فقه اهل سنت کامل و جامع لطفا مخاطبین خود را اد کنید نشر کنید تا ب همه برسه و کسانی سوال شرعی دارن لینک کانال براشون بفرستین تا عضو کانال بشن جزاکم الله خیر
• C᭄ گل
Читать полностью…•C᭄ والپیپر
Читать полностью…ارکان روزه
روزه دارای دو رکن اساسی استکه حقیقت آن را تشکیل میدهد:
1-خویشتن داری از مفطرات (چیزهاییکه روزه را باطل میکند) از زمان طلوع فجر صادق تا غروب خورشید. چون خداوند میفرماید:" فالآن باشروهن وابتغوا ما كتب الله لكم وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل [حالاکه معاشرت با همسرانتان بعد از افطار برایتان حلال شده است، با آنان معاشرتکنید و بدنبال آنچیزی باشید و آنچیزی را طلب کنید،که خداوند بمقتضای فطرت برایتان مقدورکرده است و بمقتضای سرشت انسانی از آن بینیاز نیستید، و بخورید و بیاشامید، تا آنزمانکه سپیده صبح از سیاهی شب آشکار و مشخص میشود، سپس بعد ازآن، روزه را تا شب باتمام برسانید]". مراد دراین آیه ازخیطه ابیض وخیط اسود، سپیده صبح وسیاهی شب است. از بخاری و مسلم روایت شده استکه عدی بن حاتمگفت: بهنگام نزول آیه فوق، یک عقال سفید و یک عقال سیاه را زیر بالش و متکای خویش نهادم و شب بدانها مینگریستمکه برایم مشخص نمیگردید. فردایش پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم رفتم وآن را برایش نقلکردمکه فرمود: مراد سپیده صبح و سیاهی شب است.
2-نیت: خداوند میفرماید:" وما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له الدين [بدانان دستور داده نشده است مگر اینکه خداوند را خالصانه و با اخلاص نیت پرستش کنند]". و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:" إنما الاعمال بالنيات، وإنما لكل امرئ ما نوى [بیگمان هرکاری توام با نیت ارزش پیدا میکند و بهرکس، آنچیزی میرسدکه نیت آن را کرده است]". و لازم و واجب استکه نیت کردن روزه، پیش از طلوع فجر برای هریکی از شبهای رمضان صورت میگیرد.
زیرا حفصه ام المومنینگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من لم يجمع الصيام قبل الفجر، فلاصيام له. [هرکس پیش از سپیده صبح ، نیت و تصمیم روزهگرفتن را نداشته باشد، روزهاش صحیح نیست]". امام احمد و صاحبان سنن، آن را روایت کرده و ابن خزیمه وابن حبان آن را “صحیح“ دانستهاند. در هرجزئی از شب نیت و قصد روزه کند، صحیح است و تلفظ بدان شرط نیست چون نیت یک عمل قلبی است وزبان در آن دخالتی ندارد، چون حقیقت نیت آنست که بمنظور امتثال و اجرای فرمان خداوند و طلب رضای او، قصد و نیت انجامکاریکرده شود. بنابراین، هرکس شب برای خوردن سحری و با قصد و نیت روزهگرفتن و تقرب بخداوند، بیدارشود و بعد ازآن امساککند، در حقیقت او نیت صحیح بجای آورده است، و هرکس در طی روز از انجام کارهای مبطل روزه، خودداری کند و بخاطر خدا اینکار را انجام دهد، او نیز نیت و قصد شرعی را بجای آورده است، اگرچه سحری نیز نخورده باشد. بسیاری از فقها میگویند نیت روزه سنت و داوطلبانه اگر در روز نیز صورت گیرد صحیح است، مشروط برآنکه چیزی نخورده باشد. حضرت عایشهگفته است: روزی پیامبر صلی الله علیه و سلم بحجره من آمد وگفت:" هل عندكم شئ؟ [آیا چیزی داریم بخوریم؟]"گفتیم: نخیر. او فرمود:" " فإني صائم [بنابراین من روزهام]". بروایت مسلم و ابوداود.
حنفیها میگویند وقتی نیت روزه سنت درروز صحیح است،که پیش اززوال خورشید ازخط استوا صورتگیرد و قول مشهور امام شافعی نیز چنین است. و از ظاهر سخن ابن مسعود و امام احمد برمیآیدکه نیت روزه سنت پیش اززوال وبعد از زوال هر دو جایز است.
از مایه همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم در سفر بودند، روزه میگرفتند“. بروایت احمد و مسلم و ابوداود.
از ابوسعید خدری روایت استکهگفت: “ما در ماه رمضان همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم به جنگ میرفتیم. بعضی ازما روزه میگرفتند وبعضی ازما روزه نمیگرفتند، نه روزه داران برروزه خواران خرده میگرفتند و نه روزه خواران بر روزه داران. و رای آنان بر این بود،که هرکس بتواند روزه بگیرد روزه باشد وکارخوبی است و هرکس نتواند روزه بگیرد و در خود سستی و ناتوانی احساسکند، روزه نگیرد وکار خوبی است“.
بروایت احمد و مسلم.
و علما اختلاف دارند در اینکه روزهگرفتن در سفر بهتر است یا روزه نگرفتن؟
بنابرای ابوحنیفه و شافعی و مالک برایکسیکه بتواند روزه بگیرد، روزهگرفتن بهتر است و برایکسیکه نتواند روزه بگیرد، روزه نگرفتن بهتراست.
و عمر بن عبدالعزیزگفته است: هرکدام برایش آسانتر باشد ، بهتر است. بنابراینکسیکه در سفر روزه برایش آسان است و قضای آن بعد ازرمضان برایش دشوار باشد، برای او روزهگرفتن بهتر است. شوکانی میگوید:کسیکه روزه برایش سخت و دشوارو زیانمند است وکسیکه به عمد میخواهد از رخصت رو بگرداند و با آن مخالفتکند وکسیکه بر خود نگران باشدکه در سفر روزه بگیرد ممکن
است دچار خودپسندی و تظاهر و ربا گردد، برای همه این گونه اشخاص روزه نگرفتن بهتر است. اگرهیچیک ازاینها مطرح نباشد روزهگرفتن بهتر میباشد. هرگاه مسافر، شب نیت وقصد روزهکرد، و به سفررفت، درطی روز هروقت بخواهد شرعاً مجاز است که افطار کند.
از جابر بن عبدالله روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در سال فتح مکه بقصد مکه از مدینه بیرون شد وتا اینکه به چشمه آب “عمیم“ (دریک میلی عسفان) رسید، روزه بود و مردم نیزبا وی روزه بودند. به وی عرضکردندکه روزه مردم را،به مشقت انداخته و مردم به تو چشم دوختهاند. بعد ازعصربود،که پیمانهای آب خواستند و از آن نوشیدند و مردم به وی مینگریستند، پس گروهی نیز افطارکردند وگروهی همچنان روزه بودند. به ایشان عرضکردند کهگروهی همچنان روزه هستند، او فرمود: آنان نافرمانی کرده وگناهکارند“. (چون پیامبر حکم کرده بود که از این رخصت استفادهکنند وآنان با آن رخصت مخالفتکردند) بروایت مسلم و نسائی و ترمذیکه او آن را “صحیح“ دانسته است.
اما وقتیکه در حین اقامت بدون اینکه قصد سفر داشته باشد، نیت روزهکند، سپس درطی روز به سفررود، بنا برای جمهور علما شرعاً مجازنیست روزهاش را بخورد. ولی امام احمد و اسحاق او را مجاز میدانندکه افطارکند. چون ترمذی از محمد بنکعب روایتکرده وآن را “حسن“ دانسته استکه اوگفت: “در ماه رمضان به نزد انس بن مالک رفتمکه اوعزم سفرداشت و شترش را برایش آمادهکرده بودند و او لباس سفر را پوشیده بود، او طعام و غذائی خواست وآن را خورد. من به وی گفتم: این عمل شما پیروی ازسنت رسول خدا است؟ او جواب داد: آری، سنت است. سپس سوار شد“.
ازعبید بن جبیر روایت استکهگفت: درماه رمضان همراه با ابوبصره غفاری از “فسطاط“ مصر سواربرکشتی شدم وکشتی راه افتاد. سپس او غذای خویش را جلو خود نهاد وگفت: بیا جلو، منگفتم: مگر هنوز در میان خانهها نیستیم؟ ابوبصره گفت: مگرازسنت رسول خدا صلی الله علیه و سلم روی میگردانی؟ بروایت احمد وابوداود. راویان آن موثوق به هستند.
شوکانیگفته است: “این دو حدیث دلالت میکنند بر اینکه مسافر شرعا می تواند پیش از بیرون رفتن از محلیکه قصد سفر دارد افطارکند. و ابن العربی گفته است: حدیث انس صحیح است و بمقتضای آن هرکس تدارک سفر دیده باشد مجاز است افطارکند و این سخن درست است“.
