فقه اهل سنت کامل و جامع لطفا مخاطبین خود را اد کنید نشر کنید تا ب همه برسه و کسانی سوال شرعی دارن لینک کانال براشون بفرستین تا عضو کانال بشن جزاکم الله خیر
، از دانشمندان معاصر مصر میگویند از درآمد و بهره مستغلاتگرفته میشود ولی نه بر مبنای زکات اموال تجارتی، بلکه بر مبنای زکات مزروعات و میوهها، از درآمد مستغلات 10% یا ٥% گرفته میشود. و اینکار بستگی به میزان زحمات و سنگینی هزینههای آنها دارد. دکتر قرضاوی نیز همین رای را پسندیده، و به تفصیل ازآن دفاع نموده است [6]. مستغلات از بابت حدنصاب تابع “نقدین - طلا و نقره“ است، یعنی، هر وقت درآمد آنها به حدنصاب طلا و نقره رسید، باید از آن زکات پرداختگردد و بهتر استکه مدت آن هم یکسال باشد نه یکماه. یعنی، مجموع درآمد سالیانه را رویهم حسابکرده و مجموع هزینهها و وامها و مالیات و مزدکارگران و امثال آن را ازآن کسر نموده و از باقیمانده درآمد صافی آن، زکات بدهد. در ضمن حداقل کفایت زندگی مالک مستغلات و خانواده او نیز باید ازکل درآمد کسر گردد و از زکات معاف باشد [7].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج 1/486-457.
[2] -معارج/24.
[3] -توبه/103.
[4] -بقره/267.
[5] -برای تفصیل ر.ک. فقه الزکاه قرضاوی ج 1/ص 474-466
[6] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/482-474.
[7] -ر.ک.فقه الزکاه دکتر قرضاوی ج1/486-483.
٣-فلسفه و حکمت تشریع زکاتکه تزکیه نفس و تطهیرو پاک سازی صاحبان مال از بیماریهای روحی بخل و حسد است و همچنینکمک و مساعدت به نیازمندان و سهیم بودن درحمایت ازدین ودولت اسلامی وکمک به انتشار دعوت اسلامی است، بنابراین ایجاب میکند که صاحبان اموال، احتیاط کرده و روح و نفس خویش را تزکیه و تطهیر نموده و به فقراء و نیازمندان و دین و دولت اسلامی کمک نمایند. پس بهتر است که زکات را در همه اموال واجب بدانند. کاشانی گفته است: فرضیت پرداخت یک دهم از محصولات زمین، از نظر دلالت عقلی بدان علت استکه ازوجود نعمت خدا سپاس بعمل آید، و بینوایان قادر به زندگی و انجام فرایض و تکالیف خویشگردند. و صاحبان اموال، باید از بیماریهای بخل و حسد و طمع وگناه پاکیزهگردند. و اینکار شرعا و عقلا لازم است. “پایان سخن کاشانی“.
آیا معقول استکه شرعا و عقلا لازم باشد صاحبان محصولاتکشاورزی و میوهها، خویش را با پرداخت زکات از بیماری بخل و طمع وگناه پاک سازند ولی صاحبان کارخانجات بزرگ و ساختمانها و آپارتمانها و آسمانخراشها و کشتیها و هواپیماها و ماشینها و امثال آن که چندین برابر صاحبان فراوردههای دامی و کشاورزی و باغات درآمد دارند، شرعاً و عقلا موظف به چنین عملی نباشند، در حالیکه زحماتکمتری نیز میکشند؟!!
نقد دلایل کسانیکه زکات مستغلات را واجب نمیدانند:
آنان میگویند: تنها از چیزهایی زکاتگرفته میشودکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها زکات گرفته باشد. در جواب میگوئیم: عدم تصریح پیامبر صلی الله علیه و سلم بهگرفتن زکات از مالی، دلیل برعدم وجوب آن نیست، زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها ازاموال نامیهای نام برده استکه درجامعه عربی آن روز، وجود داشته است مانند شتر وگاو وگوسفند وگندم و جو و خرما و مویز و مسکوکات نقرهای. با این حال، مسلمانان با قیاس بر این اموال، زکات اموالی راکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازآنها اسم نبرده است نیز واجب میدانند. چه آنان به مفهوم عام وفراگیرنصوص عملکرده و فلسفه وجوب و علت فرضیت زکات را مورد توجه قرار دادهاند:
الف - امام شافعی در “الرساله“ درباره زکات طلا میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات مسکوکات نقرهای را فرض نموده است. مسلمانان بعد ازپیامبر صلی الله علیه و سلم ازشمش طلا نیز زکاتگرفتهاند. یا حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم بدانان رسیده استکه ما آن را ندیدهایم و یا اینکه از روی قیاس این عمل را انجام دادهاند. چون مردم پیش از اسلام و بعد ازآن طلا را نیز همچون نقره میاندوختند و در داد و ستد بعنوان بهایکالا آن را بکار میبردند. “پایان سخن امام شافعی“.
احتمال اینکه حدیثی در اینباره از پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیده و امام شافعی آن را ندیده باشد، بسیار ضعیف است. بنابراین باید به قیاس عملکرده باشند.
قاضی فقیه ابوبکر ابن العربی در شرح ترمذیگفته است: چون بیشترین معاملات و داد و ستد مردم با مسکوکات نقرهای بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم نقره و حدنصاب زکات و مقدارزکات آن را ذکرفرموده است و ازطلا و امثال آن نامی نبرده است چه آنها را به قیاس برنقره میتوان فهمید.
ب -نص صریحی درباره وجوب زکات ازکالاهای تجارتی نیامده است. با این حال، ابن المنذر گفته است: به اجماع علما از کالاهای تجارتی زکات واجب میباشد و بجز علمای ظاهریه کسی با وجوب زکات از کالاهای تجارتی مخالفت نکرده است و ظاهریه همواره بدنبال شبهههای بیاساس و سست میگردند که در جای خود بدانها پاسخ دادهایم.
ج -حضرت عمر هنگامیکه دریافت قیمت اسبها سر به مبالغ هنگفتی میزند، دستورداد ازآنها نیززکاتگرفته شود. ابوحنیفه نیز ازرای حضرت عمر پیروی کرده است، مشروط برآنکه “سائمه“ باشند و برای افزایش درآمد و بهرهدهی و زادو ولد نگهداری گردند .
د -امام احمد به قیاس بر فراوردههایکشاورزی و میوهها، زکات عسل را نیز واجب دانسته و به قیاس بر طلا و نقره و با توجه به مفهو عام و فراگیرآیة:"... ومما أخرجنا لكم من الارض [4]"، زکات همه فلزات را نیز فرض و واجب دانسته است.
هـ-زهری و حسن و ابویوسف از همه آنچهک
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ليستى از بهترين و پرطرفدار ترین ڪانال هاى تلگرام خدمت شما عزیزان❗
#گروهانس
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
𖠇𖠇♥️࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
سپاسگزاری در برابر كار نیك و احسان دیگران و جبران كردن آن
1-ابوداود و نسائی با سند صحیح از عبدالله فرزند عمر روایت كردهاند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من استعاذ بالله فأعيذوه، ومن سألكم بالله فأعطوه ومن استجار بالله فأجيروه، ومن أتى إليكم معروفا فكافئوه، فإن لم تجدوا، فادعوا له حتى تعلموا أن قد كافأتموه [اگركسی در راه خدا از شما خواستكه به وی پناه دهید، او را پناه دهید، و اگر گفت: ترا بخدا چیزی به من بدهید او را محروم نكنید، وكسیكهگفت ترا بخدا به من پناه دهید، او را پناه دهید وكمكشكنید، وكسیكه در حق شما نیكیكرد با او مقابله به مثلكنید، و نیكی او را جبران نمائید، اگرچیزی نداشتیدكه جبرانكنید، برای او دعای خیركنید تا اینكهگمان مینمائیدكه عمل او را جبران و تلافی نمودهاید]".
2-احمد از اشعث روایت كرده و راویانش مورد اطمینان هستند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" لا يشكر الله من لا يشكر الناس [كسیكه سپاس مردم را بجای نیاورد، سپاس خدا را نیز بجای نمیآورد]".
٣-ترمذی ازاسامه بن زید روایتكرده و آن را “حسن“ دانسته استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من صنع معه معروف، فقال لفاعله: جزاك الله خيرا فقد أبلغ في الثناء [اگر باكسی نیكی شد و او به نیكوكار گفت: خداوند پاداش خیرت دهد، بیگمان او ثنایكامل بجای آورده است و در مدح او بطور شایسته اقدام نموده است]".
پایان مبحث زكات ازكتاب فقه السنه
خدا را بر اتمام آن سپاس میگویم و اتمام همه فصول را از درگاه او خواستارم اینك برای اتمام فایده، مبحث زكات مستغلات و مشاغل دولتی و غیردولتی و مبحث زكات و مالیات راكه امروز بسیار مورد بحث است به اختصار ازكتاب “فقه الزكاة“ تالیف دانشمند بزرگ دكتر یوسف قرضاوی را برگزیده و مینگارم. و دریغم آمد كه خوانندگان را از آن بیبهره سازم: مترجم
صدقه و احسان بر حیوان
١ -بخاری و مسلم روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما رجل يمشى بطريق اشتد عليه العطش، فوجد بئرا فنزل فيها، فشرب، ثم خرج، فإذا كلب يلهث الثرى من العطش، فقال الرجل: لقد بلغ هذا الكلب من العطش مثل الذي كان قد بلغ مني، فنزل البئر، فملا خفه ماء.
