esmpub | Неотсортированное

Telegram-канал esmpub - نشر اسم

228

اینستاگرام: instagram.com/esmpub تویتر: twitter.com/esmpub ایمیل انتشارات: esm.nashr@gmail.com تلفن انتشارات: ۶۶۴۱۷۰۲۲-۲۹ :ما را به اسم کتاب‌هایمان بخوانید.

Подписаться на канал

نشر اسم

🔅جلسۀ معرفی و گفت‌وگو
دربارۀ رمان #ماه_روی_جاده
🖋نوشتۀ #مریم_علی‌بخشی

🔸با حضور:
خسرو عباسی خودلان
و ژاله معینی

🏢کتاب‌فروشی ستارا
شهرک اکباتان، فاز دو، جنب متروی شهرک اکباتان، مرکز خرید مگامال، طبقۀ F3، جنب سینما.

🗓سه‌شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۳۰.

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

سعید مکرمی موسس و مدیر کتابفروشی اسم از تعطیلی احتمالی این کتابفروشی خبر داد.

به نام خدا
صبر و مقاومت‌مان به نهایت رسید، انگار راهی جز تسلیم شدن باقی نمانده است. چراغی که به بهای عمر و جان روشن کردیم، رو به خاموشی است.

10 سال پیش که ترنجستان سروش را از مجمع ناشران اجاره کردم، این قسمت از خیابان انقلاب جزو راستۀ کتاب نبود. پاخور چندانی نداشت. راستۀ کتاب از کتابفروشی مولی به بعد بود.

هرچه داشتم از پس‌انداز و ماشین و قرض و ... به میان آوردم. هر که را می‌شناختم دعوت کردم تا دست به دست هم بدهیم و ویترین کتاب تهران را به این سو بکشانیم.

به لطف خداوند بعدتر نشر اسم را تاسیس کردیم تا در این زیست بوم نقش‌آفرینی جدی‌تری داشته باشیم. در گام سوم شعبه اول کتابفروشی خودمان را در خیابان ولیعصر افتتاح کردیم. دفتر کارمان را توسعه دادیم. تولیدات نشر افزایش یافت و نهایتا از ترنجستان سروش به کتابفروشی کتاب اسم کوچ کردیم.

حالا سه سال است که نه فقط یک کتابفروشی، که یک مرکز فرهنگی واقعی ساخته‌ایم تا با حفظ اصول و استانداردهای خود متنوع‌ترین مجموعۀ مخاطب و محتوا را گردهم آورد. همان که خیلی‌ها آرزوی آن را دارند. اما از همان ماه‌های اول، کرونا پی نامردی آمد و راسته را به تعطیلی کشاند. ولی باز هم با قرض و وام و مهندسی بدهی‌ها و کاهش هزینه‌ها، گروه را حفظ کردیم و امیدوارانه ادامه دادیم.

حالا بانک تجارت که مالک جدید کتابفروشی است می‌خواهد اینجا را شعبۀ بانک کند. سه چهار ماه پیگیری و همراهی‌اش هم به اتمام رسیده است و تا چند روز دیگر رسما کتابفروشی را تخلیه خواهند کرد.

2 دفتر کار ما هم به همین سرنوشت دچار شد؛ مالکانی که حاضر به تمدید اجاره نیستند. و این دردی است که هر مستاجری با آن رو به رو می‌شود.

الغرض دیگر نا و توانی برای مقاومت نمانده است. محاصرۀ مشکلات و همچنین منافع بانک تجارت و مالکان دیگر زمینگیرمان کرده است. ما یاد گرفته‌ایم که توکل بر خدا باید کرد و تدبیر در امور. دل به یار و سر به کار!
آیا مفر و راه برون‌رفتی هست؟ آیا در نهایت ناامیدی، نوری خواهد درخشید؟
یا آرزوهایی که داشتیم دفن می‌شود.
https://www.instagram.com/p/ChSNnpwImTj/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

Читать полностью…

نشر اسم

⚫️ احمد گلشیری، مترجم گران‌قدر ادبیات داستانی، درگذشت.

گلشیری در بیش از پنجاه سال فعالیت ادبی‌اش، آثار و نویسندگان شاخصی را به جامعۀ فرهنگی ایران شناساند. سال‌های سگی یوسا، پدرو پاراموی خوان رولفو، دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل‌وهشتم سلینجر، ساعت شوم مارکز و ناپدیدشدگان دورفمن را نخستین بار او به فارسی برگرداند.

احمد گلشیری در سال‌های پایانی عمرش، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه شاخص ادبیات جهان را برگزید و ترجمه و تحلیل کرد و با نام «بهترین داستان‌های جهان» در پنج جلد منتشر کرد. نشر اسم افتخار داشت که ناشر این اثر او باشد. بهترین داستان‌های جهان اکنون در کنار سایر آثار آن مرحوم در نشر نگاه منتشر می‌شود.

