effortlessielts | Неотсортированное

Telegram-канал effortlessielts - کانال آموزش آیلتس

1069

ادمین: @dr_ahmadi_sh کانال آموزش آیلتس 👈تدریس حرفه ای آیلتس و تافل 👈👈کلاسهای گروهی و خصوصی 👈👈👈برگزاری دوره های آنلاین آیلتس ✔️✔️کلاسهای ویژه زبان عمومی دکتری ✔️✔️✔️کلاسهای ویژه برای آزمونهای EPT,MSRT,Tolim

Подписаться на канал

کانال آموزش آیلتس

#Writing_Task1


📝اصطلاحات بسیار رایج در آغاز جمله overview در رایتنگ تسک 1
✏️In general...
📌به طور کلی ...

✏️Generally speaking...
📌به طور کلی

✏️Overall...
📌روی هم رفته

✏️It is obvious that…
📌مشخص است که

✏️As a general trend...
📌به عنوان یک روند کلی

✏️ As can be seen...
📌همانطور که مشاهده می شود

✏️As an overall trend ,
📌به عنوان یک روند کلی

✏️As it is presented...
📌آنگونه که نشان داده می شود

 ✏️It can be clearly seen that...
📌به روشنی قابل مشاهده است که

✏️At first glance...
📌درنگاه اول

✏️It is clear that…
📌روشن است که

✏️A glance at the graph(s) reveals that...
📌نگاهی به نمودار(ها) نشان می دهد که

#ieltsvocabulary
#writing


@effrtlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#ریدینگ_کمبریج_آیلتس_جلد_8

The implication was that the ganzfeld method had revealed real evidence for telepathy. But there was a crucial flaw in this argument — one routinely overlooked in more conventional areas of science. Just because chance had been ruled out as an explanation did not prove telepathy must exist; there were many other ways of getting positive results. These ranged from 'sensory leakage' — where clues about the pictures accidentally reach the receiver — to outright fraud.

🚨ساختارهای ضروری و پرکاربرد پاراگراف بالا 👇👇

✅The implication was that …
☄پیامد این بود که....

✅X revealed real evidence for …
☄شواهد واقعی نشان داد برای وجود...

✅there was a crucial flaw in this argument
☄نقص مهمی در این نظریه وجود داشت

✅X is routinely overlooked in…
☄...در...معمولا نادیده گرفته می شود

✅in more conventional areas of science
☄درحوزه های متعارف تر علمی

✅chance has been ruled out as an explanation
☄شانس به عنوان یک توجیه رد نشده است

✅getting positive results
☄کسب نتایج مثبت

✅X ranged from….. to ….
☄...شامل ...تا....می شد

✅outright fraud
☄کلاهبرداری آشکار

♻️ترجمه پاراگراف کوتاه بالا👇👇

پیامد این بود که روش گنزفلد شواهد واقعی برای وجود تلپاتی نشان داده است. اما نقص مهمی در این نظریه وجود داشت—نقصی که معمولا در حوزه های متعارف تر علمی نادیده گرفته می شود. تنها به سبب آنکه شانس به عنوان یک توجیه رد شد، وجود تلپاتی اثبات نشد.  زیرا روشهای فراوان دیگری برای کسب نتایج مثبت وجود دارد. این روش ها شامل "نشت حسی" (که درآن نشانه هایی در مورد تصاویر به صورت تصادفی به گیرنده می رسد) تا کلاهبرداری آشکارمی شدند.


@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

🔵 همه چیز درباره آزمون جدید کامپیوتری آیلتس

🔹 احراز هویت داوطلب همانند آزمون کاغذی است (با عکس و اثر انگشت)

🔸 آزمون شامل هر چهار مهارت است 3 مهارت لیسنینگ، ریدینگ و رایتینگ بصورت کامپیوتری و آزمون مصاحبه شفاهی با یک اگزمینر (انسان) برگزار می شود بصورت رو در رو کاملا مشابه آزمون کاغذی

🔹 آزمون هر چهار مهارت در یک روز برگزار می شود

🔸 نوع سوالات و فرمت کلی آزمون در هر 2 حالت کاغذی و کامپیوتری یکسان است

🔹 با برگزاری آزمون کامپیوتری، آزمون کاغذی حذف نخواهد شد

🔸 قیمت آزمون کامپیوتری معادل قیمت آزمون های کاغذی است

🔹 در کارنامه (TRF) نوع آزمون (کاغذی یا کامپیوتری) درج نمی شود

🔸 اعتبار نتایج و کارنامه این آزمون همانند آزمون کاغذی برای دانشگاه یا کشور مقصد یکسان است

🔹 لپ تاپ یا کامپیوتر آزمون توسط مرکز برگزار کننده و در محل مراکز مجاز آزمون در اختیار شما گذاشته خواهد شد

🔸 برخلاف آزمون کاغذی که فقط صبح ها برگزار می شود، آزمون کامپیوتری در طول روز نیز برگزار می شود

🔹 آشنایی مقدماتی برای استفاده از کامپیوتر (برای جلوگیری از اتلاف وقت) لازم است

🔸 آزمون کامپیوتری در هر دو نوع آکادمیک و جنرال برگزار می شود

🔹 بر خلاف آزمون کاغدی در پایان قسمت لیسنینگ که 10 دقیقه برای انتقال جوابها در نظر گرفته می شود، در پایان قسمت لیسنینگ در آزمون کامپیوتری تقریبا 2 دقیقه زمان برای داوطلبین لحاظ شده است

🔸 محتوا و نوع سوالات لیسنینگ تفاوتی با آزمون کاغذی ندارد

🔹 تمامی جواب ها تا قبل از اتمام تایم قانونی هر قسمت قابلیت ادیت شدن را دارد با استفاده از گزینه Review