ثم أمسكه بفيه حتى رقي فسقى الكلب، فشكر الله له، فغفر له." قالوا: يا رسول الله، إن لنا في البهائم أجرا؟ فقال: " في كل كبد رطبة أجر ". [مرد راهگذری که تشنگی بر وی چیره شده بود، چاه آبی یافت که از آن پایین رفت و آب نوشید و بیرون آمد، در آنوقت سگی یافت که از شدت تشنگی زبان بر خاک میمالید، او گفت: بدان سگ همان اندازه تشنگی رسیده است که به من رسیده بود، پس دوباره به میان چاه رفت و کفش خود را ازآب پر گرد و آن را به دهان گرفت، تا ازچاه بالا آمد وسگ را سیراب نمود. خداوند به پاس آن عمل نیک، گناه وی را بیامرزید، گفتند: ای رسول خدا، مگر احسان و نیکی با چهارپایان نیز پاداش دارد؟ او فرمود: احسان و نیکی نسبت به هر موجود زندهای پاداش دارد]".
٢- باز هم آن دو روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" بينما كلب يطيف بركية قد كاد يقتله العطش، إذ رأته بغي من بغايا بني اسرائيل فنزعت موقها ، فاستقت له به، فسقته فغفر لها به [در حالیکه سگی ازشدت تشنگی به دور چاه آبی میگشت و نزدیک بودکه از تشنگی هلاک شود، زنی بدکارهای از زنان بدکاره بنیاسرائیل آن را دید، اوکفش خود را بیرون آورد وخواست به وسیله آن سگ را آب دهد، اوآن سگ را آب داد، و خداوند به پاس آن او را آمرزید]".
آیا میتوان همه اموال خود را صدقه و احسان داد؟
اگرکسی نیرومند و توانایی کار، داشته باشد، میتواند همه دارائی خویش را، ببخشد (بهگفته طبری بهتر است یکسوم دارائی خود را ببخشد). حضرت عمر گفت: “پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما دستور دادکه صدقه و احسان بدهیم، در آنوقت من مالی داشتم، به خود گفتم: من که هرگز از ابوبکر پیشی نگرفتهام، امروز از او سبقت میگیرم، لذا نصف مال خود را، به خدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم بردم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: چه چیزی برای خانوادهات باقیگذاشتهای؟گفتم: باندازه آنچهکه آوردهام. ابوبکر همه دارایی خویش را آورد، پیامبر صلی الله علیه و سلم به وی فرمود: چه چیزی برای خانوادهات باقی گذاشتهای؟ اوگفت: برای آنها خدا و پیامبر خدا را باقی گذاشتهام، من گفتم: هرگز نمیتوانم در هیچ چیزی، بر تو سبقتگیرم“. به روایت ابوداود و ترمذیکه آن را “تصحیح“ کرده است.
علماء گفتهاند وقتی انسان میتواند، همه دارایی خویش را صدقه و احسان بدهد، که نیرومند و قادر بهکسب و شکیبا بوده و بدهکار نباشد، و نزد اوکسی نباشد،که نفقهاش بروی واجب باشد. اگراین شرایط حاصل نباشد، بخشیدن همه دارائی مکروه است.
از جابر روایت است که: “ما در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و سلم بودیمکه مردی باندازه یک تخممرغ طلا آورد، وگفت: ای رسول خدا، من آن را در معدنی یافتهام، آن را بعنوان صدقه و احسان از من بگیر و من غیر ازآن چیزی دیگر ندارم. پیامبر صلی الله علیه و سلم از وی روبگردانید، سپس آن مرد ازطرف چپ بروی سرراهگرفت و پیشنهاد خود را تکرارکرد،که پیامبر صلی الله علیه و سلم ازوی روی بگردانید، سپس آن مرد دنبال پیامبر صلی الله علیه و سلم میرفت و پیشنهاد خود را تکرارکرد، آنوقت پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را از ویگرفت و بدور انداختکه اگر بدان شخص اصابت میکرد او را میآزرد، یا مجروح میساخت، سپس فرمود:"یاتی احدکم بمالهکله یتصدقبه ثم یجلس بعد ذلک یتکفف الناس. انما الصدقه عن ظهر غنی [یکی از شما، همه دارائی خود را میآورد، و آن را صدقه میدهد، سپس مینشیند و از مردم گدائی میکند!! بیگمان صدقه وقتی ارزش واقعی دارد، که از روی بینیازی باشد]". به روایت ابوداود و حاکمکهگفته که بشرط مسلم صحیح است و در سند آن محمد بن اسحاق وجود دارد.
صدقه دادن از مال حرام
خداوند صدقه دادن از مال حرام را نمیپذیرد:
1-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" أيها الناس، إن الله طيب لا يقبل إلا طيبا، وإن الله تعالى أمر المؤمنين بما أمر به المرسلين، فقال عز وجل،يا أيها الرسل كلوا من الطيبات واعملوا صالحا إني بما تعملون عليم[1] وقال- يأيها الذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم[2]- ثم ذكر الرجل يطيل السفر، أشعث أغبر، يمد يديه إلى السماء: يا رب، يا رب، ومطعمه حرام، ومشربه حرام، وملبسه حرام، وغذي بالحرام فأنى يستجاب له [ای مردم بیگمان خداوند پاکست و بجز پاک را نمیپذیرد، و خداوند همان چیزی را به مومنان دستور داده است،که به پیامبران(ع) خود دستور داده است،که میفرماید: -ای پیامبران من از روزی پاک و حلال بخورید وکردار شایسته انجام دهید، بیگمان من ازکردار شما، آگاهم - ، و میفرماید: - ای کسانی که ایمان آوردهاید، از روزی پاک و حلالی که روزیتان ساختهایم، بخورید -، سپس ازکسی سخنگفتکه سفر را بدرازا میکشاند، در حالیکه ژولیده مو وگرد آلود است و دستهای خود را سوی آسمان بلند میکند و میگوید: ای پروردگارا، ای پروردگارا، در حالیکه خوردنی و نوشیدنی و پوشاک و غذای او حرام است، پس چگونه انتظار داردکه دعای وی مستجاب و پذیرفته گردد!! بنابراین دعای کسی پذیرفته میشود که حلال خوار باشد]". به روایت مسلم.
2-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" من تصدق بعدل تمرة، من كسب طيب - ولا يقبل الله إلا الطيب - فإن الله تعالى يتقبلها بيمينه ثم يربيها لصاحبها كما يربي أحدكم فلوه حتى تكون مثل الجبل [هرکس باندازه بهای یکدانه خرما ازکسب حلال خود احسانکند -و خداوند غیر از حلال را نمیپذیرد -بیگمان خداوند با دست راست، آن را میپذیرد، سپس آن صدقه را برای صاحبش پرورش میدهد همانگونهکه شماکره اسب خود را میپرورانید، تا این صدقه او همسنگکوه میگردد]".
به روایت بخاری.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -مومنون/51.
[2] -بقره/172.
شایستهترین کس برای صدقه و احسان:
شایستهترین کس برای صدقه و احسان، فرزندان و اهل و عیال و خویشاوندان شخص احسانکننده میباشند. وقتیکه شخص صدقه دهنده، برای نفقه خود و اهل و عیالش نیازمند به چیزی استکه آن را صدقه میدهد، بخشیدن آن به بیگانه و غیر جایز نیست -چیزی که به خانه رواست، به مسجد حرام است -
1-جابر از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت کرده است که فرمود:" إذا كان احدكم فقيرا فليبدأ بنفسه، وإن كان فضل فعلى عياله، وإن كان فضل فعلى ذوي قرابته، أو قال: ذوي رحمه، وان كان فضل فهاهنا وهاهنا [هرگاه یکی از شما، فقیر باشد و بخواهد صدقهای بدهد، اول از خویشتن شروع کند و اگر اضافی آورد، آن را به اهل و عیال خود بدهد، و اگر از آن هم اضافه آمد، به خویشاوندانش بدهد، و اگر از آنان نیز اضافه آمد، به دیگران بدهد]’’. به روایت احمد و مسلم.
2-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: صدقه و احسان بدهید، مردی گفت: من دیناری دارم، او فرمود: آن را به خویشتن ده، او جواب داد، دینار دیگری نیز دارم، فرمود: آن را به همسرت بده، اوگفت: دیناردیگری نیزدارم، فرمود: آن را به فرزندت بده، اوگفت: دینار دیگری نیز دارم، فرمود: آن را به خدمتگزارت بده، اوگفت: دینار دیگری نیز دارم، فرمود: خودت بهتر میدانی، آن را به هرکس که میخواهی بده. به روایت ابوداود و نسائی و حاکمکه آن را “صحیح“ نیز دانسته است.
٣-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" كفى بالمرء إثما أن يضيع من يقوت [برای گناهکار بودن مرد، کافی استکه روزی خورندگان خویش را تباه سازد و بحال آنها نرسد]". به روایت مسلم و ابوداود.