سفریکه بسبب آن افطارمباح است همان سفری استکه موجب شکسته نماز خواندن، میباشد. و مدت اقامتیکه مسافر میتواند در آن مدت افطارکند، همان
مدتی استکه مجاز است درآن نماز را شکسته بخواندکه به تفصیل دراین باره در مبحث “نماز شکسته“ قصر الصلاه“ قبلا از آن سخنگفتهایم و آراء علماء و تحقیق ابن القیم را در آن موضوع ذکر نمودهایم.
احمد و ابوداود و بیهقی و طحاوی از منصورکلبی روایت ک
، از دانشمندان معاصر مصر میگویند از درآمد و بهره مستغلاتگرفته میشود ولی نه بر مبنای زکات اموال تجارتی، بلکه بر مبنای زکات مزروعات و میوهها، از درآمد مستغلات 10% یا ٥% گرفته میشود. و اینکار بستگی به میزان زحمات و سنگینی هزینههای آنها دارد. دکتر قرضاوی نیز همین رای را پسندیده، و به تفصیل ازآن دفاع نموده است [6]. مستغلات از بابت حدنصاب تابع “نقدین - طلا و نقره“ است، یعنی، هر وقت درآمد آنها به حدنصاب طلا و نقره رسید، باید از آن زکات پرداختگردد و بهتر استکه مدت آن هم یکسال باشد نه یکماه. یعنی، مجموع درآمد سالیانه را رویهم حسابکرده و مجموع هزینهها و وامها و مالیات و مزدکارگران و امثال آن را ازآن کسر نموده و از باقیمانده درآمد صافی آن، زکات بدهد. در ضمن حداقل کفایت زندگی مالک مستغلات و خانواده او نیز باید ازکل درآمد کسر گردد و از زکات معاف باشد [7].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج 1/486-457.
[2] -معارج/24.
[3] -توبه/103.
[4] -بقره/267.
[5] -برای تفصیل ر.ک. فقه الزکاه قرضاوی ج 1/ص 474-466
[6] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/482-474.
[7] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/486-483.
٣-فلسفه و حکمت تشریع زکاتکه تزکیه نفس و تطهیرو پاک سازی صاحبان مال از بیماریهای روحی بخل و حسد است و همچنینکمک و مساعدت به نیازمندان و سهیم بودن درحمایت ازدین ودولت اسلامی وکمک به انتشار دعوت اسلامی است، بنابراین ایجاب میکند که صاحبان اموال، احتیاط کرده و روح و نفس خویش را تزکیه و تطهیر نموده و به فقراء و نیازمندان و دین و دولت اسلامی کمک نمایند. پس بهتر است که زکات را در همه اموال واجب بدانند. کاشانی گفته است: فرضیت پرداخت یک دهم از محصولات زمین، از نظر دلالت عقلی بدان علت استکه ازوجود نعمت خدا سپاس بعمل آید، و بینوایان قادر به زندگی و انجام فرایض و تکالیف خویشگردند. و صاحبان اموال، باید از بیماریهای بخل و حسد و طمع وگناه پاکیزهگردند. و اینکار شرعا و عقلا لازم است. “پایان سخن کاشانی“.
آیا معقول استکه شرعا و عقلا لازم باشد صاحبان محصولاتکشاورزی و میوهها، خویش را با پرداخت زکات از بیماری بخل و طمع وگناه پاک سازند ولی صاحبان کارخانجات بزرگ و ساختمانها و آپارتمانها و آسمانخراشها و کشتیها و هواپیماها و ماشینها و امثال آن که چندین برابر صاحبان فراوردههای دامی و کشاورزی و باغات درآمد دارند، شرعاً و عقلا موظف به چنین عملی نباشند، در حالیکه زحماتکمتری نیز میکشند؟!!
نقد دلایل کسانیکه زکات مستغلات را واجب نمیدانند:
آنان میگویند: تنها از چیزهایی زکاتگرفته میشودکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها زکات گرفته باشد. در جواب میگوئیم: عدم تصریح پیامبر صلی الله علیه و سلم بهگرفتن زکات از مالی، دلیل برعدم وجوب آن نیست، زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها ازاموال نامیهای نام برده استکه درجامعه عربی آن روز، وجود داشته است مانند شتر وگاو وگوسفند وگندم و جو و خرما و مویز و مسکوکات نقرهای. با این حال، مسلمانان با قیاس بر این اموال، زکات اموالی راکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها اسم نبرده است نیز واجب میدانند. چه آنان به مفهوم عام وفراگیرنصوص عملکرده و فلسفه وجوب و علت فرضیت زکات را مورد توجه قرار دادهاند:
الف - امام شافعی در “الرساله“ درباره زکات طلا میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات مسکوکات نقرهای را فرض نموده است. مسلمانان بعد ازپیامبر صلی الله علیه و سلم ازشمش طلا نیز زکاتگرفتهاند. یا حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم بدانان رسیده استکه ما آن را ندیدهایم و یا اینکه از روی قیاس این عمل را انجام دادهاند. چون مردم پیش از اسلام و بعد ازآن طلا را نیز همچون نقره میاندوختند و در داد و ستد بعنوان بهایکالا آن را بکار میبردند. “پایان سخن امام شافعی“.
احتمال اینکه حدیثی در اینباره از پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیده و امام شافعی آن را ندیده باشد، بسیار ضعیف است. بنابراین باید به قیاس عملکرده باشند.
قاضی فقیه ابوبکر ابن العربی در شرح ترمذیگفته است: چون بیشترین معاملات و داد و ستد مردم با مسکوکات نقرهای بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم نقره و حدنصاب زکات و مقدارزکات آن را ذکرفرموده است و ازطلا و امثال آن نامی نبرده است چه آنها را به قیاس برنقره میتوان فهمید.
ب -نص صریحی درباره وجوب زکات ازکالاهای تجارتی نیامده است. با این حال، ابن المنذر گفته است: به اجماع علما از کالاهای تجارتی زکات واجب میباشد و بجز علمای ظاهریه کسی با وجوب زکات از کالاهای تجارتی مخالفت نکرده است و ظاهریه همواره بدنبال شبهههای بیاساس و سست میگردند که در جای خود بدانها پاسخ دادهایم.
ج -حضرت عمر هنگامیکه دریافت قیمت اسبها سر به مبالغ هنگفتی میزند، دستورداد ازآنها نیززکاتگرفته شود. ابوحنیفه نیز ازرای حضرت عمر پیروی کرده است، مشروط برآنکه “سائمه“ باشند و برای افزایش درآمد و بهرهدهی و زادو ولد نگهداری گردند .
د -امام احمد به قیاس بر فراوردههایکشاورزی و میوهها، زکات عسل را نیز واجب دانسته و به قیاس بر طلا و نقره و با توجه به مفهو عام و فراگیرآیة:"... ومما أخرجنا لكم من الارض [4]"، زکات همه فلزات را نیز فرض و واجب دانسته است.
هـ-زهری و حسن و ابویوسف از همه آنچهک
✰﷽✰ليستى از بهترين و پرطرفدار ترین ڪانال هاى تلگرام خدمت شما عزیزان❗
#گروه_نـاب
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
@Motakhallefin_channel
@shabane_nab
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید...
صدقه و احسان بر حیوان
١ -بخاری و مسلم روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما رجل يمشى بطريق اشتد عليه العطش، فوجد بئرا فنزل فيها، فشرب، ثم خرج، فإذا كلب يلهث الثرى من العطش، فقال الرجل: لقد بلغ هذا الكلب من العطش مثل الذي كان قد بلغ مني، فنزل البئر، فملا خفه ماء.
ثم أمسكه بفيه حتى رقي فسقى الكلب، فشكر الله له، فغفر له." قالوا: يا رسول الله، إن لنا في البهائم أجرا؟ فقال: " في كل كبد رطبة أجر ". [مرد راهگذری که تشنگی بر وی چیره شده بود، چاه آبی یافت که از آن پایین رفت و آب نوشید و بیرون آمد، در آنوقت سگی یافت که از شدت تشنگی زبان بر خاک میمالید، او گفت: بدان سگ همان اندازه تشنگی رسیده است که به من رسیده بود، پس دوباره به میان چاه رفت و کفش خود را ازآب پر گرد و آن را به دهان گرفت، تا ازچاه بالا آمد وسگ را سیراب نمود. خداوند به پاس آن عمل نیک، گناه وی را بیامرزید، گفتند: ای رسول خدا، مگر احسان و نیکی با چهارپایان نیز پاداش دارد؟ او فرمود: احسان و نیکی نسبت به هر موجود زندهای پاداش دارد]".
٢- باز هم آن دو روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما كلب يطيف بركية قد كاد يقتله العطش، إذ رأته بغي من بغايا بني اسرائيل فنزعت موقها ، فاستقت له به، فسقته فغفر لها به [در حالیکه سگی ازشدت تشنگی به دور چاه آبی میگشت و نزدیک بودکه از تشنگی هلاک شود، زنی بدکارهای از زنان بدکاره بنیاسرائیل آن را دید، اوکفش خود را بیرون آورد وخواست به وسیله آن سگ را آب دهد، اوآن سگ را آب داد، و خداوند به پاس آن او را آمرزید]".