🔸 زمانبندی تمام قسمت های آزمون کامپیوتری همانند آزمون کاغذی است (حدود نیم ساعت لیسنینگ، یک ساعت ریدینگ و یک ساعت رایتینگ)

🔹 تایمر نشانگر بصورت شمارش معکوس در قسمتهای ریدینگ و رایتینگ روی صفحه شما نمایش داده می شود

🔸 در قسمت ریدینگ قابلیت های لایت کردن متون، بزرگنمایی متون و نت گذاری وجود دارد

🔹 همانند آزمون کاغذی، در آزمون کامپیوتری می توانید به انتخاب خودتان با تسک یک یا تسک دو شروع کنید

🔸 برخلاف آزمون کاغذی، در آزمون کامپیوتری تعداد کلمات نوشته شده روی صفحه نمایش داده خواهد شد

🔹 در قسمت رایتینگ قابلیت کپی، کات و پیست کردن قسمت های متن تایپ شده وجود دارد

🔸 تمام جواب های تایپ شده در تمام قسمت های آزمون بصورت خودکار (با قابلیت ادیت شدن) ذخیره می شوند

لینک نمونه اصلی آزمون کامپیوتری آیلتس 👇

https://takeielts.britishcouncil.org/take-ielts/prepare/ielts-on-computer/practicetet

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#Vocabulary

Acting + post
 قائم مقام

Acting manager 
قایم مقام مدیر

Acting minister
 قایم مقام وزیر

Acting president 
قائم مقام رییس


@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#Reading

📚نمونه ریدینگ از کتاب کمبریج آیلتس 18


📗Later that year Abner Doble delivered unhappy news to those eagerly awaiting the delivery of their modern new cars. Those buyers who received the handful of completed cars complained that the vehicles were sluggish and erratic, sometimes going in reverse when they should go forward. The new engine design, though innovative, was still plagued with serious glitches.

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#بخش_نهم_ریدینگ_کمبریج_آیلتس_جلد_8

📜Reports of telepathic experiences had by people during meditation led parapsychologists to suspect that telepathy might involve 'signals' passing between people that were so faint that they were usually swamped by normal brain activity. In this case, such signals might be more easily detected by those experiencing meditation-like tranquility in a relaxing 'whole field' of light, sound and warmth.

🚨ساختارهای ضروری و پرکاربرد پاراگراف بالا👇👇

✅Reports of experiences had by people led researchers to suspect that
☄گزارش های تجارب داشته شده توسط مردم محققان را به این سوق داده است که تصور کنند که

✅signals pass between people
☄سیگنالها بین مردم گذر می کنند

✅signals are faint
☄سیگنالها ضعیف هستند

✅signals are swamped by ….
☄سیگنالها تضعیف می شوند توسط

✅In this case,
☄در این صورت

✅such signals are detected by
☄چنین سیگنالهایی توسط....تشخیص داده می شوند

✅They experience tranquility
☄آرامش را تجربه می کنند


#ieltsreading
#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

ریدینگ آیلتس از کتابهای کمبریج

📜The implication was that the ganzfeld method had revealed real evidence for telepathy. But there was a crucial flaw in this argument — one routinely overlooked in more conventional areas of science. Just because chance had been ruled out as an explanation did not prove telepathy must exist; there were many other ways of getting positive results. These ranged from 'sensory leakage' — where clues about the pictures accidentally reach the receiver — to outright fraud.

🚨ساختارهای ضروری و پرکاربرد پاراگراف بالا 👇👇

✅The implication was that …
☄پیامد این بود که....

✅X revealed real evidence for …
☄شواهد واقعی نشان داد برای وجود...

✅there was a crucial flaw in this argument
☄نقص مهمی در این نظریه وجود داشت

✅X is routinely overlooked in…
☄...در...معمولا نادیده گرفته می شود

✅in more conventional areas of science
☄درحوزه های متعارف تر علمی

✅chance has been ruled out as an explanation
☄شانس به عنوان یک توجیه رد نشده است

✅getting positive results
☄کسب نتایج مثبت

✅X ranged from….. to ….
☄...شامل ...تا....می شد

✅outright fraud
☄کلاهبرداری آشکار

♻️ترجمه پاراگراف کوتاه بالا👇👇

پیامد این بود که روش گنزفلد شواهد واقعی برای وجود تلپاتی نشان داده است. اما نقص مهمی در این نظریه وجود داشت—نقصی که معمولا در حوزه های متعارف تر علمی نادیده گرفته می شود. تنها به سبب آنکه شانس به عنوان یک توجیه رد شد، وجود تلپاتی اثبات نشد.  زیرا روشهای فراوان دیگری برای کسب نتایج مثبت وجود دارد. این روش ها شامل "نشت حسی" (که درآن نشانه هایی در مورد تصاویر به صورت تصادفی به گیرنده می رسد) تا کلاهبرداری آشکارمی شدند.

#ieltsreading
#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و پنجم

adamant
/'ædəmənt/
adj.

🔹 مُصِر، یکدنده، تزلزل ناپذیر، سخت، سمج، مقاوم، سرسخت



📎 I've told her she should stay at home and rest but she's adamant that she's coming.
به او گفته ام باید در خانه بماند تا استراحت کند اما او مصر است که بیاید.

📎  I begged her to change her decision, but she remained adamant.
به او التماس کردم که تصمیمش را عوض کند اما سرسختانه بر سر تصمیمش ماند.

📎 She is an adamant defender of women's rights.
او مدافع سرسخت (و تسلیم ناپذیر) حقوق زنان است.

📎 The prime minister is adamant that he will not resign.
نخست وزیر مُصر است که استعفا نخواهد داد.

📎 He is so adamant in his beliefs that no one can change his mind!
او در اعتقاداتش چنان مصمم است که هیچ کس نمی‌تواند تصمیمش را عوض کند.

