coding_504 | Неотсортированное

Telegram-канал coding_504 - 🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

124834

ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید. مدرس:استادیکتا @YektaEnglishTeacher مکالمه/گرامر/TOEFL/EPT/504/IELTS دوره های آموزشی ما👈 @en_courses ادمین👈🏻 @O2021 نظرات و نتایج 👈 @coding_comments آدرس اینستا👈 Instagram.com/coding_504

Подписаться на канал

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

The lump of gold
تکه ی طلا
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)

Paul was a very rich man, but he never spent any of his money.
He was scared that someone would steal it.
He pretended to be poor and wore dirty old clothes.
People laughed at him, but he didn’t care.
He only cared about his money.
پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پولهایش اهمیت می داد.

One day, he bought a big lump of gold.
He hid it in a hole by a tree.
Every night, he went to the hole to look at his treasure.
He sat and he looked.
‘No one will ever find my gold!’ he said.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»

But one night, a thief saw Paul looking at his gold.
And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran away!
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!

The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there.
It had disappeared!
Paul cried and cried!
He cried so loud that a wise old man heard him.
He came to help.
Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold.
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.

‘Don’t worry,’ he said.
‘Get a big stone and put it in the hole by the tree.’
او گفت: «نگران نباش.»
«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»

‘What?’ said Paul.
‘Why?’
پاول گفت: «چی؟»
«چرا؟»

‘What did you do with your lump of gold?’
«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»

‘I sat and looked at it every day,’ said Paul.
پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»

‘Exactly,’ said the wise old man.
‘You can do exactly the same with a stone.’
پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».
«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»

Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I don’t need a lump of gold to be happy!’
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»

#Short_story_19
✨ @coding_504 💫

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.

سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:

۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ

🗣 @coding_504 🗣

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

📺 قسمت دوم سریال محبوب اکسترا با زیرنویس انگلیسی و فارسی Part2

🎞 Hector goes shopping 2⃣

🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English


برای تهیه ی مجموعه کامل سریالهای ما با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 55 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @extra_en

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

Florence Nightingale
فلورانس نایتینگل
#داستان_کوتاه_انگلیسی

Florence Nightingale was a nurse who saved many lives in the 19th century. She was named after the city of Florence in Italy, where her parents went after they got married in 1818. Her family was rich and they had two homes in Britain as well as servants.
فلورانس نایتینگل پرستاری بود که در قرن 19 جان انسان‌های زیادی را نجات داد. نام او از نام شهری به نام فلورانس در ایتالیا گرفته شده بود؛ شهری که والدینش پس از ازدواج در سال 1818 به آنجا رفتند. خانواده‌اش ثروتمند بودند و در انگلستان دو خانه و همچنین خدمتکار داشتند.

Florence was an unusual young woman for her time because she didn’t want to go to parties and get married. She wanted to be a nurse and help people. Her family didn’t want her to become a nurse because hospitals back then were dirty, horrible places. They were worried about her. In 1851, Florence went to Germany and learned all about nursing. It was hard work, but she loved it.
فلورانس در زمانه‌ی خود زنی غیرعادی بود چون نمی‌خواست به مهمانی برود و ازدواج کند. او می‌خواست پرستار شود و به مردم کمک کند. خانواده‌اش نمی خواستند او پرستار شود چون در آن زمان بیمارستان‌ها مکان‌های کثیف و هولناکی بودند. آنها نگران او بودند. فلورانس در سال 1851 به آلمان رفت و تمامی فنون پرستاری را آموخت. کار سختی بود ولی او عاشق این کار بود.

In 1854, lots of British soldiers went to fight in the Crimean War. Army hospitals were filled with injured men, but there were no nurses and many men died. Florence and a team of nurses went to help.
در سال 1854 سربازان بریتانیایی بسیاری به جنگ کریمه رفتند. بیمارستان‌های ارتش مملو از مردان مجروح بود، اما هیچ پرستاری وجود نداشت و مردان بسیاری جانشان را از دست دادند. فلورانس و گروهی از پرستاران به کمک رفتند.

Florence worked 20 hours a day to make the army hospital a cleaner and safer place. She brought the men fresh food, she cleaned the hospital beds and she used clean bandages on the wounded soldiers. Soon, fewer men were dying.
فلورانس 20 ساعت در روز کار کرد تا بیمارستان ارتش را به محلی پاکیزه‌تر و امن‌تری تبدیل کند. او برای مردان غذای تازه می‌آورد، تخت‌های بیمارستان را تمیز می‌کرد و از باند تمیز برای سربازان استفاده می‌کرد. خیلی زود تعداد مرگ و میر سربازان پائین آمد.

