『﷽』 ˼ وضعے چنان کہ درخور حسنش نمیرود آشفتہ حال را نبود معتبر سخن ˹
شاید بعد این همه گریه خداوند به فرشتگان بگوید روح بندهام را بگیر که دیگر توان جنگیدن ندارد.
Читать полностью…- میگفت سراغ من نیایید . .
من در همهی انسانها به دنبال او میگردم :)!
- من آدم غمگینی نیستم . .
ولی تو تا ابد غمگینترین تیکهیِ وجود من میمونی :)!
- این زن دور انداختنی نیست . .
ولی چنان شکسته ك غیر قابلِ تعمیره.
- و در انتهای شب . .
ما چیزی نیستیم جز تودههای انباشته از خاطرات هرز رفته.
و آرزوهای از دست رفته.
- نه ریشهی ماندن داریم ، نه پای رفتن،
ایستادهایم بلاتکلیف ، خسته ، غمانگیز.
- میل داشتم آسوده غمگین باشم . .
اما همین را هم نگذاشتند.
- نیازی نیست حالم را بپرسی خوب معلوم است . .
دلی ویران ، سری حیران ، غمی پنهان و تنی بی جان :)!
- من و تو ‹ ما › نشدیم ك هیچ . .
بلکه نصف منم مُرد :)!
- در آخرین پیام برایش نوشتم :
کاش حداقل باعث نمیشدی ك از تو هم
ناامید شوم :)!
- سالها بعد اگر بخوام نصیحتت کنم .
فقط بهت میگم :
‹ منتظر بودم یکی نجاتم بده ›
و تو میپرسی چی شد؟!
میگم هیچوقت نیومد بچه ، هیچوقت :)!
- فاصله کارساز نبود . .
تو در تار و پود من بودی :)!
- لحظههایی در زندگی هست ك حس میکنی . .
هیچچیز جز یک تکه غم نیستی :)!
- رفتنت مرا نکشت . .
فقط اکنون قلبم هزار تکهست و نفس کشیدن برایم دشوار.
- بین خودمان بماند.
خودت ك هیچ . .
حتی زخمهای روحت را هم دوست دارم.
جسمم را ترک کردم و حالا اندوه به جای من در این دنیا زندگی میکند.
Читать полностью…- نمیدونم چند شب باید بگذره تا . .
گریههای اون شبم رو یادم بره :)!🖤'
- چقدر من از تو نمیدونستم و چقدر امیدوار بودم :)!
Читать полностью…- کنار پنجره سیگار میکشید . .
خسته بود .
خسته بود ك یادش رفت بعد آخر پُک . .
سیگارو بندازه پایین نه خودشو :)!
- کجا ایستادهام؟!
± جایی ك نه میتوانم عقب بکشم . .
نه میتوانم بجنگم .
- شاید بتوانم از تو اسمی نبرم . .
اما نمیتوانم از تو یادی نکنم :)!