181
فعالیتهای کانال دیلی خبر ایران: 1- مثنوی خوانی 2-تفسیر مثنوی معنوی شناسه ثبت شامد: 1-1-698349-61-4-2
#خودشناسی🌛۶۵🌜👆
دفتر دوم بیت ۲۲۵۱ تا ۲۲۸۹
🔸آگاهی همچون گنج است.باید به سمت پیدا کردن بینش درست حرکت کنیم اما ما بر عکس بدنبال دانش راه افتادیم تا به بینش درست برسیم و این همان کاه کاشتن است نه گندم.مولانا بر این باور است اگر دنبال بینش درست برویم،دانش خودبخود پیدا میشود.
🔸غم و شادی واقعی وجود ندارد و همه تخیل ماست.ممکن است یک چیز که در منطقه ای غم نامیده میشود در جای دیگر شادی فهمیده شود.حافظ در مورد خیالاتی بودن غم و شادی میگوید:
حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
بهتر ان است که من خاطر خود خوش دارم
🔺دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
🔻خلاصه سخن:
🔸دعا یعنی خواستن.
🔸منظور از یار غار ابوبکر است که در شب لیله المبیت پیامبر از مکه به سوی مدینه فرار کردند و در بین راه به همراه ابوبکر به غار ثور در کوه رفتند و مدت سه شبانه روز داخل ان اقامت داشتند و تار عنکبوت بر ورودی غار مانع ورود دشمنان به غار شد و نجات یافتند.
🔸منظور از پیامبر آگاهی است که زمانی که به انسان میرسد زنده میگردد:
زنده شد او چون پیمبر را بدید
گوییا آن دم مر او را آفرید
🔸درد و رنج باعثدتعالی و رشد ماست:
ای خجسته رنج و بیماری و تب
ای مبارک درد و بیداری شب
؛
ای برادر موضع تاریک و سرد
صبر کردن بر غم و سستی و درد
چشمهٔ حیوان و جام مستی است
کان بلندیها همه در پستی است
🔸در ادبیات عرفانی دانه نماد مرد و زمین نماد زن میباشد.چون مرد دهنده و زن پذیرنده است.
🔸اینکه مولانا نفس را به زن تشبیه مینماید به خاطر تغییر احساسات زن است چون موجودی است احساساتی.
🔸نفس میتواند همچون عصا کمک کار ما باشد و یا همچون اژدها میتواند سرکش باشد:
اژدها و مار اندر دست تو
شد عصا ای جان موسی مست تو
🔸دوزخ نفس های اماره مردم گمراه شعله ور شده و تو ای آگاهی با دم موثر خود ارشادی فرما تا این دوزخ خموش شود:
دوزخی افروخت بر وی دم فسون
ای دم تو از دم دریا فزون
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۶۴🌜👆
دفتر دوم بیت ۲۱۶۷ تا ۲۲۵۱
🔺تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
🔻خلاصه سخن:
🔸حکایت در خصوص مضرات گسستن از اولیا و در افتادن در دام شیطان صفتان است.به هر صورت حکایت به طور کلی مضرات اختلاف را بطور مطلق بیان میدارد.
🔸فقیه نماینده دانسته ها،تجربیات و داشته های علمی ماست که خودمان کسب میکنیم.علوی یا سید نماینده اصل و نسب های ماست که به ما ارث رسیده و ما در انها نقشی نداریم.صوفی نماینده تجربیات معنوی ماست.باید وجود خود را از هر سه جدا نماییم.نباید به اینها چسبندگی داشته باشیم و انها را مال خود بدانیم.
🔸نه تنها فعل ما بلکه هر گونه فکر و حرف ما در این جهان بازخوردش به ما برمیگردد:
این جهان کوهست و گفت و گوی تو
از صدا هم باز آید سوی تو
🔸وسیط و محیط دو کتاب فقهی است.اولی از امام محمد غزالی و دومی شرحی است بر کتاب غزالی که توسط شاگردش محمدبن یحیی نیشابوری نوشته شده است:
این چنین رخصت بخواندی در وسیط؟
یا بدست این مسئله اندر محیط؟
🔺رجعت به قصهٔ مریض و عیادت پیغامبر علیه السلام
🔻خلاصه سخن:
🔸منظور از اولیا بخش روحانی و دل ماست.وقتی به قسمت جسمانی و زمینی خود بچسبیم از خداوند دور میگردیم:
چون شوی دور از حضور اولیا
در حقیقت گشته‌ای دور از خدا
🔸این بیت در خصوص همنشینی در رکاب خوبان است:
سایهٔ شاهان طلب هر دم شتاب
تا شوی زان سایه بهتر ز آفتاب
✅رهایی از دانستگی ها یعنی در مواجهه با پدیده ها،احساسات خود را دخالت ندهیم.اگر بدین نقطه رسیدیم از دانستهدهای خود رها شده و بدون شک وارد دنیای جدیدی خواهیم شد.
