فقه اهل سنت کامل و جامع لطفا مخاطبین خود را اد کنید نشر کنید تا ب همه برسه و کسانی سوال شرعی دارن لینک کانال براشون بفرستین تا عضو کانال بشن جزاکم الله خیر
🥹لطفاحمایت کنید ❤️
❤️🍃( الْقَمَرُ )
t.me/PrUfWAL9161
( الْفُرْقَانَ )🍃❤️
t.me/Qran1391
❤️از ۱ تا ۱۱یک عددی را انتخاب کن هر کانالی آمد وارد اون کانال شو و مطالب را کپی و نشر کن صدقه جاریه برای من و شما 😊
Читать полностью…لیله القدر = شب قدر
فضیلت شب قدر:
شب قدرگرامیترین شبهای سال است، زیرا خداوند فرموده است:" إنا أنزلناه في ليلة القدر.
وما أدراك ماليلة القدر. ليلة القدر خير من ألف شهر [ما قرآن را درشب قدر نازلكردیم و تو چه میدانیكه شب قدر چقدر بزرگ و ارجمند است؟ شب قدر از یكهزار ماهكه شب قدر درآن نباشدگرامیتر و باارزشتر است]". یعنی ثواب و پاداش اعمال نمازو تلاوت قرآن و ذكرو احسان و غیر درآن شب از ثواب پاداش یكهزار ماهكه درآنها شب قدر نباشد بیشتر میباشد.
مستحب است كه شب قدر را در رمضان جستجو كرد:
مستحب استكه در شبهای تاك دهه آخر ماه رمضان، شب قدر را جستجوكرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم در دهه آخر رمضان فراوان بدنبال آن میگشت. قبلاگفتیمكه: هرگاه دهه آخر رمضان فرا میرسید، پیامبر صلی الله علیه و سلم شبها بیدار میماند و خانواده خویش را نیزبیدار میكرد و از زنانكناره میگرفت و بشدت مشغول عبادت میگشت.
شب قدركدام است؟:
علما درباره تعیین شب قدرآراء مختلفی دارند. بعضیگفتهاند: شب بیست و یكم و بعضیگفتهاند: شب بیست وسوم و برخیگفتهاند: شب بیست و پنجم و برخی دیگرشب بیست ونهم و برخیگفتهاند بین شبهای تاك دهه آخررمضان در نوسان است وبیشترعلما برآنندكه شب بیست و هفتم میباشد امام احمد با اسناد صحیح از ابن عمر روایتكرده استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من كان متحريها فليتحرها ليلة السابع والعشرين [كسیكه درطلب شب قدراست آن را درشب بیست وهفتم جستجوكند ]".
مسلم و احمد و ابوداود با اسناد صحیح از ابی بنكعب روایتكردهاندكهگفته است: “بدان خدائیكه بجز او خدائی بحق نیست، سوگند میخورمكه شب قدر در ماه رمضان است -بطور جدی و بدون استثنا قسم یادكرد -و بخدای سوگند، میدانم كهكدام شب است. همان شبی است كه پیامبر صلی الله علیه و سلم ما را به شب بیداری دستورداد. آنشب شب بیست وهفتم بود و نشانه شب قدرآنستكه صبح آن روز خورشید بهنگام طلوع سفید وكمرنگ و بدون شعاع است“.
قیام شب قدر ودعا خواندن درآن:
1-بخاری و مسلم از ابوهریره روایتكردهاندكه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است: " من قام ليلة القدر إيمانا واحتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه [هركس ازروی ایمان و باوری و بامید
مزد و پاداش ازخداوند و رضای او، شب قدر را بپای دارد و بیدار بماند و عبادت و ذكر و تلاوت قرآن كند، خداوندگناهانگذشته او را بیامرزد]".
٢-احمد و ابن ماجه و ترمذی -كه اوآن را صحیح دانسته است -از -حضرت عایشه روایت كردهاندكه گفت: “به رسول خداگفتم شب قدركدام است و درآن شب چه دعائی بخوانم؟گفت: بگو: " اللهم إنك عفو تحب العفو فاعف عني [خداوندا تو سراپا گذشت و دوست دار گذشت هستی، از من درگذر و مرا عفو كن]".
كسی بمیرد و بر وی روزه قضا باشد
اجماع علماء برآنست كه اگر كسی بمیرد و نمازهائی از او قضا شده باشد ولی او و كسی دیگری نمیتواند بجای اوآن نمازها را بخواند و قضاكند و همچنین اگر كسی در هنگام زندگی از روزه گرفتن عاجز باشد تا او زنده است جایز نیست كسی بجای او روزه باشد.
اما اگركسی بمیرد و بروی روزه قضا باشد وازپیش ازمرگش امكان قضای آن را داشته و قضا نكرده است، فقیهان درباره حكم او اختلاف دارند. جمهور علما از جمله ابوحنیفه ومالك و مشهورمذهب شافعی برآن هستندكه ولی او جایزنیست بجای او روزه بگیرد، لیكن بایدكفاره هر روزه را یك “مد“ (يكچهارم از ٢١٧٦كیلوگرم) طعام بپردازد (برای حنفیه نیم صاعگندم و یا یك صاع از غیر آن). برگزیده مذهب شافعیه آنست: مستحب میباشدكه ولی او به جای او روزه باشد وذمه مرده تبرئه میشود وكفارهای لازم نیست. مقصود از “ولی“ میت خویشاوند او است خواه وارث یا “عصبه = خویشاوندان نزدیككه ازانسان دفاع میكنند“ یا غیر آنان است. اگر شخص بیگانهای بجای “میت“ روزهگرفت، چنانچه با اجازه “ولی“ باشد صحیح است و اگر با اجازه “ولی“ نباشد صحیح نیست. آنان بر این رای خویش به روایت احمد و شیخین از عایشه(رض) استدلالكردهاند كه گفته است: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من مات وعليه صيام صام عنه وليه [اگركسی مرد وبروی روزه قضا بود ولی اواگر خواست بجای او روزه باشد]". بزار با سند "حسن“ بدان افزوده است: “ان شاء“. امام احمد و صاحبان سنن از ابن عباس روایت كردهاندكه “مردی پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد وگفت: ای رسول خدا، مادرم مرده و روزه یك ماه او قضا شده است، آیا من میتوانم بجای او این ماه را قضاكنم؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لو كان على أمك دين أكنت قاضيه؟ " قال: نعم.قال: " فدين الله أحق أن يقضى [اگر مادرت بكسی بدهكار میبود، حاضر بودیكه بدهی وی را پرداختكنی؟ اوگفت آری. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: بنابراین بدهی خداوند شایستهتر است كه بازپرداخت گردد]". نووی گفته است: اینست سخن صحیح برگزیدهایكه ما بدان عقیده داریم و یاران محقق فقیه و محدث ما با توجه بدین احادیث صحیح و صریح آن را صحیح دانستهاند.
سام درمیآید. و روغن با پوست بدن آغشته میشود و بداخل آن نفوذ میکند و موجب تقویت انسان است و همچنان از استعمال مواد خوشبو، نشاط جسم افزونی میگیرد. و میبینیم که پیامبر صلی الله علیه و سلم روزهدار را از آنها نهی نکرده است، پس آنها جایز هستند و اکتحال و سرمهکشیدن بچشم نیزحکم آنها را دارد. و در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم اتفاق میافتادکه در جهاد یا غیرجهاد سرکشی شکسته و شکافته شود و یا شاهرگش پاره شود و درمانگردد. اگر اینکار موجب باطل شدن روزه میگشت، پیامبر صلی الله علیه و سلم بدان اشاره میفرمود و چون روزهدار را ازآن نهی نکرده است پس آنها را موجب افطار ندانسته است. سپس گفته است: بدیهی است که سرمه خوراک نیست وکسی آن را داخل درون شکم نمیکند نه ازراه بینی ونه ازراه دهان. و حقنه شرجیه (امالهکردن) نیز برای تغذیه نیست بلکه شکم و معده و رودهها را نیز خالی میکند، همانگونه که اگر مادهی مسهلی را بویند یا آنچنان ترسی بر وی مستولی شودکه فورا اسهالگردد روزهاش باطل نمیشود، چون چیزی بمعدهاش نرسیده است. همچنین دوای سر شکسته و زخم وسیع و رگهای پاره شدهکه بداخل معده نفوذ میکند شباهتی با مواد خوراکی ندارد.
خداوند گفته است:" كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم "و پیامبر فرموده است: الصوم جنة، وقال: [روزه سپرگناه است و انسان را از ارتکاب آن مصون میدارد]" و گفته است:"إن الشيطان يجري من ابن آدم مجرى الدم فضيقوا مجاريه بالجوع والصوم [شیطان در مجرای [3] خون انسان جریان دارد، پس مجرای وی را با گرسنگی و روزه تنگکنید (یعنی هراندازه خوراک و غذا قوی وانرژیزا باشد خون بیشتر است و هر اندازه خون بدن بیشتر باشد شهواتهای نفسانیکه دام شیطانند بیشتر میشوند ]".