📎 Mom, why are you adamant about me going to school everyday?
مامان، چرا اصرار داری من هر روز بروم مدرسه؟

📎 The criminal begged for probation, but the judge remained adamant for a life sentence.
بزهکار استدعای عفو مشروط داشت اما قاضی روی صدور حکم حبس ابد مصر ماند.

📎 Please honey, I am adamant for the truth.
لطفاً عزیزم، من مصر هستم که حقیقت را بدانم.

📎 Adamant about winning next year's 10K race, Frank followed a strict training plan.
فرانک که مصرانه به دنبال پیروزی در مسابقه ۱۰ کیلومتر سال بود، یک برنامه تمرینی جدی را پی گرفت.

📎 Dad was adamant that his daughter attend college.
پدر مصر بود که دخترش به کالج برود.

📎 We told him not to resign,  but he remained adamant. 
به او گفتیم استعفا ندهد اما او سماجت نشان داد.

📎 He is adamant in his refusal to change his mind.
اصرار دارد که از تصمیم خود کوتاه نیاید.

📎 Sue was adamant about that job in Australia. 
سو در مورد آن شغل در استرالیا مصر بود.

📎 He was adamant that he was fit to go.
او مصر بود که شایستگی لازم برای رفتن را دارد. 

📎 He was adamant that he not go.
مصر بود که نرود.

📎 We've tried to talk him into coming with us, but he's adamant about staying here.
ما سعی کرده‌ایم او را متقاعد کنیم با ما بیاید اما او مصر است که اینجا بماند.

📎 To this day, Matthews is adamant about his innocence. 
تا این تاریخ متیوز بر بی گناهی خود اصرار می‌ورزد.

📎 an adamant refusal
امتناع مصرانه

💠 Syn: unyielding, inflexible, unshakable, inflexible, resolved

@effortlessielts

#ieltsvocabulary

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

دانلود کتاب بسیار مفید

idioms and phrasal verbs

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژگان مطالب بالا در قالب جمله👇🏻

🔺Three students were barred from using the library because they had damaged books.


سه دانش آموز به دلیل آسیب رساندن به کتاب ها از استفاده از کتابخانه منع شدند.


🔻The government has decided to clamp down on illegal immigration.

دولت تصمیم گرفته است که مهاجرت غیرقانونی را متوقف کند.


🔺Parliament has passed a bill outlawing smoking while driving.

مجلس لایحه ای را تصویب کرد که سیگار کشیدن در حین رانندگی را غیرقانونی می کند.


🔻The president has vetoed the plan to open membership of the club to the public.

🔻رئیس جمهور طرح باز شدن عضویت در باشگاه را برای عموم منع کرده است.


#ieltsvocabulary


@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#Writing_Task_1

❌نوشتن مقدمه نباید خیلی طولانی باشه اما نمیتونید خیلی از لغت های خود سوال استفاده کنید❌

✅نحوه  پارافریز کردن 👇🏻👇🏻
👨🏻‍💻The line graph below shows changes in the amount of coffee exported from three countries between 2002 and 2012.

🔺The line graph below
[The given graph گرف مورد نظر = The provided graph = the following graph ]

🔺showsنشان میدهد  [presents = illustrates = provides information about ]

🔺changes تغییرات   [fluctuations = oscilations = variations = patterns = trends  ]

🔺in the amount of مقدار [in the volume of = in the figures of = in the statistics of = in the quantity of = in the magnitude of = in the level of = in the proportion of ]

🔺coffee [which was ] exported بند موصولی تقلیل یافته [which was sold overseas = which was marketed overseas = which was traded overseas ]

🔺from three [Latin American] countries,

🔺namely یعنی= that is, X, Y, and Z

❌such as  و  inclouding غلط
🔥وقتی کشورهای زیادی میگیم : از جمله ...  such as , inclouding درسته  اما فقط سه کشور نام ببریم مینویسم that is یا  namely

🔺between 2002 and 2012 از این به آن [over a-10-year period from 2002 to 2012
در طی یک دوره ده ساله از این سال به ان سال  ]


#writing
#ieltswriting

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و دوم

humility
/hjuˈmıləti/
n.

🔹تواضع، فروتنی، افتادگی، خاکساری

📎 He doesn't have the humility to admit when he's wrong.
آن تواضع را ندارد که وقتی اشتباه می‌کند اشتباهش را بپذیرد.

📎 She accepted the award with great humility.
او با تواضع بسیار جایزه را پذیرفت.

📎 'I am just a technician,' he said with humility.
با تواضع گفت "من فقط یک تکنسین هستم".

📎 The ordeal taught him humility.
این آزمون سخت به او درس فروتنی داد.

📎 When some people become rich, they often lose their humility and treat less fortunate people unkindly.
بعضی مردم وقتی ثروتمند می‌شوند اغلب تواضع خود را از دست می‌دهند و با افراد کمتر متمول نامهربانی می‌کنند. 

📎 The king bowed to the commoner who saved his life in an ultimate display of humility.
پادشاه با اظهار تواضع بسیار به آن مرد عامی که زندگی اش را نجات داد تعظیم کرد.

📎 Rather than acknowledge his errors during the game, the defender showed a lack of humility and blamed his teammates for the loss.
مدافع به جای قبول اشتباه هایش در طول بازی، تواضع به خرج نداد و شکست را به گردن هم تیمی هایشان انداخت.

📎 He lacks humility and sees himself as the best player on the team.
او تواضع ندارد و خودش را بهترین بازیکن تیم می‌داند.

📎 During her speech, Jennifer showed her humility by acknowledging her film crew as the team who deserved the trophy.
جنیفر در سخنرانی اش با اشاره به این نکته که گروه فیلم سازی اش شایسته این جایزه هستند، فروتنی خود را نشان داد.