و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" أفضل الصدقة الصدقة على ذي الرحم الكاشح [بهترین صدقه و احسان، صدقه و احساندادن به خویشاوند ناراضی وکینهتوز خود میباشد]". به روایت طبرانی و حاکمکه آن را تصحیح نیزکرده است.
انواع صدقات
صدقه منحصربه یک عمل ورفتارخوب ونیک وخوشرفتاری نیست، بلکه هر کار نیکی صدقه میباشد. و اینک بعضی از احادیث و اخبار در این زمینه:
1-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" على كل مسلم صدقة " فقالوا: يا نبي الله فمن لم يجد؟ قال: " يعمل بيده فينفع نفسه، ويتصدق ".قالوا: فإن لم يجد؟ قال: " يعين ذا الحاجة الملهوف ".
قالوا: فإن لم جيد؟ قال: فليعمل بالمعروف وليمسك عن الشر، فإنها له صدقة [بر هر مسلمانی لازم است،که احسان و بخششکند،گفتند: ای پیامبر خدا، اگرکسی چیزی نیافت، که احسان کند؟ فرمود: با دست خود، کار کند و به خویشتن سود رساند و احسان کند.
گفتند: اگرکسی آن را نتوانست؟ فرمود: به نیازمندیکه طلبکمک میکند، یاری رساند.گفتند: اگرکسی آن را نیز نتوانست؟گفت: رفتار نیک داشته باشد و از بدی بپرهیزد،که این خصلت برای او صدقه و احسان است]". به روایت بخاری و دیگران .
2-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" كل نفس كتب عليها الصدقة كل يوم طلعت فيه الشمس، فمن ذلك أن يعدل بين الاثنين صدقة، وأن يعين الرجل على دابته فيحمله عليها صدقة، ويرفع متاعه عليها صدقة، ويميط الذى عن الطريق صدقة، والكلمة الطيبة صدقة، وكل خطوة يمشي إلى الصلاة صدقة [در هر روز بر هرکس صدقهای فرض است. از جمله اگر بین دو نفر متخاصم بعدل اصلاح و داوریکند، صدقه است. اگر به کسی کمک کند تا سوار بر مرکوب خویش گردد، صدقه است و اگر در نهادن و بارکردن کالائی به کسی کمک کند، صدقه است، اگر مانعی از سر راه مردم بردارد، صدقه است، و سخن نیکو صدقه است و هر گامی که به سوی نماز برمیدارد، صدقهای است]". به روایت احمد و غیر او.
٣-از ابوذر غفاری روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: " على كل نفس في كل يوم طلعت فيه الشمس صدقة منه على نفسه ".
قلت: يا رسول الله من أين أتصدق، وليس لنا أموال؟ قال: " لان من أبواب الصدقة: التكبير، وسبحان الله والحمد لله، ولا إله إلا الله، وأستغفر الله، وتأمر بالمعروف، وتنهى عن المنكر، وتعزل الشوك عن طريق الناس، والعظم، والحجر، وتهدي الاعمى وتسمع الاصم والبكم، حتى يفقه، المستدل على حاجة له قد علمت مكانها، وتسعى بشدة ساقيك إلى اللهفان المستغيث، وترفع بشدة ذراعيك مع الضعيف، كل ذلك من أبواب الصدقة، منك على نفسك، ولك في جماع زوجتك أجر ... [بر هرکس لازم استکه هر روز بر نفس خویش صدقهای و احسانی بکند. ابوذر گوید،گفتم: ای پیامبر خدا، مایه اموالی نداریم، ازکجا صدقه و احسانکنیم؟ او فرمود: انواع صدقه و احسان فراوانند، از جمله: الله اکبر و سبحان الله...گفتن، و امر به معروف و نهی از منکر، و برداشتن خار و استخوان و سنگ، از سر راه مردم، و هدایت و راهنمائیکور و فهماندن بهکرو لال و راهنمایی مردم، به چیزیکه بدان نیاز دارند و فریادرسی فریاد خواهان وکمک به ناتوانان، هریک از اینها صدقه و احسانی است،که با خود میکنی، وهمخوابگی با همسرت نیز مزد و پاداش دارد... تا آخر حدیث]". امام احمد این حدیث را روایتکرده و متن حدیث از او است. و معنی این حدیث در صحیح مسلم نیز آمده است. دنباله این حدیث در صحیح مسلم چنین است: " قالوا يا رسول الله أيأتي أحدنا شهوته، ويكون له فيها أجر؟ قال: " أرأيتم لو وضعها في حرام أكان عليه فيها وزر؟ فكذلك إذا وضعها في الحلال كان له أجر [گفتند: ای پیامبر خدا، اگر ما با همسر خویش همخوابگیکنیم نیز مزد و پاداش خواهیم داشت؟ اوفرمود: به من بگوئید: اگرکسی عمل جنسی حرام با غیرهمسر خود انجام دهدگناه دارد؟ پس اگرعمل جنسی حلال نیزانجام دهد پاداش خواهد داشت... ]".
٤-از ابوذر روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: " ليس من نفس ابن آدم عليها صدقة.في كل يوم طلعت فيه الشمس ".قيل: يا رسول الله.من أين لنا صدقة نتصدق بها كل يوم؟ فقال: " إن أبواب الخير لكثيرة.التسبيح والتحميد، والتكبير، والتهليل، والامر بالمعروف، والنهي عن المنكر، وتميط الاذى عن الطريق، وتسمع الاصم، وتهدي الاعمى، وتدل المستدل على حاجاته، وتسعى بشدة ساقيك مع اللهفان المستغيث، وتحمل بشدة ذراعيك مع الضعيف.فهذا كله صدقة منك على نفسك ابن حبان آن را در صحیح خود و بیهقی با اختصارآن را آوردهاند. و درروایت دیگری دارد: ’وتبشمک فا وهجه آخیک صدقه و اماطتک افجر و الشوکه والعظم عن طریق الناس صدقه و [بر هرکسی در هر روزی صدقهای هست،گفتند:
ایت بسیارصحیح و باارزش است. حضرت علی نیزفرموده است: “خداوند بر مردمان ثروتمند فرضکرده استکه آنقدر از مال خود به فقیران بدهندکه آنان راکفایتکند. اگرمردمانیگرسنگی بکشند و برهنه باشند و سختی و مشقت ببینند در اثر خودداری ثروتمندان از بخشش است و شایسته استکه
خداوند در روز قیامت آنان را بازخواستکند و بدانجهت دچار عذابشان نماید“. در آغاز کتاب این حدیث را به پیامبر صلی الله علیه و سلم نسبت دادهایمکه حضرت علی روایتکرده است. از ابن عمر روایت شده استکه: “در مال تو بجز زکات، حق واجب دیگری نیز هست“. از عایشه ام المومنین و حسن فرزند علی بن ابیطالب و عبدالله فرزند عمر بن خطاب روایت استکه در پاسخکسانیکه ازآنان طلب مساعدتکردهاند، گفتهاند:“اگر برای پرداخت خونبهای سنگین یا بازپرداخت وام سنگین یا رهائی از فقرزمینگیر، طلبکمک ومساعدت مالی میکنی، بیگمان حق تو واجب میشود و مساعدت به تو واجب میگردد“.
و به روایت صحیحی از ابوعبیده بن الجراح و سیصد نفر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده استکه: “زاد و توشه آنان، تمام شده بود، لذا ابوعبیده به آنان، دستور دادکه توشه همه آنان را در دو توشهدان بریزند. ابوعبیده از آن بصورت مساوات، همه را تغذیه میکرد“.
بنابراین اجماعی است قطعی، از اصحاب وکسی هم با آنان مخالفت نکرده است. و به روایت صحیح ازشعبی و مجاهد و طاووس ودیگران روایت شده است که به غیر از زکات، در مال ثروتمندان حق دیگری نیز هست. سپس او گفت:
مسلمان مضطر و درماندهای که خوراک و طعام اضافی مسلمانی یا ذمیی را سراغ داشته باشد، حق ندارد از حیوان مردار یا گوشت خوک تغذیهکند، چون در اینصورت بر صاحب طعام فرض استکه او را سیر نماید. بنابراین ضرورتی ندارد کهگوشت مرداریاگوشت خوک را بخورد. اگرصاحب طعام ازاطعام وی خودداری ورزید، میتواند با او بجنگد، اگردر این نزاعکشته شد، قصاص وی از قاتل واجب است و قاتل به انتقام ویکشته میشود. و اگرصاحب طعام دراین نزاعکشته شد، او به لعنت و نفرین خدا پیوسته است. چون مانع پرداخت حقگردیده و حکم “باغی“ را دارد. و خداوند میفرماید:" فإن بغت إحداهما على الاخرى فقاتلوا التي تبغي حتى تفئ إلى أمر الله...[10] [اگر گروهی بر گروه دیگر بغی و تجاوز نمود با تجاوزکار بجنگید، تا اینکه به حکم خدا راضیگردد...]". بدیهی است کسی که حقی از برادر دینی خویش را، دریغ ورزد بروی تجاوز کرده است. و با توجه بدینمطلب بودکه حضرت ابوبکر صدیق با مانعین زکات جنگید“. “پایان سخن ابن حزم“.
این نصوص را بدینجهت ذکرکرده و سخن را بدرازاکشاندهایم تا معلوم شودکه اسلام دین مهر و شفقت و رحم است و از مکتبهای جدید امروزی بسیار پیشی گرفته و آنها در قیاس با اسلام همچون شمع لرزانی درکنار خورشید جهانتاب میباشند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -نسا/5.