روزهدار از خوردن و آشامیدن منع شده است، چه خورد و خوراک، موجب تقویت جسم و بدن است، پس خونکه مجرای شیطان دربدن میباشد ازخوردن و نوشیدن بوجود میآید نه از “حقنه شرجیه“ (امالهکردن) و سرمه بچشمکشیدن و قطره چکاندن به مجرای ادرار و مداوای سر شکسته و زخم وسیع و رگهای پاره بدن“ پایان سخن ابن تیمیه.
٨-برای روزهدار، اول شب تا طلوع فجر، خوردن و نوشیدن و همخوابگی با همسرمباح است. هرگاهکسی متوجه طلوع فجرشد ودردهان لقمه غذا داشت، بر وی واجب استکه لقمه را ازدهان بیندازد. و اگر مشغول عمل همخوابگی بود، باید فوراًآن را ترککند. اگربمحض مشاهده فجرو تشخیص آن، لقمه را انداخت یا عمل همخوابگی را قطعکرد، روزه او صحیح است، اگر از روی اختیار و با میل خویش لقمه غذا را دورنریخت و یا عمل جماع را قطع نکرد، روزه او صحیح نیست. (در عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم درماه رمضان دوباراذان صبحگفته میشد، بار اول بلال اذان میگفتکه هنوز شب بود و بار دوم ام مکتوم اذان میگفت،که مقارن طلوع فجر بود). بخاری و مسلم از عایشه(رض) روایت کردهاند، که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إن بلالا يؤذن بليل، فكلوا، واشربوا، حتى يؤذن ابن أم مكتوم [همانا اذان بلال در شب است، پس بهنگام اذان او، بخوردن و آشامیدن ادامه دهید، تا اینکه ابن ام مکتوم اذان میگوید ]".
٩-برای روزهدار مباح است،که با حالت جنابت صبحکند و غسل جنابت یا هرگونه غسل واجبی را بعد ازطلوع فجرانجام دهد. قبلا نیزبه حدیث منقول از حضرت عایشه در این باره اشارهکردیم.
١٠-زنان اگر شب از خون قاعدگی و خون زایمان پاک شدند، شرعاً میتوانند روزه باشند و غسل را بعد از طلوع فجر و در روزانجام دهند و خود را برای نماز پاکیزه کنند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -حجامت: خون گرفتن از سر میباشد ولی فصد عبارت از خون گرفتن از بدن هر عضوی باشد فرق نمیکند.
[2] -برای علمای شافعیه اگر بلغم بمخرج حرف (ح) برسد و آن را فرو برد روزهاش باطل میشود.
[3] -می توان گفت که شیطان بماند خون در تن انسان جریان دارد.
چیزهايي که در حال روزه مباح میباشند
مباحات روزه:
1-فرو رفتن درآب و نزول درآن، چون ابوبکر بن عبدالرحمن از بعضی از یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم نقلکرده است: “من پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیدمکه در حال روزه، آب بر سر خود میریخت، چون بسیار تشنه بود یا از شدتگرما چنان میکرد“. بروایت احمد و مالک و ابوداود و با اسناد صحیح.
در صحیحین ازعایشه روایت شده استکه “پیامبر صلی الله علیه و سلم در حالیکه جنب بود و روزه هم داشت، صبح میکرد، سپس غسل میکرد“." كان يصبح جنبا، وهو صائم، ثم يغتسل [اگر بدون قصد، آب بداخل شکم روزهدار رفت روزهاش صحیح است]".
٢-سرمهکشیدن و قطره چکاندن بچشم و امثال آن، خواه مزه آن را در گلویش احساسکند یا نکند. چون چشم راهی نیستکه به شکم منتهی شود. از انس نقل شده استکه: “او در حال روزه، سرمه بچشم میکشید“.
علمای شافعیه چنینگفتهاند و ابن المنذرآن را از عطاء و حسن و نخعی و اوزاعی وابوحنیفه و ابوثورحکایت نموده است و درمیان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم از ابن عمرو انس و ابن ابی اوفی نیزروایتگردیده است و مذهب داود نیزچنین است. و بقول ترمذی در این باره خبرصحیحی از پیامبر صلی الله علیه و سلم نرسیده است.
٣-بوسه برایکسیکه خویشتن داربوده و خوف غلبه شهوت را نداشته باشد.
حضرت عایشهگفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم زنان خود را میبوسید و با آنان معاشرت نیز میکرد وحال آنکه او روزه بود واوبیش ازهمه شما برخویشتن وآرزوهای نفسانی خویش، مسلط بود (یعنی اگرکسی ازخویشتن ایمن و بر خویشتن مسلط باشد،که دچار عمل همخوابگی وآمیزش نمیشود، بوسیدن و معاشرت با زنان برای روزه، اشکالی پیش نمیآورد“.
و از حضرت عمر روایت استکهگفت: “روزی بر سر نشاط آمده و هوسکردم زنم را بوسیدم و حال آنکه روزه بودم. لذا پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم رفتم وگفتم: امروزکاربدی را مرتکب شدهامکه زن خود را بوسیدم و حال آنکه روزه بودم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: اگر روزه باشی و با آب مضمضهکنی چطور است؟ گفتم: در اینکار اشکالی نمیبینم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: پس چرا میپرسی؟ (یعنی این دو عمل شبیه بهم میباشند)
ابن المنذر گفته است: “عمربن خطاب وابن عباس و ابوهریره و عایشه و عطاء و شعبی و حسن و احمد و اسحاق درباره بوسه درحال روزه، رخصت قائل شدهاند.
و بنابر مذهب علمای حنفیه و شافعیه، اگر بوسه موجب تحریک شهوتگردد، کراهت دارد واگرچنین نباشدکراهت ندارد و بهتر استکه ازآن دوری نمود. در این باره برای پیر و جوان فرقی نمیکند، مدار بر تحریک شهوت و خوف انزال است، اگر موجب تحریک شهوت باشد، برای جوان و پیر نیرومندکراهت دارد و اگر موجب تحریک نباشد، برای پیر و جوان ضعیفکراهت ندارد ولی بهتر استکه اینکاررا نکنند. وقتیکه میگوئیم بوسه اشکالی پیش نمیآورد، فرق نمیکند در اینکه بوسه برگونه یا بردهان یا برغیرآن باشد. معاشرتیکه با دست زدن و معانقه و در آغوشکشیدن باشد نیز حکم بوسه دارد.
٤-تزریق آمپول خواه برای تغذیه و تقویت باشد یا برای غیرآن، خواه تزریق آمپول در رگ باشد یا عضلانی یا زبرجلدی، برای روزه اشکالی ایجاد نمیکند، اگرچه بداخل شکم نیزنفوذ پیداکند. زیرا نفوذ چیزی بداخل معده وقتی روزه را باطل میکندکه از راه معمول و عادتی باشد.
5-حجامت: زیرا در صحیح بخاری آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم درحال روزه بودن، حجامتکرده است. بنابراین حجامت جایز است مگر اینکه موجب ضعف و سستی روزهدار باشد که در آنصورتکراهت دارد. ثابت بنانی به انس بن مالک گفت: آیا شما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم حجامت را برای روزهدار مکروه میدانستید؟ او گفت: نخیر، مگراینکه موجب ضعف و سستی روزهدار بوده باشد“. بروایت بخاری و دیگران. فصد [1] نیز حکم حجامت را دارد.
6-مضمضه و استنشاق جایز میباشد ولی مبالغه درآنها مکروه است. از لقیط بن صبره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به ویگفت:" فإذا استنشقت فأبلغ، إلا أن تكون صائما [هرگاه استنشاقکردی درآن مبالغهکن مگراینکه روزه باشی
الله علیه و سلم در حین روزه بودن مسواک میزد، قبلا نیز از آن سخن گفتهایم.
٧-بخشند گی و خواندن قرآن:
بخشندگی و جوانمردی و خواندن قرآن درهمه اوقات مستحب هستند ولی در رمضان تاکید بیشتری دارند. بخاری از ابن عباس روایت کرده است که گفت:
“پیامبر صلی الله علیه و سلم بخشندهترین و دست و دلبازترین مردم بود و در ماه رمضان وقتیکه جبریل علی السلام با وی ملاقات میکرد ازهمه اوقات دیگربخشندهتربود ودرهر یک از شبهای رمضان جبریل با وی ملاقات میکرد و با وی قرآن میخواند، براستی پیامبر صلی الله علیه و سلم ازباد فراگیربخشندهتربود و بخشندگی وی چون باد فراگیروسریع بود".
8-تلاش بیشتر در عبادت در ده روزه اواخر رمضان:
1-بخاری و مسلم از حضرت عایشه روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “هرگاه دهه آخر رمضان میآمد پیامبر صلی الله علیه و سلم شب را بیدار میماند و خانواده را نیز بیدار میکرد و خود را برای آن آماده میساخت و از زنانکناره میگرفت".
و در روایت دیگری ازمسلم آمده است: “او در دهه اواخر رمضان بیش از غیرآن بعبادت میکوشید“.
2-از ترمذی بروایت صحیحی از علی بن ابیطالب آمده استکه:" كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يوقظ أهله في العشر الاواخر، ويرفع المئزر [پیامبر صلی الله علیه و سلم در دهه آخر رمضان خانواده خود را شبها بیدار میساخت و خود را نیز برای انجام عبادت مهیا میکرد و ازار را برمیداشت ]".