🔺گفتن شیخ ابویزید را کی کعبه منم گرد من طوافی می‌کن
🔻خلاصه سخن:
🔸مولانا در این حکایت ببان میدارد که دلِ انسانی را باید گرامی داشت و بدو خدمت کرد و نیاز،نیازمندی را براورده سازی بهتر از عبادت صوری است چرا که کعبه،سرایِ بِرّ است و دل سرایِ سِرّ.همچنین حکایت در ببان اتحاد ظاهر و مظهر و وحدت ولی و حق است.
🔸این ابیات در جستجوی جوهر است نه عرض:
هر که کارد قصد گندم باشدش
کاه خود اندر تبع می‌آیدش
کَه بکاری بر نیاید گندمی
مرد می جو مرد می جو، مردمی
🔺حکایت
🔻خلاصه سخن:
🔸منظور از فیل،شخص عارفی است که با تاملات روحی و مکاشفات باطنی، عالم معنا را درک مینماید:
دیده نابینا و دل چون آفتاب
همچو پیلی دیده هندستان به خواب
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۶۳🌜👆
دفتر دوم بیت ۲۱۰۳ تا ۲۱۶۶
🔺 سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود
🔻خلاصه سخن:
🔸مولانا در این حکایت تجانس و تقارن را طرح مینماید.مولانا بر این باور است که اگر روح ادم علیل شود با یک فرومایه همدم میگردد که طبع زمینی دارد.
🔸#سرگین تشبیهی از دانستگی های ذهن ماست.ذهن مثل کرمی است که در این دانستگی ها زندگی مینماید:
آن یکی ماهی که بر پروین زند(روح متعالی)
وین یکی کرمی که در سرگین زید(روح علیل)
🔻تتمهٔ اعتماد آن مغرور بر تملق خرس
🔻خلاصه سخن:
🔸#خرس نماد نفس و نگهبان دانستگی های ماست.هر جایی که مطابق میل او نباشد وارد کارزار میگردد:
بر گرفت آن آسیا سنگ و بزد
بر مگس تا آن مگس وا پس خزد
🔸یکی از ایرادات نفس این است که خود را مرکز دنیا میداند.
🔺رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهٔ عیادت
🔻خلاصه سخن:
🔸این حکایت دو مقصود را بیان میدارد:۱-ضرورت حفظ عهد و پیمان و دوست یابی.۲- عدم ظرفیت آدمی در تحمل عذاب آخرت در نشئه دنیوی.
🔺وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام کی چرا به عیادت من نیامدی
🔻خلاصه سخن:
🔸این حکایت بیانگر اصل عرفانی اتحاد ظاهر و مظهر است.مولانا معتقد است حق تعالی در هیکل بشری ظاهر شده و وجود انسانی از جهت وحدت نوری و فنای تاریکی در روشنایی،و نه از جهت حلول و اتحاد ذاتی شخصی، به حق پیوسته و با او متحد میگردد.
🔸شرط همنشین شدن با خدا یا دل نشستن در حضور اولیاست:
هر که خواهد همنشینی خدا
تا نشیند در حضور اولیا
🔸منظور از بیمار شدن خدا، بیمار شدن دل ماست.
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۶۲🌜👆
دفتر دوم بیت ۲۰۴۰ تا ۲۱۰۲
🔺 - گفتن موسی علیه السلام گوساله‌پرست را کی آن خیال‌اندیشی و حزم تو کجاست
🔻خلاصه سخن:
🔸#گوساله نماد مصنوعات و افکار ذهنی خود است که انها را وحی منزل می دانیم و انها را مورد پرستش قرار میدهیم.
🔸هر چه آینه دل صافتر باشد یعنی چسبندگی به باورهای خود نداشته باشد،بهتر میتواند چهره حق و حقیقت را تمییز دهد:
آینه دل صاف باید تا در او
واشناسیدصورتِ زشت از نکو
🔺ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهٔ پند مغرور خرس را
🔻خلاصه سخن:
🔸دلیل اینکه عرفا به اندازه ظرفیت فکری هر فردی سخن می گویند یا برخی سخنان را اظهار نمی دارند یا در لفافه سخن می گویند،مولانا در این چند بیت ذکر کرده است:
گفت چون از جد و بندم وز جدال
در دل او پیش می‌زاید خیال
پس ره پند و نصیحت بسته شد
امر اَعرِضْ عنْهُمُ پیوسته شد
چون دوایت می‌فزاید درد پس
قصه با طالب بگو بر خوان عبس
🔸اگر نفس ما کارهای ما را تایید نماید باید فرار نماییم از انجام ان کار و اگر کاری را تایید ننماید باید به انجام ان همت کنیم:(بر خلاف نظر دشمن باید حرکت کرد)همانند جُعَل که در پی گلاب نمی رود وک اگر رفت باید به او شک کرد:
گر خفاشی را ز خورشیدی خوریست
آن دلیل آمد که آن خورشید نیست
نفرت خفاشکان باشد دلیل
که منم خورشید تابان جلیل
گر گلابی را جعل راغب شود
آن دلیل ناگلابی می‌کند
🔸کاه(ظاهر) و گندم(معنی) نماد معنی و صورت است:
فارقم فاروقم(جدا کننده) و غلبیروار
تا که کَهْ از من نمی‌یابد گذار
🔺 تملق کردن دیوانه جالینوس را و ترسیدن جالینوس
🔻خلاصه سخن:
🔸مغز حکایت در مورد مصاحبت و همنشینی جنس با همجنس خود است و اگر فرد شریری اظهار علاقه و تمایل به فردی نمود باید به برسی و کاوش پرداخت.به هر حال شخصیت افراد را میتوان از روی دوستانش شناخت:
گرنه جنسیت بدی در من ازو
کی رخ آوردی به من آن زشت‌رو
گر ندیدی جنس خود کی آمدی
کی بغیر جنس خود را بر زدی
چون دو کس بر هم زند بی‌هیچ شک
در میانشان هست قدر مشترک
کی پرد مرغی مگر با جنس خود
صحبت ناجنس گورست و لحد
🔸نتیجه گیری:وقتی حرفی در کسی اثر مینماید که یک پیش زمینه در ان شخص باشد و این پیش زمینه را مولانا با #درد و #طلب می گوید.
