فقه اهل سنت کامل و جامع لطفا مخاطبین خود را اد کنید نشر کنید تا ب همه برسه و کسانی سوال شرعی دارن لینک کانال براشون بفرستین تا عضو کانال بشن جزاکم الله خیر
شما شایستهترم و نزدیکتر میباشم، پس خود آن روز را روزهگرفت و به مردم نیز دستور دادکه روزه باشند“. متفق علیه است.
٥-از ابوموسی اشعری روایت است که گفت: یهودیان روز عاشوراء را بزرگ میداشتند وآن را جشن میگرفتند. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “ شما نیزآن روز را روزه بگیرید“. متفق علیه است.
٦-ازابن عباس روایت استکهگفت: چون پیامبر صلی الله علیه و سلم عاشورا را روزهگرفت و به مردم نیز دستور داد. به ویگفتند: ای رسول خدا، یهودیان و نصرانیان آن روز را بزرگ میدارند... فرمود: “انشاءالله در سال آینده روز نهم را نیز روزه خواهیم بود، ولی سال آینده پیامبر صلی الله علیه و سلم وفاتکرد و به ماه محرم نرسید“. بروایت مسلم و ابوداود. و در روایتی آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “اگر بمانم سال آینده روز تاسوعاء را نیز همراه عاشوراء روزه خواهیم بود“. بروایت احمد و مسلم. علماء درباره روزه عاشوراء سه کیفیت را ذکرکردهاند. مرتبه اول: روزه تاسوعاء و عاشوراء و یازدهم محرم، مرتبه دوم: تاسوعاء و عاشوراء و مرتبه سوم: تنها روزه عاشوراء. از جابر بن عبدالله روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " من وسع على نفسه، وأهله يوم عاشوراء، وسع الله عليه سائر سنته [هرکس روز عاشوراء بر خویش و خانوادهاش آسانگیرد و دست و دل باز باشد، خدا نیز بر وی فراخ میگیرد]". بروایت بیهقی در “الشعب“ و ابن عبدالبر. این حدیث ازطرق دیگرنیزروایت شده است ولی همه طرق آن ضعیف هستند ولیکن بنا بقول سخاوی اگر طرق روایت آن را درکنار هم قرار دهیم یک دیگر را تقویت میکنند.
٤-روزه بیشتر روزهای ماه شعبان
پیامبر صلی الله علیه و سلم بیشتر روزهای شعبان را روزه میگرفت. حضرت عایشهگفته است: “من ندیدهامکه پیامبر صلی الله علیه و سلم یک ماه را تمام روزهگرفته باشد، مگر ماه رمضان. و در هیچ ماهی او را ندیدهامکه باندازه ماه شعبان روزهگرفته باشد“. بروایت بخاری و مسلم .
ازاسامه بن زید روایت استکهگفت:گفتم ای رسول خدا ترا ندیدهامکه درهیچ ماهی باندازه ماه شعبان روزه بگیری؟اوگفت: "شعبان ماهی است که مردم از فضیلت آن غافل هستند. این ماه بین رجب و رمضان واقع شده است و دراین ماه اعمال مردم را به پیشگاه خداوند عرضه میدارند. من دوست دارم در حالیکه اعمال مرا به پیشگاه خداوند میبرند روزه باشم“. بروایت ابوداود و نسائی به تصحیح ابن خزیمه. دلیلی وجود نداردکه بموجب آن روزهگرفتن در زبانزدهم شعبان ازروزهای دیگرآن بهتر باشد. بنابراین روزه آن روز نسبت بروزهای دیگرآن ماه، فضیلتی ندارد و مانند آنها است.
5- روزه ماههای "حرام":
مستحب استکه در ماههای حرام: ذوالقعده، ذوالحجه، محرم و رجب، بیش از ماههای دیگر روزه گرفت. از مردی از قبیله “باهله“ روایت شده استکه او نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم رفت وگفت: ای رسول خدا من همان مردی هستمکه سالگذشته بحضور شما آمدم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: چه چیز شما را دگرگون ساخته است، در حالیکه خوش قیافه بودی؟ اوگفت: ازوقتیکه از حضور شما رفتهام فقط شبها غذا خوردهام (و روزها روزه بودهام). پیامبرگفت: چرا نفس خویش را به عذاب انداختهای؟ سپسگفت: ماه صبرو شکیبائی -رمضان -را روزه بگیر، و ازهر ماه یک روز را روزه بگیر. آن مردگفت: برایم افزایش دهکه بیشترمیتوانم. حضرتگفت: از هر ماه دو روز را روزه بگیر. آن مردگفت: بیشتر میتوانم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " صم من الحرم واترك.صم من الحرم واترك. صم من الحرم واترك " وقال بأصابعه الثلاثة، فضمها، ثم أرسلها [پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: درهریک ازماههای حرام سه روز روزه بگیرو سه روزرا افطارکن با اشاره انگشتان سهگانه به وی اشارهکردکه سه انگشت را با هم جمع میکرد، سپس آنها را رها می ساختکه مقصودش آن بودکه سه روزپشت سرهم روزه باشد و سه روز پشت سرهم افطارکند]’’ بروایت احمد و ابوداود وابن ماجه و بیهقی با سند “جید“. روزه ماه رجب فضیلتی بر ماههای دیگر ندارد و آنهم مانند دیگرماههای حرام است و درسنت صحیح چیزی نیامده استکه فضیلت روزه آن را ب
کسی که داوطلبانه روزه است و روزه سنت دارد شرعا هر وقت خواست میتواند افطار کند:
1-از ام هانی روایت استکه: روز فتح مکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به منزل من آمد و یک نوشیدنی برای او آوردندکه از آن نوشید، سپس آن را به من داد و منگفتم: روزه هستم. فرمود:" إن المتطوع أمير على نفسه، فإن شئت فصومي، وإن شئت فأفطري
[کسیکه داوطلبانه و بطورآزاد، روزه است برنفس خویشتن امیرومختار است. تو نیز اگر خواستی روزهات را ادامه بده و اگر خواستی روزهات را افطارکن]". بروایت احمد و دارقطنی و بیهقی. حاکم نیزآن را روایتکرده وگفته: اسناد آن “صحیح“ است. او متن حدیث را چنین روایتکرده است: " الصائم المتطوع أمير نفسه إن شاء صام، وإن شاء أفطر."
٢-از ابوجحیفه روایت است که: پیامبر صلی الله علیه و سلم بین سلمان و ابوالدردا عقد اخوت بسته بود. سلمان بدیدن ابوالدردا رفت (ابوالدرداء خانه نبود). سلمان دید که ام الدرداء لباس و جامه کار پوشیده است. به وی گفت: چرا چنین جامهای پوشیدهای؟ او جواب داد: برادرت ابوالدرداء نیازی به دنیا ندارد، روز، روزه است و شب عبادت میکند وکاری نمیکند (پس من مجبورم کارکنم) سپس ابوالدرداء بخانه برگشت و غذائی و طعامی برای سلمان آمادهکرد وگفت: ای سلمان شما بخور و من روزه هستم. سلمانگفت: من نیزنمیخورم تا شما هم نخوری. آنگاه ابوالدرداء نیز خورد. چون شب فرا رسید ابوالدرداء رفتکه بعبادت شب بپردازد. سلمانگفت: بخواب. او نیز خوابید. چون آخر شب فرا رسید، سلمانگفت: ای ابوالدرداء برخیز هر دو برخاستند و بنماز ایستادند. سپس سلمان به ویگفت: بیگمان پروردگار تو بر تو حقی دارد، و نفس تو بر تو حقی دارد و خانواده و اهل تو نیز بر تو حقی دارند. پس حق هرصاحب حقی را به وی بده. فردایش ابوالدرداء پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم رفت و ماجرای دیشب خویش را برای وی ذکرکرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: “سلمان راستگفته است“. بروایت بخاری و ترمذی.
٣-از ابوسعید خدری روایت استکه: من برای پیامبر صلی الله علیه و سلم غذائی را آمادهکرده بودمکه او و یارانش تشریف آوردند. چون غذا حاضرگشت و نهاده شد، یکی از آنانگفت: من روزه هستم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" دعاكم أخوكم وتكلف لكم [برادرتان شما را به مهمانی خوانده و برایتان زحمتکشیده است]". سپس خطاب به ویگفت: " أفطر، وصم يوما مكانه، إن شئت [افطارکن و اگر خواستی روزی دیگر بجای آن روزه باش ]".
بیهقی با اسناد “حسن“ آن را روایتکرده است، همانگونهکه حافظگفته است. بیشتراهل علم می گویندکسیکه داوطلبانه روزه میگیرد جایزاستکه افطارکند و بجای آن روزی دیگررا روزه باشد وآن را قضاکند و بدین حدیثهای صحیح و صریح استدلال کردهاند.
- نذر،کفاره و قضا - باشد. روز شنبه، اگرچیزی نیافتید مگرپوسته انگور یا شاخه درخت، آن را -بخورید -یعنی بهیچوجه روزه نباشید]". بروایت احمد واصحاب سنن و حاکمکهگفته است بشرط مسلم صحیح است و ترمذی آن را “حسن“ دانسته است. ترمذیگفته است چون یهودیان روز شنبه را تعظیم میکنند اگرکسی اختصاصاً روزهای شنبه روزه باشد مکروه است.