📎 He had the humility to apologize. 
او آنقدر فروتنی داشت که پوزش بخواهد.

📎 Humility, when combined with knowledge and power,  is very attractive. 
فروتنی وقتی که با دانش و قدرت همراه باشد بسیار زیبنده است.

📎 Not everyone regards humility as a virtue.
این گونه نیست که همگان فروتنی را فضیلت بشمارند.

📎 He was filled with humility at the sight of the Pope.
با دیدن پاپ سرشار از حس فروتنی و خاکساری شد. 

📎 They might be rich, but it wouldn't hurt them to show a little humility. 
گیریم که ثروتمند باشند اما در هر صورت اگر کمی تواضع به خرج بدهند چیزی از آنها کم نمی‌شود. 

📎 Humility and discipline are important in the martial arts.
افتادگی و انضباط در هنرهای رزمی مهم هستند.

📎 He spoke with great humility about his role, praising the efforts of his teammates above his own.
او با فروتنی بسیار درباره نقشش حرف زد و با برتر دانستن تلاش های هم تیمی هایش از آنها ستایش کرد.

📎 an act of genuine humility
رفتاری از سر تواضع واقعی (و به دور از ریا)

📎 contrived humility
تواضع تصنعی

💠 Syn: humbleness, modesty, meekness

#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و یکم

egoist
/'egəʊɪst/
n.
= egotist

🔹 آدم خودپرست، آدم خودخواه، آدم مغرور، آدم لافزن


📎 Don't be egoist, share, you have more than enough for yourself.
خودخواه نباش. دارایی ات را با دیگران قسمت کن، بیشتر از حدِ کفایت برای خودت داری.

📎 He is an egoist who only thinks about himself and his needs.
او آدم خودخواهی است که فقط به خودش و نیازهای خودش فکر می‌کند.

📎 You need to be an egotist to succeed in politics.
برای این که در سیاست موفق شوی باید آدم خودخواهی باشی. 

📎 “I am the most popular girl in school,” the egoist explained to the new student.
خانم مغرور به دانش‌آموز جدید گفت "من محبوب ترین دختر مدرسه هستم."

📎 Lawyers who only discuss their winning cases seem to be an egoist since they do not talk about their losses.
به نظر می‌رسد وکلایی که فقط درباره پرونده‌های موفقشان حرف می‌زنند آدم های خودخواهی باشند چون از شکست هایشان چیزی نمی‌گویند.

💠 Syn: a self-centered person, a vain and conceited person

➖ ego (n.)   خود، نفس
➖ egocentric (adj.) خودمحور، خودخواه
➖ egoist (adj.) خودپرست، خودخواه
➖ egoistic (adj.) خودپرست، خودخواه
➖ egomania (n.) خودپرستی، خودشیدایی
➖ egotistic (adj) خودپرست، خودخواه
➖ egotistical (adj.) خودپرست، خودخواهانه

#vocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهلم

invective
/ɪnˈvek.tɪv/
n.

🔹 هتاکی، فحش، ناسزا، توهین، اهانت، نقد هتاکانه

📎 They heaped invective on me because I said they were wrong.
آنها ناسزا بارم کردند چون گفتم اشتباه می‌کنند.

📎 She poured forth a string of invective.
زنجیره‌ای از توهین‌ها را به زبان آورد.

📎 A woman had hurled racist invective at the family...
یک زن آن خانواده را مورد توهین نژادپرستانه قرار داده بود...

📎 The newspaper’s invective of the novel really made the author angry.
نقد هتاکانه روزنامه درباره این رمان به شدت خشم نویسنده را برانگیخت. 

📎 Because your invective hurt my feelings, I am going to stay away from you for a while.
از آنجا که توهین تو باعث جریحه‌دار شدن احساسات من شد، قصد دارم مدتی از تو دور بمانم.

📎 The politician’s invective about his opponent caused him many votes in the election.
توهین این سیاستمدار به حریفش در انتخابات تعداد زیادی رای برای او جمع کرد.

📎 When my ex-husband tried to start a fight with me by using an invective, I simply walked away from him.
وقتی شوهر سابقم تلاش کرد با یک اهانت سر دعوا را باز کند، من فقط راهم را گرفتم و از او دور شدم.

📎 Although the movie critic delivered a stinging invective on the film, many people still went out and saw the picture.
با وجود آن که این منتقد سینما نقد هتاکانه و تندی به فیلم کرد، اما خیلی از مردم رفتند و فیلم را دیدند.

📎 Words of encouragement are much better than the harsh words of an invective.
کلمات تشویق از کلمات خشن اهانت و هتاکی خیلی بهتر هستند.

📎 He began the debate with an invective towards his opponent...
او مناظره را با توهینی به حریفش شروع کرد...

📎 A stream of invective from some sectors of the press continues to assail this politician.
این سیاستمدار همچنان هدف حمله زنجیره‌ای از توهین‌ها از سوی بخش هایی از مطبوعات است. 

📎 He continued his invective until Alice was in tears. 
آن قدر به توهین‌هایش ادامه داد که آلیس به گریه افتاد. 

📎 He let out a stream of invective. 
یک مشت توهین و ناسزا بر زبان آورد.

📎 The invective that spewed from his lips left everyone speechless. 
اهانت‌هایی که از زبان او جاری شد همه را در بهت و سکوت فروبرد.  

📎 bitter invective
توهین تلخ

📎 vulgar invective
دشنام یا توهین زننده (/رکیک)

📎 a barrage of racist invective
رگباری از توهین‌های نژادپرستانه

💠 Syn: insulting speech, abuse, bad language, censure

#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و سی و نهم

retrospect
/ˈretrəspekt/
n.

