فقه اهل سنت کامل و جامع لطفا مخاطبین خود را اد کنید نشر کنید تا ب همه برسه و کسانی سوال شرعی دارن لینک کانال براشون بفرستین تا عضو کانال بشن جزاکم الله خیر
تعداد نمازهای فرض (در شبانه روز)
خداوند در شبانه روز پنج نماز بر انسان فرض کرده است، از ابن محیریز روایت است که: مردی از بنیکنانه، بنام “مخدجی“، در شام از مردی بنام ابومحمد شنید که میگفت: نماز “وتر“ واجب است، مخدجی گفت: که به نزد “عباده بن الصامت“ رفتم و آن را به وی خبر دادم، “عباده“ گفت: ابومحمد دروغ گفته است، زیرا من از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدهام که میفرمود:" (خمس صلوات كتبهن الله على العباد، من أتى بهن لم يضيع منهن شيئا استخفافا بحقهن كان له عند الله عهد أن يدخله الجنة، ومن لم يأت بهن فليس له عند الله عهد إن شاء عذبه وإن شاء غفر له). [خداوند (در شبانه روز) پنج بار نماز خواندن را، بر بندگان خود واجب و فرض کرده است، هرکس آنها را بجای آورد و از روی ناچیز شمردن آنها و عدم توجه بدانها، چیزی از آنها را تباه نسازد، او با خداوند پیمان بسته است که او را به بهشت ببرد. و هر کس آنها را بجای نیاورد، او با خداوند پیمانی نبسته است. ممکن است او را بر ترک آنها عذاب دهد و ممکن است او را ببخشاید (یعنی با ترک نماز آنان مستحق عذاب هستد)]". احمد و ابوداود و نسائی و ابن ماجه آن را روایت کردهاند. ابن ماجه قسمتی از متن آن را چنین روایت کرده است:" (ومن جاء بهن قد انتقص منهن شيئا استخفافا بحقهن).[کسی که آن فرایض را بجای آورد و از روی ناچیز شمردن منزلت آنها، چیزی ازآنها را ناقص نماید... ]".
از طلحه بن عبیدالله روایت شده که: یک مرد اعرابی با مـویهای پریشان به خدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: ای پیامبر خدای به من بگو خداوند چند نماز بر من فرض کرده است؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" (الصلوات الخمس إلا أن تطوع شيئا) [نمازهای پنجگانه، مگر داوطلبانه چیزی بدان بیفزائید]". گفت: به من بگو خداوند چـقدر روزه بر من واجب کرده است؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" (شهر رمضان إلا أن تطوع شيئا). [روزه ماه رمضان بر تو فرض است، مگر اینکه داوطلبانه علاوه بر آن روزه بگیرید]".گفت: به من بگو، خداوند چقدر از زکات بر من فرض کرده است؟ طلحه گوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم تمام شرایع و قوانین اسلام را برای وی بیان داشت. آنگاه آن مرد گفت: سوگند به آنکه ترا ارج و احترام نهاده است، داوطلبانه چیزی بدانها نمیافزایم و چیزی از فرایض خداوند، نمیکاهـم. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" (أفلح إن صدق، أو دخل الجنة إن صدق). [اگر راست گوید رستگار است. یا (فرمود:) اگر راست گوید به بهشت درآیـد]". بخاری و مسلم آنرا روایت کردهاند.
رای برخی از دانشمندان (فقهاء) درباره کسی که نماز خواندن را ترک میکند
بمقتضای ظاهر احادیثی که گذشت “تارک الصلاة - کسی که نماز را ترک میکند“،کافر است و خونش مباح. ولی بسیاری از علمای سلف و خلف (= فقهای قدیم و جدید)، از جمله ابوحنیفه و مالک و شافعی، بر آنند که کافر شـمرده نمیشود بلکه فاسق بحساب میآید و باید از وی خواست که توبه کند. اگر حاضر به توبه نشد، بنا به رای مالک و شافعی و دیگران بعنوان حد شرعی کشته میشود. اما ابوحنیفه میگوید نباید کشته شود، بلکه باید “تعزیر“ گردد و زندانی شود تا اینکه نماز بخواند.
بنابر این میگویند احادیثی که بر تکفیر “تارک الصلاه“ دلالت میکند، مقصود کسی است که منکر فرض بودن نماز است یا ترک آن را حلال میداند. در برابر این احادیث با بعضی از نصوص عام استدلال کردهاند مانند آیه:" (إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء [1] [خداوند شرک ورزیدن به خود را نمیبخشد، اگر بخواهد، غیر شرک را از هر کس که باشد میبخشاید]". و یا مانند حدیثی که احمد و مسلم از ابوهریره روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:" (لكل نبي دعوة مستحابة فتعجل كل نبي دعوته وإني اختبأت دعوتي شفاعة لامتي يوم القيامة، فهي نائلة - إن شاء الله - من مات لا يشرك بالله شيئا) [هر پیامبری صلی الله علیه و سلم دعائی دارد که از او پذیرفته میشود، هر پیامبری آن دعای خویش را در دنیا انجام داده است، ولی من دعای خویش را بعنوان شفاعت در روز قیامت برای امتم نگاه داشتهام، هر کس که بمیرد و برای خدا شریک و انبازی قرار نداده باشد از آن شفاعت من بهرهمند میگردد]". بخاری هم از او روایت کرده است:" : أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: (أسعد الناس بشفاعتي من قال: لا إله إلا الله، خالصا من قلبه) [پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: خوشبختترین مردم که به شفاعت من نائل میشوند، کسانی هستند که با اخلاص کامل و از ته دل بگویند: هیچ معبود بحقی نیست بجز ذات “الله“ که یگانه و بیشریک است]".
مناظره و مباحثهای درباره "تارک الصلاه"
سبکی در طبقات الشافعیه نقل کرده است که: شافعی و احمد با هم درباره تارک الصلاه بمناظره نشستند، شافعی گفت: ای احمد آیا تو میگوئی که تارک الصلاه کافر
میشود؟ احمد گفت: آری. شافعی گفت: اگر کافر باشد بوسیله چه چیزی مسلمان میشود؟ گفت: با گفتن : لا إله إلا الله محمد رسول الله. شافعی گفت: آنکس که نماز را ترک میکند، همواره آن را گفته و ترک نکرده است. احمد گفت: با نماز گزاردن مسلمان میشود. شافعی گفت: نماز گزاردن از کافر درست نیـست، پس با نماز گزاردن نمیتوان به اسلام آوردن او حکم کرد. امام احمد ساکت شد -(مقصود امام شافعی اینستکه تارک الصلاه مادام که منکر وجوب آن نباشد و ترک آن را حلال نداند، کافر نیست، لیکن اگر توبه نکرد و ترک آن را ادامه داد، بعنوان حد شرعی کشته میشود، همانطوری که قبلا بدان اشاره شد. “مترجم“.) -
نظر تحقیقی شوکانی در این باره
شوکانی گفته است که تارک الصلاه کافر است، باید کشته شود. اما اینکه کافر است، بدین علت که احادیث صحیح تصریح دارند بر اینکه شارع “تارک الصلاه“ را کافر نامیده است. و تنها مانع اطلاق اسم “کافر“ بر انسان را نماز گزاردن قرار داده است. پس ترک نماز مقتضی آن است که او را کافر بنامند. هیچ یک از آیات و احادیثی که بدان بر عدم کفر وی استدلال کردهاند، این نظر ما را رد نمیکند. زیرا ما میگوئیم: بعضی از انواع کفر مانع مغفرت و استحقاق شفاعت پیامبر صلی الله علیه و سلم نیست مانند کافر شدن اهل قبله بسبب ارتکاب بعضی از گناهانی که شارع مقدس مرتکب آنها را کافر نامیده است. پس نباید بدان تاویلاتی که مردم را در تنگنا قرار میدهد، پناه برد و استدلالکرد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] نسا/116
تبادلات لیستی اهل سنت
/channel/tbadl1404
حمایت کنید امشب لینک گیری داریم
حکم کسی که نماز نمیخواند
کسی که نماز نخواند و منکر فرضیت آن بوده و آن را قبول نداشته باشد کافر میشود و به اجماع همه مسلمین از دین اسلام خارج شده است.
اما اگر کسی نماز نخواند، لیکن بدان ایمان و باوری داشته و به فرضیت آن معتقد
باشد، ولی از روی تنبلی و سستی یا از روی مشغول بودن، به چیزی که پـوزش شرعی به حساب نمیآید، باشد: بموجب نص صریح احادیث نبوی صلی الله علیه و سلم چنین شخصی کافر[1] و کشتن او واجب است احادیثی که کافر شدن چنین شخصی را تصریح میکنند بشرح زیر است:
1-از جابر روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم ، فرمود:" (بين الرجل وبين الكفر ترك الصلاة) [فرق بین کافر و مسلمان ترک نماز است = بوسیله نماز خواندن، مسلمان از غیر مسلمان مشخص میگردد]". این حدیث را احمد و مسلم و ابوداود و ترمذی و ابن ماجه روایت کردهاند.
2-از بریده روایت شده است که پیامبر صلی الله عیه و سلم، فرمود:" (العهد الذي بيننا و بينهم الصلاة، فمن تركها فقد كفر) [پیمان و چیزی که ما را از آنها -کافران -جدا میکند نماز است. پس هر کس آن را ترک کند بیگمان کافر است]". احمد و صاحبان سنن آن را روایت کردهاند.