ام سلمهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم بیشتر درروزهای شنبه و یکشنبه روزه میگرفت و میگفت: “آن دو روز روز جشن مشرکان است و من دوست دارم با آنان مخالفت کنم“. بروایت احمد و بیهقی وحاکم وابن خزیمه.که این دونفراخیرا آن را “صحیح“ شمردهاند. بمذهب حنفیها و شافعیها و حنبلیها اختصاص دادن روز شنبه بروزهگرفتن بموجب دلایلیکهگذشت مکروه است ، و امام مالک آن را بدون کراهت جایز دانسته استکه خلاف سخن او از حدیث فهمیده میشود.
5-نهی از روزه گرفتن "یوم الشک":
عمار یاسرگفته است: هرکس روز شک روزه باشد او با حضرت محمد صلی الله علیه و سلم مخالفتکرده است. بروایت صاحبان سنن، ترمذیگفته است این حدیث “حسن و صحیح“ میباشد و بیشتراهل علم بدان عمل میکنند و رای سفیان ثوری و مالک بن انس و عبدالله بن المبارک و شافعی و احمد و اسحاق نیز چنین است، همه آنان روزه “یوم الشک“ را مکروه میدانند. بیشتر میگویند “اگرکسی روز شک روزه باشد و بعد معلوم شدکه رمضان بوده است باید آن روزه را قضاکند“ (بمذهب حنفی بجای روزه رمضان مقبول است) ولی اگرکسی بنا بعادت خویش روزه باشد و روز
شک با روز عادی او برخوردکند، روزه اوکراهت ندارد. از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا تقدموا صوم رمضان، بيوم، ولا يومين، إلا أن يكون صوم يصومه رجل، فليصم ذلك اليوم [یک روز یا دو روزپیش ازرمضان روزه نباشید، مگراینکهکسی بر حسب عادت خویش، روزه باشد، آنوقت برای او اشکالی ندارد که روزه باشد]’’. بروایت جماعت محدثین.
ترمذیگفته است: این حدیث “حسن و صحیح“ است و اهل علم بدان عمل میکنند ومکروه میدانندکهکسی پیش ازفرا رسیدن رمضان برای آن و به نیت آن، شتابکند و روز شک را، روزه بگیرد. واگرکسی برحسب عادت خویش روزه باشد نه به نیت رمضان، اشکالی ندارد.
6-نهی از روزه بودن در تمام ایام سال:
حرام استکهکسی تمام روزهای سال را روزه بگیرد، چون در میان روزهای سال روزهائی هستکه شارع ازروزهگرفتن درآنها نهیکرده است. و پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است: " لاصام، من صام الابد [روزه نگرفته استکسیکه تمام روزهای سال روزه گرفته باشد -روزه او مقبول نیست -]". بروایت احمد و بخاری و مسلم. ولی اگر کسی تمام روزهای سال باستثنای دو روزه عیدین و ایام التشریق روزه باشد، اگر از جملهکسانی باشدکه توانائی جسمی آن را دارند،کراهت ندارد. ترمذیگفته است:
“گروهی از اهل علم مکروه میدانند که انسان تمام روزهای سال بدون استثنای روزهای عیدین وایام التشریق روزه باشد واگرآن روزها را استثناکند و روزه نباشد از حدکراهت بیرون آمده است، چون تمام روزهای سال را روزه نبوده است و همین رای از شافعی و مالک و احمد و اسحاق نیز روایت شده است. پیامبر صلی الله علیه و سلم به حمزه اسلمیگفت: “اگرخواستی روزهای سال را پشت سرهم روزه بگیری بگیر. و اگر خواستی روزه نباشی، افطارکن“. ولی بهتراستکه یک روز در میان روزه باشی. چه اینگونه روزهگرفتن، محبوبترین روزه است نزد خداوند.
٧-نهی از روزه گرفتن روزه سنت زنی شوهرش در خانه است مگر به اجازه وی:
پیامبر صلی الله علیه و سلم در غیر رمضان نهیکرده است ازاینکه زنیکه شوهرش در خانه است روزه بگیرد، مگراینکه با اجازه او باشد. از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا تصم المرأة يوما واحدا، وزوجها شاهد إلا بإذنه، إلا رمضان [زنیکه شرهرش در خانه است روزه نگیرد ولواینکه یک روزباشد، مگربا اجازه او. جزروزه ماه رمضان که نیازی به اجازه شوهر ندارد]". بروایت احمد و مسلم و بخاری.
علما این نهی را بر تحریم حمل کردهاند، نه برکراهت، وگفتهاند: اگر زن بدون اجازه شوهر روزه باشد، ش
چه کسانی بر آنها واجب استکه هم روزه را بخورند و هم آن را قضا کنند؟
فقهاء اتفاق نظر دارند بر اینکه زنان در حال قاعدگی و نقساء (دوران بعد از زایمان تا زمانیکه خون ریزی دارند) -واجب استکه افطارکنند و روزهگرفتن برای آنها حرام است و اگردرآن حال روزه بگیرند، روزه آنها صحیح نیست بلکه باطل است. لیکن برآنها واجب استکه روزههائی راکه افطارکردهاند، قضاکنند. بخاری و مسلم از حضرت عایشه روایتکردهاندکهگفته است: “ما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم هرگاه قاعده میشدیم، به ما دستور داده میشد،که روزه را قضاکنیم، ولی به ما دستور داده نمیشد که نماز را قضا کنیم“.
از چه راهی فرا رسیدن، ماه رمضان به ثبوت میرسد؟
فرا رسیدن ماه رمضان، ازدو راه ثابت میگردد: یکی رویت هلال ماه رمضان ولو اینکه وسیله یک نفر عادل باشد. دوم تمامکردن سی روزه ماه شعبان.
1-از ابن عمر روایت استکه “مردم در صدد رویت هلال ماه رمضان بودند،که من به پیامبر، خبردادمکه هلال را دیدهام، او خود روزهگرفت و بمردم نیزدستور دادکه روزه بگیرند“. بروایت ابوداود و حاکم و ابن حبانکه این دو نفر آن را “صحیح“ دانستهاند.
2-از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته، فإن غم عليكم فأكملوا عدة شعبان ثلاثين يوما [هر رقت هلال ماه رمضان را رویت کردید، روزه بگیرید و هروقت هلال شوال را رویتکردید، روزه را بخورید و روزه نباشید. اگرهوا ابری بود و نتوانستید هلال رمضان را رویتکنید، سی روزه شعبان را تکمیل کنید]". بروایت بخاری و مسلم.
ترمذیگفته است: بیشتر اهل علم بدینطریق عمل میکنند وگفتهاند:که برای روزهگرفتن، شهادت وگواهی یک نفر مردکه بگوید من هلال را دیدهام، مورد قبول است. و رای امام شافعی و امام احمد و ابن المبارک نیز چنین میباشد و نوویگفته است: اصح آنست. واما درباره ثبوت رویت هلال شوال: بنابرای عموم فقها، رویت یک مرد عادل وگواهی وی پذیرفته نمیشود، بلکه باید سی روزه ماه رمضان تکمیل گردد یا اینکه دو نفرگواه عادل برویت هلال شوالگواهی دهند. ولی ابوثور گفته است ثبوت رویت هلال شوال وهلال رمضان، با هم فرقی ندارند وبرای هر دو،گواهی یک نفر عادل قبول است.
ابن رشد گفته است: “رای ابوبکر بن المنذر نیز چون رای ابوثور است وگمان میکنم رای “ظاهریه“ نیز چنین است. ابن المنذر استدلال کرده است که اجماع است، بر اینکه بقول یکنفر افطار و امساک از خوردن واجب میباشد، بنابراین فرا رسیدن و تمام شدن ماه رمضان نیز، بهمینگونه است چون هردو علامت و نشانهای میباشند،که زمان افطار و زمان روزهگرفتن را، از هم جدا میکنند“.
شوکانیگفته است: اگر درباره معتبر بودن دو نفرگواه عادل، برای ثبوت هلال شوال دلایل صحیحی نباشد، چنان پیدا است بقیاس براینکه رویت هلال رمضان با شهادت یکنفر ثابت میشود، برای افطار و ثبوت رویت هلال شوال نیز، یکنفرگواه کفایت میکند. بعلاوه پذیرفتن تعبدی خبرواحد دلیل است بر اینکه آن را در هر موضوعی، بپذیریم مگر اینکه دلیلی داشته باشیم، که در موارد خاصی، پذیرفتن خبر واحد تعبدی نیست، مانند شهادت درباره اموال و امثال آن، که خبر واحد پذیرفته نمیشود. بهرحال پیدا استکه رای ابوثور درست باشد.
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
• C᭄ گل
Читать полностью…•C᭄ والپیپر
Читать полностью…ارکان روزه
روزه دارای دو رکن اساسی استکه حقیقت آن را تشکیل میدهد:
1-خویشتن داری از مفطرات (چیزهاییکه روزه را باطل میکند) از زمان طلوع فجر صادق تا غروب خورشید. چون خداوند میفرماید:" فالآن باشروهن وابتغوا ما كتب الله لكم وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل [حالاکه معاشرت با همسرانتان بعد از افطار برایتان حلال شده است، با آنان معاشرتکنید و بدنبال آنچیزی باشید و آنچیزی را طلب کنید،که خداوند بمقتضای فطرت برایتان مقدورکرده است و بمقتضای سرشت انسانی از آن بینیاز نیستید، و بخورید و بیاشامید، تا آنزمانکه سپیده صبح از سیاهی شب آشکار و مشخص میشود، سپس بعد ازآن، روزه را تا شب باتمام برسانید]". مراد دراین آیه ازخیطه ابیض وخیط اسود، سپیده صبح وسیاهی شب است. از بخاری و مسلم روایت شده استکه عدی بن حاتمگفت: بهنگام نزول آیه فوق، یک عقال سفید و یک عقال سیاه را زیر بالش و متکای خویش نهادم و شب بدانها مینگریستمکه برایم مشخص نمیگردید. فردایش پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم رفتم وآن را برایش نقلکردمکه فرمود: مراد سپیده صبح و سیاهی شب است.