، از دانشمندان معاصر مصر میگویند از درآمد و بهره مستغلاتگرفته میشود ولی نه بر مبنای زکات اموال تجارتی، بلکه بر مبنای زکات مزروعات و میوهها، از درآمد مستغلات 10% یا ٥% گرفته میشود. و اینکار بستگی به میزان زحمات و سنگینی هزینههای آنها دارد. دکتر قرضاوی نیز همین رای را پسندیده، و به تفصیل ازآن دفاع نموده است [6]. مستغلات از بابت حدنصاب تابع “نقدین - طلا و نقره“ است، یعنی، هر وقت درآمد آنها به حدنصاب طلا و نقره رسید، باید از آن زکات پرداختگردد و بهتر استکه مدت آن هم یکسال باشد نه یکماه. یعنی، مجموع درآمد سالیانه را رویهم حسابکرده و مجموع هزینهها و وامها و مالیات و مزدکارگران و امثال آن را ازآن کسر نموده و از باقیمانده درآمد صافی آن، زکات بدهد. در ضمن حداقل کفایت زندگی مالک مستغلات و خانواده او نیز باید ازکل درآمد کسر گردد و از زکات معاف باشد [7].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج 1/486-457.
[2] -معارج/24.
[3] -توبه/103.
[4] -بقره/267.
[5] -برای تفصیل ر.ک. فقه الزکاه قرضاوی ج 1/ص 474-466
[6] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/482-474.
[7] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/486-483.
٣-فلسفه و حکمت تشریع زکاتکه تزکیه نفس و تطهیرو پاک سازی صاحبان مال از بیماریهای روحی بخل و حسد است و همچنینکمک و مساعدت به نیازمندان و سهیم بودن درحمایت ازدین ودولت اسلامی وکمک به انتشار دعوت اسلامی است، بنابراین ایجاب میکند که صاحبان اموال، احتیاط کرده و روح و نفس خویش را تزکیه و تطهیر نموده و به فقراء و نیازمندان و دین و دولت اسلامی کمک نمایند. پس بهتر است که زکات را در همه اموال واجب بدانند. کاشانی گفته است: فرضیت پرداخت یک دهم از محصولات زمین، از نظر دلالت عقلی بدان علت استکه ازوجود نعمت خدا سپاس بعمل آید، و بینوایان قادر به زندگی و انجام فرایض و تکالیف خویشگردند. و صاحبان اموال، باید از بیماریهای بخل و حسد و طمع وگناه پاکیزهگردند. و اینکار شرعا و عقلا لازم است. “پایان سخن کاشانی“.
آیا معقول استکه شرعا و عقلا لازم باشد صاحبان محصولاتکشاورزی و میوهها، خویش را با پرداخت زکات از بیماری بخل و طمع وگناه پاک سازند ولی صاحبان کارخانجات بزرگ و ساختمانها و آپارتمانها و آسمانخراشها و کشتیها و هواپیماها و ماشینها و امثال آن که چندین برابر صاحبان فراوردههای دامی و کشاورزی و باغات درآمد دارند، شرعاً و عقلا موظف به چنین عملی نباشند، در حالیکه زحماتکمتری نیز میکشند؟!!
نقد دلایل کسانیکه زکات مستغلات را واجب نمیدانند:
آنان میگویند: تنها از چیزهایی زکاتگرفته میشودکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها زکات گرفته باشد. در جواب میگوئیم: عدم تصریح پیامبر صلی الله علیه و سلم بهگرفتن زکات از مالی، دلیل برعدم وجوب آن نیست، زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها ازاموال نامیهای نام برده استکه درجامعه عربی آن روز، وجود داشته است مانند شتر وگاو وگوسفند وگندم و جو و خرما و مویز و مسکوکات نقرهای. با این حال، مسلمانان با قیاس بر این اموال، زکات اموالی راکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها اسم نبرده است نیز واجب میدانند. چه آنان به مفهوم عام وفراگیرنصوص عملکرده و فلسفه وجوب و علت فرضیت زکات را مورد توجه قرار دادهاند:
الف - امام شافعی در “الرساله“ درباره زکات طلا میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات مسکوکات نقرهای را فرض نموده است. مسلمانان بعد ازپیامبر صلی الله علیه و سلم ازشمش طلا نیز زکاتگرفتهاند. یا حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم بدانان رسیده استکه ما آن را ندیدهایم و یا اینکه از روی قیاس این عمل را انجام دادهاند. چون مردم پیش از اسلام و بعد ازآن طلا را نیز همچون نقره میاندوختند و در داد و ستد بعنوان بهایکالا آن را بکار میبردند. “پایان سخن امام شافعی“.
احتمال اینکه حدیثی در اینباره از پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیده و امام شافعی آن را ندیده باشد، بسیار ضعیف است. بنابراین باید به قیاس عملکرده باشند.
قاضی فقیه ابوبکر ابن العربی در شرح ترمذیگفته است: چون بیشترین معاملات و داد و ستد مردم با مسکوکات نقرهای بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم نقره و حدنصاب زکات و مقدارزکات آن را ذکرفرموده است و ازطلا و امثال آن نامی نبرده است چه آنها را به قیاس برنقره میتوان فهمید.
ب -نص صریحی درباره وجوب زکات ازکالاهای تجارتی نیامده است. با این حال، ابن المنذر گفته است: به اجماع علما از کالاهای تجارتی زکات واجب میباشد و بجز علمای ظاهریه کسی با وجوب زکات از کالاهای تجارتی مخالفت نکرده است و ظاهریه همواره بدنبال شبهههای بیاساس و سست میگردند که در جای خود بدانها پاسخ دادهایم.
ج -حضرت عمر هنگامیکه دریافت قیمت اسبها سر به مبالغ هنگفتی میزند، دستورداد ازآنها نیززکاتگرفته شود. ابوحنیفه نیز ازرای حضرت عمر پیروی کرده است، مشروط برآنکه “سائمه“ باشند و برای افزایش درآمد و بهرهدهی و زادو ولد نگهداری گردند .
د -امام احمد به قیاس بر فراوردههایکشاورزی و میوهها، زکات عسل را نیز واجب دانسته و به قیاس بر طلا و نقره و با توجه به مفهو عام و فراگیرآیة:"... ومما أخرجنا لكم من الارض [4]"، زکات همه فلزات را نیز فرض و واجب دانسته است.
هـ-زهری و حسن و ابویوسف از همه آنچهک
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ليستى از بهترين و پرطرفدار ترین ڪانال هاى تلگرام خدمت شما عزیزان❗
#گروهانس
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
سپاسگزاری در برابر كار نیك و احسان دیگران و جبران كردن آن
1-ابوداود و نسائی با سند صحیح از عبدالله فرزند عمر روایت كردهاند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من استعاذ بالله فأعيذوه، ومن سألكم بالله فأعطوه ومن استجار بالله فأجيروه، ومن أتى إليكم معروفا فكافئوه، فإن لم تجدوا، فادعوا له حتى تعلموا أن قد كافأتموه [اگركسی در راه خدا از شما خواستكه به وی پناه دهید، او را پناه دهید، و اگر گفت: ترا بخدا چیزی به من بدهید او را محروم نكنید، وكسیكهگفت ترا بخدا به من پناه دهید، او را پناه دهید وكمكشكنید، وكسیكه در حق شما نیكیكرد با او مقابله به مثلكنید، و نیكی او را جبران نمائید، اگرچیزی نداشتیدكه جبرانكنید، برای او دعای خیركنید تا اینكهگمان مینمائیدكه عمل او را جبران و تلافی نمودهاید]".
2-احمد از اشعث روایت كرده و راویانش مورد اطمینان هستند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" لا يشكر الله من لا يشكر الناس [كسیكه سپاس مردم را بجای نیاورد، سپاس خدا را نیز بجای نمیآورد]".
٣-ترمذی ازاسامه بن زید روایتكرده و آن را “حسن“ دانسته استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من صنع معه معروف، فقال لفاعله: جزاك الله خيرا فقد أبلغ في الثناء [اگر باكسی نیكی شد و او به نیكوكار گفت: خداوند پاداش خیرت دهد، بیگمان او ثنایكامل بجای آورده است و در مدح او بطور شایسته اقدام نموده است]".
پایان مبحث زكات ازكتاب فقه السنه
خدا را بر اتمام آن سپاس میگویم و اتمام همه فصول را از درگاه او خواستارم اینك برای اتمام فایده، مبحث زكات مستغلات و مشاغل دولتی و غیردولتی و مبحث زكات و مالیات راكه امروز بسیار مورد بحث است به اختصار ازكتاب “فقه الزكاة“ تالیف دانشمند بزرگ دكتر یوسف قرضاوی را برگزیده و مینگارم. و دریغم آمد كه خوانندگان را از آن بیبهره سازم: مترجم
صدقه و احسان بر حیوان
١ -بخاری و مسلم روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما رجل يمشى بطريق اشتد عليه العطش، فوجد بئرا فنزل فيها، فشرب، ثم خرج، فإذا كلب يلهث الثرى من العطش، فقال الرجل: لقد بلغ هذا الكلب من العطش مثل الذي كان قد بلغ مني، فنزل البئر، فملا خفه ماء.