[2] -حشر/7.
[3] -بقره/177.
[4] -بقره/177.
[5] -بقره/177
[6] -بقره/177
[7] -اسرا/26وروم/38.
[8] -نسا/36.
[9] -مدثر/42تا44.
[10] -حجرات/9.
و بخشش، در غیروقت ادای زکات پیش آید.
بدینمعنی که شخص ثروتمند بعد ازادای زکات یا پیش از تمام شدن سال، این نیاز را احساس کند و نیازمندی را بیابد. برای این بذل و بخشش و احسان حدنصاب معینیشرط نیست، بلکه برحسب استطاعت مالی شخص صورت میگیرد.
بنابراین، هرگاه تنهاگرده نانی داشت و خود یا اشخاص تحت تکفل وی بدان نیازی نداشتند و شخصی پیدا شد،که بدان نیاز مبرم، داشت براو واجب میگردد،که این گرده نان را به وی دهد. واین حق تنها، برای شخص مضطرو نیازمند نیست، بلکه خداوند، به مومنان دستور داده است که از غیر اموال زکات، سهمی نیز به خویشاوندان نیازمند خود بدهند. چون آنان ازهمهکس سزاوارترند، به اینکه مورد احسان و صله رحم و نوازش قرارگیرند. زیرا انسان وقتیکه نیازمند بوده باشد و در میان خویشاوندانش، اشخاص بینیاز وجود داشته باشد، از او انتظار صله رحم دارد و متوجه او است.
سرشت انسان چنین است،که از فقر و نداری خویشاوندانش، بیشتر از دیگران متاثر و متالم میگردد، چون میداندکه خواری و اهانت آنان متوجه او نیز هست و از عزت و سربلندی آنان احساس سربلندی میکند. اگرکسی قطع صله رحمکند و راضی و خوشنود باشد، بدینکه خود در نعمت و رفاه بوده باشد و خویشاوندانش در تنگ دستی و پریشان خاطری بسر برند، بیگمان چنین شخصی از فطرت و سرشت سالم انسانی و از دین اسلام بدور است و از خیر و احسان بهرهای ندارد، کسیکه پیوند خویشاوندیش نزدیکتر باشد، حق بیشتری دارد و صله رحم با وی بهتر است. “یتیمان“ با توجه به اینکه سرپرست خویش را، از دست دادهاند، کفایت زندگی و سرپرستی آنان بعهده مسلمانان ثروتمند و بینیاز است، تا حالشان بد نشود و تربیتشان تباه نگردد، چون در آنصورت سربار خود و سربار جامعه خواهند شد .
“مساکین“ با توجه به اینکه از انجام کسب وکاری که زندگیشان را کفایت کند، عاجز و ناتوانند، با حداقل زندگی راضی هستند و حاضر نیستند، دست ذلت و خواری، به سوی دیگران درازکنند. پس بر ثروتمندان وکسانی که توانائی مالی دارند واجب استکه آنان را مساعدت و همکاریکنند.
“ابن السبیل“ کسی که در سفر از خانه وکاشانه و خویشاوندانش، بریده است گوئی که فرزند راه است و از همه جا بریده است، شارع مقدس امرکرده استکه نسبت به وی مساعدت بعمل آید، تا مردم به سیروسیاحت درروی زمین تشویق و ترغیب شوند.
“سائلین“ کسانیکه نیاز شدید برایشان پیش آمده و ناچار شدهاند، دست تکدی به سوی مردم درازکنند و از قدر و ارزش خویش بکاهندکه بعضی از مردم بدانان کمک میکنند و بعضی کمک نمیکنند. وگاهی پیش میآید،که انسان بجهت دستگیری از دیگران، دست تکدی به سوی مردم دراز میکند. تکدی وگدائی شرعاً حرام است، مگر اینکه ضرورتی پیش آیدکه درآنصورت تجاوز از حد ضرورت حرام است.
“فی الرقاب“ یعنی در راه رهائی از بردگی وکسب آزادیکه خریداری بردگان و آزادکردن آنها وکمک به بردگانیکه با آنها عقدکتابت بسته شده است تا اقساط خود را بازپرداختکنند وکمک مالی به اسیران تا آزادی خویش را بدست آورند را، نیز شامل میشود. اینکه شریعت اسلام، برای اینکار، حق واجبی درمال مسلمانان قرارداده است، خود دلیل برآنستکه دین اسلام مردم را، تشویق و ترغیب میکند تا بردگان را آزاد سازند و انسان برای این آفریده شده استکه آزاد باشد، نه برده، مگر اینکه اوضاعی پیش آیدکه مصلحت عمومی اقتضاکند اسیران بصورت برده درآیند. این صنف را بعد از اصناف قبلی ذکرکرد، بدینجهتکه نیازگروههای قبلی گاهی برای حفظ حیات و ادامه زندگی است، ولی نیازبه آزادی نیازبهکمال است و
برای احرازکمال انسانی است.
پسندیده بودنکمک مالی و بذل و بخشش از غیر مال زکات، بدین اصناف و گروهها ومشروعیت آن مقید به زمان خاص و داشتن حدنصابی معین ومقدارمعین ازمال نیست ازجمله یکدهم یا یکچهارم از یکدهم، یا یکدهم ازیکدهم وامثال آن. بلکه این عمل احسان ونیکی نسبت به همنوع است و بستگی به میزان گذشت و جوانمردی و بخشندگی صاحب مال و حالت وضع گیرنده آن دارد. نفس انسان محترم است و رهانیدن آن، از هلاک و تلف، برکسیکه بدان قادر
#نشید: عیدقربان سمبول ایمان دین
منشد: #عبدالستار سماک
زبان: فارسی
عيدكم مبارك وتقبل الله منا ومنكم صالح القول والعمل واعاده علينا وعليكم وانتم لله احب واليه اقرب ولمرضاته ارغب وكل عام وانتم في عيش اطيب ورزق ارحب مع من تحبون وكساكم المولى من تقواه حلة لا تبلى ورضي عنكم رضا تبلغون بها المقامات الاعلى وعمر الله عمركم بمسراته ووفقكم لادراك مواسم خيراته والهمكم موجبات رحماته وجوالب بركاته واسباب مرضاته ولا قطع الله عنكم عوائد احسانه ومعهود بره وادام عليكم مألوف نعمه وخفايا لطفه وكل عام وانتم بخير وفي خير والى خير .
Читать полностью…مصرف زکات فطریه:
زکات فطریه به همان اصنافی داده میشودکه بدانان زکات داده میشود و در آیه:" إنما الصدقات للفقراء و المساکین...[1]" ، ذکر شدهاند.
پرداخت آن به فقراء بهتر از دیگران است، چون در حدیث آمده است که: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات فطریه را واجب نمود، تا بدینوسیله روزهگیرنده ازگناه سخنان یاوه و زشت پاکیزهگردد، و خوراکی نیز نصیب درماندگان و مساکین شود.
و بیهقی و دارقطنی از ابن عمر روایت کردهاند،که گفته است: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات فطریه را فرض نمود و فرمود:" أغنوهم في هذا اليوم [در این روز فقیران را بینیاز کنید ]".
در روایت دیگری از بیهقی آمده است:" أغنوهم عن طواف هذا اليوم [آنان را از طواف امروز بینیازکنید (یعنی نگذارید امروزگدائی کنند و برای سیرکردن شکمشان این در و آن در بروند)]".
قبلا گفتیم که محل توزیع آن کجا است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -توبه/60.
تعجیل در پرداخت زکات فطریه و پرداخت آن پیش از وقت وجوب:
جمهور فقهاء برآن هستندکه: یک روز یا دو روز پیش از عید میتوان زکات فطریه را پرداختکرد.
عبدالله ابن عمرگفت: “پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما دستور دادکه زکات فطریه را، پیش از بیرون رفتن برای نماز عید بپردازیم“.
نافع گفته است: ابن عمرهمواره یک روز یا دو روزپیش از عید زکات فطریه را پرداخت میکرد. برای پرداخت آن پیش از عید بیشتر از دو روز اختلاف است: امام ابوحنیفه میگوید: میتوان آن را پیش از ماه رمضان پرداخت. امام شافعی گفته است: از اول ماه رمضان به بعد میتوان آن را پرداخت.
امام مالک و مشهور مذهب امام احمد: فقط یک یا دو روز پیش ازعید میتوان آن را پرداخت.
همه پیشوایان فقه، معتقدند،که بعد ازاینکه زکات فطریه واجبگردید با تاخیر انداختن آن ساقط نمیگردد، بلکه بصورت دین و وام در ذمه شخصیکه بر وی واجب شده است، باقی میماند تا زمانیکه آن را پرداختکند ولو اینکه درآخر عمرش باشد. و اتفاق دارند،براینکه تاخیرآن از روز عید فطر جایز نیست. لیکن از ابن سیرین و نخعی روایت شده استکهگفتهاند: تاخیرآن از روز عید فطر جایز است. امام احمد گفته است: امید استکه اشکالی نداشته باشد. ابن رسلانگفته است: باتفاق این تاخیر حرام است، چون تاخیر زکاتگناه است و فطریه نیز زکات است، پس همانگونه که تاخیر نماز واجب از وقت آنگناه و حرام است، تاخیر فطریه از روز عید نیز حرام وگناه است. قبلا نیزگفتیمکه در حدیث آمده است:" من أداها قبل الصلاة، فهي زكاة مقبولة، ومن أداها بعد الصلاة، فهي صدقة من الصدقات [هرکس آن را پیش ازنمازعید پرداخت، زکات او پذیرفته است، و هرکس آن را بعد از نماز عید پرداخت، او یک صدقه معمولی پرداخته است]".