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

می‌خواستم دیگر نبینمش. نه برای اینکه خودش دلش نمی‌خواهد. پای خودم در میان بود. دل‌دل می‌کردم برای دیدنش. می ترسیدم مثل گلشاه روی صورتش پروانه نبینم، دلم بلرزد به زیبا نبودنش و دست بکشم از دوست داشتنش. بگذار حالا که قرار است نبینم، همان صورت مهتابی‌اش در خیالم بماند. اگر آتش لب‌هایش را مچاله کرده باشد چه؟ تف انداختم به درون خودم. حالا ته چاه دلم منتظر نشسته‌ام تا بلکه بلوط از راه برسد، سر خم کند و نگاهی توی چاه بیندازد.

📗 #دزدی_همیشه_بد_نیست
🖋 #زهراسادات_ثابتی
🔅 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

پی دنا نگاه می‌اندازم توی راسته. چند مغازه جلوتر دوربینش را یک‌دستی گرفته سمت آسمان، با ماهی‌فروشی حرف می‌زند. مقدمه‌چینی برای خلق یک شاهکار دیگر. عوضش من! هیچ با فضا راحت نیستم. بند دوربین را پیچانده‌ام دور مچم، گرفته‌ام پشت‌سرم. آبان گفت: «یه عکاس حتی دوربین دست گرفتنش هم اصول داره.» توی اصول نیستم. به این موقعیتم بیشتر دوربین قایم کردن می‌گویند. دست خودم نیست. جاهای شلوغ همین می‌شوم.

📗 #ماه_روی_جاده
🖋 #مریم_علی‌بخشی
🔅 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

هند و پاکستان یک‌شبه قدرت‌هایی هسته‌ای نشدند؛ آن‌ها پیش از ۱۹۹۸ هم توان هسته‌ایِ اعلام‌نشده داشتند و بعد از آن‌ هم سال‌ها مشغول بهسازی این توان بودند. حتی در کوتاه‌مدت به نظر می‌رسید که آزمایش‌ها، به مثابهٔ رویدادهایی کلیدی در جنگ بزرگ جنوب آسیا، به نفع پاکستان تمام شده‌اند. پاکستان، با سلاح‌های هسته‌ای برتریِ مساحتیِ هند را خنثی کرد و هند، در مقایسه با چین، ضعیف باقی ماند. اما همان‌طور که هند و پاکستان بعدتر نشان دادند، سلاح‌های هسته‌ای به‌خودی‌خود کشورها را ضعیف‌تر یا قوی‌تر نمی‌کنند. این به چگونگی ادراک شدن این سلاح‌ها، چگونگی بهره‌گیری از تهدید استفاده از آن‌ها و زمینهٔ وسیع‌تر سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی بستگی دارد.

📓 #شبه‌قارۀ_بی‌قرار
روایتی از پاکستان، کشمیر، هند و درگیری‌ها
🖋 #مایرا_مک‌دانلد
🖊 #الهام_شوشتری‌زاده
🔅 #نشر_اسم
@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

«تولد رمان، مثل کنار رفتن پرده‌ها می‌ماند از کنج اتاقی که مدت‌ها تنها، با نور یک شمع، سایه‌روشن بوده است تا در خلوتی بیرونی و غوغایی درونی اثری متولد بشود.
حالا پرده‌ها برای رمان دزدی همیشه بد نیست کنار رفته‌ است. "امین" و "بلوط" و بچه‌های کوره‌های آجرپزی ناگهان از تاریکیِ پشت پرده بیرون افتاده‌اند و دست‌هاشان را گذاشته‌اند روی چشم‌هاشان. نه این که از لباس‌های گِلی و صورت‌های خاکی‌شان خجالت بکشند، نه! بیشتر کنجکاو و شگفت‌زده‌اند. از لابه‌لای انگشت‌هاشان دنیایی را که آشکار شده است می‌جورند تا کم‌کم به نور آن طرف پرده عادت کنند؛ به نور صحنه‌ای که تابیده شده است تا دیده و خوانده بشوند.
تنها امین دلش بیشتر از بقیه شور می‌زند. امین با آن عینک بزرگش که عاشق خواندن و نوشتن و تماشا کردن است، منتظر رفتن و وقتِ مناسب برای فرار کردنِ دسته‌جمعی از دخمه‌های کوره‌محله... اما همه‌ی این‌ها با چشم‌هایی که هر روز دیدشان تار و تارتر می‌شود ممکن است؟!»
📜#یادداشت_نویسنده

📗 #دزدی_همیشه_بد_نیست
🖋 #زهراسادات_ثابتی
🔅 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