آداب روزه
مستحب است که روزهدار آداب زیر را مراعاتکند:
1- خوردن غذای سحری
امت مسلمان اجماع دارد بر اینکه خوردن غذای سحری برای روزهدار مستحب است. اگرکسی آن را ترککرد بر ویگناهی نیست. از انس روایت استکهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" تسحروا فإن في السحور بركة [غذای سحری بخورید زیرا درآن برکت میباشد ]". بروایت بخاری و مسلم.
و از مقدوم بن معد یکرب روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" علیکم بهذا السحور، فإنه هو الغذاء المبارك [بر شما باد که غذای سحری بخورید، چه آن غذای پربرکتی است]". نسائی با سندی “جید“ آن را روایتکرده است.
برکتی سحری خوردن در اینستکه روزهدار را نیرو و نشاط میبخشد و روزه را بر وی آسان میسازد. سحری خوردن با طعام بسیار و اندک تحقق میپذیرد ولو اینکه جرعهای آب باشد. از ابوسعید خدری روایت است: “سحری خوردن پربرکت است، آن را ترک نکنید، ولواینکه با یک جرعه آب باشد، چه بیگمان خدا و فرشتگانش بر خورندگان سحری درود میفرستند“. بروایت احمد.
وقت سحری خوردن:
وقت سحری خوردن ازنصف شب تا هنگام طلوع فجر و سپیده صبح است و مستحب میباشدکه بتاخیر بیفتد. از زید بن ثابت روایت است کهگفت: “همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم سحری خوردیم، سپس برخاستیم و برای نمازرفتیم. به ویگفتم فاصله بین سحری خوردن و نماز چقدر بود؟گفت: باندازه مدت خواندن پنجاه آیه قرآن“. بروایت بخاری و مسلم.
از عمرو بن میمون روایت استکهگفت: “یاران محمد صلی الله علیه و سلم بیش ازهمه مردم در افطار شتاب میورزند و در خوردن سحری تاخیر میکردند“. بیهقی با سندی صحیح آن را روایتکرده است.
از ابوذر غفاری بطریق مرفوع از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت استکه فرمود: “تا زمانی که امّت من در افطار شتابکنند و در سحری خوردن تاخیرکنند زود افطارکنند و دیر سحری بخورند -بر خیرو نیکی هستند“.
در سند این حدیث سلیمان بن ابوعثمان وجود دارد که گمنام و مجهول است.
٢-شک نمودن در طلوع فجروسپیده صبح:
هرکس درباره طلوع فجر شککند، برایش جایز است بخوردن و آشامیدن ادامه دهد تا اینکه درطلوع فجریقینکسب میکند، و لازم نیستکه به شک عملکند. زیرا خداوند پایان خوردن و نوشیدن (امساک) را بر یقین قرار داده است نه بر شک که فرموده است: " وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر [بخورید و بیاشامید تا زمانیکه خط سپیده صبح ازخط سیاهی شب آشکار میگردد ]".
مردی به ابن عباسگفت: “من وقتیکه سحری میخورم، چون به شک افتادم امساک میکنم. ابن عباسگفت: هروقت شککردی به خوردنت ادامه بده تا اینکه شکت برطرف شود“. ابوداود از قول ابوعبدالله (احمد بن حنبل) گفته است:
“هرکس درطلوع فجر شک کند تا اینکه به طلوع فجر یقین حاصل میکند، به خوردن ادامه دهد“.
این بود مذهب ابن عباس و عطاء و زارعی و امام احمد. نوویگفته است: یاران امام شافعی اتفاق نظر دارند بر اینکه اگرکسی در طلوع فجر شک داشته باشد، برایش جایز استکه بخوردن ادامه دهد.
٣-شتاب در افطار:
هرگاه غروب خورشید متحققگشت، مستحب استکه درافطار شتابکرد. از سهل بن سعد روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا يزال الناس بخير، ما عجلوا الفطر [تا زمانیکه مردم در افطار شتاب میکنند، بر خیر هستند]". بروایت بخاری و مسلم. لازم استکه افطار با چند دانه خرمای رطبکه تعداد آنها تک باشد، انجام گیرد و اگر خرما نباشد، با آب افطار صورت پذیرد. از انس روایت استکهگفت: “پیامبر صلی الله علیه و سلم پیش از اینکه به نماز ایستاد با چند دانه خرمای رطب افطار مینمود. و اگررطب نبود با خرمای سیاه (تمر) واگرخرما نبود با چند جرعه آب افطارمیکرد“. بروایت ابوداود و حاکمکه آن را “صحیح“ دانسته و ترمذیکه آن را “حسن“ دانسته است.
از سلمان بن عامر روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إذا كان أحدكم صائما، فليفطر على التمر، فإن لم يجد التمر فعلى الماء، فإن الماء طهور [هرگاه یکی از شما روزه بود با خرما افطارکند،
شما شایستهترم و نزدیکتر میباشم، پس خود آن روز را روزهگرفت و به مردم نیز دستور دادکه روزه باشند“. متفق علیه است.
٥-از ابوموسی اشعری روایت است که گفت: یهودیان روز عاشوراء را بزرگ میداشتند وآن را جشن میگرفتند. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “ شما نیزآن روز را روزه بگیرید“. متفق علیه است.
٦-ازابن عباس روایت استکهگفت: چون پیامبر صلی الله علیه و سلم عاشورا را روزهگرفت و به مردم نیز دستور داد. به ویگفتند: ای رسول خدا، یهودیان و نصرانیان آن روز را بزرگ میدارند... فرمود: “انشاءالله در سال آینده روز نهم را نیز روزه خواهیم بود، ولی سال آینده پیامبر صلی الله علیه و سلم وفاتکرد و به ماه محرم نرسید“. بروایت مسلم و ابوداود. و در روایتی آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “اگر بمانم سال آینده روز تاسوعاء را نیز همراه عاشوراء روزه خواهیم بود“. بروایت احمد و مسلم. علماء درباره روزه عاشوراء سه کیفیت را ذکرکردهاند. مرتبه اول: روزه تاسوعاء و عاشوراء و یازدهم محرم، مرتبه دوم: تاسوعاء و عاشوراء و مرتبه سوم: تنها روزه عاشوراء. از جابر بن عبدالله روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " من وسع على نفسه، وأهله يوم عاشوراء، وسع الله عليه سائر سنته [هرکس روز عاشوراء بر خویش و خانوادهاش آسانگیرد و دست و دل باز باشد، خدا نیز بر وی فراخ میگیرد]". بروایت بیهقی در “الشعب“ و ابن عبدالبر. این حدیث ازطرق دیگرنیزروایت شده است ولی همه طرق آن ضعیف هستند ولیکن بنا بقول سخاوی اگر طرق روایت آن را درکنار هم قرار دهیم یک دیگر را تقویت میکنند.
٤-روزه بیشتر روزهای ماه شعبان
پیامبر صلی الله علیه و سلم بیشتر روزهای شعبان را روزه میگرفت. حضرت عایشهگفته است: “من ندیدهامکه پیامبر صلی الله علیه و سلم یک ماه را تمام روزهگرفته باشد، مگر ماه رمضان. و در هیچ ماهی او را ندیدهامکه باندازه ماه شعبان روزهگرفته باشد“. بروایت بخاری و مسلم .
ازاسامه بن زید روایت استکهگفت:گفتم ای رسول خدا ترا ندیدهامکه درهیچ ماهی باندازه ماه شعبان روزه بگیری؟اوگفت: "شعبان ماهی است که مردم از فضیلت آن غافل هستند. این ماه بین رجب و رمضان واقع شده است و دراین ماه اعمال مردم را به پیشگاه خداوند عرضه میدارند. من دوست دارم در حالیکه اعمال مرا به پیشگاه خداوند میبرند روزه باشم“. بروایت ابوداود و نسائی به تصحیح ابن خزیمه. دلیلی وجود نداردکه بموجب آن روزهگرفتن در زبانزدهم شعبان ازروزهای دیگرآن بهتر باشد. بنابراین روزه آن روز نسبت بروزهای دیگرآن ماه، فضیلتی ندارد و مانند آنها است.
