زبان انگلیسی را سریع و آسان بیاموزید! اصطلاحات،مکالمه،داستان،نکات گرامی،لغات همراه با فایل های صوتی و کلیپ های آموزشی. ارتباط با آدمین جهت تبادل،ترجمه،تدریس در فضایمجازی و تبلیغات با قیمت مناسب.
اشتباه رایج
👨🏫 کلمهی assist با ساختارهای زیر بکار میرود:
1️⃣ assist (sb) in/with sth:
• A Swiss rescue team is being flown in to assist in the search for survivors.
یک تیم نجات سوئیسی در حال آمدن برای کمک در جستجو برای یافتن بازماندگان هستند.
• I've been asked to assist with the wedding arrangements.
از من خواسته شد تا در تدارکات ازدواج کمک کنم.
2️⃣ assist (sb) in doing sth (to do ):
• Our main job is to assist foreign governments in developing their economies.
مسئولیت اصلی ما کمک کردن به دولتهای خارجی برای توسعه دادن اقتصادشان است.
◆◆◆◆◆◆◆◆◆
✍️ با توجه به توضیحات داده شده، جملهی زیر اشتباه است:
❌ One of the prison guards assisted them to escape.
🖋 شکل صحیح جملهی گفته شده به دو صورت زیر است 👇
✅ One of the prison guards assisted them in their escape.
یکی از نگهبانان زندان برای فرار کردن به آنها کمک کرد.
✅ One of the prison guards assisted them in escaping.
#common_mistake #grammar #review
✳️ کلاسهای آنلاین رایتینگ/گرامر و نگارش SOP و استادی پلن 👇
👨🏫 چند نکته در مورد نگارش انگیزهنامه و استادی پلن:
1️⃣ اگه بدون پلن شروع به نوشتن بکنید نتیجه احتمالاً افتضاح میشه
2️⃣ توی متن خیلی از دوستان حرفهای تکراری و غیرضروری زیادی هست
3️⃣ خیلی از دوستان قصه تعریف میکنن و به مهمترین سؤالات اصلاً جواب نمیدن
4️⃣ توضیحات خیلی از دوستان کاملاً حالت تمپلتی داره و مربوط به دانشگاه خاصی نیست
5️⃣ نگارش استادی پلن و انگیزهنامه برای اولین بار خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنید طول میکشه
6️⃣ این متنها نمیتونن معجره کنن چون بر اساس وضعیت و رزومه شما هستن، اما با یه متن خوب میشه بهترین نکات ممکن رو بگید و شانستون رو افزایش بدید
👨🏫 بنظرتون چه ایرادهایی در متنهای SOP متداولتر هست؟ 🤔
✳️ کلاسهای آنلاین و نگارش SOP/Study Plan/ Recommendation Letter👇
اشتباه رایج
👨🏫 در فریزهایی که مرتبط با ایدهی پول در زندگی هستند، از کلمهی living استفاده میشود، نه life:
• Salaries have not kept up with increases in the cost of living.
حقوقها هماندازه با هزینههای زندگی افزایش پیدا نکردهاند.
• It's difficult to earn/make a living as an actress.
دشوار است که بعنوان بازیگر [هزینههای] زندگی را گذراند.
• Acting is fun, but I wouldn't want to do it for a living.
◆◆◆◆◆◆◆◆◆
🖋 با توجه به توضیحات فوق جملهی زیر اشتباه است:
❌ The cost of life is very high in London.
شکل صحیح جملهی گفتهشده 👇
✅ The cost of living is very high in London.
هزینهی زندگی در لندن بسیار زیاد است.
🖋 جملهی زیر هم اشتباه است:
❌ During a recession, some people find it difficult to make a life.
شکل اصلاحشدهی جملهی بالا 👇
✅ During a recession, some people find it difficult to make a living.