🔹 نگاه به گذشته، پس نگری، از دید امروز به گذشته نگریستن، از منظر امروز به عقب نگریستن


📎 He was not famous during his lifetime but today, in retrospect, he is placed among the top painters of the history.
او در زمان حیاتش مشهور نبود اما از منظر امروز او را در ردیف برترین نقاشان تاریخ قرار می‌دهند.

📎 My university days seem happier in retrospect than they really were.
وقتی از نگاه امروز به دوران دانشگاهم نگاه می‌کنم، آن روزها از آن چیزی که واقعاً بودند شادتر به نظر می‌رسند.

📎 In retrospect, I wish that I had thought more before leaving my homeland.
به گذشته که می‌نگرم، آرزو می‌کنم ای کاش پیش از ترک وطنم بیشتر اندیشیده بودم.

📎 What is interesting in retrospect is how wrong our assumptions were.
نکته جالب در بررسی اوضاع از منظر امروز این است که ما در فرض هایمان تا چه حد در اشتباه بودیم.

📎 The decision seems extremely odd, in retrospect.
از منظر امروز اتخاذ آن تصمیم بی‌نهایت عجیب به نظر می‌رسد.

📎 In retrospect, the old man wished he had traveled more during his younger days.
پیرمرد وقتی به گذشته نگاه می‌انداخت، حسرت می‌خورد که کاش در روزگار جوانی بیشتر سفر کرده بود.

📎 As the storeowners looked around their wrecked store, they realized, in retrospect, they should have hired more security for the pop star’s visit.
بعد از آن که مالکان فروشگاه چشمشان به فروشگاه تخریب شده شان افتاد، تازه فهمیدند که برای مراسم بازدید ستاره پاپ باید نیروهای امنیتی بیشتری استخدام می‌کردند.

📎 In retrospect, I should have never allowed my husband to drive to the store during the ice storm.
به گذشته که نگاه می‌کنم می‌بینم هرگز نباید اجازه می‌دادم شوهرم در آن باران و یخبندان تا فروشگاه رانندگی کند.

📎 In retrospect, I think my marriage was doomed from the beginning. 
الان که نگاه می‌کنم، می‌بینم ازدواجم از همان اول محکوم به شکست بود.

📎 In retrospect, I made the right decision. 
از منظر امروز که نگاه کنی، من آن موقع تصمیم درستی گرفتم.

💠 Syn: looking backward, review of past events, contemplation of the past 

#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

With the emergence of 
با ظهور

With the appearance of 
با ظهور

With the introduction of 
با معرفی

With the development of 
با ایجاد

With the advent of
 با ظهور

By the advent of 
با ظهور



#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

To my surprise
در کمال شگفتی

To my satisfaction
در کمال رضایت

To my delight
در کمال خوشحالی

To my dismay
در کمال ناراحتی

To my dissatisfaction
در کمال نارضایتی

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#Vocabulary


❌Be compatible with Y
 همراستا
❌Be in compliance with Y 
همراستا
❌Be in agreement with Y
 همراستا
❌Be consistent with Y
 همراستا
❌Be convergent with Y
 همراستا
❌Be in line with Y 
همراستا
❌Be in tandem with Y
 همراستا
❌Be in harmony with Y 
همراستا


@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#Reading


🎯عبارات و ساختارهای فوق العاده پاراگراف پست قبلی👇🏻👇🏻


♦️Later that year
🔹 بعدها در همان سال
♦️delivered unhappy news to
🔹خبری ناخوشایند داد به
♦️those eagerly awaiting
🔹آنهایی که منتظر...بودند 
♦️the handful of
🔹تعداد انگشت شماری از
♦️complained that
🔹شکایت کردند که
♦️the vehicles were sluggish and erratic
🔹خودروها کند و نامنظم بودند
♦️going in reverse
🔹دنده عقب رفتن
♦️go forward
🔹جلو رفتن
♦️The new engine design was still plagued with serious glitches
🔹طراحی جدید موتور همچنان با اشکالات جدی مواجه بود.
♦️though innovative
🔹 اگرچه نوآورانه بود

👨🏻‍💻ترجمه پاراگراف بالا👇🏻

📚بعداً در همان سال، آبنر دابل اخبار ناخوشایندی را به کسانی که مشتاقانه منتظر تحویل خودروهای جدید و مدرن خود بودند، ارائه داد. آن دسته از خریدارانی که تعداد انگشت شماری از خودروهای تکمیل شده را دریافت کردند، از اینکه خودروها کند و نامنظم بودند، شکایت داشتند که گاهی اوقات در زمانی که باید به جلو بروند، به سمت عقب حرکت می کردند. طراحی جدید موتور، اگرچه نوآورانه بود، اما همچنان با اشکالات جدی مواجه بود
.


#ieltsreading

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#Cambridge_IELTS_13_Test_4_Passage_2


✅ SAVING THE SOIL
🔺نجات خاک

🔷 More than a third of the Earth's top layer is at risk.
🔺بیش از یک سوم لایه بالایی زمین در خطر است

🔷 Is there hope for our planet's most precious resource?
🔺آیا امیدی برای  ارزشمندترین منبع سیاره ما وجود دارد؟

🔷 More than a third of the world's soil is endangered, 
🔺بیش از یک سوم خاک دنیا در خطر است

🔷 according to a recent UN report.
🔺طبق یک گزارش جدید سازمان ملل

🔷 If we don't slow the decline,
🔺اگر ما این نابودی را کند نکنیم

🔷 all farmable soil could be gone in 60 years.
🔺همه خاک قابل کشت ممکن است در 60 سال از بین برود

🔷 Since soil grows 95% of our food,
🔺از آنجا که خاک 95 درصد غذای ما را رشد می دهد

🔷 and sustains human life in other more surprising ways,
🔺 و زندگی انسان را به طریقه های  عجیب دیگری  تامین می کند

🔷 that is a huge problem
🔺که یک مشکل بزرگی است

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و هفتم

bedlam
/'bedləm/
n.

