گرچه می گویند: می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران. قاصد روزان ابری داروگ! کی می رسد باران؟ @mozafari_mehr
زخم خوردهای
سالهاست میدانم؛
زخم خوردهای سالهاست و میدانم
که این شعرِ آخر نخواهد بود
که در زخمهای تو بسیار سرودهاند
و این آخرین شعر نخواهد بود
که در وصف زخمهای تو سرودهاند؛
زخم خوردهای و سالهاست
برای زخمهای تو
شعرهای فراوان سرودهاند
و شعرها گرچه فراوانند
زخمهای تو فراوانترند؛
#مهرداد_مظفری
@daar_vag
اين گونه است كه تنها میشوم ...
و تو را چون میدانی از مينهای خنثی نشده
بغل میكنم ...
حالا
میتوانيد يک دقيقه سكوت كنيد ... !
#گروس_عبدالملکیان
در محضر درویش #ارسلان_کاوه
@daar_vag
مادر
از تمام گرگها نجات یافتم
اما قلبم مرا بلعید..
#امانی_غیث
"یک صبر برایمان مانده و همه دنیا میخواهد آن را امتحان کند."
Читать полностью…دل در برِ من زنده برای غمِ توست
بیگانهی خلق و آشنای غمِ توست
لفیست که میکند غمت با دلِ من
ور نه دلِ تنگِ من چه جای غمِ توست
بداهه نوازی سه تار
استاد لطفی
@daar_vag
حالا باید بخوابم.
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد؛
مثل دریا به ادامه ی خویش....
حالا که در رویایت غرق شدهای
تلاش مکن
بگذار غبارِ تصویرها
چهرهات را بشویند؛
از نو زاده نمیشوی
به تبسمِ ترانهای حتی
در گور هم آرام نخواهی یافت؛
سرشار از سکوت
فراموش خواهی شد
و باد
در وزشِ سالیانِ خود
حتی صدایت را هم با خود خواهد برد؛
حالا که در رویایت غرق شدهای
تلاش مکن
#مهرداد_مظفری
@daar_vag
از آنچه تو هر بار با شانه کردن بر باد میدهی، قدری در چنته دارم برای روز مبادا؛ مبادا...
Читать полностью…کوهپیکر هم که باشی
لحظهای ایستادگی میکنی و
بعد فرومیریزی
و زیرِ موجِ یادداشتها
خود را مدفون خواهیکرد.
ولادیمیر مایاکوفسکی
حمیدرضا آتشبرآب
Rainy Dusk At Bosporos
Stamatis Spanoudakis
من از درزِ توهمهای پوشالی
خیالی گُنگ میبینم
تو در پشتِ چنارِ باغِ همسایه
هر شب و هر روز
گُل میکاری؛
منم آن چکچکِ نورسته از بارانِ تکراری
تو از هر سو که میآیی
شکوفایی
فراوانی؛
من و باد و نَمی از گونهی نرمت
تو از هر انحنای خط که در من هست
میخوانی و
هیچ پنداری؛
من از موجِ بلندِ کاکلِ افسون
گریزانم
تو از هر بندِ این شعرِ خیالانگیز
بیزاری؛
#مهرداد_مظفری
@daar_vag
هر دو میدانستند
آنکه بیشتر سکوت میکرد
زخمیتر بود.
@kavehrad
آفتابیست هوا
یا گرفتهست هنوز؟
در محضر درویش #ارسلان_کاوه
@daar_vag
آنقدر مدارا کردهام که دیگر مدارا عادتم شده.
وقتی خیلی نرم شدی، همه تو را خم میکنند.
سوشوون
#سیمین_دانشور
جملگی در حکم سه پروانهایم
در جهان عاشقان افسانهایم
اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: آری من یافتم معنای عشق
دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال من سوختم در سوز عشق
سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق
#عطار_نیشابوری
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است؟
در محضر درویش #ارسلان_کاوه
@daar_vag
به دنبال تو خواهم آمد حتی اگر اینجا هم پیدایم نکرده باشی....
Читать полностью…شب با عبور هر ستارهی دنبالهداری میشکند
قدم به قدم آفتاب پهن میشود
و شیرازهی روز را
از پسِ ابرهای خاکستری میکشد...