ثم أمسكه بفيه حتى رقي فسقى الكلب، فشكر الله له، فغفر له." قالوا: يا رسول الله، إن لنا في البهائم أجرا؟ فقال: " في كل كبد رطبة أجر ". [مرد راهگذری که تشنگی بر وی چیره شده بود، چاه آبی یافت که از آن پایین رفت و آب نوشید و بیرون آمد، در آنوقت سگی یافت که از شدت تشنگی زبان بر خاک میمالید، او گفت: بدان سگ همان اندازه تشنگی رسیده است که به من رسیده بود، پس دوباره به میان چاه رفت و کفش خود را ازآب پر گرد و آن را به دهان گرفت، تا ازچاه بالا آمد وسگ را سیراب نمود. خداوند به پاس آن عمل نیک، گناه وی را بیامرزید، گفتند: ای رسول خدا، مگر احسان و نیکی با چهارپایان نیز پاداش دارد؟ او فرمود: احسان و نیکی نسبت به هر موجود زندهای پاداش دارد]".
٢- باز هم آن دو روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما كلب يطيف بركية قد كاد يقتله العطش، إذ رأته بغي من بغايا بني اسرائيل فنزعت موقها ، فاستقت له به، فسقته فغفر لها به [در حالیکه سگی ازشدت تشنگی به دور چاه آبی میگشت و نزدیک بودکه از تشنگی هلاک شود، زنی بدکارهای از زنان بدکاره بنیاسرائیل آن را دید، اوکفش خود را بیرون آورد وخواست به وسیله آن سگ را آب دهد، اوآن سگ را آب داد، و خداوند به پاس آن او را آمرزید]".
آیا میتوان همه اموال خود را صدقه و احسان داد؟
اگرکسی نیرومند و توانایی کار، داشته باشد، میتواند همه دارائی خویش را، ببخشد (بهگفته طبری بهتر است یکسوم دارائی خود را ببخشد). حضرت عمر گفت: “پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما دستور دادکه صدقه و احسان بدهیم، در آنوقت من مالی داشتم، به خود گفتم: من که هرگز از ابوبکر پیشی نگرفتهام، امروز از او سبقت میگیرم، لذا نصف مال خود را، به خدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم بردم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: چه چیزی برای خانوادهات باقیگذاشتهای؟گفتم: باندازه آنچهکه آوردهام. ابوبکر همه دارایی خویش را آورد، پیامبر صلی الله علیه و سلم به وی فرمود: چه چیزی برای خانوادهات باقی گذاشتهای؟ اوگفت: برای آنها خدا و پیامبر خدا را باقی گذاشتهام، من گفتم: هرگز نمیتوانم در هیچ چیزی، بر تو سبقتگیرم“. به روایت ابوداود و ترمذیکه آن را “تصحیح“ کرده است.
علماء گفتهاند وقتی انسان میتواند، همه دارایی خویش را صدقه و احسان بدهد، که نیرومند و قادر بهکسب و شکیبا بوده و بدهکار نباشد، و نزد اوکسی نباشد،که نفقهاش بروی واجب باشد. اگراین شرایط حاصل نباشد، بخشیدن همه دارائی مکروه است.
از جابر روایت است که: “ما در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و سلم بودیمکه مردی باندازه یک تخممرغ طلا آورد، وگفت: ای رسول خدا، من آن را در معدنی یافتهام، آن را بعنوان صدقه و احسان از من بگیر و من غیر ازآن چیزی دیگر ندارم. پیامبر صلی الله علیه و سلم از وی روبگردانید، سپس آن مرد ازطرف چپ بروی سرراهگرفت و پیشنهاد خود را تکرارکرد،که پیامبر صلی الله علیه و سلم ازوی روی بگردانید، سپس آن مرد دنبال پیامبر صلی الله علیه و سلم میرفت و پیشنهاد خود را تکرارکرد، آنوقت پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را از ویگرفت و بدور انداختکه اگر بدان شخص اصابت میکرد او را میآزرد، یا مجروح میساخت، سپس فرمود:"یاتی احدکم بمالهکله یتصدقبه ثم یجلس بعد ذلک یتکفف الناس. انما الصدقه عن ظهر غنی [یکی از شما، همه دارائی خود را میآورد، و آن را صدقه میدهد، سپس مینشیند و از مردم گدائی میکند!! بیگمان صدقه وقتی ارزش واقعی دارد، که از روی بینیازی باشد]". به روایت ابوداود و حاکمکهگفته که بشرط مسلم صحیح است و در سند آن محمد بن اسحاق وجود دارد.
اختلاف مطالع:
برای جمهور فقهاء اختلاف مطالع برای رویت هلال (ماه رمضان و ماه شوال) معتبر نیست. بنابراین هرگاه اهل شهری وکشوری هلال را رویتکرد، بر همه کشورها و شهرهای دیگر واجب میگردد،که روزه بگیرند، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" صوموا لرؤيته، وافطروا لرؤيته ". این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم خطابی است عام، و فراگیر برای همه امّت محمد صلی الله علیه و سلم ، پس هرگاه یکی ازافراد امت، در هرمکانی هلال (رمضان) را رویتکرد، حکم این رویت، برای همه افراد مکلف امّت ثابت میگردد.
ولی رای عکرمه وقاسم بن محمد وسالم واسحاق و رای صحیح علمای حنفیه و رای برگزیده علمای شافعیه، برآنستکه رویت هلال در هرمنطقه و شهر و کشوری، فقط برای اهل آنجا است ولازم نیستکه رویت هلال در غیر شهر و منطقه و کشور خود را بپذیرند. پس بنابراین آراء، اختلاف مطالع معتبر است. چه ازکریب نقل شده استکه: “من به شام رفتم و درآنجا بودمکه ماه رمضان فرا رسید و من شب جمعه هلال ماه رمضان را دیدم. سپس درآخر ماه رمضان به مدینه برگشتم. ابن عباس درباره هلال رمضان از من سئوالکرد وگفت: شماکی هلال را دیدید؟ گفتم: ما شب جمعه هلال را دیدیم.گفت: تو خود آن را دیدی؟گفتم: آری، و مردم نیزآن را دیدند وروزهگرفتند و معاویه نیز روزهگرفت. ابن عباسگفت: ولی ما آن را شب شنبه دیدیم. بنابراین روزه خواهیم بود تا اینکه سی روزه ماه رمضان را تکمیل میکنیم، یا اینکه هلال شوال را میبینیم. منگفتم: آیا رویت هلال معاویه وروزه او را قبول نداری؟ اوگفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم ، چنان بما دستور داده است (که اختلاف مطالع معتبر است)“. بروایت احمد و مسلم و ترمذی.
ترمذیگفته است: این حدیث “حسن، صحیح و غریب“ است و اهل علم درباره اختلاف مطالع بدین حدیث عملکردهاند. صاحب “فتح العلام شرح بلوغ المرام“ گفته است: قریب بصواب آنستکه رویت هلال درمنطقهای برای مردم آنجا ومردم مناطقیکه با آنجا هم مطلع است معتبر است.
بر چه کسانی روزه رمضان واجب است؟
بنا به اجماع علمای فقه روزه بر هر مسلمان عاقل بالغ تندرست غیر مسافر، واجب است و برای زنان علاوه بر شرایط فوق، شرط استکه از خون “حیض“ و “نفاس“ نیز پاک باشند. بنابراین برکافر و دیوانه و بچه و بیمار و مسافر و حایض و نفساء و پیرمرد ناتوان و پیرزن ناتوان و زن آبستن و زن شیرده، روزه رمضان واجب نیست. البته بعضی از اینها بطور مطلق بر آنها روزه واجب نیست مانند:کافر و دیوانه. و بعضی ازآنها از سرپرستان خواسته میشود،که آنان را بروزهگرفتن دستور دهند، و بربعضی ازآنها واجب استکه روزه رمضان را بخورند وآن را قضاءکنند. و برای بعضی از آنها اجازه روزه خوردن، داده شده استکه در آنصورت فدیه آن واجب میباشد. اینک هریک از اینها بطور جداگانه بیان میشوند:
روزه کافر و دیوانه:
چون روزه یک عبادت اسلامی است، پس بر غیر مسلمان واجب نیست و دیوانه مورد تکلیف واقع نمیشود، چه عقل ازوی سلب شده وعقل، ملاک ومدار تکلیف میباشد. درحدیث علی بن ابیطالب آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: " رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتى يفيق، وعن النائم حتى يستيقظ، وعن الصبي حتى يحتلم [از سه دسته تکلیف ساقط شده است: از دیوانه تا زمانی که بهبودی مییابد، و از خوابیده تا زمانیکه بیدارمیشود، واز بچه تا زمانیکه محتلم میگردد]". به روایت احمد و ابوداود و ترمذی.