🔹بلوا، همهمه، غلغله، جنجال، قشقرق، (در قدیم) دیوانه خانه



📎 It was bedlam at the football ground after the match was suspended.
بعد از به تعلیق در آمدنِ مسابقه در زمین فوتبال غوغا به پا شد.

📎 The crowd went absolutely mad. It was bedlam...
جمعیت به کلی دیوانه شد. بلوایی بود...

📎 He is causing bedlam at the hotel.
او دارد در هتل جنجال (و قشقرق) به پا می‌کند.

📎 Bedlam appeared to reign in the overcrowded school cafeteria.
به نظر می‌رسید در کافه‌تریای شلوغ مدرسه غلغله و همهمه حمکفرمایی می‌کند. 

📎 When the team won the championship the fans ran onto the court, and bedlam ensued. 
وقتی تیم قهرمانی را از آن خود کرد، هواداران دویدند وسط زمین بازی و بعد از آن غوغا به پا شد.

📎 The dog created bedlam in the house as he ran around trying to catch the cat.
سگ که در تلاش برای گرفتن گربه به این طرف و آن طرف می‌دوید، خانه را به آشوب کشید.

📎 Because of the upcoming storm, there was bedlam in the grocery store as people rushed to get bread and milk.
به خاطر توفان پیش رو، در فروشگاه های مواد خوراکی غلغله بود، چون مردم برای گرفتن نان و شیر هجوم آوردند.

📎 There is bedlam in the downtown area because all the traffic lights are down. 
همه چراغ های راهنمایی خراب شده‌اند و به همین دلیل در مرکز شهر غلغله شده است. 

📎 Although we tried to keep the party organized, we gradually realized the event had descended into bedlam. 
ما سعی کردیم نظم مهمانی را حفظ کنیم اما کم کم متوجه شدیم مراسم به هرج و مرج کشیده شده است.

📎 The escape of ten violent prisoners from a local prison created bedlam in our community.
فرار ده نفر زندانی خشن از یک زندان محلی محله ما را به آشوب کشاند.

📎 There was bedlam in the airport when the man fired his gun.
وقتی مرد با اسلحه‌اش شلیک کرد، در فرودگاه غوغایی به پا شد.

📎 When the volcano erupted there was total bedlam.
وقتی آتشفشان فوران کرد، آشوبی تمام عیار برپا شد.

📎 Utter bedlam broke out after her speech.
بعد از سخنرانی او غوغایی بزرگ برپا شد.

📎 It was bedlam at our house on the morning of the wedding.
صبح روز عروسی در خانه ما غوغایی بر پا بود.

📎 The classroom erupted into bedlam whenever Miss Simpson left for longer than a minute.
هر بار دوشیزه سیمپسون بیشتر از یک دقیقه بیرون می‌ماند، کلاس به یکباره به دیوانه خانه تبدیل می‌شد.

📎 absolute bedlam
هرج و مرج کامل

📎 the bedlam continued...
بلبشو ادامه داشت...

📎 a bedlam of sounds
غوغای صداها و همهمه ها

💠 Syn: confusion, uproar

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و ششم

vulnerable
/'vʌlnərəbl/
adj.

🔹 آسیب پذیر، صدمه پذیر، حساس، بی دفاع، بی پناه


📎 He was very vulnerable after his divorce.
او بعد از طلاق خیلی حساس (و آسیب پذیر شده) بود.

 📎 Your computer is vulnerable to viruses.
کامپیوتر شما در  برابر ویروس ها آسیب‌پذیر است.

📎 The town was vulnerable to attack from the west.
شهر از سمت غرب در برابر حمله آسیب پذیر بود.

📎 The government must help the most vulnerable groups in our society.
دولت باید به آسیب‌پذیرترین گروه های جامعه ما کمک کند.

📎 This procedure has improved,  but it is still vulnerable to criticism.
این رویه اصلاح شده، اما همچنان نقدهایی به آن وارد است.

📎 You must try not to appear vulnerable.
نباید خودت را آسیب‌پذیر نشان بدهی؛
نباید از خودت ضعف نشان بدهی.

📎 The virus attacks the immune system, leaving your body vulnerable to infections.
این ویروس با حمله به سیستم ایمنی، بدن شما را در برابر بیماری ها آسیب‌پذیر می‌کند.

📎 Hippos are uniquely vulnerable to drought.
کرگدن ها به طور عجیبی در برابر خشکی آسیب‌پذیر هستند.

📎 Jack smiled, making Alice suddenly feel oddly vulnerable.
جک خندید و با این خنده آلیس ناگهان حس کرد به گونه‌ای غریب بی دفاع شده است.

📎 The company is in an economically vulnerable position.
شرکت به لحاظ اقتصادی در وضعیت شکننده ای است.

📎 These offices are highly vulnerable to terrorist attack. 
این دفاتر در برابر حملات تروریستی شدیدا آسیب‌پذیر هستند.

📎 Old people are particularly vulnerable members of our society.
سالمندان به ویژه اعضای آسیب‌پذیر جامعه ما هستند.

📎 People with high blood pressure are especially vulnerable to diabetes...
افرادی که فشار خون بالا دارند به ویژه در برابر دیابت آسیب‌پذیر هستند...

📎 Plants that are growing vigorously are less likely to be vulnerable to disease.
گیاهانی که رشد خوبی دارند کمتر در برابر بیماری آسیب‌پذیر هستند.

📎Their tanks would be vulnerable to attack from the air.
تانک های آنها در برابر حمله هوایی آسیب‌پذیر خواهند بود. 

📎...a table showing which cars are most vulnerable to theft...
جدولی که نشان می‌دهد کدام اتومبیل ها راحت تر مورد دستبرد قرار می‌گیرند...