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۶۱🌜👆
دفتر دوم بیت ۱۹۹۳ تا ۲۰۴۰
🔺 گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
🔻خلاصه سخن:
🔸این حکایت بیانکر یکی از قواعد زیباشناسی مثنوی است و انکه زیبایی به درون است نه به صورت و منظور از حکایت این است که وقتی فرد با خضوع به درگاه حق تضرع نماید،مورد رحمت قرار میگیرد.
🔸وهاب کسی است که بدون پرسیدن علت مب بخشد.یکی از وهابان "هستی" است که هر چیزی را بدون علت به ما میبخشد:
لیک وهابان که بی علت دهند
بوک دستی بر سر زشتش نهند
🔸فرد کور ،کوری خود را می پذیرد و دست رحمت به سرش کشیده میشود
🔸با نچسبیدن به دانستگی های خود درهای رحمت به رویمان گشوده میگردد.
🔸در واقع این دو کوری مربوط به خود ماست.وقتی تصویری در ذهن ما شکل بگیرد و انرا وحی منزل بدانیم به کوری خود افزوده ایم.
🔺تتمهٔ حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود
🔻خلاصه سخن:
🔸#خرس نماد نفس ماست
🔸جان کلام این حکایت همین بیت است.هر موقع در دام نفس افتادیم به هر حیله و ترفندی که هست باید خود را از شر او وارهانیم:
دوستی ابله بتر از دشمنیست
او بهر حیله که دانی راندنیست
🔸خیلی وقت ها عقل به ما در مورد نفس هشدار می دهد اما توجهی بدان نمی نماییم و به اشتباه فکر میکنیم به ضرر ماست:
گفت رو رو کار خود کن ای حسود
گفت کارم این بد و رزقت نبود
🔺 گفتن موسی علیه السلام گوساله‌پرست را کی آن خیال‌اندیشی و حزم تو کجاست
🔻خلاصه سخن:
🔸وقتی به صورتی بچسبیم همانند بت در وجود ما رشد مینماید.این حکایت در مورد نابخردانی است که به اندیشه کوته و بسیط خود می چسبند و از حق روی می گردانند.
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۶۰🌜👆
دفتر دوم بیت ۱۹۳۲ تا ۱۹۹۲
🔺 اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس
🔻خلاصه سخن:
🔸چکیده حکایت در مورد ابلهانی است دوستی انها دشمنی و دشمنی انها دوستی است.و #زورمند نماد کسانی است که جسمی رشید و عقلی قصیر دارند.و همچنین ایندابله یا نادان میتواند نماد #نفس ما باشد که شامل ترسهای درونی ماست و دانا(حکایت قبل) نماد #عقل و طرف #عیسای وجود ماست
🔸در صورتی به باغ و بستان الهی وارد میشویم که از شر هوای نفس خلاص شویم و چشم و گوش و بینی خود را از حس های ناپاک دور کنیم:
پنبهٔ وسواس بیرون کن ز گوش
تا به گوشت آید از گردون خروش
پاک کن دو چشم را از موی عیب
تا ببینی باغ و سروستان غیب
دفع کن از مغز و از بینی زکام
تا که ریح الله در آید در مشام
🔸تن ما همچون کُنده ای سنگین به جان ما چسبیده و توان بالا رفتن را از گرفته است:
کندهٔ تن را ز پای جان بکن
تا کند جولان به گردت انجمن
🔸#تب_و_صفرا نماد #خشم در ماست و #زردابه که قبلا بیان شد نماد #هیجانات ماست.