5- روزه ماههای "حرام":
مستحب استکه در ماههای حرام: ذوالقعده، ذوالحجه، محرم و رجب، بیش از ماههای دیگر روزه گرفت. از مردی از قبیله “باهله“ روایت شده استکه او نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم رفت وگفت: ای رسول خدا من همان مردی هستمکه سالگذشته بحضور شما آمدم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: چه چیز شما را دگرگون ساخته است، در حالیکه خوش قیافه بودی؟ اوگفت: ازوقتیکه از حضور شما رفتهام فقط شبها غذا خوردهام (و روزها روزه بودهام). پیامبرگفت: چرا نفس خویش را به عذاب انداختهای؟ سپسگفت: ماه صبرو شکیبائی -رمضان -را روزه بگیر، و ازهر ماه یک روز را روزه بگیر. آن مردگفت: برایم افزایش دهکه بیشترمیتوانم. حضرتگفت: از هر ماه دو روز را روزه بگیر. آن مردگفت: بیشتر میتوانم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " صم من الحرم واترك.صم من الحرم واترك. صم من الحرم واترك " وقال بأصابعه الثلاثة، فضمها، ثم أرسلها [پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: درهریک ازماههای حرام سه روز روزه بگیرو سه روزرا افطارکن با اشاره انگشتان سهگانه به وی اشارهکردکه سه انگشت را با هم جمع میکرد، سپس آنها را رها می ساختکه مقصودش آن بودکه سه روزپشت سرهم روزه باشد و سه روز پشت سرهم افطارکند]’’ بروایت احمد و ابوداود وابن ماجه و بیهقی با سند “جید“. روزه ماه رجب فضیلتی بر ماههای دیگر ندارد و آنهم مانند دیگرماههای حرام است و درسنت صحیح چیزی نیامده استکه فضیلت روزه آن را ب
کسی که داوطلبانه روزه است و روزه سنت دارد شرعا هر وقت خواست میتواند افطار کند:
1-از ام هانی روایت استکه: روز فتح مکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به منزل من آمد و یک نوشیدنی برای او آوردندکه از آن نوشید، سپس آن را به من داد و منگفتم: روزه هستم. فرمود:" إن المتطوع أمير على نفسه، فإن شئت فصومي، وإن شئت فأفطري
[کسیکه داوطلبانه و بطورآزاد، روزه است برنفس خویشتن امیرومختار است. تو نیز اگر خواستی روزهات را ادامه بده و اگر خواستی روزهات را افطارکن]". بروایت احمد و دارقطنی و بیهقی. حاکم نیزآن را روایتکرده وگفته: اسناد آن “صحیح“ است. او متن حدیث را چنین روایتکرده است: " الصائم المتطوع أمير نفسه إن شاء صام، وإن شاء أفطر."
٢-از ابوجحیفه روایت است که: پیامبر صلی الله علیه و سلم بین سلمان و ابوالدردا عقد اخوت بسته بود. سلمان بدیدن ابوالدردا رفت (ابوالدرداء خانه نبود). سلمان دید که ام الدرداء لباس و جامه کار پوشیده است. به وی گفت: چرا چنین جامهای پوشیدهای؟ او جواب داد: برادرت ابوالدرداء نیازی به دنیا ندارد، روز، روزه است و شب عبادت میکند وکاری نمیکند (پس من مجبورم کارکنم) سپس ابوالدرداء بخانه برگشت و غذائی و طعامی برای سلمان آمادهکرد وگفت: ای سلمان شما بخور و من روزه هستم. سلمانگفت: من نیزنمیخورم تا شما هم نخوری. آنگاه ابوالدرداء نیز خورد. چون شب فرا رسید ابوالدرداء رفتکه بعبادت شب بپردازد. سلمانگفت: بخواب. او نیز خوابید. چون آخر شب فرا رسید، سلمانگفت: ای ابوالدرداء برخیز هر دو برخاستند و بنماز ایستادند. سپس سلمان به ویگفت: بیگمان پروردگار تو بر تو حقی دارد، و نفس تو بر تو حقی دارد و خانواده و اهل تو نیز بر تو حقی دارند. پس حق هرصاحب حقی را به وی بده. فردایش ابوالدرداء پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم رفت و ماجرای دیشب خویش را برای وی ذکرکرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: “سلمان راستگفته است“. بروایت بخاری و ترمذی.
٣-از ابوسعید خدری روایت استکه: من برای پیامبر صلی الله علیه و سلم غذائی را آمادهکرده بودمکه او و یارانش تشریف آوردند. چون غذا حاضرگشت و نهاده شد، یکی از آنانگفت: من روزه هستم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" دعاكم أخوكم وتكلف لكم [برادرتان شما را به مهمانی خوانده و برایتان زحمتکشیده است]". سپس خطاب به ویگفت: " أفطر، وصم يوما مكانه، إن شئت [افطارکن و اگر خواستی روزی دیگر بجای آن روزه باش ]".
بیهقی با اسناد “حسن“ آن را روایتکرده است، همانگونهکه حافظگفته است. بیشتراهل علم می گویندکسیکه داوطلبانه روزه میگیرد جایزاستکه افطارکند و بجای آن روزی دیگررا روزه باشد وآن را قضاکند و بدین حدیثهای صحیح و صریح استدلال کردهاند.
- نذر،کفاره و قضا - باشد. روز شنبه، اگرچیزی نیافتید مگرپوسته انگور یا شاخه درخت، آن را -بخورید -یعنی بهیچوجه روزه نباشید]". بروایت احمد واصحاب سنن و حاکمکهگفته است بشرط مسلم صحیح است و ترمذی آن را “حسن“ دانسته است. ترمذیگفته است چون یهودیان روز شنبه را تعظیم میکنند اگرکسی اختصاصاً روزهای شنبه روزه باشد مکروه است.
ام سلمهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم بیشتر درروزهای شنبه و یکشنبه روزه میگرفت و میگفت: “آن دو روز روز جشن مشرکان است و من دوست دارم با آنان مخالفت کنم“. بروایت احمد و بیهقی وحاکم وابن خزیمه.که این دونفراخیرا آن را “صحیح“ شمردهاند. بمذهب حنفیها و شافعیها و حنبلیها اختصاص دادن روز شنبه بروزهگرفتن بموجب دلایلیکهگذشت مکروه است ، و امام مالک آن را بدون کراهت جایز دانسته استکه خلاف سخن او از حدیث فهمیده میشود.
5-نهی از روزه گرفتن "یوم الشک":
عمار یاسرگفته است: هرکس روز شک روزه باشد او با حضرت محمد صلی الله علیه و سلم مخالفتکرده است. بروایت صاحبان سنن، ترمذیگفته است این حدیث “حسن و صحیح“ میباشد و بیشتراهل علم بدان عمل میکنند و رای سفیان ثوری و مالک بن انس و عبدالله بن المبارک و شافعی و احمد و اسحاق نیز چنین است، همه آنان روزه “یوم الشک“ را مکروه میدانند. بیشتر میگویند “اگرکسی روز شک روزه باشد و بعد معلوم شدکه رمضان بوده است باید آن روزه را قضاکند“ (بمذهب حنفی بجای روزه رمضان مقبول است) ولی اگرکسی بنا بعادت خویش روزه باشد و روز
شک با روز عادی او برخوردکند، روزه اوکراهت ندارد. از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا تقدموا صوم رمضان، بيوم، ولا يومين، إلا أن يكون صوم يصومه رجل، فليصم ذلك اليوم [یک روز یا دو روزپیش ازرمضان روزه نباشید، مگراینکهکسی بر حسب عادت خویش، روزه باشد، آنوقت برای او اشکالی ندارد که روزه باشد]’’. بروایت جماعت محدثین.
ترمذیگفته است: این حدیث “حسن و صحیح“ است و اهل علم بدان عمل میکنند ومکروه میدانندکهکسی پیش ازفرا رسیدن رمضان برای آن و به نیت آن، شتابکند و روز شک را، روزه بگیرد. واگرکسی برحسب عادت خویش روزه باشد نه به نیت رمضان، اشکالی ندارد.
6-نهی از روزه بودن در تمام ایام سال:
حرام استکهکسی تمام روزهای سال را روزه بگیرد، چون در میان روزهای سال روزهائی هستکه شارع ازروزهگرفتن درآنها نهیکرده است. و پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است: " لاصام، من صام الابد [روزه نگرفته استکسیکه تمام روزهای سال روزه گرفته باشد -روزه او مقبول نیست -]". بروایت احمد و بخاری و مسلم. ولی اگر کسی تمام روزهای سال باستثنای دو روزه عیدین و ایام التشریق روزه باشد، اگر از جملهکسانی باشدکه توانائی جسمی آن را دارند،کراهت ندارد. ترمذیگفته است:
“گروهی از اهل علم مکروه میدانند که انسان تمام روزهای سال بدون استثنای روزهای عیدین وایام التشریق روزه باشد واگرآن روزها را استثناکند و روزه نباشد از حدکراهت بیرون آمده است، چون تمام روزهای سال را روزه نبوده است و همین رای از شافعی و مالک و احمد و اسحاق نیز روایت شده است. پیامبر صلی الله علیه و سلم به حمزه اسلمیگفت: “اگرخواستی روزهای سال را پشت سرهم روزه بگیری بگیر. و اگر خواستی روزه نباشی، افطارکن“. ولی بهتراستکه یک روز در میان روزه باشی. چه اینگونه روزهگرفتن، محبوبترین روزه است نزد خداوند.
٧-نهی از روزه گرفتن روزه سنت زنی شوهرش در خانه است مگر به اجازه وی:
پیامبر صلی الله علیه و سلم در غیر رمضان نهیکرده است ازاینکه زنیکه شوهرش در خانه است روزه بگیرد، مگراینکه با اجازه او باشد. از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا تصم المرأة يوما واحدا، وزوجها شاهد إلا بإذنه، إلا رمضان [زنیکه شرهرش در خانه است روزه نگیرد ولواینکه یک روزباشد، مگربا اجازه او. جزروزه ماه رمضان که نیازی به اجازه شوهر ندارد]". بروایت احمد و مسلم و بخاری.