یک روز روی تلخ زندگی سراغ خانوادۀ فیروزی آمد. بلا نرم‌نرم از سوراخی وارد شد و به مرور همۀ زندگی این خانوادۀ کوچک را گرفت و وقتی علنا خود را نشان داد که دیگر کار از کار گذشته بود.
روز سوءقصد به حاج خدمتی، هیچ‌کس از ماجرای خانوادۀ فیروزی خبر نداشت. مردم دربارۀ همه‌چیز حرف می‌زنند، بدون آنکه اطلاعی از آن داشته باشند. مردمی که آن لحظه در خیابان بودند، قصه‌های مختلفی دربارۀ ترور بی‌نتیجه ساختند. فقط دو نفر می‌دانستند که این قصه‌ها سراسر خیال‌بافی است: حاج خدمتی و آن جوانک.

📗رمان #کلت_۴۵
🖋 #حسام‌الدین_مطهری
🔆 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

بیدارشدنی که پتو را کنار زدم، یادم آمد امروز باید چهلمم باشد. نشستم به مراسم گرفتن. جماعت را بردم سر خاکی که اصلا معلوم نبود دارمش یا نه. بلندگو را دادم دست مداح و سپردم سوزناک برگزارش کند. سینی حلوا را هم دادم به هدی تا با آن پای آش‌ولاشش، که مثلا هنوز خوب نشده بود، بین مردم بچرخاند. زل زدم به صورت جماعت و بعد که دیدم دیگر نه برای آن‌ها اشکی مانده نه برای من، سوار اتوبوسشان کردم، بردم کبابی‌ای جایی. ناهارشان را خوردند، دستمال کشیدند به لب‌های چرب‌وچیلشان و طلب آمرزش کردند برایم. سرآخر فوت کردم و باد بردشان و استغفرالله گفتم که دست برداشتم از این فکرهایم.

📗 #ماه_روی_جاده
🖋 #مریم_علی‌بخشی
🔅 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

🔆 کتاب تازۀ #نشر_اسم:

📗 رمان #دزدی_همیشه_بد_نیست
🖋 #زهراسادات_ثابتی

«دزدی همیشه بد نیست» در بستر کوره‌محله‌ها و کوره‌پزخانه‌ها روایت می‌شود. راوی داستان پسر یتیم تازه‌بالغی است معروف به «امین کله‌عینکی» که به‌مرور دارد چشم‌هایش را از دست می‌دهد.
از سوی دیگر، «حاج‌آج‌پز»، ارباب کوره‌محله، خواندن و نوشتن را ممنوع کرده؛ اما امین مخفیانه از «گلشاه»، کوره‌چی درویش‌مسلک، سواد آموخته و برای بچه‌ها در خلوت کتاب می‌خواند.

🔅 «کوره‌محله در مسیر پرواز کلاغ‌هاست. دم غروب است و از توی اتاق، فقط قارقارشان را می‌شنوم که دسته‌جمعی از بالای شهر می‌آیند به سمت پایین شهر، آن‌قدر پایین و پایین‌تر تا بالاخره از آسمان کوتاه شهر خارج می‌شوند و می‌رسند به آسمان بلند کوره‌محله. سوغات کلاغ‌ها هر غروب فقط صدای قارقارشان نیست. انگار با خودشان از شهر یک‌جور بذر حسرت هم می‌آورند و می‌پاشند توی دل کوره‌چی‌ها، حسرت چند کیلومتر آن‌طرف‌تر، زندگی در ساختمان‌های چندطبقه، خیابان‌های شسته‌رفته، دیوارهای قرص و محکم، فاصله گرفته از زمین و نزدیک به آسمان.»

#داستان_ایرانی

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

گروه و انجمن علمی دانشجویی زبان روسی دانشگاه تربیت مدرس با همکاری انجمن علمی دانشجویی زبان روسی دانشگاه اصفهان و انجمن ایرانی زبان و ادبیات روسی برگزار می‌کنند:

جلسات کتابخوانی
ساعتی با نویسندگان روس

کتاب:
📚 #خانۀ_ساحلی

🔺با حضور مترجم کتاب:
دکتر شلر ابراهیم شریفی

🔺دبیر نشست: دکتر آبتین گلکار
استاد دانشگاه تربیت مدرس

🔺خوانش توسط دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه تربیت‌مدرس:

حانیه قرنجیک
سپیده تقی‌زاده
سیده راحله حسینی
شیرین عینی

🔺پنج‌شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔺ساعت ۲۱

🔺لینک ورود:
https://vclass2.modares.ac.ir/b/had-ohp-afq-aec

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

🔆چاپ دوم #رگ_و_ریشه
🖋نوشتهٔ: #جان_فانته
🖊ترجمهٔ: #محمدرضا_شکاری

رگ و ریشه رمان مشهور فانته است، فانته‌ای که بوکوفسکی او را خدای خودش می‌دانست. راوی داستان با موقعیت و خانواده‌ای مشابه رمان #سرشار_زندگی، درگیر اختلاف شدید مادر سنتی و پدر می‌خواره و قماربازش می‌شود و باید بعد از سال‌ها دوری از خانواده و رابطهٔ سرسنگین با پدرش، مرد سالخورده را رام و اهل خانواده کند.
فانته در این رمان بار دیگر جلوه‌ای از زندگی خانوادهٔ ایتالیایی-آمریکایی خودش را روایت کرده است.