3-از عبدالله پسر عمر و عاص از پیامبر صلی الله علیه و سلم ، روایت شده است که: او روزی از نماز یاد کرد و فرمود:" (من حافظ عليها كانت له نورا وبرهانا ونجاة يوم القيامة، ومن لم يحافظ عليها لم تكن له نورا ولا برهانا ولا نجاة، وكان يوم القيامة مع قارون وفرعون وهامان وأبي بن خلف [کسی که بر نمازگزاردن مداومت داشته و همیشه بموقع آن را بخواند، نماز برای او در روز قیامت چراغ راه و دلیل رستگاری است، و کسی که بر نمازگزاردن مداومت نداشته باشد، برایش نور و دلیل و رستگاری نیست، و در روز قیامت با فرعون و قارون و هامان و ابی بن خلف میباشد]". احمد و طبرانی و ابن حبان آن را روایت کردهاند و “اسناد“ آن خوب است.
بنابر این وقتی که ترک مداومت بر نمازگزاری، سبب گردد که آن شخص در قیامت با پیشوایان کفر باشد، پس او کافر است. ابن القیم گفته است: کسی که بر نماز گزاردن مداومت نمیکند یا بسبب اشتغال به ثروت و دارائی یا کشورداری یا ریاست یا تجارت میباشد، کسیکه بسبب اشتغال به مال و دارائی نماز را ترککند، او با قارون است، کسی که بسبب اشتغال به کشورداری و سلطنت نماز را ترک کند، او با فرعون است،کسی که بسبب ریاست و وزارت نماز را ترک کند، او با هامان است. کسی که بسبب اشتغال به تجارت نماز را ترک کند، او با بی بن خلف است.
4-از عبدالله بن شقیق عقیلی روایت است که گفت: “یاران محمد صلی الله علیه و سلم ترک هیچ عملی را موجب کافر شدن نمیدانستند، مگر ترک نماز را“. ترمذی و حاکم آن را روایت کردهاند و او بنا به شرط شیخین آن را “صحیح“ دانسته است.
5-محمد پسر نصر مروزی گفت: از اسحاق شنیدم که میگفت: “حدیث صحیح است از پیامبر صلی الله علیه وسلم که " تارك الصلاة كافر[ کسی که همیشه نماز را ترک کند کافر است ]".
از زمان حضرت محمد صلی الله علیه و سلم تا به امروز رای اهل علـم چنین بوده است که: اگر شخصی بعمد و بدون پوزش شرعی نماز را ترک کند، تا وقت آن بگذرد، آن شخص کافر است.
6-ابن حزم گفته است که: از عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، و معاذ بن جبل، و ابوهریره و دیگر اصحاب روایت شده است که:" (أن من ترك صلاة فرض واحدة متعمدا حتى يخرج وقتها فهو كافر مرتد) [کسی که از روی عمد یک نماز فرض را ترک کند تا اینکه وقت ادای آن بگذرد، او کافر مرتد است]". ابن حزم گوید: ما ندیدیم که کسی با این اصحاب در این باره مخالفتی کرده باشد. منذری در“الترغیب و الترهیب“ آن را ذکر کرده است، سپس گفته است: گروهی از یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم و بعضی دیگر از علمای بعدی، بر آن هستند: کسی که از روی عمد نماز را ترک کند تا اینکه وقت شرعی آن بگذرد کافر است. در میان اصحاب از جمله عمر بن الخطاب، عبدالله، و ابوالدرداء (رضی الله عنهم) میباشند. و از غیر اصحاب احمد بن حنبل، ابو ایوب السختیانی، ابوداود الطیالسی، ابوبکر بن ابی شیبه و زهیر بن حرب و دیگران - رحمهم الله - نیز چنین گفته
وردگارت نماز بگزار و برای سپاسگزاری از او قربانی كن]"." (قل إن صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العالمين، لا شريك له وبذلك أمرت وأنا أول المسلمين) [8][بگو نمازم و همة عبادتهایم و اطاعت و فرمانبرداری كه در حال زندگی انجام میدهم و ایمان و عمل صالحی كه بر آن میمیرم، همهاش خالصانه برای رضای خدا است كه پروردگار جهانیان است كه تنها او شایستگی عبادت و اطاعت را دارد، كه در آفرینش جهان و استحقاق و شایستگی برای پرستش شریك و انبازی ندارد، بیگمان پروردگارم مرا بدین اخلاص و توحید و عمل دستور داده است و من نخستین باور كننده و تسلیم شوندهام]". و گاهی خدا كارهای نیك را باكلمه صلاه آغاز و افتتاح میكند و بدان
نیز آنها را پایان میدهد، بهمانگونه كه در سورة “معارج“ (از آیه 22 تا 34) و در اول سوره ““مومنون“ آمده است:" (قد أفلح المؤمنون، الذين هم في صلاتهم خاشعون إلى قوله: (والذين هم على صلواتهم يحافظون أولئك هم الوارثون الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون)[9] [بیگمان مومنانی كه در نمازشان دل به خدا میدهند و اخلاص دارند، رستگار هستند... آنان كسانی هستند كه بر ادای نمازهای خود محافظت و مداومت میكنند، و آنان هستند آن وارثانی كه بهشت را به ارث میبرند
و در آن جاویدان میمانند ]".
تا آنجا اسلام به نماز اهمیت داده و بدان توجه كرده است، كه قرآنكریم دستور داده كه در سفر و غیر سفر و در حال امنیت و خوف بر ادای آن محافظت و مداومت گردد، آنجا كه میفرماید:" (حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى، وقوموا لله قانتين، فإن خفتم فرجالا أو ركبانا، فإذا أمنتم فاذكروا الله كما علمكم ما لم تكونوا تعلمون) [10][در انجام نمازها و (مخصوصا) نماز وسطی (نماز عصر بنا به اصح اقوال) كوشا باشید و پیوسته در ادای آنها بكوشید و از روی خضوع و اطاعت و اخلاص و تسلیم مطلق برای اطاعت خدا برخیزید و آنرا بنحو اكمل انجام دهید. اگر (بخاطر جنگ و یا خطر دیگری) ترسیدید، (نماز را ترك نكنید) بلكه آنرا در حال پیاده یا سواره انجام دهید، هرگاه امنیت خود را باز یافتید نماز را بطور كامل و صورت معمولی بخوانید و خدا را یاد كنید آنچنان كه به شما یاد داد چیزهایی را كه نمیدانستید]:. خدا كیفیت گزاردن نماز در حال سفر و جنگ و حال امنیت و عادی را چنین بیان فرموده است:" (وإذا ضربتم في الارض فليس عليكم جناح أن تقتصروا من الصلاة إن خفتم أن يفتنكم الذين كفروا إن الكافرين كانوا لكم عدوا مبينا.
وإذا كنت فيهم فأقمت لهم الصلاة فلتقم طائفة منهم معك وليأخذوا أسلحتهم، فإذا سجدوا فليكونوا من ورائكم، ولتأت طائفة أخرى لم يصلوا فليصلوا معك وليأخذوا حذرهم وأسلحتهم، ود الذين كفروا لو تغفلون عن أسلحتكم وأمتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة، ولا جناح عليكم إن كان بكم أذى من مطر أو كنتم مرضى أن تضعوا أسلحتكم، وخذوا حذركم، إن الله أعد للكافرين عذابا مهينا، فإذا قضيتم الصلاة فاذكروا الله قياما وقعودا وعلى جنوبكم، فإذا اطمأننتم
فأقيموا الصلاة إن الصلاة كانت على المؤمنين كتابا موقوتا)[11] [هرگاه سفر كردید، بر شما گناهی نیست كه نماز را كوتاه كنید اگر از فتنه و خطر كافران بترسید زیرا كافران برای شما دشمن آشكاری هستند. و هنگامی كه تو در میان آنها باشی و در میدان جنگ برای آنها نماز برپا كنی باید دستهای از آنها با تو به نماز برخیزند و باید سلاحهای خود را با خود برگیرند و هنگامی كه سجده كردند و نماز را به پایان رسانیدند، باید به پشت سر شما به میدان نبرد بروند و آن دسته دیگر كه نماز نخواندهاند و مشغول پیكار بودهاند بیایند و با تو نماز بخوانند و باید آنها وسایل دفاعی و سلاحهای خود را با خود در حال نماز حمل كنند، زیرا كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شوید و یكمرتبه به شما هجوم كنند و بر شما گناهی نیست و مانعی ندارد، اگر از باران ناراحت هستید و یا بیمار و مجروح باشید، سلاحهای خود را بر زمین بگذارید، ولی وسایل دفاعی (مانند زره و كلاهخود) را با خود بردارید، خداوند برای كافران عذاب خوار كنندهای فراهم ساخته است. و هنگامی كه نماز را به پایان رسانیدید خدا را یاد كنید، در حال ایستادن و نشستن و به هنگامی كه به پهلو خوابیدهاید، و هرگاه آرامش یافتید و حالت خوف زایل گشت، نماز را به صورت معمول انجام دهید
نماز
نماز عبادتی است كه گفتارها و كردارهای ویژهای را در بر میگیرد، با تكبیر (الله اكبر ) آغاز و با تسلیم (السلام علیكم و رحمة الله) پایان میپذیرد.