علما این نهی را بر تحریم حمل کردهاند، نه برکراهت، وگفتهاند: اگر زن بدون اجازه شوهر روزه باشد، ش
چه کسانی بر آنها واجب استکه هم روزه را بخورند و هم آن را قضا کنند؟
فقهاء اتفاق نظر دارند بر اینکه زنان در حال قاعدگی و نقساء (دوران بعد از زایمان تا زمانیکه خون ریزی دارند) -واجب استکه افطارکنند و روزهگرفتن برای آنها حرام است و اگردرآن حال روزه بگیرند، روزه آنها صحیح نیست بلکه باطل است. لیکن برآنها واجب استکه روزههائی راکه افطارکردهاند، قضاکنند. بخاری و مسلم از حضرت عایشه روایتکردهاندکهگفته است: “ما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم هرگاه قاعده میشدیم، به ما دستور داده میشد،که روزه را قضاکنیم، ولی به ما دستور داده نمیشد که نماز را قضا کنیم“.
از چه راهی فرا رسیدن، ماه رمضان به ثبوت میرسد؟
فرا رسیدن ماه رمضان، ازدو راه ثابت میگردد: یکی رویت هلال ماه رمضان ولو اینکه وسیله یک نفر عادل باشد. دوم تمامکردن سی روزه ماه شعبان.
1-از ابن عمر روایت استکه “مردم در صدد رویت هلال ماه رمضان بودند،که من به پیامبر، خبردادمکه هلال را دیدهام، او خود روزهگرفت و بمردم نیزدستور دادکه روزه بگیرند“. بروایت ابوداود و حاکم و ابن حبانکه این دو نفر آن را “صحیح“ دانستهاند.
2-از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته، فإن غم عليكم فأكملوا عدة شعبان ثلاثين يوما [هر رقت هلال ماه رمضان را رویت کردید، روزه بگیرید و هروقت هلال شوال را رویتکردید، روزه را بخورید و روزه نباشید. اگرهوا ابری بود و نتوانستید هلال رمضان را رویتکنید، سی روزه شعبان را تکمیل کنید]". بروایت بخاری و مسلم.
ترمذیگفته است: بیشتر اهل علم بدینطریق عمل میکنند وگفتهاند:که برای روزهگرفتن، شهادت وگواهی یک نفر مردکه بگوید من هلال را دیدهام، مورد قبول است. و رای امام شافعی و امام احمد و ابن المبارک نیز چنین میباشد و نوویگفته است: اصح آنست. واما درباره ثبوت رویت هلال شوال: بنابرای عموم فقها، رویت یک مرد عادل وگواهی وی پذیرفته نمیشود، بلکه باید سی روزه ماه رمضان تکمیل گردد یا اینکه دو نفرگواه عادل برویت هلال شوالگواهی دهند. ولی ابوثور گفته است ثبوت رویت هلال شوال وهلال رمضان، با هم فرقی ندارند وبرای هر دو،گواهی یک نفر عادل قبول است.
ابن رشد گفته است: “رای ابوبکر بن المنذر نیز چون رای ابوثور است وگمان میکنم رای “ظاهریه“ نیز چنین است. ابن المنذر استدلال کرده است که اجماع است، بر اینکه بقول یکنفر افطار و امساک از خوردن واجب میباشد، بنابراین فرا رسیدن و تمام شدن ماه رمضان نیز، بهمینگونه است چون هردو علامت و نشانهای میباشند،که زمان افطار و زمان روزهگرفتن را، از هم جدا میکنند“.
شوکانیگفته است: اگر درباره معتبر بودن دو نفرگواه عادل، برای ثبوت هلال شوال دلایل صحیحی نباشد، چنان پیدا است بقیاس براینکه رویت هلال رمضان با شهادت یکنفر ثابت میشود، برای افطار و ثبوت رویت هلال شوال نیز، یکنفرگواه کفایت میکند. بعلاوه پذیرفتن تعبدی خبرواحد دلیل است بر اینکه آن را در هر موضوعی، بپذیریم مگر اینکه دلیلی داشته باشیم، که در موارد خاصی، پذیرفتن خبر واحد تعبدی نیست، مانند شهادت درباره اموال و امثال آن، که خبر واحد پذیرفته نمیشود. بهرحال پیدا استکه رای ابوثور درست باشد.
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
لیستی از پربازدید ترین کانالهای اهلسنت وجماعت
@tabadolanaskurd
@Motakhallefin_channel
┗━✯•🦋•✯━━┅┄
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ليستى از بهترين و پرطرفدار ترین ڪانال هاى تلگرام خدمت شما عزیزان❗
#گروهانس
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
السلام علیکم ورحمته و بر کاته
احکام دل خواه خود را کلیک کنید
و بخوانید و ب دیگران یاد دهید
کپی از هر احکام حلال
پایان
التماس دعا 🌸
مدت زمان روزه دركشورهائی كه روزها بلند و شبها كوتاه است:
فقیهان درباره مدت زمان روزه درسرزمینهائیكه روزها بلند وشبها كوتاه است و همچنین سرزمینهائی كه روزها كوتاه و شبها بلند است اختلاف نظر دارند. بعضی گفتهاند: مدت زمان شب و روز درسرزمین معتدل مركز تشریع اسلامی یعنی مكه و مدینه به نسبت مردمان آن مناطق معتبر است. و بعضی گفتهاند: مدت زمان شب و روز در سرزمینهای معتدل نزدیك به مردمان آن مناطق معتبر است.
قضای روزه ماه رمضان
قضای روزه ماه رمضان واجب فوری نیست بلكه واجب موقع میباشدكه مكلف هر وقت خواست، آن را قضا میكند، همانگونهكهكفاره آن نیزواجب فوری نیست.
در حدیث صحیح از حضرت عایشه نقل شده است،كه او روزه ماه رمضان را در ماه شعبان قضا میكرد. فوراً و بمحض اینكه توانائی قضای آنرا مییافت، آن را قضا نمیكرد.
روزه قضا، برابر است با روزه ادا. بنابراین هركس چند روزه را افطاركرده باشد، همان تعداد روزه را قضا میكند، بدون اینكه چیزی برآن بیفزاید. با این تفاوتكه درروزه قضا تابع و پشت سرهم آمدن لازم نیست. چون خداوند میفرماید:" ومن كان مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر [یعنی هركس بیمارباشد یا به سفررفت و افطاركرد بجای آن روزها،كه بعلت بیماری و یا مسافرت افطاركرده است، بتعداد روزهائیكه افطاركرده است، چند روز دیگر را روزه بگیرد، خواه آن روزها پشت سرهم باشد یا نباشد. زیرا خداوند بطور مطلق گفته است نه بطور مقید]".
دارقطنی از ابن عمر روایتكرده استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره قضای روزه رمضان گفت:" " إن شاء فرق، وإن شاء تابع [اگرخواست روزه قضا را پراكنده میگیرد یا آنها را پشت سرهم قضا میكند]". اگرقضای روزه ماه رمضان را بتاخیر انداخت تا اینكه رمضان دیگری فرا رسید، نخست روزه ماه رمضان حاضررا میگیرد، سپس قضای گذشته را بعد ازماه رمضان بجای میآورد و بروی فدیهای نیست، خواه این تاخیر یا عذر یا بیعذر باشد. و این رای برابر است با مذهب حنفیه. حسن بصری، امام مالك و امام شافعی و امام احمد و اسحاق میگویند: اگر تاخیرقضای روزه رمضان،تا موقعیكه رمضان دیگری فرا میرسد با عذر باشد، فدیه لازم نیست ولی اگر تاخیر بدون عذرباشد، نخست باید رمضان حاضررا بگیرد سپس بعد از ماه رمضان روزههای رمضانگذشته را قضاكند و برای هر روز یك “مد“ طعام فدیه بدهد. این گروه بر رای خویش دلیلی ندارند،كه شایسته احتجاج باشد. چنان پیدا استكه سخن حنفیه درست و صحیح میباشد، چه تشریع و قانونگذاری دینی تا نص صحیحی و صریحی نباشد جایز نیست.
]". صاحبان سنن آن را روایتکردهاند و ترمذی آن را “حسن صحیح“ دانسته است. اهل علم انفیه کشیدن و قطره بینی را برای روزهدارمکروه میدانند. ولی بعضی برآنندکه این عمل موجب باطل شدن روزه است و احادیثی نیزوجود داردکه سخنان آنان را تایید و تقویت میکند.
ابن قدامهگفته است: اگرکسی درطهارت وضو یا غسل مضمضه واستنشاقکرد و بدون اینکه قصدی داشته باشد یا مبالغهایکرده باشد، آب ازگلوی او پائین برود، اشکالی ندارد.