2-نیت: خداوند میفرماید:" وما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له الدين [بدانان دستور داده نشده است مگر اینکه خداوند را خالصانه و با اخلاص نیت پرستش کنند]". و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:" إنما الاعمال بالنيات، وإنما لكل امرئ ما نوى [بیگمان هرکاری توام با نیت ارزش پیدا میکند و بهرکس، آنچیزی میرسدکه نیت آن را کرده است]". و لازم و واجب استکه نیت کردن روزه، پیش از طلوع فجر برای هریکی از شبهای رمضان صورت میگیرد.
زیرا حفصه ام المومنینگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من لم يجمع الصيام قبل الفجر، فلاصيام له. [هرکس پیش از سپیده صبح ، نیت و تصمیم روزهگرفتن را نداشته باشد، روزهاش صحیح نیست]". امام احمد و صاحبان سنن، آن را روایت کرده و ابن خزیمه وابن حبان آن را “صحیح“ دانستهاند. در هرجزئی از شب نیت و قصد روزه کند، صحیح است و تلفظ بدان شرط نیست چون نیت یک عمل قلبی است وزبان در آن دخالتی ندارد، چون حقیقت نیت آنست که بمنظور امتثال و اجرای فرمان خداوند و طلب رضای او، قصد و نیت انجامکاریکرده شود. بنابراین، هرکس شب برای خوردن سحری و با قصد و نیت روزهگرفتن و تقرب بخداوند، بیدارشود و بعد ازآن امساککند، در حقیقت او نیت صحیح بجای آورده است، و هرکس در طی روز از انجام کارهای مبطل روزه، خودداری کند و بخاطر خدا اینکار را انجام دهد، او نیز نیت و قصد شرعی را بجای آورده است، اگرچه سحری نیز نخورده باشد. بسیاری از فقها میگویند نیت روزه سنت و داوطلبانه اگر در روز نیز صورت گیرد صحیح است، مشروط برآنکه چیزی نخورده باشد. حضرت عایشهگفته است: روزی پیامبر صلی الله علیه و سلم بحجره من آمد وگفت:" هل عندكم شئ؟ [آیا چیزی داریم بخوریم؟]"گفتیم: نخیر. او فرمود:" " فإني صائم [بنابراین من روزهام]". بروایت مسلم و ابوداود.
حنفیها میگویند وقتی نیت روزه سنت درروز صحیح است،که پیش اززوال خورشید ازخط استوا صورتگیرد و قول مشهور امام شافعی نیز چنین است. و از ظاهر سخن ابن مسعود و امام احمد برمیآیدکه نیت روزه سنت پیش اززوال وبعد از زوال هر دو جایز است.
از مایه همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم در سفر بودند، روزه میگرفتند“. بروایت احمد و مسلم و ابوداود.
از ابوسعید خدری روایت استکهگفت: “ما در ماه رمضان همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم به جنگ میرفتیم. بعضی ازما روزه میگرفتند وبعضی ازما روزه نمیگرفتند، نه روزه داران برروزه خواران خرده میگرفتند و نه روزه خواران بر روزه داران. و رای آنان بر این بود،که هرکس بتواند روزه بگیرد روزه باشد وکارخوبی است و هرکس نتواند روزه بگیرد و در خود سستی و ناتوانی احساسکند، روزه نگیرد وکار خوبی است“.
بروایت احمد و مسلم.
و علما اختلاف دارند در اینکه روزهگرفتن در سفر بهتر است یا روزه نگرفتن؟
بنابرای ابوحنیفه و شافعی و مالک برایکسیکه بتواند روزه بگیرد، روزهگرفتن بهتر است و برایکسیکه نتواند روزه بگیرد، روزه نگرفتن بهتراست.
و عمر بن عبدالعزیزگفته است: هرکدام برایش آسانتر باشد ، بهتر است. بنابراینکسیکه در سفر روزه برایش آسان است و قضای آن بعد ازرمضان برایش دشوار باشد، برای او روزهگرفتن بهتر است. شوکانی میگوید:کسیکه روزه برایش سخت و دشوارو زیانمند است وکسیکه به عمد میخواهد از رخصت رو بگرداند و با آن مخالفتکند وکسیکه بر خود نگران باشدکه در سفر روزه بگیرد ممکن
است دچار خودپسندی و تظاهر و ربا گردد، برای همه این گونه اشخاص روزه نگرفتن بهتر است. اگرهیچیک ازاینها مطرح نباشد روزهگرفتن بهتر میباشد. هرگاه مسافر، شب نیت وقصد روزهکرد، و به سفررفت، درطی روز هروقت بخواهد شرعاً مجاز است که افطار کند.
از جابر بن عبدالله روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در سال فتح مکه بقصد مکه از مدینه بیرون شد وتا اینکه به چشمه آب “عمیم“ (دریک میلی عسفان) رسید، روزه بود و مردم نیزبا وی روزه بودند. به وی عرضکردندکه روزه مردم را،به مشقت انداخته و مردم به تو چشم دوختهاند. بعد ازعصربود،که پیمانهای آب خواستند و از آن نوشیدند و مردم به وی مینگریستند، پس گروهی نیز افطارکردند وگروهی همچنان روزه بودند. به ایشان عرضکردند کهگروهی همچنان روزه هستند، او فرمود: آنان نافرمانی کرده وگناهکارند“. (چون پیامبر حکم کرده بود که از این رخصت استفادهکنند وآنان با آن رخصت مخالفتکردند) بروایت مسلم و نسائی و ترمذیکه او آن را “صحیح“ دانسته است.
اما وقتیکه در حین اقامت بدون اینکه قصد سفر داشته باشد، نیت روزهکند، سپس درطی روز به سفررود، بنا برای جمهور علما شرعاً مجازنیست روزهاش را بخورد. ولی امام احمد و اسحاق او را مجاز میدانندکه افطارکند. چون ترمذی از محمد بنکعب روایتکرده وآن را “حسن“ دانسته استکه اوگفت: “در ماه رمضان به نزد انس بن مالک رفتمکه اوعزم سفرداشت و شترش را برایش آمادهکرده بودند و او لباس سفر را پوشیده بود، او طعام و غذائی خواست وآن را خورد. من به وی گفتم: این عمل شما پیروی ازسنت رسول خدا است؟ او جواب داد: آری، سنت است. سپس سوار شد“.
ازعبید بن جبیر روایت استکهگفت: درماه رمضان همراه با ابوبصره غفاری از “فسطاط“ مصر سواربرکشتی شدم وکشتی راه افتاد. سپس او غذای خویش را جلو خود نهاد وگفت: بیا جلو، منگفتم: مگر هنوز در میان خانهها نیستیم؟ ابوبصره گفت: مگرازسنت رسول خدا صلی الله علیه و سلم روی میگردانی؟ بروایت احمد وابوداود. راویان آن موثوق به هستند.
شوکانیگفته است: “این دو حدیث دلالت میکنند بر اینکه مسافر شرعا می تواند پیش از بیرون رفتن از محلیکه قصد سفر دارد افطارکند. و ابن العربی گفته است: حدیث انس صحیح است و بمقتضای آن هرکس تدارک سفر دیده باشد مجاز است افطارکند و این سخن درست است“.
سفریکه بسبب آن افطارمباح است همان سفری استکه موجب شکسته نماز خواندن، میباشد. و مدت اقامتیکه مسافر میتواند در آن مدت افطارکند، همان
مدتی استکه مجاز است درآن نماز را شکسته بخواندکه به تفصیل دراین باره در مبحث “نماز شکسته“ قصر الصلاه“ قبلا از آن سخنگفتهایم و آراء علماء و تحقیق ابن القیم را در آن موضوع ذکر نمودهایم.
احمد و ابوداود و بیهقی و طحاوی از منصورکلبی روایت ک
، از دانشمندان معاصر مصر میگویند از درآمد و بهره مستغلاتگرفته میشود ولی نه بر مبنای زکات اموال تجارتی، بلکه بر مبنای زکات مزروعات و میوهها، از درآمد مستغلات 10% یا ٥% گرفته میشود. و اینکار بستگی به میزان زحمات و سنگینی هزینههای آنها دارد. دکتر قرضاوی نیز همین رای را پسندیده، و به تفصیل ازآن دفاع نموده است [6]. مستغلات از بابت حدنصاب تابع “نقدین - طلا و نقره“ است، یعنی، هر وقت درآمد آنها به حدنصاب طلا و نقره رسید، باید از آن زکات پرداختگردد و بهتر استکه مدت آن هم یکسال باشد نه یکماه. یعنی، مجموع درآمد سالیانه را رویهم حسابکرده و مجموع هزینهها و وامها و مالیات و مزدکارگران و امثال آن را ازآن کسر نموده و از باقیمانده درآمد صافی آن، زکات بدهد. در ضمن حداقل کفایت زندگی مالک مستغلات و خانواده او نیز باید ازکل درآمد کسر گردد و از زکات معاف باشد [7].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج 1/486-457.