#common_mistake #grammar #review
✳️ کلاسهای آنلاین تافل و آیلتس و نگارش SOP/Study Plan/ Recommendation Letter👇
👨🏫 یکی از تفاوتهای کاما و دش رو توی این مثال میتونید ببینید. اگه بجای دش از کاما استفاده کنیم، چه اتفاقی میفته؟ 🤔
But my fellow Americans, whatever mix of motives led us to create an Electoral College majority for Donald Trump to become President—and overlook his lack of preparation, his record of indecent personal behavior, his madcap midnight tweeting, his casual lying about issues like "millions" of voters casting illegal votes in this election, the purveying of fake news by his national security advisor, his willingness to appoint climate change deniers without even getting a single briefing from the world's greatest climate scientists in the government he'll soon lead, and his cavalier dismissal of the C.I.A.'s conclusions about Russian hacking of our election—have no doubt about one thing: We as a country have just done something incredibly reckless.
فعلهای مناسب برای رایتینگ (بهخصوص بخش integrated)
بخش اول:
1. allege/claim/purport
این سه فعل به معنی "ادعا کردن" بدون مدرک هستند (معمولاً برای ریدینگ که بعد از آن توسط توضیحات بخش لیسنینگ رد میشود)
The water is alleged to be polluted with mercury.
Scientists are claiming a major breakthrough in the fight against cancer.
make conflicting claims
ادعاهای ضد و نقیض کردن
I don't claim to be an expert.
The document is purported to be 300 years old.
Two undercover officers purporting to be dealers infiltrated the gang.
2. support/endorse/approve/verify/back up = affirm/confirm
تأیید کردن، تصدیق کردن
These measures are strongly supported by environmental groups.
endorse a proposal/an idea/a candidate
از یک ایده/طرح/کاندیدا حمایت کردن
The Prime Minister is unlikely to endorse this view.
The committee unanimously approved the plan.
Her version of events was verified by neighbours.
It is time the Government backed up its advert campaigns with tougher measures.
The general affirmed/confirm rumors of an attack.
3. refuse/reject/deny/contradict
رد کردن، نقض کردن (این افعال برای توضیح قسمت ریدینگ در بخش integrated مفید هستند)
The patient has the right to refuse treatment.
Our proposal was rejected.
پيشنهاد ما رد شد.
deny a claim/charge/accusation
The spokesman refused either to confirm or deny the reports.
The witness statements contradict each other.
The article flatly contradicts their claims.
4. challenge
مورد پرسش و ترديد قرار دادن، مخالفت كردن، به چالش کشیدن
Children challenge their parents' authority far more nowadays than they did in the past.
The writer challenges the notion that...
5. refute/rebut
(استدلال كسى را) رد كردن، (خلاف چيزى را) اثبات كردن
refute (= rebut) an idea/allegation/suggestion/claim/hypothesis
She refutes any suggestion that she behaved unprofessionally.
This presumption can be rebutted by evidence showing the contrary.
#vocabulary
تفاوت ago و before:
وقتی از یک زمان مشخص قبل از چیز دیگری صحبت میکنم، before بکار میرود؛ اما ago همراه با یک عبارت زمانی "time expression" و فعل گذشته بکار میرود.
بنابراین جملهی زیر غلط است:
× The train left at exactly 3 o'clock. Just five minutes ago I had been stuck in a traffic jam.
شکل صحیح جملهی بالا 👇
The train left at exactly 3 o'clock. Just five minutes before I had been stuck in a traffic jam.
اشتباه:
× His father died three years before.
صحیح:
His father died three years ago.
#grammar
🌀 تعرفه اشتراک فیلترشکن پرسرعت
📞 پشتیبانی ۲۴ ساعته | ⚡ اتصال فوری
🎉 با ۱۰٪ تخفیف ویژه اول هفته (تا پایان دوشنبه)
---
1️⃣ اشتراک ۱ ماهه
30 گیگ: ➤ 90,000 تومان
50 گیگ: ➤ 135,000 تومان
❌نامحدود (500 گیگ): ➤ 270,000 تومان
---
2️⃣ اشتراک ۳ ماهه
80 گیگ: ➤ 225,000 تومان
150 گیگ: ➤ 360,000 تومان
---
3️⃣ اشتراک ۶ ماهه
200 گیگ: ➤ 450,000 تومان
400 گیگ: ➤ 765,000 تومان
---
📩 برای خرید و دریافت کانفیگ، همین حالا پیام بده!