🥹لطفاحمایت کنید ❤️
❤️🍃( الْقَمَرُ )
t.me/PrUfWAL9161
( الْفُرْقَانَ )🍃❤️
t.me/Qran1391
❤️از ۱ تا ۱۱یک عددی را انتخاب کن هر کانالی آمد وارد اون کانال شو و مطالب را کپی و نشر کن صدقه جاریه برای من و شما 😊
Читать полностью…لیله القدر = شب قدر
فضیلت شب قدر:
شب قدرگرامیترین شبهای سال است، زیرا خداوند فرموده است:" إنا أنزلناه في ليلة القدر.
وما أدراك ماليلة القدر. ليلة القدر خير من ألف شهر [ما قرآن را درشب قدر نازلكردیم و تو چه میدانیكه شب قدر چقدر بزرگ و ارجمند است؟ شب قدر از یكهزار ماهكه شب قدر درآن نباشدگرامیتر و باارزشتر است]". یعنی ثواب و پاداش اعمال نمازو تلاوت قرآن و ذكرو احسان و غیر درآن شب از ثواب پاداش یكهزار ماهكه درآنها شب قدر نباشد بیشتر میباشد.
مستحب است كه شب قدر را در رمضان جستجو كرد:
مستحب استكه در شبهای تاك دهه آخر ماه رمضان، شب قدر را جستجوكرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم در دهه آخر رمضان فراوان بدنبال آن میگشت. قبلاگفتیمكه: هرگاه دهه آخر رمضان فرا میرسید، پیامبر صلی الله علیه و سلم شبها بیدار میماند و خانواده خویش را نیزبیدار میكرد و از زنانكناره میگرفت و بشدت مشغول عبادت میگشت.
شب قدركدام است؟:
علما درباره تعیین شب قدرآراء مختلفی دارند. بعضیگفتهاند: شب بیست و یكم و بعضیگفتهاند: شب بیست وسوم و برخیگفتهاند: شب بیست و پنجم و برخی دیگرشب بیست ونهم و برخیگفتهاند بین شبهای تاك دهه آخررمضان در نوسان است وبیشترعلما برآنندكه شب بیست و هفتم میباشد امام احمد با اسناد صحیح از ابن عمر روایتكرده استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من كان متحريها فليتحرها ليلة السابع والعشرين [كسیكه درطلب شب قدراست آن را درشب بیست وهفتم جستجوكند ]".
مسلم و احمد و ابوداود با اسناد صحیح از ابی بنكعب روایتكردهاندكهگفته است: “بدان خدائیكه بجز او خدائی بحق نیست، سوگند میخورمكه شب قدر در ماه رمضان است -بطور جدی و بدون استثنا قسم یادكرد -و بخدای سوگند، میدانم كهكدام شب است. همان شبی است كه پیامبر صلی الله علیه و سلم ما را به شب بیداری دستورداد. آنشب شب بیست وهفتم بود و نشانه شب قدرآنستكه صبح آن روز خورشید بهنگام طلوع سفید وكمرنگ و بدون شعاع است“.
قیام شب قدر ودعا خواندن درآن:
1-بخاری و مسلم از ابوهریره روایتكردهاندكه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است: " من قام ليلة القدر إيمانا واحتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه [هركس ازروی ایمان و باوری و بامید
مزد و پاداش ازخداوند و رضای او، شب قدر را بپای دارد و بیدار بماند و عبادت و ذكر و تلاوت قرآن كند، خداوندگناهانگذشته او را بیامرزد]".
٢-احمد و ابن ماجه و ترمذی -كه اوآن را صحیح دانسته است -از -حضرت عایشه روایت كردهاندكه گفت: “به رسول خداگفتم شب قدركدام است و درآن شب چه دعائی بخوانم؟گفت: بگو: " اللهم إنك عفو تحب العفو فاعف عني [خداوندا تو سراپا گذشت و دوست دار گذشت هستی، از من درگذر و مرا عفو كن]".
كسی بمیرد و بر وی روزه قضا باشد
اجماع علماء برآنست كه اگر كسی بمیرد و نمازهائی از او قضا شده باشد ولی او و كسی دیگری نمیتواند بجای اوآن نمازها را بخواند و قضاكند و همچنین اگر كسی در هنگام زندگی از روزه گرفتن عاجز باشد تا او زنده است جایز نیست كسی بجای او روزه باشد.
اما اگركسی بمیرد و بروی روزه قضا باشد وازپیش ازمرگش امكان قضای آن را داشته و قضا نكرده است، فقیهان درباره حكم او اختلاف دارند. جمهور علما از جمله ابوحنیفه ومالك و مشهورمذهب شافعی برآن هستندكه ولی او جایزنیست بجای او روزه بگیرد، لیكن بایدكفاره هر روزه را یك “مد“ (يكچهارم از ٢١٧٦كیلوگرم) طعام بپردازد (برای حنفیه نیم صاعگندم و یا یك صاع از غیر آن). برگزیده مذهب شافعیه آنست: مستحب میباشدكه ولی او به جای او روزه باشد وذمه مرده تبرئه میشود وكفارهای لازم نیست. مقصود از “ولی“ میت خویشاوند او است خواه وارث یا “عصبه = خویشاوندان نزدیككه ازانسان دفاع میكنند“ یا غیر آنان است. اگر شخص بیگانهای بجای “میت“ روزهگرفت، چنانچه با اجازه “ولی“ باشد صحیح است و اگر با اجازه “ولی“ نباشد صحیح نیست. آنان بر این رای خویش به روایت احمد و شیخین از عایشه(رض) استدلالكردهاند كه گفته است: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من مات وعليه صيام صام عنه وليه [اگركسی مرد وبروی روزه قضا بود ولی اواگر خواست بجای او روزه باشد]". بزار با سند "حسن“ بدان افزوده است: “ان شاء“. امام احمد و صاحبان سنن از ابن عباس روایت كردهاندكه “مردی پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد وگفت: ای رسول خدا، مادرم مرده و روزه یك ماه او قضا شده است، آیا من میتوانم بجای او این ماه را قضاكنم؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لو كان على أمك دين أكنت قاضيه؟ " قال: نعم.قال: " فدين الله أحق أن يقضى [اگر مادرت بكسی بدهكار میبود، حاضر بودیكه بدهی وی را پرداختكنی؟ اوگفت آری. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: بنابراین بدهی خداوند شایستهتر است كه بازپرداخت گردد]". نووی گفته است: اینست سخن صحیح برگزیدهایكه ما بدان عقیده داریم و یاران محقق فقیه و محدث ما با توجه بدین احادیث صحیح و صریح آن را صحیح دانستهاند.
سام درمیآید. و روغن با پوست بدن آغشته میشود و بداخل آن نفوذ میکند و موجب تقویت انسان است و همچنان از استعمال مواد خوشبو، نشاط جسم افزونی میگیرد. و میبینیم که پیامبر صلی الله علیه و سلم روزهدار را از آنها نهی نکرده است، پس آنها جایز هستند و اکتحال و سرمهکشیدن بچشم نیزحکم آنها را دارد. و در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم اتفاق میافتادکه در جهاد یا غیرجهاد سرکشی شکسته و شکافته شود و یا شاهرگش پاره شود و درمانگردد. اگر اینکار موجب باطل شدن روزه میگشت، پیامبر صلی الله علیه و سلم بدان اشاره میفرمود و چون روزهدار را ازآن نهی نکرده است پس آنها را موجب افطار ندانسته است. سپس گفته است: بدیهی است که سرمه خوراک نیست وکسی آن را داخل درون شکم نمیکند نه ازراه بینی ونه ازراه دهان. و حقنه شرجیه (امالهکردن) نیز برای تغذیه نیست بلکه شکم و معده و رودهها را نیز خالی میکند، همانگونه که اگر مادهی مسهلی را بویند یا آنچنان ترسی بر وی مستولی شودکه فورا اسهالگردد روزهاش باطل نمیشود، چون چیزی بمعدهاش نرسیده است. همچنین دوای سر شکسته و زخم وسیع و رگهای پاره شدهکه بداخل معده نفوذ میکند شباهتی با مواد خوراکی ندارد.
خداوند گفته است:" كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم "و پیامبر فرموده است: الصوم جنة، وقال: [روزه سپرگناه است و انسان را از ارتکاب آن مصون میدارد]" و گفته است:"إن الشيطان يجري من ابن آدم مجرى الدم فضيقوا مجاريه بالجوع والصوم [شیطان در مجرای [3] خون انسان جریان دارد، پس مجرای وی را با گرسنگی و روزه تنگکنید (یعنی هراندازه خوراک و غذا قوی وانرژیزا باشد خون بیشتر است و هر اندازه خون بدن بیشتر باشد شهواتهای نفسانیکه دام شیطانند بیشتر میشوند ]".
روزهدار از خوردن و آشامیدن منع شده است، چه خورد و خوراک، موجب تقویت جسم و بدن است، پس خونکه مجرای شیطان دربدن میباشد ازخوردن و نوشیدن بوجود میآید نه از “حقنه شرجیه“ (امالهکردن) و سرمه بچشمکشیدن و قطره چکاندن به مجرای ادرار و مداوای سر شکسته و زخم وسیع و رگهای پاره بدن“ پایان سخن ابن تیمیه.