[2] -معارج/24.
[3] -توبه/103.
[4] -بقره/267.
[5] -برای تفصیل ر.ک. فقه الزکاه قرضاوی ج 1/ص 474-466
[6] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/482-474.
[7] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/486-483.
٣-فلسفه و حکمت تشریع زکاتکه تزکیه نفس و تطهیرو پاک سازی صاحبان مال از بیماریهای روحی بخل و حسد است و همچنینکمک و مساعدت به نیازمندان و سهیم بودن درحمایت ازدین ودولت اسلامی وکمک به انتشار دعوت اسلامی است، بنابراین ایجاب میکند که صاحبان اموال، احتیاط کرده و روح و نفس خویش را تزکیه و تطهیر نموده و به فقراء و نیازمندان و دین و دولت اسلامی کمک نمایند. پس بهتر است که زکات را در همه اموال واجب بدانند. کاشانی گفته است: فرضیت پرداخت یک دهم از محصولات زمین، از نظر دلالت عقلی بدان علت استکه ازوجود نعمت خدا سپاس بعمل آید، و بینوایان قادر به زندگی و انجام فرایض و تکالیف خویشگردند. و صاحبان اموال، باید از بیماریهای بخل و حسد و طمع وگناه پاکیزهگردند. و اینکار شرعا و عقلا لازم است. “پایان سخن کاشانی“.
آیا معقول استکه شرعا و عقلا لازم باشد صاحبان محصولاتکشاورزی و میوهها، خویش را با پرداخت زکات از بیماری بخل و طمع وگناه پاک سازند ولی صاحبان کارخانجات بزرگ و ساختمانها و آپارتمانها و آسمانخراشها و کشتیها و هواپیماها و ماشینها و امثال آن که چندین برابر صاحبان فراوردههای دامی و کشاورزی و باغات درآمد دارند، شرعاً و عقلا موظف به چنین عملی نباشند، در حالیکه زحماتکمتری نیز میکشند؟!!
نقد دلایل کسانیکه زکات مستغلات را واجب نمیدانند:
آنان میگویند: تنها از چیزهایی زکاتگرفته میشودکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها زکات گرفته باشد. در جواب میگوئیم: عدم تصریح پیامبر صلی الله علیه و سلم بهگرفتن زکات از مالی، دلیل برعدم وجوب آن نیست، زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها ازاموال نامیهای نام برده استکه درجامعه عربی آن روز، وجود داشته است مانند شتر وگاو وگوسفند وگندم و جو و خرما و مویز و مسکوکات نقرهای. با این حال، مسلمانان با قیاس بر این اموال، زکات اموالی راکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها اسم نبرده است نیز واجب میدانند. چه آنان به مفهوم عام وفراگیرنصوص عملکرده و فلسفه وجوب و علت فرضیت زکات را مورد توجه قرار دادهاند:
الف - امام شافعی در “الرساله“ درباره زکات طلا میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات مسکوکات نقرهای را فرض نموده است. مسلمانان بعد ازپیامبر صلی الله علیه و سلم ازشمش طلا نیز زکاتگرفتهاند. یا حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم بدانان رسیده استکه ما آن را ندیدهایم و یا اینکه از روی قیاس این عمل را انجام دادهاند. چون مردم پیش از اسلام و بعد ازآن طلا را نیز همچون نقره میاندوختند و در داد و ستد بعنوان بهایکالا آن را بکار میبردند. “پایان سخن امام شافعی“.
احتمال اینکه حدیثی در اینباره از پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیده و امام شافعی آن را ندیده باشد، بسیار ضعیف است. بنابراین باید به قیاس عملکرده باشند.
قاضی فقیه ابوبکر ابن العربی در شرح ترمذیگفته است: چون بیشترین معاملات و داد و ستد مردم با مسکوکات نقرهای بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم نقره و حدنصاب زکات و مقدارزکات آن را ذکرفرموده است و ازطلا و امثال آن نامی نبرده است چه آنها را به قیاس برنقره میتوان فهمید.
ب -نص صریحی درباره وجوب زکات ازکالاهای تجارتی نیامده است. با این حال، ابن المنذر گفته است: به اجماع علما از کالاهای تجارتی زکات واجب میباشد و بجز علمای ظاهریه کسی با وجوب زکات از کالاهای تجارتی مخالفت نکرده است و ظاهریه همواره بدنبال شبهههای بیاساس و سست میگردند که در جای خود بدانها پاسخ دادهایم.
ج -حضرت عمر هنگامیکه دریافت قیمت اسبها سر به مبالغ هنگفتی میزند، دستورداد ازآنها نیززکاتگرفته شود. ابوحنیفه نیز ازرای حضرت عمر پیروی کرده است، مشروط برآنکه “سائمه“ باشند و برای افزایش درآمد و بهرهدهی و زادو ولد نگهداری گردند .
د -امام احمد به قیاس بر فراوردههایکشاورزی و میوهها، زکات عسل را نیز واجب دانسته و به قیاس بر طلا و نقره و با توجه به مفهو عام و فراگیرآیة:"... ومما أخرجنا لكم من الارض [4]"، زکات همه فلزات را نیز فرض و واجب دانسته است.
هـ-زهری و حسن و ابویوسف از همه آنچهک
✰﷽✰ليستى از بهترين و پرطرفدار ترین ڪانال هاى تلگرام خدمت شما عزیزان❗
#گروه_نـاب
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
@Motakhallefin_channel
@shabane_nab
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید...
صدقه و احسان بر حیوان
١ -بخاری و مسلم روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما رجل يمشى بطريق اشتد عليه العطش، فوجد بئرا فنزل فيها، فشرب، ثم خرج، فإذا كلب يلهث الثرى من العطش، فقال الرجل: لقد بلغ هذا الكلب من العطش مثل الذي كان قد بلغ مني، فنزل البئر، فملا خفه ماء.
ثم أمسكه بفيه حتى رقي فسقى الكلب، فشكر الله له، فغفر له." قالوا: يا رسول الله، إن لنا في البهائم أجرا؟ فقال: " في كل كبد رطبة أجر ". [مرد راهگذری که تشنگی بر وی چیره شده بود، چاه آبی یافت که از آن پایین رفت و آب نوشید و بیرون آمد، در آنوقت سگی یافت که از شدت تشنگی زبان بر خاک میمالید، او گفت: بدان سگ همان اندازه تشنگی رسیده است که به من رسیده بود، پس دوباره به میان چاه رفت و کفش خود را ازآب پر گرد و آن را به دهان گرفت، تا ازچاه بالا آمد وسگ را سیراب نمود. خداوند به پاس آن عمل نیک، گناه وی را بیامرزید، گفتند: ای رسول خدا، مگر احسان و نیکی با چهارپایان نیز پاداش دارد؟ او فرمود: احسان و نیکی نسبت به هر موجود زندهای پاداش دارد]".
٢- باز هم آن دو روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما كلب يطيف بركية قد كاد يقتله العطش، إذ رأته بغي من بغايا بني اسرائيل فنزعت موقها ، فاستقت له به، فسقته فغفر لها به [در حالیکه سگی ازشدت تشنگی به دور چاه آبی میگشت و نزدیک بودکه از تشنگی هلاک شود، زنی بدکارهای از زنان بدکاره بنیاسرائیل آن را دید، اوکفش خود را بیرون آورد وخواست به وسیله آن سگ را آب دهد، اوآن سگ را آب داد، و خداوند به پاس آن او را آمرزید]".
روزه سنت = روزه داوطلبانه:
پیامبر صلی الله علیه و سلم مردم را بروزه گرفتن در روزهای زیر تشویق فرموده است:
1-روزه شش روز از ماه شوال:
گروه محدثین جز بخاری و نسائی از ابوایوب انصاری روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من صام رمضان ثم أتبعه ستا من شوال فكأنما صام الدهر [هرکس هر سال روزه ماه رمضان را بگیرد سپس بدنبال آن شش روزاز شوال را نیزروزه باشد
مثل اینستکه تمام سال روزه بوده است (هر عمل نیک پاداش یک بده دارد. ماه رمضان ثواب ده ماه دارد و شش روزه شوال ثواب ٢ ماه دارد]".
امام احمد میگوید: این شش روزه شوال پشت سر هم باشد یا نباشد فرقی نمیکند. بنابرای علمای شافعیه وحنفیه بهتراستکه این شش روزه را بدون فاصله پس ازعید فطر پشت سرهم روزه باشد.
2-روزه ده روز اول ذیحجه و تاکید بر روزه روز عرفه برای غیر حاجیان:
1-از ابوقتاده روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" صوم يوم عرفة، يكفر سنتين، ماضية، ومستقبلة، وصوم يوم عاشوراء يكفر سنة ماضية [روزه عرفه تاوانگناهان (صغیره) یک سال گذشته و یک سال آینده میباشد و روزه عاشورا تاوانگناهان یک سال گذشته میباشد]". جز بخاری و ترمذیگروه محدثین آن را روایت کردهاند.