📍 محدودیت زمانی: فقط تا پایان دوشنبه
@netadmin24
اشتباه رایج:
همراه با کلمهی worth ساختارهای
It is worth doing
و
Sth is worth doing
استفاده میشود. بنابراین جملهی زیر اشتباه است:
× It's also worth to visit the north of England if you have time.
شکل صحیح جملهی بالا 👇
It's also worth visiting the north of England if you have time.
جملهی زیر غلط است:
× The museum was certainly worth to see.
شکل اصلاحشدهی جملهی گفتهشده 👇
The museum was certainly worth seeing.
#common_mistake
🔥🔥 کل سریال های ما را با تخفیف ویژه تهیه کنید
🔴تخفیف 0️⃣8️⃣ درصدی800هزارتومان
فقط0️⃣5️⃣1️⃣هزارتومان😍
📣لینک چنل سریال فرندز👇👇
✈️ /channel/friendsemovie
✈️ /channel/friendsemovie
✈️ /channel/friendsemovie
⬅️ برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 4️⃣ را به ایدی زیر ارسال کنید⬇️⬇️
🔂 /channel/FriendsAdminn
🔂 /channel/FriendsAdminn
🟡هر ترم کلاس زبان حداقل 1 میلیونه‼️
ولی ازینجا میتونی رایگان تو مدت زمان کمتر انگلیسی یاد بگیری 💛💛💛
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
❌ عضویت محدود ❌
✅اگر میخوای انگلیسی رو شروع کنی و 3️⃣ ماهه پروندهاش رو ببندی عدد 3️⃣ رو به آیدی زیر بفرست⬇️
⭐️ http://T.me/Reza_Arashnia_admin
اشتباه رایج
Fewer Vs Less
برای بیان مقدار کمتر (چیزی که غیرقابلشمارش باشد) از less و برای بیان تعداد کمتر (چیزی که قابلشمارش باشد) از fewer استفاده میشود. بنابراین جملهی زیر اشتباه است:
If there were less cars on the roads, there would be less accidents.
شکل صحیح جملهی گفتهشده 👇
• If there were fewer cars on the roads, there would be fewer accidents.
اگر ماشینهای کمتری در جادهها باشند، تصادفات کمتر خواهد بود.
• Less traffic would mean fewer accidents.
ترافیک کمتر یعنی تصادفات کمتر.
• There were fewer children in the class than expected.
تعداد دانش آموزانِ داخل کلاس کمتر از حد انتظار بود.
• We did less work today than yesterday.
ما امروز نسبت به دیروز کمتر کار کردیم.
#grammar
#common_mistake
کلماتی که برای بیان "قصد و هدف" بکار میروند:
1. aim
• The main aim of the study is to investigate the way in which young people deal with the stress of exams.
هدف اصلی مطالعه بررسی روشی است که از طریق آن، افراد جوان با استرس امتحان کنار میآیند.
• A cure for cancer is our ultimate aim.
درمان سرطان هدف نهایی (بالاترین هدف) ماست.
2. purpose
• He did not tell them about the purpose of his visit.
او به آنها درمورد هدف ملاقاتش چیزی نگفت.
• The main purpose of education is to help people to lead satisfying and productive lives.
هدف اصلی تحصیل، کمک کردن به مردم برای داشتن زندگی رضایتبخش و مفید است.
3. objective
• The principal objective of any company is to make money for its shareholders.
هدف اصلی هر شرکتی، بدست آوردن پول برای سهامدارانش است.
• The government is unlikely to achieve its long-term objective of cutting CO2
emissions.