ه ازدریا استخراج میگردد مانند: لولو و عنبر و امثال آن به قیاس بر “رکاز“ و “معادن“ خمس را واجب دانستهاند.
و -همه مذاهب فقهی در مسائل متعدد زکات به قیاس عملکردهاند. مثلا: شافعیه به قیاس بر اینکه در حدیث آمده استکه زکات فطریه را از خرما و مویز و گندم و جو... بدهید، گفتهاند از قوت و خوراک معمولی محل، میتوان زکات فطریه داد و گفتهاند به قیاس بر قوتهای چهارگانهای که درحدیث زکات ذکر و تصریح شده است، از همه چیزهاییکه قوت واقع میشوند، باید یکدهم آن را زکات گرفت.
2-و اما اینکه گفتهاند از فقهای پیشین نقل نشده است که از مستغلات زکات گرفته شود. در جواب میگوئیم: بعضی از این مستغلات که امروز وجود دارد در زمانهای گذشته وجود نداشت تا فقهاء را درباره حکم آنها به اجتهاد و استنباط وادارد. با این حال، میتوان از اقوال فقهاء، استنباط کرد که زکات آنها نیز واجب است، خواه از خود آنها یا از درآمد آنهاگرفته شود.
٣-علماء گفتهاند: خانههای مسکونی شخصی و آلات و ابزارکار وکسب از زکات معاف میباشند و بدان تصریح نمودهاند. این سخن اشکالی ندارد ولی مستغلات ساختمانی و غیر آنکه بمنظور افزایش درآمد و بهرهگیری ساخته میشوند، غیر از ساختمانهای مسکونی شخصی است. و ابزار و آلات کسب مانند تیشه و اره و امثال آن غیر از ماشینها و دستگاهها و کارخانجات تولیدی است که بتدريج درآمد سرشاری از آنها حاصل میگردد، که انقلاب صنعتی بوجود آورده و چهره زندگی دنیای امروز را دگرگون ساخته است. و چهارپایان سواری غیر از ماشینهای سواری و باری و هواپیماها وکشتیهای بزرگکوهپیکر است و اثاث و اسباب منزل غیر از فرش و وسایل و ابزاری استکه بمنظور اجاره دادن نگهداری میشود. سخن دانشمندان ما که گفتهاند: از خانه مسکونی شخصی و ابزارکار و وسایل ایاب و ذهاب شخص زکات واجب نیست وگفتهاند باید مال بهره ده و سودآور و دارای رشد و نمو بوده و زاید بر احتیاجات اصلی و ضروری صاحب مال باشد، تا ازآن زکات واجبگردد، سخنی است بس دقیق و پرمحتوی ولی دیگران از آن، استنباط درستی نکردهاند.
چگونه و بر چه مبنائی زکات آپارتمانها و ساختمانهای اجاره ای و کارخانجات و امثال آن گرفته میشود؟
همانگونه که قبلا گفته شد، اموال زکوی دو نوعند:
1-اموالیکه هر سال از سرمایه و سود آنها زکاتگرفته میشود، مانند حیوانات و کالاهای تجارتی که 2/5% زکات از آنها گرفته شود.
2-اموالیکه فقط ازسود و بهره آنها زکاتگرفته میشود و لازم نیست یکسال بر آنها بگذرد، خواه سرمایه ثابت باشد مانند: زمینهای زراعتی یا سرمایه غیرثابت باشد مانند: زنبورعسل. از اینگونه امواای ١٠ % یا ٥% زکات گرفته میشود. درباره اخذ زکات ازمستغلات برمبنای نوع اول یا نوع دوم اموال، بین علماء و فقهاء اختلاف است:
1-گروه اول، میگویند: از نظر اخذ زکات مستغلات حکم کالاهای تجارتی دارند. بنابراین هر سال بایدکل سرمایه و درآمد حاصله از آن را ارزیابیکنند و از آن 5/2% زکاتگرفته شود.گروهی از فقهای اهل سنت و تشیع، این رای را پسندیدهاند. از جمله: ابن عقیل حنبلی و ابن القیم درکتاب “بدایعا الفوائد“ و صاحب کتاب “البحر الزخار“ و “متن الازهار“ از فقهای شیعه زیدیه. و همچنین شوکانی و صدیق حسن خان، بدلایلی این رای را ردکردهاند و دکترقرضاوی دلایل شوکانی و صدیق حسن خان را به تفصیل بیانکرده است. ولی خود مستغلات را از نوع اول اموال نمیداند. نقل همه سخنان وی از حوصله اینکتاب خارج است [5].
2-گروه دوم، میگویند: هرسال باید زکات را از بهره و درآمد مستغلاتگرفت نه از سرمایه آنها. این رای از امام احمد و بعضی از فقهای مالکیه نیز نقل شده است و میتوان از رایگروهی از اصحاب و تابعین و دیگران نیز همین نظر را استنباط و استخراجکرد از جمله: ابن عباس و ابن مسعود و معاویه و “الناصر“ و “الباقر“ و “داود“ از پیشوایان زیدیه و عمر ابن عبدالعزیزو حسن بصری و زهری و مکحول و اوزاعی. با استفاده از آراء آنان باید از بهره و درآمد مستغلات 5/2% زکات گرفته شود. ولی ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن
زکات مستغلات
مستغلات اموالی را گویند که از اصل آنها زکات واجب نیست جزو اموال تجارتی نبوده و بعنوان تجارت نگهداری نمیشوند، بلکه بمنظور افزایش درآمد نگهداری و بوجود آمدهاند و از راه اجاره وکرایه دادن، یا فروش محصولات و فراوردههای آنها، منافع و سود قابل ملاحظهای به صاحبان آن اموال میرسد، مانند ساختمانها و آپارتمانهای اجارهای و چهارپایان و ماشینآلات تولیدی و خدماتی و حمل و نقل و وسایل و ابزار و زینتآلاتکرایهای. اگرچه امروز مستغلات بیشتر برای خانه و دکان وکاروانسرا و امثال آنکهکرایه داده میشوند، بکار میرود، ولی در اینجا مراد ما عام است.
فرق بین اموال تجارتی و مستغلات آنستکه سود ومنافع اموال تجارتی ازداد و ستد و تحویل و تحول اصل آن اموال وکالاها حاصل میشود وکالاها دست بدست میگردد، ولی در مستغلات اصل اموال باقی است و منافع و سود آنها، بعنوان درآمد دست بدست میگردد.
مسئله مستغلات بسیار مهم و شایان توجه است، چه امروز اموالیکه منبع درآمد سرشار میباشند و مستغلات بحساب میآیند، فراوانند مانند:
آپارتمانها و عمارات بزرگ و آسمان خراشها،که برای اجاره و بهرهدهی ساخته میشوند وکارخانجات تولیدی و ماشینآلات کرایهای و ماشینها و هواپیماها و کشتیهائی که برای حمل و نقل مسافران وکالاها، بکار میروند و امثال اینها که سرمایه ثابت وشبه ثابت میباشند وبرای صاحبان آنها، منبع درآمد سرشارهستند. نظر فقهای اسلامی درباره زکات مستغلات بسیار متفاوت است [1]. فقهاء در این باره به دوگروه تقسیم میشوند:
گروه اول: اینگروه میگویند: اموال زکوی وسیله پیامبر صلی الله علیه و سلم مشخص و معین گشته است، بنابراین مستغلات و اموال کرایهای، اموال زکوی نمیباشند. و فقهای مسلمین طی ادوار مختلف، رای به وجوب زکات در آنها را ندادهاند و بصراحت گفتهاند: که ازخانههای مسکونی و ابزار حرفه و کسب و چهارپایان سواری و اسباب و اثاث منزل، زکات واجب نیست. بنابراین، به رای این گروه، ازکارخانجات تولیدی و ساختمانهای بزرگ و آپارتمانها و آسمان خراشها و ماشینهای کرایهای و هواپیماها وکشتیهای تجارتی و حمل و نقل کالا و مسافر، زکات واجب نیست. اگرچه درآمد آنها فراوان و سرشار هم باشد!!.
ولی اگر درآمد آنها، وصول و یکسان بر آن بگذرد، حکم زکات نقدین دارد و شرایط مدون آن بر آنها جاری میگردد. و اگر تا پایان سال حدنصاب یا آنچهکه نصاب راکامل میکند باقی نماند چیزی بر صاحبان آنها واجب نیست!!. این رای از قدیم معروف بوده و بعضی از سلف بدان رای دادهاند. و ابن حزم اندلسی و شوکانی و صدیق حسن خان آن را پذیرفتهاند تا جائیکهگفتهاند ازکالاهای تجارتی و میوهجات و سبزیجات زکات واجب نیست.!!
