زبان انگلیسی را سریع و آسان بیاموزید! اصطلاحات،مکالمه،داستان،نکات گرامی،لغات همراه با فایل های صوتی و کلیپ های آموزشی. ارتباط با آدمین جهت تبادل،ترجمه،تدریس در فضایمجازی و تبلیغات با قیمت مناسب.
نمونه رایتینگ تصحیحشده همراه با فایل ویدئویی با کیفیت بالا
* در این فایل به براکت/کروشه «به اشتباه» کوتیشن گفته شده
#video @learnEnglishcafe
اشتباه رایج در مورد اعداد (قسمت دوم)
کل یک عدد (مثل برای پول) بصورت یکپارچه و یک چیز دیده میشود و درنتیجه همراه با فعل مفرد بکار میرود. بنابراین جملهی زیر اشتباه است:
× There are a hundred dollars in my wallet.
و شکل صحیح جملهی قبلی بصورت زیر است 👇
There is a hundred dollars in my wallet.
مثالهای بیشتر:
Give me back that ten pounds you owe me. (not those ten pounds)
Two million euros is difficult to earn. (not are difficult)
@learnEnglishcafe
#grammar
#common_mistake
کلماتی که به معنی "محرک، انگیزه" هستند:
1. motivation
انگیزه
• There seems to be a lack of motivation among the staff.
بنظر میآید کارکنان کمانگیزه هستند.
• What was your motivation for becoming a teacher?
2. encouragement
دلگرمی، انگیزه
• Children need lots of encouragement from their parents.
بچهها به دلگرمی زیادی از طرف والدینشان نیاز دارند.
• Some companies use bonuses as an encouragement to their staff to work harder.
@learnEnglishcafe
3. stimulus
محرک، انگیزه
• Foreign investment has been a stimulus to the industry.
سرمایهگذاری خارجی یک محرک برای صنعت بوده است.
• The new tax laws should act as a stimulus to exports.
4. inspiration
الهام، محرک، انگیزه
• Dreams can be a rich source of inspiration for an artist.
رویاها میتوانند یک منبع غنی الهام برای هنرمندان باشند.
• The golden autumn light provided the inspiration for the painting.
5. incitement
تحریک، تهییج (برای انجام کاری بد یا خلاف)
• British law forbids incitement to murder.
قانون بریتانیا تهییج به قتل را ممنوع کرده است.
@learnEnglishcafe
6. inducement
انگیزه
• There is little inducement for them to work harder.
انگیزهی سخت کار کردن برای آنها بسیار کم است.
• The reduced tax is a major inducement for first-time buyers.
7. incentive
محرک، انگیزه
• There is an added incentive for you to buy from our catalogue—a free gift with every purchase.
یک انگیزهی مضاعف برای خرید کردن شما از کاتالوگ ما وجود دارد--یک هدیهی رایگان با هر خرید.
• Tax incentives have been very effective in encouraging people to save and invest more of their income.
8. spur
انگیزه، محرک
• A few encouraging words might provide just the spur she needs.
چند کلمهی دلگرمکننده میتواند انگیزهی مورد نیاز او باشد.
• It provided the spur to further research.
9. enthusiasm
شور و اشتیاق، هیجان
• One of the good things about teaching young children is their enthusiasm.
یکی از نکات مثبت آموزش دادن به کودکان، شور و اشتیاق آنهاست.
• They supported the party's candidate with enthusiasm.
آنان با اشتياق از نامزد حزب حمايت كردند.
@learnEnglishcafe
#vocabulary
#word_choice
کلماتی که به معنی «آهسته/آرام» هستند:
1. slow
آرام
• My computer’s really slow compared to the ones at school.
کامپیوتر من در مقایسه با کامپیوترهای مدرسه خیلی کند است.
2. gradual
تدریجی
• a gradual rise in the Earth’s temperature
یک افزایش تدریجی در دمای زمین
• I’ve noticed a gradual improvement in his work.
3. leisurely writte
آهسته و با آرامش و لذت
• a leisurely breakfast
• They walked at a leisurely pace.
آنها با سرعت کم (و با لذت) راه رفتند.
@learnEnglishcafe
4. unhurried written
آرام و بدون عجله
• She continued to listen, seeming relaxed and unhurried.
او که ریلکس و آرام بنظر میرسید، به گوش دادن ادامه داد.
• the doctor’s calm unhurried manner
5. sluggish
کند و آرام (بدلیل کمبود انرژی)
• The car seems rather sluggish going uphill.
ماشین برای سربالایی رفتن نسبتاً کند و ضعیف بود.