احتمال دستیابی دولت به هدف درازمدتش که کاهش آزادسازی CO2 است، کم است.
4. goal
• The company's long-term goal is to be the market leader in this type of technology.
هدف درازمدت شرکت، پیشتاز بودن در بازار این نوع فناوری است.
• World leaders have set themselves the goal of getting rid of child poverty.
رهبران جهان هدف پایان بخشیدن به فقر کودکان را برای خود تعیین کردهاند.
5. target
• The University is expected to reach its target of 5000 students next September.
از دانشگاه انتظار میرود که سپتامبر آینده به هدف 5000 دانشآموزش برسد.
• They failed to meet their target of having a computer in every classroom.
آنها نتوانستند به هدف داشتن یک کامپیوتر در هر کلاس دست یابند.
6. intention
• She went to Hollywood with the intention of starting a career in movies.
او با هدف شروع کردن کارش در عرصهی فیلم، وارد هالیوود شد.
• The reader can never be 100% sure of the writer's original intentions.
خواننده هیچوقت نمیتواند 100% مطمئن از اهداف اولیهی نویسنده باشد.
7. the point
• The point of the experiment is to show how different metals react with oxygen.
هدف آزمایش این است که نشان دهد فلزات مختلف چگونه با اکسیژن واکنش میدهند.
• He felt that his critics were completely missing the point.
او احساس کرد منتقدانش کاملاً هدف (نکته) را فراموش کردهاند.
8. ends
اهداف (معمولاً اهداف بد و نامناسب)
• Several politicians were accused of trying to exploit the situation for their own ends.
چندین سیاستمدار متهم به تلاش برای سوء استفاده از موقعیت برای [دستیابی به] اهدافشان شدند.
• The terrorists will do almost anything to achieve their ends.
تروریستها برای دستیابی به اهدافشان تقریباً هر کاری میکنند.
#vocabulary
#word_choice
وبینار ریدینگ زبان عمومی (3)
☑️ در این وبینار، روشهای موثر و کاربردی برای تقویت مهارت ریدینگ در سطحB1 و B2 آموزش داده خواهد شد و شما را برای آزمونهای بین المللی آماده میکند. برخی از موضوعاتی که در این وبینار پوشش داده میشوند عبارتاند از:
✅ بررسی نکات گرامری
✅ آموزش لغات کاربردی
✅ یادگیری نکات پانکچویشن
1️⃣ شرکت در این وبینار برای علاقهمندان کاملاً رایگان است.
2️⃣ تمام مطالب ارائه شده در این وبینار کاربردی و قابل استفاده در زندگی روزمره و آزمونها هستند.
3️⃣در طول وبینار فرصت پرسش و پاسخ وجود دارد و میتوانید سوالات خود را با مدرس در میان بگذارید.
⏰ جمعه 19 مرداد، ساعت 14 تا 15
مدرس: حسام محمدی
💡 برای شرکت در این وبینار، کافی است به لینک زیر مراجعه کنید:
😎 همراه با یک هدیه ویژه برای شرکت کنندگان در وبینار
🧑🏻🏫 یکی از ساختارهای قشنگی که در رایتینگ یا حتی اسپیکینگ میشه استفاده کرد بصورت زیر هست:
"just as..., so"
این ساختار برای بیان تشابه یا ارتباط بین دو اتفاق یا عمل استفاده میشه. یعنی یک عمل یا اتفاق توسط یک مورد دیگه رخ میده یا تحت تأثیر اون قرار میگیره. .
مثال:
1️⃣ Just as the sun sets, so does our energy level decrease.
همانطور که خورشید غروب میکند، انرژی ما هم کاهش مییابد.
2️⃣ Just as exercise benefits our physical health, so does reading benefit our mental health.
همانطور که ورزش به سلامت جسمی ما کمک میکند، مطالعه به سلامت ذهنی ما کمک میکند.
3️⃣ Just as a good night's sleep helps us perform better, so does a healthy breakfast.