روزه کودک:
اگرچه روزه برکودک واجب نیست، ولی لازم استکه سرپرست وولی او، وی را به روزهگرفتن دستور دهد، تا از دوران کودکی بدان عادتگیرد و تا زمانیکه قدرت و توانائی روزهگرفتن را دارد، آن را ترک نکند. ازربیع دخترمعوذ نقل است که: “پیامبر صلی الله علیه و سلم ، در صبح روز عاشورا بروستاهای انصار خبر فرستاد،که هرکس روزه است و صبح چیزی نخورده است، روزهاش راکاملکند. و هرکس صبح چیزی خورده است، باقیمانده روز چیزی نخورد و روزه باشد. از این ببعد همواره روز عاشورا را روزه میگرفتیم وکودکان خردسال خویش را نیز به روزهگرفتن وادار میکردیم و آنها را با خود به مسجد میبردیم و برایشان اسباب بازی پشمی میساختیم، هرگاه یکی ازآنها برای خوراکگریه میکرد، آن اسباب بازی را به وی میدادیم تا اینکه وقت افطار فرا میرسید“. بروایت بخاری و مسلم.
ردهاند که دحیه بن خلیفه در ماه رمضان از یکی از دهات دمشق بیرون رفت و باندازه مسافت یک فرسخ رفت سپس افطارکرد و مردمانی نیز با وی افطارکردند. وگروهی دوست نداشتندکه افطارکنند. او چون بده خود برگشتگفت: بخدا سوگند امروز چیزی دیدم که گمان نمیکردم آن را ببینم. امروزگروهی از رهنمود پیامبر صلی الله علیه و سلم و یاران او اعراض نمودند - مقصودش کسانی بود که در سفر روزه بودند - سپس گفت: خداوندا، مرا به سوی خود ببر - خداوندا مرا بمیران -همه راویان این حدیث موثوق به هستند، جزمنصورکلبیکه فقط عجلی او را موثوق دانسته است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -نسا/29.
[2] -حج/78.
چه کسانی مجازند در رمضان روزه نگیرند ولی قضای آن بر آنها واجب است؟
برای بیماریکه بهبودی وی انتظار میرود و امید بهبودی دارد و برای مسافر مباح است،که در رمضان روزه نگیرند ولی قضای آن، بر آنها واجب میباشد. خداوند میفرماید:" ومن كان منكم مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر [و هرکس از شما در ماه رمضان بیمار باشد، یا بمسافرت رفت برای او مباح استکه روزه رمضان را نگیرد و بعد ازماه رمضان بتعداد روزههائیکه نگرفته است روزه باشد و آنها را قضا نماید]". احمد و ابوداود و بیهقی با سند صحیح از معاذ روایتکردهاند که: “خداوند بر پیامبر صلی الله علیه و سلم روزه را فرض نمود و فرمود:" يأيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم" تا می رسد به: "وعلى الذين يطيقونه فدية طعام مسكين" آنوقت هرکس میخواست روزه میگرفت و هرکس میخواست روزه را می خورد و بجای هر روزه، مسکینی را اطعام میداد و این عمل برایشکافی بود. سپس خداوند آیهای دیگر را نازل فرمود:" شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن "تا آیه:"فمن شهد منكم الشهر فليصمه " از آنوقت ببعد، روزهگرفتن برایکسیکه تندرست باشد، و مسافر نباشد واجب و ثابتگردید و به بیمار و مسافر، اجازه داده شد که روزه نگیرند (وآن را بعداً قضاکنند) و به پیرانیکه توانائی روزهگرفتن را ندارند، این رخصت را دادکه بجای هرروزهای، یک نفر مسکین را اطعام کنند“. بیمارییکه روزه خوردن را مباح میکند، عبارت است از بیماری شدیدی،که روزهگرفتن موجب افزایش آن میگردد، یا گمان میرود که روزه بهبودی آن را بتاخیر اندازد.
صاحب مغنی گفته است: “بعضی از پیشینیانگفتهاند: هر نوع بیماری مجوز روزهخواری است، حتی اگر دندان درد یا درد انگشتان باشد زیراکلمه مریض عام است و مسافر برایش مباح استکه روزه نگیرد اگرچه نیازی بدان سفر نیز نداشته باشد. بنابراین مطلق بیماری هم مجوز روزه خواری است. این رای به بخاری و عطاء و ظاهریه نسبت داده شده است. صحیح آنستکه اگرکسی بحقیقت نگران باشدکه با روزهگرفتن بیمار میشود، حکم بیمار را دارد و میتواند روزه نگیرد و همچنینکسیکه تشنگی وگرسنگی بروی چیره شده ومیترسدکه هلاک شود، بر وی لازم استکه روزه را بخورد وآن را قضاکند، اگرچه تندرست هم باشد. چه خداوند فرموده است:" ولا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما [1] [خودتان را نکشید، بیگمان خداوند نسبت به شما بسیار مهربان است]"." وما جعل عليكم في الدين من حرج [2] [و خدا در امور دینی شما را در تنگنا قرار نداده است]". اگر شخص بیمار، روزه راگرفت ومشقت را تحمّلکرد، روزه وی صحیح میباشد. لیکن بعلت اینکه از رخصتیکه خداوند دوست دارد و به وی اعطاءکرده است استفاده ننموده است مکروه میباشد و شاید به وی زیان برساند.
درزمان پیامبر صلی الله علیه و سلم بعضی از یارانش درآن حال روزه میگرفتند و بعضی روزه را نمیگرفتند و هر دوگروه از فتوای پیامبر صلی الله علیه و سلم پیروی کردهاند. حمزه اسلمی به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: ای رسول خدا من در مسافرت توانائی روزهگرفتن را در خود میبینم، آیاگناه داردکه روزه باشم؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " هي رخصة من الله تعالى فمن أخذ بها، فحسن، ومن أحب أن يصوم فلا جناح عليه [این یک رخصت است از جانب خداوند، هرکس بدان عملکرد نیککرده است، و هرکس خواستکه روزه بگیرد بر وی گناهی نیست].. بروایت مسلم. و از ابوسعید خدری روایت است: “همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم بمکه سفرکرده بودیم، در حالیکه ما روزه بودیم و درمنزلی فرود آمدیم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “شما از دشمن نزدیک شدهاید و روزه را بخورید شما را نیرومند نگه میدارد“. این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم برای ما رخصتی شد، لذا بعضی ازما روزه بودند و بعضی از ما روزه را خوردند. سپس در منزل دیگری فرود آمدیم، پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت “شما بردشمن حمله میکنید وشب را برآن بروزمیآورید وروزه نگرفتن شما را نیرومندترمیکند، پس روزه نگیرید“. این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم حکم بود ودیگررخصت روزهگرفتن باقی نماند. لذا همگی افطارکردیم. سپس بعد از آن میدیدمکهکسانی
ه ازدریا استخراج میگردد مانند: لولو و عنبر و امثال آن به قیاس بر “رکاز“ و “معادن“ خمس را واجب دانستهاند.
و -همه مذاهب فقهی در مسائل متعدد زکات به قیاس عملکردهاند. مثلا: شافعیه به قیاس بر اینکه در حدیث آمده استکه زکات فطریه را از خرما و مویز و گندم و جو... بدهید، گفتهاند از قوت و خوراک معمولی محل، میتوان زکات فطریه داد و گفتهاند به قیاس بر قوتهای چهارگانهای که درحدیث زکات ذکر و تصریح شده است، از همه چیزهاییکه قوت واقع میشوند، باید یکدهم آن را زکات گرفت.
2-و اما اینکه گفتهاند از فقهای پیشین نقل نشده است که از مستغلات زکات گرفته شود. در جواب میگوئیم: بعضی از این مستغلات که امروز وجود دارد در زمانهای گذشته وجود نداشت تا فقهاء را درباره حکم آنها به اجتهاد و استنباط وادارد. با این حال، میتوان از اقوال فقهاء، استنباط کرد که زکات آنها نیز واجب است، خواه از خود آنها یا از درآمد آنهاگرفته شود.