• The drink was making her sluggish.
• the company’s sluggish performance this year
• Sales have been sluggish.
6. lethargic
حرکت آهسته بدلیل خستگی/بیعلاقگی
• She woke up feeling heavy and lethargic.
او درحالی که احساس سنگینی و بیانرژی بودن میکرد از خواب بیدار شد.
• His son seemed depressed and lethargic.
7. languid literary
بسیار آهسته و کمانرژی
• She lifted her hand in a languid wave.
او با حالتی بسیار آهسته و آرام دستش را بلند کرد.
• a long languid afternoon in the middle of summer
• He was pale and had rather a languid air about him.
8. glacial literary
بسیار آهسته
• Things are changing, but at a glacial pace.
شرایط دارد تغییر میکند، اما با سرعت بسیار آهسته.
@learnEnglishcafe
#vocabulary #review
#word_choice
انتخاب واژههای جایگزین برای «تعداد/مقدار» زیاد
الف) کلماتی که به معنی "تعداد زیاد" هستند:
1. Numerous (= many, formal تعداد زیادی)
• We’ve contacted him on numerous occasions.
ما با او در چندین مقطع تماس برقرار کردهایم.
• The advantages of this system are too numerous to mention.
2. quite a few/not a few/a good few
بسیاری از = many
• Life involves quite a few triumphs and failures.
زندگی موفقیتها و شکستهای فراوان دارد.
• There were hundreds of protesters, not a few of whom were women.
صدها معترض وجود داشتند که بسیاری از آنها خانوم بودند.
• She must have cooked a good few dinners over the years.
@learnEnglishcafe
3. innumerable/countless
• She's served on innumerable committees.
او در کمیتههای بسیاری خدمت کرده است.
• He spent countless hours in the gym.
او ساعات بسیار زیادی را در باشگاه سپری میکرد.
• They had been given innumerable warnings.
4. a (whole) host of people/things
تعداد زیادی از مردم یا چیزها
• There's a whole host of reasons why he didn't get the job.
دلایل بسیار زیادی وجود دارد که چرا او آن شغل را نپذیرفت.
• A host of show business celebrities have pledged their support.
5. a multitude of sb/sth
تعداد زیادی از مردم یا چیزها
• I have never seen such a multitude of stars before.
هرگز چنین تعداد زیادی از ستارهها را ندیدهام.
• a multitude of possible interpretations
6. a whole raft of
تعداد زیادی
• The company has launched a whole raft of software products.
شرکت تعداد زیادی محصولات نرمافزاری عرضه کرده است.
7. a great many/a good many/very many
تعداد زیادی = a very large number
• Most of the young men went off to the war, and a great many never came back.
بیشتر مردان جوان به جنگ رفتند و بسیاری هرگز بازنگشتهاند.
• It all happened a good many years ago.
8. a great/large/small number of
• A large number of invitations has been sent.
9. manifold
زیاد
• The reasons for this situation are manifold.
دلایل این وضعیت زیاد هستند.
• Despite her manifold faults, she was a strong leader.
@learnEnglishcafe
ب) کلماتی که به معنی "مقدار زیاد" هستند:
1. a (great) wealth of
مقدار زیادی
• The new manager brings a great wealth of experience to the job.
مدیر جدید تجربهی زیادی برای شغل به ارمغان میآورد.
2. a great/good deal of = quite a bit of
• It took a great deal of time and effort.
این امر به زمان و تلاش زیادی نیاز داشت.
• His work has been attracting a great deal of attention.
3. a tremendous/immense/large/considerable amount of
a considerable amout of money
• Get up and move regularly if you spend a considerable amount of time sitting.
اگر زمانی زیادی مینشینی، بلند شو و بطور منظم راه برو.
• Her case has attracted an enormous amount of public sympathy.
@learnEnglishcafe
4. a considerable/growing body of
مقدار زیادی
• There is now a considerable body of knowledge of the different stages of childhood.
اکنون دانش زیادی در مورد مراحل مختلف بچگی وجود دارد.
5. a vast/considerable/significant/substantial/copious/sufficient quantity
مقدار زیادی
• Police found a large quantity of drugs in his possession.
پلیس مقدار زیادی مادهی مخدر در وسایلش پیدا کرد.
• These foods provide a vast/considerable/significant/substantial/copious small/sufficient quantity of dietary fibre.
6. an avalanche of
انبوهی از، سیلی از
• The school received an avalanche of applications.
مدرسه سیلی از تقاضا دریافت کرد.