همانطور که خواب شب مناسب به ما کمک میکند عملکرد بهتری داشته باشیم، صبحانه سالم هم به ما کمک میکند عملکرد بهتری داشته باشیم (😐)
4️⃣ Just as a positive attitude can improve our mood, so can spending time with loved ones.
5️⃣ Just as a well-written essay requires research and planning, so does a successful business strategy.
✳️ کلاسهای آنلاین و نگارش SOP/Study Plan/ Recommendation Letter👇
👨🏫 کاربردهای مختلف کلمهی each:
1️⃣ هر
✅ He called me each day and asked about my circumstances.
او هر روز به من زنگ زد و احوالم را پرسید.
2️⃣ هرکدام، هر یک
✅ Each had a different solution to the problem.
هر کدام یک راه حل متفاوت برای مشکل داشتند.
3️⃣ به هر کدام، به هر یک
✅ She gave us two apples each.
او به هر کدام از ما دو تا سیب داد.
4️⃣ دانهای، هرکدام
✅ The oranges cost 1 dollar each.
پرتقالها هر کدام یک دلار بودند.
✅ The tickets cost £20 each.
5️⃣ همهی اعضا، تک تک افراد یا چیزها
✅ These are issues that affect each and every one of us.
اینها مسائلی هستند که تک تک ما را تحتتأثیر قرار میدهند.
#vocabulary
#grammar
اشتباه رایج
👨🏻🏫 برای صحبت کردن در مورد اتوبوس از حرف اضافهی on استفاده میشود (نه in):
✔️ be/get on a bus:
• During the rush hour, it's quicker to walk than get on a bus.
در ساعتهای شلوغ، پیاده رفتن سریعتر از سوار اتوبوس شدن است.
◆◆◆◆◆◆◆◆◆
✍️ با توجه به توضیحات داده شده، جملات زیر اشتباه هستند:
❌ The best way to see London is to get in a bus.
❌ She said I was in the wrong bus.
🖋 شکل صحیح جملات گفته شده 👇
✅ The best way to see London is to get on a bus.
✅ She said I was on the wrong bus.
#common_mistake #grammar
✳️ کلاسهای آنلاین، نگارش SOP و تصحیح رایتینگ/اسپیکینگ👇
اشتباه رایج
Ago vs Before
👨🏫 وقتی از یک زمان مشخص قبل از چیز دیگری صحبت میکنیم، before بکار میرود.
👨🏫 اما ago همراه با یک عبارت زمانی "time expression" و فعل گذشته بکار میرود.
✳️ بنابراین جملهی زیر غلط است:
❌ The train left at exactly 3 o'clock. Just five minutes ago I had been stuck in a traffic jam.
شکل صحیح جملهی بالا 👇
✅ The train left at exactly 3 o'clock. Just five minutes before I had been stuck in a traffic jam.
قطار دقیقاً ساعت 3 حرکت کرد. درست پنج دقیقه قبل از اینکه در ترافیک گیر کنم.
اشتباه:
❌ His father died three years before.
صحیح:
✅ His father died three years ago.
پدر او سه سال پیش مُرد.
#common_mistake #grammar #review
✳️ کلاسهای آنلاین و نگارش SOP/CV👇
فعلهای مناسب برای رایتینگ (بهخصوص بخش integrated)
بخش دوم:
6. argue
استدلال کردن
~for/against (doing) sth
The minister argued for/in favour of/against making cuts in military spending.
They argued the point (= discussed it) for hours without reaching a conclusion.
The minister argued that cuts in military spending were needed.
7. echo
تکرار کردن (حرف، نظر)
The article simply echoed the argument against gun control.
8. dispute
مورد بحث و تردید قرار دادن
to dispute a decision/claim
No one is disputing that there is a problem.
9. utter
بیان کردن، گفتن
She sat through the whole meeting without uttering a word.