اوزاعی و اسحاق و شافعی بنا بیکی ازآرایش، نیز چنینگفتهاند. و از ابن عباس نیزچنین روایت شده است. ولی مالک وابوحنیفه میگویند دراین حالت روزه وی باطل میشود زیرا او با اینکه میدانسته استکه روزه میباشد،کاریکرده استکه آب داخل معده و روده وی شود. پس روزهاش باطل میشود، همانگونهکه به عمد آب بنوشد نیز باطل میشود. ابن قدامه در ترجیح رای اول گفته است: اگر بدون مبالغه و قصد ازوی، آب بهگلوی وی برسد مانند مگسی استکه بهگلوی وی میپرد و روزه را باطل نمیکند و باکار عمدی فرق دارد.
٧-برای روزهدار چیزهائیکه پرهیز از آن ممکن نیست مباح است، مانند آب دهان وگرد و غبار راه و امثال آن وگرد آرد بهنگام الککردن و آب دماغ و بینی و سینه (نخامه [2]، بلغم) فرو بردن و امثال آنها.
ابن عباسگفته است: در صورت نیاز، چشیدن غذا وچیزیکه انسان میخواهد آن را بخرد اشکالی ندارد. حسن (بصری) مغزگردو را برای نوهاش میجوید و حال آنکه او روزه بود و ابراهیم (نخعی) نیزآن را رخصت دانسته است. و اما جویدن سقز وآدامس مکروه است، مگر اینکه اجزاء آن دردهن خرد شود و از همگسسته گردد (در اینصورت جایز نیست). شعبی و نخعی و حنفیها و شافعیها و حنبلیها نیز بهکراهت جویدن سقز رای دادهاند، حضرت عایشه و عطاءگفتهاند، جویدن آن جایزاست، زیرا چیزی به اندرون شخص نمیرود، مثل آنستکه سنگ ریزهای در دهانگذاشته باشد. البته اینکراهت وقتی استکه اجزاء سقز در دهان خرد نشود، چون در این صورت اگر اجزای آن به داخل معده و اندرون شکم رود، روزه باطل میگردد .
ابن تیمیهگفته است: بوئیدن بویهای خوش برای روزهداراشکالی ندارد و اوگفته است: سرمهکشیدن و حقنه وامالهکردن و چکاندن قطره در مجرای ادرار و مداوای سرشکسته ورگهای پاره، بین اهل علم محل خلاف استکه بعضیگویند: هیچیک از آنها موجب افطار نمیشود، بعضیگویند جز سرمهکشیدن همه آنها موجب باطل شدن روزه است و بعضی دیگرگفته جزقطره چکاندن همه آنها موجب افطار میگردند و برخی نیزگفتهاند: جز قطره چکاندن و سرمه کشیدن، همه آنها موجب افطار هستند. سپس ابن تیمیه رای اول را ترجیح میدهد و میگوید: چنان پیدا استکه هیچکدام ازآنها روزه را باطل نمیکند. زیرا روزه ازجمله ارکان دین اسلام استکه خاص و عام نیازمند شناخت آن میباشند. اگر این چیزها را خداوند و پیامبر صلی الله علیه و سلم در حال روزه حرامکرده بودند، و روزه بدانها باطل میشد، واجب بودکه پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را بیانکند و اگرپیامبر صلی الله علیه و سلم حرمت آنها را بیانکرده بود، یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم آن رامیدانستند و به مردم ابلاغ میکردند، همانگونهکه همه مقررات شریعت را ابلاغکردهاند. حالاکه برایمان روشن شده استکه اهل علم در باره حرمت این چیزها هیچگونه حدیث صحیحی یا ضعیفی یا مسندی یا مرسلی را نقل نکردهاند،
معلوم میشودکه این اعمال مورد انکارواقع نشدهاند. سپس اوگفته است: احکامی که مردم، بسیار بدانها مبتلی میباشند، لازم استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم بطور آشکارا و همگانی آن را بیانکند و لازم استکه امت نیزآن را نقلکند.
بدیهی استکه سرمهکشیدن همانند روغن برسر زدن و غسل و بخور و مواد خوشبو، در میان مردم متداول و مورد ابتلاء بوده است. اگر چنانچه موجب ابطال روزه میبود، پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را بیان میفرمود، همانگونهکه دیگرمبطلات روزه را بیان کرده است. پس حالاکه ازآن سخنی نگفته است، آن نیزحکم مواد خوشبوو بخور و روغن زدن را دارد. و معلوم استکه بخور،گاهی بداخل بینی نفوذکرده و بدماغ میرسد و بصورت اج
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
اگر خرما نبود با آب افطارکند، زیرا آب پاکیزه میباشد]". بروایت احمد و ترمذی آن را “حسن وصحیح“ دانسته است. ازاین احادیث برمیآیدکه مستحب است پیش ازنماز مغرب افطارکرده و چون نماز خوانده شد، نیاز خویش را از غذا برآورده نمود. مگر اینکه طعام حاضر (و سفره چیده شده) باشد.که در اینصورت نخست غذا صرف میشود و بعد نمازرا میخوانند. انسگفته استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" إذا قدم العشاء فابدءوا به قبل صلاة المغرب، ولا تعجلوا عن عشائكم [هرگاه شام آماده بود (سفره را چیدند) پیش از نمازمغرب شام را بخورید و درخوردن آن هم شتاب مکنید]". بروایت شیخین
٤-خواندن دعا بهنگام افطار و در طی روز بهنگام روزهداری:
ابن ماجه از عبدالله بن عمرو عاص روایتکرده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إن للصائم عند فطره دعوة ما ترد [بیگمان دعای روزهدار بهنگام افطار مورد اجابت قرار میگیرد]". و عبدالله بهنگام افطار میگفت:" اللهم إني أسألك - برحمتك التي وسعت كل شئ - أن تغفر لي [خداوندا ترا بدان رحمتتکه همه چیز را دربر میگیرد مرا بیامرز]". در حدیث به اثبات رسیده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفت:" ذهب الظمأ، وابتلت العروق، وثبت الاجر إن شاء الله تعالى [تشنگی رفت، رگها سیراب شدند. اگر خدا بخواهد پاداش آن نیز ثابتگشت]". و بصورت مرسل روایت شده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفت:" اللهم لك صمت، وعلى رزقك أفطرت [خداوندا برای رضای تو روزه بودم و بر روزی تو افطار میکنم]". ترمذی با سندی "حسن“ آن را نقلکرده است، که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " ثلاثة لا ترد دعوتهم: الصائم حتى يفطر والامام العادل، والمظلوم [دعای سهکس مردود نمیشود و مورد اجابت واقع میگردد: روزهدار تا وقتیکه افطار میکند، پیشوای عادل و دادگر، وکسیکه بناحق مورد ستم واقع گردیده است ]".
5-خودداری از چیزهائی که با روزهداری منافات دارد:
روزه عبادتی استکه خداوند آن را بمنظور تزکیه وپرورش نفس وروح انسان و عادت دادن آن بر خیر و نیکی فرضکرده و از بهترین عباداتی استکه بمنظور تقرب بخداوند انجام میپذیرد. بنابراین شایسته و لازم استکه روزهدار خویشتن را ازکارهائی که روزهاش را خدشهدار میسازد، پرهیزکند. تا از روزهاش ثواب و پاداش و بهرهکامل ببرد و بدان تقوائی دست یابدکه خداوند از آن نام برده است:" يأيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون [روزه تنها خویشتن داری از خوردن و نوشیدن نیست، بلکه باید از همه چیزهائیکه خداوند از آنها نهی کرده است پرهیز گردد]".
از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" ليس الصيام من الاكل والشرب، إنما الصيام من اللغو، والرفث، فإن سابك أحد، أو جهل عليك، فقل إني صائم، إني صائم [روزه تنها عبارت نیست از خویشتن داری از خوردن و نوشیدن، بلکه درهنگام روزه باید از هرزهگوئی و هرزهدرائی و آمیزش با زنان نیز خودداریکنید. اگرکسی به شما فحش و ناسزائیگفت یا نادانیکرد، در جواب او بگو: من روزهام]". ابن خزیمه و ابن حبان و حاکم آن راروایتکردهاند و بقول حاکم برابر شرایط مسلم صحیح است.گروه محدثین جز مسلم از ابوهریره روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من لم يدع قول الزور والعمل به فليس لله حاجة في أن يدع طعامه وشرابه [هرکس سخن دروغ و ناشایست و عمل بدان را ترک نکند، خداوند نیازی بهگرسنگی و تشنگی او ندارد. پس ترک خوردنی و نوشیدنی، برای پذیرش روزهکافی نیست]". باز هم از او روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" رب صائم ليس له من صيامه إلا الجوع، ورب قائم ليس له من قيامه إلا السهر [بسیار روزه دارانی هستند که بهرهشان از روزه تنها گرسنگی است و بسیار شب زندهدارانی هستندکه بهرهشان از آن شب زندهداری، تنها بیداری است]’’. بروایت نسائی وابن ماجه و حاکمکه او بنا برشرایط بخاری آن را صحیح میداند.
