رفیق شفیقم، به خونه خودت خوش اومدی🌱☺️🫀 🧠😁Ψ اینجا یه کلاس درسه پیج مارو هم اگه دوست داشتی میتونی فالو کنی😇👇 @ego_academy1 من محمد صالح ام، رتبه ۱۲۶ بالینی بهداشت و دانشجوی روانشناسی و فارغ علوم اعصاب سوالم داشتی من در خدمتت هستم @mr_jesse144
🔵این کودکان در شناختی اجتماعی مشکل دارند. یعنی نشانه های اجتماعی را بد می خوانند و ممکن است احساسات و هیجانات دیگران را بد تفسیر کنند.
🔴برایشان سخت است که دیدگاه دیگران را در نظر بگیرند، یعنی اینکه خود را به جای دیگران بگذارند.
🟢در تعاملات اجتماعی ، درکی از تفاوت های طاهری ندارند و ممکن است ندانند که چگونه احوال پرسی کنند یا به تفریح بپردازند.
@ego_academy1
✔️دو نوع متمایز از خودشیفتگی وجود دارد:
۱. خودبزرگ بینی ناشی از خودشیفتگی
۲. آسیب پذیری ناشی از خودشیفتگی
🟢افرادی که در نوع اول در سطح بالایی هستند، دارای سبک های متقابل پرخاشگرانه، زورآور و سلطه گر هستند.
🔵اما افرادی که در نوع دوم در سطح بالایی قرار دارند، احساس ناامنی می کنند و سعی می کنند با خودبزرگ بینی غیرواقعی، آن(احساس ناامنی) را از خودشون و جهان اطرافشون پنهان کنند.
@ego_academy1
نکاتی راجب این مقاله از Jaime yasky…👇
@ego_academy1
مقاله با هدف بررسی رابطه بین نارسیسیسم آسیبشناختی (pathological narcissism یا PN) و پدیده اینسلها (افراد مجرد ناخواسته که اغلب دیدگاههای زنستیزانه دارند) نوشته شده است. نویسندگان توضیح میدهند که اینسلها، اغلب مردان جوانی هستند که در ایجاد روابط عاطفی یا جنسی ناکام ماندهاند و این ناکامی را به زنان نسبت داده، دیدگاههای زنستیزانه و افراطی پیدا میکنند.
از شخصیتهای نمادین این جریان «الیوت راجر» است که قبل از کشتار جمعیاش مانیفستی زنستیزانه منتشر کرد. مقاله نشان میدهد که ایدئولوژی اینسلها با نارسیسیسم آسیبشناختی نقاط مشترک دارد، مانند احساس استحقاق(شایستگی) اغراقآمیز، حساسیت به طرد شدن، عزتنفس ناپایدار، و دشواری در همدلی.
پژوهش با مرور نظاممند ۱۲ مطالعه (کمّی و کیفی) به بررسی همپوشانی این دو گروه پرداخته و تأکید میکند درمانهای موفق PN میتواند در پیشگیری از رفتارهای افراطی اینسلها مؤثر باشد.
مطالبی(یافته هایی) که من از این مقاله متوجه شدم:
1. ویژگیهای شناختی و رفتاری:
افراد دارای PN و اینسلها هر دو سبک تفکر دوگانه (سیاه/سفید)، نشخوار ذهنی، احساس قربانی بودن، و حس استحقاق دارند. این ویژگیها موجب رفتارهای خصمانه و زنستیزانه میشوند.
2. نقش تربیت خانوادگی:
پرورش با محبت سرد و بیاعتنایی یا بالعکس بزرگنمایی افراطی کودک، باعث شکلگیری عزتنفس شکننده، تصویر خود ناپایدار، و گرایش به خشم نارسیسیستی میشود (نظریات روانکاوانی مثل کوهوت و جناب کرنبرگ).
3. نقش رسانهها:
الگوهای مشهور خودشیفته در شبکههای اجتماعی، تمایلات نارسیسیستی را در نوجوانان و جوانان تشدید میکنند و موجب محبوبیت افراد افراطی مثل اندرو تیت شده است.
4. ویژگیهای روانی-اجتماعی اینسلها:
این افراد خود را «زیر دست» و فاقد جذابیت میدانند، به زنان و مردان جذابتر حسادت میکنند، در انجمنهای آنلاین منزوی شده و زنستیزی را عادی میکنند. حس محرومیت از روابط باعث افسردگی، تنهایی شدید، و گاهی گرایش به خشونت میشود.