٣-علماء گفتهاند: خانههای مسکونی شخصی و آلات و ابزارکار وکسب از زکات معاف میباشند و بدان تصریح نمودهاند. این سخن اشکالی ندارد ولی مستغلات ساختمانی و غیر آنکه بمنظور افزایش درآمد و بهرهگیری ساخته میشوند، غیر از ساختمانهای مسکونی شخصی است. و ابزار و آلات کسب مانند تیشه و اره و امثال آن غیر از ماشینها و دستگاهها و کارخانجات تولیدی است که بتدريج درآمد سرشاری از آنها حاصل میگردد، که انقلاب صنعتی بوجود آورده و چهره زندگی دنیای امروز را دگرگون ساخته است. و چهارپایان سواری غیر از ماشینهای سواری و باری و هواپیماها وکشتیهای بزرگکوهپیکر است و اثاث و اسباب منزل غیر از فرش و وسایل و ابزاری استکه بمنظور اجاره دادن نگهداری میشود. سخن دانشمندان ما که گفتهاند: از خانه مسکونی شخصی و ابزارکار و وسایل ایاب و ذهاب شخص زکات واجب نیست وگفتهاند باید مال بهره ده و سودآور و دارای رشد و نمو بوده و زاید بر احتیاجات اصلی و ضروری صاحب مال باشد، تا ازآن زکات واجبگردد، سخنی است بس دقیق و پرمحتوی ولی دیگران از آن، استنباط درستی نکردهاند.
چگونه و بر چه مبنائی زکات آپارتمانها و ساختمانهای اجاره ای و کارخانجات و امثال آن گرفته میشود؟
همانگونه که قبلا گفته شد، اموال زکوی دو نوعند:
1-اموالیکه هر سال از سرمایه و سود آنها زکاتگرفته میشود، مانند حیوانات و کالاهای تجارتی که 2/5% زکات از آنها گرفته شود.
2-اموالیکه فقط ازسود و بهره آنها زکاتگرفته میشود و لازم نیست یکسال بر آنها بگذرد، خواه سرمایه ثابت باشد مانند: زمینهای زراعتی یا سرمایه غیرثابت باشد مانند: زنبورعسل. از اینگونه امواای ١٠ % یا ٥% زکات گرفته میشود. درباره اخذ زکات ازمستغلات برمبنای نوع اول یا نوع دوم اموال، بین علماء و فقهاء اختلاف است:
1-گروه اول، میگویند: از نظر اخذ زکات مستغلات حکم کالاهای تجارتی دارند. بنابراین هر سال بایدکل سرمایه و درآمد حاصله از آن را ارزیابیکنند و از آن 5/2% زکاتگرفته شود.گروهی از فقهای اهل سنت و تشیع، این رای را پسندیدهاند. از جمله: ابن عقیل حنبلی و ابن القیم درکتاب “بدایعا الفوائد“ و صاحب کتاب “البحر الزخار“ و “متن الازهار“ از فقهای شیعه زیدیه. و همچنین شوکانی و صدیق حسن خان، بدلایلی این رای را ردکردهاند و دکترقرضاوی دلایل شوکانی و صدیق حسن خان را به تفصیل بیانکرده است. ولی خود مستغلات را از نوع اول اموال نمیداند. نقل همه سخنان وی از حوصله اینکتاب خارج است [5].
2-گروه دوم، میگویند: هرسال باید زکات را از بهره و درآمد مستغلاتگرفت نه از سرمایه آنها. این رای از امام احمد و بعضی از فقهای مالکیه نیز نقل شده است و میتوان از رایگروهی از اصحاب و تابعین و دیگران نیز همین نظر را استنباط و استخراجکرد از جمله: ابن عباس و ابن مسعود و معاویه و “الناصر“ و “الباقر“ و “داود“ از پیشوایان زیدیه و عمر ابن عبدالعزیزو حسن بصری و زهری و مکحول و اوزاعی. با استفاده از آراء آنان باید از بهره و درآمد مستغلات 5/2% زکات گرفته شود. ولی ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن
زکات مستغلات
مستغلات اموالی را گویند که از اصل آنها زکات واجب نیست جزو اموال تجارتی نبوده و بعنوان تجارت نگهداری نمیشوند، بلکه بمنظور افزایش درآمد نگهداری و بوجود آمدهاند و از راه اجاره وکرایه دادن، یا فروش محصولات و فراوردههای آنها، منافع و سود قابل ملاحظهای به صاحبان آن اموال میرسد، مانند ساختمانها و آپارتمانهای اجارهای و چهارپایان و ماشینآلات تولیدی و خدماتی و حمل و نقل و وسایل و ابزار و زینتآلاتکرایهای. اگرچه امروز مستغلات بیشتر برای خانه و دکان وکاروانسرا و امثال آنکهکرایه داده میشوند، بکار میرود، ولی در اینجا مراد ما عام است.
فرق بین اموال تجارتی و مستغلات آنستکه سود ومنافع اموال تجارتی ازداد و ستد و تحویل و تحول اصل آن اموال وکالاها حاصل میشود وکالاها دست بدست میگردد، ولی در مستغلات اصل اموال باقی است و منافع و سود آنها، بعنوان درآمد دست بدست میگردد.
مسئله مستغلات بسیار مهم و شایان توجه است، چه امروز اموالیکه منبع درآمد سرشار میباشند و مستغلات بحساب میآیند، فراوانند مانند:
آپارتمانها و عمارات بزرگ و آسمان خراشها،که برای اجاره و بهرهدهی ساخته میشوند وکارخانجات تولیدی و ماشینآلات کرایهای و ماشینها و هواپیماها و کشتیهائی که برای حمل و نقل مسافران وکالاها، بکار میروند و امثال اینها که سرمایه ثابت وشبه ثابت میباشند وبرای صاحبان آنها، منبع درآمد سرشارهستند. نظر فقهای اسلامی درباره زکات مستغلات بسیار متفاوت است [1]. فقهاء در این باره به دوگروه تقسیم میشوند:
گروه اول: اینگروه میگویند: اموال زکوی وسیله پیامبر صلی الله علیه و سلم مشخص و معین گشته است، بنابراین مستغلات و اموال کرایهای، اموال زکوی نمیباشند. و فقهای مسلمین طی ادوار مختلف، رای به وجوب زکات در آنها را ندادهاند و بصراحت گفتهاند: که ازخانههای مسکونی و ابزار حرفه و کسب و چهارپایان سواری و اسباب و اثاث منزل، زکات واجب نیست. بنابراین، به رای این گروه، ازکارخانجات تولیدی و ساختمانهای بزرگ و آپارتمانها و آسمان خراشها و ماشینهای کرایهای و هواپیماها وکشتیهای تجارتی و حمل و نقل کالا و مسافر، زکات واجب نیست. اگرچه درآمد آنها فراوان و سرشار هم باشد!!.
ولی اگر درآمد آنها، وصول و یکسان بر آن بگذرد، حکم زکات نقدین دارد و شرایط مدون آن بر آنها جاری میگردد. و اگر تا پایان سال حدنصاب یا آنچهکه نصاب راکامل میکند باقی نماند چیزی بر صاحبان آنها واجب نیست!!. این رای از قدیم معروف بوده و بعضی از سلف بدان رای دادهاند. و ابن حزم اندلسی و شوکانی و صدیق حسن خان آن را پذیرفتهاند تا جائیکهگفتهاند ازکالاهای تجارتی و میوهجات و سبزیجات زکات واجب نیست.!!
گروه دوم: میگویند: باید ازهمه مستغلات زکات داده شود. بعضی ازمالکیها و حنبلیها و بعضی از شیعه زیدیه و بعضی از استادان معاصر مانند ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن نیز این رای را پذیرفتهاند. من نیز -دکتر یوسف قرضاوی -بدلایل زیراین رای را میپذیرم:
1-خداوند در هرمالی حقی یا زکات یا صدقهای واجب نموده است: "والذین فی اموالهم حق معلوم [2]، و " خذ من أموالهم صدقة... [3]، و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: ’’ ادوا زکاة اموالکم"، در این نصوصکلمه مال بطور مطلق و بدون فرق میان اموال، بکار رفته است. ابن عربی میگوید: کلمه اموال عام و مفهوم فراگیر دارد، اگرکسانی بخواهند آن را تخصیص بدهند، باید دلیل داشته باشند.
2-علت وجوب زکات در اموال، نمو و افزایش و بهرهدهی آنها است. همانگونه که فقهاءگفته و در قیاس بدان عملکردهاند و اکثریت قریب باتفاق فقهاء باستثنای عده اندکی از ظاهریه و معتزله و شیعه چنین گفتهاند. بنابراین از خانه مسکونی شخصی و لباس شخصی وزینتآلات و جواهرات معمولی و وسایل کار و کسب و اسبان جهاد و اشتران و گاوان که از آنها کار میکشند، زکات را از آنها واجب ندانستهاند. چون آنها برای افزایش درآمد و بهرهدهی نیستند. پس اگر علت وجوب زکات بهرهدهی و نمو مال باشد، هرجا این علت وجود داشته باشد، وجوب زکات نیز وجود خواهد داشت، و برعکس نیز.