٨-برای روزهدار، اول شب تا طلوع فجر، خوردن و نوشیدن و همخوابگی با همسرمباح است. هرگاهکسی متوجه طلوع فجرشد ودردهان لقمه غذا داشت، بر وی واجب استکه لقمه را ازدهان بیندازد. و اگر مشغول عمل همخوابگی بود، باید فوراًآن را ترککند. اگربمحض مشاهده فجرو تشخیص آن، لقمه را انداخت یا عمل همخوابگی را قطعکرد، روزه او صحیح است، اگر از روی اختیار و با میل خویش لقمه غذا را دورنریخت و یا عمل جماع را قطع نکرد، روزه او صحیح نیست. (در عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم درماه رمضان دوباراذان صبحگفته میشد، بار اول بلال اذان میگفتکه هنوز شب بود و بار دوم ام مکتوم اذان میگفت،که مقارن طلوع فجر بود). بخاری و مسلم از عایشه(رض) روایت کردهاند، که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إن بلالا يؤذن بليل، فكلوا، واشربوا، حتى يؤذن ابن أم مكتوم [همانا اذان بلال در شب است، پس بهنگام اذان او، بخوردن و آشامیدن ادامه دهید، تا اینکه ابن ام مکتوم اذان میگوید ]".
٩-برای روزهدار مباح است،که با حالت جنابت صبحکند و غسل جنابت یا هرگونه غسل واجبی را بعد ازطلوع فجرانجام دهد. قبلا نیزبه حدیث منقول از حضرت عایشه در این باره اشارهکردیم.
١٠-زنان اگر شب از خون قاعدگی و خون زایمان پاک شدند، شرعاً میتوانند روزه باشند و غسل را بعد از طلوع فجر و در روزانجام دهند و خود را برای نماز پاکیزه کنند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -حجامت: خون گرفتن از سر میباشد ولی فصد عبارت از خون گرفتن از بدن هر عضوی باشد فرق نمیکند.
[2] -برای علمای شافعیه اگر بلغم بمخرج حرف (ح) برسد و آن را فرو برد روزهاش باطل میشود.
[3] -می توان گفت که شیطان بماند خون در تن انسان جریان دارد.
چیزهايي که در حال روزه مباح میباشند
مباحات روزه:
1-فرو رفتن درآب و نزول درآن، چون ابوبکر بن عبدالرحمن از بعضی از یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم نقلکرده است: “من پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیدمکه در حال روزه، آب بر سر خود میریخت، چون بسیار تشنه بود یا از شدتگرما چنان میکرد“. بروایت احمد و مالک و ابوداود و با اسناد صحیح.
در صحیحین ازعایشه روایت شده استکه “پیامبر صلی الله علیه و سلم در حالیکه جنب بود و روزه هم داشت، صبح میکرد، سپس غسل میکرد“." كان يصبح جنبا، وهو صائم، ثم يغتسل [اگر بدون قصد، آب بداخل شکم روزهدار رفت روزهاش صحیح است]".
٢-سرمهکشیدن و قطره چکاندن بچشم و امثال آن، خواه مزه آن را در گلویش احساسکند یا نکند. چون چشم راهی نیستکه به شکم منتهی شود. از انس نقل شده استکه: “او در حال روزه، سرمه بچشم میکشید“.
علمای شافعیه چنینگفتهاند و ابن المنذرآن را از عطاء و حسن و نخعی و اوزاعی وابوحنیفه و ابوثورحکایت نموده است و درمیان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم از ابن عمرو انس و ابن ابی اوفی نیزروایتگردیده است و مذهب داود نیزچنین است. و بقول ترمذی در این باره خبرصحیحی از پیامبر صلی الله علیه و سلم نرسیده است.
٣-بوسه برایکسیکه خویشتن داربوده و خوف غلبه شهوت را نداشته باشد.
حضرت عایشهگفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم زنان خود را میبوسید و با آنان معاشرت نیز میکرد وحال آنکه او روزه بود واوبیش ازهمه شما برخویشتن وآرزوهای نفسانی خویش، مسلط بود (یعنی اگرکسی ازخویشتن ایمن و بر خویشتن مسلط باشد،که دچار عمل همخوابگی وآمیزش نمیشود، بوسیدن و معاشرت با زنان برای روزه، اشکالی پیش نمیآورد“.
و از حضرت عمر روایت استکهگفت: “روزی بر سر نشاط آمده و هوسکردم زنم را بوسیدم و حال آنکه روزه بودم. لذا پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم رفتم وگفتم: امروزکاربدی را مرتکب شدهامکه زن خود را بوسیدم و حال آنکه روزه بودم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: اگر روزه باشی و با آب مضمضهکنی چطور است؟ گفتم: در اینکار اشکالی نمیبینم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: پس چرا میپرسی؟ (یعنی این دو عمل شبیه بهم میباشند)
ابن المنذر گفته است: “عمربن خطاب وابن عباس و ابوهریره و عایشه و عطاء و شعبی و حسن و احمد و اسحاق درباره بوسه درحال روزه، رخصت قائل شدهاند.
و بنابر مذهب علمای حنفیه و شافعیه، اگر بوسه موجب تحریک شهوتگردد، کراهت دارد واگرچنین نباشدکراهت ندارد و بهتر استکه ازآن دوری نمود. در این باره برای پیر و جوان فرقی نمیکند، مدار بر تحریک شهوت و خوف انزال است، اگر موجب تحریک شهوت باشد، برای جوان و پیر نیرومندکراهت دارد و اگر موجب تحریک نباشد، برای پیر و جوان ضعیفکراهت ندارد ولی بهتر استکه اینکاررا نکنند. وقتیکه میگوئیم بوسه اشکالی پیش نمیآورد، فرق نمیکند در اینکه بوسه برگونه یا بردهان یا برغیرآن باشد. معاشرتیکه با دست زدن و معانقه و در آغوشکشیدن باشد نیز حکم بوسه دارد.
٤-تزریق آمپول خواه برای تغذیه و تقویت باشد یا برای غیرآن، خواه تزریق آمپول در رگ باشد یا عضلانی یا زبرجلدی، برای روزه اشکالی ایجاد نمیکند، اگرچه بداخل شکم نیزنفوذ پیداکند. زیرا نفوذ چیزی بداخل معده وقتی روزه را باطل میکندکه از راه معمول و عادتی باشد.
5-حجامت: زیرا در صحیح بخاری آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم درحال روزه بودن، حجامتکرده است. بنابراین حجامت جایز است مگر اینکه موجب ضعف و سستی روزهدار باشد که در آنصورتکراهت دارد. ثابت بنانی به انس بن مالک گفت: آیا شما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم حجامت را برای روزهدار مکروه میدانستید؟ او گفت: نخیر، مگراینکه موجب ضعف و سستی روزهدار بوده باشد“. بروایت بخاری و دیگران. فصد [1] نیز حکم حجامت را دارد.
6-مضمضه و استنشاق جایز میباشد ولی مبالغه درآنها مکروه است. از لقیط بن صبره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به ویگفت:" فإذا استنشقت فأبلغ، إلا أن تكون صائما [هرگاه استنشاقکردی درآن مبالغهکن مگراینکه روزه باشی
الله علیه و سلم در حین روزه بودن مسواک میزد، قبلا نیز از آن سخن گفتهایم.
٧-بخشند گی و خواندن قرآن:
بخشندگی و جوانمردی و خواندن قرآن درهمه اوقات مستحب هستند ولی در رمضان تاکید بیشتری دارند. بخاری از ابن عباس روایت کرده است که گفت:
“پیامبر صلی الله علیه و سلم بخشندهترین و دست و دلبازترین مردم بود و در ماه رمضان وقتیکه جبریل علی السلام با وی ملاقات میکرد ازهمه اوقات دیگربخشندهتربود ودرهر یک از شبهای رمضان جبریل با وی ملاقات میکرد و با وی قرآن میخواند، براستی پیامبر صلی الله علیه و سلم ازباد فراگیربخشندهتربود و بخشندگی وی چون باد فراگیروسریع بود".
8-تلاش بیشتر در عبادت در ده روزه اواخر رمضان:
1-بخاری و مسلم از حضرت عایشه روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “هرگاه دهه آخر رمضان میآمد پیامبر صلی الله علیه و سلم شب را بیدار میماند و خانواده را نیز بیدار میکرد و خود را برای آن آماده میساخت و از زنانکناره میگرفت".
و در روایت دیگری ازمسلم آمده است: “او در دهه اواخر رمضان بیش از غیرآن بعبادت میکوشید“.
2-از ترمذی بروایت صحیحی از علی بن ابیطالب آمده استکه:" كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يوقظ أهله في العشر الاواخر، ويرفع المئزر [پیامبر صلی الله علیه و سلم در دهه آخر رمضان خانواده خود را شبها بیدار میساخت و خود را نیز برای انجام عبادت مهیا میکرد و ازار را برمیداشت ]".
آداب روزه
مستحب است که روزهدار آداب زیر را مراعاتکند:
1- خوردن غذای سحری
امت مسلمان اجماع دارد بر اینکه خوردن غذای سحری برای روزهدار مستحب است. اگرکسی آن را ترککرد بر ویگناهی نیست. از انس روایت استکهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" تسحروا فإن في السحور بركة [غذای سحری بخورید زیرا درآن برکت میباشد ]". بروایت بخاری و مسلم.
و از مقدوم بن معد یکرب روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" علیکم بهذا السحور، فإنه هو الغذاء المبارك [بر شما باد که غذای سحری بخورید، چه آن غذای پربرکتی است]". نسائی با سندی “جید“ آن را روایتکرده است.
برکتی سحری خوردن در اینستکه روزهدار را نیرو و نشاط میبخشد و روزه را بر وی آسان میسازد. سحری خوردن با طعام بسیار و اندک تحقق میپذیرد ولو اینکه جرعهای آب باشد. از ابوسعید خدری روایت است: “سحری خوردن پربرکت است، آن را ترک نکنید، ولواینکه با یک جرعه آب باشد، چه بیگمان خدا و فرشتگانش بر خورندگان سحری درود میفرستند“. بروایت احمد.