6-سواک و مسواک کردن:
برای روزهدارمستحب استکه درطی روزسواک و مسواککند و فرقی بین اول و آخر روز نیست. ترمذیگفته است: “امام شافعی درمسواک یا سواک زدن اول یا آخرروزاشکالی نمیدید“. و پیامبر صلی
خصوص برساند و چیزهائیکه در این زمینه نقل شده است برای استدلال کفایت نمیکند. شیخ ابن حجرگفته است: “درباره فضیلت آن و روزه آن و روزه در وقت معینی ازآن و نمازدر شب مخصوصی درآن، هیچگونه حدیث صحیحیکه
شایان احتجاج باشد نیامده است“.
6-روزه دوشنبهها و پنج شنبهها:
از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم بیشتر روزهای دوشنبه و پنجشنبه، روزه میگرفت. در این باره از او سئوال شد. فرمود:" إن الاعمال تعرض كل اثنين وخميس، فيغفر الله لكل مسلم، أو لكل مؤمن، إلا المتهاجرين، فيقول: أخرهما [همانا اعمال مردمان روزهای دوشنبه و پنجشنبه عرضه میگردد. خداوند همه مسلمانان و مومنان را مورد مغفرت وآمرزش قرارمیدهد مگردو نفریکه همدیگر را ترککنند و سخنان زشت بهمدیگرگویند، که میفرماید: آنان را بتاخیر اندازید]". امام احمد آن را با سندی صحیح روایت کرده است. و در صحیح مسلم آمده است که از پیامبر صلی الله علیه و سلم سئوال شد درباره روزه دوشنبهها؟ فرمود:" ذاك يوم ولدت فيه، وأنزل علي فيه [درآن روز زاده شدم و درآن روز وحی بر من نازل شده است]".
٧-روزه سه روز از هر ماهی:
ابوذر غفاری گفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما دستور داد که از هر ماهی سه روزه سیزدهم و چهاردهم و زبانزدهم -ایام البیض = روزهائیکه تمام شب مهتابی است - را روزه بگیریم وگفت آنوقت مثل اینکه تمام سال را روزه گرفتهایم = احسان یک به ده میباشد“. بروایت نسائی و تصحیح ابن جبان. بازهم ازپیامبر صلی الله علیه و سلم نقل شده است که او روزهای شنبه و یکشنبه و دوشنبه را روزه میگرفت و ازماه بعدی روزهای سهشنبه وچهارشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت وهمچنن نقل شده استکه از آغازهرماه، سه روزرا روزه میگرفت و همچنین آمده استکه: پنجشنبه اول هرماه و روزدوشنبه بعد ازآن و دوشنبه بعدی را نیزروزه میگرفت.
8-روزه یک روز در میان:
از ابوسلمه بن عبدالرحمن، از عبدالله بن عمرو روایت استکهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: به من خبردادهاند،که تو شب را بیدارمیمانی و عبادت میکنی و روزرا روزه میگیری؟گفتم آری ای رسول خدا. او فرمود: یک روز روزه باش و یک روز دیگر افطارکن -یک روز در میان روزه باش. و شبها نمازبخوان و بخواب، بیگمان تن تو بر تو حق دارد، و همسر توبر تو حق دارد، و مهمان تو برتو حق دارد و بیگمان برای تو کافی استکه از هر ماهی سه روز را روزه باشی.
عبدالله گوید: من پافشاری کردم وگفتم بیشتر میتوانم و او نیز بر من سخت گرفت. وگفت: از هرهفتهای سه روز را روزه بگیر. باز من پافشاریکردم و سخت گرفتم وگفتم: بیشتر می توانم. او نیز بر من سختگرفت وگفت: روزه پیامبر خدا داود علیه السلام را بگیر و برآن چیزی میفزا گفتم: ای رسول خدا روزه داود علیه السلام چگونه بود؟ فرمود: او یک روز در میان روزه میگرفت“. بروایت احمد و دیگران.
باز هم از عبدالله بن عمرو روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " أحب الصيام إلى الله صيام داود، وأحب الصلاة إلى الله صلاة داود، كان ينام نصفه، ويقوم ثلثه، وينام سدسه، وكان يصوم يوما، ويفطر يوما [گرامیترین و پسندیدهترین روزه نزد خداوند، روزه حضرت داود علیه السلام میباشد و پسندیدهترین نمازنزد خداوند، نماز داود علیه السلام است.
اونصف شب را میخوابید و یک سوم شب عبادت وشب زندهداری میکرد و یک ششم باقیمانده شب را میخوابید[1] ویک روز را روزه میگرفت و یک روزرا افطار میکرد -یک روز در میان روزه میگرفت]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -بنابراین نخست سه ششم شب را میخوابید و را عبادت میکرد و باقیمانده را نیز میخوابید پس جمعاً چهار ششم میخوابید و دو سوم عبادت میکرد.
روزه سنت = روزه داوطلبانه:
پیامبر صلی الله علیه و سلم مردم را بروزه گرفتن در روزهای زیر تشویق فرموده است:
1-روزه شش روز از ماه شوال:
گروه محدثین جز بخاری و نسائی از ابوایوب انصاری روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من صام رمضان ثم أتبعه ستا من شوال فكأنما صام الدهر [هرکس هر سال روزه ماه رمضان را بگیرد سپس بدنبال آن شش روزاز شوال را نیزروزه باشد
مثل اینستکه تمام سال روزه بوده است (هر عمل نیک پاداش یک بده دارد. ماه رمضان ثواب ده ماه دارد و شش روزه شوال ثواب ٢ ماه دارد]".
امام احمد میگوید: این شش روزه شوال پشت سر هم باشد یا نباشد فرقی نمیکند. بنابرای علمای شافعیه وحنفیه بهتراستکه این شش روزه را بدون فاصله پس ازعید فطر پشت سرهم روزه باشد.
2-روزه ده روز اول ذیحجه و تاکید بر روزه روز عرفه برای غیر حاجیان:
1-از ابوقتاده روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" صوم يوم عرفة، يكفر سنتين، ماضية، ومستقبلة، وصوم يوم عاشوراء يكفر سنة ماضية [روزه عرفه تاوانگناهان (صغیره) یک سال گذشته و یک سال آینده میباشد و روزه عاشورا تاوانگناهان یک سال گذشته میباشد]". جز بخاری و ترمذیگروه محدثین آن را روایت کردهاند.
٢-حفصه دختر حضرت عمر. ام المومنینگفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم چهار چیز را هرگز ترک نمیکرد: روزه عاشورا و روزه ده روز اول ذیحجه و روزه سه روزاز هر ماهی، دو رکعت نماز سنت پیش از نماز صبح“. بروایت احمد و نسائی.
٣-از عقبه بن عامر روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “روز عرفه و روز قربانی و روزهای ایام التشریق، روزهای جشن ما مسلمانان است، روزهای خوردن و نوشیدن می باشد“. بروایت پنج نفراز محدثین بزرگ به جزابن ماجه و ترمذیکه آن را “صحیح“، دانسته است.
٤-از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم از روزه روز عرفه در عرفات نهیکرده است. (یعنی برای حجاج خوب نیستکه در عرفات روز عرفه را روزه باشند). بروایت احمد وابوداود ونسائی و ابن ماجه. ترمذیگفته است: “اهل علم روزه روز عرفه را مستحب میدانند مگر برایکسانی که در عرفات هستند که برای آنها مستحب نیست.
5-ازام الفضل (زن حضرت عباس) روایت استکه مردم شک داشتند در اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم درروز عرفه روزه است یا خیر؟ لذا او برای پیامبر صلی الله علیه و سلم شیر فرستاد و پیامبر صلی الله علیه و سلم که در عرفه مشغول ایراد خطبه بود آن شیر را نوشید“. این حدیث متفق علیه است.
٣-روزه محرم و تاکید بر روزه درعاشورا و یک روز پیش از آن و یک روز بعد از آن:
1-از ابوهریره روایت استکه از پیامبر صلی الله علیه و سلم سئوال شد: بعد از نماز فریضه چه نمازی بهتر است؟ فرمود: نماز در دل شب. سپسگفتند: بعد از روزه رمضان چه روزهای بهتر است؟ فرمود: روزه ماه خداکه آن را “محرم“ خوانند. بروایت احمد و
ابوداود و مسلم.
٢-از معاویه بن ابیسفیان روایت استکهگفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدمکه میگفت:" " إن هذا يوم عاشوراء، ولم يكتب عليكم صيامه، وأنا صائم، فمن شاء صام، ومن شاء فليفطر [امروز عاشورا است و روزه آن بر شما واجب نیست. من خود روزه هستم، هرکس خواست روزه باشد و هرکس نخواست افطارکند]’’. این حدیث متفق علیه است .
٣-از عایشه(رض) روایت استکهگفت: “قریش در دوره جاهلی روز عاشورا را روزه میگرفتند و پیامبر صلی الله علیه و سلم نیزآن را روزه میگرفت. چون بمدینه آمد خود آن را روزه میگرفت و روزه آن را بمردم نیز دستورمیداد. چون روزه رمضان فرضگردید فرمود: “هرکس دلش خواست عاشورا را روزه بگیرد و هرکس نخواست افطار کند“. متفق علیه است.