سپاسگزاری در برابر كار نیك و احسان دیگران و جبران كردن آن
1-ابوداود و نسائی با سند صحیح از عبدالله فرزند عمر روایت كردهاند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من استعاذ بالله فأعيذوه، ومن سألكم بالله فأعطوه ومن استجار بالله فأجيروه، ومن أتى إليكم معروفا فكافئوه، فإن لم تجدوا، فادعوا له حتى تعلموا أن قد كافأتموه [اگركسی در راه خدا از شما خواستكه به وی پناه دهید، او را پناه دهید، و اگر گفت: ترا بخدا چیزی به من بدهید او را محروم نكنید، وكسیكهگفت ترا بخدا به من پناه دهید، او را پناه دهید وكمكشكنید، وكسیكه در حق شما نیكیكرد با او مقابله به مثلكنید، و نیكی او را جبران نمائید، اگرچیزی نداشتیدكه جبرانكنید، برای او دعای خیركنید تا اینكهگمان مینمائیدكه عمل او را جبران و تلافی نمودهاید]".
2-احمد از اشعث روایت كرده و راویانش مورد اطمینان هستند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" لا يشكر الله من لا يشكر الناس [كسیكه سپاس مردم را بجای نیاورد، سپاس خدا را نیز بجای نمیآورد]".
٣-ترمذی ازاسامه بن زید روایتكرده و آن را “حسن“ دانسته استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من صنع معه معروف، فقال لفاعله: جزاك الله خيرا فقد أبلغ في الثناء [اگر باكسی نیكی شد و او به نیكوكار گفت: خداوند پاداش خیرت دهد، بیگمان او ثنایكامل بجای آورده است و در مدح او بطور شایسته اقدام نموده است]".
پایان مبحث زكات ازكتاب فقه السنه
خدا را بر اتمام آن سپاس میگویم و اتمام همه فصول را از درگاه او خواستارم اینك برای اتمام فایده، مبحث زكات مستغلات و مشاغل دولتی و غیردولتی و مبحث زكات و مالیات راكه امروز بسیار مورد بحث است به اختصار ازكتاب “فقه الزكاة“ تالیف دانشمند بزرگ دكتر یوسف قرضاوی را برگزیده و مینگارم. و دریغم آمد كه خوانندگان را از آن بیبهره سازم: مترجم
صدقه جاریه واحسان همیشگی
احمد و مسلم روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: "إذا مات الانسان انقطع عمله إلا من ثلاثة، صدقة جارية، أو علم ينتفع به، أو ولد صالح يدعو له [هرگاه انسان مرد، پیوند او با عمل وکارشگسسته میشود، مگر از سه چیزیه پیوندش با آنها گسسته نمیشود: صدقه جاریه و احسانیکه همیشه جریان دارد مثل کارهای خیریه عام المنفعه، یا دانشیکه بدان به مردم سود و بهره رسانده شود، یا فرزند صالح و درستکاری که برای او دعای خیر میکند]".
آیا میتوان به کافر ذمی و حربی صدقه داد؟
مسلمان میتواند بهکافر ذمی و حربی صدقه بدهد و مزد و پاداش آن را بیابد. خداوند گروهی را مورد ستایش قرار داده است که می فرماید: “ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا [1] [کسانی که طعام خویش را، در راه خدا، به بینوایان و یتیمان و اسیران میدهند]". بدیهی استکه اسیر کافر حربی است. و " لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم وتقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين [2] [خداوند شما را از احسان و نیکی وعدالت نسبت بهکسانی که در راه دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون ننمودهاند منع نمیکند، بیگمان خداوند عادلان را دوست دارد]".
از اسماء دختر ابوبکر روایت استکه: مادرم در حالیکه هنوز مشرک بود، نزد من آمده بود، من گفتم: ای رسول خدا، مادرم با رغبت نزد من آمده است، آیا میتوانم با وی صله رحم بجای آورم؟ او فرمود:" نعم، صلي أمك [آری با مادرت صله رحم بجای آور]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -انسان/8.
[2] -ممتحنه/8.
ه ازدریا استخراج میگردد مانند: لولو و عنبر و امثال آن به قیاس بر “رکاز“ و “معادن“ خمس را واجب دانستهاند.
و -همه مذاهب فقهی در مسائل متعدد زکات به قیاس عملکردهاند. مثلا: شافعیه به قیاس بر اینکه در حدیث آمده استکه زکات فطریه را از خرما و مویز و گندم و جو... بدهید، گفتهاند از قوت و خوراک معمولی محل، میتوان زکات فطریه داد و گفتهاند به قیاس بر قوتهای چهارگانهای که درحدیث زکات ذکر و تصریح شده است، از همه چیزهاییکه قوت واقع میشوند، باید یکدهم آن را زکات گرفت.
2-و اما اینکه گفتهاند از فقهای پیشین نقل نشده است که از مستغلات زکات گرفته شود. در جواب میگوئیم: بعضی از این مستغلات که امروز وجود دارد در زمانهای گذشته وجود نداشت تا فقهاء را درباره حکم آنها به اجتهاد و استنباط وادارد. با این حال، میتوان از اقوال فقهاء، استنباط کرد که زکات آنها نیز واجب است، خواه از خود آنها یا از درآمد آنهاگرفته شود.
٣-علماء گفتهاند: خانههای مسکونی شخصی و آلات و ابزارکار وکسب از زکات معاف میباشند و بدان تصریح نمودهاند. این سخن اشکالی ندارد ولی مستغلات ساختمانی و غیر آنکه بمنظور افزایش درآمد و بهرهگیری ساخته میشوند، غیر از ساختمانهای مسکونی شخصی است. و ابزار و آلات کسب مانند تیشه و اره و امثال آن غیر از ماشینها و دستگاهها و کارخانجات تولیدی است که بتدريج درآمد سرشاری از آنها حاصل میگردد، که انقلاب صنعتی بوجود آورده و چهره زندگی دنیای امروز را دگرگون ساخته است. و چهارپایان سواری غیر از ماشینهای سواری و باری و هواپیماها وکشتیهای بزرگکوهپیکر است و اثاث و اسباب منزل غیر از فرش و وسایل و ابزاری استکه بمنظور اجاره دادن نگهداری میشود. سخن دانشمندان ما که گفتهاند: از خانه مسکونی شخصی و ابزارکار و وسایل ایاب و ذهاب شخص زکات واجب نیست وگفتهاند باید مال بهره ده و سودآور و دارای رشد و نمو بوده و زاید بر احتیاجات اصلی و ضروری صاحب مال باشد، تا ازآن زکات واجبگردد، سخنی است بس دقیق و پرمحتوی ولی دیگران از آن، استنباط درستی نکردهاند.
چگونه و بر چه مبنائی زکات آپارتمانها و ساختمانهای اجاره ای و کارخانجات و امثال آن گرفته میشود؟
همانگونه که قبلا گفته شد، اموال زکوی دو نوعند:
1-اموالیکه هر سال از سرمایه و سود آنها زکاتگرفته میشود، مانند حیوانات و کالاهای تجارتی که 2/5% زکات از آنها گرفته شود.
2-اموالیکه فقط ازسود و بهره آنها زکاتگرفته میشود و لازم نیست یکسال بر آنها بگذرد، خواه سرمایه ثابت باشد مانند: زمینهای زراعتی یا سرمایه غیرثابت باشد مانند: زنبورعسل. از اینگونه امواای ١٠ % یا ٥% زکات گرفته میشود. درباره اخذ زکات ازمستغلات برمبنای نوع اول یا نوع دوم اموال، بین علماء و فقهاء اختلاف است:
1-گروه اول، میگویند: از نظر اخذ زکات مستغلات حکم کالاهای تجارتی دارند. بنابراین هر سال بایدکل سرمایه و درآمد حاصله از آن را ارزیابیکنند و از آن 5/2% زکاتگرفته شود.گروهی از فقهای اهل سنت و تشیع، این رای را پسندیدهاند. از جمله: ابن عقیل حنبلی و ابن القیم درکتاب “بدایعا الفوائد“ و صاحب کتاب “البحر الزخار“ و “متن الازهار“ از فقهای شیعه زیدیه. و همچنین شوکانی و صدیق حسن خان، بدلایلی این رای را ردکردهاند و دکترقرضاوی دلایل شوکانی و صدیق حسن خان را به تفصیل بیانکرده است. ولی خود مستغلات را از نوع اول اموال نمیداند. نقل همه سخنان وی از حوصله اینکتاب خارج است [5].
2-گروه دوم، میگویند: هرسال باید زکات را از بهره و درآمد مستغلاتگرفت نه از سرمایه آنها. این رای از امام احمد و بعضی از فقهای مالکیه نیز نقل شده است و میتوان از رایگروهی از اصحاب و تابعین و دیگران نیز همین نظر را استنباط و استخراجکرد از جمله: ابن عباس و ابن مسعود و معاویه و “الناصر“ و “الباقر“ و “داود“ از پیشوایان زیدیه و عمر ابن عبدالعزیزو حسن بصری و زهری و مکحول و اوزاعی. با استفاده از آراء آنان باید از بهره و درآمد مستغلات 5/2% زکات گرفته شود. ولی ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن
زکات مستغلات
مستغلات اموالی را گویند که از اصل آنها زکات واجب نیست جزو اموال تجارتی نبوده و بعنوان تجارت نگهداری نمیشوند، بلکه بمنظور افزایش درآمد نگهداری و بوجود آمدهاند و از راه اجاره وکرایه دادن، یا فروش محصولات و فراوردههای آنها، منافع و سود قابل ملاحظهای به صاحبان آن اموال میرسد، مانند ساختمانها و آپارتمانهای اجارهای و چهارپایان و ماشینآلات تولیدی و خدماتی و حمل و نقل و وسایل و ابزار و زینتآلاتکرایهای. اگرچه امروز مستغلات بیشتر برای خانه و دکان وکاروانسرا و امثال آنکهکرایه داده میشوند، بکار میرود، ولی در اینجا مراد ما عام است.