#بازچاپ
#رمان_امریکایی
#The_brotherhood_of_the_grape
#John_Fante

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

🔆کتاب تازهٔ #نشر_اسم:

📗 رمان «ماه روی جاده»
🖋نوشتهٔ: مریم علی‌بخشی

اسما، دختر دانشجوی مذهبی عاشق‌پیشه، برای انجام پروژهٔ عکاسی‌اش با چند نفر از دوستانش به بوشهر، سرزمین آباواجدادی‌اش، سفر می‌کند: سفری به خاطرات مسکوت‌مانده. اما سفر همیشه همان‌طور که مسافر فکر می‌کند، پیش نمی‌رود.

مریم علی‌بخشی در این رمان، ذهن و زندگی بخشی از نسل جوان امروز را روایت می‌کند.

#داستان_ایرانی
#ماه_روی_جاده
#مریم_علی‌بخشی

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

کتاب تازه:

📗بلندشو قهرمان!
قهرمان یوسفی، قهرمان بزرگی است که در سالن ارث از مجموعهٔ ورزشی گلکسی‌وی در حال مسابقه است در حالی که همسرش، ساقی عزیز، کیلومترها آن‌طرف‌تر دارد در گالری‌های نیویورک می‌گردد تا استعداد هنری‌اش را شکوفا کند. البته این موقعیت بی‌نظیر جز به لطف دوست و حامی همیشگی قهرمان، آقای ساقدی، پیش نیامده است.

قهرمان در این مدت اخیر در پستخانه‌ای در پارک مشغول به خدمت بوده است و تنها همنشنیش، پس از یاد یار مهربانش، آقای «مرد» است، مرد بزرگوار مهربان و حکیمی که کتاب مقدسی دارد به نام #ملکوت. مشکل فقط این است که آقای مرد معتقد است احتمالا جن در قهرمان حلول کرده و باید به مطب دکتر خاتم مراجعه کنند. البته قهرمان مخالف این فرضیه است و معتقد است که هم احوالش و هم بی‌حالی نوجوانان پارک ناشی از ضعف ایمان و نقشه‌های تجارت جهانی است.

____________________
📗 #بلندشو_قهرمان
🖋نویسنده: #علیرضا_جوانمرد
🖌طراح جلد: #مجید_کاشانی
📚 #نشر_اسم

Читать полностью…

نشر اسم

داستان «سنگ» از خانۀ شاکیه شروع می‌شود، رقاصۀ زیبای دمشق. زرعه مهمان او شده است و دل به او سپرده و ساکن خانه‌اش شده. اما شاکیه عاشقان بسیاری دارد و زرعه باید راهی پیدا کند تا بتواند دل او را به دست آورد.
زرعه که برای جلب محبت شاکیه قصد کرده از او تندیسی بسازد، به دنبال سنگی مناسب می‌گردد. شاکیه او را به سراغ تاجری به نام ابن‌طفیل می‌فرستد برای سفارش سنگ. در همین روزها، زرعه به سراغ زنی غیب‌گو می‌رود تا راز این همه تشنگی و سرگشتگی را از او بپرسد. زن به او می‌گوید که تو نفرین‌شده‌ای. اما زرعه او را دیوانه می‌خواند.
پس از مدت اندکی، زرعه از وجود سنگی خونی در کاخ خلیفه باخبر می‌شود و عزمش را جزم می‌کند که باید آن سنگ را به دست بیاورد و شبانه با دو نفر وارد کاخ می‌شود و سنگ را می‌دزدند.
سنگ در دست مجسمه‌ساز مثل موم می‌شود. هرچه بخواهد می‌تواند با آن بکند. می‌تواند مجسمه‌اش کند، می‌تواند هم پیکانی کند برای زدن بر لب دشمن.
سنگ می‌تواند روضه‌ای شود که هرگز نشنیده‌ای.
#سنگ

🍀 @esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

#اسم_را_تعطیل_نکنید

درخواست جلوگیری از تعطیلی کتابفروشی اسم
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

با سلام
کتابفروشی اسم به دلیل مشکلات مالی توسط مالک خود، بانک تجارت قرار است به شعبه‌ی بانک تبدیل شود. تعطیلی کتاب فروشی محبوب و مشهوری مثل اسم که محل اجتماع بسیاری از جوانان کتابدوست است و دارای تیمی خلاق و ایده پرداز است که جوانان را بیش از پیش به فضای کتابخوانی دعوت و علاقه‌مند میکند، امری بسیار تاسف‌بار است.
در برابر تعطیلی کتابفروشی‌ها این بار سکوت نکنیم. کتابفروشی اسم نباید تعطیل شود. از وزارت فرهنگ و ارشاد خواستار پیگیری این مسئله هستیم.