٤-از ابن عباس روایت استکه چون پیامبر صلی الله علیه و سلم بمدینه آمد، دریافتکه یهودیان عاشورا را روزه میگیرند.گفت: چرا این روز را روزه میگیرید؟گفتند: روزی است مبارککه خداوند حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل را درآن روز ازدست دشمن نجات داد، پس حضرت موسی آن روز را، روزه می گرفت. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “من به موسی از
وهر میتواند روزه وی را تباه سازد. چون در این حالت زن به حقوق او تجاوزکرده است. البته این وضعیت برای غیر از روزه رمضان است،
چه روزه رمضان فریضه خدا است و نیازی به اجازه شوهر ندارد. هرگاه شوهر غائب باشد، زن میتواند بدونکسب اجازه وی روزه بگیرد، ولی اگرشوهردرهنگام روزه بودن وی، بخانه برگردد، حق دارد موجبات افطار او را فراهم آورد. بیماری شوهر و عاجز بودن او از همخوابگی بمنزله غیبت او میباشد. بنابراین، دراین حالت نیز زن میتواند بدون اجازه او روزه باشد.
8-نهی از روزه گرفتن پشت سرهم بدون افطار و سحری خوردن:
از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم سه بارگفت: " إياكم والوصال [از روزه گرفتن پشت سرهم وبهم پیوستن روزهها، بدون افطارو سحری بپرهیزید]". به وی گفتند: ای رسول خدا چرا تو چنینکاری را میکنی؟ فرمود:" إنكم لستم في ذلك مثلي، إني أبيت يطعمني ربي ويسقيني، فاكلفوا من الاعمال ما تطيقون [بیگمان دراین باره شما مثل من نیستید وشبها خداوند مرا نیروئی میدهد مانند نیرویکسیکه طعام و نوشیدنی میخورد، و خداوند به من نیرو میدهد، شما بهکارهائی مبادرتکنید، که در توانائی شما باشد]". بروایت بخاری و مسلم. علما این نهی را برکراهت حمل کردهاند نه بر تحریم. امام احمد و اسحاق و ابن المنذر ادامه روزه را تا وقت سحر جایز دانستهاند، مشروط بر آنکه روزهدار را به مشقت نیاندازد، زیرا بخاری از ابوسعید خدری روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لا تواصلوا، فأيكم أراد أن يواصل، فليواصل حتى السحر [روزه را پشت سر هم ادامه ندهید و روزه رابهم نپیوندید. هرکس ازشما خواست بدون افطارروزه خود را ادامه دهد، آن را تا هنگام سحری ادامه دهد نه بیشتر]".
روزهائی که از روزه گرفتن در آنها نهی شده است:
بنا بتصریح احادیث از روزهگرفتن در روزهائیکه ذیلا بیان میشود نهی شده است:
1-از روزه گرفتن، در روزهای عید فطر وعید قربان نهی شده است.
باجماع علما روزهگرفتن در روزهای این دو عید حرام است. خواه روزه فرض باشد یا روزه غیر فرض -داوطلبانه -زیرا حضرت عمر گفت: “همانا پیامبر صلی الله علیه و سلم ازروزه گرفتن در این دو روزنهیکرده است. اما روزعید فطر روزافطارروزه رمضان است و اما درروزعید قربان، ازگوشت قربانی خود بخورید“. بروایت احمد و چهار محدث بزرگ.
2-روزه گرفتن درایام التشریق: سه روز بعد از عید قربان:
روزه گرفتن در این سه روز جایز نیست، زیرا از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در “منی“ عبدالله بن خلاقه را، مامورکردکه در میان مردم اعلام کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم میگوید: “در این روزهاکسی روزه نباشد. این روزها، روزهای خوردن و نوشیدن و ذکر و یاد خداوند است“. امام احمد آن را با اسناد “جید“ روایتکرده است. طبرانی در “الاوسط“ از ابن عباس روایت کرده است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم کسی را فرستاد،که در میان مردم با صدای بلند، اعلامکند:کسی در این روزها روزه نباشد. چه این روزها روزهای خوردن و نوشیدن و معاشرت با همسران میباشد“. یاران امام شافعی گفتهاند: اگر روزه، سبب خاصی داشته باشد، مانند روزه نذر و روزه کفاره و روزه قضا، در روزهای ایام التشریق جایز است. و اما روزهائی که سبب خاص نداشته باشند، بدون خلاف جایز نیست وگفتهاند همانگونه که نماز اگر سبب خاصی داشته باشد در اوقات “منهی عنها“ جایز است، روزه نیز چنین است.
٣- روزه گرفتن در روز جمعه بطور اختصاصی:
روزجمعه روز جشن هفتگی مسلمانان است. لذا شارع از روزهگرفتن درآن بطور اختصاصی نهی کرده است - (البته در غیر رمضان) - جمهور علما میگویند روزه گرفتن در روز جمعهکراهت دارد، ولی حرام نیست. لیکن اگریک روز پیش از جمعه یا یک روزبعد ازجمعه نیزروزه باشد یا اینکه بر حسب عادت واتفاق روزه، اوبروز جمعه بیفتد، یا اینکه روزعرفه یا روزعاشورا جمعه باشد، دراینصورت، روزه روز
جمعه مکروه نیست.
از عبدالله بن عمرو روایت است: پیامبر صلی الله علیه و سلم یک روز جمعهای نزد جویریه بنت الحارث رفتکه او روزه بود. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " ’ أصمت أمس "؟ [دیروز روزه بودی؟]" گفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “میخواهی فردا نیز روزه باشی؟ اوگفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: بنابر این افطار کن. امام احمد و نسائی با سند جید (نیکو) آن را روا یت کردهاند.
از عامر اشعری روایت است که گفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم میگفت: " إن يوم الجمعة عيدكم فلا تصوموه. إلا أن تصوموا قبله أو بعده [بیگمان روز جمعه عید شما است پس آن را روزه نباشید، مگراینکه یک روزپیش ازآن یا یک روزبعد از آن نیز روزه باشید]". بزار آن را با سند “حسن“ روایتکرده است. حضرت فرمود: “هرکس میخواهد داوطلبانه وبطور سنت روزه باشد، روزپنجشنبه روزه باشد نه روزجمعه چون جمعه روز خوردن و نوشیدن و ذکر خدا است“. ابن شیبه با سند “حسن“ آن را روایت نموده است. و در “صحیحین“، از جابر روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لاتصوموا يوم الجمعة، إلا وقبله يوم، أو بعده يوم ’’. متن این حدیث در صحیح مسلم
چنین است:" ولاتخصوا ليلة الجمعة، بقيام من بين الليالي، ولا تخصوا يوم الجمعة، بصيام من بين الايام، إلا أن يكون في صوم، يصومه أحدكم [دربین شبها، تنها شب جمعه را، به نماز شب و شب بیداری اختصاص ندهید، و در بین روزها، تنها روز جمعه را به روزهگرفتن اختصاص ندهید، مگر اینکهکسی بطور عادتی روزه باشد و بجمعه نیز برخورد کند ]".
٤-نهی از روزه بودن در روزهای شنبه بطور اختصاصی:
از بشر سلمی و از خواهرش صمّاء روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لا تصوموا يوم السبت إلا فيما افترض عليكم (1) وإن لم يجد أحدكم إلا لحا (2) عنب، أو عود شجرة فليمضغه [درروز شنبه روزه مباشید، مگراینکه روزه فرض
چه کسانی بر آنها واجب استکه هم روزه را بخورند و هم آن را قضا کنند؟
فقهاء اتفاق نظر دارند بر اینکه زنان در حال قاعدگی و نقساء (دوران بعد از زایمان تا زمانیکه خون ریزی دارند) -واجب استکه افطارکنند و روزهگرفتن برای آنها حرام است و اگردرآن حال روزه بگیرند، روزه آنها صحیح نیست بلکه باطل است. لیکن برآنها واجب استکه روزههائی راکه افطارکردهاند، قضاکنند. بخاری و مسلم از حضرت عایشه روایتکردهاندکهگفته است: “ما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم هرگاه قاعده میشدیم، به ما دستور داده میشد،که روزه را قضاکنیم، ولی به ما دستور داده نمیشد که نماز را قضا کنیم“.
پیامبر ﷺ فرمودند:
💙در روز و شب جمعه بر من صلوات بفرستید، و هر کس بر من صلوات بفرستد، خداوند ۱۰ بار بر او صلوات میفرستد.» [رواه بيهقی/5994]♥️
💙اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد🤍
اگر كسی تنها هلال را رویت كرد:
پیشوایان فقه اتفاق دارند، بر اینكه هر كس، تنها هلال ماه رمضان را دید، باید او روزه باشد. ولی عطاء مخالفتكرده وگفته است: بر وی واجب نیستكه روزه بگیرد، مگراینكه شخص دیگری نیزبا وی هلال را رویتكند. ودرباره رویت هلال شوال اختلاف كردهاند: آیا اگر شخصی هلال شوال را رویت كرد باید افطار كند؟ حق آنست كه باید افطار كند، همانگونه كه شافعی و ابوثور گفتهاند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم بهنگام رویت هلال روزه و افطار را واجب كرده است و شخصیكه هلال را میبیند، بطور یقینی رویت برایش پیش آمده، و مدارآن بر حس است و نیازی به مشاركت غیر ندارد.