فرق بین اموال تجارتی و مستغلات آنستکه سود ومنافع اموال تجارتی ازداد و ستد و تحویل و تحول اصل آن اموال وکالاها حاصل میشود وکالاها دست بدست میگردد، ولی در مستغلات اصل اموال باقی است و منافع و سود آنها، بعنوان درآمد دست بدست میگردد.
مسئله مستغلات بسیار مهم و شایان توجه است، چه امروز اموالیکه منبع درآمد سرشار میباشند و مستغلات بحساب میآیند، فراوانند مانند:
آپارتمانها و عمارات بزرگ و آسمان خراشها،که برای اجاره و بهرهدهی ساخته میشوند وکارخانجات تولیدی و ماشینآلات کرایهای و ماشینها و هواپیماها و کشتیهائی که برای حمل و نقل مسافران وکالاها، بکار میروند و امثال اینها که سرمایه ثابت وشبه ثابت میباشند وبرای صاحبان آنها، منبع درآمد سرشارهستند. نظر فقهای اسلامی درباره زکات مستغلات بسیار متفاوت است [1]. فقهاء در این باره به دوگروه تقسیم میشوند:
گروه اول: اینگروه میگویند: اموال زکوی وسیله پیامبر صلی الله علیه و سلم مشخص و معین گشته است، بنابراین مستغلات و اموال کرایهای، اموال زکوی نمیباشند. و فقهای مسلمین طی ادوار مختلف، رای به وجوب زکات در آنها را ندادهاند و بصراحت گفتهاند: که ازخانههای مسکونی و ابزار حرفه و کسب و چهارپایان سواری و اسباب و اثاث منزل، زکات واجب نیست. بنابراین، به رای این گروه، ازکارخانجات تولیدی و ساختمانهای بزرگ و آپارتمانها و آسمان خراشها و ماشینهای کرایهای و هواپیماها وکشتیهای تجارتی و حمل و نقل کالا و مسافر، زکات واجب نیست. اگرچه درآمد آنها فراوان و سرشار هم باشد!!.
ولی اگر درآمد آنها، وصول و یکسان بر آن بگذرد، حکم زکات نقدین دارد و شرایط مدون آن بر آنها جاری میگردد. و اگر تا پایان سال حدنصاب یا آنچهکه نصاب راکامل میکند باقی نماند چیزی بر صاحبان آنها واجب نیست!!. این رای از قدیم معروف بوده و بعضی از سلف بدان رای دادهاند. و ابن حزم اندلسی و شوکانی و صدیق حسن خان آن را پذیرفتهاند تا جائیکهگفتهاند ازکالاهای تجارتی و میوهجات و سبزیجات زکات واجب نیست.!!
گروه دوم: میگویند: باید ازهمه مستغلات زکات داده شود. بعضی ازمالکیها و حنبلیها و بعضی از شیعه زیدیه و بعضی از استادان معاصر مانند ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن نیز این رای را پذیرفتهاند. من نیز -دکتر یوسف قرضاوی -بدلایل زیراین رای را میپذیرم:
1-خداوند در هرمالی حقی یا زکات یا صدقهای واجب نموده است: "والذین فی اموالهم حق معلوم [2]، و " خذ من أموالهم صدقة... [3]، و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: ’’ ادوا زکاة اموالکم"، در این نصوصکلمه مال بطور مطلق و بدون فرق میان اموال، بکار رفته است. ابن عربی میگوید: کلمه اموال عام و مفهوم فراگیر دارد، اگرکسانی بخواهند آن را تخصیص بدهند، باید دلیل داشته باشند.
2-علت وجوب زکات در اموال، نمو و افزایش و بهرهدهی آنها است. همانگونه که فقهاءگفته و در قیاس بدان عملکردهاند و اکثریت قریب باتفاق فقهاء باستثنای عده اندکی از ظاهریه و معتزله و شیعه چنین گفتهاند. بنابراین از خانه مسکونی شخصی و لباس شخصی وزینتآلات و جواهرات معمولی و وسایل کار و کسب و اسبان جهاد و اشتران و گاوان که از آنها کار میکشند، زکات را از آنها واجب ندانستهاند. چون آنها برای افزایش درآمد و بهرهدهی نیستند. پس اگر علت وجوب زکات بهرهدهی و نمو مال باشد، هرجا این علت وجود داشته باشد، وجوب زکات نیز وجود خواهد داشت، و برعکس نیز.
صدقه جاریه واحسان همیشگی
احمد و مسلم روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: "إذا مات الانسان انقطع عمله إلا من ثلاثة، صدقة جارية، أو علم ينتفع به، أو ولد صالح يدعو له [هرگاه انسان مرد، پیوند او با عمل وکارشگسسته میشود، مگر از سه چیزیه پیوندش با آنها گسسته نمیشود: صدقه جاریه و احسانیکه همیشه جریان دارد مثل کارهای خیریه عام المنفعه، یا دانشیکه بدان به مردم سود و بهره رسانده شود، یا فرزند صالح و درستکاری که برای او دعای خیر میکند]".
آیا میتوان به کافر ذمی و حربی صدقه داد؟
مسلمان میتواند بهکافر ذمی و حربی صدقه بدهد و مزد و پاداش آن را بیابد. خداوند گروهی را مورد ستایش قرار داده است که می فرماید: “ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا [1] [کسانی که طعام خویش را، در راه خدا، به بینوایان و یتیمان و اسیران میدهند]". بدیهی استکه اسیر کافر حربی است. و " لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم وتقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين [2] [خداوند شما را از احسان و نیکی وعدالت نسبت بهکسانی که در راه دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون ننمودهاند منع نمیکند، بیگمان خداوند عادلان را دوست دارد]".
از اسماء دختر ابوبکر روایت استکه: مادرم در حالیکه هنوز مشرک بود، نزد من آمده بود، من گفتم: ای رسول خدا، مادرم با رغبت نزد من آمده است، آیا میتوانم با وی صله رحم بجای آورم؟ او فرمود:" نعم، صلي أمك [آری با مادرت صله رحم بجای آور]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -انسان/8.
[2] -ممتحنه/8.
آیا زن میتواند از، مال شوهرش احسان وصدقه بدهد؟
اگر زن بداندکه شوهرش راضی و خرسند است، او میتواند از مال شوهرش صدقه و احسان بدهد، ولی اگرازرضایت و خرسندی شوهرش آگاه نباشد، بر وی حرام است که از مال شوهرش صدقه بدهد. از حضرت عایشه روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: “إذا أنفقت المرأة من طعام بيتها - غير مفسدة - كان لها أجرها بما أنفقت، ولزوجها أجره بما كسب، وللخازن مثل ذلك، لا ينقص بعضهم أجر بعض شيئا [هرگاه زنی از طعام خانه شوهر خویش صدقه و احسان داد -بدون اینکه اسراف و افسادکند -او ثواب و پاداش احسان خویش را دارد و شوهرش نیز مزد و پاداشکسب خود را مییابد و خازن و نگهبان مال نیز چنین است، هیچکدام از پاداش یکدیگر نمیکاهند]". به روایت بخاری.
و از ابی امامه روایت استکهگفته است، از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدمکه در خطبه حجه الوداع میفرمود:" لا تنفق المرأة شيئا من بيت زوجها إلا بإذن زوجها " قيل: يا رسول الله، ولا الطعام؟ قال: " ذلك أفضل أموالنا [نباید زن از خانه شوهرش چیزی ببخشد، مگر با رضایت شوهرش، گفته شد: ای رسول خدا، طعام را نیز نمیتواند ببخشد؟ او فرمود: طعام بهترین مال ما است]". به روایت ترمذیکه آن را “حسن“ دانسته است. البته صدقه و احسان اندک و معمولی ازآن مستثنی است ومیتواند بدون اجازه شوهرش آن را بدهد.
از اسماء بنت ابیبکر روایت استکه او از پیامبر صلی الله علیه و سلم پرسیدکه همسرم زبیر مردی است سختگیر و خسیس و منگاهی که بینوایان به در خانهمان میآیند، بدون اجازه وی ازمال او چیزی به آنان میبخشم، حال من چگونه است؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" ارضخي ولا توعي فيوعي الله عليك [بخشیدن اموال اندک و ناچیز اشکالی ندارد ولی چیزی از مال وی برای خود ذخیره مسازکه خداوند آن را از تو منع میکند]". به روایت احمد و بخاری و مسلم.