At night, Florence walked around the hospital. She talked to the injured soldiers and helped the men to write letters to their families. She carried a lamp and the soldiers called her ‘The lady with the lamp’.
شبها، فلورانس در محوطه بیمارستان قدم می‌زد. او با سربازان زخمی گفتگو می‌کرد و به آنها کمک می کرد برای خانواده هایشان نامه بنویسند. او چراغی با خود می آورد و سربازان او را «بانوی چراغ به دست» نامیده بودند.

When Florence returned to England, people called her a heroine because of her amazing work in the Crimean War. Queen Victoria wrote her a letter to say thank you. She continued to work hard in Britain to improve hospitals and she was given a medal called the Order of Merit. She was the first woman to receive this honour.
وقتی فلورانس به انگلستان بازگشت، مردم به دلیل کار شگفت‌انگیزش در جنگ کریمه، او را بانوی قهرمان نامیدند. ملکه ویکتوریا نامه‌ی تشکری برایش نوشت. او همچنان به کار سختِ بهبود بیمارستان‌ها در بریتانیا ادامه داد و مدالی با عنوان نشان شایستگی دریافت نمود. او اولین زنی بود که این افتخار نصیبش می شد.

#Short_story_21
👱🏻‍♀ @coding_504 👩🏻

💠فایل ویدیویی این داستان در زیر ضمیمه 📎 شده است.👇

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

نظر اعضای دوره ها و کانالهای ۵۰۴ و فرندز، تافل و اکسترا
__
👈 فقط
نظاره گر نباشید
👌قدر فرصتهای زندگیتون رو بدونید
🍂 ‌کسب اطلاع از دوره👇
🆔
t.me/O2021

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.

سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:

۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ

🗣 @coding_504 🗣

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

کانال نظرات شما
اگه شک داری ثبتنام کنی یا نه یه نگاه به نظرات اعضای دوره ها بندازید👇
@coding_comments

جهت ثبت نام در دوره اینترنتی لغات ضروری تافل و ۵۰۴ واژه به روش کدینگ عدد 11 را به آیدی زیر ارسال کنید👇
👤 t.me/O2021

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

👌🔰Admin ادمین
t.me/silvermoon1000
🎈🎈ثبتنام 👆👆👆👆👆📣📣
اینجا کلاسی ست به قدرت بهترین کلاس با برترین معلم خصوصی👇
مسول ثبتنام
t.me/silvermoon1000

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

📹 Asmund and Singy
آسموند و سینکی (فارسی)


🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English

✅ به جمع ۱۰۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
Telegram | Instagram

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

✍🏻 تونستم تو آزمون ept قبول بشم

نظر یکی از اعضای دوره ی لغات تافل استاد یکتا❤️💜

جهت ثبت نام در دوره اینترنتی لغات ضروری تافل و ۵۰۴ واژه به روش کدینگ عدد 11 را به آیدی زیر ارسال کنید👇
👤 t.me/O2021

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

🏃🏻‍♂چطوری به انگلیسی بگیم روی من حساب کن؟
🏃‍♂Other ways to say: I will support you.

لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

#Defraud:
معنی گول زدن/کلاهبرداری کردن
کدینگ: دِ فرار کرد کلاه برداره
🍂 @coding_504 🍂

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

لغات کلی که در درس سوم 504 واژه بکار رفته /قسمت چهارم

👈برای دریافت آموزش کامل لغات 504 به این آی دی پیام بدین
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
🔑 @Coding_504 🔑

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

⚪️ The Rooster, the Duck, and the Mermaids
⚪️ خروس، اردک و پری دریایی

#داستان_کوتاه_انگلیسی

⚪️ @coding_504 ⚪️

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

The Rooster, the Duck, and the Mermaids
خروس، اردک و پری دریایی
#داستان_کوتاه_انگلیسی

A rooster and a duck were arguing so much over whether mermaids exist or not, that they decided to settle the matter once and for all, by searching the bottom of the sea.
یک خروس ویک اردک باهم بحث‌های زیادی میکردند که آیا پری دریایی وجود داردیا خیر. این‌قدر بحث کردند که دست‌آخر تصمیم گرفتند که موضوع رایک‌بار برای همیشه با رفتن به اعماق دریا حل کنند.

They dived down, first seeing colourful fish, then medium-sized fish and large fish. Then they got so deep that they were in complete darkness and couldn’t see a thing.
آن‌ها به سمت پایین دریا شیرجه زدند و شنا کردند. اول ماهیهای رنگارنگ دیدند؛ سپس ماهیهایی با اندازه‌های متوسط دیدند؛ و سپس ماهیهای بزرگ دیدند. سپس آن‌قدری در اعماق دریا فرورفته بودند که در تاریکی کامل بودند و نمیتوانستند چیزی ببینند.