🔸ترس و ناامیدی،آواز غول یا شیطان است:
ترس و نومیدیت دان آواز غول
می‌کشد گوش تو تا قعر سفول
هر ندایی که ترا بالا کشید
آن ندا می‌دان که از بالا رسید
هر ندایی که ترا حرص آورد
بانگ گرگی دان که او مردم درد
🔸چشم دل در ابتدا توان دیدن نور حق و حقیقت را ندارد اما به مرور به دیدن ان خوی می گیرد:
روشنی بخشد نظر اندر عُلا
گرچه اول خیرگی آرد بلا
🔸سامری یکی از یاران موسی است.پس از اینکه از شر فرعون خلاص شدند و به سرزمین موعود رسیدند،موسی جهت دریافت کتاب و آیین خداپرستی ۳۰ روز به کوه طور جهت عبادت رفت و برادرش هارون را جانشین خود قرار داد. اما چون امدن موسی ۱۰ روز به تاخیر افتاد مردم تصور کردند او مرده و به همین خاطر سامری از تعلیماتی که قبلا از موسی دریافت کرده بود دچار غرور میگردد و گوساله ای از طلاهای ذوب شده مردم میسازد و مردم دوباره بت پرست میگردند:
سامری‌وار آن هنر در خود چو دید
او ز موسی از تکبر سر کشید
او ز موسی آن هنر آموخته
وز معلم چشم را بر دوخته
لاجرم موسی دگر بازی نمود
تا که آن بازی و جانش را ربود
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۹🌜👆
دفتر دوم بیت ۱۸۷۸ تا ۱۹۳۱
🔺رنجانیدن امیری خفته‌ای را کی مار در دهانش رفته بود
🔻خلاصه سخن:
🔸خمیر مایه داستان در مورد این مطلب است که قهر و درشتی فرزانگان بهتر از لطف و نرمی نابخردان است.#مار نماد #نفس_اماره است که طبع بهیمی آدمی(ادم خفته که نماد خوابناکان دنیاست) در ابتدا ریاضت نفس را بد میبیند اما در نهایت با کمک سواره خردمند که همان مرشد است آنرا میوه شرین می یابد.مثلا در داستان شخص خفته از روی نادانی خطاب به سوار میگوید:
شُوم ساعت که شدم بر تو پدید
ای خنک آن را که رویِ تو ندید
اما پس از قِی کردن مار که همان نتیجه ریاضت کشیدنهای نفس است نسبت به شخص سوار دست به دعا بر می دارد:
ای مبارک ساعتی که دیدیم
مرده بودم جان نو بخشیدیم
تو مرا جویان مثال مادران
من گریزان از تو مانند خران
🔺بحث #علت و #معلول
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۸🌜👆
دفتر دوم بیت ۱۸۴۱ الی ۱۸۷۷
🔺پرسیدن موسی از حق سِرّ غلبهٔ ظالمان را
:خلاصه سخن:
🔸در ابیاتی مولانا با مفاهیمی همچون زندان و شهوت، قصر و محنت،طبیب و علیل یا چراغ و فتیله اشاره به علت ها و سبب های دنیوی مینماید اما بعد اشاره مولانا به علت العلل جهان هستی است که همه چیز در ید قدرت اوست:
بی سبب بیند چو دیده شد گذار
تو که در حسی سبب را گوش دار
؛
بی سبب بیند نه از آب و گیا
چشم چشمهٔ معجزات انبیا
🔸هدف مولانا در این داستان رهنمود ما به علت العلل جهان هستی است.
🔸مولانا با اشاره به دو بخش حیوانی و روحانی در ما،این مطلب را بیان مینماید وقتی به قسمت حیوانی خود توجه داریم حالمان برای بخش حیوانی خود میسوزد.به عبارت دیگر آن خر بر وجود ما مسلط شده است:
نالهٔ خر بشنوی، رحم آیدت
پس ندانی خر، خری(خر بودن) فرمایدت
🔸#طبع همان نفس و غرایز حیوانی ماست که ترس، استرس و نگرانی دارد چون دارای یک سری ارزش است که دائما اینها را در تهدید از دست رفتن میداند:
طبع را هل تا بگرید زار زار
تو ازو بستان و، وامِ جان گزار
🔸اگر سوارکار ، انسان کامل ،چابک و سنگین وزن باشد خرِ نفسش نحیف و لاغر میگردد:
زانکه غالب عقل بود و خر، ضعیف
از سوار زفت گردد خر، نحیف
🔸این جهان آمیخته با درد و رنج است:
چونی ای عیسیِّ عیسی‌دم ز رنج
که نبود اندر جهان بی مار، گنج
🔸مولانا به هوشیاری و روشنایی که به وجود انسان تابیده میشود و دیده درست به انسان هدیه مینماید کحل یا"سرمه"میگوید:
آن سزد از تو اَیا کُحل عزیز
که بیابد از تو هر ناچیز چیز
🔸اگر طرف روحانی ما جفایی در حق ما نماید بهتر از مهری است که طرف حیوانی بنماید:
گفت پیغامبر عداوت از خرد
بهتر از مهری که از جاهل رسد
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۷🌜👆
دفتر دوم بیت ۱۸۱۶ الی ۱۸۴۱
🔺پرسیدن موسی از حق سِرّ غلبهٔ ظالمان را
:خلاصه سخن:
🔸منظور #غلبه در عنوان به معنای پیروزی نیست بلکه به معنای بیشتر بودن تصاویری است که در ذهن ظالمان نقششان به خطاست.در واقع همان افکار منفی است که موسی از خداوند می پرسد چرا نقشها یا افکار خطا زورشان بیشتر از افکار مثبت است.