با تشکر

• شروع کارزار: ٢٥ مرداد ١٤٠١• پایان کارزار: ٢٥ شهريور ١٤٠١• از طرف: دوست داران کتاب• هشتگ رسمی: #اسم_را_تعطیل_نکنید• نویسنده: طاهره حسنلو• لینک کارزار:
https://www.karzar.net/54980

Читать полностью…

نشر اسم

آن روز جوانی به میدان آمد، بلندبالایی که گیسوان سیاهش دور گردن حلقه شده بود. مثل الماسی که از هر سو نگاهش کنی، نوری متفاوت می‌بینی. لطافت و مردانگی، حیا و سلحشوری از وجودش می‌تراوید. زرعه لحظه‌ای در قلبش احساس رقت می‌کرد.
-چه حیف است این جوان!
جوان شمشیرش را رو به آسمان بالا برد.
- منم علی بن حسین بن علی!

📗 از رمان #سنگ
🖋#قدسیه_پایینی
🔅#نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

بابام هيچ وقت بچه نمی‌خواست. او بناها و سنگ‌تراشان كارآموز می‌خواست؛ اما نويسنده، كارمند بانک، دختری متأهل و ترمزبان قطار گيرش آمد. تا حدودی سعی كرد همان‌طور كه سنگ را شكل می‌داد، پسرهايش را هم به سنگ‌تراش تبديل كند، البته با كتک زدن. بديهی است كه موفق نشد، چون هرچه بيشتر زورمان می‌كرد، ما از عشق به اين كار مدام دورتر می‌شديم. بچه كه بوديم رؤيای بزرگی به سر نيک موليسه زد، تصوير زودگذر آينده‌ای باشكوه در ذهنش روشن شد: «ماوس و پسران، سنگ‌تراشان.»

📘رمان #رگ_و_ریشه
🖋 نوشتۀ #جان_فانته
🖊ترجمۀ #محمدرضا_شکاری
🔅#نشر_اسم
@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

یکی از ویژگی‌های مشترک حکومت‌های دیکتاتوری مدرن نقش چشمگیری است که آن‌ها بر عهدهٔ یک رسانهٔ قدیمی می‌گذارند: کتاب. اگر از این دید نگاه کنیم، فرهنگِ کتاب‌محور شکل نهایی و متورم خود را در توتالیتریانیسم قرن بیستم پیدا کرده است. بسیاری از دیکتاتورها جاه‌طلبی‌های ادبی داشتند و برخی از آن‌ها حکومت‌های خشن خود را روی یک کیش و فرقهٔ کتاب‌محور بنا کرده بودند. هرچند آثار هیتلر، استالین، مائو و قذافی از نظر سبک و ایدئولوژی متفاوت‌اند، اما رژیم‌های آن‌ها در این ویژگی مشترک‌اند که همه‌شان گرایش کتاب‌محورانه داشته‌اند. نظام‌های توتالیتر از کتاب برای ساده‌سازی ایده‌ها و حرف‌هایشان استفاده می‌کردند. به این ترتیب، می‌توان کتاب را محور نمادین نظام‌های توتالیتر دانست.

📓 #بوطیقای_ناسیونال‌سوسیالیسم: شرحی بر کتاب «نبرد من» هیتلر
🖋 #آلبرشت_کوشارکه
🖊 #ابراهیم_موسوی
🔅 #نشر_اسم
#تأملات_نابهنگام
🗓۱۸ جولای، سال‌روز انتشار چاپ اول #نبرد_من نوشتۀ #آدولف_هیتلر

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

حمید پشت درخت تنومندی پنهان می‌شد و به حرکات عمو سرهنگ چشم می‌دوخت. یک روز که سرهنگ مشغول ورزش بود، ناگهان از ورزش دست کشید و با صدای بلند امر کرد: «پشت اون درخت هرکی هست، بیاد بیرون.»
حمید تو دلش لرزید، سر جاش خشک شد و هیچ حرکتی نکرد. سرهنگ باز گفت: «احمق، من دارم کفش‌های بزرگی رو که پوشیدی از اینجا می‌بینم. بهتره خودتو نشون بدی.»
حمید آرام قدمی جلو گذاشت و خودش را نشان داد. سرهنگ لبخندی زد و کمی فکر کرد و گفت: «دلت می‌خواد یک رنجر باشی، یک تکاور؟»
حمید نمی‌دانست تکاور یعنی چه. فکر می‌کرد تکاور شدن مرتبه‌ای است در ارتش مثل عمو سرهنگ، که از قپه‌های روی شانه‌اش که می‌خواستند ازش بگیرند به او می‌گویند جناب سرهنگ.