5. نتایج مطالعات:
مطالعات نشان میدهد اینسلها نمرات بالاتری در افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی، باورهای غلط درباره تجاوز، و استحقاق جنسی دارند. آنها کمتر از استراتژیهای مقابله مثبت استفاده کرده و بیشتر به اجتناب، سرزنش خود و خشم متوسل میشوند.
6. پیوند PN با اینسلها:
PN و اینسلها در سه محور همپوشانی دارند: (الف) عزتنفس شکننده و تصویر خود اغراقشده، (ب) حساسیت به طرد و شکست، (ج) باور به حقانیت سلطه مردان.
7. توصیههای درمانی:
درمان ترکیبی شامل درمان میانفردی فراشناختی (MIT)، رواندرمانی مبتنی بر انتقال (TFP)، درمان مبتنی بر ذهنیسازی (MBT) و رواندرمانی تحلیلی پیشنهاد میشود.
اتحاد درمانی قوی، آموزش همدلی، اصلاح طرحوارههای ناسازگار، و مهارتهای مقابله سالم از ارکان درمان هستند.
مقاله هشدار میدهد که درمان PN چالشبرانگیز است و به دلیل رفتارهای تحریککننده این بیماران، درمانگر باید مراقب فرسودگی شغلی باشد.
شناسایی علائم PN در اینسلها میتواند به عنوان شاخص پیشبینی رفتارهای افراطی به کار رود و کمک کند قبل از بروز خشونت، مداخله انجام شود.
نتیجه کلی ای که میشه گرفت:
نویسندگان نتیجه میگیرند درک عمیق از شباهتهای روانشناختی اینسلها و افراد با نارسیسیسم آسیبشناختی میتواند به توسعه درمانهای مؤثرتر و استراتژیهای پیشگیرانه برای کاهش خشونت علیه زنان و رشد تفکرات افراطی کمک کند. آنها پیشنهاد میدهند تحقیقات آتی باید روی شناسایی و مداخله زودهنگام تمرکز داشته باشد تا چرخه نفرت، انزوا و خطرات اجتماعی ناشی از این پدیده شکسته شود.
@ego_academy1
🔴تحقیقات نشان میدهد تروما و سوءاستفاده در کودکی (عاطفی، جسمی یا جنسی) یکی از مهمترین عوامل خطر برای ابتلا به افسردگی در بزرگسالی است. مطالعه اخیر در چین روی افراد مبتلا به افسردگی تازهتشخیص دادهشده و بدون سابقه دارودرمانی نشان داد که این بیماران بهطور معناداری سطح بالاتری از سوءاستفاده عاطفی و جنسی را در کودکی تجربه کردهاند. این یافته تأکید میکند که آسیبهای دوران کودکی میتوانند پیامدهای طولانیمدت بر سلامت روان بگذارند و احتمال ابتلا به افسردگی را در بزرگسالی افزایش دهند.
🟠نتایج مطالعه نشان داد افرادی که علاوه بر افسردگی، سابقه تروما در کودکی داشتند، نمرات بالاتری در مقیاسهای افسردگی و اضطراب (BDI، HAMA، SAS) بهدست آوردند. این یعنی شدت علائم افسردگی و اضطراب در آنها بیشتر بود. همچنین، ارتباط مثبت بین نمرات پرسشنامه تروما و شدت افسردگی و اضطراب مشاهده شد. به بیان ساده، هرچه تجربه تروما در کودکی شدیدتر باشد، احتمال افسردگی و اضطراب جدیتر در بزرگسالی بیشتر است.
🔵یکی دیگر از یافتههای مهم این پژوهش، اثر تروما بر عملکرد شناختی بود. نتایج نشان داد که بیماران افسرده با سابقه تروما دچار ضعف در حافظه تأخیری (Delayed Memory) هستند. این اختلال شناختی از همان مراحل اولیه افسردگی خود را نشان میدهد و میتواند نشانهای باشد که بالینگران باید از همان ابتدا مورد توجه قرار دهند. به عبارت دیگر، آسیبهای کودکی نه تنها حال روانی فرد را تحتتأثیر قرار میدهند، بلکه بر عملکرد حافظه و شناخت هم اثر منفی دارند .