٢-حفصه دختر حضرت عمر. ام المومنینگفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم چهار چیز را هرگز ترک نمیکرد: روزه عاشورا و روزه ده روز اول ذیحجه و روزه سه روزاز هر ماهی، دو رکعت نماز سنت پیش از نماز صبح“. بروایت احمد و نسائی.
٣-از عقبه بن عامر روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “روز عرفه و روز قربانی و روزهای ایام التشریق، روزهای جشن ما مسلمانان است، روزهای خوردن و نوشیدن می باشد“. بروایت پنج نفراز محدثین بزرگ به جزابن ماجه و ترمذیکه آن را “صحیح“، دانسته است.
٤-از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم از روزه روز عرفه در عرفات نهیکرده است. (یعنی برای حجاج خوب نیستکه در عرفات روز عرفه را روزه باشند). بروایت احمد وابوداود ونسائی و ابن ماجه. ترمذیگفته است: “اهل علم روزه روز عرفه را مستحب میدانند مگر برایکسانی که در عرفات هستند که برای آنها مستحب نیست.
5-ازام الفضل (زن حضرت عباس) روایت استکه مردم شک داشتند در اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم درروز عرفه روزه است یا خیر؟ لذا او برای پیامبر صلی الله علیه و سلم شیر فرستاد و پیامبر صلی الله علیه و سلم که در عرفه مشغول ایراد خطبه بود آن شیر را نوشید“. این حدیث متفق علیه است.
٣-روزه محرم و تاکید بر روزه درعاشورا و یک روز پیش از آن و یک روز بعد از آن:
1-از ابوهریره روایت استکه از پیامبر صلی الله علیه و سلم سئوال شد: بعد از نماز فریضه چه نمازی بهتر است؟ فرمود: نماز در دل شب. سپسگفتند: بعد از روزه رمضان چه روزهای بهتر است؟ فرمود: روزه ماه خداکه آن را “محرم“ خوانند. بروایت احمد و
ابوداود و مسلم.
٢-از معاویه بن ابیسفیان روایت استکهگفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدمکه میگفت:" " إن هذا يوم عاشوراء، ولم يكتب عليكم صيامه، وأنا صائم، فمن شاء صام، ومن شاء فليفطر [امروز عاشورا است و روزه آن بر شما واجب نیست. من خود روزه هستم، هرکس خواست روزه باشد و هرکس نخواست افطارکند]’’. این حدیث متفق علیه است .
٣-از عایشه(رض) روایت استکهگفت: “قریش در دوره جاهلی روز عاشورا را روزه میگرفتند و پیامبر صلی الله علیه و سلم نیزآن را روزه میگرفت. چون بمدینه آمد خود آن را روزه میگرفت و روزه آن را بمردم نیز دستورمیداد. چون روزه رمضان فرضگردید فرمود: “هرکس دلش خواست عاشورا را روزه بگیرد و هرکس نخواست افطار کند“. متفق علیه است.
٤-از ابن عباس روایت استکه چون پیامبر صلی الله علیه و سلم بمدینه آمد، دریافتکه یهودیان عاشورا را روزه میگیرند.گفت: چرا این روز را روزه میگیرید؟گفتند: روزی است مبارککه خداوند حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل را درآن روز ازدست دشمن نجات داد، پس حضرت موسی آن روز را، روزه می گرفت. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “من به موسی از
وهر میتواند روزه وی را تباه سازد. چون در این حالت زن به حقوق او تجاوزکرده است. البته این وضعیت برای غیر از روزه رمضان است،
چه روزه رمضان فریضه خدا است و نیازی به اجازه شوهر ندارد. هرگاه شوهر غائب باشد، زن میتواند بدونکسب اجازه وی روزه بگیرد، ولی اگرشوهردرهنگام روزه بودن وی، بخانه برگردد، حق دارد موجبات افطار او را فراهم آورد. بیماری شوهر و عاجز بودن او از همخوابگی بمنزله غیبت او میباشد. بنابراین، دراین حالت نیز زن میتواند بدون اجازه او روزه باشد.
8-نهی از روزه گرفتن پشت سرهم بدون افطار و سحری خوردن:
از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم سه بارگفت: " إياكم والوصال [از روزه گرفتن پشت سرهم وبهم پیوستن روزهها، بدون افطارو سحری بپرهیزید]". به وی گفتند: ای رسول خدا چرا تو چنینکاری را میکنی؟ فرمود:" إنكم لستم في ذلك مثلي، إني أبيت يطعمني ربي ويسقيني، فاكلفوا من الاعمال ما تطيقون [بیگمان دراین باره شما مثل من نیستید وشبها خداوند مرا نیروئی میدهد مانند نیرویکسیکه طعام و نوشیدنی میخورد، و خداوند به من نیرو میدهد، شما بهکارهائی مبادرتکنید، که در توانائی شما باشد]". بروایت بخاری و مسلم. علما این نهی را برکراهت حمل کردهاند نه بر تحریم. امام احمد و اسحاق و ابن المنذر ادامه روزه را تا وقت سحر جایز دانستهاند، مشروط بر آنکه روزهدار را به مشقت نیاندازد، زیرا بخاری از ابوسعید خدری روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لا تواصلوا، فأيكم أراد أن يواصل، فليواصل حتى السحر [روزه را پشت سر هم ادامه ندهید و روزه رابهم نپیوندید. هرکس ازشما خواست بدون افطارروزه خود را ادامه دهد، آن را تا هنگام سحری ادامه دهد نه بیشتر]".
روزهائی که از روزه گرفتن در آنها نهی شده است:
بنا بتصریح احادیث از روزهگرفتن در روزهائیکه ذیلا بیان میشود نهی شده است:
1-از روزه گرفتن، در روزهای عید فطر وعید قربان نهی شده است.
باجماع علما روزهگرفتن در روزهای این دو عید حرام است. خواه روزه فرض باشد یا روزه غیر فرض -داوطلبانه -زیرا حضرت عمر گفت: “همانا پیامبر صلی الله علیه و سلم ازروزه گرفتن در این دو روزنهیکرده است. اما روزعید فطر روزافطارروزه رمضان است و اما درروزعید قربان، ازگوشت قربانی خود بخورید“. بروایت احمد و چهار محدث بزرگ.
2-روزه گرفتن درایام التشریق: سه روز بعد از عید قربان:
روزه گرفتن در این سه روز جایز نیست، زیرا از ابوهریره روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در “منی“ عبدالله بن خلاقه را، مامورکردکه در میان مردم اعلام کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم میگوید: “در این روزهاکسی روزه نباشد. این روزها، روزهای خوردن و نوشیدن و ذکر و یاد خداوند است“. امام احمد آن را با اسناد “جید“ روایتکرده است. طبرانی در “الاوسط“ از ابن عباس روایت کرده است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم کسی را فرستاد،که در میان مردم با صدای بلند، اعلامکند:کسی در این روزها روزه نباشد. چه این روزها روزهای خوردن و نوشیدن و معاشرت با همسران میباشد“. یاران امام شافعی گفتهاند: اگر روزه، سبب خاصی داشته باشد، مانند روزه نذر و روزه کفاره و روزه قضا، در روزهای ایام التشریق جایز است. و اما روزهائی که سبب خاص نداشته باشند، بدون خلاف جایز نیست وگفتهاند همانگونه که نماز اگر سبب خاصی داشته باشد در اوقات “منهی عنها“ جایز است، روزه نیز چنین است.
٣- روزه گرفتن در روز جمعه بطور اختصاصی:
روزجمعه روز جشن هفتگی مسلمانان است. لذا شارع از روزهگرفتن درآن بطور اختصاصی نهی کرده است - (البته در غیر رمضان) - جمهور علما میگویند روزه گرفتن در روز جمعهکراهت دارد، ولی حرام نیست. لیکن اگریک روز پیش از جمعه یا یک روزبعد ازجمعه نیزروزه باشد یا اینکه بر حسب عادت واتفاق روزه، اوبروز جمعه بیفتد، یا اینکه روزعرفه یا روزعاشورا جمعه باشد، دراینصورت، روزه روز
جمعه مکروه نیست.
از عبدالله بن عمرو روایت است: پیامبر صلی الله علیه و سلم یک روز جمعهای نزد جویریه بنت الحارث رفتکه او روزه بود. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " ’ أصمت أمس "؟ [دیروز روزه بودی؟]" گفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “میخواهی فردا نیز روزه باشی؟ اوگفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: بنابر این افطار کن. امام احمد و نسائی با سند جید (نیکو) آن را روا یت کردهاند.
از عامر اشعری روایت است که گفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم میگفت: " إن يوم الجمعة عيدكم فلا تصوموه. إلا أن تصوموا قبله أو بعده [بیگمان روز جمعه عید شما است پس آن را روزه نباشید، مگراینکه یک روزپیش ازآن یا یک روزبعد از آن نیز روزه باشید]". بزار آن را با سند “حسن“ روایتکرده است. حضرت فرمود: “هرکس میخواهد داوطلبانه وبطور سنت روزه باشد، روزپنجشنبه روزه باشد نه روزجمعه چون جمعه روز خوردن و نوشیدن و ذکر خدا است“. ابن شیبه با سند “حسن“ آن را روایت نموده است. و در “صحیحین“، از جابر روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لاتصوموا يوم الجمعة، إلا وقبله يوم، أو بعده يوم ’’. متن این حدیث در صحیح مسلم
چنین است:" ولاتخصوا ليلة الجمعة، بقيام من بين الليالي، ولا تخصوا يوم الجمعة، بصيام من بين الايام، إلا أن يكون في صوم، يصومه أحدكم [دربین شبها، تنها شب جمعه را، به نماز شب و شب بیداری اختصاص ندهید، و در بین روزها، تنها روز جمعه را به روزهگرفتن اختصاص ندهید، مگر اینکهکسی بطور عادتی روزه باشد و بجمعه نیز برخورد کند ]".