وقت سحری خوردن:
وقت سحری خوردن ازنصف شب تا هنگام طلوع فجر و سپیده صبح است و مستحب میباشدکه بتاخیر بیفتد. از زید بن ثابت روایت است کهگفت: “همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم سحری خوردیم، سپس برخاستیم و برای نمازرفتیم. به ویگفتم فاصله بین سحری خوردن و نماز چقدر بود؟گفت: باندازه مدت خواندن پنجاه آیه قرآن“. بروایت بخاری و مسلم.
از عمرو بن میمون روایت استکهگفت: “یاران محمد صلی الله علیه و سلم بیش ازهمه مردم در افطار شتاب میورزند و در خوردن سحری تاخیر میکردند“. بیهقی با سندی صحیح آن را روایتکرده است.
از ابوذر غفاری بطریق مرفوع از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت استکه فرمود: “تا زمانی که امّت من در افطار شتابکنند و در سحری خوردن تاخیرکنند زود افطارکنند و دیر سحری بخورند -بر خیرو نیکی هستند“.
در سند این حدیث سلیمان بن ابوعثمان وجود دارد که گمنام و مجهول است.
٢-شک نمودن در طلوع فجروسپیده صبح:
هرکس درباره طلوع فجر شککند، برایش جایز است بخوردن و آشامیدن ادامه دهد تا اینکه درطلوع فجریقینکسب میکند، و لازم نیستکه به شک عملکند. زیرا خداوند پایان خوردن و نوشیدن (امساک) را بر یقین قرار داده است نه بر شک که فرموده است: " وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر [بخورید و بیاشامید تا زمانیکه خط سپیده صبح ازخط سیاهی شب آشکار میگردد ]".
مردی به ابن عباسگفت: “من وقتیکه سحری میخورم، چون به شک افتادم امساک میکنم. ابن عباسگفت: هروقت شککردی به خوردنت ادامه بده تا اینکه شکت برطرف شود“. ابوداود از قول ابوعبدالله (احمد بن حنبل) گفته است:
“هرکس درطلوع فجر شک کند تا اینکه به طلوع فجر یقین حاصل میکند، به خوردن ادامه دهد“.
این بود مذهب ابن عباس و عطاء و زارعی و امام احمد. نوویگفته است: یاران امام شافعی اتفاق نظر دارند بر اینکه اگرکسی در طلوع فجر شک داشته باشد، برایش جایز استکه بخوردن ادامه دهد.
٣-شتاب در افطار:
هرگاه غروب خورشید متحققگشت، مستحب استکه درافطار شتابکرد. از سهل بن سعد روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا يزال الناس بخير، ما عجلوا الفطر [تا زمانیکه مردم در افطار شتاب میکنند، بر خیر هستند]". بروایت بخاری و مسلم. لازم استکه افطار با چند دانه خرمای رطبکه تعداد آنها تک باشد، انجام گیرد و اگر خرما نباشد، با آب افطار صورت پذیرد. از انس روایت استکهگفت: “پیامبر صلی الله علیه و سلم پیش از اینکه به نماز ایستاد با چند دانه خرمای رطب افطار مینمود. و اگررطب نبود با خرمای سیاه (تمر) واگرخرما نبود با چند جرعه آب افطارمیکرد“. بروایت ابوداود و حاکمکه آن را “صحیح“ دانسته و ترمذیکه آن را “حسن“ دانسته است.
از سلمان بن عامر روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إذا كان أحدكم صائما، فليفطر على التمر، فإن لم يجد التمر فعلى الماء، فإن الماء طهور [هرگاه یکی از شما روزه بود با خرما افطارکند،
بر چه کســی نماز واجب است
نماز بر مسلمان عاقل بالغ واجب است. چون عایشه (رضی الله عنها) از پیامبر صلی الله علیه و سلم، روایت کرده استکه:" (رفع القلم عن ثلاث : عن النائم حتى يستيقظ، وعن الصبي حتى يحتلم ، وعن المجنون حتى يعقل) [از سه دسته رفع تکلیف شده است: از کسی که در خواب است تا اینکه بیدار گردد، و از بچه و نوجوان تا وقتی که بالغ گردد، و از دیوانه تا وقتی که عقل خود را باز یابد]". احمد و صاحبان سنن و حاکم، آن را روایت کردهاند. حاکم گوید بنابر شرایط شیخین این حدیث “صحیح“ است، و ترمذی آن را “حسن“ دانسته است.
نماز بچه و نوجوان قبل از بلوغ
اگر چه نمازگزاردن بر بچه و نوجوان واجب نیست، لیکن هرگاه به سن هفت سالگی رسید، لازم است که ولی او، او را به نماز خواندن دستور دهد. و هرگاه به سن ده سالگی رسید، اگر نماز نخواند ولی او بایستی او را بزند، تا آن را تمرین کند و بعد از بلوغ به نماز خواندن عادت نماید. از عمرو بن شعیب از پدربزرگش روایت شده که گفته است:" قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (مروا أولادكم بالصلاة إذا بلغوا سبعا، واضربوهم عليها إذا بلغوا عشرا، وفرقوا بينهم في المضاجع) [پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: هرگاه فرزندانتان به سن هفت سالگی رسیدند، آنان را به نماز خواندن دستور دهید، و هرگاه به سن ده سالگی رسیدند و نماز نخواندند، آنان را بزنید تا نماز بگزارند، در آن سن رختخواب آنها را از هم جداکنید]". احمد و ابوداود و حاکم آن را روایت کردهاند و حاکم بنا بر شرایط مسلم آن را “صحیح“ دانسته است.
فكُلُّ تَسْبِيحةٍ صدقَةٌ
وكُلُّ تَحْمِيدَةٍ صَدَقَةٌ
وَكُلُّ تَهْلِيلَةٍ صَدَقَةٌ
وكُلُّ تَكْبِيرةٍ صدقَة
لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ، وَالنِّعْمَةَ، لَكَ وَالْمُلْكَ، لاَ شَرِيكَ لَكَ
الله أكبر، الله أكبر، الله أكبر، لا إله إلا الله، الله أكبر، الله أكبر، ولله الحمد، الله أكبرُ كبيرًا، والحمد لله كثيرًا، وسبحان الله بكرةً وأصيلا.
اند.
اما احادیثی که بموجب آنها کشتن کسی که نماز را ترک کند واجب است، بقرار .
زیر میباشند:
1-از ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده است که فرمودهاند:" (عرى الاسلام و قواعد الدين ثلاثة عليهن أسس الاسلام، من ترك واحدة منهن فهو بها كافر حلال الدم شهادة أن لا إله إلا الله، والصلاة المكتوبة، وصوم رمضان [حلقههای بهم پیوسته و پایههای دین اسلام سه چیز هستند، که اسلام بر روی آنها بنیاد نهاده شده است، هر کس یکی از آنها را ترک کند، بواسطه ترک کافر میشود و خونش حلال است: یقین داشتن و اقرار کردن به اینکه بجز الله هیچ معبودی نیست، یعنی ترک شهادت توحید، نمازهای پنجگانه فرض، و روزه ماه رمضان]". ابویعلی آن را با “اسناد حسن“ روایت کرده است. و در روایت دیگری چنین آمده است:" (من ترك منهن واحدة بالله كافر و لا يقبل منه صرف ولا عدل و قد حل دمه وماله) [کسی که یکی از آنها را ترک کند، نسبت به خدا کفر ورزیده و هیچ عبادت فرض و سنتی از او پذیرفته نمیشود و بیگمان خون و مالش حلال است]".
2-از ابن عمر روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" أمرت أن أقاتل الناس حتى شهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله، ويقيموا الصلاة، ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الاسلام وحسابهم على الله عزوجل) [به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا اینکه شهادت دهند بر اینکه جز الله معبود بحقی نیست و اینکه محمد صلی الله علیه و سلم فرستاده خداست و تا اینکه نماز بگزارند و زکات بدهند، هرگاه چنین کردند، خون و مالشان را بر من حرام کردهاند، مگر بدستور اسلام، و حساب و باز خواستشان با خدای بزرگ و تواناست]". بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند.
3-از ام سلمه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" (إنه يستعمل عليكم أمراء فتعرفون وتنكرون، فمن كره فقد برئ، ومن أنكر فقد سلم ولكن من رضي وتابع) قالوا يا رسول الله: ألا نقاتلهم؟ قال: (لا، ما صلوا) [بیگمان کسانی به امارت شما گمارده خواهند شد (مقصود امیران ستمکار است)، ممکن است آنها را بشناسید و کار خوب انجام دهند و ممکن است آنها را نشناسید و کار زشت و ناپسند انجام دهند، هرکس از کار بد آنها ناخشنود باشد از گناه وجرم آنها بدور است، و هر کس با زبان آن را انکار کند او از گناه آن عمل در امان است، ولی هر کس بدان اعمال ناروای امیران ستمکار خشنود باشد و از آن پیروی کند گناهکار است و مسئول. گفتند ای رسول خدا با آنها بجنگیم؟ فرمود: نه، تا زمانی که آنها نماز بگزارند]". مسلم این حدیث را روایت کرده است. پیامبر صلی الله علیه وسلم در این حدیث نمازگزاردن امیران ستمکار را مانع قیام در برابر آنها دانسته است.