📎 The company could be vulnerable in a prolonged economic slump.
شرکت در یک دوره طولانی رکود اقتصادی می‌تواند آسیب‌پذیر باشد...

📎 When the con man looked for targets, he always looked for vulnerable people.
مرد جانی وقتی دنبال قربانی بود، همیشه می‌گشت آدم های آسیب‌پذیر را پیدا کند.

📎 The raccoon did not stay in the open for long because it knew it was vulnerable to an owl attack.
راکون به مدت طولانی در فضای باز نایستاد چون می‌دانست آنجا در معرض حمله جغد قرار دارد.

📎 If you are a woman, do not put yourself in a vulnerable position by walking alone at night.
اگر خانم هستید، با تنها پیاده‌روی کردن در شب خود را در معرض خطر قرار ندهید.

📎 Jane’s love for Jack was so great that she was vulnerable to his lies.
عشق جین به جک آن قدر شدید بود که او دروغ های جک را باور می‌کرد. 

📎 The bank looks very vulnerable to robbers.
به نظر می‌رسد بانک در برابر خطر سارقان به شدت آسیب‌پذیر است.

📎 The armour protects vulnerable parts of the body.
این زره از بخش های آسیب پذیر بدن محافظت می‌کند.

📎 The patient will be more vulnerable to infection immediately after surgery.
بیمار بلافاصله بعد از عمل در برابر عفونت آسیب پذیرتر خواهد شد.

📎 The team looked especially vulnerable towards the end of the game. 
تیم به ویژه در انتهای بازی آسیب‌پذیر به نظر می‌رسید. 

📎 Achilles' only vulnerable point was his heel.
تنها نقطه آسیب‌پذیر آشیل پاشنه پایش بود.

📎 vulnerable to enemy gunfire
آسیب‌پذیر در برابر آتش دشمن

📎 a vulnerable garrison
یک پادگان آسیب‌پذیر

📎 an argument vulnerable to refutation
استدلال بطلان پذیر

📎 vulnerable to bribery
متزلزل در برابر رشوه

📎 a place of safety for vulnerable children
مکانی امن برای کودکان آسیب‌پذیر

💠 Syn: capable of being injured, open to attack, defenseless, unprotected, exposed

#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و چهارم

inveterate
/ɪn'vetərət/
adj.

🔹 دیرین، دیرینه، قدیمی، سابقه دار، ریشه دار، عمیق، خوگرفته، مزمن، معتاد، دارای عادتی که قابل ترک نیست

📎 an inveterate gambler
قمارباز معتاد به قمار؛
قماربازی که عادت قمار رهایش نمی‌کند

📎 mankind's inveterate pride and stupidity
غرور و حماقت دیرینه بشر؛
غرور و حماقت همیشگی انسان

📎 She's an inveterate book reader.
او معتاد به کتاب خوانی است؛
او کتاب خوانی قهار است.
کتاب خوانی برای او یک عادت ترک نشدنی است.

📎 He is an inveterate smoker.
(شدیدا) به سیگار کشیدن معتاد است.

📎 I never trust anything he says- the man's an inveterate liar.
به هیچکدام از حرف هایی که می‌زند اعتمادی ندارم- دروغ‌گویی عادت ترک نشدنی این مرد شده است.

📎 Because Janet was an inveterate traveler, it seemed as though she lived at the airport.
ژانت شدیدا به سفر عادت داشت و به همین دلیل جوری بود که انگار در فرودگاه زندگی می‌کند. 

📎 As a nurse, she has an inveterate desire to help others.
در مقام یک پرستار، کمک کردن به دیگران میلی نهادینه در وجود او است.

📎 Since I am an inveterate skeptic, there is very little I will believe without proof. 
من عادتا بدبین هستم و به همین دلیل کمتر پیش می‌آید که بدون سند چیزی را باور کنم.

📎 William is an inveterate art collector who never misses an art show.
گردآوری آثار هنری برای ویلیام یک عادت ترک نشدنی است و او هیچ کدام از نمایشگاه های هنری را از دست نمی‌دهد.

📎 He is an inveterate slacker who has no wish other than to watch wrestling on television.
از زیر کار در رفتن جز ذاتش شده است و جز تماشا کردن کشتی در تلویزیون میلی به چیزی ندارد.

📎 an inveterate enemy
دشمن دیرینه

📎 his inveterate love of alcohol
عشق عمیق او به الکل

📎 an inveterate Democrat
یک دموکرات دوآتشه (/پر و پا قرص) 

📎 his inveterate tendency to overlook the obvious
میل نهادینه شده (/مزمن) او برای ندیدن واضحات

📎 The inveterate laziness of these boys...
تنبلی مزمن این پسرها

📎 inveterate hostility/fondness/distrust/hatred
دشمنی/علاقه/بی‌اعتمادی/نفرت دیرینه (و تمام ناشدنی)

💠 Syn: habitual, firmly established, confirmed,  habitual, deep-seated

#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

اطلاعیه سازمان سنجش مبنی بر ازسرگیری و برگزاری آزمون های آیلتس

شرح کامل 👇

https://www.sanjesh.org/fa-IR/sanjesh/4936/news/view/14591/10971/Staging

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

🚫بریم باهم چند واژه با موضوع “ممنوع کردن” یاد بگیریم:

🚫Bar = ممنوع کردن
⛔️Clamp down (on) = محدود کردن
⭕️Outlaw = غیرقانونی کردن
📛Veto = رد کردن با استفاده از قدرت قانونی

دوست دارین مثال هم بزنیم؟ 🤔

#ieltsvocabulary

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

واژه پانصد و چهل و سوم

pungent
/'pʌndʒənt/
adj.