This made them terribly scared, so they returned to the surface. The rooster was terrified and never wanted to return to the depths, but the duck encouraged him to keep trying. To calm the Rooster, this time the duck took a torch. They dived down again to the darkness, and when they started getting scared, they switched the torch on.
این موضوع آن‌ها را به‌شدت ترساند. برای همین به سطح زمین بازگشتند. خروس بسیار وحشت‌زده شده بود و نمیخواست که دیگر هیچ‌وقت به اعماق دریا برگردد. اما اردک او را تشویق کرد که به تلاشش ادامه بدهد. و برای اینکه خروس را آرام کند، این بار اردک با خودشیک چراغ آورد. آن‌ها باری دیگر به سمت تاریکی شنا کردند و وقتیکه احساس کردند که دارند میترسند، آن‌ها چراغ را روشن کردند.

When the darkness was lit up they saw that they were totally surrounded by mermaids.
وقتیکه تاریکی روشن شد، آن‌ها مشاهده کردند که کاملاً در میان تعدادی پری دریایی محاصره‌شده‌اند.

The mermaids told them that they thought the rooster and the duck didn’t like them. The previous time the mermaids had been just about to invite their visitors to a big party, but the rooster and the duck had quickly left.
پریهای دریایی به آن‌ها گفتند که فکر کرده بودند که خروس و اردک از آن‌ها خوششان نیامده است. دفعه‌ی قبلی پریهای دریایی نزدیک بود که بازدیدکنندگانشان را به یک مهمانی دعوت کنند؛ اما خروس و اردک سریع صحنه را ترک کردند.

The mermaids were very happy to see that they had returned, though.
And thanks to their bravery and perseverance, the rooster and the duck became great friends with the mermaids.
بااین‌حال، پریهای دریایی بسیار خوشحال بودند که آن‌ها دوباره برگشتند. و با تشکر از شجاعت و استقامت خروس و اردک، آن‌ها دوستان خیلی خوبی برای پریهای دریایی شدند.

👌لغات مهم داستان
Settle the matter: حل کردن موضوع
Once and for all: یک‌بار برای همیشه
Dive: شیرجه زدن، غواصی کردن
Terrified: وحشت‌زده شدن
Encourage: تشویق کردن
Torch: چراغ
Surrounded: محاصره شدن، در میان چیزی بودن
Bravery: شجاعت
Perseverance: استقامت


🔸 فایل صوتی و ویدیو این داستان در زیر همین پست قرار دارند
#Short_story_28
🐔 @coding_504 🦆🐓

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

📺 قسمت دوم سریال محبوب اکسترا با زیرنویس انگلیسی و فارسی Part3

🎞 Hector goes shopping 3⃣


🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English


برای تهیه ی مجموعه کامل سریالهای ما با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 55 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @extra_en

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

The magic paintbrush
قلم موی سحرآمیز
#داستان_کوتاه_انگلیسی

Rose loved drawing. She was very poor and didn’t have pens or pencils.
She drew pictures in the sand with sticks.
رز عاشق نقاشی بود. او خیلی فقیر بود و هیچ خودکار و مدادی نداشت.
او با چوب روی ماسه نقاشی می کشید.

One day, an old woman saw Rose and said, ‘Hello! Here’s a paintbrush and some paper for you.’
‘Thank you!’ smiled Rose.
She was so happy.
‘Hmmm, what can I paint?’ she thought.
She looked around and saw a duck on the pond.
روزی از روزها پیرزنی رز را دید و گفت: «سلام! بیا این قلم مو و کاغذها رو بگیر. مال تو.»
رز با لبخندی گفت: «خیلی ممنون!»
رز خیلی خوشحال بود.
با خود فکر کرد: «بذار ببینم، چی بکشم؟»
اطراف را نگاه کرد و اردکی را در برکه دید.

'I know! I’ll paint a duck!’
So she did. Suddenly, the duck flew off the paper and onto the pond.
‘Wow!’ she said. ‘A magic paintbrush!’
«فهمیدم! یه اردک می کشم!»
همین کار را کرد. ناگهان اردک از کاغذ به بیرون پرید و به سمت برکه پرواز کرد.
او گفت: «وای! این قلم مو سحرآمیزه!»

Rose was a very kind girl and she painted pictures for everyone in her village.
She painted a cow for the farmer, pencils for the teacher and toys for all the children.
رز دختر خیلی مهربانی بود و برای همه­ی اهالی روستایش نقاشی کشید.
او برای کشاورز گاوی نقاشی کرد و برای معلم مداد و برای همه بچه ها اسباب بازی کشید.