📗 #ترکه‌های_درخت_آلبالو
🖋 #اکبر_خلیلی
🔅 #نشر_اسم

Читать полностью…

نشر اسم

گلبف به همه‌چیز عادت کرده بود، به آن خانۀ بزرگ ساحلی که روی کوچه سایه انداخته بود و همه‌جا را تاریک کرده بود، به ورودی‌هایش، به آسانسورچی‌هایش و به اینکه وقتی او را برای صرف چای نگه می‌دارند آلینا فئودورونا، مادر لفکا شولپا، می‌توانست چنگال را داخل کیک فرو‌کند، آن را پس بزند و بگوید: «به نظرم کیکش تازه نیست.» و کیک را از جلویش بردارند و ببرند. وقتی اولین بار این صحنه را دید کاملا شوکه شد. مگر ممکن است کیک تازه نباشد؟ به نظرش این حرف کاملا بی‌معنی بود. در خانۀ آن‌‌ها کیک خیلی کم پیدا می‌شد، فقط در روزهای تولد که آن هم بلافاصله ترتیبش را می‌دادند و به ‌فکر هیچ‌کس هم نمی‌رسید بگوید تازه است یا تازه نیست. کیک آن‌‌ها همیشه تازه بود، خیلی خیلی تازه، به‌خصوص با آن گل‌های صورتی خامه‌ای که دیگر معرکه بود.

📕رمان روسی #خانۀ_ساحلی
🖋 #یوری_تریفونوف
🖊 #شلر_شریفی
🔅#نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

انجمن کودکان کار به خاطره‌ای تبدیل شده است که فکر می‌کنم دیگر چیز زیادی درباره‌اش نمی‌دانم. گاهی از اینجا برایشان پول می‌فرستم ولی کسی نمی‌داند که من همان موسی هستم که ده سال قبل آنجا را ترک کرد، به گوشه‌ای در خیابان حسن‌آباد خزید، ساعتی گریست و بعد تصمیم گرفت برای زندگی‌اش، برای تسخیر منطق زندگی بجنگد و با پذیرفتن واقعیت‌ها، رنجوری را از خود دور کند.

📙 مجموعه‌داستان #پسران_سالخورده
🖋 #حسام‌الدین_مطهری
🔅 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

تا رسیدن به خانه سکوت بینشان فقط یک بار با صدای تلفن همراه مهندس شکست و بعد صدای او که «سلام عزیزم... دارم می‌آم... می‌بوسمت». خانۀ مهندس یک ساختمان دوطبقه با یک حیاط بزرگ بود. خانه‌ای در کوچه‌ای شیب‌دار که موسیو را مجبور کرد برای آن توقف کوتاه ترمز دستی را بکشد. مهندس گفت «مرسی» و پیاده شد. در مسیر برگشت، پشت همان چراغ‌قرمز، موسیو با خودش خیال کرد ده سال گذشته و او هر روز عصر مهندس براتی را تا خانه‌اش می‌آورد و یک کلمه هم با هم حرف نمی‌زنند. مهندس هر روز جلوی گل‌فروشی بعد از بیمارستان پیاده می‌شود و یک شاخه‌گل سرخ می‌خرد و به خانه می‌برد. بعد تصویر یک زن با موهای طلایی‌ در ذهنش آمد، زنی که آرام در یک وان پر از گلبرگ‌های گل سرخ نشسته است. زود فهمید که این زن کسی نیست جز کریس کوپر فیلم زیبایی آمریکایی.

📙 #نفرین_به_هرچه_قانون
🖋 #مجید_اسطیری
🔅 #نشر_اسم
#مجموعه_داستان

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

ای ‌بابا، بی‌خیال، بعدا جمعش می‌کنم. اصلا «بعدا» را برای همین کار گذاشته‌اند. شما نمی‌دانید چه در پیش است. نمی‌دانید چیزهایی که ربطی به هم ندارند چطوری به هم ربط پیدا می‌کنند. مطمئنم اتفاقی قرار است بیفتد، ولی نمی‌دانم چیست.