٤-نهی از روزه بودن در روزهای شنبه بطور اختصاصی:
از بشر سلمی و از خواهرش صمّاء روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لا تصوموا يوم السبت إلا فيما افترض عليكم (1) وإن لم يجد أحدكم إلا لحا (2) عنب، أو عود شجرة فليمضغه [درروز شنبه روزه مباشید، مگراینکه روزه فرض
چه کسانی بر آنها واجب استکه هم روزه را بخورند و هم آن را قضا کنند؟
فقهاء اتفاق نظر دارند بر اینکه زنان در حال قاعدگی و نقساء (دوران بعد از زایمان تا زمانیکه خون ریزی دارند) -واجب استکه افطارکنند و روزهگرفتن برای آنها حرام است و اگردرآن حال روزه بگیرند، روزه آنها صحیح نیست بلکه باطل است. لیکن برآنها واجب استکه روزههائی راکه افطارکردهاند، قضاکنند. بخاری و مسلم از حضرت عایشه روایتکردهاندکهگفته است: “ما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم هرگاه قاعده میشدیم، به ما دستور داده میشد،که روزه را قضاکنیم، ولی به ما دستور داده نمیشد که نماز را قضا کنیم“.
پیامبر ﷺ فرمودند:
💙در روز و شب جمعه بر من صلوات بفرستید، و هر کس بر من صلوات بفرستد، خداوند ۱۰ بار بر او صلوات میفرستد.» [رواه بيهقی/5994]♥️
💙اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد🤍
اگر كسی تنها هلال را رویت كرد:
پیشوایان فقه اتفاق دارند، بر اینكه هر كس، تنها هلال ماه رمضان را دید، باید او روزه باشد. ولی عطاء مخالفتكرده وگفته است: بر وی واجب نیستكه روزه بگیرد، مگراینكه شخص دیگری نیزبا وی هلال را رویتكند. ودرباره رویت هلال شوال اختلاف كردهاند: آیا اگر شخصی هلال شوال را رویت كرد باید افطار كند؟ حق آنست كه باید افطار كند، همانگونه كه شافعی و ابوثور گفتهاند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم بهنگام رویت هلال روزه و افطار را واجب كرده است و شخصیكه هلال را میبیند، بطور یقینی رویت برایش پیش آمده، و مدارآن بر حس است و نیازی به مشاركت غیر ندارد.
اختلاف مطالع:
برای جمهور فقهاء اختلاف مطالع برای رویت هلال (ماه رمضان و ماه شوال) معتبر نیست. بنابراین هرگاه اهل شهری وکشوری هلال را رویتکرد، بر همه کشورها و شهرهای دیگر واجب میگردد،که روزه بگیرند، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" صوموا لرؤيته، وافطروا لرؤيته ". این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم خطابی است عام، و فراگیر برای همه امّت محمد صلی الله علیه و سلم ، پس هرگاه یکی ازافراد امت، در هرمکانی هلال (رمضان) را رویتکرد، حکم این رویت، برای همه افراد مکلف امّت ثابت میگردد.
ولی رای عکرمه وقاسم بن محمد وسالم واسحاق و رای صحیح علمای حنفیه و رای برگزیده علمای شافعیه، برآنستکه رویت هلال در هرمنطقه و شهر و کشوری، فقط برای اهل آنجا است ولازم نیستکه رویت هلال در غیر شهر و منطقه و کشور خود را بپذیرند. پس بنابراین آراء، اختلاف مطالع معتبر است. چه ازکریب نقل شده استکه: “من به شام رفتم و درآنجا بودمکه ماه رمضان فرا رسید و من شب جمعه هلال ماه رمضان را دیدم. سپس درآخر ماه رمضان به مدینه برگشتم. ابن عباس درباره هلال رمضان از من سئوالکرد وگفت: شماکی هلال را دیدید؟ گفتم: ما شب جمعه هلال را دیدیم.گفت: تو خود آن را دیدی؟گفتم: آری، و مردم نیزآن را دیدند وروزهگرفتند و معاویه نیز روزهگرفت. ابن عباسگفت: ولی ما آن را شب شنبه دیدیم. بنابراین روزه خواهیم بود تا اینکه سی روزه ماه رمضان را تکمیل میکنیم، یا اینکه هلال شوال را میبینیم. منگفتم: آیا رویت هلال معاویه وروزه او را قبول نداری؟ اوگفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم ، چنان بما دستور داده است (که اختلاف مطالع معتبر است)“. بروایت احمد و مسلم و ترمذی.
ترمذیگفته است: این حدیث “حسن، صحیح و غریب“ است و اهل علم درباره اختلاف مطالع بدین حدیث عملکردهاند. صاحب “فتح العلام شرح بلوغ المرام“ گفته است: قریب بصواب آنستکه رویت هلال درمنطقهای برای مردم آنجا ومردم مناطقیکه با آنجا هم مطلع است معتبر است.
بر چه کسانی روزه رمضان واجب است؟
بنا به اجماع علمای فقه روزه بر هر مسلمان عاقل بالغ تندرست غیر مسافر، واجب است و برای زنان علاوه بر شرایط فوق، شرط استکه از خون “حیض“ و “نفاس“ نیز پاک باشند. بنابراین برکافر و دیوانه و بچه و بیمار و مسافر و حایض و نفساء و پیرمرد ناتوان و پیرزن ناتوان و زن آبستن و زن شیرده، روزه رمضان واجب نیست. البته بعضی از اینها بطور مطلق بر آنها روزه واجب نیست مانند:کافر و دیوانه. و بعضی ازآنها از سرپرستان خواسته میشود،که آنان را بروزهگرفتن دستور دهند، و بربعضی ازآنها واجب استکه روزه رمضان را بخورند وآن را قضاءکنند. و برای بعضی از آنها اجازه روزه خوردن، داده شده استکه در آنصورت فدیه آن واجب میباشد. اینک هریک از اینها بطور جداگانه بیان میشوند:
روزه کافر و دیوانه:
چون روزه یک عبادت اسلامی است، پس بر غیر مسلمان واجب نیست و دیوانه مورد تکلیف واقع نمیشود، چه عقل ازوی سلب شده وعقل، ملاک ومدار تکلیف میباشد. درحدیث علی بن ابیطالب آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: " رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتى يفيق، وعن النائم حتى يستيقظ، وعن الصبي حتى يحتلم [از سه دسته تکلیف ساقط شده است: از دیوانه تا زمانی که بهبودی مییابد، و از خوابیده تا زمانیکه بیدارمیشود، واز بچه تا زمانیکه محتلم میگردد]". به روایت احمد و ابوداود و ترمذی.
روزه کودک:
اگرچه روزه برکودک واجب نیست، ولی لازم استکه سرپرست وولی او، وی را به روزهگرفتن دستور دهد، تا از دوران کودکی بدان عادتگیرد و تا زمانیکه قدرت و توانائی روزهگرفتن را دارد، آن را ترک نکند. ازربیع دخترمعوذ نقل است که: “پیامبر صلی الله علیه و سلم ، در صبح روز عاشورا بروستاهای انصار خبر فرستاد،که هرکس روزه است و صبح چیزی نخورده است، روزهاش راکاملکند. و هرکس صبح چیزی خورده است، باقیمانده روز چیزی نخورد و روزه باشد. از این ببعد همواره روز عاشورا را روزه میگرفتیم وکودکان خردسال خویش را نیز به روزهگرفتن وادار میکردیم و آنها را با خود به مسجد میبردیم و برایشان اسباب بازی پشمی میساختیم، هرگاه یکی ازآنها برای خوراکگریه میکرد، آن اسباب بازی را به وی میدادیم تا اینکه وقت افطار فرا میرسید“. بروایت بخاری و مسلم.
ردهاند که دحیه بن خلیفه در ماه رمضان از یکی از دهات دمشق بیرون رفت و باندازه مسافت یک فرسخ رفت سپس افطارکرد و مردمانی نیز با وی افطارکردند. وگروهی دوست نداشتندکه افطارکنند. او چون بده خود برگشتگفت: بخدا سوگند امروز چیزی دیدم که گمان نمیکردم آن را ببینم. امروزگروهی از رهنمود پیامبر صلی الله علیه و سلم و یاران او اعراض نمودند - مقصودش کسانی بود که در سفر روزه بودند - سپس گفت: خداوندا، مرا به سوی خود ببر - خداوندا مرا بمیران -همه راویان این حدیث موثوق به هستند، جزمنصورکلبیکه فقط عجلی او را موثوق دانسته است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -نسا/29.
[2] -حج/78.