🔸منظور از #آب و #گل میتواند اشاره به خلقت حضرت ادم باشد و هم میتواند اشاره به همین جهان ناسوت یا ماده باشد:
نقش کژمژ دیدم اندر آب و گل
چون ملایک اعتراضی کرد دل
و منظور از اعتراض،سوال ملائکه به خدا در مورد خلقت ادم است که میگفتند چرا موجودی خلق میکنی که خونریزی مینماید در حالی که ما ترا عبادت میکنیم.
🔸منظور از #زردابه و #خونآبه میتواند اشاره به چهار طبع خون یا دم،بلغم،صفرا(نسبت داده می شود به خشم) و سودا(کارهای هیجانی مانند عشق سودایی یا سر سودایی) باشد که قدما اعتقاد داشتند انسان ترکیبی از این چهار عنصر ساخته شده است:
مایهٔ خونابه و زردآبه را
جوش دادن از برای لابه را
🔸زمانی به سر مرگ پی میبریم که بمیریم و حشر و زنده شویم:
حشر تو گوید که سر مرگ چیست
میوه‌ها گویند سر برگ چیست
🔸منظور از مصراع دوم این است که مقدمه هر کمالی نقص است یا به عبارت دیگر از کمی به بیشی میرسیم.مثلا چاه کندن کمی و رسیدن به اب بیشی است.یا برگ دادن درخت کمی است و میوه دادن بیشی یا کمال است و...همانطور که انسان ابتدا از خون و نطفه گندیده است اما طی یک فرایند کامل میگردد:
سر خون و نطفهٔ حسن آدمیست
سابق هر بیشیی آخر کمیست
🔸تا لوح دل را از وساوس پاک ننماییم،جایگاه اسرار الهی نخواهد شد:
وقت شستن، لوح را باید شناخت
که مر آن را دفتری خواهند ساخت
🔸منظور از #شهوت خواسته های ماست که هر چه بیشتر بخواهیم دامنه دید ما محدودتر میگردد.مانند اینکه من بگویم سفید را می خواهم.این یعنی نیمی از دنیا که سیاه است جایی در دنیای من ندارد.به طور کلی خواستهدها ما را محدود میکنند:
حفت* الجنه بمکروهاتنا
حفت النیران من شهواتنا
**حفت:پوشیده شدن
🔸#کوثر نماد رستگاری است:
تخم مایهٔ آتشت، شاخ ترست
سوختهٔ آتش، قرین کوثرست
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۶🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۷۶۱ الی ۱۸۱۵ ))
🔺ادامه؛عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان
🔻خلاصه سخن:
🔸ملت به معنای روش و آیین است:
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
🔸ارزش لعل و طلا به درون انست نه به اشکالی و عرضهایی که ما بدانها میدهیم.درون شخص مهم است نه صورت:
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک
🔺 وحی آمدن موسی را علیه السلام در عذر آن شبان
🔸در عرفان نظری به حالت هشیاری #صحو و به حالت فنا و بیخودی #محو یا #اثبات میگویند:
چند بی‌خود گشت و چند آمد بخود
چند پرید از ازل سوی ابد
🔸جبرئیل نماد دانش و آگاهی است.
🔸#ناسوت از کلمه ناس گرفته شده و "ت"و "و"مبالغه است و در عرفان به معنای عوالم انسانی،دنیا و مُلک است.#لاهوت به معنی "الهی"است و از کلمه "لاه"که اسم خداست گرفته شده و الف و لام بدان افزوده شده و به الله درامده است.و "و"و"ت"ان مبالغه است و در عرفان به معنای اعلی درجه مقام الهی گویند.
🔸منظور بیت زیر این است که انشا الله با اسما و صفات خود در آدمی تجلی نماید و هستی مجازی ما را بسوزاند و در ذات خود فانی سازد:
محرم ناسوت ما لاهوت باد
آفرین بر دست و بر بازوت باد
🔸نباید انسان به حمد و ستایش های خود بنازد
اینکه برداشتهای ما از یک اتفاق متفاوت است به درون های متفاوت ما بر میگردد که با تصاویر متفاوت پر شده است:
هان و هان گر حمد گویی گر سپاس
همچو نافرجام آن چوپان شناس
حمد تو نسبت بدان گر بهترست
لیک آن نسبت بحق هم ابترست
🔸باید ببینیم چه نوع نرم افزاری در درون خود نصب مینماییم.برخی نرم افزارها ما را به عرش اعلا میبرند و برخی به اسفل السافلین!:
این قبول ذکر تو از رحمتست
چون نماز مستحاضه رخصتست
با نماز او بیالودست خون
ذکر تو آلودهٔ تشبیه و چون
خون پلیدست و به آبی می‌رود
لیک باطن را نجاستها بود
🔸تنها راه رهایی از نجاست درون "ذکر و یاد خدا"است و ذکر خدا چیزی جز خالی کردن ذهن از اطلاعات نیست:
کان بغیر آب لطف کردگار
کم نگردد از درون مرد کار
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۵🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۷۲۱ الی ۱۷۶۱ ))
🔺 انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان
🔻خلاصه سخن:
🔸شبان نماینده تشبیه است که با داشته های ذهنی خدا را همانند خود تصویرگری مینمایند.موسی نماد تنزیه است که در مقابل سخنان شبان جبهه گیری مینماید.از طرف دیگر میتوان شبان را نماینده عشق دانست که بدون سعی در دانستن،رابطه عاشقانه با معبود خود دارد.و موسی میتواند نمایتده سیستم عقلی ما باشد
🔸دو نوع کاف:تحقیر مانند مردک و تحبیب مانند فرزندکم.اینجا کاف تحبیب است.