🔹(بو یا مزه) تند، پُر ادویه، تند و تیز، زیرکانه، گزنده، نیشدار


📎 the pungent smell of burning rubber
بوی تند لاستیکِ در حال اشتعال

📎 the pungent taste of radishes
مزه تند تُرُب

📎 pungent pickle/sauce
ترشی/سُس پر ادویه

📎 a cup of wonderfully pungent Turkish coffee
یک فنجان قهوه ترک با بوی تند و معرکه

📎 I smell the pungent odour of onions.
بوی تند پیازها را حس می‌کنم.

📎 pungent remarks
اظهار نظرهای نیشدار

📎 the pungent smell of the horses
بوی تند اسب ها

📎 a play with pungent dialogue
نمایشنامه‌ای با دیالوگ های گزنده (و نیشدار )

📎Your pungent commentary really hurt my feelings.
اظهار نظر نیشدار تو واقعاً احساسات من را جریحه‌دار کرد.

📎 When the pungent smell of rotten eggs filled the house, I held my nose.
وقتی بوی تند تخم مرغ های گندیده خانه را پر کرد، من دماغم را گرفتم.

📎 The candle fragrance will mask the pungent scent from the restroom.
رایحه شمع بوی تند مستراح را خواهد گرفت.

📎 Since my daughter never cleans her closet, there is a pungent smell coming from that area of her room.
دخترم هیچ وقت کمدش را تمیز نمی‌کند و به همین دلیل از آن قسمت اتاقش بوی تندی می‌آید.

📎 Filled with a week’s worth of leftovers, the garbage had a pungent odor.
زباله ها که از پسمانده های معادل یک هفته پر شده بودند بوی تندی می‌دادند.

📎 When we saw the skunk prepare to squirt his pungent spray, we all ran for our cars.
وقتی دیدیم راسو دارد خودش را برای پراکندن بوی تندش آماده می‌کند،  همه به طرف ماشین هایمان فرار کردیم.

📎 The smell of bleach is quite pungent.
بوی سفیدکننده خیلی تند است.

📎 Left untreated, the soldier’s wound turned green and gave off a pungent odor.
زخم سرباز که مداوا نشده مانده بود، به رنگ سبز در آمد و بوی تندی می‌داد.

📎 Naturally, the flies were drawn to the pungent scent of the picnic food.
مگس ها طبیعتا به سمت بوی تند غذای آماده شده برای پیک‌نیک کشیده می‌شدند.

📎 The plant has a pungent smell which makes it very appealing to bees.
این گیاه بوی تندی دارد که آن را برای زنبورهای عسل بسیار جذاب می‌کند.

📎 The more herbs you use, the more pungent the sauce will be.
هر چقدر گیاهان بیشتری استفاده کنید، سس تندتر و بودارتر می‌شود. 

📎 He enjoyed the play's shrewd and pungent social analysis. 
او از تحلیل اجتماعی تند و رندانه موجود در نمایش خوشش آمد.

📎 The air was pungent with the smell of spices.
هوا از بوی تند ادویه ها پر بود.

📎 the pungent aroma of the alcohol...
بوی تند الکل...

📎 the pungent smell of garlic
بوی تند سیر

📎 pungent words
حرف های نیشدار

📎 a pungent satire of/on current politics
هجو نیشدار سیاست روز

📎 pungent criticism
نقد نیشدار

💠 Syn: sharply stimulating, biting, sarcastic, spicy

#ieltsvocabulary

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

#writing
نحوه نوشتن درباره معایب یک موضوع

Writing about disadvantages

disadvantage noun [countable]

Collocations:

The main disadvantage of this book is its price.

• These vaccines have two serious disadvantages. Firstly, they are not 100% effective, and secondly, they are expensive to make.

A major disadvantage of using large quantities of chemicals is that they quickly get absorbed into soil.

Synonyms:

drawback noun [countable]

The major drawback of this method is that it can be very time-consuming.

• Aluminum is very light and also very strong. Its main drawback is that it cools down very rapidly.

• Summer in the Scottish islands can be beautiful. The only drawback is the weather, which can be very changeable.

downside noun [singular]

The downside of running your own business is that you are responsible if anything goes wrong.

• Everyone wants to be rich and famous, but it does have its downside.

bad point noun [countable]

• There are good points and bad points about single sex schools.

• For all its bad points, and there are many, it is still the best software system of its kind available.


#Writing
#ieltswritingtask2

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

فوری: لغو آزمون‌های کتبی آیلتس

با اعلام سازمان سنجش و آموزش کشور آزمون‌های کتبی آیلتس مورخ شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ لغو شد.

بر اساس اطلاعیه منتشر شده توسط مراکز برگزاری آزمون آیلتس، داوطلبان می‌توانند نسبت به انتقال آزمون به آزمون کامپیوتری در تایم دلخواه خود بدون پرداخت هزینه اقدام نمایند.

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

اگر بخواین پاراگرافی در مورد مزایای یک موضوعی بنویسین، باید کلمات و عبارات و کالوکیشن های مربوط به اون رو بلد باشین

The great advantage of digital cameras is that there is no film to process.

The advantage of using a specialist firm is that the people who work there have years of experience.

One of the big advantages of this type of engine is that it is smaller and lighter than a conventional petrol engine.

• The university has the advantage of being one of the oldest and best respected in the country.

• The movement of the sea is predictable. This gives wave power a distinct advantage over (=an obvious advantage compared to) wind power.

• Despite a few problems with the design, the car's advantages clearly outweigh its disadvantages. (=the problems are not enough to stop it being a good car)


#ieltswriting

@effortlessielts

Читать полностью…

کانال آموزش آیلتس

دانلود کتاب عالی برای یادگیری پاراگراف نویسی انگلیسی

#writingbooks


@effortlessielts


👇👇👇👇

Читать полностью…
Подписаться на канал