چه کسانی مجازند در رمضان روزه نگیرند ولی قضای آن بر آنها واجب است؟
برای بیماریکه بهبودی وی انتظار میرود و امید بهبودی دارد و برای مسافر مباح است،که در رمضان روزه نگیرند ولی قضای آن، بر آنها واجب میباشد. خداوند میفرماید:" ومن كان منكم مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر [و هرکس از شما در ماه رمضان بیمار باشد، یا بمسافرت رفت برای او مباح استکه روزه رمضان را نگیرد و بعد ازماه رمضان بتعداد روزههائیکه نگرفته است روزه باشد و آنها را قضا نماید]". احمد و ابوداود و بیهقی با سند صحیح از معاذ روایتکردهاند که: “خداوند بر پیامبر صلی الله علیه و سلم روزه را فرض نمود و فرمود:" يأيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم" تا می رسد به: "وعلى الذين يطيقونه فدية طعام مسكين" آنوقت هرکس میخواست روزه میگرفت و هرکس میخواست روزه را می خورد و بجای هر روزه، مسکینی را اطعام میداد و این عمل برایشکافی بود. سپس خداوند آیهای دیگر را نازل فرمود:" شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن "تا آیه:"فمن شهد منكم الشهر فليصمه " از آنوقت ببعد، روزهگرفتن برایکسیکه تندرست باشد، و مسافر نباشد واجب و ثابتگردید و به بیمار و مسافر، اجازه داده شد که روزه نگیرند (وآن را بعداً قضاکنند) و به پیرانیکه توانائی روزهگرفتن را ندارند، این رخصت را دادکه بجای هرروزهای، یک نفر مسکین را اطعام کنند“. بیمارییکه روزه خوردن را مباح میکند، عبارت است از بیماری شدیدی،که روزهگرفتن موجب افزایش آن میگردد، یا گمان میرود که روزه بهبودی آن را بتاخیر اندازد.
صاحب مغنی گفته است: “بعضی از پیشینیانگفتهاند: هر نوع بیماری مجوز روزهخواری است، حتی اگر دندان درد یا درد انگشتان باشد زیراکلمه مریض عام است و مسافر برایش مباح استکه روزه نگیرد اگرچه نیازی بدان سفر نیز نداشته باشد. بنابراین مطلق بیماری هم مجوز روزه خواری است. این رای به بخاری و عطاء و ظاهریه نسبت داده شده است. صحیح آنستکه اگرکسی بحقیقت نگران باشدکه با روزهگرفتن بیمار میشود، حکم بیمار را دارد و میتواند روزه نگیرد و همچنینکسیکه تشنگی وگرسنگی بروی چیره شده ومیترسدکه هلاک شود، بر وی لازم استکه روزه را بخورد وآن را قضاکند، اگرچه تندرست هم باشد. چه خداوند فرموده است:" ولا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما [1] [خودتان را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بسیار مهربان است]"." وما جعل عليكم في الدين من حرج [2] [و خدا در امور دینی شما را در تنگنا قرار نداده است]". اگر شخص بیمار، روزه راگرفت ومشقت را تحمّلکرد، روزه وی صحیح میباشد. لیکن بعلت اینکه از رخصتیکه خداوند دوست دارد و به وی اعطاءکرده است استفاده ننموده است مکروه میباشد و شاید به وی زیان برساند.
درزمان پیامبر صلی الله علیه و سلم بعضی از یارانش درآن حال روزه میگرفتند و بعضی روزه را نمیگرفتند و هر دوگروه از فتوای پیامبر صلی الله علیه و سلم پیروی کردهاند. حمزه اسلمی به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: ای رسول خدا من در مسافرت توانائی روزهگرفتن را در خود میبینم، آیاگناه داردکه روزه باشم؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " هي رخصة من الله تعالى فمن أخذ بها، فحسن، ومن أحب أن يصوم فلا جناح عليه [این یک رخصت است از جانب خداوند، هرکس بدان عملکرد نیککرده است، و هرکس خواستکه روزه بگیرد بر وی گناهی نیست].. بروایت مسلم. و از ابوسعید خدری روایت است: “همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم بمکه سفرکرده بودیم، در حالیکه ما روزه بودیم و درمنزلی فرود آمدیم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “شما از دشمن نزدیک شدهاید و روزه را بخورید شما را نیرومند نگه میدارد“. این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم برای ما رخصتی شد، لذا بعضی ازما روزه بودند و بعضی از ما روزه را خوردند. سپس در منزل دیگری فرود آمدیم، پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت “شما بردشمن حمله میکنید وشب را برآن بروزمیآورید وروزه نگرفتن شما را نیرومندترمیکند، پس روزه نگیرید“. این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم حکم بود ودیگررخصت روزهگرفتن باقی نماند. لذا همگی افطارکردیم. سپس بعد از آن میدیدمکهکسانی
ه ازدریا استخراج میگردد مانند: لولو و عنبر و امثال آن به قیاس بر “رکاز“ و “معادن“ خمس را واجب دانستهاند.
و -همه مذاهب فقهی در مسائل متعدد زکات به قیاس عملکردهاند. مثلا: شافعیه به قیاس بر اینکه در حدیث آمده استکه زکات فطریه را از خرما و مویز و گندم و جو... بدهید، گفتهاند از قوت و خوراک معمولی محل، میتوان زکات فطریه داد و گفتهاند به قیاس بر قوتهای چهارگانهای که درحدیث زکات ذکر و تصریح شده است، از همه چیزهاییکه قوت واقع میشوند، باید یکدهم آن را زکات گرفت.
2-و اما اینکه گفتهاند از فقهای پیشین نقل نشده است که از مستغلات زکات گرفته شود. در جواب میگوئیم: بعضی از این مستغلات که امروز وجود دارد در زمانهای گذشته وجود نداشت تا فقهاء را درباره حکم آنها به اجتهاد و استنباط وادارد. با این حال، میتوان از اقوال فقهاء، استنباط کرد که زکات آنها نیز واجب است، خواه از خود آنها یا از درآمد آنهاگرفته شود.
٣-علماء گفتهاند: خانههای مسکونی شخصی و آلات و ابزارکار وکسب از زکات معاف میباشند و بدان تصریح نمودهاند. این سخن اشکالی ندارد ولی مستغلات ساختمانی و غیر آنکه بمنظور افزایش درآمد و بهرهگیری ساخته میشوند، غیر از ساختمانهای مسکونی شخصی است. و ابزار و آلات کسب مانند تیشه و اره و امثال آن غیر از ماشینها و دستگاهها و کارخانجات تولیدی است که بتدريج درآمد سرشاری از آنها حاصل میگردد، که انقلاب صنعتی بوجود آورده و چهره زندگی دنیای امروز را دگرگون ساخته است. و چهارپایان سواری غیر از ماشینهای سواری و باری و هواپیماها وکشتیهای بزرگکوهپیکر است و اثاث و اسباب منزل غیر از فرش و وسایل و ابزاری استکه بمنظور اجاره دادن نگهداری میشود. سخن دانشمندان ما که گفتهاند: از خانه مسکونی شخصی و ابزارکار و وسایل ایاب و ذهاب شخص زکات واجب نیست وگفتهاند باید مال بهره ده و سودآور و دارای رشد و نمو بوده و زاید بر احتیاجات اصلی و ضروری صاحب مال باشد، تا ازآن زکات واجبگردد، سخنی است بس دقیق و پرمحتوی ولی دیگران از آن، استنباط درستی نکردهاند.
چگونه و بر چه مبنائی زکات آپارتمانها و ساختمانهای اجاره ای و کارخانجات و امثال آن گرفته میشود؟
همانگونه که قبلا گفته شد، اموال زکوی دو نوعند:
1-اموالیکه هر سال از سرمایه و سود آنها زکاتگرفته میشود، مانند حیوانات و کالاهای تجارتی که 2/5% زکات از آنها گرفته شود.
2-اموالیکه فقط ازسود و بهره آنها زکاتگرفته میشود و لازم نیست یکسال بر آنها بگذرد، خواه سرمایه ثابت باشد مانند: زمینهای زراعتی یا سرمایه غیرثابت باشد مانند: زنبورعسل. از اینگونه امواای ١٠ % یا ٥% زکات گرفته میشود. درباره اخذ زکات ازمستغلات برمبنای نوع اول یا نوع دوم اموال، بین علماء و فقهاء اختلاف است:
1-گروه اول، میگویند: از نظر اخذ زکات مستغلات حکم کالاهای تجارتی دارند. بنابراین هر سال بایدکل سرمایه و درآمد حاصله از آن را ارزیابیکنند و از آن 5/2% زکاتگرفته شود.گروهی از فقهای اهل سنت و تشیع، این رای را پسندیدهاند. از جمله: ابن عقیل حنبلی و ابن القیم درکتاب “بدایعا الفوائد“ و صاحب کتاب “البحر الزخار“ و “متن الازهار“ از فقهای شیعه زیدیه. و همچنین شوکانی و صدیق حسن خان، بدلایلی این رای را ردکردهاند و دکترقرضاوی دلایل شوکانی و صدیق حسن خان را به تفصیل بیانکرده است. ولی خود مستغلات را از نوع اول اموال نمیداند. نقل همه سخنان وی از حوصله اینکتاب خارج است [5].