گروه دوم: میگویند: باید ازهمه مستغلات زکات داده شود. بعضی ازمالکیها و حنبلیها و بعضی از شیعه زیدیه و بعضی از استادان معاصر مانند ابوزهره و عبدالوهاب خلاف و عبدالرحمن حسن نیز این رای را پذیرفتهاند. من نیز -دکتر یوسف قرضاوی -بدلایل زیراین رای را میپذیرم:
1-خداوند در هرمالی حقی یا زکات یا صدقهای واجب نموده است: "والذین فی اموالهم حق معلوم [2]، و " خذ من أموالهم صدقة... [3]، و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: ’’ ادوا زکاة اموالکم"، در این نصوصکلمه مال بطور مطلق و بدون فرق میان اموال، بکار رفته است. ابن عربی میگوید: کلمه اموال عام و مفهوم فراگیر دارد، اگرکسانی بخواهند آن را تخصیص بدهند، باید دلیل داشته باشند.
2-علت وجوب زکات در اموال، نمو و افزایش و بهرهدهی آنها است. همانگونه که فقهاءگفته و در قیاس بدان عملکردهاند و اکثریت قریب باتفاق فقهاء باستثنای عده اندکی از ظاهریه و معتزله و شیعه چنین گفتهاند. بنابراین از خانه مسکونی شخصی و لباس شخصی وزینتآلات و جواهرات معمولی و وسایل کار و کسب و اسبان جهاد و اشتران و گاوان که از آنها کار میکشند، زکات را از آنها واجب ندانستهاند. چون آنها برای افزایش درآمد و بهرهدهی نیستند. پس اگر علت وجوب زکات بهرهدهی و نمو مال باشد، هرجا این علت وجود داشته باشد، وجوب زکات نیز وجود خواهد داشت، و برعکس نیز.
صدقه جاریه واحسان همیشگی
احمد و مسلم روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: "إذا مات الانسان انقطع عمله إلا من ثلاثة، صدقة جارية، أو علم ينتفع به، أو ولد صالح يدعو له [هرگاه انسان مرد، پیوند او با عمل وکارشگسسته میشود، مگر از سه چیزیه پیوندش با آنها گسسته نمیشود: صدقه جاریه و احسانیکه همیشه جریان دارد مثل کارهای خیریه عام المنفعه، یا دانشیکه بدان به مردم سود و بهره رسانده شود، یا فرزند صالح و درستکاری که برای او دعای خیر میکند]".
آیا میتوان به کافر ذمی و حربی صدقه داد؟
مسلمان میتواند بهکافر ذمی و حربی صدقه بدهد و مزد و پاداش آن را بیابد. خداوند گروهی را مورد ستایش قرار داده است که می فرماید: “ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا [1] [کسانی که طعام خویش را، در راه خدا، به بینوایان و یتیمان و اسیران میدهند]". بدیهی استکه اسیر کافر حربی است. و " لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم وتقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين [2] [خداوند شما را از احسان و نیکی وعدالت نسبت بهکسانی که در راه دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون ننمودهاند منع نمیکند، بیگمان خداوند عادلان را دوست دارد]".
از اسماء دختر ابوبکر روایت استکه: مادرم در حالیکه هنوز مشرک بود، نزد من آمده بود، من گفتم: ای رسول خدا، مادرم با رغبت نزد من آمده است، آیا میتوانم با وی صله رحم بجای آورم؟ او فرمود:" نعم، صلي أمك [آری با مادرت صله رحم بجای آور]".
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -انسان/8.
[2] -ممتحنه/8.
آیا زن میتواند از، مال شوهرش احسان وصدقه بدهد؟
اگر زن بداندکه شوهرش راضی و خرسند است، او میتواند از مال شوهرش صدقه و احسان بدهد، ولی اگرازرضایت و خرسندی شوهرش آگاه نباشد، بر وی حرام است که از مال شوهرش صدقه بدهد. از حضرت عایشه روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: “إذا أنفقت المرأة من طعام بيتها - غير مفسدة - كان لها أجرها بما أنفقت، ولزوجها أجره بما كسب، وللخازن مثل ذلك، لا ينقص بعضهم أجر بعض شيئا [هرگاه زنی از طعام خانه شوهر خویش صدقه و احسان داد -بدون اینکه اسراف و افسادکند -او ثواب و پاداش احسان خویش را دارد و شوهرش نیز مزد و پاداشکسب خود را مییابد و خازن و نگهبان مال نیز چنین است، هیچکدام از پاداش یکدیگر نمیکاهند]". به روایت بخاری.
و از ابی امامه روایت استکهگفته است، از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدمکه در خطبه حجه الوداع میفرمود:" لا تنفق المرأة شيئا من بيت زوجها إلا بإذن زوجها " قيل: يا رسول الله، ولا الطعام؟ قال: " ذلك أفضل أموالنا [نباید زن از خانه شوهرش چیزی ببخشد، مگر با رضایت شوهرش، گفته شد: ای رسول خدا، طعام را نیز نمیتواند ببخشد؟ او فرمود: طعام بهترین مال ما است]". به روایت ترمذیکه آن را “حسن“ دانسته است. البته صدقه و احسان اندک و معمولی ازآن مستثنی است ومیتواند بدون اجازه شوهرش آن را بدهد.
از اسماء بنت ابیبکر روایت استکه او از پیامبر صلی الله علیه و سلم پرسیدکه همسرم زبیر مردی است سختگیر و خسیس و منگاهی که بینوایان به در خانهمان میآیند، بدون اجازه وی ازمال او چیزی به آنان میبخشم، حال من چگونه است؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" ارضخي ولا توعي فيوعي الله عليك [بخشیدن اموال اندک و ناچیز اشکالی ندارد ولی چیزی از مال وی برای خود ذخیره مسازکه خداوند آن را از تو منع میکند]". به روایت احمد و بخاری و مسلم.
باطل کردن و بیاثر نمودن صدقه و احسان
نباید صدقه دهنده، بر صدقهگیرنده، منت بگذارد یا اورا بیازارد یا از روی تظاهر و ریا، صدقه و احسان بدهد و این عمل حرام است. چون خداوند میفرماید:" يأيها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاذى كالذي ينفق ماله رئاء الناس [1] [ای کسانیکه ایمان آوردهاید صدقات واحسان خویش را با منت نهادن وآزار رساندن بر گیرنده آن، تباه و باطل نسازید، مانندکسی که برای تظاهر به مردم و ریاء و خودنمائی، مال خود را میبخشد و خرج میکند]".
پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة، ولا ينظر إليهم، ولا يزكيهم، ولهم عذاب أليم [سه دسته هستندکه در روزقیامت خداوند با آنان سخن نمیگوید و با نگاه رحمت بدانان نمینگرد و آنان را پاکیزه نمینماید و برایشان عذابی دردناک است]". ابوذر گفت: آنان چه قدر محروم و زیانمندند!! چهکسانی هستند ای پیامبر خدای؟ فرمرد:" المسبل والمنان ، والمنفق سلعته بالحلف الكاذب [کسی که لباس بلند میپوشد و متکبرانه راه میرود. وکسیکه احسان خود را به رخ دیگران میکشد و بر آنان تکبر مینماید و کسی که با سوگندهای دروغین،کالای خویش را به فروش برساند ]" .
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -بقره/264.
ای رسول خدا! ما هر روز صدقهای را ازکجا بیاوریمکه آن را صدقه دهیم؟! اوگفتند: بیگمان انواع خیرفراوان است، سبحان الله والحمد لله و الله اکبر و لا اله الا اللهگفتن و امر بمعروف و نهی از منکرو پاک سازی راه مردم وکمک بهکر که بشنود و راهنمائی کوران و راهنمایکسانی که راهنمائی میخواهند و بفریاد فریاد خواهان رسیدن و به ضعیفانکمککردن همه این چیزهاکهگفته شد، صدقه برنفس خویش است و بروی برادر مسلمان خود خندیدن و برداشتن سنگ و خارو خس و استخوان از سر راه مردم و راهنمائیگمراهان نیز همگی صدقه میباشند]".
5-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من استطاع منكم أن يتقي النار فليتصدق ولو بشق تمرة فمن لم يجد فبكلمة طيبة [هرکس ازشما میتواند خود را، ازآتش دوزخ مصون دارد، ولو اینکه با صدقهکردن نصف یکدانه خرما باشد. اگرکسی چیزی نیافتکه بدان احسان کند باگفتن سخن نیکو، احسانکند]". به روایت احمد و مسلم.
6-از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است که: “خداوند در روز قیامت میفرماید: ای فرزند آدم، بیمار شدم ازمن عیادت نکردی، اوگوید: ای خدا من چگونه از تو عیادتکنم در حالیکه تو پروردگار جهانیان هستی؟ خداوند گوید: مگر نمیدانی که بندهام فلانکس بیمار شد و تو از وی عیادت نکردی؟ هان اگر از او عیادت میکردی مرا آنجا مییافتی، ای فرزند آدم از تو طعام میخواستم و تو طعام به من ندادی، او گوید: ای خداوند من چگونه به تو طعام دهم در حالیکه تو پروردگار جهانی؟ خداوند گوید: مگر نمیدانیکه فلانکس بندهام از تو طلب طعامکرد و تو به وی ندادی؟ مگرنمیدانی اگر به وی طعام میدادی، پاداش آن را پیش من مییافتی ای فرزند آدم، از تو آب خواستم به من آب ندادی، اوگوید: ای خدا چگونه به تو آب بدهم و حال آنکه تو پروردگار جهانی؟ خداگوید: بندهام فلانی از توآب خواست و تو به وی آب ندادی. هان اگر به وی آب میدادی پاداش آن را پیش من مییافتی“.