4-از ابوسعید روایت شده است که گفت: علی بن ابیطالب وقتی که در یمن بود، مقدار اندکی طلا به حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم فرستاد که حضرت صلی الله علیه و سلم آن را بین چهار نفر تقسیم کرد، مردی گفت: ای رسول خدا " اتق الله [از خدا بترس و تقویکن]". پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" (ويلك!! أو لست أحق أهل الارض أن يتقي الله!) [وای بر تو مگر تقوی و پرهیزکاری و ترس از خدا بیشتر از همه شایسته من نیست؟]". سپس آن مرد رفت. خالد بن الولید گفت: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم گردنش را نزنم؟ فرمود: نه،" (لعله أن يكون يصلي) [شاید نماز بخواند]". خالد گفت: چه بسیار مردانی هستند که چیزی را به زبان میآورند که در قلبشان نیست. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" (إني لم أومر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشق بطونهم) [به من دستور داده نشده است که دلهای مردم را تفتیش کنم و شکمشان را پاره کنم تا ببینم که چه چیزی در درون آنها هست...]". این خلاصه حدیثی است که در مسلم و بخاری آمده است. در این حدیث نیز، نمازگزاردن مانع قتل واقع شده است. (وقتیکه نماز گزاردن مانع قتل باشد) پس مفهوم مخالف اینست که ترک نماز موجب قتل است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] با توجه به عبارت بعدی همین فصل و با توجه به کتابهای فقهی دیگر از جمله اعانه الطالبین ج 1/21 آغاز فصل "صلاه"این عبارت باید چنین باشد: چنین شخصی کافر نیست،ولی کشتن او بعنوان حد"تارک الصلاه"وا
. زیرا نماز وظیفه ثابت و معینی برای مومنان است.]" كسانی كه در ادای نماز سستی میكنند یا آن را بجای نمیآورند، خداوند بر آنان بسیار سخت گرفته و آنان را تهدید نموده است. تا آنجا كه میفرماید:" (فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلاة، واتبعوا الشهوات، فسوف يلقون غيا)[12][بعد از پیامبران و انبیاء نسلهائی آمدند كه نماز را تباه كردند و آنرا بكلی ترك نمودند و از آرزوهای نفسانی خود پیروی كردند و در گناهان فرو رفتند و بخواستههای ناروای جسمانی و نفسانی خود پاسخ مثبت دادند و گمراه شدند، بیگمان اینان جزاء و پاداش گمراهیهای خود را خواهند یافت]"(فويل للمصلين، الذين هم عن صلاتهم ساهون)[13]. [وای برای نمازگزارانی كه از نماز خود غافل هستند و آن را بدون خشوع و خضوع و بدون حضور قلب، میخوانند و در ادای آن سستی میكنند]".
چون نماز از جمله بزرگترین كارهایی است كه نیازمند هدایت ویژه است، حضرت ابراهیم علیه السلام از پروردگار خود خواست كه او و نسل او را، برای برپای داشتن نماز موفق بدارد:" (رب اجعلني مقيم الصلاة ومن ذريتي، ربنا وتقبل دعاء) [14] [پروردگارا مرا موفق گردان تا نماز را بطور كامل و جامع شرایط و اركان بجای آورم و نسل مرا نیز بدینكار موفق گردان، پروردگارا دعا و عبادت مرا بپذیر، چه آن تنها برای تو و از روی اخلاص است]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] در كتاب جاویدان خرد آمده است كه پیامبر(ص)فرموده:"الدين معَ شعبهِ كالحصنِ باركانه فمتي تداعي واحد منهما تتابع بعدهُ سائرها [یعنی، اصول دین با فروع همان نسبت دارد كه بنا حصن با اركان خویشتن، كه هر گاه ركنی از آن خراب گردد، باقی به تبعیت آن خراب شود. یعنی ،چون اصلش خلل پذیرد به فروع سرایت كند. (جاویدان خرد/چاپ دانشگاه تهران/ص5)]" مترجم.
[2] عنكبوت/45
[3] اعلی/14و15.
[4] طه/14.
[5] بقره/110.وبسیاری از سوره های دیگر
[6] بقره/45.
[7] كوثر/2.
[8] انعام/162و163.
[9]-مومنون/1،2،9،10،11.برای تفسیر این آیات به كتب تفسیر مراجعه شود،بویژه:"التفسیر الواضع" جز18/6-1.
[10] مومنون/1،2،10،11.برای تفسیر این آیات به كتب تفسیر مراجعه شود،بویژه:"التفسیرالواضح"جز18/6-1.
[11] نسا/103-101.
[12] مریم/59.
[13] ماعون/5-4.
[14] ابراهیم/40.
منزلت و ارزش نماز در اسلام
نماز در دین اسلام پایه و منزلتی دارد كه منزلت و پایه هیچ عبادت دیگر بدان نمیرسد و با آن برابر نمیكند. نماز پایه و اساس و ستون دین است كه بدون آن دین بر پای نمیماند. پیامبر صلی الله علیه و سلم، فرموده است:" (رأس الامر الاسلام، و عموده الصلاة، و ذروة سنامه الجهاد في سبيل الله [سر كارها اسلام است، و ستون آن نماز است، و بلندترین قله آن جهاد در راه خدا است]". نماز نخستین عبادتی است كه خدا واجب كرده است. خداوند در شب معراج در خطاب مستقیم و بدون واسطه، با پیامبر صلی الله علیه و سلم آنرا واجب نمود. انسگفته است: “در شب اسرا“ پنجاه نماز (در شبانه روز) بر پیامبر صلی الله علیه و سلم فرض گردید. سپس كاهش یافت تا اینكه بصورت پنج بار در شبانه روز در آمد. سپس ندا در آمد: ای محمد: بیگمان سخن من تغییر ناپذیر است، پس بیگمان این پنج نماز شما، پاداش پنجاه بار نماز خواندن را در شبانه روز دارد“. احمد و نسائی و ترمذی آنرا روایت كردهاند و ترمذی آنرا “صحیح“ دانسته است. نماز نخستین چیزی است كه بنده خدا در باره آن مورد باز خواست قرار میگیرد. عبدالله بن قرط نقل كرده است كه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:" (أول ما يحاسب عليه العبد يوم القيامة الصلاة فإن صلحت صلح سائر عمله، وإن فسدت فسد سائر عمله [نخستین چیزی كه انسان در روز قیامت بر آن باز خواست خواهد شد، نماز است، اگر كار آن درست باشد، دیگر كارهایش نیز درست است، و اگر كار آن تباه گردد، دیگر كارهایش نیز تباه میگردد]". طبرانی آنرا روایت كرده است.
نماز آخرین چیزی بود كه پیامبر صلی الله علیه و سلم بهنگام رحلت و ترك دنیا، آن را به امت خود سفارش و توصیه نمود و در وقتی كه آخرین نفسهای خود را میكشید، میفرمود: "(الصلاة الصلاة، وما ملكت أيمانكم ) [نماز، نماز و زنانی را كه در جنگ به اسارت میگیرید (یعنی مواظب نماز باشید و بر ادای آن مواظبت كنید و از زنانی كه در جنگ اسیر میكنید مراقبت كامل نمائید]".
نماز آخرین چیزی است كه در دین از دست داده میشود. اگر نماز تباه گردد و بجای آورده نشود، همه امور دینی تباه خواهد شد -(با ترك نماز آخرین علاقه و پیوند دینی گسسته میشود) - پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: ’’ (لتنقضن عرى الاسلام عروة عروة فكلما انتقضت عروة تشبث الناس قبالتي تليها فأولهن نقضا الحكم وآخرهن الصلاة) [1] [گرههای اسلام یكی بعد از دیگری باز میشود -(اگر یكی باز شد، موجب باز شدن دیگری نیز میشود) -هرگاه گرهی باز شد مردم به گره بعدی متشبث میگردند. نخستین گرهی كه باز میشود داوری است -(نخست داوری درست و مطابق اسلام صورت نمیگیرد یا مقصود از حكم حكومت است یعنی اول شیوه حكومت درست اسلامی نقض میگردد و به ترك كارهای دیگر دینی منجر میگردد) - و آخرین گرهی كه از دین اسلام باز میشود و نقض و ترك میگردد، نماز است]". ابن حبان این حدیث را از ابوامامه روایت كرده است.
كسی كه آیات قرآن كریم را تتبع و پیگیری نماید، در مییابد كه خدای بزرگ هرگاه نماز را ذكر میكند گاهی آن را با ذكر و یاد خدا مقارن میسازد:’’ (إن الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنكر ولذكر الله أكبر) [2][بیگمان نماز اگر همراه اخلاص باشد، نماز گزار را از گناهان بزرگ و زشتیها و تمام آنچه كه مخالف شرع خدا باشد، باز میدارد]"."(قد أفلح من تزكى وذكر اسم ربه فصلى [3] [بیگمان رستگار است كسی كه خود را از كفر و گناهان پاك ساخت و با قلب و زبان یاد پروردگار خود را كرد و با خشوع و دل سپردن به خدا، نمازگزارد]"." (وأقم الصلاة لذكري)[4] [همواره بر اقامه نماز مداومت كن تا همیشه مرا به یاد داشته باشی]".