The king heard about the magic paintbrush and sent a soldier to find Rose.
‘Come with me,’ said the soldier. ‘The king wants you to paint some money for him.’
‘But he’s already rich,’ said Rose.
‘I only paint to help poor people.’
But the nasty soldier took Rose to the king.
پادشاه از قلم موی سحرآمیز با خبر شد و سربازی فرستاد تا رز را پیدا کند.
سرباز گفت: «با من بیا. پادشاه می خواد براش مقداری پول نقاشی کنی.»
رز گفت: «ولی اون که ثروتمنده.»
«من فقط واسه آدمای فقیر نقاشی می کشم.»
اما سرباز بدجنس رز را پیش پادشاه برد.

Paint me a tree with lots of money on it,’ he shouted.
Rose was brave and said, ‘No!’
So the king sent her to prison.
But Rose painted a key for the door and a horse to help her escape.
او داد زد: «برای من درختی بکش که رو شاخه هاش پر از پول باشه.»
رز شجاع بود و گفت: «نه!»
به همین خاطر پادشاه او را زندانی کرد.
اما رز یک کلید برای باز کردن در و یک اسب برای فرار کردن از آنجا نقاشی کرد.

The king chased after her.
So she painted a big hole, and splat!
The king fell in.
پاشاه او را تعقیب کرد.
رز هم چاله بزرگی کشید و تالاپ!
پادشاه در چاله افتاد

Today, Rose only uses her magic paintbrush to help people who really, really need help.
حالا رز فقط از قلم موی سحرآمیز برای کمک به آدمهایی استفاده می کند که خیلی خیلی به کمک نیاز دارند.

#Short_story_20
🖌 @coding_504 🎨

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

💠 ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید.

💠 سپس استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی کنید.

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

📺وقتی برق میره 🤣🤣🤣


برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را یه ایدی زیر ارسال کنید👈🏻. 🆔 T.me/O2021
همچنین این مجموعه بصورت فلش مموری و DVD هم ارائه میشه و همچنین در پیام رسان های دیگه هم میتونید عضو VIP شوید👈🏻. 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

به فایل صوتی تدریس استاد گوش دهید👇

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

The Pillow Fairy
بالشت سخنگو
#داستان_کوتاه_انگلیسی

A long, long time ago, thousands of children in the world didn’t know how to tell whether they were treating others well or badly. They could hit their brothers and sisters, thinking they were doing good. They could be filled with regret at having helped their mother or having cleaned up their bedroom. The whole day through, the fairies had to explain to the kids whether they had been good or bad. It was a tremendously boring and tiring job.
در زمان‌های خیلی خیلی دور، هزاران بچه در سراسر جهان نمیدانستند که چطور بفهمند که آیا با دیگران درست رفتار میکردندیا خیر. آن‌ها میتوانستند برادران و خواهران خود را کتک بزنند درحالیکه فکر کنند که رفتار خوبی داشته‌اند.یا میتوانستند پر از پشیمانی بشوند که چرا به مادرشان کمک کرده‌اندیا اتاق‌خوابشان را مرتب کرده‌اند. در تمام طول روز، پریها بایستی به بچه‌ها توضیح میدادند که آیا رفتارشان درست بودهیا خیر. این کار فوق‌العاده کسل‌کننده و خسته‌کننده بود.

One of the fairies was called Sparkles, and she was great fun. She thought it would be better to teach the children a few things, and so she invented a talking pillow for her favourite girl, Alicia.
یکی از پریها اسمش اسپارکلز بود، که خیلی باصفا بود. او با خودش فکر کرد که شاید بهتر باشد که به بچه‌ها چیزهایییاد بدهد. بنابراینیک بالشت سخنگو برای دختر محبوبش، آلیسا، اختراع کرد.

When Alicia went to bed, the pillow would ask her:
وقتی آلیسا به رختخواب میرفت، آن بالشت از او میپرسید:

-“Tell me, my girl, what did you do today?”
-“دخترم، به من بگو که امروز چه‌کار کردی؟”

Whenever Alicia told her that she had done bad things, the pillow would make annoying noises through the night, and contort itself into all kinds of uncomfortable lumps and bumps. Of course, Alicia could hardly get any sleep.
هر وقت آلیسا به بالشت میگفت که کارهای بدی انجام داده، آن بالشت صداهای اذیت کننده‌ای در طول شب از خود درمیاورد؛ و خودش را تبدیل بهیک بالشت سفت‌وسخت و بدترکیب میکرد. به خاطر همین آلیسا اصلاً نمیتوانست خوب بخوابد.