🔸ژاژ یک نوع گیاهد بیابانی است که توسط شتر جویده میشود و تمام نمی شود و منظور لز ژاژ و فشار در مصرع اول یاوه گویی است:
این چه ژاژست این چه کفرست و فشار
پنبه‌ای اندر دهان خود فشار
🔸اگر از وجود خود رها شویم و اجازه دهیم خدا در چشم و گوش ما ببیند و بشنود دیگر چشم و گوش مادی ما بسته شده و معنی بی یسمع و و بی یبصر همین است:
ور برای بنده‌شست این گفت تو
آنک حق گفت او منست و من خود او
آنک بی یسمع و بی یبصر شده‌ست
در حق آن بنده این هم بیهده‌ست
🔺عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:
🔸درون و حال انسانها مهم است نه زبان و قال آنها:
ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم اگر خاشع بود
گرچه گفت لفظ ناخاضع رود
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۴🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۶۳۳ الی ۱۷۱۹ ))
🔺انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماؤکم غورا
🔻خلاصه سخن:
🔸خمیرمایه داستان نقل افرادی است که فقط به اسباب و علل ظاهری مینگرند،حال آنکه از علل و اسباب پشت پردهِ صُنع بی خبرند بدین سان دچار حرمان میگردند.در این حکایت اثرات عجیب دعا و نیایش خالصانه تصریح شده است
🔸فلسفی یعنی مرکزی در ما که دنیا را بر اساس عقل و حس جزئی خود میسنجد.
🔸#قلب در واقع برزخی است میان عالم ظاهر و باطن و از او قوای جسمانی و روحانی منشعب میگردد.
🔸منظور از #نیاز یعنی خود را هیچ دانستن و در صدد طلب از جانب حق برامدن است اما #ناز یعنی خود را عرضه کردن است که آثار ان متفاوت است.نیاز مس را به زر و ناز زر را به مس تبدیل مینماید:
از نیاز و اعتقاد آن خلیل
گشت ممکن امر صعب و مستحیل
همچنین بر عکس آن، انکار مرد
مس کند زر را و،، صلحی را نبرد
🔸ما هم باید دل سنگ خود را بوسیله توبه به خاک قابل زراعت تبدیل نماییم تا تجلی گاه نور شود:
دل بسختی همچو روی سنگ گشت
چون شکافد توبه آن را بهر کشت
چون شعیبی کو که تا او از دعا
بهر کشتن خاک سازد کوه را
🔸#مسخ یعنی وارد شدن روح انسانی به یک موجود پایین تر.
🔸یاد خدا همیشه باید در ذهن و جلو دیدگان ما باشد:
اذکروا الله شاه ما دستور داد
اندر آتش دید ما را نور داد
🔸خدا به ذکر ما نیازی ندارد و ما از راه تصویرسازی سعی در تجسم او داریم ولی خدا از همه این تصویرسازیها شایسته و لایق او نیست.
