درست خداحافظی کردن و درست قطع رابطه کردن یه مهارته، یادش بگیریم.
حرمتارو نگه داریم، ما چیزی نیستیم بجز روابطمون با دنیای اطرافمون.
تو غیرمتتظره ترین مکان و زمان ممکن این آهنگو دوباره شنیدم.
اما اینبار من اون آدمی بودم که اولینبار تو یه انیمیشن جذاب و کیوت گوشش میداد نبودم، شرایط هم مثل قبل نبود.
عمیقا تحت فشار و استرس بودم که یهو پلی شد.
تمام تمرکزم رو جمع کرده بودم که اونجا اون کار رو درست انجام بدم، اما یه بخشی از وجودم داشت توی ملودی این آهنگ میچرخید و با فرازو نشیب هاش، زندگی خودم مرور میشد.
تو زمان درستی آهنگ درستی داشت پخش میشد.
این همزمانی تجربهی به یاد موندنی ای از خودش به جا میذاره.
تجربه ای که وقتی بهش نگاه میکنی با خودت میگی:
من راه زیادی اومدم تا به اینجا برسم...
نمیدونم چرا قبلا از واژه «کسخل» برای تحقیر استفاده میکردم. الان آرزو دارم کسخل باشم، بدون دلیل بخندم، الکی شاد باشم و همینجوری بلند شم برقصم.
Читать полностью…خدایا کافی نیست؟
کافی نبود یکبار منو با سرطان دوستم عذاب دادی؟
چقدر گفتم اگه ببریش کلاهمون میره تو هم.
رفت... اما خیلی زود بهم فهموندی که حواست هست.
باشه، تو بردی...
اما حالا دوباره یه دوست دیگه؟
اینبار سلامتی پریا رو از خودت میخوام..
آدمی که نوبت دندون پزشکی داره دنیاش خاکستریه...
هیچ چیز قشنگ و رنگی ای براش وجود نداره.
من تو انتخاب آهنگ وسواس شدیدی دارم. عمیقا برام مهمه چی تو گوشم میره. برای همین ترجیحم اینه آهنگ هایی که تو لیستم هستو بارها و بارها گوش کنم و خیلی سراغ ترک های جدید نرم.
کسشرو رو به هیچ وجه برنمیتابم.
چه آهنگ باشه، چه حرفای بقیه باشه.
نمیتونم تحمل کنم حرفایی که شنیدن یا نشنیدنشون فرقی به حال هیچ جای دنیا نداره.
اگه عقل امرزو داشتم دیروز اون کارارو نمیکردم.
اگه دیروز اون کارارو نمیکردم عقل امروزو نداشتم...
ایتالیایی ها میگن سالها، عاشقها و گیلاسهای شراب، چیزهایی هستند که تعدادشون هیچ وقت حساب نمیشه...
Читать полностью…همینطور که تا ساعت دوازدهو نیم نصف شب دفترم دارم فکر میکنم که ۳۲ سالمه. فارق التحصیل شدم، اما هنوز دارم درس میخونم و همزمان به این فکر میکنم که چرا من معمار شدم؟
آیا براستی به این شغل نیاز دارم؟
آیا واقعا زندگی راحت تری وجود دارد؟
فکر نکنم برای یک پدر، هیچ لذتی بالاتر از شونه کردن و بافتن موهای دخترش و لگد زدن به پهلوی پسرش باشه.
Читать полностью…