But when Alicia talked of good things she had done, the pillow would purr like a pussycat, would wish Alicia a good night, and would play sweet soft music the whole night through. Before long, the girl had learnt how to behave so that her pillow would play lovely music every night.
اما هنگامیکه آلیسا از کارهای خوبی که انجام داده بود صحبت میکرد، آن بالشت بسیار گرم‌ونرم میشد، آرزو میکرد که آلیسا خواب خیلی خوبی داشته باشد، و در طول شبیک موسیقی دل‌نشین برای آلیسا پخش میکرد.
زیاد طول نکشید که دختر قصه‌ی مایاد گرفت که چه طور رفتار کند که هر شب بالشتشیک موسیقی دوست‌داشتنی برایش پخش کند.

Sparkles the fairy then decided to use the pillow on another little girl who was giving her a lot of trouble. At first, Alicia was afraid that she might forget how to be good, but she remembered the words she had heard every night, and she would say to herself:
پس‌ازاین، پری قصه‌ی ما اسپارکلز، تصمیم گرفت که این بالشت را روییکی دیگر از دخترها که خیلی برایش مشکل‌ساز بود امتحان کند. آلیسا اول نگران این بود که نکندیادش برود که چگونه میتواند خوب باشدیا بد. اما کلماتی که هر شب میشنیدیادش افتاد. و هر شب به خودش میگفت:

-“Let’s see then, Alicia. What did you do today?”
-“بذار ببینم آلیسا. امروز چه‌کارهایی انجام دادی؟”

Alicia was pleased to find that she herself now knew whether she had behaved well or not. And when she had been good, she slept wonderfully. Just like when the talking pillow had been there, she found it hard to sleep whenever she had done something bad. And she could only feel peace if she promised to make right, the next day, whatever harm she had done.
آلیسا، وقتی فهمید که خودش الآن میداند که آیا رفتارش خوب بودهیا بد، خیلی خوشحال شد. و وقتی خوب بود، خیلی فوق‌العاده میخوابید. اما همانند وقتیکه بالشت سخنگو پیشش بود، اصلاً نمیتوانست خوب بخوابد وقتی متوجه میشد که کارهای بدی انجام داده است. و تنها وقتی به آرامش میرسید که به خودش قول دهد که روز بعد همه‌چیز را درست کند. هر کار اشتباهی که انجام داده بود.

#Short_story_29
😴 @coding_504 😴

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

جهت مشاوره رایگان با استاد یکتا همین حالا از طریق آیدی درج شده پیام دهید👇🏻
🆔 T.me/yektaenglishteacher

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

🔆آموزش گرامر

🔅 #درس_1
💠 كتاب English Grammar in use

⭕️توضيحات صوتي استاد یکتا را حتما گوش كنيد.
👇👇👇👇👇این درس را نمونه گوش کن، بعد تصمیم بگیر، اگه یاد نگرفتی تعجب کن😳😳

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

📹 Asmund and Singy
آسموند و سینکی (انگلیسی)


🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English

✅ به جمع ۱۰۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
Telegram | Instagram

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی

🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English

📺 وقتی برای جویی بازاریاب دایره المعارف میاد 😂 4

مناسب برای تقویت لیسنینگ

برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

حفظ.لغات.انگیسی
منظم ومنسجم دراین دوره
با.شما.با.قدرت.تاموفقییت
تکنیک ضربه فنی انگلیسی
آموزش.هرلغت.30.ثانیه
با سه جمله وکد+تصاویر جذاب

ارسال عدد 11 به ادمین ثبتنام 😍😍👇
T.me/O2021

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

🧶جادوی مکالمه
😇ترفندی برای صحبت کردن
🤩مکالمه ی انگلیسی سریع
👌دوره ای برابر با شش ترم کلاس رفتن
⚡️فقط در 90 روز با تلگرام
👇مدرس دوره: استاد یکتا

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

به فایل صوتی تدریس استاد گوش دهید👇

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

💠 ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید.

💠 سپس استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی #استراتژی_مکالمه برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی کنید.

Читать полностью…

🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓

📢 قبولی EPT ❤️❤️

✍🏻 نظر دکتر B. B. Z عزیز یکی از اعضای دوره های آموزش لغات ۵۰۴ استاد یکتا

برای شرکت در دوره لغات ۵۰۴ و تافل استاد یکتا عدد ۱۱ را به ایدی زیر ارسال نمایید.👇👇
🆔 t.me/O2021

Читать полностью…
Подписаться на канал