گفت: اگرچه پاکم از ذکر شما
نیست لایق مر مرا تصویرها
لیک هرگز مست تصویر و خیال
در نیابد ذات ما را بی مثال
ذکر جسمانه خیال ناقصست
وصف شاهانه از آنها خالصست
شاه را گوید کسی جولاه نیست
این چه مدحست این مگر آگاه نیست
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۳🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۶۰۱ الی ۱۶۳۲ ))
🔺عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد
🔻خلاصه سخن
🔸بلقیس نماد مرید پاکدلی است که سریعا پیغام راهنما را درک و از سر اخلاص منقاد فرمان او میگردد و به صورت حقیر هدهد توجه ندارد:
خواند او آن نکته‌هایِ با شمول
با حقارت ننگرید اندر رسول
چشم، هدهد دید و، جان، عنقاش دید
حس چو کفی دید و، دل دریاش دید
🔺با دو نوع سیستم روبرو هستیم:۱.سیستمی که فقط ظاهر بین و کف را میبیند ۲.سیستمی که باطن و دریا را مینگرد.و این دو سیستم(عقل و حس) مدام در جنگ و ستیزند.#ابوجهل نماد سیستم ظاهر بین و #محمد نماد سیستم باطن بین است:
عقل با حس زین طلسمات دو رنگ
چون محمد با ابوجهلان به جنگ
یا حافظ میفرماید:
تنگ چشمان نظر به ميوه کنند
ما تماشاکنان بستانيم
تو به سيماي شخص مي نگري
ما در آثار صنع حيرانيم
🔸#آخرت_بین یعنی دیدن آخِر چیزها.ما اگر درست ببینیم و چشم ظاهربین خود را ببندیم چشم آخرت بین ما فعال میگردد.مولانا قبلا گفت اگر دل ما سبز رنگ و شاد و بهارگونه است چشم ما درست میبیند و اگر برگ دل ما سیاه است ما ظاهربین هستیم:
آن عطارد را ورقها جان ماست
آن سپیدی و آن سیه میزان ماست
🔸امکان دیدن حال و فردا برای ما مهیاست اما ما چون ظاهربین هستیم ان همه گنج و غظمت انسان کامل را کالبد و پشیزی بیش نمی بینیم و او را مانند خود مینگریم:
خواجهٔ فردا و حالی پیش او
او نمی‌بیند ز گنجی جز تسو
🔸منظور از السماء النشقت:شکافته شدن آسمان #گشودن_چشم_خاکی انسان بود.یعنی انسان توان رسیدن به #شهود_خدا را دارد:
السماء انشقت آخر از چه بود؟
از یکی چشمی که خاکیی گشود
🔸قدما عالم را از چهار عنصر یا چهار آخشیح عبارتنداز:آب،خاک،باد و آتش میدانستند.که اب و خاک سفلی و هوا و اتش علوی بود:
گر کند سفلی هوا و نار را
ور ز گل او بگذراند خار را
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۲🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۵۶۱ الی ۱۶۰۰ ))
🔺تتمهٔ(ادامه) حسد آن حشم بر آن غلام خاص(بیت ۱۴۰۷)
🔻خلاصه سخن
🔸منظور از جرّ جرار به درازا کشیدن کلام به خاطر حرف تو حرف آمدن است:
دور ماند از جر جرار کلام
باز باید گشت و کرد آن را تمام
#شاه نماد روح یا اصل ماست و #امیران سیستم های وجودی ماست که دستورات شاه را انجام میدهند.
🔸#باغبان نماد شیخ یا انسان کامل است:
باغبان ملک با اقبال و بخت
چون(چگونه) درختی را نداند از درخت
🔸منظور از #چشم_آخُر_بین چشم دنیایی است و #چشم_آخِر_بین چشم انسان کامل است که آخر پدیده ها را می بیند:
چشم آخُربین ببست از بهر حق
چشم آخِربین گشاد اندر سبق
🔸فقاع به معنی کوزه شراب است.در فقاع کردن یعنی با حیله در مخمصه انداختن است:
مکر می‌سازند قومی حیله‌مند
تا که شه را در فقاعی در کنند
🔸اگر متوجه سیستم نفس خود شویم یعنی اصل خود را فراموش کرده ایم و همسری با استاد را در خود پرورش می دهیم باید از خود رها شویم و اجازه دهیم خدا در ما بنشیند و دستور دهد:
نحس شاگردی که با استاد خویش
همسری آغازد و آید به پیش
🔸مالش در اینجا میتواند تنبیه باشد یا می تواند ریاکاری و فریب باشد.اسگال به معنی فکر باطل است:
او نمی‌خندد ز ذوق مالشت
او همی‌خندد بر آن اسگالشت
🔸اگر فکر و عمل ما منشا خوبی و سرسبزی باشد و موجب شادی و تعالی روح گردد برازنده است:
گر بدی با تو ورا خندهٔ رضا
صد هزاران گل شکفتی مر ترا
زو بخندد هم نهار و هم بهار
در هم آمیزد شکوفه و سبزه‌زار
صد هزاران بلبل و قمری نوا
افکنند اندر جهان بی‌نوا
و اگر فکر و عمل ما و روح ما پژمرده و سیاه باشد نشان دهنده ناخرسندی خداست:
چونک برگ روح خود زرد و سیاه
می‌ببینی چون ندانی خشم شاه
آفتاب شاه در برج عتاب
می‌کند روها سیه همچون کتاب
🔺اگر مورد عتاب و قهر خدا و روح خود قرار گیریم رویمان سیاه می گردد.
