اینک بی حبیب افتاده ام
ناله ی شوریده ام، همزاد ساز یاحقی است
تا گـــرفتــار زمــــان نــانجیب افتـــاده ام
چون تهمتن بادلی سرشار از مهرو صفا
در تــه چـاه شغــاد پرفـــریب افـــتاده ام
#مختار_فیلی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
یک شب عروسک بین بازیهای ما گم شد
اسم تمام غصه هامان سیب و گندم شد
وقتی سکوتم را برایت پست می کردم
دیدم که چیزی بین دل دل های ما گم شد
آهسته گفتم << دوستت دارم >> نفهمیدی
بین من و تو عاشقی سوء تفاهم شد
درگیر آلبوم شد تمام چشم های خوب
لبخندهامان خاطرات دست چندم شد
از توی آیینه کسی ما را نمی خندد
لبخندها دق مرگ یک لحظه تبسم شد
بر شانه های مهربانت گریه می کردم
بغض الفبای دلم هق هق تکلم شد
من مانده بودم پشت در ، دیدی و از ان روز
رنگ محبت های تو رنگ ترحم شد
زن های چادر پوش کوچه راست می گفتند
عشقم ضمیر جمله های بین مردم شد...
#الناز_سرخانلو
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
شب رسید و باز بیداری عذابم میدهد
فکرهای پوج و تکراری عذابم میدهد
پیش از این در وقت تنهایی رفیقم شعربود
این غزل هم بی تو انگاری عذابم میدهد
سر اگر میداد بر حرف خودش می ایستاد
تازگی با ناز و عیاری عذابم میدهد
دست از روی دل صدپاره ام بردارکه
هرکجاانگشت بگذاری عذابم می دهد
درردیف این غزل تغییردادی همچنان
باز با تغییر اجباری عذابم می دهی
در کنار او به هر جایی که میبینی مرا
باچه ترفند و چه اطواری عذابم میدهی
تا به دل گفتم رهایش کن اگر مقدور شد
گفت میدانم توهم داری عذابم می دهی
#جواد_شادفر
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
امشب کمی به حال دلم کم گریستم
یادم به دوست آمد و نم نم گریستم
ای آشنا بیا و از سخنی آشنا بگو
اندازه ی تمام آدم و عالم گریستم
بی روی یار هیمنه ی شب تمام شد
عشقش برای جان و دلم التزام شد
من را ببر به کوی دل انگیز عاشقی
حالا که دل برای دلبر دلداده رام شد
شب تا سحر به خواب من آمد خیال دوست
پرسیدم از محبت نیکو خصال دوست
یا هو کنان به سوی من آمد به شوق گفت
جانها فدای لحظه ای از حس و حال دوست
آنان که مست روی تو هستند خوشدلند
دلداده اند و فارغ ِ از دیده و دلند
شب را نمی دهند به یغمای درد چون
خورشیدی اند و چشمه ی انوار کاملند
شب را به های و هوی جهانی نمی دهیم
این تحفه را به دور و زمانی نمی دهیم
خلوت نشین دوست به اخلاص می شویم
از کوی دوست نام و نشانی نمی دهیم
#جعفر_زارع
#خوشدل
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
نشد ، چشم تو را خورشید از رونق بیاندازد
تو را در جان و دل تردید از رونق بیاندازد
نشد موی تو را مجنون تر از تو با نسیم صبح
جنون ِ گیسوان ِ بید از رونق بیاندازد
حسودی کرد شیطان تا تو را آن سیب سرخی که
زمین افتاد و می چرخید از رونق بیاندازد
شبیه ماهی و روی تو روی ماه رویان را
چگونه می شود ترسید از رونق بیاندازد
در این بازار رنگارنگ ، یک لحظه نشد ، چشمم
دلی را که به تو خوش دید از رونق بیاندازد
نشد که ضربه ی چاقوی تو بر این دل تنگم ..
اناری را که خون پاشید از رونق بیاندازد
شبیه موج می آیی به سمت صخره ، تابم را
غمت بر سینه می کوبید از رونق بیاندازد
لبت چون خمره ی می بر من دیوانه می خندید
مرا بوسید و می خندید ، از رونق بیاندازد
چنان لبهای تو سرخ است که ماهی دلخون را
درون تنگ، روز عید، از رونق بیاندازد
به اخمم می کشی میدان ببازم شاید این اخمت
مرا هم نیز با تهدید از رونق بیاندازد
ولی من تا ابد زندانی چشمان تو هستم
مرا هرگز نشد تبعید از رونق بیاندازد
مگر فتوا دهد ، بوسیدنت جایز نمی باشد !