@learnEnglishcafe
7. quite some sth
مقدار زیادی از چیزی
• She hasn't been seen for quite some time.
او برای مدت نسبتاً زیادی دیده نشده است.
8. a bewildering variety/array/range of
طیف/دامنهی گستردهای از
• The college offers a bewildering range of courses.
کالج دامنهی گستردهای از دروس را ارئه میکند.
پ) این عبارت هم برای "تعداد زیاد" و هم برای "مقدار زیاد" بکار میرود:
quite a lot of
• There have been quite a lot of complaints about your behavior in the office.
دربارهی رفتار شما در اداره شکایتهای زیادی شده است.
• The news said we should expect quite a lot of rain this weekend.
@learnEnglishcafe
#vocabulary
#word_choice #review
⏳شانس کسایی که آنلاینن
لیست تا ساعاتی دیگر حذف میشود ...
‼️ کل سریال های ما را با تخفیف ویژه تهیه کنید
🔴تخفیف 0️⃣9️⃣ درصدی600هزارتومان
فقط150هزارتومان⚡️
لینک چنل ⬇️⬇️⬇️
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
◀️ برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 9️⃣را به ایدی زیر ارسال کنید❤️❤️
🔴 /channel/FriendsAdminn
🔴 /channel/FriendsAdminn
👨🏫 not be much of a sth: to not be a good example of sth or not be very good at sth:
در چیزی/کاری خوب نبودن، نمونهی خوبی از چیزی نبودن
• She is not much of a teacher.
او معلم چندان خوبى نيست.
• He's not much of a cook. [=he's not a very good cook]
او آشپز خوبی نیست.
• It wasn't much of a vacation.
تعطیلات خوبی نبود.
• I’m not much of a dancer, I’m afraid.
من در رقصیدن خوب نیستم (مهارت ندارم).
• It wasn’t really much of a storm.
✳️ کلاسهای آنلاین و نگارش SOP و استادی پلن 👇
بمناسبت تولد ادمین امروز میتوانید تمام سریالهارو با قیمت 150هزارتومن بگیرین جهت استفاده از این فرصت مناسب عدد 88رو بفرستید 👇👇
@FriendsAdminn
کد تخفیف ferends1234
⏳شانس کسایی که آنلاینن
لیست تا ساعاتی دیگر حذف میشود ...
🚀 اینترنت آزاد دستیافتنیه حتی اگه نت ملی بشه!
👨🏫 یک منبع مناسب و نسبتاً مختصر برای یادگیری نحوهی نگارش مقالات علمی
✔️ How to Write and Illustrate a Scientific Paper
👨🏫 در این مجموعه برخی از مفیدترین فایلها برای یادگیری و تقویت زبان عمومی قرار داده شده است - بخش اول
✔️ Inside Reading
🖋 منبع مناسب برای تقویت ریدینگ
✔️ Oxford Word Skills
🖋 منبع مناسب برای یادگاری واژگان تا سطح متوسط
🔓Password:
نمونه رایتینگ تصحیحشده همراه با فایل ویدئویی با کیفیت معمولی
* در این فایل به براکت/کروشه «به اشتباه» کوتیشن گفته شده
#video @learnEnglishcafe
اشتباه رایج در مورد اعداد (قسمت اول)
1. وقتی کلمه "million/thousand/hundred" بعد از یک عدد دقیق میآید، در حالت مفرد و بدون حرف اضافهی "of" بکار میرود. بنابراین عبارت زیر اشتباه است:
five/ten/fifteen millions of sth
و شکل صحیح آن بصورت زیر است 👇
five/ten/fifteen million sth
مثال:
two million pounds
two thousand years
three hundred
four billion
@learnEnglishcafe
پس جملهی زیر اشتباه است:
The house cost 2 millions of dollars.
و باید به این صورت استفاده شود 👇
• The house cost 2 million dollars.
نکته: اگر از یک کمیتسنج (quantifier) مثل a few یا several استفاده کنیم، باز هم million/thousand/hundred بدون s بکار میروند:
several million years
a few thousand dollars
a few hundred
2. اگر همراه با "million/thousand/hundred" عدد دقیق ذکر نشود، در حالت جمع بکار میرود و میتواند با "of" استفاده شود. مثال:
• The house cost millions (of dollars).
hundreds of people
thousands of years
millions of dollars
@learnEnglishcafe
#grammar
#common_mistake
اشتباه رایج
تفاوت بین migrate و emigrate:
در جملهی زیر migrate بطور اشتباه استفاده شده:
× A lot of new doctors migrate to America where they can earn more money.