🔸عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید و در قدیم خدای دبیری و کتابت بوده است.در اینجا مراد انسان یا مرشد کامل است.و سیاهی و سفیدی نمایانگر اعمال نیک و بد ماست:
آن عطارد را ورقها جان ماست
آن سپیدی و آن سیه میزان ماست
🔸نفس انسان کامل سرسبز کننده جان بیمار ماست:
باز منشوری نویسد سرخ و سبز
تا رهند ارواح از سودا و عجز
🔸قَوس و قُزح که نامهایی همچون کمان مرتضی علی و کمان رستم دارد از دو کلمه ،قوس به معنی کمان و قزح نام کوهی و یکی از نامهای شیطان، تشکیل شده است و غالبا هنگام بارندگی بر اثر تجزیه و انکسار نور خورشید در نزدیکی افق ظاهر میگردد.و در اینجا منظور واردات متنوعی است که از سوی مرشد کامل در نفوس سالکان وارد و انها را به وجد می اورد:
سرخ و سبز افتاد نسخ نوبهار
چون خط قوس و قزح در اعتبار
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۱🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۵۱۱ الی ۱۵۶۰ ))
🔺ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
🔻خلاصه سخن
🔸هنگام دریافت چیزهای دنیایی بابد ببینیم ان چیز مورد پسند روح و جانمان هست یا خیر:
سؤر(پس مانده) او خوردی و شور انگیختی
هر طعامی کو نخوردی ریختی
🔸این همه نعمت از خدا دریافت میکنیم و به به و چه چه میکنیم چطور می شود که در قبال دریافت یک تلخی خود را می بازیم:
گفت من از دست نعمت‌بخش تو
خورده‌ام چندان که از شرمم دوتو
شرمم آمد که یکی تلخ از کفت
من ننوشم ای تو صاحب‌معرفت
🔸مولانا اندیشه های #عقل_جزوی ما را به #برق تشبیه مینماید که زودگذر و فانی است و باقی نیست.مگر اینکه انها را با عقل کل بسنجیم:
برق آفل باشد و بس بی وفا
آفل از باقی ندانی بی صفا
🔸منظور مولانا از نور #لاشرقی_و_لا_غربی نوری است که غروب و طلوع ندارد و همیسه ماندگار است:
نورهای چرخ ببریده‌پیست
آن چو لا شرقی و لا غربی کیست
برق را خو یخطف الابصار دان
نور باقی را همه انصار دان
🔸خرد عاقبت ببن است اما عقل جزوی تنها جلو پا را می ببند:
عاقبت بینست عقل از خاصیت
نفس باشد کو نبیند عاقبت
🔸اثرات همنشینی با بدان:
عقل کو مغلوب نفس او نفس شد
مشتری(خوش یُمن) مات زحل(نحس) شد نحس شد
🔸باید در خود بنگریم و ببینیم این نحسی که در ما پدیدار شده از کجا منشاء گرفته:
هم درین نحسی بگردان این نظر
در کسی که کرد نحست در نگر
آن نظر که بنگرد این جر و مد
او ز نحسی سوی سعدی نقب زد
🔸منظور مولا از #لا_احب_الافلین، عقل جزوی و اندیشه های مربوط به اوست:
پایه پایه بر رود بر ماه و خور
تا نماند همچو حلقه بند در
چون خلیل از آسمان هفتمین
بگذرد که لا احب الافلین
این جهان تن غلط‌انداز شد
جز مر آن را کو ز شهوت باز شد
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯
#خودشناسی🌛۵۰🌜👆👆👆👆
((دفتر دوم بیت ۱۴۶۲ الی ۱۵۱۰ ))
🔺امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را
🔻خلاصه سخن
🔸منظور بین زیر این است که شاهی خوبست که با سلطنت هم هویت نشده باشد.یعنی سلطنت بر او سوار نشده باشد.به عبارت دیگر ما باید سوار بر سلطنت(دانستگی ها)باشیم و #احساسات ما تحت تاثیر دانسته ها قرار نگیرد:
شاه آن دان کو ز شاهی فارغست
بی مه و خورشید نورش بازغست
🔸مفازه یعنی جای نجات و عرب به بیابان مفازه می گوید ولی در اصل بیابان جای هلاک است نه نجات و در معنی پارادوکس وجود دارد.و مولانا از این واژه برای کسانی استفاده مینماید که به معنی توجه ندارند و به اصطلاح عقلشان به چشمشان است:
مر بیابان را مفازه نام شد
نام و رنگی عقلشان را دام شد
یا در جای دیگر می فرماید:
زانک نامی بیند و معنیش نی
چون بیابان را مفازه گفتنی
🔸#چشم_بد،چشم خودبینی خود ماست
🔸هر کاری که انجام می دهیم در دامی می افتیم(دام و دانه)باید تسلیم این مدل باشیم و در این مسیر اتفاقات مختلف می افتد:
خویش را تسلیم کن بر دام مزد
وانگه از خود بی ز خود چیزی بدزد
🔸به هر چیزی دل ببندیم و یا فکرمان را مشغول ان کنیم به صورت پنهانی چیزی از ما گرفته می شود و مولانا توصیه مینماید تا افکار خوب نماییم و دل به چیزهای خوب بدهیم:
چون به هر فکری که دل خواهی سپرد
از تو چیزی در نهان خواهند برد
پس بدان مشغول شو کان بهترست
تا ز تو چیزی برد کان کهترست
🔸در صورتی که بتوانیم هر گونه نقص اخلاقی را در خود بخشکانیم در حقیقت ما خواجه و او بنده ما شده است.ولی اگر نقص بر ما سوار شد ما بنده او شده ایم.
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://sapp.ir/dailykhabar 👈:سروش
تلگرام: 👈 t.me/dailykhabariran
╰─┅═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═┅─╯