لبت را مرجع تقلید از رونق بیاندازد
.
گلی زیبا شدی در باغ ، لعنت بر هرآن دستی
که از ساقه ، تنت را چید ، از رونق بیاندازد
#سیدمهدی_نژاذهاشمی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
بین ما پنجره ای نیست که دیوار کنی
بین ما نبض ِ دو تا زندگیِ لعنتیه
بین ما لحظه ی مکثِ دو نفر، خیره به هم
آخرین جمله ی این شاعره ی پاپتیه
رفتی و بعد تو صدبار زمین خوردن من...
خنده ی تلخ سکوتی که سراسر گله بود
رفتی و بعد تو هر گوشه ی خوابم لرزید
پشت پلک ترم انگار پر از زلزله بود
بعد تو... دست خودم نیست ازت دل نکنم
دل سپردن به تو یک فاجعه ی پر خطره
دل سپردن به تو اندازه ی یک مرگ بده
تکیه دادن به درختی که رفیقش تبره
همه ی قصه تو بد بودی و تقدیر ولی
با دل خسته ی من بود که بازی میکرد
بعد تو عین یه دیوار ترک خورده شدم
که به هر پنجره ای دست درازی میکرد
رفتی و اینهمه آینده ی دور از تو گذشت
عقده شد روو همه ی خاطره ها خط افتاد
رفتی و بعد تو سرتاسر من خاک گرفت
آجر آجر نفس کوچه به لکنت افتاد
بعد تو این همه بارون زد و تنها بودم
سر هر پله ی این شهر پر از ناخوشیه
سر هر پیچِ تو.را.دوست.ندارم. یه دروغ
سر هر پنجره ی باز تب خودکشیه
از خودم قول گرفتم که فرامــــوش کنم
چاره این بود به هر رهگذری روو بزنم
آخرین وسوسه ی شعر زبون بسته ی من
- که به این دختر دریا زده چاقو بزنم
#مهسا_پهلوان
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
دلخسته ام، از اینهمه دیوار ِ بی در که...
«ای مهربان! یک پنجره با خود بیاور کـه»
دنیا تـــــو را برد و بـه نفرت هاش عاشق کرد
این غول تنها، گوشه ی قصر خودش دق کرد
غولی که آخر توی «فصلی سرد» خواهد مرد
یا از تـــــو یا از شدّت سردرد خـــــواهد مـــرد
«مسعودخان کیمیایی» خوب می داند:
که آخر ِ قصّه همیشه مَرد خواهد مُرد!
دلــــخسته ام از شهر نامردی و رندی ها
پایان خوبم باش! مثل ِ «فیلم هندی» ها...
#سید_مهدی_موسوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
تا ماه کامل میشود ، حالم دگرگون میشود
یادش که میافتم دلم ، دریایی از خون میشود
وقتی کنار پنجره ، با ماه نجوا میکنم
لیلای توی ماه هم ، پابند مجنون میشود
یادش بخیر آنروزها ، یک ماه دیگر داشتم
حالا بجایش آهِ سرد ، از سینه بیرون میشود
ای ماه باور میکنی، غمگین و تنها گشتهام
حالا فقط در سینه غم روی غم افزون میشود
خوابی که تعبیرش فقط ، او بودو گرمای دلش
در خواب شیرین همچنان، فرهاد، محزون میشود
تقدیر اگر افسون کند... آدم دگرگون میشود
آدم به تقدیر خودش ، یکباره افسون میشود
#پرویز_شالی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ای عشق مدد کن که غزلخوان تو باشم
تا آخر عمرم سر پیمان تو باشم
جز شرح تو در دفتر شعرم ننویسم
هم زمزمه ی نغمه سرایان تو باشم
یک قطره ز دریای گهر ساز تو گردم
یک قطعه ز مهتاب درخشان تو باشم
آرامش دل بی تو محال است. محال است
ای عشق که آرام ز هجران تو باشم
کی می رسد آن لحظه که در پرتو مهتاب
هم صحبت آیینه نشینان تو باشم
از این شب بی رونق هجران بشوم دور
در سلک سحرگاه سپاران تو باشم
پرواز کنم از قفس بندگی خویش
پروانه ی آزاد بهاران تو باشم
از بهر خودم بودنم ای عشق خطا بود
بگذار درین عاقبت از آن تو باشم!