📘 #جاسوس_اول‌شخص
🖋 #سم_شپارد
🖊 #آراز_بارسقیان
🔅 #نشر_اسم
#Sam_shepard
#Spy_of_the_First_person

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

🔆 کتاب تازۀ #نشر_اسم:

📓 #شبه‌قارۀ_بی‌قرار
روایتی از پاکستان، کشمیر، هند و درگیری‌ها
🖋 #مایرا_مک‌دانلد
🖊 #الهام_شوشتری‌زاده

💠 از نیمه‌شب نیمهٔ اوت ۱۹۴۷ که بریتانیا به فاصلهٔ پنج دقیقه استقلال #پاکستان و #هند را به رسمیت شناخت، درگیری بین این دو کشور آغاز شد. مهم‌ترین اختلاف بر سر منطقۀ جامو و #کشمیر بود. وقتی هم که در پایان قرن بیستم، هر دو کشور به تسلیحات هسته‌ای مجهز شدند، اختلافشان تبدیل به بحرانی بین‌المللی شد. در همین سال‌ها هر دو کشور بارها ارتش‌های بزرگشان را پشت مرزهای یکدیگر به صف کشیدند و در مجامع بین‌المللی سعی کردند دیگری را رسوا کنند. فارغ از این جدال‌های آشکار، هواپیماربایی و ترور و کودتا و جنگ نیابتی تنش میان دو کشور را در همۀ این سال‌ها شدیدتر کرده است. مایرا مک‌دانلد، خبرنگار ارشد رویترز که سال‌ها مسئول اخبار جنوب آسیا بوده است، در این کتاب با روایتی گیرا گزارش می‌کند که چگونه سیاست‌های مختلف هند و پاکستان این نزاع را به این سو و آن سو کشانده است.

©حق انتشار ترجمۀ فارسی این اثر در سراسر جهان، به یاری #آژانس_ادبی_دایرۀ_مینا، خریداری شده است.

#Defeat_is_an_orphan
#Myra_McDonald

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

«غلط پشت غلط! این روش دلبری نیست آقا. دو خط حافظ و بیدل دهلوی بخوانید تا ببینید این نیست راه کام گرفتن از معشوق. علی‌ای‌حال درست نیست این‌طور در عموم و جمع خودنمایی. ساده‌لوحانه است.»

📗 #مرلین_مونرو_غمگین_نیست
🖋 #محمدامین_چیت‌گران
🔅 #نشر_اسم

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

🔆کتاب تازهٔ #نشر_اسم:

📗رمان «کلت ۴۵»
🖋نوشتهٔ: حسام‌الدین مطهری

رمان کلت ۴۵ داستانِ زندگی خانواده‌ای متوسط در دهۀ ۵۰ شمسی را روایت می‌کند، خانواده‌ای با زندگی سنتی که درگیر تنش‌های سیاسی زمانۀ خود می‌شوند. پدر و مادر سمپات حزب مجاهدین خلق‌اند که به دست ساواک بازداشت می‌شوند و سه فرزندشان آینده‌ای دور از هم پیدا می‌کنند. چند سال بعد در جوانی فرزندان، انقلاب پیروز می‌شود و سرنوشت‌ها آشکار می‌شود.

رمان کلت ۴۵ قصۀ ایران است، قصۀ تکرار تاریخ، تاریخی که زود به زود ما را، هم‌وطنان را، اهلِ یک خانه را روبه‌روی هم قرار می‌دهد.

این رمان اولین رمان حسام‌الدین مطهری است که اولین بار در سال ۱۳۹۲ در نشر آرما منتشر شد و اکنون در نشر اسم بازچاپ شده است.

#داستان_ایرانی
#کلت_۴۵
#حسام‌الدین_مطهری

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

🔆کتاب تازهٔ #نشر_اسم:

📕رمان روسی «خانۀ ساحلی»
🖋نوشتۀ: یوری تریفونوف
🖊ترجمۀ: شلر شریفی

خانۀ ساحلی، مجتمع بزرگ آپارتمانی در مرکز مسکو، سال‌ها مسکن بزرگان و نخبگان وابسته به حزب کمونیست شوروی بود. در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از ساکنان این مجتمع در جریان تصفیه‌های سیاسی استالین محاکمه، طرد، تبعید یا اعدام شدند و این ساختمان نیز خلوت شد و رو به ویرانی رفت، ساختمانی که می‌توان آن را نمادی از وضعیت سیاسی و اجتماعی شوروی دانست.
یوری تریفونوف، نویسندۀ شهیر روس که خود در کودکی چند سالی را در آن خانه گذرانده بود و بعدها به خاطر همان تصفیه‌ها از آنجا بیرون رانده شده بود، در سال ۱۹۷۶ رمان خانۀ ساحلی را نوشت و داستان آن خانه را در ادبیات جهان ماندگار کرد. تریفونوف که او را «چخوف شوروی» نامیده‌اند، از نام‌های درخشان ادبیات دوران غلبۀ کمونیسم بر روسیه است، دورانی که صدای ادبیات آن را از درون روسیه کمتر شنیده‌ایم.
#رمان_روسی
#خانۀ_ساحلی
#یوری_تریفونوف
#شلر_شریفی
#Yury_Trifonov
#The_House_on_the_Embankment

@esmpub

Читать полностью…

نشر اسم

📙|کتاب جدید|

#بلندشو_قهرمان

به زودی...