2-گروه دوم، میگویند: هرسال باید زکات را از بهره و درآمد مستغلاتگرفت نه از سرمایه آنها. این رای از امام احمد و بعضی از فقهای مالکیه نیز نقل شده است و میتوان از رایگروهی از اصحاب و تابعین و دیگران نیز همین نظر را استنباط و استخراجکرد از جمله: ابن عباس و ابن مسعود و معاویه و “الناصر“ و “الباقر“ و “داود“ از پیشوایان زیدیه و عمر ابن عبدالعزیزو حسن بصری و زهری و مکحول و اوزاعی. با استفاده از آراء آنان باید از بهره و درآمد مستغلات 5/2% زکات گرفته شود. ولی ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن
زکات مستغلات
مستغلات اموالی را گویند که از اصل آنها زکات واجب نیست جزو اموال تجارتی نبوده و بعنوان تجارت نگهداری نمیشوند، بلکه بمنظور افزایش درآمد نگهداری و بوجود آمدهاند و از راه اجاره وکرایه دادن، یا فروش محصولات و فراوردههای آنها، منافع و سود قابل ملاحظهای به صاحبان آن اموال میرسد، مانند ساختمانها و آپارتمانهای اجارهای و چهارپایان و ماشینآلات تولیدی و خدماتی و حمل و نقل و وسایل و ابزار و زینتآلاتکرایهای. اگرچه امروز مستغلات بیشتر برای خانه و دکان وکاروانسرا و امثال آنکهکرایه داده میشوند، بکار میرود، ولی در اینجا مراد ما عام است.
فرق بین اموال تجارتی و مستغلات آنستکه سود ومنافع اموال تجارتی ازداد و ستد و تحویل و تحول اصل آن اموال وکالاها حاصل میشود وکالاها دست بدست میگردد، ولی در مستغلات اصل اموال باقی است و منافع و سود آنها، بعنوان درآمد دست بدست میگردد.
مسئله مستغلات بسیار مهم و شایان توجه است، چه امروز اموالیکه منبع درآمد سرشار میباشند و مستغلات بحساب میآیند، فراوانند مانند:
آپارتمانها و عمارات بزرگ و آسمان خراشها،که برای اجاره و بهرهدهی ساخته میشوند وکارخانجات تولیدی و ماشینآلات کرایهای و ماشینها و هواپیماها و کشتیهائی که برای حمل و نقل مسافران وکالاها، بکار میروند و امثال اینها که سرمایه ثابت وشبه ثابت میباشند وبرای صاحبان آنها، منبع درآمد سرشارهستند. نظر فقهای اسلامی درباره زکات مستغلات بسیار متفاوت است [1]. فقهاء در این باره به دوگروه تقسیم میشوند:
گروه اول: اینگروه میگویند: اموال زکوی وسیله پیامبر صلی الله علیه و سلم مشخص و معین گشته است، بنابراین مستغلات و اموال کرایهای، اموال زکوی نمیباشند. و فقهای مسلمین طی ادوار مختلف، رای به وجوب زکات در آنها را ندادهاند و بصراحت گفتهاند: که ازخانههای مسکونی و ابزار حرفه و کسب و چهارپایان سواری و اسباب و اثاث منزل، زکات واجب نیست. بنابراین، به رای این گروه، ازکارخانجات تولیدی و ساختمانهای بزرگ و آپارتمانها و آسمان خراشها و ماشینهای کرایهای و هواپیماها وکشتیهای تجارتی و حمل و نقل کالا و مسافر، زکات واجب نیست. اگرچه درآمد آنها فراوان و سرشار هم باشد!!.
ولی اگر درآمد آنها، وصول و یکسان بر آن بگذرد، حکم زکات نقدین دارد و شرایط مدون آن بر آنها جاری میگردد. و اگر تا پایان سال حدنصاب یا آنچهکه نصاب راکامل میکند باقی نماند چیزی بر صاحبان آنها واجب نیست!!. این رای از قدیم معروف بوده و بعضی از سلف بدان رای دادهاند. و ابن حزم اندلسی و شوکانی و صدیق حسن خان آن را پذیرفتهاند تا جائیکهگفتهاند ازکالاهای تجارتی و میوهجات و سبزیجات زکات واجب نیست.!!
گروه دوم: میگویند: باید ازهمه مستغلات زکات داده شود. بعضی ازمالکیها و حنبلیها و بعضی از شیعه زیدیه و بعضی از استادان معاصر مانند ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن نیز این رای را پذیرفتهاند. من نیز -دکتر یوسف قرضاوی -بدلایل زیراین رای را میپذیرم:
1-خداوند در هرمالی حقی یا زکات یا صدقهای واجب نموده است: "والذین فی اموالهم حق معلوم [2]، و " خذ من أموالهم صدقة... [3]، و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: ’’ ادوا زکاة اموالکم"، در این نصوصکلمه مال بطور مطلق و بدون فرق میان اموال، بکار رفته است. ابن عربی میگوید: کلمه اموال عام و مفهوم فراگیر دارد، اگرکسانی بخواهند آن را تخصیص بدهند، باید دلیل داشته باشند.
2-علت وجوب زکات در اموال، نمو و افزایش و بهرهدهی آنها است. همانگونه که فقهاءگفته و در قیاس بدان عملکردهاند و اکثریت قریب باتفاق فقهاء باستثنای عده اندکی از ظاهریه و معتزله و شیعه چنین گفتهاند. بنابراین از خانه مسکونی شخصی و لباس شخصی وزینتآلات و جواهرات معمولی و وسایل کار و کسب و اسبان جهاد و اشتران و گاوان که از آنها کار میکشند، زکات را از آنها واجب ندانستهاند. چون آنها برای افزایش درآمد و بهرهدهی نیستند. پس اگر علت وجوب زکات بهرهدهی و نمو مال باشد، هرجا این علت وجود داشته باشد، وجوب زکات نیز وجود خواهد داشت، و برعکس نیز.
سپاسگزاری در برابر كار نیك و احسان دیگران و جبران كردن آن
1-ابوداود و نسائی با سند صحیح از عبدالله فرزند عمر روایت كردهاند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من استعاذ بالله فأعيذوه، ومن سألكم بالله فأعطوه ومن استجار بالله فأجيروه، ومن أتى إليكم معروفا فكافئوه، فإن لم تجدوا، فادعوا له حتى تعلموا أن قد كافأتموه [اگركسی در راه خدا از شما خواستكه به وی پناه دهید، او را پناه دهید، و اگر گفت: ترا بخدا چیزی به من بدهید او را محروم نكنید، وكسیكهگفت ترا بخدا به من پناه دهید، او را پناه دهید وكمكشكنید، وكسیكه در حق شما نیكیكرد با او مقابله به مثلكنید، و نیكی او را جبران نمائید، اگرچیزی نداشتیدكه جبرانكنید، برای او دعای خیركنید تا اینكهگمان مینمائیدكه عمل او را جبران و تلافی نمودهاید]".
2-احمد از اشعث روایت كرده و راویانش مورد اطمینان هستند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" لا يشكر الله من لا يشكر الناس [كسیكه سپاس مردم را بجای نیاورد، سپاس خدا را نیز بجای نمیآورد]".
٣-ترمذی ازاسامه بن زید روایتكرده و آن را “حسن“ دانسته استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من صنع معه معروف، فقال لفاعله: جزاك الله خيرا فقد أبلغ في الثناء [اگر باكسی نیكی شد و او به نیكوكار گفت: خداوند پاداش خیرت دهد، بیگمان او ثنایكامل بجای آورده است و در مدح او بطور شایسته اقدام نموده است]".
پایان مبحث زكات ازكتاب فقه السنه
خدا را بر اتمام آن سپاس میگویم و اتمام همه فصول را از درگاه او خواستارم اینك برای اتمام فایده، مبحث زكات مستغلات و مشاغل دولتی و غیردولتی و مبحث زكات و مالیات راكه امروز بسیار مورد بحث است به اختصار ازكتاب “فقه الزكاة“ تالیف دانشمند بزرگ دكتر یوسف قرضاوی را برگزیده و مینگارم. و دریغم آمد كه خوانندگان را از آن بیبهره سازم: مترجم
صدقه جاریه واحسان همیشگی
احمد و مسلم روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: "إذا مات الانسان انقطع عمله إلا من ثلاثة، صدقة جارية، أو علم ينتفع به، أو ولد صالح يدعو له [هرگاه انسان مرد، پیوند او با عمل وکارشگسسته میشود، مگر از سه چیزیه پیوندش با آنها گسسته نمیشود: صدقه جاریه و احسانیکه همیشه جریان دارد مثل کارهای خیریه عام المنفعه، یا دانشیکه بدان به مردم سود و بهره رسانده شود، یا فرزند صالح و درستکاری که برای او دعای خیر میکند]".
آیا میتوان به کافر ذمی و حربی صدقه داد؟
مسلمان میتواند بهکافر ذمی و حربی صدقه بدهد و مزد و پاداش آن را بیابد. خداوند گروهی را مورد ستایش قرار داده است که می فرماید: “ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا [1] [کسانی که طعام خویش را، در راه خدا، به بینوایان و یتیمان و اسیران میدهند]". بدیهی استکه اسیر کافر حربی است. و " لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم وتقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين [2] [خداوند شما را از احسان و نیکی وعدالت نسبت بهکسانی که در راه دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون ننمودهاند منع نمیکند، بیگمان خداوند عادلان را دوست دارد]".
از اسماء دختر ابوبکر روایت استکه: مادرم در حالیکه هنوز مشرک بود، نزد من آمده بود، من گفتم: ای رسول خدا، مادرم با رغبت نزد من آمده است، آیا میتوانم با وی صله رحم بجای آورم؟ او فرمود:" نعم، صلي أمك [آری با مادرت صله رحم بجای آور]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -انسان/8.
[2] -ممتحنه/8.