و گاهی خداوند نماز را با زكات مقارن میسازد:" (وأقيموا الصلاة وآتوا الزكاة )[5] [نماز را بپای دارید و زكات دارائی خود را پرداخت كنید]". و گاهی آنرا با صبر و شكیبائی با هم میآورد:" (واستعينوا بالصبر والصلاة )[6] [برای ادای تكلیفات خود از صبر و شكیبائی و تحمل دشواریها از جمله روزه، و از نماز كه قلب را پاك می كند و از زشتیها و بدیها منع میكندكمك بگیرید]". و گاهی آن را با نسك و شعایر دینی همراه میسازد:" (فصل لربك والنحر)[7] [همواره خالصانه برای پر
سلام علیکم
احکام فقهی اهل سنت و جماعت در این کانال ب پایان رسیده
ولی ب دلیل درخواست اعضا ء باز نشر می شود
التماس دعا
لیستی از پربازدید ترین کانالهای اهلسنت وجماعت
@tabadolanaskurd
@Motakhallefin_channel
┗━✯•🦋•✯━━┅┄
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ليستى از بهترين و پرطرفدار ترین ڪانال هاى تلگرام خدمت شما عزیزان❗
#گروهانس
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
السلام علیکم ورحمته و بر کاته
احکام دل خواه خود را کلیک کنید
و بخوانید و ب دیگران یاد دهید
کپی از هر احکام حلال
پایان
التماس دعا 🌸
مدت زمان روزه دركشورهائی كه روزها بلند و شبها كوتاه است:
فقیهان درباره مدت زمان روزه درسرزمینهائیكه روزها بلند وشبها كوتاه است و همچنین سرزمینهائی كه روزها كوتاه و شبها بلند است اختلاف نظر دارند. بعضی گفتهاند: مدت زمان شب و روز درسرزمین معتدل مركز تشریع اسلامی یعنی مكه و مدینه به نسبت مردمان آن مناطق معتبر است. و بعضی گفتهاند: مدت زمان شب و روز در سرزمینهای معتدل نزدیك به مردمان آن مناطق معتبر است.
قضای روزه ماه رمضان
قضای روزه ماه رمضان واجب فوری نیست بلكه واجب موقع میباشدكه مكلف هر وقت خواست، آن را قضا میكند، همانگونهكهكفاره آن نیزواجب فوری نیست.
در حدیث صحیح از حضرت عایشه نقل شده است،كه او روزه ماه رمضان را در ماه شعبان قضا میكرد. فوراً و بمحض اینكه توانائی قضای آنرا مییافت، آن را قضا نمیكرد.
روزه قضا، برابر است با روزه ادا. بنابراین هركس چند روزه را افطاركرده باشد، همان تعداد روزه را قضا میكند، بدون اینكه چیزی برآن بیفزاید. با این تفاوتكه درروزه قضا تابع و پشت سرهم آمدن لازم نیست. چون خداوند میفرماید:" ومن كان مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر [یعنی هركس بیمارباشد یا به سفررفت و افطاركرد بجای آن روزها،كه بعلت بیماری و یا مسافرت افطاركرده است، بتعداد روزهائیكه افطاركرده است، چند روز دیگر را روزه بگیرد، خواه آن روزها پشت سرهم باشد یا نباشد. زیرا خداوند بطور مطلق گفته است نه بطور مقید]".
دارقطنی از ابن عمر روایتكرده استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره قضای روزه رمضان گفت:" " إن شاء فرق، وإن شاء تابع [اگرخواست روزه قضا را پراكنده میگیرد یا آنها را پشت سرهم قضا میكند]". اگرقضای روزه ماه رمضان را بتاخیر انداخت تا اینكه رمضان دیگری فرا رسید، نخست روزه ماه رمضان حاضررا میگیرد، سپس قضای گذشته را بعد ازماه رمضان بجای میآورد و بروی فدیهای نیست، خواه این تاخیر یا عذر یا بیعذر باشد. و این رای برابر است با مذهب حنفیه. حسن بصری، امام مالك و امام شافعی و امام احمد و اسحاق میگویند: اگر تاخیرقضای روزه رمضان،تا موقعیكه رمضان دیگری فرا میرسد با عذر باشد، فدیه لازم نیست ولی اگر تاخیر بدون عذرباشد، نخست باید رمضان حاضررا بگیرد سپس بعد از ماه رمضان روزههای رمضانگذشته را قضاكند و برای هر روز یك “مد“ طعام فدیه بدهد. این گروه بر رای خویش دلیلی ندارند،كه شایسته احتجاج باشد. چنان پیدا استكه سخن حنفیه درست و صحیح میباشد، چه تشریع و قانونگذاری دینی تا نص صحیحی و صریحی نباشد جایز نیست.
]". صاحبان سنن آن را روایتکردهاند و ترمذی آن را “حسن صحیح“ دانسته است. اهل علم انفیه کشیدن و قطره بینی را برای روزهدارمکروه میدانند. ولی بعضی برآنندکه این عمل موجب باطل شدن روزه است و احادیثی نیزوجود داردکه سخنان آنان را تایید و تقویت میکند.
ابن قدامهگفته است: اگرکسی درطهارت وضو یا غسل مضمضه واستنشاقکرد و بدون اینکه قصدی داشته باشد یا مبالغهایکرده باشد، آب ازگلوی او پائین برود، اشکالی ندارد.
اوزاعی و اسحاق و شافعی بنا بیکی ازآرایش، نیز چنینگفتهاند. و از ابن عباس نیزچنین روایت شده است. ولی مالک وابوحنیفه میگویند دراین حالت روزه وی باطل میشود زیرا او با اینکه میدانسته استکه روزه میباشد،کاریکرده استکه آب داخل معده و روده وی شود. پس روزهاش باطل میشود، همانگونهکه به عمد آب بنوشد نیز باطل میشود. ابن قدامه در ترجیح رای اول گفته است: اگر بدون مبالغه و قصد ازوی، آب بهگلوی وی برسد مانند مگسی استکه بهگلوی وی میپرد و روزه را باطل نمیکند و باکار عمدی فرق دارد.
٧-برای روزهدار چیزهائیکه پرهیز از آن ممکن نیست مباح است، مانند آب دهان وگرد و غبار راه و امثال آن وگرد آرد بهنگام الککردن و آب دماغ و بینی و سینه (نخامه [2]، بلغم) فرو بردن و امثال آنها.
ابن عباسگفته است: در صورت نیاز، چشیدن غذا وچیزیکه انسان میخواهد آن را بخرد اشکالی ندارد. حسن (بصری) مغزگردو را برای نوهاش میجوید و حال آنکه او روزه بود و ابراهیم (نخعی) نیزآن را رخصت دانسته است. و اما جویدن سقز وآدامس مکروه است، مگر اینکه اجزاء آن دردهن خرد شود و از همگسسته گردد (در اینصورت جایز نیست). شعبی و نخعی و حنفیها و شافعیها و حنبلیها نیز بهکراهت جویدن سقز رای دادهاند، حضرت عایشه و عطاءگفتهاند، جویدن آن جایزاست، زیرا چیزی به اندرون شخص نمیرود، مثل آنستکه سنگ ریزهای در دهانگذاشته باشد. البته اینکراهت وقتی استکه اجزاء سقز در دهان خرد نشود، چون در این صورت اگر اجزای آن به داخل معده و اندرون شکم رود، روزه باطل میگردد .
ابن تیمیهگفته است: بوئیدن بویهای خوش برای روزهداراشکالی ندارد و اوگفته است: سرمهکشیدن و حقنه وامالهکردن و چکاندن قطره در مجرای ادرار و مداوای سرشکسته ورگهای پاره، بین اهل علم محل خلاف استکه بعضیگویند: هیچیک از آنها موجب افطار نمیشود، بعضیگویند جز سرمهکشیدن همه آنها موجب باطل شدن روزه است و بعضی دیگرگفته جزقطره چکاندن همه آنها موجب افطار میگردند و برخی نیزگفتهاند: جز قطره چکاندن و سرمه کشیدن، همه آنها موجب افطار هستند. سپس ابن تیمیه رای اول را ترجیح میدهد و میگوید: چنان پیدا استکه هیچکدام ازآنها روزه را باطل نمیکند. زیرا روزه ازجمله ارکان دین اسلام استکه خاص و عام نیازمند شناخت آن میباشند. اگر این چیزها را خداوند و پیامبر صلی الله علیه و سلم در حال روزه حرامکرده بودند، و روزه بدانها باطل میشد، واجب بودکه پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را بیانکند و اگرپیامبر صلی الله علیه و سلم حرمت آنها را بیانکرده بود، یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم آن رامیدانستند و به مردم ابلاغ میکردند، همانگونهکه همه مقررات شریعت را ابلاغکردهاند. حالاکه برایمان روشن شده استکه اهل علم در باره حرمت این چیزها هیچگونه حدیث صحیحی یا ضعیفی یا مسندی یا مرسلی را نقل نکردهاند،
معلوم میشودکه این اعمال مورد انکارواقع نشدهاند. سپس اوگفته است: احکامی که مردم، بسیار بدانها مبتلی میباشند، لازم استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم بطور آشکارا و همگانی آن را بیانکند و لازم استکه امت نیزآن را نقلکند.