Читать полностью…

نشر اسم

#نشر_اسم می‌خواهد تیم ترجمه‌اش را گسترش دهد و از همکاری با مترجمان جوانی که دوست دارند در حوزهٔ #ناداستان (نان‌فیکشن) فعالیت کنند، خوش‌حال می‌شود. اگر مایل هستید به جمع ما بپیوندید، نکات زیر را مطالعه کنید و فایل درخواستی را برای ما بفرستید. منتظرتان هستیم.


🔴۱. دربارهٔ نشر اسم: ما در نشر اسم به دنبال ترجمهٔ کتاب‌هایی در حوزهٔ ناداستان (نان‌فیکشن) هستیم؛ کتاب‌هایی که زبان و بیانی نسبتاً ساده و جذاب داشته باشند و بتوانند مخاطب را با یک مسئلهٔ جدی آشنا کنند. هم‌اکنون ما کتاب‌هایی با موضوعات مختلف در اختیار داریم که مایل‌ایم با کمک مترجمانِ خوب، آن‌ها را به فارسی برگردانیم.

🔴۲. ویژگی‌های مترجم مطلوب: ما مترجمانی می‌خواهیم که سابقهٔ فعالیت در حوزهٔ ترجمه داشته‌اند، اما اگر سابقه‌ٔ چندانی ندارید ولی گمان می‌کنید که توانایی ورود به عرصه‌ٔ ترجمه‌ی کتاب را دارید، ما از حضورتان استقبال می‌کنیم. در مجموع، ما دنبال مترجمان بالفعل یا بالقوه‌ای هستیم که به ترجمه علاقه داشته باشند، بخواهند جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر این مسیر را دنبال کنند، عاشق این باشند که با «متن» سروکله بزنند و نهایتاً از ترجمه‌ٔ متن انگلیسی به فارسی لذت ببرند.

🔴۳. تست ترجمه: اگر می‌خواهید به جمع ما بپیوندید، باید تست ترجمه را از سر بگذرانید. برای این کار، فایل تست یک‌صفحه‌ای را از این لینک در دراپ‌باکس یا از این لینک در کانال تلگرامی نشر اسم که در پست بعدی آمده دانلود کنید و ترجمه‌اش را به نشانی esm.nashr@gmail.com برای ما بفرستید. ناظران ما ترجمه‌ٔ شما را بررسی می‌کنند و عیار آن را بر اساس دو ویژگی مطابقت ساختاری و روانی متن می‌سنجند و در صورت تأیید ترجمه، با شما تماس می‌گیرند.

🔴۴. نکته‌ای مهم درباره‌ٔ تست: فایل تست از کتابی انتخاب شده که سال‌ها پیش ترجمه و منتشر شده است. هم‌چنین همه‌ٔ متقاضیان همین یک صفحه را ترجمه می‌کنند. بنابراین نشر اسم هیچ بهره‌ای از آن نمی‌برد و از آن‌جا که صرفا برای تست است، هیچ هزینه‌ای بابت آن پرداخت نمی‌شود.

🔴۵. کیفیت فایل ارسالی: لطفا فایل‌تان را به شکل زیر آماده کنید و در قالب ایمیلی با عنوان «تست ترجمه» برای ما بفرستید:

🔹الف) عنوان فایل: «فایل تست نام و نام خانوادگی». مثلا: فایل تست علی احمدی

🔹ب) بخش اول فایل: اطلاعات فردی شامل (1) نام و نام خانوادگی، (2) سال تولد، (3) شهر محل سکونت، (4) شماره‌ٔ تماس و (5) آدرس ایمیل.

🔹ج) بخش دوم فایل: اطلاعات تحصیلی شامل مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و احیانا حوزوی.

🔹د) بخش سوم فایل: سوابق‌تان در ترجمه (توجه کنید که فقط در حوزه‌ٔ ترجمه و مثلا کلاس‌های زبان و تافل و... یا سوابقی نامرتبط به زبان مثل تدریس و... لازم نیست.)

🔹ه) متن فارسی ترجمه‌شده از فایل تست.
توجه داشته باشید که همه‌ی اطلاعات صرفا در یک فایل word یا pdf باشد و از ارائه‌ی اطلاعات در متن ایمیل خودداری کنید.

در پایان امیدواریم امکان همکاری‌ مطلوب بین ما و شما فراهم شود.

مدیر تیم ترجمه‌ٔ نشر اسم

Читать полностью…
Подписаться на канал