شکل صحیح جملهی بالا:
A lot of new doctors emigrate to America where they can earn more money.
بسیاری از دکترهای جدید به امریکا، جایی که میتوانند پول زیادی بدست آورند، میروند.
@learnEnglishcafe
* فعل migrate برای کوچ پرندگان، حیوانات و انسانها از جایی به جای دیگر (برای تهیهی غذا، آب، دمای مناسب) استفاده میشود:
How do birds know when to migrate and how do they find their way back home?
پرندهها از کجا میدانند کی باید کوچ کنند و چگونه مسیرشان به خانه را پیدا میکنند؟
* اما فعل emigrate فقط برای انسان بکار میرود و به معنی مهاجرت از یک کشور به یک کشور دیگر است:
There were no jobs back home so we decided to emigrate.
در محل زندگی ما شغل نبود، بنابراین تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم.
@learnEnglishcafe
#grammar #review
#common_mistake
Double negatives
بکار بردن فعل منفی همراه با یک کلمهی منفی دیگر در جمله اشکال نگراشی دارد (هر چند در مکالمات روزمره ممکن است از چنین جملات غلطی استفاده شود). بنابراین جملهی زیر اشتباه است:
I haven't nothing to prove.
شکل اصلاحشدهی جملهی گفتهشده 👇
• I have nothing to prove.
@learnEnglishcafe
جملهی اشتباه:
Alice can't hardly wait until her birthday.
شکل اصلاحشدهی جملهی گفتهشده 👇
• Alice can hardly wait until her birthday.
جملهی اشتباه:
There wasn't nobody at the door.
شکل اصلاحشدهی جملهی گرفتهشده 👇
• There was nobody at the door.
استفادهی همزمان از دو عبارت منفی جمله را مثبت میکند، اما از نظر گرامری ضعیف و یا غلط است.
@learnEnglishcafe
#grammar
اسم جمع (Collective Noun):
اسم جمع اسمی است که به گروهی از افراد، اشیاء با حیوانات اشاره کند. مثل:
team, army, jury, group
اگر اسم جمع مانند یک واحد پول یک دسته یک گروه مورد نظر قرار گیرد، با فعل مفرد به کار می رود. مثال:
The jury is in the courtroom.
در مثال بالا چون منظور از jury واحد کل (a whole unit) یا یک هیئت منصفه تلقی میشود، فعل مربوط به آن به صورت مفرد آمده است. حال به جملهی زیر توجه کنید:
The jury are still debating the case.
در اینجا منظور این است که هر کدام از افراد یا نهاد هیئت منصفه عقیده بخصوصی داشتند؛ چون منظور از jury مجموعه افراد و اعضای هیئت منصفه هستند، فعل جمله به صورت جمع به کار برده میشود.
@learnEnglishcafe
مثالهای بیشتر از collective nounها:
• Our class took a field trip to the natural history museum.
• The herd of bison ran across the prairie, leaving a massive dust cloud in its wake.
• This year’s basketball team includes three players who are over six feet tall.
• Napoleon’s army was finally defeated at Waterloo.
• The town council has approved plans to create a new park.
• The rock group has been on tour for months.
• Everyone in the audience applauded loudly when Elvis appeared on stage.
نکته: در انگلیسی امریکایی collective nounها معمولاً بصورت مفرد در نظر گرفته میشوند.