🟢پژوهش نشان داد بیماران افسرده با سابقه تروما سطح پایینتری از EPA (یکی از اسیدهای چرب امگا-۳) در خون داشتند. هرچه نمره تروما بالاتر بود، سطح EPA پایینتر و علائم افسردگی شدیدتر بود. از این رو، امگا-۳ میتواند نقش محافظتی یا درمانی در افسردگی مرتبط با تروما ایفا کند. شواهد قبلی هم نشان دادهاند که مکملهای غنی از EPA میتوانند علائم افسردگی و اختلالات شناختی را بهبود دهند. بنابراین، مسیرهای درمانی آینده میتوانند شامل توجه به تغذیه و مکملهای امگا-۳ در کنار رواندرمانی و دارودرمانی باشند .
@ego_academy1
⁉️در کار های تحقیقی، «قابلیت بازتولید» با «قابلیت تکرار» چه تفاوتی دارد؟!
✔️وقتی روانشناس تحقیق می کند و یک روانشناس دیگر آن تحقیق را دوباره انجام می دهد و می بیند بههمان نتایج دست یافته است، گفته می شود که این تحقیق قابلیت بازتولید دارد.
✔️ وقتی روانشناس تحقیق می کند و بعد از مدتی، خودش آن تحقیق را دوباره انجام می دهد و می بیند به همان نتایج دست یافته است، گفته می شود که تحقیق او قابلیت تکرار دارد.
@ego_academy1
✔️فواید تشخیص گذاری در کار درمانی چیه؟!
🟢مهمترین فایده تشخیص این است که یک راه کوتاه ارتباط بین متخصصان است.
🔴ممکن است چیزی در مورد اختلال بیان کند. مثلا وقتی می گوییم فرد اسکیزوفرنی
پارانویید(در DSM-4-Tr) دارد، مشخص می گردد که از نظر زیستی عامل این اختلال افزایش دوپامین در مغز است.
🔵 ممکن است چیزی در مورد درمان بیان کند، به عنوان مثال اگر در فردی که اسکیزوفرنی پارانویید است، دوپامین زیاد شده و قاعدتا باید دارویی مصرف کند فرد تا دوپامین را کاهش دهد مثل انتاگونیست های دوپامین.
🟡حتی هزینه های تقریبی درمان را برای شرکت بیمه یا فردی دیگر مشخص می کند.
@ego_academy1
🔴گریه کردن موثرترین روش، و گاه تنها شیوه ای است که اطفال از طریق آن نیازهایشان را ابراز می کنند.
✔️ما چهار نوع گریه کردن داریم:
۱. گریه گرسنگی
۲. گریه عصبانیت
۳. گریه درد
۴. گریه ناکامی
@ego_academy1
🟢ما هدف ها را می توانیم از این دید که آیا «هماهنگ با خود» است یا «ناهماهنگ با خود» تقسیم کنیم.
🟠هدف های هماهنگ با خود یعنی هدف هایی که با خودِ اساسی فرد هماهنک است.
این هدف ها بیانگر هدف های درونی(هدف هایی که از تمایلات شخصی ناشی می شود) و هدف هایذخودپذیر(هدف هایی که از اعتقاد و ارزش های فرد ناشی می شود) است.
هدف های هماهنگ با خود، باعث یکپارچگی خود می شود.
🔵اما هدف هایی که درون فکنی شده(یعنی طبق الزامات جامعه است) و هدف های بیرونی(اهدافی که از میل به تحسین و تقویت شدن ناشی می شوند)، بیانگر هدف های ناهماهنگ با با خود است.
بزارید با مثال بگویم…
🟡فرض کنید اگر شما برخلاف جامعه که حوزه رشته های علوم پزشکی را خیلی ارمانی کرده و بهایی به رشته های هنری نمی دهد، اما باز هم شما با توجه به علاقه خودتان برید رشته هنر، اینجا هدف هماهنگ با خود است.
🔴اما اگر برای تحسین شدن از بیرون و افراد جامعه، به یک رشته گرایش دارید، اما علاقه خودتان رشته دیگری است، در اینجا هدف ناهماهنگ با خود است.
@ego_academy1
✅خیلی از ما انسان ها فکر می کنیم اگر عزت نفس(self esteem) بالایی داشته باشیم، عملکرد بهتر خواهیم داشت….