بدیهی استکه سرمهکشیدن همانند روغن برسر زدن و غسل و بخور و مواد خوشبو، در میان مردم متداول و مورد ابتلاء بوده است. اگر چنانچه موجب ابطال روزه میبود، پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را بیان میفرمود، همانگونهکه دیگرمبطلات روزه را بیان کرده است. پس حالاکه ازآن سخنی نگفته است، آن نیزحکم مواد خوشبوو بخور و روغن زدن را دارد. و معلوم استکه بخور،گاهی بداخل بینی نفوذکرده و بدماغ میرسد و بصورت اج
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
اگر خرما نبود با آب افطارکند، زیرا آب پاکیزه میباشد]". بروایت احمد و ترمذی آن را “حسن وصحیح“ دانسته است. ازاین احادیث برمیآیدکه مستحب است پیش ازنماز مغرب افطارکرده و چون نماز خوانده شد، نیاز خویش را از غذا برآورده نمود. مگر اینکه طعام حاضر (و سفره چیده شده) باشد.که در اینصورت نخست غذا صرف میشود و بعد نمازرا میخوانند. انسگفته استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" إذا قدم العشاء فابدءوا به قبل صلاة المغرب، ولا تعجلوا عن عشائكم [هرگاه شام آماده بود (سفره را چیدند) پیش از نمازمغرب شام را بخورید و درخوردن آن هم شتاب مکنید]". بروایت شیخین
٤-خواندن دعا بهنگام افطار و در طی روز بهنگام روزهداری:
ابن ماجه از عبدالله بن عمرو عاص روایتکرده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إن للصائم عند فطره دعوة ما ترد [بیگمان دعای روزهدار بهنگام افطار مورد اجابت قرار میگیرد]". و عبدالله بهنگام افطار میگفت:" اللهم إني أسألك - برحمتك التي وسعت كل شئ - أن تغفر لي [خداوندا ترا بدان رحمتتکه همه چیز را دربر میگیرد مرا بیامرز]". در حدیث به اثبات رسیده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفت:" ذهب الظمأ، وابتلت العروق، وثبت الاجر إن شاء الله تعالى [تشنگی رفت، رگها سیراب شدند. اگر خدا بخواهد پاداش آن نیز ثابتگشت]". و بصورت مرسل روایت شده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفت:" اللهم لك صمت، وعلى رزقك أفطرت [خداوندا برای رضای تو روزه بودم و بر روزی تو افطار میکنم]". ترمذی با سندی "حسن“ آن را نقلکرده است، که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " ثلاثة لا ترد دعوتهم: الصائم حتى يفطر والامام العادل، والمظلوم [دعای سهکس مردود نمیشود و مورد اجابت واقع میگردد: روزهدار تا وقتیکه افطار میکند، پیشوای عادل و دادگر، وکسیکه بناحق مورد ستم واقع گردیده است ]".
5-خودداری از چیزهائی که با روزهداری منافات دارد:
روزه عبادتی استکه خداوند آن را بمنظور تزکیه وپرورش نفس وروح انسان و عادت دادن آن بر خیر و نیکی فرضکرده و از بهترین عباداتی استکه بمنظور تقرب بخداوند انجام میپذیرد. بنابراین شایسته و لازم استکه روزهدار خویشتن را ازکارهائی که روزهاش را خدشهدار میسازد، پرهیزکند. تا از روزهاش ثواب و پاداش و بهرهکامل ببرد و بدان تقوائی دست یابدکه خداوند از آن نام برده است:" يأيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون [روزه تنها خویشتن داری از خوردن و نوشیدن نیست، بلکه باید از همه چیزهائیکه خداوند از آنها نهی کرده است پرهیز گردد]".
از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" ليس الصيام من الاكل والشرب، إنما الصيام من اللغو، والرفث، فإن سابك أحد، أو جهل عليك، فقل إني صائم، إني صائم [روزه تنها عبارت نیست از خویشتن داری از خوردن و نوشیدن، بلکه درهنگام روزه باید از هرزهگوئی و هرزهدرائی و آمیزش با زنان نیز خودداریکنید. اگرکسی به شما فحش و ناسزائیگفت یا نادانیکرد، در جواب او بگو: من روزهام]". ابن خزیمه و ابن حبان و حاکم آن راروایتکردهاند و بقول حاکم برابر شرایط مسلم صحیح است.گروه محدثین جز مسلم از ابوهریره روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من لم يدع قول الزور والعمل به فليس لله حاجة في أن يدع طعامه وشرابه [هرکس سخن دروغ و ناشایست و عمل بدان را ترک نکند، خداوند نیازی بهگرسنگی و تشنگی او ندارد. پس ترک خوردنی و نوشیدنی، برای پذیرش روزهکافی نیست]". باز هم از او روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" رب صائم ليس له من صيامه إلا الجوع، ورب قائم ليس له من قيامه إلا السهر [بسیار روزه دارانی هستند که بهرهشان از روزه تنها گرسنگی است و بسیار شب زندهدارانی هستندکه بهرهشان از آن شب زندهداری، تنها بیداری است]’’. بروایت نسائی وابن ماجه و حاکمکه او بنا برشرایط بخاری آن را صحیح میداند.
6-سواک و مسواک کردن:
برای روزهدارمستحب استکه درطی روزسواک و مسواککند و فرقی بین اول و آخر روز نیست. ترمذیگفته است: “امام شافعی درمسواک یا سواک زدن اول یا آخرروزاشکالی نمیدید“. و پیامبر صلی
خصوص برساند و چیزهائیکه در این زمینه نقل شده است برای استدلال کفایت نمیکند. شیخ ابن حجرگفته است: “درباره فضیلت آن و روزه آن و روزه در وقت معینی ازآن و نمازدر شب مخصوصی درآن، هیچگونه حدیث صحیحیکه
شایان احتجاج باشد نیامده است“.
6-روزه دوشنبهها و پنج شنبهها:
از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم بیشتر روزهای دوشنبه و پنجشنبه، روزه میگرفت. در این باره از او سئوال شد. فرمود:" إن الاعمال تعرض كل اثنين وخميس، فيغفر الله لكل مسلم، أو لكل مؤمن، إلا المتهاجرين، فيقول: أخرهما [همانا اعمال مردمان روزهای دوشنبه و پنجشنبه عرضه میگردد. خداوند همه مسلمانان و مومنان را مورد مغفرت وآمرزش قرارمیدهد مگردو نفریکه همدیگر را ترککنند و سخنان زشت بهمدیگرگویند، که میفرماید: آنان را بتاخیر اندازید]". امام احمد آن را با سندی صحیح روایت کرده است. و در صحیح مسلم آمده است که از پیامبر صلی الله علیه و سلم سئوال شد درباره روزه دوشنبهها؟ فرمود:" ذاك يوم ولدت فيه، وأنزل علي فيه [درآن روز زاده شدم و درآن روز وحی بر من نازل شده است]".
٧-روزه سه روز از هر ماهی:
ابوذر غفاری گفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما دستور داد که از هر ماهی سه روزه سیزدهم و چهاردهم و زبانزدهم -ایام البیض = روزهائیکه تمام شب مهتابی است - را روزه بگیریم وگفت آنوقت مثل اینکه تمام سال را روزه گرفتهایم = احسان یک به ده میباشد“. بروایت نسائی و تصحیح ابن جبان. بازهم ازپیامبر صلی الله علیه و سلم نقل شده است که او روزهای شنبه و یکشنبه و دوشنبه را روزه میگرفت و ازماه بعدی روزهای سهشنبه وچهارشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت وهمچنن نقل شده استکه از آغازهرماه، سه روزرا روزه میگرفت و همچنین آمده استکه: پنجشنبه اول هرماه و روزدوشنبه بعد ازآن و دوشنبه بعدی را نیزروزه میگرفت.
8-روزه یک روز در میان:
از ابوسلمه بن عبدالرحمن، از عبدالله بن عمرو روایت استکهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: به من خبردادهاند،که تو شب را بیدارمیمانی و عبادت میکنی و روزرا روزه میگیری؟گفتم آری ای رسول خدا. او فرمود: یک روز روزه باش و یک روز دیگر افطارکن -یک روز در میان روزه باش. و شبها نمازبخوان و بخواب، بیگمان تن تو بر تو حق دارد، و همسر توبر تو حق دارد، و مهمان تو برتو حق دارد و بیگمان برای تو کافی استکه از هر ماهی سه روز را روزه باشی.
عبدالله گوید: من پافشاری کردم وگفتم بیشتر میتوانم و او نیز بر من سخت گرفت. وگفت: از هرهفتهای سه روز را روزه بگیر. باز من پافشاریکردم و سخت گرفتم وگفتم: بیشتر می توانم. او نیز بر من سختگرفت وگفت: روزه پیامبر خدا داود علیه السلام را بگیر و برآن چیزی میفزا گفتم: ای رسول خدا روزه داود علیه السلام چگونه بود؟ فرمود: او یک روز در میان روزه میگرفت“. بروایت احمد و دیگران.
باز هم از عبدالله بن عمرو روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " أحب الصيام إلى الله صيام داود، وأحب الصلاة إلى الله صلاة داود، كان ينام نصفه، ويقوم ثلثه، وينام سدسه، وكان يصوم يوما، ويفطر يوما [گرامیترین و پسندیدهترین روزه نزد خداوند، روزه حضرت داود علیه السلام میباشد و پسندیدهترین نمازنزد خداوند، نماز داود علیه السلام است.
اونصف شب را میخوابید و یک سوم شب عبادت وشب زندهداری میکرد و یک ششم باقیمانده شب را میخوابید[1] ویک روز را روزه میگرفت و یک روزرا افطار میکرد -یک روز در میان روزه میگرفت]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -بنابراین نخست سه ششم شب را میخوابید و را عبادت میکرد و باقیمانده را نیز میخوابید پس جمعاً چهار ششم میخوابید و دو سوم عبادت میکرد.