@learnEnglishcafe
#grammar
🟡هر ترم کلاس زبان حداقل 1 میلیونه‼️
ولی ازینجا میتونی رایگان تو مدت زمان کمتر انگلیسی یاد بگیری 💛💛💛
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
❌ عضویت محدود ❌
✅اگر میخوای انگلیسی رو شروع کنی و 3️⃣ ماهه پروندهاش رو ببندی عدد 3️⃣ رو به آیدی زیر بفرست⬇️
⭐️ http://T.me/Reza_Arashnia_admin
بمناسبت تولد ادمین امروز میتوانید تمام سریالهارو با قیمت 150هزارتومن بگیرین جهت استفاده از این فرصت مناسب عدد 88رو بفرستید 👇👇
@FriendsAdminn
کد تخفیف ferends1234
🧑🏻🏫 اولین قسمت از مجموعه ویدئوهای زبان عمومی. مناسب برای افرادی که قصد تقویت سطح زبانشون برای شرکت در آزمونهای تافل و آیلتس رو دارن. تمرکز این قسمت بیشتر روی یادگیری معانی مختلف و دقیق کلمات مهم هست (تقویت لغت و گرامر بیشترین نقش رو در بهبود سطح زبان ما دارن)
✳️ اصلاحیه: در عبارت shipping crates، کلمهی shipping یه صفت هست نه gerund و معنی جعبههای [با هدف] حمل و نقل میده
⏰ 73 دقیقه
✍️ در صورتی که برای بهبود ویدئوها نظری دارید میتونید با من در ارتباط باشید:
‼️ کل سریال های ما را با تخفیف ویژه تهیه کنید
🔴تخفیف 0️⃣9️⃣ درصدی600هزارتومان
فقط150هزارتومان⚡️
لینک چنل ⬇️⬇️⬇️
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
◀️ برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 9️⃣را به ایدی زیر ارسال کنید❤️❤️
🔴 /channel/FriendsAdminn
🔴 /channel/FriendsAdminn
🔴🟠🟡🟢🔵🟣🔴
📣هر ترم کلاس زبان حداقل 1 میلیونه‼️
ولی ازینجا میتونی رایگان تو مدت زمان کمتر انگلیسی یاد بگیری 💛💛💛
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
❌ عضویت محدود ❌
✅اگر میخوای انگلیسی رو شروع کنی و 3️⃣ ماهه پروندهاش رو ببندی عدد 3️⃣ رو به آیدی زیر بفرست⬇️
⭐️ http://T.me/Reza_Arashnia_admin
👨🏫 مجموعه سؤالات لغت در آزمونهای نئو (جهت آمادگی برای بخش ریدینگ در آزمون تافل)
🖋 با تشکر از آقای ایمان بیات
🧑🏻🏫 در این فایل برخی از idiomهای مناسب برای اسپیکینگ و رایتینگ با مثال آورده شده است.
Читать полностью…👨🏫 در این مجموعه برخی از مفیدترین فایلها برای یادگیری و تقویت زبان عمومی قرار داده شده است - بخش دوم
✔️ Tactics for Listening
🖋 منبعی برای یادگیری مهارت لیسنینگ از سطح مبتدی
✔️ English Grammar in Use
🖋 آموزش گرامر در سه سطح مبتدی تا پیشرفته
✔️ Longman Academic Writing Series
🖋 مجموعهای پنج جلدی برای آموزش رایتینگ از سطح مبتدی (جملهنویسی) تا نگارش مقاله
🔓Password:
👨🏫 کاربردهای Past Perfect (گذشتهی کامل):
1️⃣ اگر دو عمل در گذشته اتفاق بیافتد و یکی زودتر از دیگری اتفاق افتاده باشد، برای بیان عمل اول از گذشته کامل و برای بیان عمل دوم از گذشته ساده استفاده میکنیم:
• After Sofie had finished her work, she went to lunch.
بعد از اینکه سوفی کارش را تمام کرد، رفت ناهار بخورد.
• After she had moved out, I found her notes.
بعد از اینکه او خارج شد، من یادداشتهایش را یافتم.
• I didn’t say anything until she had finished talking.
من تا وقتی او صحبت کردن را تمام کرد، چیزی نگفتم.
• By the time he phoned her, she had found someone new.
قبل از اینکه با او تماس بگیرد، او جایی جدیدی پیدا کرده بود.
• By the time Doris got to the party, everyone had gone home.
قبل از اینکه دوریس به مهمانی برسد، همه به خانه رفته بودند.
2️⃣ اگر تا زمان مشخصی در گذشته اتفاقی رخ داده باشد، میتوان از زمان گذشته کامل استفاده کرد:
• By 8 pm, I had had a delicious dinner.
تا قبل از ساعت 8 عصر، یک شام خوشمزه خورده بودم.
• They had arrested the culprits by April 7th.
آنها تا قبل از 7 اپریل، مجرمان را دستگیر کرده بودند.
3️⃣ برای کارهایی که اثر آنها و یا خود آنها تا زمانی که در گذشته ارائه میدهیم ادامه داشته باشد:
• I bought a new laptop because she had broken my old one.
یک لپتاپ جدید خریدم، چون او لپتاپ قدیمی من را خراب کرده بود.
4️⃣ جمله شرطی نوع سوم (در بخش if clause):
• If it had rained, you would have gotten wet.
• You would have gotten wet if it had rained.
اگر باران باریده بود (که نباریده)، تو خیس میشدی (که نشدی).
• You would have passed your exam if you had worked harder.
• If you had worked harder, you would have passed your exam.
اگر بیشتر تلاش میکردی (که نکردی)، امتحانت را پاس میکردی (که نکردی).
#grammar
✳️ کانال آموزش رایتینگ، گرامر و SOP 👇