✔️اما باید بگوییم هیچ یافته پژوهشی وجود ندارد که نشان دهد عزت نفس موجب چیزی می شود.
◀️باید گفت عزت نفس تحت تاثیر موفقیت ها و شکست ها قرار دارد.
✔️آنچه را که ما باید بهبود دهیم، عزت نفس نیست، بلکه بهبود بخشیدن به مهارت های ما برای رسیدگی به دنیاست.
✔️در رابطه ی بین عزت نفس و عملکرد، عملکرد خود علت است و عزت نفس فقط معلول است.
✔️شاید بهتر است بگوییم عزت نفس یک تابلو یا کارت امتیازی است برای انسان ، تا انسان متوجه شود که اوضاع در زندکی ما خوب است یا بد!
@ego_academy1
⁉️آلوژیا(alogia) یا فقر کلامی در فرد مبتلا به سایکوز چگونه است؟!
✅آلوژیا یا فقر کلامی در فرد مبتلا به سایکوز، به سوالاتی که از او می شود پاسخ های بسیار کوتاه یا بی معنی می دهد.
✔️این افراد معمولا کمتر از اکثر مردم سالم حرف می زنند.
⁉️اما چرا گفتیم «اکثر مردم» ؟!
✔️چون که بعضی افراد سالم ذاتاً کم حرف هستند.
✅برای افراد مبتلا به آلوژیا مدتی طول می کشد تا قوای ذهنی خود را جمع کنند و بعد به سوال پاسخ دهند.
✅در این افراد حتی انتخاب کلمات از بین کلمات موجود در خزانه لغات می تواند کار دشواری باشد.
@ego_academy1
حافظه سمانتیک مفاهیم، کلمات ، نماد ها و تعمیم ها را ذخیره می کند.
ضعف این حافظه باعث مشکلات یادگیری می شود.
@ego_academy1
فروید نخستین بار برای توضیح علائم جسمانی دو مدل ارائه داد: تبدیل هیستریک و نوروزهای واقعی. در مدل تبدیل، علائم جسمی معنای نمادین داشتند و بازنماییِ نمادین تعارضهای ناخودآگاه بودند. اما در نوروزهای واقعی، علائم جسمانی فاقد معنا و ناشی از فرآیندهای فیزیولوژیک (مانند عادات جنسی ناسالم) تصور میشدند. هرچند ایدهی فروید درباره منشأ صرفاً جنسی نوروزهای واقعی ماندگار نماند، ولی تمایز او بین علائم نمادین و غیرنمادین، بستر نظریههای بعدی شد.
در قرن بیستم، پژوهشگرانی مانند فرانتس الکساندر، رویکردی نو ارائه دادند: تعارضهای هیجانی مزمن—even اگر در علائم بهصورت نماد ظاهر نشوند—میتوانند سیستمهای فیزیولوژیک را فعال کرده و بیماری ایجاد کنند. این آغاز «جنبش روانتنی» بود که مرز روان و جسم را بیشتر درهمآمیخت. همزمان، نظریهپردازانی مانند مارتـی و سیفنئوس با معرفی مفاهیمی چون «تفکر عملیاتی» و «الکسیتایمیا» نشان دادند که بیماران روانتنی اغلب در پردازش و نمادسازی هیجانات ناتواناند، دنیای فانتزی و رؤیایی فقیر دارند و بهجای تجربهی درونی، بیشتر در سطح رفتار و عمل زندگی میکنند. این فقدان ظرفیت نمادسازی یا «ناکامی در روانپردازش» محور اصلی درک علائم روانتنی شد.
بعدها نظریههای پیشرفتهتری مانند نظریه کُدهای چندگانهی بوچی مطرح شد که سه سطح بازنمایی (حسی-حرکتی، تصویری و کلامی) را در کنار هم قرار داد و نشان داد چگونه تجربههای جسمانی میتوانند به سطح نمادین و کلامی ارتقا یابند. این نگاه جدید، بدن و ذهن را نه دو ساحت جداگانه، بلکه دو شیوهی درک یک کل واحد میبیند.