به روایت مسلم.
٧-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" لا يغرس مسلم غرسا ولا يزرع زرعا فيأكل منه إنسان ولا دابة ولا شئ إلا كانت له صدقة [هر مسلمانی نهالی یاکشتی بکارد، انسان یا حیوان یا هر چیزی ازآن بخورد، برای آن مسلم صدقه و احسان به حساب میآید]". به روایت بخاری.
8-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" كل معروف صدقة، ومن المعروف أن تلقى أخاك بوجه طلق، وان تفرغ من دلوك في إنائه [هرکار نیکیکه انجام دهی، صدقه است و از جمله نیکیها، آنستکه با چهرهگشاده، با برادرت روبروشوی و از سطل آب خود، در ظرف او آب بریزی]". به روایت احمد و ترمذیکه آن را “صحیح دانسته است.
صدقه تطوع (احسان و بخشش در راه خدا)
اسلام با اسلوب و شیوهایکه دلها را جذب میکند و در روح انسان شادی و گذشت میآفریند و معانی خیرو نیکی و احسان را بیدارمیسازد، مردم را به بذل و بخشش میخواند و تشویق میکند:
1-خداوند می فرماید:" مثل الذين ينفقون أموالهم في سبيل الله كمثل حبة أنبتت سبع سنابل في كل سنبلة مائة حبة والله يضاعف لمن يشاء والله واسع عليم [1][مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا، انفاق میکنند همچون مثل دانهای است که از آن هفت خوشه بروید و هر خوشه یکصد دانه داشته باشد و خداوند برای کسانی که بخواهد، چند برابر بیش از این نیز، پاداش میدهد. دست بخشندگی خدا، بسیار فراخ و به نیت و باطن همه آگاه است]".
2-خداوند میفرماید:" لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون وما تنفقوا من شئ فإن الله به عليم[2] [نمیتوانید به خیرکاملکه مورد رضایت خدا باشد، دست یابید، مگر اینکه انفاقکنید از آنچیزی که دوست دارید و در راههای متنوعیکه موجب رضای خداست، ازآن بذل و بخشش کنید. هر چیزی راکه در راه خدا، انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است]".
٣-خداوند میفرماید: " وأنفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه فالذين آمنوا منكم وأنفقوا لهم أجر كبير [3] [ازآن مالیکه خداوند تصرف درآن را به شما سپرده وشما را در تصرف درآن، بجای خویشگمارده است، در راه خدا انفاقکنید.کسانی که به خدا و رسولش ایمان آورده و ازآن مال، انفاق میکنند، خدا پاداش بزرگی بدانان ارزانی می دارد]".
٤-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" إن الصدقة تطفئ غضب الرب، وتدفع ميتة السوء [بیگمان احسان و بخشش آتش خشم خدا را خاموش میکند و انسان را ازفرجام بد درامان میدارد]". به روایت ترمذیکه آن را “حسن“ دانسته است.
5-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" إن صدقة المسلم تزيد في العمر وتمنع ميتة السوء (1) ويذهب الله بها الكبر والفخر [بیگمان صدقه و احسان، عمر مسلمان را افزایش میدهد و مانع فرجام بد میشود و تکبر و مباهات را از بین میبرد]".
6-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" ما من يوم يصبح العباد فيه، إلا وملكان ينزلان فيقول أحدهما: اللهم أعط منفقا خلفا، ويقول الاخر: الله أعط ممسكا تلفا [هرروز صبح دو فرشته بر بندگان خدا نازل میشوند. یکی میگوید: خداوندا هرکس احسان و انفاق میکند، برایش جبران ساز و بجای آن چیز دیگری به وی ارزانی دارو دیگری میگوید:
خداوندا هرکس، بخل میورزد و از احسان و بخشش خودداری میکند، مالش را تلف کن]". به روایت مسلم .
٧-پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" صنائع المعروف تقي مصارع السوء، والصدقة حفيا تطفئ غضب الرب، وصلة الرحم تزيد في العمر، وكل معروف صدقة، وأهل المعروف في الدنيا هم أهل المعروف في الاخرة، وأهل المنكر في الدنيا هم أهل المنكر في الاخرة، وأول من يدخل الجنة أهل المعروف [نیکی و بخشش انسان را از پرتگاههای بد مصون میدارد، و صدقه و احسان نهانی آتش خشم خدا را خاموش میکند وصله رحم و پیوند خویشاوندی بجای آوردن، بر عمر انسان میافزاید و هرنیکی و خوشرفتاری بجای خود یک صدقه است، کسانی که دردنیا اهل نیکی و احسانند، در قیامت نیز اهل نیکی و احسانند و کسانی که در دنیا اهل منکر و ناشایست هستند، در قیامت نیز چنینند. و اولین کسی که به بهشت در آید صاحبان نیکی و بخشش است]". طبرانی آن را، در “اوسط“ روایت کرده و ابن المنذری از آن سکوت کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -بقره/261.
[2] -آل عمران/92.
[3] -حدید/7.
باشد، واجب است و اضافه بر آن اندازه معینی ندارد.
بیگمان امروز مردم بیشتراین حقوق همانی راکه قرآنکریم بجهت حفظ زندگی اشتراکی معتدل و آبرومند، مردم را بدان تشویق میکند فراموشکردهاند، و چیزی بدین محتاجان نمیبخشند مگر مقدارناچیزیکه بهگدایان میدهند. بدیهی استکه امروزگدایانکمتر از دیگرگروهها استحقاق دارند. زیرا آنهاگدائی را حرفه
و پیشه خود ساخته و بیشترشان ثروتمندند“. پایان سخن صاحب “المنار“.
ابن حزمگفته است: “بر مردمان بینیاز هر شهر و دیاری، فرض استکه به حال فقیران دیار خود برسند. اگر اموال زکات و دیگر صدقات مسلمانان، برای رفاه حال فقیران شهری و یا دیاری،کفایت نکند، بر حکومت لازم است،که مردم آن شهرو دیار را، مجبور سازدکه خوراک و پوشاک مناسب و مسکنیکه آنان را، از باران و سرما وگرما و دید رهگذران، مصون دارد، برایشان تامین نماید. بدلیل اینکه خداوند میفرماید: " وآت ذا القربى حقه والمسكين وابن السبيل ...[7]" وقال تعالى: " وبالوالدين إحسانا وبذي القربى واليتامى والمساكين والجار ذي القربى والجار الجنب ، والصاحب بالجنب ، وابن السبيل، وما ملكت أيمانكم [8] [نسبت به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایگان دور و نزدیک و همسر و بندگان وکنیزان احسان و نیکی و بخششکنید]".که دراین آیات، خداوند حق مسکین و ابن السبیل و بندگان وکنیزان -ملک یمین -را بگونه حق خویشاوندان واجبکرده است واحسان نسبت به والدین و خویشاوندان و بینوایان و همسایگان و بردگان را، فرض نموده است. این آیات علاوه برآنکه سخن ما را تایید میکنند، بدرفتاری با آنان را نیز منع میسازند. خداوند میفرماید:" ما سلككم في سقر؟ قالوا: لم نك من المصلين ولم نك نطعم المسكين [9] [چه چیزی شما را به دوزخکشانید؟گفتند: ما نمازنمیگزاردیم و خوراک و طعام، به بینوایان نمیدادیم]". خداوند اطعام بینوایان را با وجوب نماز مقارن و همتا قرار داده است. و از طرق فراوان و صحیح از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده استکه:" من لا يرحم الناس لا يرحمه الله [کسیکه به مردم رحم نکند، خداوند نیز به وی رحم نمیکند]".کسیکه چیزی بیش از نیازخویش داشته باشد و ببیندکه برادر مسلمانش گرسنه و برهنه و درحال تباه شدن است، به فریاد وی نرسد، بدون شک به وی رحم نکرده است. عثمان نهدی گوید: عبدالرحمن پسر ابوبکر صدیق برایم نقلکردکه: اصحاب صفه مردمان فقیرو بینوائی بودند، و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: “هرکس طعام دو نفر دارد، سومی را با خود ببرد و هرکس طعام چهار نفر دارد، پنجمی یا ششمی را با خویش ببرد“. از ابن عمرروایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" المسلم أخو المسلم لا يظلمه ولا يسلمه [مسلمانان با هم برادرند و برادر به برادر خود ستم روا نمیدارد و او را به حال خویش نمیگذارد]".کسیکه او راگرسنه و برهنه رهاکند، در حالیکه قادر به اطعام و پوشاندن لباس به وی باشد، او را به حال خودگذاشته و مستوجب عقوبت است. ازابوسعید خدری روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من كان معه فضل ظهر، فليعد به على من لا ظهر له، ومن كان له فضل من زاد، فليعد به على من زاد له [هرکس مرکوب اضافی دارد، آن را بهکسی واگذارکندکه مرکوب ندارد، و هرکس توشه اضافی دارد، آن را بهکسی بدهدکه توشه ندارد]". ابوسعید میگوید: “پیامبر صلی الله علیه و سلم انواع مال را نام برد تا اینکه ما بدان نتیجه رسیدیمکه هر چیزی اضافی داشته باشیم، در آن حقی نداریم“. و این سخنیکه ابوسعید خدری نقل میکند، اجماع اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم را میرساند و ما نیز آن رای را میپذیریم. ابوموسی اشعری از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایتکرده است: " أطعموا الجائع، وعودوا المريض، وفكوا العاني [گرسنه را سیرکنید و از بیمار عیادت نمائید و اسیر را آزاد سازید]".