10. imply/suggest
بیانگر چیزی بودن/تلویحاً اشاره کردن
The high level of radiation in the rocks implies that they are volcanic in origin.
Something about his manner suggested a lack of interest in what we were doing.
11. Ventilate
گفتن، بیان کردن (احساس، نظر)
The important point is to ventilate your anger/opinion.
12. insist
اصرار ورزیدن (بر یک نظر و عقیده)
Turkey insists that there is more than enough water in the two rivers for all three countries.
13. Acknowledge/confess
اذعان کردن، اعتراف کردن
She refuses to acknowledge the need for reform.
~ to sth/to doing sth: I must confess to knowing nothing about computers.
#vocabulary
کلماتی که به معنی "مزیت، امتیاز" هستند (این کلمات معادل برای جلوگیری از تکرار یک کلمه در رایتینگ یا اسپیکینگ بسیار مفیدند):
1. advantage
The great advantage of digital cameras is that there is no film to process.
The university has the advantage of being one of the oldest and best respected in the country.
2. benefit
Modern technology has brought great benefits to mankind.
3. merit
The committee will consider the merits of the proposals.
The merits and demerits of (= مزایا و معایب) alternative funding
systems were widely discussed in the newspapers.
4. virtue
The plan has the virtue of simplicity.
They could see no virtue in discussing it further.
5. good point
One of the good points about the car is that it is easy to drive.
6. plus point
The estate agent's leaflet said a major plus point was the recently modernized
kitchen.
7. the good/great/best thing about sth
این ساختار برای اسپیکینگ بهتر است، چون زیاد formal نیست
The great thing about living in a city is that you can go shopping at almost any hour.
Her wicked sense of humour was the best thing about her.
of the day or night.
#vocabulary
برخی صفتها که به "ly" ختم میشوند، شباهت ظاهری به قید دارند. مثال:
Friendly, manly, womanly, costly
برای تبديل این صفتها به قید نمیشود از Ly استفاده کرد (مثلاً freindlily غلط است!) و ساختارهای زیر بکار میروند:
In a...way/manner/fashion
جملهی زیر غلط است، چون به قید نیاز دارد، اما friendly صفت (به معنی دوستانه) است:
She smiled friendly.
شکل صحیح جملهی بالا 👇
She smiled in a friendly way.
#grammar
📣 آغاز هفته با یه تخفیف داغ!
🔥 فقط تا پایان دوشنبه 🔥
🛡️ کانفیگ اختصاصی فیلترشکن با ۱۰٪ تخفیف ویژه
🚀 سرعت بالا
🔐 امنیت کامل
📱 قابل استفاده روی تمام دستگاهها
🕒 پشتیبانی ۲۴ ساعته
همین حالا تهیه کن و اینترنت بدون مرز رو تجربه کن!
📩 برای دریافت کانفیگ و خرید، دایرکت بده / پیام بده
@netadmin24
در برخی افعال و اصطلاحات to نقش حرف اضافه دارد و بنابراین پس از to از verb + ing (نه فعل ساده) استفاده میشود. رایجترین این افعال و اصطلاحات عبارتنداز:
Читать полностью…⏳شانس کسایی که آنلاینن
لیست تا ساعاتی دیگر حذف میشود ...
ضربالمثلهایی که درباره "تحصیل، دانش و تجربه" هستند:
1. “If you are planning for a year, sow rice; if you are planning for a decade, plant trees; if you are planning for a lifetime, educate people”
(یک ضرب المثل چینی است)
اگر برای یک سال برنامهریزی میکنی، برنج بکار؛ اگر برای یک دهه برنامهریزی میکنی، درخت بکار؛ اگر برای یک عمر برنامهریزی میکنی، مردم را باسواد کن.
-نمونهی این ضربالمثل در رایتنگ مربوط به school change بکار رفته است.
#sample_writing
2. Education is the most powerful weapon we can use to change the world.
تحصیلات قویترین سلاحی است که میتوانیم برای تغییر دنیا استفاده کنیم.