از نظر بالینی، چالش روانکاو امروز دیگر صرفاً یافتن معنای نمادین علائم نیست، بلکه کمک به بیمار در فرآیند نمادسازی هیجاناتی است که بهصورت خام و جسمانی ظاهر میشوند. برای این کار، درمانگر باید نشانههای بدنی، حالات عاطفی و رابطهای بیمار را به رسمیت بشناسد و فضایی امن برای تبدیل آنها به تجربهی ذهنی فراهم کند.
یک نمونه بالینی در مقاله نشان میدهد چگونه بیماری که سرطان، ورشکستگی و طلاق را تجربه کرده بود، در ابتدا هیجاناتش را انکار میکرد و فقط با نشانههای بدنی وارد جلسه میشد. با گذر زمان، و از خلال بازتابدهی و تحمل هیجانات توسط درمانگر، او توانست با غم، خشم و ترسهایش ارتباط بگیرد؛ همزمان علائم جسمی و اضطرابش نیز کاهش یافت.
در نهایت، مقاله تأکید میکند که روانتنی امروز بیش از نمادها به فرآیند نمادسازی و تنظیم هیجان میپردازد. این تحول، پیوند روانکاوی با علوم عصبروانشناسی و مدلهای زیستی-روانی-اجتماعی را پررنگتر کرده و همچنان نقش روانکاوی را بهعنوان فضایی برای فهم «بهای وجود انسانی در برابر فشارهای تمدن» حفظ کرده است
@ego_academy1
🟢افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعى قادر به مراعات كردن هنجارهاى اجتماعى نيستند و به طور مدام اقدام به اقدامات ضداجتماعى و خلاف قانون مى نمايند.
🔴مطالعاتی که هاروی کلکلی روى افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعى انجام داده در شناخت ویژگی هاى افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعى كمك شايانى نموده است.
🔵كلكلى در كتاب ماسك شعور خود ویژگی هاى اصلى افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعى را برشمرده كه اين ویژگی ها عبارتند از:
۱. فقدان ندامت یا شرم از آسیب زدن به دیگران
۲. خودخواهی شدید و ناتوانی در عشق ورزیدن
۳. تکانشگری
۴. غیرقابل اعتماد بودن
۵. قضاوت نامناسب و ناتوانی از درس گرفتن از تجربه ها
۶. فقدان پاسخ دهی هیجانی به دیگران
۷. فقدان دلشوره
۸. دروغگو متقلب و ریاکار بودن
@ego_academy1
بهتر است اول توضیح مختصری راجب افراد incel بدهیم…
کلمه incel مخفف Involuntary Celibate به معنی «مجرد ناخواسته» است.
افراد incel کسانی هستند که با وجود تمایل شدید به داشتن رابطه عاطفی یا جنسی، نمیتوانند چنین روابطی را برقرار کنند. این اصطلاح از اواخر دهه ۹۰ میلادی در اینترنت شکل گرفت و امروزه به زیرفرهنگی آنلاین اشاره دارد که بیشتر شامل مردان جوان است.
@ego_academy1
خلاصه ای از این مقاله:
اگزما (Atopic Dermatitis) و پسوریازیس (Psoriasis) دو بیماری شایع پوستی هستند که میلیونها نفر را در جهان درگیر کردهاند. مطالعات قبلی ارتباطی بین این بیماریها و مشکلات روانی مثل اضطراب و افسردگی نشان دادهاند، اما دلیل دقیق این ارتباط و میزان خطر مشخص نبود. این تحقیق برای روشن کردن این ارتباط از دادههای پزشکی بیش از ۵ میلیون بزرگسال در بریتانیا استفاده کرده است.
1. افزایش خطر اضطراب و افسردگی:
🟢افراد مبتلا به اگزما:
خطر اضطراب: ۱۴٪ بیشتر
خطر افسردگی: ۱۱٪ بیشتر
🔵 افراد مبتلا به پسوریازیس:
خطر اضطراب: ۱۶٪بیشتر
خطر افسردگی: ۲۱٪ بیشتر
2. تأثیر شدت بیماری:
🟢افراد مبتلا به پسوریازیس
شدید، خطر افسردگی ۵۴٪ بیشتر داشتند.
🔵مشکلات خواب در بیماران اگزما بهویژه نوع شدید، بسیار شایع بود (بیش از ۲۰٪).
3. بیشترین خطر در سال اول:
🟢بالاترین میزان ابتلا به اضطراب و افسردگی در سال اول پس از تشخیص بیماری پوستی مشاهده شد.