نصوص قرآنی و احادیث صحیح در این زمینه فراوان است. حضرت عمر بن خطاب فرموده است:" لو استقبلت من أمري ما استدبرت لاخذت فضول أموال الاغنياء، فقسمتها على فقراء المهاجرين [اگر آنچه که امروز میدانم، در آغازکار میدانستم، اموال اضافی مردمان بینیاز را، میگرفتم و بر فقیران مهاجر، تقسیم میکردم]’’. اسناد این رو
آیا در اموال حق دیگری غیر از زکات هست؟
اسلام با دید واقع بینانه به مال مینگرد وآن را شاهرگ زندگی و پایه و تکیهگاه نظام زندگی افراد و جوامع میداند. خداوند میفرماید:" ولا تؤتوا السفهاء أموالكم التي جعل الله لكم قياما... [1] [اموال خود راکه خداوند آن را قوام زندگی شما قرار داده است، به دست سفیهان و سبک مغزان مسپارید]". از این آیه برمیآید که بایستی اموال بگونهای توزیع شودکهکفاف زندگی هرفرد ازنظرخوراک و پوشاک و مسکن و دیگر نیازهای اصلیکه بدون آن زندگی دشواراست، تضمینگردد و هیچ فردی در جامعه تباه نشود و بدون تکیهگاه مالی نماند. بهترین وسیله و بهترین راه برای توزیع و تقسم مال بدینمنظور، زکات میباشد. زکات اگرچه ممکن است، ثروتمند را به تنگنا اندازد، ولی سطح زندگی فقیران را به حدکفایت بالا میبرد و آنان را از سختی معیشت و درد محرومیت رهائی میبخشد. زکات بخشش و عطیهای نیستکه غنی آن را، به فقیربدهد، بلکه حقی استکه خداوند آن را نزد ثروتمند به ودیعت نهاده است تا آن را به صاحبش برساند وبرمستحقانش تقسیم کند.
بنابراین بدین حقیقت بزرگ پی میبریمکه: مال وقف ثروتمندان نیست، و اختصاص بدانان ندارد، بلکه برای ثروتمندان و فقیران هردو میباشد. خداوند درباره فلسفه تقسیم غنایم میفرمایند:" كى لا يكون دولة بين الاغنياء منکم[2] [یعنی، این تقسیم غنایم بدانجهت استکه مال در بین ثروتمندان دست به دست نگردد بلکه واجب است بین ثروتمندان و فقیران توزیع و تقسیمگردد]".
پس زکات حقی است واجب، درمال و ثروتمندان، هرگاه از اینراه نیاز فقیران و نیاز نیازمندان وکفاف زندگی مستمندان تامین گردید وگرسنگی و نگرانیشان، برطرف شد، چه بهتر. لیکن اگر زکات برای رفع نیاز نیازمندان جامعه کفایت نکند، در مال اغنیاء حق دیگری غیر از زکات واجب استکه محدود ومقید نیست مگر اینکه نیازهای افراد جامعه برآورده شود. بنابراین باید از مال ثروتمندان آنقدر اخذ گردد، تا کفاف زندگی فقیران آن جامعه تامین گردد. قرطبی در تفسیر آیه:" وآتى المال على حبه... [3]، گفته است، کسانی که میگویند: در مال و دارای اشخاص غیر از زکات، حقی دیگر نیز هست، بدین آیه استدلال کردهاند و کمال احسان آنوقت صورت میگیرد. بعضی گفتهاند: مراد از این آیه زکات فرض است، ولی معنی اول صحیحتر است.. چون دارقطنی از فاطمه دختر قیس نقل کرده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود :" إن في المال حقا سوى الزكاة " تم تلا هذه الآية " ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق والمغرب[4] [بیگمان به غیراززکات در مال مردم حقی دیگر نیز هست]"، سپس آنحضرت این آیه را خواند: “نیکی و احسان تنها آن نیست،که روی خویش را سوی مشرق و مغرب بگردانید... تا آخرآیه“. این حدیث را ابن ماجه در سنن خود و ترمذی در جامع خود آورده وگفته است: اسناد این حدیث چندان مهم نیست و ابوحمزه میمون الاعور "ضعیف“ است و بیان، و اسماعیل بن سالم این حدیث را از شعبی و از قول او روایتکردهاندکه آن صحیحتر است.
این حدیث اگرچه درباره آن سخنگفته شده، ولی معنی این آیه خود برصحت آن دلالت میکند: " وأقام الصلاة وآتى الزكاة... [5]، که زکات را با نماز ذکرکرده است و این میرساند که مراد از " وآتى المال على حبه ... [6]، غیر از زکات فرض است، چه اگر مراد زکات فرض باشد، آنوقت درآیه دو بار تکرارگردیده است. والله اعلم .
علماء اتفاق نظر دارند، بر اینکه اگر بعد از پرداخت زکات برای مسلمانان نیازی پیش آمد واجب استکه مال خود را برای رفع آن صرف کنند.
امام مالک میگوید: برمردم واجب است،که بهای آزادی اسیران خود را، بدهند اگرچه بقیمت تمام اموالشان باشد. و این رای مورد اجماع است. و این سخن وی رای ما را تایید میکند. “پایان سخن قرطبی“.
صاحب تفسیر المنار در تفسیر آیه: " وآتى المال على حبه ... گفته است: [یعنی مال را بخاطر رضای خدا میبخشد، یا مالی راکه دوست دارد، می بخشد]. استاد ارجمند شیخ محمد عبدهگفته است: مراد ازآن غیر از زکات فرض است و این بخشش یکی از پایههای احسان و نیکی است و همانند زکات واجب است. و این وجوب وقتی است،که نیازبدین بذل
🎙نشید:عید خوش مایان
👤منشد: #عتیق_الله_اسیر
💾 حجم: MB 5,9
🔖زبان: #فارسی_افغانی
#عید
اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ َاللهُ اَکْبَرُ
لا اِلهَ اِلا اللهُ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ
و لِلّه الْحَمْدُ اللّهُ اَکْبَر
🔹 بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل اللهِ دورانت کنند
🔹 سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
💛 عید سعید قربان بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد، با آرزوی سلامتی و شادی پایدار در کنار خانواده🎈🤍💚
مصرف زکات فطریه:
زکات فطریه به همان اصنافی داده میشودکه بدانان زکات داده میشود و در آیه:" إنما الصدقات للفقراء و المساکین...[1]" ، ذکر شدهاند.
پرداخت آن به فقراء بهتر از دیگران است، چون در حدیث آمده است که: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات فطریه را واجب نمود، تا بدینوسیله روزهگیرنده ازگناه سخنان یاوه و زشت پاکیزهگردد، و خوراکی نیز نصیب درماندگان و مساکین شود.
و بیهقی و دارقطنی از ابن عمر روایت کردهاند،که گفته است: پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات فطریه را فرض نمود و فرمود:" أغنوهم في هذا اليوم [در این روز فقیران را بینیاز کنید ]".
در روایت دیگری از بیهقی آمده است:" أغنوهم عن طواف هذا اليوم [آنان را از طواف امروز بینیازکنید (یعنی نگذارید امروزگدائی کنند و برای سیرکردن شکمشان این در و آن در بروند)]".
قبلا گفتیم که محل توزیع آن کجا است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -توبه/60.
مقدار زکات فطریه:
مقدار واجب از زکات فطریه برای هر فرد یکصاع = ٢١٧٦گرم ازگندم یا جو یا خرما یا مویز یا پنیربا برنج یا ذرت یا امثال آن ازآنچه قوت به حساب میآید، میباشد .
امام ابوحنیفه پرداخت قیمت و بهای آن را نیز جایز دانسته است. و گفته: اگر از گندم نیم صاع بدهد کافی است. ابوسعید خدری گفت: “وقتیکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در میان ما بود ما زکات فطریه را بابت هرفردیکوچک یا بزرگ، آزاده یا برده ومملوک، یک صاع خوراکی یا یکصاع ازپنیر یا جو یا خرما یا مویز میدادیم. ما همینکار را انجام میدادیم تا اینکه معاویه برای حج یا عمره وارد شد برمنبربا مردم سخنگفت. و از جمله سخنان وی این بودکهگفت: به رای من دومد (نیم صاع) ازگندم شام برابر یک صاع ازخرما است و مردم آن را عملکردند و بجای یکصاع خرما نیم صاع گندم میدادند. ابوسعیدگفت: ولی من تا زندهام یکصاع میدهم نه نیم صاع".گروه محدثین آن را روایت کردهاند.
ترمذی گفته است: بعضی از اهل علم و امام شافعی و اسحاق گفتهاند: از هر چیزی باید یکصاع داد ولی بعضی دیگر از اهل علم و سفیان و ابن المبارک و اهل کوفه، میگویند: از هر چیزی یکصاع است مگر گندم که نیم صاع آنکافی است.