3. “Live as if you were to die tomorrow. Learn as if you were to live forever.”
Mahatma Gandhi
جوری زندگی کن که انگار قرار است فردا بمیری. جوری یاد بگیر که انگار قرار است همواره زنده باشی.
4. “Give a man a fish, feed him for a day; teach a man to fish, feed them for a lifetime.”
به انسان یک ماهی بده، یک روز او را سیر کن؛ به انسان ماهیگیری یاد بده، یک عمر او را سیر کن.
5. Never too old to learn
برای آموختن هیچ وقت دیر نیست.
6. A little knowledge is a dangerous thing.
دانش اندک چیزی خطرناکی است.
7. Knowledge is power
دانش قدرت است.
8. The pen is mightier than the sword.
قلم از شمشیر قدرتمندتر است.
9. Experience is the best teacher.
تجربه بهترین معلم است.
10. Wisdom is better than strength.
آدمی را عقل میباید نه زور (عقل بهتر از قدرت است).
#proverb
🔥⚠️
آخرین َمهلت ثبت نام با تخفیف بیسابقه
از دستش ندین
👑 دوره های استاد آرش نیا ✅
*مقدماتی تا پیشرفته*
*به همراه کارت گارانتی طلایی*
*محتوای بسته VIP Plus*
👇
*١. دوره ی مکالمه تعاملی و گرامر ١*
*٢. دوره مکالمه تعاملی و گرامر ۲*
*٣. دوره مکالمه تعاملی و گرامر ٣*
*۴. دوره ی ۶۰۰ واژه آرش نیا*
*۵. دوره جامع ۵۰۴ واژه با فیلم*
➖➖➖
📗 09120882098
📷 Rezaarashnia
✈️ Rezaarashnia
✅به مناسبت شروع سال تحصیلی ظرفیت ثبت نام به تعداد محدود با تخفیف ویژه باز شده جهت دریافت اطلاعات و مشاوره به آی دی زیر پیام بدید ⬇️
🔺/channel/Reza_Arashnia_admin
🔺/channel/Reza_Arashnia_admin
👨🏫 فعالیتهای کانال فقط شامل موارد زیر است. لطفاً توضیحات مربوط به مورد مد نظرتون را بطور کامل بخوانید:
1️⃣ ️⃣@learnEnglishcafe@learnEnglishcafe@learnEnglishcafe@learnEnglishcafe6️⃣️⃣
8️⃣
9️⃣
@learnEnglishcafeتخفیفهای ویژه:
✔️
✔️ @learnEnglishcafe
✔️
✳️ توضیح بیشتر و ارتباط با ادمین 👇
اشتباه رایج:
👨🏫 وقتی دربارهی کاهش در چیزی صحبت میکنیم، معمولاً از عبارت زیر استفاده میشود:
✔️ decrease in sth
🖋 اما وقتی برای کاهش، مقدار میگوییم، معمولاً از عبارت زیر استفاده میشود:
✔️ decrease of sth
مثال:
• There has been a 2% decrease in the rate of unemployment.
2 درصد کاهش در نرخ بیکاری وجود داشته است.
• There has been a decrease of 2%.
2 درصد کاهش وجود داشته است.
• There was a slight decrease in his weight after a week of dieting.
بعد از یک هفته رژیم، یک کاهش کوچک در وزنش وجود داشت.
• Any decrease in tourism could have a serious effect on the local economy.
هر گونه کاهشی در گردشگری میتوانست اثری جدی بر اقتصاد محلی بگذارد.
• The report's finding on the decrease in violent crime supports the police chief's claims.
• We have seen a marked decrease in the number of accidents since these safety measures were introduced.
از وقتی این تدابیر امنیتی ارائه شدند، کاهش شدیدی در تعداد تصادفات مشاهده شده است.
• We've noticed a steady decrease in jobs available for new graduates in the industry.
✳️ کلاسهای آنلاین رایتینگ/گرامر و نگارش SOP و recommendation letter👇