#فریدون_انوشه
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
دیگه حالم از بد شدن رد شده
دارم مرگمو زندگی می کنم
توو اوج جوونی چقد پیرمو
همش حس دلخستگی میکنم
همون شب که ماه قرصِ کامل شدو
تو گرگ درونت که بیدار شد
من از وحشت و ترس خوابم نبُرد
از اون شب دلم زار و تبدار شد
تو گرگینه بودی! من اون بره که
خیالش رسیده تو چوپونشی
من اونم که تا ماه کامل نشد!
نفهمیده بود قاتل جونشی!
عجب روزگار غریبی شده
درنده دریدو طلبکار شد!
توو چنگال و دندون تو زهر بود
از اون زهر حال دلم زار شد
میتونی همین "گرگ" باشی ولی
دیگه بهتره جایی پنهون نشی...
من از چنگ و دندون نمیترسما
نمیبخشمت تا پشیمون نشی!
اگه "خوب بودی و آدم" تویِ این قمار
تموم خودم رو نمی باختم ...
میتونی از این "گرگ" خارج بشی
همون "آدمی" شی که میشناختم!
#سعیده_حیدریان
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است
همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است
خدا کند که نبینم هوای تو ابریست
ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است
همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست
همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است…
بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش
که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است
نمی رسد کسی اصلا به قله ی عشقت
گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است
به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند،
که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است
ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل
شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است
به بغض چشم تو این شعر، اقتدا کرده ست
که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است
قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد
عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است
تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست؛
که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
آب از مشک عرب، نان ز عجم میخوردم
سِرکه بودم من و در شیر تو! هم میخوردم
چون شترها به بیابان و بلا تن دادم
هفتهها بود ز کوهان خودم میخوردم
خار نشخوار کن و منت کس را مپذیر
خوندل خوردم و ایکاش که سم میخوردم
فربهام کرد ولع بر سر این سفره که هی
غصه خوردی تو و من؛ غصه و غم میخوردم
«نان دلبر» شدهای، داغ تو خوردن دارد
گرچه من بیشتر از نان تو کم میخوردم
هرکجا کار، گره خورد تو بازش کردی
اینچنین شد که به موی تو قسم میخوردم
عادت دور من و خصلت دیرم این بود:
فقط از دستتو پشت سر هم میخوردم
#حسین_شیردل
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
تهران گرفت از تو مرا ! کور و کر شدم !
غم سنگ زد به شیشه و من بیشتر شدم
شب هام بود و … غیرت ِ چاقو به دست هاش
شب هات بود و… بوی عرقگیر ِمست هاش
موزیک داغ و پارتی ِ قرص ِ اکس ها
تنهایی ِکثیف شده بعد ِسـِ*ک*س ها
نوزاده های غیر مجاز و زباله دان
نفس ِ تفنگ بادی و مرگ پرندگان
خوشبختی ِ حلال و سر ِ چند همسری
با آب و رنگ و روغن ِ فحاش ، دلبری
سیمان و برج های به « سرو » تو خورده بود
و عشق بود و عشق … ولی عشق مرده بود !
دعوا و داد و دزدی و دود و دروغ بود
تهران شلوغ بود عزیزم ! شلوغ بود !
آن روزهای بی تو خودم را نداشتم
پول کرایه تاکسی حتا نداشتم
شب ها سر ِ گرسنه ی من بود و سنگ بود
خندیدنم به قصه ی ماه و پلنگ بود
تا صبح در کنار خیابان نشستنم
آواز جیرجیرک ِ غمگین ِ در تنم
آن چیز ها که از تو به جا ماند غم شدند
سیگارهای خاطره های بدم شدند
تهران تمام شد به اتاقی که در نداشت
تنها شدم شبیه کلاغی که پر نداشت
در گوش من صدای دویدن شنیدنی ست
فریاد های تو ته کابوس هر زنی ست
این فرش ها مرا به تو بالا می آورند
از خون اول تو به دنیا می آورند …
#وحید_نجفی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