4. نقش عوامل میانجی:
🟢 مشکلات خواب، چاقی، مصرف الکل و سیگار احتمال بروز اختلالات روانی را در این بیماران بالا میبرد.
بیماریهای پوستی مزمن فراتر از ظاهر فرد، تأثیر عمیقی بر سلامت روان دارند.
توجه به خواب سالم، مدیریت وزن، کنترل استرس، و حمایت روانی میتواند کیفیت زندگی بیماران را
بهبود دهد.
این نتایج نشان میدهد که همکاری میان متخصصان پوست و روانپزشکان برای مراقبت جامع از بیماران ضروری است.
نتیجه گیری نهایی این مقاله:
اگزما و پسوریازیس در بزرگسالان با افزایش احتمال ابتلا به اضطراب و افسردگی همراه هستند. شناخت زودهنگام و مدیریت عوامل قابل اصلاح مانند مشکلات خواب و سبک زندگی میتواند از پیامدهای روانی جدی این بیماریها پیشگیری کند.
@ego_academy1
✔️خلاصه ای از مقاله:
🟠این پژوهش بررسی میکنه که آیا شرم (Shame) میتونه از یک سازوکار تکاملی برای اجتناب از بیماری منشأ بگیره. شرم معمولاً به عنوان احساس خودآگاه و اجتماعی مطرحه، در حالی که انزجار (Disgust) بیشتر واکنشی برای دوری از آلودگی و بیماری محسوب میشه. هر دو احساس باعث دوریگزینی از اجتماع میشن اما برای اهداف متفاوت: شرم برای جلوگیری از آسیب به جایگاه اجتماعی و انزجار برای جلوگیری از آلودگی و بیماری. مقاله فرض میکنه که شرم نوعی «انزجار از خود» است که برای حفظ بهداشت اجتماعی تکامل یافته.
🔵شرم و انزجار شباهتهای زیادی دارن: هر دو با بدن و ظاهر فرد مرتبط هستند، باعث اجتناب از دیگران میشوند، نقش مهمی در حفظ هنجارهای اخلاقی دارند، و در اسکن مغزی هر دو احساس باعث فعال شدن قشر کمربندی قدامی (ACC) و جزیره قدامی (Anterior Insula) میشوند. تفاوت مهمشون اینه که شرم قضاوت بر خوده: «من آدم بدی هستم»، ولی گناه قضاوت بر رفتار: «من کار بدی کردم.»
🟢دو مطالعه اصلی مقاله
۱) مطالعه اول (همبستگی): ۱۹۵ دانشجو پرسشنامههای حساسیت به انزجار، ترس از آلودگی، شرم و گناه رو پر کردن. نتایج نشون داد حساسیت به انزجار و نگرانی از آلودگی با شرم رابطه مثبت دارن، حتی وقتی احساسات منفی و گناه کنترل شد.
۲) مطالعه دوم (آزمایش): ۱۷۵ دانشجو با کلمات القاکننده انزجار، حالت منفی یا خنثی مواجه شدن. نتایج نشون داد افراد حساس به انزجار بعد از تحریک انزجار، شرم بیشتری حس کردن. این القا باعث افزایش گناه نشد، پس رابطه مخصوص شرمه.
🔴یافته اصلی اینه که شرم احتمالاً از سیستم تکاملی اجتناب از بیماری سرچشمه گرفته و نوعی «انزجار از خود» است. از نظر درمانی، کاهش حساسیت به انزجار میتونه در درمان اختلالات مرتبط با شرم مثل اختلال بدریختانگاری بدن یا اختلالات خوردن مؤثر باشه. همچنین این رابطه به درک بهتر انگ اجتماعی (Stigma) به عنوان «خودآلودگی» کمک میکنه. از محدودیتهای پژوهش اینه که مطالعه دوم مستقیماً انزجار از خود رو القا نکرد و احتمال وجود عوامل شخصیتی مثل بازداری رفتاری یا نوروتیسیزم در رابطه شرم و انزجار هست. پس تحقیقات بیشتری برای اثبات قطعی این ارتباط نیازه.
@ego_academy1
⁉️ما از نظر آموزشی به چه کسی می گوییم «کودک استثنایی» ؟!
کودکی استثنایی است که برای تامین حداکثر نیازهای تربیتی و آموزشی او باید تغییراتی در شیوه تربیتی و آموزشی خانواده و در برنامه های مدارس عادی داده شود.
@ego_academy1
خلاصه مقاله ای که امروز داشتم میخوندم که در ۳ آوریل ۲۰۲۵ به چاپ رسیده…🫶👇
@ego_academy1
تفاوت بین illusion و hallucinations چیست؟!
در illusion محرک حسی وجود دارد.
فرد در ادراک محرک حسی دچار خطای ادراکی می شود.
مثل illusion:
مثلا وقتی در یک روز تابستانی، در جادهای داغ و آفتابی رانندگی میکنید، ممکن است در دوردست سطح جاده شبیه آب به نظر برسد؛ در حالی که در واقع بازتاب نور و گرماست.
اما hallucinations یعنی فرد در غیاب یک محرک حسی آن را به صورت کاملا واقعی ادراک می کند.
که انواع hallucinations داریم:
دیداری:
فردی با اسکیزوفرنی ممکنه صورت آدمی رو ببینه در حالی که هیچکس اونجا نیست.
شنوایی:
شایعترین نوع؛ مثلاً شنیدن صدای کسی که اسم فرد رو صدا میزنه یا دستور میده، در حالی که هیچ صدایی در محیط وجود نداره.
بویایی:
استشمام بوی دود یا گاز بدون اینکه منبعی وجود داشته باشه.
لامسه:
احساس حرکت حشرات روی پوست (formication) در حالی که چیزی وجود نداره.
🔴توجه🔴
بهتره ترجمه نکنید کلمات illusion و hallucination را.
اما معمولا در کتب رفرنس illusion را خطای ادراکی و hallucination را توهم معنی می کنند.
@ego_academy1
✔️یکی از مکانیسم های دفاعی اصلی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، گسستگی است.
✔️این افراد از دفاع انکار و گسستگی استفاده می کنند تا احساس حرارتی که در طول کودکی در آنها به وجود آمده است را از خودشان دور کنند.
@ego_academy1
⁉️برانگیختگی کورتکسی(cortical arousal) چیست؟!
✔️یعنی اینکه وقتی فرد در وضعیت استراحت است(یعنی کار خاصی نمی کند) مغز تا چه اندازه فعال است و علاوه بر آن، تا چه اندازه به تحریک حساس است.
@ego_academy1
🔵عزت نفس وپيشرفت با يكديكر همبستكى مثبت دارند، اما بالا رفتن عزت نفس موجب افزايش بيشرفت يا بازدهى نمى شود؛ بلكه، افزايش ييشرفت و بازدهى باعث مى شوند عزت نفس بالا برود.
🔴عزت نفس نشان مى دهد كه زندگی چگونه بيش مى رود، اما منبع انگیزشی نيست كه به افراد امكان دهد تا زندكى را خوب پيش ببرند.
🟠دليلى وجود نداردكه نشان دهد تقويت كردن عزت نفس افراد، عملكرد آنها را بهتر خواهد كرد.
🟡فايده اصلى عزت نفس بالا اين است كه ازخود (self) در برابر حالت عاطفى منفى مانند افسردكى واضطراب محافظت مى كند.
🟢عزت نفس به افراد امكان مى دهد تا احساس خوبى در مورد خودشان داشته باشند، ولى آنها را براى انجام هیچ كارى با انگیزه نمى كند.
@ego_academy1
✅روانشناسان بالینی معمولا بر سر چه نوع دو راهی های اخلاقی قرار میگیرند؟
۱)"رایجترین " دوراهی اخلاقی در خصوص رازداری است. یعنی فاش کردن یا نکردن اطلاعات محرمانه ی مراجع به دلیل خطرات بالفعل یا بالقوه ی مرتبط با اشخاص ثالث ، بدرفتاری با کودک ، یا دلایلی از این قبیل .
2 ) دومین دوراهی مربوط به روابط مبهم، دونفره ، یا پر از اختلاف است . مثل حفظ نکردن حد و مرزهای درمانی با مراجع و برقراری روابط شخصی و نه حرفه ای با مراجع .
3)سومین دردسر اخلاقی هم درخصوص منابع مالی، برنامه ها ، موقیت ها و روش هاست.
@ego_academy1